فردوسی ووطن


خدا رحمت کنه این فرودسی را....


دراین خاک زرخیزایران زمین
نبودند جزمردمی پاک دین

همه دینشان مردی وداد بود
وزآن کشورآزاد وآباد بود

چومهرووفا بود خود کیششان
گنه بود آزارکس پیششان


همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پرازمهراین آب وخاک

پدردرپدرآریایی نژاد
زپشت فریدون نیکونهاد

بزرگی به مردی وفرهنگ بود
گدایی دراین بوم وبرننگ بود

کجارفت آن دانش وهوش ما
که شد مهرمیهن فراموش ما

که انداخت آتش دراین بوستان
کز آن سوخت جان ودل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خوار؟
خرد رافکندیم این سان زکار

نبوداین چنین کشورودین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشورآباد بود
همه جای مردان آزاد بود

دراین کشورآزادگی ارزداشت
کشاورزخود خانه ومرزداشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

نه دشمن دراین بوم وبرلانه داشت
نه بیگانه جایی دراین خانه داشت

از آنروزدشمن بما چیره گشت
که ما راروان وخرد تیره گشت


ازآنروزاین خانه ویرانه شد
که نان آورش مردبیگانه شد

چوناکس به ده کدخدایی کند
کشاورزباید گدایی کند


به یزدان که گرما خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم


بسوزد درآتش گرت جان وتن
به اززندگی کردن وزیستن


اگرمایه زندگی بندگی است
دوصدبارمردن به اززندگی است


بیاتابکوشیم وجنگ آوریم
برون سرازاین بارننگ آوریم

Comments