مصاحبه ای درباره جنگ ایران وعراق

سوال:چنانچه امكان داردمقدمتاعلت اتخاذمواضع فعلي ازسوي آقاي هاشمي رفسنجاني ازيكسوو محسن رضايي ازسوي ديگردرخصوص وضعيت جنگ وپذيرش قطعنامه 598 وسايرمسائل رادرمقطع فعلي توضيح بفرماييدتابعدا مواردبصورت تك به تك موردبحث و بررسي قرارگيرد.

مشاجرات وكشمكشهاي فوق مصداق ” الهم اشغل الظالمين بالظالمين” كه دركنارآن بخشي ازفجايع وجناياتي كه برآحادملت مكتوم بوده بترتيب افشامي گرددوازنظرمن چندين سندومصاحبه منتشره شده آنهم درجرايدو سايتهاي كاملا حكومتي ودراختيارافراطي ترين گروههاي درون حكومت ازمستندترين اوراق تاريخي ايران خواهدبودكه درمراحل بعدي توضيح خواهم داد

امااينكه چرادرمقطع زماني فعلي اين زخمهاسربازكرده است بنظربنده مي تواندمرتبط باانتخابات مجلس خبرگان باشدوآخرين تلاشهايي كه هاشمي رفسنجاني بعمل مي آوردتاتوسط خامنه اي و باندنظامي همراهش ازصحنه سياسي جمهوري اسلامي ايران وحاكميت آن حذف نگرددواقعيت امراينست كه طي يكدهه اخيرآقاي محسن رضايي ازابواب جمعي آقاي هاشمي محسوب ودر حدمعاون وي درمجمع تشخيص مصلحت به نسخه نويسي برنامه هاي كلان وتبيين استراتژي مشغول بودندكه درگيركردن آمريكادرعراق وسازماندهي القاعده تحت مديريت اسامه بن لادن و سپاه المهدي تحت نظرمقتدي صدروسايرگروههانظيرانصارالاسلام تنهابخشي ازپروژه هاي مشترك آقايان بوده است واختلافات فوق بدليل روندروبه حذف هردوطرف ازسوي خامنه اي است كه محسن رضايي راواداركرده است براي بقاي خودسمت رهبررابگيردوخودرابوي نزديكترنمايد.

سوال: درخصوص آغازجنگ اول مي خواهيم نظرتان راراجع به اين مساله بدانيم كه آياايران غافلگيرشديعني واقعاكشورومقامات ماهيچ اطلاعي ازامكان جنگ نداشتنديابالعكس

بنده بعنوان يك فرمانده وكارشناس ارشدنظامي واطلاعاتي بهيچوجه به سناريوغافلگيرشدن ايران اعتقادي نداشته وندارم وتنهاندانم كاري وخشك مغزي حكام وقت كه هم اكنون نيزسكان هدايت كشوررابه عهده دارندرادليل آن مي دانم براي أين نظرخودنيزبه مواردزيراستنادمي كنم

اولا: قبل ازشروع جنگ تعدادي ازافرادازخارج ازكشوربه مقامات نظام ازجمله رهبري، رييس جمهوري ونخست وزيري وقت گفته بودندكه عراق درحال حمله به كشورايران مي باشدوآقايان بجاي بررسي كارشناسي اطلاعات باپشت گوش اندازي ادعاكرده بودندكه اينهابخش ازجنگ رواني صدام حسين عليه حاكميت جديدايران است وصحت ندارد

ثانيا: اخراج سفيرايران آقاي سيدمحموددعايي وپيامي كه ايشان صراحتاازسوي حكام عراق خطاب به رهبران جمهوري اسلامي آورده بودكه ياازدخالت درامورداخلي عراق دست برداريدياآماده جنگ باشيد .

ثالثا:همين دلايل ومواضع مطرح شده درمصاحبه هاي آقاي هاشمي رفسنجاني ومحسن رضايي بعنوان دوتن اررهبران وفرماندهان نظامي كشوركه صراحتامي گويندبدلايل عديده نظيردههامورد تجاوزمرزي ازسوي عراق درابتداي سال 59، عدم آمادگي وبحراني بودن وضعيت ارتش بدليل سيل اعدام فرماندهان ارشدآن وجايگزيني آنهاباآخوندها ياافسران رده پايين وبي تجربه، شكست آمريكا درطبس بدنبال گروگانگيري ديپلماتهاي آمريكايي، خنثي كردن كودتاي نظامي نوژه وترس حكام عرب وعراق كه جرقه انقلاب اسلامي رابداخل خودكشيده بودانتظارجنگ راداشته اند ومن نمي دانم چه اعترافي بالاترازاين لازم است

لذامن سوء مديريت ورهبري راعامل بروزوتحميل جنگ بركشورمي دانم كه حداقل نيم قرن ازنظر مادي ومعنوي مارابه عقب راندواقاريرفوق آنهم باگذشت18سال پس ازپايان جنگ تازه گوشه اي ازعمق عاجعه اي مي باشدكه براين ملت گذشته است وازهمه مهمترشكستن تابوي صحبت در خصوص جنگ وزمينه هاوعواقب آن بودكه زمينه افشاگريهاي بعدي وثبت وقايع تاريخي جنگ راوراي اطلاعات رسمي وبي محتواي رسمي منتشرشده تاكنون فراهم مي آورد

سوال:آياشمافكرمي كنيدكه اين مصاحبه هابانيت شفاف سازي صورت گرفته است وتمام ادعاهادر آن درست است؟

جواب: البته كه نه ،آنهااگراهل شفاف سازي بودندكه مملكت به أين روزنمي افتادكه انسان ازايراني بودن خودش خجالت بكشدامادنيايك منطق داردكه مي گويد” اقرار،اعتراف به حقي است برعليه خود” واينكه ”هيچ عاقلي به ضررخوددروغ نمي گويد”پس مابه آن بخش ازصحبتهاي آقايان كه ميخواهند خودشان راتبرئه كنندكاري نداريم ضمن اينكه هردومقام ارشدترين مسئول جنگ واداره آن بوده اند واكنون مواضعشان ودرواقع منافعشان درتضادباهم قرارگرفته است پس درخوشبينانه ترين شكلش يكي ازآنهادرست مي گويدودرشكلي ديگرمي توان ادعاكردكه هردودروغ مي گويندوقصدپاك كردن خودرادارندكه من اين مطلب راباذكرچندمصداق ازهمين مكاتبات بازكرده وثابت خواهم كردكه دربرخي مواردهردوي آنهادروغ مي گويندوهدفشان نيزمقصرجلوه دادن طرف مقابل درآن فاجعه بزرگ بود كه بنام جنگ تحميلي ودفاع مقدس برملت ايران رفته وميرود.

البته آقاي حسين شريعتمداري كه معرف حضورهمگان است نيزدرسرمقاله خودبراي تبرئه حاكميت ورهبري نظام ازهمين زاويه نگاه كرده وهردونفرراكذاب خطاب كرده است

1- بعنوان اولين مصداق آقاي هاشمي ومحسن رضايي آمرين اصلي نابودي حزب توده واعدام صدههاانساني بوده اندكه جداازاختلاف مرامي وعقيدتي اينجانب باآنهابعضاازشريفترين انسانهاي كشورودههامتخصص وپزشك وحقوقدان ونظامي درميان آنهابوده است كه به اتهام تلاش جهت كودتاوبراندازي ازنعمت حيات محروم گشته اندوچنانچه به خاطرات منتشرشده آقاي هاشمي مراجعه نماييدملاحظه خواهيدكردكه ايشان منبع اصلي أين اتهام راسفارت انگليس درپاكستان ذكركه ازطريق سران جمعيت موتلفه يعني حبيب الله عسكراولادي واسدالله بادامچيان ودرسفربه آن كشوروملاقاتهاي بعمل آمده ذكرمي كندوبصراحت مي گويدبراساس اطلاعات دريافتي فوق فرمانده سپاه رااحضاروبوي دستورسركوب حزب توده راداده است حال همين آقاي هاشمي درمصاحبه اش مي گويد” من براي اين حرف كه آنهابدنبال كودتابودندهيچ دليلي پيدانكردم” وفكرمي كندبااين اعلام موضع ابتدايي وجدان خودراراحت وتقصيررابگردن ديگران كه عاملين اجرايي بوده اند انداخته است.وي درحاليكه هيچ دليل استراتژيكي براي همكاري شوروي ورژيم صدام ذكرنكرده است سركوب حزب توده راكه بدستورخودش صورت گرفته است اقدامي ضدديپلماتيك خوانده كه موجب قرارگرفتن شوروي درجبهه مخالف ايران گرديدالبته اصل أين ادعانيزنيازبه تحليل جداگانه داردكه به آن دروقت مناسب خواهيم پرداخت.

2- درجايي ديگردرحاليكه طي سه دهه هوداران نگون بخت خود راواداربه تكرارشعار”مرگ برمنافقين وصدام” كرده وصدههامجاهدبخت برگشته رابه اتهام جاسوسي به نفع دشمن به چوبه دارسپرده است صراحتااعلام مي كندكه نفوذجاسوسهادرنيروهاي ايراني بسياركم بودوتمام عملياتهاي اصلي نظيرخيبر،فاووكربلاي 5 بااستفاده ازاصل غافلگيري صورت گرفته بود پس بااين تفاصيل چه دليلي برنابودي هزاران انسان فريب خورده ودرعنفوان جواني داشته ايد؟ شماكه بقول خودتان دربحبوحه جنگ فرزندانتان دركانادامشغول تحصيل بوده اندچگونه حاضرمي شديدجوانان مردم راازپاي ميزوصندلي مدرسه ودانشگاه به جبهه جنگ فرستاده وازآنهابعنوان گوشت دم توپ استفاده كنيد؟اگرصرف استفاده ازامكانات كشورهمسايه وحتي درحال تخاصم باشماجاسوسي محسوب گرديده ومتهم مستحق چوبه دارآنهم براي صرفه جويي درقيمت گلوله وپرهيزازپاك كردن كف سالنهاي اعدام ازخون مقتولين بودچراآقاي خميني راكه ازامكانات راديوبي بي سي وحقوق بشركارترودرگيري شاه باانگليس وفرانسه بهره گرفته بودجاسوس نخوانديدوبه چوبه دارنسپرديد؟چرارهبران عراق ازبرادران حكيم وصدروبارزاني وطالباني درعراق بمهمين جرم منتصب نشده اند؟ چرادولت افغانستان رهبراني وكادرهايي همچون يونس قانوني راكه درزمان تهاجم شوروي وپس ازآن درايران مشغول آموزش نظامي وسياسي بودندبه همين جرم به چوبه دارنياويختند؟

3- آقاي هاشمي درتمام سه دهه گذشته وجوداختلاف دربين رهبران سياسي ونظامي راانكاروتمام نيروهاي افشاء كننده راعوامل دشمن ذكرمي كردندامااكنون بصراحت وجوداختلاف اساسي حتي درموضوع ممنوعه نظامي ونيروهاي مسلح راصراحتااقرارمي كنندآنهم درتمام مراحل شروع،ميانه وپايان جنگ، وي تاآنجاپيش مي رودكه تلويحاتغييرماموريت سپاه ازانتظامي به نظامي رايكي ازدلايل اختلاف باارتشي مي داندكه بطورحرفه اي براي دفاع ازمرزهاي كشور آموزش ديده ومدعي است بجاي پراكندگي درجبهه هاك مختلف شمالغرب وغرب وجنوب بايدبروي محوربغدادبعنوان پايتخت دشمن تمركزنمود

خوب همين سه موردرابگيريدتابه مباحث بعدي برسيم آقايان بايددردادگاه ملي پاسخگوي اعمال خودباشند

سوال:درخصوص همين موردآخريعني اختلاف سپاه وارتش كمي بيشترتوضيح بدهيدچون اولين باراست كه اززبان مسئولين درجه اول نظام أين موضوع مطرح گرديده است؟

جواب: ماقبلانيزدراين خصوص مباحثي داشته ايم هم خودبنده وهم بزرگواران ديگري چون آقاي محسن سازگارا كه به تشديداختلاف بين سپاه وارتش درزمينه ورودبه سياست واقتصادوعمليات تروريستي برونمرزي ودراختيارگذاشتن سلاحهاي استراتژيك بارهاصحبت كرده ومطلب نوشته ايم ولي آقاي هاشمي بازهم دروغ پردازي مي كندوبخشي ازاين اختلافات راعريان مي سازد

بادقت درمطالب وي متوجه اختلاف درارتش وسپاه درابتداي جنگ مي شويدولي وي آنرابه بني صدرنسبت مي دهدولي بلافاصله مجدداپس ازعمليات ازادي خرمشهربه تشديداختلاف اشاره مي كندخروج بني صدرازكشوردرخرداد60 وآخرين مرحله عمليات بيت المقدس(آزادي خرمشهر) درارديبهشت 61 اتفاق افتاده است يعني دركمترازيكسال مجددااين زخم بين سپاه وارتش سرباز كرده است دراينجاكه ديگرازبني صدرخبري نيست وآقاي خامنه اي سمت رياست جمهوري راعهده داربوده است وازهمه جالبتراعتراف هاشمي به ريشه اين اختلافات است يعني بحث ”ميراث خواري سپاه” ويا”اشتهاي سپاه به مصرف سلاح ومهمات” درمقابل ديدگاه ارتش كه مبتني برصرفه جويي ونگاه به آينده باتوجه به اطاله جنگ بود واين مسائل اصلاربطي به بني صدروديگران نداشت

سوال:آياواقعاسپاه آنچنان كه خودرانشان داده وميدهدآماده رزم وازانگيزه كافي جهت جنگيدن درهرجبهه اي اعم ازداخلي وخارجي برخورداراست؟

جواب: من دراين رابطه جواب خودم رابعنوان يك كارشناس ارشدميدهم ولي اجازه بدهيداول باستنادمجموعه مكاتبات مسئولين جنگ پاسخ شمارابدهم تابعد

ببينيدآقاي هاشمي صراحتادرهمين مصاحبه مي گويد”وقتي درحال جنگ هستيم نبايدازموضع ضعف حرف بزنيم يعني اعتراف مي كندكه ضعف برمجموعه اداره جنگ حاكم بوده است ولي براي مصلحت آنراكتمان مي كرده انديعني درعمل وقتي درسال پاياني جنگ اقايان ازسيل انسانهاي آماده شهادت وتحت عنوان ” سپاههاي محمد(ص)” سخن مي گفتنددرواقع كفگيرشان به ته ديگ خورده بودبهمين دليل آقاي خميني به نامه آقاي خاتمي بعنوان وزيرارشادومسئول تبليغات جنگ وديگر مسئولين سياسي كشوردربيانيه خوداشاره مي كندكه مردم ازرفتن به جبهه امتناع مي كننددرحاليكه درهمان زمان گوش فلك راپركرده بودندكه ارتش بيست ميليوني درحال ”لبيك به خميني” البته درخيابان 24 اسفندوپس ازنمازجمعه است

خوب حالا پاسخ كارشناسي خودرامي گويم مهمترين عامل عدم پيروزي مادرجنگ وپذيرش قطعنامه مشكل نيروي انساني بوديعني درزماني كه عراق عمليات تهاجمي خودرادربازپس گيري حلبچه وفاوآغازكردنسبت نيروهاي ماعليرغم اينكه جمعيت ما3 برابرعراق بود1 به 9 بوديعني درمقابل هرسربازثابت ايراني 9 سربازثابت عراقي قرارداشت بهمين دليل درنامه محسن رضايي به لزوم گسترش 7 برابري سپاه و5/2 برابري ارتش اشاره شده بودواين فرمول عمليات تهاجمي وآفندي است كه نيروي مهاجم بايدسه برابرطرف مدافع عده وعده داشته باشدتابتوان ازآنهادرسه موج حمله،تثبيت وپدافنداستفاده نمايدوبحث ديگراينكه استانهاي اصلي كشوروازجمله تهران باتراكم جمعيت 6/1 كشوركمترين نيروي اعزامي به جبهه راداشت واستان نيروخيزمانيزمازندران بودكه بدليل تعلق نيروهابه اقشاركشاورزدرهنگام كاشت وبرداشت نمي شدروي آنهاحساب كردوخلاصه هزارمشكل ومساله ديگربراي تدارك نيروي جنگ

سوال: اقاي هاشمي يكي ازدلائل پذيرش قطعنامه راحمايت شرق وغرب ازرژيم صدام ومجوزاستفاده ازسلاحهاي غيرمتعارف عنوان ومدعي گرديده اندكه امكان حمله شيميايي به شهرهاي بزرگ چون تهران واصفهان جهت سست كردن عقبه دفاعي ميرفته است أين امرتاچه حدصحت داشته است ؟

جواب: تاهيچ حدواين موضوع صرفايك حرف دهن پركن است يادم مي آيددرهمان هنگام پديرش قطعنامه اقاي موسوي اردبيلي كه ازسران قواي كشوربودنددرخطبه نمازجمعه تهران علت پذيرش قطعنامه راسرنگوني هواپيماي مسافربري ايرباس ياهمان پروازمعروف 655 ذكركرده بودوبعدكه همگان اعتراض كردندكه اگركشته شدن 290 مسافرموجب پذيرش قطعنامه مي گرددچراپس صدههاهزارانسان راپس ازآزادي خرمشهربه كشتن داديدووي وديگرسران نظام ديگربه آن حادثه بعنوان علت پذيرش قطعنامه سازمان ملل اشاره نكردندحال ادعاي آقاي هاشمي نيزدرهمان حدوداست اولادرپاسخ به حملات موشكي عراق هم نيروي هوايي ماوهم نيروي موشكي ماهمان اقدامات رابعمل آوردندوسيل موشكهاي اسكادبي كه اتفاقاآقاي هاشمي بعنوان عاليترين مسول جنگ مدعي بودساخت داخل بوده وبقدركافي درزرادخانه هاوجودداردودرخصوص شيميايي نيزعين همان پتانسيل درنيروهاي مسلح ماموجودبودواگرايران ازآن استفاده موثري درمناطق غيرنظامي ننموداولا بدليل محكوميت عراق توسط كليه سازمانهاي بين المللي بودوثانياعراق أين سلاح رابرعليه مردم خودش دركردستان عراق بكارگيري ننمودونه برعليه مردم ايران واستفاده محدوددرنقاطي درگيرنظيرمناطق مرزي سردشت درهمان زمان باپاسخ متقابل ايران همراه بوده است وتلفات سربازان دربمباران شيميايي مناطق مختلف عراق كه البته درمناطق بيشترنظامي متمركزبودامري قابل پنهان نيست ومدارك آنهم درعراق آزادشده براحتي قابل دسترسي است،

سوال:باتوجه به ديدگاه كارشناسي وسابقه اجرايي خودنامه مورخ 2/4/67 فرمانده سپاه راچگونه بررسي مي نماييد؟

جواب: سوال خوبي است ببينيداولاآقاي رضايي اعتراف مي كندتاپنج سال بعديعني ابتداي سال 72 هيچ پيروزي دركارنخواهدبوديعني13سال جنگ بدون نتيجه وتازه مدعي است كه اگرمثلا پس از5 سال 350 تيپ داشته باشندممكن است عمليات تهاجمي داشته باشد خوب يك فردي كه باالفباي نظامي آشناباشدمي گويد350 تيپ يعني حدود117لشكريعني حدود40 سپاه ويعني حدود13 ارتش بعبارتي بازبه همان گسترش حدودده برابري سپاه وارتش مي رسيم براي اينكه ببينيداين ارقام چقدرغيرحرفه اي تنظيم شده اندفقط به كادرفرماندهي موردنيازجهت اداره چنين نيروي مسلحي نگاهي بياندازيديعني حداقل 13 ارتشبد40 سپهبد117 سرلشكرو350 سرتيپ احتياج داريدخوب ببينيدمي گويند” سنگ بزرگ علامت نزدن است ” و آقاي خميني حداقل اينجابه حق گفته انداين حرفهاي فرمانده كل سپاه مبني برآمادگي جهت جنگيدن شعارودرواقع(حرف مفت) است آنهم در شرايطي جنگي كه تمام كادرهاي ورزيده وحتي معتقدبه دفاع راخانه نشين كرده بودند

الان كه 18سال ازجنگ گذشته است شايدتمام سرلشكرهاي ايران كه همگي نيزباپارتي بازي وبدون صلاحيت حرفه اي وصرفابراساس وفاداري به رهبرسردوشي گرفته اندبه ده تن هم نمي رسدو برخي ازآنهانظيررييس ستادكل نيروهاي مسلح سرلشكردكترسيدحسن فيروزآبادي يك دامپزشك است وفرماندهان جنگ ديده بغيرازتعدادي محدودجيره خواريادرستيزبارژيم هستندياخانه نشين وبازنشسته ودق مرگ شده ودرسوانح مشكوك ازبين رفته اند وتعدادي نيزپس ازجنگ باوداع باسازمان رزم بكاروكاسبي خودبرگشته اند وديگرتمايلي به دفاع ازكشوردرشرايطي كه به تحكيم رژيم بيانجامدندارند

سوال: اطلاعات جالبي بودآيا درسلسه فرماندهي نيروي مسلح هنوزدستوروفرمان واطاعت ازمافوق حرف اول رامي زند؟

جواب: البته كه نه ، ببينيداگردراين زنجيره اطاعت حرف اول رامي زدآقاي خامنه اي احمدي نژادراكه يك عنصردست چندم وناشناخته درساختارفرماندهي سپاه بودبه كارنمي گرفته وازفرماندهاني نظيرعلي شمخاني ،محسن رضايي،رحيم صفوي ،محمدباقرقاليباف،علي لاريجاني وديگران براي پست رياست جمهوري استفاده مي كردكه هم سرسپردگي خودرابه وي نشان داده بودندوهم داراي تجاربي دركنترل جنگ وبحرانهابودندهم اكنون درسپاه فرماندهاي رده مياني برعليه فرماندهان ارشدومتمايل به تندروهاهستندوامثال احمدي نژادوحاميان وي رمسخره مي كنندشمابببينيدحتي يك فرمانده درست وحسابي به حمايت ازمحسن رضايي برنخواست وسايت بازتاب مجبورشداقدام به مصاحبه بايكي فرماندهان سابق بنام احمدسوادگربنمايدكه وي نيزمشتي اراجيف راسرهم كرده وحتي مدعي گرديده بودعلت شكست عمليات كربلاي 4 درسال 1365 جاسوسي برخي عناصرارتشي ازجمله ناخداافضلي براي سازمان سيابوده است درحاليكه ناخداافضلي 4 سال قبل به اتهام شركت در كودتاي حزب توده كه درهمين مصاحبه آقاي هاشمي نيزانكارگرديداعدام شده بودوخلاصه نيز سايت بازتاب به نمايندگي محسن رضايي وعده پاسخگويي بقول خودش به شبهات رادرآينده داد

سوال: بحث حمايت شرق وغرب ازرژيم عراق درتاچه حدجدي مي دانيد؟

جواب: آنهم ازخزعبلات ساخته دست حكام تهران است من ازشماوتمام كارشناسان نظامي مي پرسم آيادرسيستم نظامي عراق هيچ سلاح آمريكايي يافت شده است؟ به احتمال 99/99 % پاسخ شمامنفي است ولي درسيستم نظامي ايران تسليحات آمريكايي بوده اندوبه اقرارآقاي هاشمي جانشين فرمانده كل قوادرهمان زماني كه وي مدعي است آمريكابراي برهم زدن توازن قوا به نفع صدام واردجنگ باايران شده است (يعني پس اززمستان 1364 كه ماشبه جزيره فاو رادرعمليات والفجر8 تصرف كرديم) آمريكاواسرائيل درحال تدارك سلاح به ايران بوده اند آنهم بقول خودش براساس تحليلي كه منوچهرقرباني فربه جورج بوش وريگان داده است كه بروي اسب برنده درجنگ يعني ايران سرمايه گذاري كنند؟!

نكته دوم اينكه أين تدارك سلاح وهمكاري هيچ محدوديتي نداشته است واگرهم دوباره روابط بهم خورده است بخاطرسوء تفاهم وتنگ نظري رهبران ايران بوده است كه احتمال مي داده انددلال فوق 6-5 ميليون دلاراضافي ازآنهاگرفته است وآخرسرهم دلال فوق ازجيب خودش وجه فوق راپرداخت وظاهرابه آقاي منتظري براي احقاق حق خودمتوسل كه قضايالو مي رود

البته من خودچون ازنزديك درگيرمساله فوق بوده ام ضمن تاييدمباحث فوق به جنبه استراتژيك ناگفته دراين مصاحبه اشاره مي كنيم كه برخلاف ادعاي آقاي هاشمي كه مي گويدمقامات مهم كشور وسران سه قوه درجريان بوده اندبهيچوجه چنين نبوده است وآقاي منتظري بعنوان قائم مقام رهبري درجريان امرنبوده وپس ازفهميدن ماجروروابط مخفيانه وپشت پرده مثلث خامنه اي، هاشمي وموسوي بامقامات آمريكايي بشدت عصباني واين اعمال رادرشان ملت ايران نمي دانستندو درواقع درگيري آقاي منتظري باآقاي خميني كه به اعدام سيدمهدي هاشمي وبركناري آقاي منتظري انجاميدازهمين نقطه آغازوحدوددوسال درجريان بودكه نهايتادرماجراي اعدام زندانيان به نقطه پاياني خودرسيدببينيدآقاي هاشمي درمصاحبه خودصراحتابه أين امراشاره مي كندكه تسليحات تحويلي نقش اساسي درسرنوشت جنگ درسالهاي فوق الذكرداشته وكمترين آن موشكهاي ضدهوايي پيشرفته ”هاگ” وموشك هاك ضدزره ” تاو” بوده است

سوال : درخصوص موضع شرق ياروسيه چه نظري داريد؟

جواب: دراين خصوص نيزهمين مغلطه ازسوي هاشمي صورت گرفته است خودآنهامي گويندسلاح روسي راازسوريه وليبي آنهم كشتي كشتي تحويل مي گرفتيم البته الان نقش سوريه راكمرنگ كرده است چون هنوز رابطه برايشان مهم است ولي ليبي راچون باآمريكاوجهان بين الملل كنارآمده است دم توپ داده اند كه وي بماموشك تدارك كرده است درحاليكه هم سوريه وهم ليبي هم كره شمالي هم چين وهم روسيه وهم هندوستان بماسلاح مي رساندندوالبته ميزان آن به وضعيت مالي كشور نيزوابسته بودوقيمت نفت كه درهربشكه به زيرده دلارو8-7 دلاررسيده بودو اصلابحث رودررويي باشرق وغرب ازسوي جمهوري اسلامي دروغ محض است

سوال:آقاي محسن رضايي ادعاكرده اندكه پس ازفتح خرمشهرعملا استراتژي سياسي بجاي استراتژي نظامي حاكم وآنراازعلل پذيرش قطعنامه 598 ذكركرده اندودرواقع ريشه اختلاف هاشمي رفسنجاني باوي به اين مساله برمي گرددشمابعنوان كارشناس چه نظري داريد؟

اين موضع آقاي رضايي فاقدپايه واساس است اگرچنين ادعايي صحت داشت پس بقول ايشان پيروزيهاي مادرعمليات مشترك خيبر، والفجر8 درفاووكربلاي 5 درشلمچه وحلبچه چه صيغه اي بوداصلا80% تلفات جنگ پس ازعمليات خرمشهراتفاق افتاده است وعمليات ناموفق كربلاي 4 راچه مي گويدآنجاكه ديگربحث سپاه وارتش نبودبعدهم استراتژي نظامي كه نمي تواندباشعار”جنگ جنگ تارفع فتنه ازجهان” وساقط كردن رژيم بعثي ازطريق تصرف پايتخت آن كشوروسرنگوني صدام صورت گيردمگرايران بقول خودشان آمريكاي جهانخواراست كه شب بخوابدوصبح تصميم بگيردرژيمي راسرنگون نمايد؟

واقعيت امراينست كه فرماندهان بالاخص پس ازعمليات مشترك فتح المبين وخرمشهرازطراحي عمليات موثروموفق بطوريكه رژيم صدام راواداربه نوعي مصالحه جدي بنمايدناكام مانده بودند آنهم بدليل آن بودكه براساس استراتژي سپاه تمام عملياتهادرجنوب وبراساس تصرف شهربصره طراحي مي گرديدوعراق نيزبخوبي دست ماراخوانده بودوبااحداث سه جاده اصلي (قديمي،جديدو استراتژيك)واستحكامات بي نظيرازبصره حفاظت مي كردوپس ازناكامي عمليات كربلاي 4و5 كه تلفات چندده هزارنفره آن واقعامنطقه رابه صحراي كربلاتبديل كرده بوددريك اقدام نابخردانه وصرفابراي نمايش پيروزي اقدام به حمله به شهربيدفاع حلبچه كردندوباتوجه به ضعف نيرويي أين گستردگي جبهه عراق رامتوجه بيدفاع بودن جنوب نمودوفرماندهان نظامي عراق باحركت دادن نيروهاي خودودرحاليكه نيروي ايران درجبهه شمالي پيروزي خودرادرشهركوچك حلبچه جشن مي گرفت بارامي شبه جزيرفاوراازدست نيروهاي سپاه درآوردندوسپس باتثبيت مواضع درجنوب به جبهه شمالي حمله وحلبچه رانيزآزادكردند سرعت عمل وغافلگيري مابحدي بودكه فرماندهان ارشد ماباورنمي كردندكه حدود1500 تانك درعرض 24 ساعت ازمقابل آبادان گذشته بودوآنها نيروهاي اطلاعاتي وخبردهنده رامسخره مي كردند

اصلاشماببينيدكه خودآقاي محسن رضايي درمصاحبه اش بابازتاب ازقول آقاي موسوي اردبيلي مي گويدبرخي دوستان پيش امام گريه مي كردندكه پيشروي عمقي عراق ممكنست تاشهرخرم آبادرادربربگيردوهمگان بخاطردارندكه درآن روزهمجدداارتش عراق تاعمق خاك ايران درشمال و غرب اهوازپيشروي كرده بودوصرفابدليل تجربه تلخ اول جنگ خوددواوطلبانه عقب نشيني كرد

سوال : پس شمامي فرماييداصل داستان فقدان فرماندهي نظامي بوده است واصلا فرماندهي سياسي نقشي دروضعيت پيش آمده نداشته اند؟

پاسخ: من نمي گويم نداشته است همه ساختارحكومت دراين وضعيت سهيم بوده است ولي هردو طرف دروغ مي گويندمن ازشمامي پرسم آقاي رضايي مي گويدبرنامه 5 ساله ادامه جنگ نوشته تند ودرخواست 5/4 ميليارددلاركرده اندوعدم اختصاص آنرادليل اصلي رويكردنظام به استراتژي سياسي بجاي نظامي ذكركرده اند

اولا: اگردرآمدنفتي كشوربه اعتراف ايشان درسال66 مبلغ10ميليادردلاربوده است پس سهم هرسال 900 هزاردلارمي شوديعني 9% بودجه نفتي آيا كشوردرسالهاي فوق الذكركمترازاين مبلغ خرج جنگ مي كرده است پس باتوجه به ادعاي محاصره تسليحاتي وعدم تحويل سلاح ازسوي سوريه وتدارك مجاني سلاح ازسوي قذافي وكوپني بودن ارزاق ومضيقه مردم اين پولهاخرج چه چيزهايي شده است؟

ثانيا:آيااستراتژي نظامي يعني اينكه تمام امكانات يكو كشوررادراختيارمشتي فرمانده جوان ونادان بگذاريم وجنگ 2ساله رانيز13سال طول بدهيم بعدهم بگوييم انشاالله پس ازآن امكان عمليات آفندي وپيروزي است؟ خوب الان كه تمام مملكت ازدولت تامجلس تاقوه قضاييه دراختيارسپاه است، درآمدنفتي نيز70 ميليارد دلاردرسال ودههاميليادردلارنيزدرصندوق ذخايرارزي بوده است كه بتدريج ته كشيده وخرج دولت ورژيم شده است بفرماييدچه دستاوردنظامي وسياسي داشته ايم؟ آتش زدن سفارت دانمارك و انگليس،متحدكردن شرق وغرب،خريدتسليحات خارج ازرده چيني و روسي ورشدفقروفسادواعتياد وپركردن زندانهاازمخالفين وخالي كردن دانشگاههاي وواحدهاي نخبه ازاساتيد،دانشجويان ومديران برجسته كشورواشتهاربه پشتيباني ازهرعمليات تروريستي

ثالثا:اگرپس ازخرمشهراستراتژي سياسي وتز”جنگ،جنگ تايك پيروزي” آقاي هاشمي مطرح بوده است وبقول آقاي رضايي آقاي خميني وفرزندايشان مخالف رفتن بداخل خاك عراق بوده اندپس عملا استراتژي نظامي موردنظرآقايان حاكم بوده است و”چيزي كه عوض داردگله ندارد”

رابعا:ادعاي آقاي محسن رضايي درخصوص چيرگي استراتژي سياسي براستراتژي نظامي دروغ محض است زيراپس ازخرمشهرعمليات كلان وطراحي سلسه نبردهاكه شامل سري عمليات والفجرها ازوالفجرمقدماتي تا والفجر8 (تصرف فاو)وكربلاهاازكربلاي 1 گرفته تاكربلاي 5 درشلمچه وتصرف درياچه ماهي درجنوب بصره نشان ميدهدبهيچوجه بحث جنگ جنگ تايك پيروزي مطرح نبوده است وحتي چنانچه اين امردرذهن امثال هاشمي بوده است كه بعيدبنظرمي رسد درعمل ديدگاه نظامي حاكم برجنگ بوده است اتفاقااستراتژي سياسي ازسوي افرادوگروههاي خارج ازحاكميت نظيرنهضت آزادي ومهندس بازرگان مطرح مي گرديدكه عملا ازسوي رهبري كشورمطرودوحتي تاحدجاسوس ناميدن آنهاهم پيش رفتند.

اتفاقاديدگاه نظامي تاآنجاپيش رفته بودكه درنظرداشتنداعزام به جبهه رااجباري كنندومقدمات آنرا هم فراهم كرده بودندوازطريق نهادهاي دولتي اعزام اجباري كاركنان راشروع كرده بودندكه خوشبختانه باتغييروضعيت جنگ وپذيرش قطعنامه اين تحركات نيزمنتفي گرديدنگاهي به محتواي فيلم ” ليلي بامن است” كه توسط همين هنرپيشه فيلم مارمولك يعني پرويزپرستويي نيزبازيگري شده است حال وهواي سال آخرجنگ رابخوبي درقالب كمدي آن نشان مي دهد.

سوال:آقاي حسين شريعتمداري درمقاله اي دركيهان آقاي هاشمي رامتهم به افشاي سندمحرمانه كرده است ايااين امرمي تواندنوعي پرونده سازي برعليه هاشمي دردستگاه قضايي باشد.

جواب: هم بله وهم خير

بله بخاطراينكه شريعتمداري داراي روابط ويژه بارهبري بوده ومعمولا روزنامه كيهان بعنوان پايگاه افراطيون هميشه زمينه ساز دستگيرهاوپرونده سازي بوده است ولذانمي توان براحتي از كناراين مساله گذشت بلاخص اينكه ايشان طبقه بندي ” سري” رابراي أين نامه آقاي خميني قائل شده اند.

امانه بخاطراينكه نامه فاقدطبقه بندي محرمانه بوده وقبلاتوسط آقاي منتظري درسايتهاي اينترنتي منتشرشده گرديده است وازسوي ديگرخودآقاي شريعتمداري مدعي گرديده است كه بايدانتشار نامه آقاي خميني رابفال نيك گرفت زيراانتشاراين نامه وآگاهي مردم ازنظرايشان مفيدفايده بوده است پس بااين ادعاديگردليلي برپرونده سازي ازديدگاه وي وجودندارد.

البته وي پس ازمتهم كردن آقايان هاشمي ومحسن رضايي به فرافكني(بخوانيددروغگويي) مدعي گرديده است هردوآنهاپاره هاي جدانشدني وافتخارآفرين روزهاي سخت حادثه مي باشندكه اينهم دروغ محض مي باشدزيرامواضع متخذه ازسوي هردوطرف نشان مي دهداتفاقاآنهاهم جداشدني،هم افتضاح آفرين درروزهاي سخت وبحراني نظيراين روزهامي باشندكه بحث هسته اي ايران روي ميزشوراي امنيت قرارگرفته است.

سوال: يك ابهامي كه براي ماوجوددارداينكه ماتاكنون تصورمي كرديم درمقايسه باارتش سپاه باحداقل امكانات درحال جنگ ودفاع ازارزشهاي انقلابي بوده است ولي آماروارقامي كه اينروزهاهم درفعاليتهاي اقتصادي وهم نظامي وهم سياسي اعلام مي شودواقعاحيرت آوروكاملادرتضادباادعاهاي ظاهري فرماندهان آن مي باشددراين خصوص چه نظري داريد؟

جواب: دقيقادست بروي موضوع مهمي گذاشته ايدواقعيت اينست كه سپاه تحت عنوان دفاع ازانقلاب وجنگ عملا درحال گسنرش وبازسازي خودبودوامكانات رابجاي مصرف درجاي خودصرف توسعه خودمي كردشماببينيدآنهادرزمان جنگ ازيك گاردانتظامي تبديل به ارتشي شدندكه بجاي سه نيروي هوايي،زميني ودريايي داراي پنج نيروي هوايي،زميني،دريايي،بسيج وقدس(مخصوص عمليات تروريستي وبرونمرزي) است كه درهيچ ارتشي درجهان وجودنداردوافغانستان،عراق ،لبنان وبرخي ترورهاي خارج ازكشوركمترين آنهاست.

دركمترازيكماه 7 ميليارددلارقراردادازشركتهاي دولتي به آنهاواگذارشده است وبخش عظيمي ازاموال مصادره اي مردم وحتي منازل شخصي باقيمت پايين دربهرتين نقاط شهرتهران به آنها واگذارشده است درانتخابات شوراهاومجلس وسپس رياست جمهوري واكنون خبرگان رهبري

كاملاازهمين امكانات وپايگاههاجهت كارسياسي وتبليغاتي استفاده مي كنندوتمام دستگيرهاو سركوب هاي داخلي توسط آنان صورت مي گيرددرحاليكه مردم به نان شب محتاج هستندتمام درآمدنفت صرف تجهيزوتطميع آنهامي شود دراوج زمان حاكميت اصلاح طلبان بهرتين تجهيزات شنودواستراق سمع وامينتي راازخارج وازهمين كشورهاي اروپايي كه دائمامرگ برآنان مي گويند خريداري نموده وپورسانتهاي كلان نيزدريافت مي كنند سردارقاليباف كه بظاهردموكرات مي نمايد دريك قلم 4000 ماشين بنزالگانس جهت پليس ويژه ومامورسركوب مردم خارج ازمقررات گمركي واردكشوركرده كه شمانظيرآنرادرهيچ كشوري نمي بينيدنيروي انتظامي ايران يك ارتش كامل بوده وازيگانه همتاي خوديعني كشوركره جنوبي نيزجلوزده است.

سوال آخراينكه نقش آمريكارادرجنگ ايران وعراق چگونه ارزيابي مي كنيدايران ازيكطرف مدعي است كه آمريكادركنارعراق بوده است وحضوررامسفلد رادرسالهاي 1986 باصدام حسين دليل خودمي آوردومتقابلابرخي ازاعراب وصدام ايران رامتهم به پادويي جهت آمريكاواسرائيل برعليه عراق كرده اندوبه قضيه ” ايران كنترا” ،حضورمك فارلين مشاورامنيت ملي ريگان درتهران وتحويل سلاحهاي پيشرفته به ايران اشاره مي كنندنظرشماكه خودتاحدودي درگيراين مسائل بوده ايد دراين خصوص چيست؟

جواب: ببينيداينكه عراق درسالهاي اول جنگ ازفضاي بين المللي وتخاصم ايران آمريكا برعليه ايران جهت تجاوزبه كشورمان استفاده كرده ترديدي نيست وهركشوري ديگري جاي عراق بودبايدهمين كاررامي كردزيراازيكسوهمين حمايت آمريكاازشاه باعث شكست وي درجنگ 1353 شده بودوازسوي ديگرنيزدخالتهاي ايران درعراق وتلاش جهت صدورانقلاب اسلامي به عراق نيزمزيدعلت شده بودامااينكه بخواهيم بطورمشخص بگوييم آمريكادرحمله عراق به ايران دست داشته است أين حرف بسيارمزخرف است اماپس ازعمليات تهاجمي والفجر8 وتصرف شبه جزيره فاووحمله طرفين به كشتيهاي حامل نفت آمريكاتز"عدم غالب ومغلوب درجنگ" رادرپيش گرفته وسعي مي كردجنگ ازمحدود خاص وغيرقابل كنترلي خارج نشودبهمين دليل همزمان باحضورمك فارلين درتهران كه به استنادمواضع آقاي هاشمي تمام سران قواومقامات ارشدكشوردرجريان آن بودنددرعراق نيزصدام حسين پذيراي رامسفلدبود

جالب آنكه درآنروزهاحتي موشكهاي آمريكايي استينگرنيزدرمراسم رژه روزپاسداردرميدان امام حسين تهران بروي دوش پاسداران حمل مي گرديدوتمام اجزاء حاكميت مستظهربه مذاكره وحمايت آمريكايي هابودندتنهادفترتحكيم وحدت كه هنوزريشه هاي چپ روي اول انقلاب رادرداخل خود داشته ومبارزه باآمريكاراشعارخودمي دانستندوتعدادي ازنيروهايي كه وابسته به محمدمنتظري و حمايت ازمبارزات رهايبخش رادرسطح جهان پيگيري مي كردندبااين امورمخالفت مي كردندو مواضع آنهاتاحدي پيش رفت كه دانشجويان ميرحسين موسوي نخست وزيروقت راتهديدبه افشاي روابط پشت صحنه باآمريكاكرده وسرنوشتي نظيردولت بازرگان رابراي وي رقم زده بودندووي كه خودرامنتسب به همان جريان چپ روشنفكري مي دانست ازدانشجويان 48 ساعت فرصت گرفت ونهايتاپس ازمشورت باآقايان هاشمي وخامنه اي تصميم گرفته شدكه درخطبه هاك نمازجمعه قضايارامطرح تامسائل ازسوي آمريكابازنگرديده وموجبات سرنگوني دولت فراهم نگرددتنهامطلب اينكه برخي ازعناصرپيرومحمدمنتظري نظيرمهدي هاشمي پيش دستي كرده وقضايارابه يكي ازنشريات عرب زبان ”الحياه” يا”الشراع” يا”شرق الاوسط” منتقل كرده كه مي توانست بضررايران باشدالبته همين مطلب زمنه كدورت بين آقايان خميني ومنتظري گرديده وبااعدام سيدمهدي هاشمي وخلع آقاي منتظري ظاهراپايان پذيرفت.

نكته اساسي درمصاحبه هاشمي ذكربرخي ازحقايق تاكتيكي موضوع نظيرداستان منوچهرقرباني فر بوده كه براي سرپوش نهادن برحقايق استراتژيك موردسوء استفاده قرارمي گيردوجالب اينكه آقاي محسن رضايي چندماه قبل درمصاحبه بابازتاب بهمين داستان مك فارلين اشاره وچنين وانمودمي كردكه درابتداسپاه درجريان مذاكرات نبوده ولي پس ازاطلاع باورودبه صحنه كه در آنروزهاتوسط فريدون وردي نژادقائم مقام ومعاون اطلاعات خارجي سپاه مديريت مي شد شرايط رابه نقطه مطلوبي بنفع حاكميت ايران تغييرداده است درحاليكه ازابتداي امرسپاه درجريان بوده وحتي نوع سلاحهاي درخواستي ازگروه سرهنگ اوليورنورث رافرماندهي آن تعيين مي نمود.

سوال : يعني شمامعتقديدسپاه ياحداقل فرماندهي آن دركليه مسائل مربوط به روابط ايران ـ آمريكا دخيل بوده است؟

جواب: نه تنهادخيل بلكه خط دهنده هم بوده است ايكاش امكاني فراهم مي گرديدتاآقاي فريدون وردي نژادرابحرف مي كشيديدهمان آقايي كه درزمان خاتمي رييس خبرگزاري پارس(ايران) شد وبعدازآن سفيرايران دركشورچين وظاهرايكي دوبارنيزدستگاه قضايي احضارش كردند اصلا چرابه جاي گذشته به همين مقطع فعلي نمي پردازيدازموضعگيري ايران درمقابل11سپتامبرتا جنگيدن نيروهاي سپاه واحمدشاه مسعود دركنارنيروهاي آمريكايي ازمحورشمال افغانستان وكابل اينراكه ديگرمنكرنيستيدواگربه مصاحبه مورخ 22خرداد84 محسن رضايي بابازتاب مراجعه كنيدهمه چيز مشخص مي شودوتازه پس ازآن درابتداي جنگ عراق كه ايران رسمابه آمريكاگفته بودكه بيطرف باقي خواهندماندگرچه نظيرهميشه برخي ازدستگاههادراين رابطه ظاهرسازي مي كردند

سوال ديگرمربوط به نامه محسن رضايي اينكه برفرض اينكه امكانات كشوراجازه مي دادكليه درخواستهاي سپاه انجام شودآياواقعاسپاه امكان پايان بخشيدن به جنگ راداشت؟

جواب: البته که خيرزيرابافرض تامين كليه اقدام فوق آقاي محسن رضايي گفته اندتاپنج سال امكان عمليات آفندي وجودنخواهدداشت يعني13 سال جنگ وديگرهيچ وپس ازآن نيزهيچ تضمين قطعي مبني برشزوع عمليات آفندي برعليه دشمن يعني عراق نداده اند

آخرين سوال: باتوجه به نقش موثرارتش دربرخي مقاطع جنگ چرا فرمانده سپاه تلاش مي كنداين نقش راكمرنگ جلوه داده وحتي مدعي است علت پيروزيهاي پس ازفتح خرمشهرتفكيك ماموريتهاي سپاه وارتش بوده است درحاليكه بالعكس هركجاكه ارتش دركنارسپاه بوده است پيروزي پايداروارزشمندبدست آمده است آيا علت حمله هاشمي به سپاه رانوعي تلاش جهت جذب ارتش وبرقراري نوعي توازن بارهبري كه سپاه رادراختيارداردنمي دانيدواصولا مي توان گفت باگذشت سه دهه هنوزنوعي بي اعتمادي به ارتش دررهبران نظام وجوددارد؟

سوال بجايي است اولا سپاه وارتش آنگونه كه دررژه هاومانورهاي فرضي نشان ميدهندوفاداربه رهبري نبوده ونيستند شماببينيدافرادي نظيرصيادشيرازي واحمددادبين كه جزوفرماندهان ارشدوبقول آنهابسيجي ارتش بودندبطرزمشكوكي كشته يادچارسانحه شده اندتيمسارصياد شيرازي هنگامي موردترورمجاهدين قرارگرفت كه جانشين رياست ستادكل قوا بوديعني سومين مقام نظامي كشوردرحاليكه ازحداقل حفاظت فيزيكي برخوردارنبودوتازه پس ازچندسال خانه نشيني وخدمت درپست حاشيه اي رياست بازرسي مجدداوي رامشغول كرده بودودرخصوص تيمساردادبين فرمانده اسبق نيروي نظامي كه وضع بدترازآن بودوبدستور شخص خامنه اي درزمان فرماندهي سرلشكرشهبازي وي رادرحضورفرماندهان ارتش بانامه خامنه اي بي اعتبار كردندونهايتانيزوي بعنووان مديرعامل شركت پنها(پشتيباني نيروي هلي كوپتري ايران) كه يكو پست اداري وغيرنظامي بوددرمحوطه فرودگاه مهرآبادآنهم باحمايت حسين علايي مشغول بكار كردندوپس ازچندسال نيزمشابه صيادشيرازي وقتي وي رادعوت بكاركرده ودرپست جانشيني رييس ستادفرماندهي كل نيروهاگذشتندپس ازچندهفته به شيوه اي مشابه(سقوط ازكوههاي شمال تهران) تاآستانه مرگ پيش رفت وتعدادي ازفرماندهان ارتش نظيراصغرنوري فرمانده لشكرهاي مختلف ويكي ازافسران مسئول آموزش دانشجويان خط امام پس ازتصرف سفارت آمريكا نيزبه سرنوشت مشابهي دچاروتامدتهادرزندان معروف 36 (جمشيدآباد)بودلذاتحليل اينكه آقاي هاشمي رفسنجاني درراستاي يك هدف درازمدت بدنبال جذب ارتش باشددورازذهن نمي باشدوالبته بازي بسيارخطرناكي هم مي باشد

درخودسپاه نيزوضعيت مشابهي برقراراست يعني بغيرازمشتي سرسپرده جنگ نديده نظير مرتضي رضايي ،محمدباقرذوالقدر،علي اكبراحمديان ياشمشيري كه درسمتهاي جانشين فرماندهي ورياست وجانشين رياست ستادگمارده شده اندوتعدادي ديگرعملا بدنه سپاه وبخش عظيمي از فرماندهان عملياتي كاملا مخالف آقاي خامنه اي مي باشندفراموش نكنيدكه سردارحسين علايي كه اتفاقاازنيروهاي راست وپدرش روحاني وازنزديكان آقاي خامنه اي هم مي باشدبدليل برخي مخالفتهاشبانه اركاربركنارشدوبجاي وي دكتردامپزشك علی اکبراحمديان راگذاشتند.

بهرحال آنچه كه بعنوان خلاصه أين بحث مي توانم بگويم اينكه نه تنهادرداخل نيروهاي بظاهر انقلابي وپيرورهبري اختلافات عميقي وجودداردكه تقابل اقاي هاشمي ومحسن رضايي تنهايك گوشه آن مي باشدبلكه درنيروهاي انقلابي وغيرانقلابي نيزهمين وضعيت وبمراتب بدتروجود داردوشمادرآينده چيزهاي بيشتري رامتوجه خواهيدشدوهمانطوريكه بارهاگفته ام مفاسداين رژيم مثل يك كوه يخي است كه بخش اصلي آن ازنظرهمگان پنهان است

بااميدبه مباحث بيشتردرآينده

Comments