سازمان مجاهدین انقلاب وجبهه مشارکت وتزشرکت درقدرت

مجاهدين انقلاب، مشاركت وتزشركت درقدرت
اخيراعباراتي ازقول آقاي مصطفي تاج زاده درنوشته اي بقلم نادرايراني درسايت روزآنلاين مشاهده نموده كه اميدوارم برداشت بنده و امثال بنده بدلايل مختلف ازجمله عدم دسترسي به متن كامل وبسنده كردن به جملات تقطيع شده اشتباه باشدوگرنه بايدآن سخنراني راكه درمحل جنبش مسلمانان مبارزايرادشده است اعلام رسمي تسليم سازمان مجاهدين انقلاب وحزب مشاركت به جناح اقتدارگراتلقي نموده وآنرابامواضع مهندس بازرگان دراوايل دهه چهل مقايسه كردكه به مقامات رژيم سابق باالتماس مي گفت اگرماراتحمل نكنيدودرقدرت شريك نكنيدنسل آينده ماباسلاح به سراغ شماخواهدآمد.
آقاي مصطفي تاج زاده كه بنده شخصاايشان راشايدجزومحدوداصلاح طلباني مي شناختم كه عليرغم نقش دوجانبه وعجيب عضويت همزمان دردوسازمان مجاهدين انقلاب وحزب مشاركت به ساحت قدرت پيشاني نسابيده بودبااين سخنراني خوددرصورتيكه درصدد تكذيب آن برنيايندنشان خواهنددادكه وي نيزبه جرگه سايرهمفكران خوددرتسليم به جناح اقتدارگرادرآمده است وچون فردي كه خودراشيخ اصلاحات مي دانست ولي بدنبال تكه ناني درساختارقدرت بودعملامشي فوق راتجويزمي كندلذامروري برگفته هاي ايشان بشرح زير ضروري بنظرميرسد
1-ايشان فرموده اند”درانتخابات30 سال گذشته براي اولين باربماگفته انددرانتخابات شركت نكنيد”
اولا:ايشان اعتراف كرده اندكه انتخابات سي سال گذشته مشروعيت داشته چون به ايشان وهمفكرانشان اجازه شركت درانتخابات داده شده است ولابدنمونه عيني مشروعيت انتخابات هم شركت خودايشان در انتخابات شوراهابودكه حداقل راي راهم نياوردند!!
ثانيا:ايشان چه كسي رامتهم مي كند؟آيامنظورايشان گفته فلان سرهنگ پاسداردرفلان استان است كه گفته بود“ گله اي ثبت نام نكنيدتافله اي ردنشويد” يامثلاعاليترين مقامات نظام نظيررهبري ورياست جمهوري ورياست شوراي نگهبان ، كدام مقام ازاعضاي سازمان مجاهدين انقلاب وحزب مشاركت خواسته اندكه درانتخابات شركت نكنندلابدحداكثرادعاي ايشان مي تواندموضع غيررسمي رهبري مبني برردصلاحيت شركت كنندگان درتحصن مجلس ششم بوده باشدكه آنهم خودجاي بحث داردزيرابخشي ازهمان متحصنين تاييدصلاحيت شده اندكه خودبيانگرنسبي بودن موضوع بوده است.
ثالثا:مجلس ششمي كه حداكثرفعاليتش ياخارج كردن لايحه مطبوعات ازدستوركاروبفرموده درآغازبكارخود بوده وياتحصن درخاتمه آن چه گلي بسرمردم كشوردرطي 8 سال دوره خاتمي و4 سال دوره خودزده بودكه حالابخاطرردصلاحيت تعدادي ازاعضاي سازمان مجاهدين وحزب دولتي مشاركت ازخدمت اخراج گرددبالاخص اينكه تحصن عمده نمايندگان مي توانست بيشتربخاطرردصلاحيت خودشان باشدكه چهارسال آنهاراازمزاياي وكالت وصدارت محروم مي ساخت تاايجادزمينه خدمت به مردم ودرواقع تحصن فوق بيشتر بوي صنفي ميدادتاسياسي
رابعا:ايشان اخيراپس ازچهارسال ازخواب زمستاني بيداروطي دوسخنراني پياپي به ياد ردصلاحيت آقاي عليرضارجايي ازعناصرملي مذهبي وجايگزيني وي باآقاي غلامعلي حدادعادل افتاده وجالب اينكه تكيه كلام ايشان حرام بودن حقوق ومزاياي ماهانه سلب شده ازآقاي رجايي توسط آقاي حدادعادل ونوعي تسويه حساب شخصي ومالي است وانگارنه انگاركه حق وحقوق چندصدهزارنفردرانتخاب نماينده خودسلب گرديده است!!وايضادرخصوص حدادعادل وعضويت وي دردفترفرح پهلوي بگونه اي افشاء گري كرده اندكه انگار سلطنت پهلوي درهمين بهمن ماه 86 سرنگون وايشان كشف مهم خودرابه آگاهي ملت ايران رسانده است!!
2-آقاي تاج زاده مدعي شده اندسازمان وحزب متبوع وي آزادي انتخابات رامادربقيه آزاديهادرايران مي دانندومعلوم نيست ايشان دايره ومحيط اين آزاديهارادركجابراي خودترسيم كرده اندآيااگرفرداآقاي جنتي ردصلاحيت شدگان سازمان مجاهدين وحزب مشاركت راكه همان وزاء ووكلاء وسايرصاحب منصباني كه 8 سال بركشورحاكم بودندوهيچ عملكردي جزباندبازي وگماردن همدستان خودبرپستهاي دولتي نداشتند راتاييدنمايدآزادي دركشوربرقرارشده است وايران كشوري دموكرات خواهدشد؟درچنين حالتي فرق شماباجناح راست و سلطنت طلبان ومجاهدين خلق چيست كه آزادي رادرآزادي حاكميت خويش مي دانند؟ ونقش مردم دراين دموكراتيزه شدن چيست؟
ايشان ظاهرافراموش كرده اندكه مادرآزاديهادرعلوم انساني آزادي بيان است كه الحمدالله ايشان وهفكرانش نظيرمحسن آرمين همانطوري كه خودنيزاقراركرده اندبرخلاف سايرآحادملت دررژيم جمهوري اسلامي ازآن به وفوربرخورداربوده ونظيرسايرين نيازي به تحمل حبسهاي طولاني وشكنجه براي برخورداري ازآن ندارند
3- ايشان براي توجيه شركت همفكران خوددرانتخابات فرمايشي ادعامي كندكه ”اگرشركت نمي كرديم جناح مقابل مي گفت اصلاح طلبان آمريكاييندچون آمريكاانتخابات پرشورنمي خواهد”وقس عليهذا
اولا:ازكي تابحال ادعاهاي طرف مقابل اساس تعيين استراتژي وعكس العمل شماقرارگرفته است.مگرقرار است سكان استراتژي و رهبري اصلاح طلبان دردست افرادرده چهاراقتدارگرايان باشد؟
ثانيا:ازكي تابحال مواضع ادعايي آمريكااساس تعيين استراتژي دراقتدارگرايان واصلاح طلبان بوده است مگرامام خميني نفرموده بودند كه هرچه آمريكامي گويددروغ است وشمامبنارابرخلاف آن بگذاريد؟
ثالثا:مگرشمامدعي نيستيدكه اقتدارگرايان بااتكاء به پايگاه اجتماعي سنتي خودكه حداكثردر10% مردم است وباحذف كانديداهادر صدد كاهش ضريب مشاركت مردم درانتخابات وتضمين برنده شدن خوددريك مسابقه حداقلي بااستفاده ازابزارهاي قدرت مي باشندپس ديگر چراكم شوري انتخابات رابه آمريكانسبت مي دهيد؟
رابعا:مگرشمانبوديدكه مي گفتيد” سوخت تنورانتخابات نمي شويد”پس لابديادتان رفته است جمله تان راتكميل كنيد“مگرآنكه ازآن تنور براي ماهم ناني دربيايد” بعبارت ساده تروعامليانه ”ديگي كه براي ما نجوشدبگذاربراي سرسگ بجوشد“آيااشتباه برداشته كرده ام لطفابنده وديگرخوانندگان راهنمايي كنيد.
4-شمافرموده ايد“ استراتژي مستقل مااينست كه درانتخابات آزادشركت كنيم ودرهردوره به دوران بعدحوادث قدم بگذاريم وبعداگربه ناحق عمل شددرجهت تنويرافكارعمومي حركت كنيم”
اولااستنباط بنده ازواژه ”استراتژي مستقل” باتعبيروتعريفي كه ازآن كرده ايد درواقع نوعي آنارشيسزم وباري به هرجهت است كه ديگرنمي توان به آن عنوان استراتژي اطلاق كردوالبته ازجنابعالي وهمفكرانتان هم كاملااين انتظارميرودوقتي سعيدحجاريان بعنوان مغزوتئوريسين اصلاحات درپايان دوره چهارساله اول رياست جمهوري خاتمي صراحتااعلام كردندكه ”اصلاح طلبان هنوزاستراتژي ندارند”
ثانيا:قدم گذاري مرحله اي يعني به نسبت سهمي كه صاحبان قدرت به شمابدهندبهمان ميزان درتاييدسيستم گام برخواهيدداشت ونهايتا نيزاگرسهمتان كم شددرجهت تنويرافكارعمومي كه همان پروپاگانداي رسانه اي است قدم برخواهيدداشت بعبارت ساده تراستراتژي شما همان استراتژي شكست خورده ” فشارازپايين وچانه زني ازبالاي” معروف براي درخواست سهم بيشترازقدرت خواهدبودونه هيچ چيز ديگر!!
5-دريك ادعاي عجيبتروبي پايه مدعي گرده ايدكه”آنها(اقتدارگرايان)مايلندمواضع گروههاي سياسي به گونه اي باشدكه يادرزندان به سرببرندويابه راديوآمريكابپيوندندامامابراساس همان سياستهاي خاتمي نه اين ونه آن راميخواهيم،بلكه مي خواهيم بعنوان نيروهاي منتقد باقي بمانيم وبه حركت خودادامه دهيم ازاينروازهر فرصتي!!براي شركت درانتخابات استقبال مي كنيم”
اولا:شمامثل اينكه فراموش كرده ايدكه اينهايي كه درزندان هستنديادرراديوي آمريكاهم هيچكدام به ميل خودنمي خواستندنه درزندان باشند ونه درصداي آمريكاواتفاقاهم هردو راتجربه كرده اندچه آنهايي كه اول زندان رفتندوبعدبه قول شمابه راديوي آمريكا ملحق شدندمثل مبارزاني اكبرگنجي،محسن سازگارا،علي افشاري،خانم حقيقت جو،اكبرعطري، خانم داوودي مهاجروچه آنهايي كه اول به راديوامريكاو راديوفرداي آن ملحق شدندوبعد دچارحبس شدندمثل خانم هاله اسفندياري ونازي عظيماوديگران
البته بنده خودهنوزمتوجه قبح اينكارنشده ام بالاخص وقتي كه حجت الاسلام منتجب نياسرليست اصلاح طلبان خودازمصاحبه كنندگان باراديوفردايعني راديوي درجه دوم وابسته به صداي آمريكامي شود و مصاحبه شماوامثال شمادائماباديگررسانه هايي چون روزآنلاين پخش مي گرددكه ازهمان بودجه هاتامين مالي مي شود؟
دراينجانيزمعلوم است كه اگررسانه فوق نظيرشركتتان درانتخابات ناني برايتان داشته باشدخوب است وبايدتنورآنراگرم كردوگرنه نه تنهاصداي آمريكابداست بلكه حتي حبس وشكنجه هم دررژيم به يكو ضدارزش تبديل شده وساخت وپاخت بااربابان قدرت “استراتژي مستقل” ناميده مي شودبراستي باچنين افكاري چگونه درخصوص اعضايي ازسازمان خودنظيرهاشم آغاجري وحبس وي كه تامرزاعدام هم پيش رفت به قضاوت مي نشينيد؟
آياسهم اندكي ازقدرت اينقدرارزش داردكه خودپيشتازمعيارهاي دوگانه دركشورگرديد؟شماكه بقول خودتان مي توانيدبدون ترس ازسعيد مرتضوي جنتي رامخاطب قرارداده ونظارت استصوابي وي راباحق وتوي آمريكامقايسه كنيدچگونه بخوداجازه ميدهيدحبس وشكنجه و تبعيدوغربت نشيني دردناك سايرين رابه سخره بگيريدوبه آن افتخارهم بكنيد؟
ثانيا:شماكه دركناربهره برداري 8 ساله ازخوان نعمت قدرت حداكثرحملاتتان به شيخ فرتوت جنتي است كه آنهم معلوم نيست تاسال آينده زنده باشدچگونه شان مبارزين خارج كشوررابه استخدام درراديوآمريكاپايين مي آوريد؟كاشكي حداقل مايه همپالگيتان عيسي سحرخيز يا شجاعت وصداقت احمدقابل راداشتيدومستقيما خامنه اي راموردخطاب قرارمي داديد.
ثالثا:سياستهاي مستقل خاتمي راكه بعنوان راه جعلي سوم برگزيده ايدكدام است؟ همان راهي است كه آقاي خاتمي با40 نفرخدم وحشم و تشريفات مخصوص به همان واشنگتن پايتخت شيطان بزرگ بيايدوتعدادي ازآنهاماندگاربشوند؟راه شماراه فرزندان خاتمي وموسوي خوييني هاوميرداماديهاست كه همگي به رم ختم مي شوديعني شارلاتانيزم سياسي كه بطورهمزمان هم بهره وي ازخوان غنيمت قدرت را مجازمي شمردوهم گرفتن ژست اپوزيسيون
6-دربخش ديگرافاضات فرموده ايدكه ”كسي مي تواندبراي اداره كشوربرنامه بدهدكه دراداره كشورسهيم باشدكساني كه بيرون ازكشور هستندهرگزنمي توانندبرنامه واقع بينانه اي بدهند”
اولا:اگربنابه اداره كشورتوسط عناصري باشدكه درحكومت بقول شماسهيم وازنظرما آلوده شده اند كه ديگرچه نيازي به تغييرحكام و برنامه هاي فعلي است حداقل شماكه اصلاح طلبان امتحان خودرادربيعرضگي ودرحاليكه دوقوه ازسه قوه رادراختيارداشتيدپس داده ايدو قوه سوم يعني قوه قضاييه هم كه نيزعملابنابه گفته اخيرسردارجعفري فرمانده كل سپاه هيچگاه دراختياراقتدارگرايان نبوده است پس بغيرازسهم و اختيارات رهبري ديگرچه چيزي راطلب مي كنيد؟
ثانيا:اگرمرادبرسهيم بودن درحكومت سابقه اجرايي باشدكه بازهم سلطنت طلبان واقتدارگراياني چون دكترولايتي وسيدتقي خاموشي با16 سال وزارت و16پست همزمان اجرايي ازهمه اصلاح طلبان بيشتردر مديريت سهيم بوده اندواتفاقاحتي گلهاي سرسبداصلاح طلبان نظير سعيدحجاريان بروي نيمكت ذخيره مديران هم جايگاهي ندارندمگريكي ازانتقادات آقاي خاتمي به اصلاح طلباني كه دائماوي رابه تحرك و موضعگيري بيشتردعوت مي كردنداين نبودكه مي گفت شماكنارگودنشسته ايدومانندپدرخوانده بمن امرونهي مي كنيدوهيچكدام هم حاضر نيستيدمسئوليت بپذيريد آقاي تاج زاده ميخواهيددقيقامصاديق مواضع ايشان رابامشخصات كامل افرادبراي ياري به حافظه تان ذكر بكنم ؟
ثالثا:كساني دم ازمديريت اجرايي بعنوان پيش شرط بلوغ آدم سياسي مي زنندكه عمرمديريت اجرايي شان به اندازه مديريك مدرسه هم نمي رسدودرمديريت آنهانيزكه به بركت به قدرت رسيدن خاتمي بوده است اثري ازتحرك وبرنامه ريزي وپيشرفت ديده نمي شود

جناب آقاي تاج زاده ظاهراجنابعالي وهمفكرانتان فراموش كرده ايدكه اقتدارگرايان با شعارمديريت اجرايي و شعارهاي اقتصادي درمقابل برنامه توسعه سياسي شماكه تنهامحصولش بقدرت رسيدن فردگمنامي چون احمدي نژادوتيم يك لاقباي وي بود توانستندقدرت رابدون كوچكترين مقاومتي ازدست اصلاح طلبان بگيرندومملكت رابه اين ويراني بكشانندوشعارشيخ اصلاحتتان هم نفري50 هزارتومان سهم نفت بود!!
رابعا:استنادشمابه گفته هاي افرادي نظيرآقايان عزت الله سحابي ومرحوم مهندس بازرگان براي اثبات وابستگي حاكميت آينده به افراد درون كشوربنده رابه يادطنزي انداخت كه مي گويدبچه اي دركلاس درس ازمعلمش پرسيدآقاچرااين روسهاآخراسمشان همه اف دارد؟ معلم پرسيدمثل چي پسرم؟ وشاگردجواب دادمثل استالين،لنين،تروتسكي
حالاداستان نقل قولهاي شماست تمام مديران اوليه دوران اول ازخودمهندس بازرگان گرفته تاابراهيم يزدي وبني صدروقطب زاده و ولايتي و..همگي ياازخارج كشوروتبعيدبوده اندويادرزندانهاي شاه وياهردوتوامان بوده اندپس اين استدلال شماازاساس پايه درست وحسابي ندارد ضمن اينكه خودآنهادركجايادگاري ازمديريت جزاستعفاء وقهرونازونامه پراكني ازخودبجاي گذاشتند واميدمردم راكه بالاترين سرمايه اجتماعي يك كشوراست به ثمن بخس به بادفنادادند ولي مادريك موردباشماهم عقيده ايم كه واقع بيني آينده مديريت كشوررارقم مي زند وآنهم مديران اجرايي و تكنوكراتهايي خواهندبودكه شايدماوشماكمترنام آنهارابگوش خودشنيده باشيم زيرادوران مديريتهاي سياسي بسرآمده است وساختارمديريت آينده كشور نه دردست عناصروابسته به احزاب چپ وراست ونه دراختيارمداحان وطالبان سهم سياسي خواهدبودبنظرماكارآفرينان وكارآفريني مهمترين ويژگي مديران وبرنامه سازندگي كشورپس ازدوران فعلي خواهد بودوكساني مقدرات كشوررارقم خواهندزدكه براساس سلامت نفساني وتواناييهاي تكنيكي ومديريتي خوددرجامعه شناخته شده و خواهند شدووابستگي به فلان حزب وگروه ياسابقه خدمت دردولتهايي كه جزفقروبدبختي رابراي مردم ايران به ارمغان نياورده است نه تنها ارزش تلقي نشده بلكه بخودي خودضدارزش محسوب مي گرددمگرآنكه خلافش ثابت گردد
بنظربنده رهبران ومديران آينده كشورچنانچه تاآنزمان اثري ازمذهب واخلاق درمردم ايران باقي بماند افرادي ازجنس ليخوان يو (معمارسنگاپورنوين)، ماتيرمحمد،رفيق حريري هاورجب طيب اردوغان ها خواهندبودونه امثال خامنه اي، رفسنجاني، خاتمي واحمدي نژادهاومديراني كه باسه دهه حضوردربالاترين سطوح تصميم گيري كشوروبانزديك به هزارميليادردلار سرمايه بادآورده نفت نتوانسته اندكوچكترين دستاوردي رابراي كشورخودبه ارمغان بياورندچنين مديراني حتي صلاحيت استخدام بعنوان كارمندساده رانيزنخواهندداشت چه رسدبه مديريت آن!! البته بقول مرحوم گل آقاچنانچه دولت آينده ايران راآبدارخانه شاه غلام فرض كرده وابواب جمعي آنراافرادي نظيرغضنفراحتمال بكارگيري آقايان دررده هاي بالاي آن بعيدبنظرنمي رسد.

درخاتمه اميدوارم بااين وجيزه تااندازه اي هرچندناچيزتاثيري درافكاردون كيشوتي كه مرض مشترك اكثر ماايرانيان است داشته باشم واطمينان داشته باشيدكه باجنابعالي عنادخاصي نداشته وبرايم هم هركدام از صدرتاذيل (فرقي هم نمي كندرضاپهلوي باشيديامسعود رجوي وخامنه اي ياهاشمي ياخاتمي ياكروبي ويا احمدي نژادومحسن رضايي ولاريجاني وقالبيباف و..)هيچ فرقي نمي كنيدزيراهمگي خودراتنهانجات بخش ايران وصاحب علم مديريت كشورمي دانيددرحاليكه خداعالم است همگي شماهابه اندازه يك شهردار استانبول هم نه عرضه مملكت داري وكارسياسي داريدونه ازعلم وتجربه مديريت كلان واستراتژيك آگاهي

والسلام
15 فوريه 2007

Comments