انحلال سازمان برنامه وبودجه، پروژه ای ازسوی رهبری


دراین خصوص قبلامطالبی رابه عرض مخاطبین محترم عرض کرده بودم وباردیگرمصاحبه یکی ازعوامل اصلی این توطئه یعنی غلامحسین رضوانی قائم مقام معاونت برنامه ریزی ونظارت راهبردی (عنوان جایگزین سازمان برنامه وبودجه) باسایت رجانیوز متعلق به سپاه پاسداران باعنوان " تضادبرنامه ریزان ومجریان اهداف انقلاب رابه تعویق انداخت" موجبی جهت بازشکافی این مهم گردید

قبل ازشروع بحث لازم می دانم که به سه نکته اساسی اشاره نمایم

نکته اول غفلت فعالین سیاسی ازجنایکارانی است که دربخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی علاوه بربخشهای امنیتی وقضایی ونظامی مشغولند.عملکرداینگونه افرادنظیراعضای یک ارکسترتوسط لیدری بنام خامنه ای هماهنگ می شود ومتاسفانه اپوزیسیون تعدادی ازاعضای این ارکستروسازهای آنهارانمی بیندشایدبهمین دلیل است که مهندس موسوی باتجربه چندساله درکشورداری ومدیریت اجرایی دائماتوجه فعالین جنبش سبزرابه دیگرمقولات بالاخص اقتصادی جلب می نماید. بنده براین باورم که جنایاتی که افرادی نظیردکترمحمدعلی رامین دربخش فرهنگی، مهندس غلامحسین رضوانی دربخش برنامه وبودجه، دکترغلامحسین الهام دربخش حقوقی، مهندس ضرغامی درصداوسیما ودکتر محمدرضامخبربعنوان دبیرشورای انقلاب فرهنگی (بعنوان نمونه مدیران اجرایی کشوردرزمینه های مربوط به خود) مرتکب می شوندبه هیچ عنوان کمترازجنایت سردارانی نظیرعزیزجعفری، رادان وسعیدمرتضوی وقاضی صلواتی دربخشهای نظامی، انتظامی وقضایی نیست. متاسفانه فقدان سازماندهی در جنبش باعث گردیده است که فعالین سیاسی نقش اساسی این افراد درنابودی کشورنادیده گرفته وعملا نوعی چتر حفاظتی یا استتاری برای آنهاایجادگردد چتری که منجربه تشجیع آنهادرادامه جنایاتشان وهمراه باعدم پرداخت هرینه برای اعمالشان می شود

دوم اینکه ایران اولین کشوری درخاورمیانه وشاید یکی ازمحدود کشورهایی درجهان بود که پس ازجنگ جهانی دوم صاحب سازمان برنامه وبودجه گردید ازانجاییکه امروزه بدون وجودچنین نهادهایی امکان برنامه ریزی جهت توسعه کشورهاوجودندارد لذا وجودآن نهاد برای کشورضرورتی درحدرعایت حقوق بشردارد وازفعالین سیاسی انتظاردارد بازیافت آن نهادرادردستورکارخودقراردهند

نکته سوم اینکه مجلس شورای اسلامی علیرغم انتصابی بودن اکثریت اعضای آن انحلال سازمان برنامه وبودجه رابدلیل عدم تصویب درقوه مقننه غیرقانونی دانسته وطی چندساله اخیرکه بودجه سالیانه باعنوان جعلی معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری به مجلس ارجاع می شدآنراباتغییرعنوان به سازمان برنامه وبودجه به دولت برمی گرداندند ولی سال گذشته اولین باری بودکه دیگراین اصلاح صورت نگرفت ودرواقع مجلس شورای اسلامی عملا تسلیم این اقدام غیرقانونی احمدی نژادوبادستورآقای خامنه ای گردید

این فرد(غلامحسین رضوانی) که ازفارغ التحصیلان دانشگاه علم وصنعت واهل دزفول می باشد قبل ازانقلاب ازاعضای انجمن حجتیه بود وبیشتروقتش رابه مطالعه متون مذهبی وانجام فرائض دینی می گذراند ازطرفی بدلیل مذهبی بودن نیزسلام وعلیکی بامبارزین مسلمان دزفولی وسایرافرادمذهبی دردانشگاه فوق داشت

پس ازانقلاب وی بدلیل صبغه مذهبی جذب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گردیده وازطرفداران پروپاقرص آقای راستی وجناح راست آن سازمان محسوب می شد درجریان جنگ هشت ساله نامی ازوی نبودویک زندگی معمولی راطی می کرد وبراساس شنیده هاوی ازمخالفان سرسخت موسوی (دردوران نخست وزیری )وخاتمی (دردوران اصلاحات)بحساب می آمده که درهرجمعی آنان رابه رواج بی دینی متهم می کرد

پس ازانتصاب احمدی نژاد بعنوان رییس جمهوری توسط خامنه ای اجرای بسیاری ازطرحهاورویاهای رهبری جهت تبدیل جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی وایفای نقش خودبعنوان امام وخلیفه دردستورکارقرارگرفت ومقررمی گرددیکی ازنهادهای مزاحم که سازمان برنامه وبودجه می باشدازمیان برداشته شود

همانطوریکه درمصاحبه زیرملاحظه می کنید آقای غلامحسین رضوانی صراحتابه نارضایتی حاکمیت چه قبل ازانقلاب وچه بعداز انقلاب ازاین سازمان اشاره می کند ولی رندانه سعی می کندباسفسطه گری عدم رضایت حکام درقبل ازانقلاب رابه عدم ایفای نقش ملی توسط این سازمان تفسیرنماید که دراین صورت بایدگفت پس به اعتراف شما شاه ایران یک فردملی بوده است زیرادرتضادبین دو نهادسلطنت وسازمان که هردومتهم به حرکت درراستای اهداف ضدملی وبنفع استکبارجهانی هستند منطقایکی ازآنهاذیحق بوده است

درحالیکه واقعیت امراینست که سازمان برنامه وبودجه باکادرتخصصی ومنطبق باآخرین تجربیات ودانش اقتصادی وعلم توسعه در کشورهای دیکتاتوری سدی درمقابل حاکمانی می باشد که مایلند منویات وتمایلات آنی خودرابعنوان برنامه برملت خوددیکته وآنهارا ازرسیدن به پیشرفت وتوسعه درچهارچوب یک نظام دموکراتیک بااهداف درازمدت بازدارند بهمین دلیل هم درمقاطعی شاه ایران سازمان برنامه رادرنقطه مقابل خودمی دیدولی هیچگاه بدلیل نقش موثرآن درتوسعه کشوربخوداجازه ندادنظیرخامنه ای آنرا بایک حکم ولایی منحل نموده ودستورات شامانه خودراجایگزین برنامه های مصوب نماید

دربخشی دیگرآقای رضوانی بحق اعتراف می نمایدکه قدرت سازمان برنامه وبودجه درحدیک ارتش بوده است وبااین تفاصیل می توان یکی دیگرازدلایل انحلال این سازمان رادرمقایسه با ارتش یاهرنهادنظامی وانتظامی درک کرد درنهادهای فوق چون سلسله مرتب حرف اول رامی زند وکمیت کادرها برکیفیت آن ارجحیت دارد رهبری می تواند باانتصاب تعدادی ازفرماندهان بی خاصیت وبله قربان گو وگماردن واحدهای امنیتی نظیر حفاظت اطلاعات ونمایندگی ولایت فقیه و..درکنارآنها آن نهادراتحت فرمان وانقیادخوددرآورد ولی درسازمان برنامه وبودجه تحت مدیریت دولت وباتوجه به کادرهای کیفی که درآن تخصص حرف اول رامی زندچنین امکانی وجود نداشت بهمین دلیل نیزهمیشه حاکمیت بامدیران مستقل آن سازمان مشکل داشته است نگاهی به برخورد باابتهاج اولین مدیرسازمان برنامه وبودجه که به حبس وی انجامید واعلام نارضایتی افرادی نظیرمجیدی آخرین مدیرسازمان برنامه ازعملکردشاه سابق ایران نشان می دهد که نارضایتی بین حاکمیت وسازمان برنامه اتفاقابدلیل گرایش ملی حاکم برآن نهادوتسلیم ناپذیری آن سازمان برفرامین صادره ازبالابوده است ونه مشی ضدملی یامغایربامنافع ملی

وی درهمین بخش عملااعتراف می کند که یکی ازدلایل انحلال آن نهاداین بوده است که عمده افرادسازمان برنامه وبودجه چه ازنظر فردی وچه ازنظراجتماعی پس ازسی سال نتوانسته اندخودرابااهداف نظام (بخوانیدرهبری) به روزوهمراه نمایند

دراین خصوص اولاتوجه مخاطبین رابه تشابه ترکیب کارشناسان سازمان برنامه وبودجه با کارکنان صداوسیما یادآوری می نماید اینکه 90 درصدکارکنان صداوسیمابه احمدی نژاد(ودرواقع رهبری) رای نداده اندولی معلوم است که بدلیل مدیریت روسای شبکه های صداو سیما ووجودیک حراست به استعداد یک تیپ انتظامی بااسلحه خانه کامل وبازداشتگاه آن سازمان درخط رهبری قلمدادمی گردد

ثانیادرابتدای انقلاب عده ای نزدآیت الله خمینی رفته واظهارداشتندکه عمده قضات دادگستری آداب اسلامی رارعایت نکرده وتقیدی به احکام فقهی ندارند(مثلاریش خودراباتیغ می تراشند) وایشان نیزهمین داستان رامستمسک قرارداده وحکم به قرارگرفتن تعدادی ازطلاب حوزه های علمیه بعنوان قاضی جهت اطمینان ازاجرای احکام اسلامی دردادگاههانمود.وی بعدا که بابیسوادی این افرادوعدم درک ماهیت امرقضا وقوانین ومقررات وآیین های دادرسی توسط این افرادمواجهه گردید(آنهم ازطریق شکایات بی حدوحصرافرادمورداطمینان خود)مدعی گردیدکه انتساب این افرادازباب " اکل میت" بوده است وافراد فوق قاضی جامع الشرایط نبوده وحق صدوراحکام درآن سطح راندارند وبدینوسیله سعی کرد باسفسطه وجدان نداشته خودرا آرام نماید

نگاهی مختصربه محتوای مصاحبه آقای رضوانی ضمن آشکارکردن بیسوادی مطلق این فرد درخصوص مباحثی نظیربرنامه ریزی، بودجه بندی، توسعه نشان می دهدکه این مهره نیزنظیرسایرکادرهای رهبری جزتشبیه وضعیت فعلی باصدراسلام وگماردن رهبران فاسدفعلی بجای ائمه وخلفای آن دوران هیچ چیزی درچنته نداشته ونصف مصاحبه وی بجای ارائه آماروارقام ومقایسه وضعیت نظام برنامه ریزی وبودجه بندی کشوربا استناد کلیشه ای به آیات وروایت وشعارهای بی محتوای تبلیغاتی پرشده است ودرجایی نیزکه مجبوربوده است به سوالاتی انهم باحق انتخاب خودش جواب بدهد تناقضات وسفسطه گری دربیان مطالب عملا برضدهدف ونیت وی کارگرافتاده است بقول مولانا "ازقضاء سرکنگبین صفرافزود"

ازنکات جالب این مصاحبه ادعای به نعویق افتادن اهداف انقلاب به دلیل تضادبین برنامه ریزان ومجریان طی دوران قبل وبعدازانقلاب می باشد!! حالا اینکه چگونه می شود تضادی که مربوط به دوران ستم شاهی!! بوده براهداف انقلاب پس ازگذشت سی سال تاثیر گذاشته وباعث تعویق دررسیدن به اهداف آن بشود الله اعلم ولی لابد اکنون که سازمان برنامه وبودجه منحل وتبدیل به یک معاونت درحوزه دفترریاست جمهوری شده است بایدطی چندسال اخیرشاهدتسریع درتحقق اهداف انقلاب باشیم بهمین دلیل دربررسی عملکرد دولت منتخب ولی فقیه تقریبانابودی همه چیزرامی توانید ببینید واین تازه ازنتایج سحراست

درآخرین بخش مصاحبه پس اززمینه چینی های ضدونقیض به توضیح اصل ماجرایعنی دستوررهبری درخصوص انحلال سازمان برنامه وبودجه می پردازدوی درتوجیه این امربه سخنان آقای خامنه ای مبنی برلزوم تغییردرالگوی توسعه که وی آنراالگوی توسعه بومی ایرانی_اسلامی می نامد استناد کرده مدعی است که رهبری شخصا درتدوین برنامه های اقتصادی که درآن توسعه وعدالت بایدهمزمان دیده شوند دخالت کرده ومنویاتی را صادرکرده اند البته رهبری هیچگاه تعریف مشخصی نه ازعدالت ونه ازتوسعه مدنظرشان ارائه نداده وهیچ معیاری راهم برای سنجش تحقق یادورشدن ازاین دومقوله مطابق عرف جهانی یابومی ارائه نمی دهند درنتیجه شمامی توانید ازیکطرف شاهد گسترش فقروفسادوتبعیض بی سابقه درکشوربشویدولی اسم آنراعدالت بگذارید ازیکطرف کلیه شرکتهای حاکمیتی وپروژه های کلان ملی را خارج ازمناقصه وتشریفات قانونی به شرکتهای وابسته به نظامیان حامیان کودتا وبیت رهبری واگذارکنید و اسم آنرااجرای اصل 44 قانون اساسی وبومی گرایی بگذارید مشتی ازطرفداران خودرابدون کمترین تجربه مدیریتی درراس سازمانهای باماهیت تخصصی بگذارید وآنهاراوادارکنیدبجای مصاحبه فنی وپاسخ به صدها سوال باقی مانده دراذهان آحادملت ازانجمنهای ولایتی وایالتی، کاپیتولاسیون، سربازی زنان وتغییرتاریخ درزمان رژیم سابق وآنهم بعنوان ضدیت بااسلام سخن برانید بخوانیداصل مصاحبه را


تضاد برنامه‌‌ریزان و مجریان اهداف‏انقلاب را به‏تعویق انداخت


گروه اقتصادی رجاء نیوز

با این‌كه هم در دولت نهم و هم در دولت دهم قائم‌مقام معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبری رئیس‌جمهور بوده و هست اما كمتر با رسانه‌ها مصاحبه می‌كند. قبلاً از تسلطش به متون اسلامی و به ویژه قرآن و نهج‌البلاغه شنیده بودیم اما در گپ‌وگفت كوتاه‌مان با او بیشتر به این نكته پی بردیم چراكه در صحبت‌های عادیش هم مثال‌هایی از آیات قرآن و یا نهج‌البلاغه می‌آورد.

به سراغ مهندس غلامحسین رضوانی رفتیم تا برای‌مان از برنامه‌ریزی در ایران و نگاه رهبر به برنامه‌های كلان كشور بگوید اما ناخواسته بحث‌هایی از گذشته هم به میان آمد كه خواندنش جالب توجه است.

- شما چه تحلیلی از شیوه برنامه‌ریزی در كشور دارید؟

برای پاسخ دادن به این سؤال به نظر من باید یك مقداری به عقب برگردیم

طبیعتاً دولت‌‌هاوكسانی كه كشور را اداره می‌‌كردند ازعملكرد آن تشكیلاتی كه به‌عنوان برنامه و بودجه و برنامه‌‌ریزی و این‌جور نام‌ها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وجود داشته راضی نبودند

به نظر بنده مشكل سیستم برنامه‌‌ریزی در قبل و بعد از انقلاب به یك تعبیری مشكل واحدی بود. این‌كه با فلسفه و دكترین نظام منطبق نبود؛ هم قبل از انقلاب هم بعد از انقلاب. قبل از انقلاب به این دلیل منطبق نبود كه رژیم ما یك رژیم مستقلی نبود كه نیازهای آن بر مبنای منافع ملی تعریف شود. برنامه‌‌هایش، هدف‌گیری‌‌هایش، جهت‌گیری‌هایش چون براساس منافع دیگران و نه بر مبنای منافع ملی تعریف می‌‌شد، بنابراین این نظام برنامه‌‌ریزی را قبل از انقلاب آن‌ها روی آن چنبره زده بودند و می‌‌دانستند و یكی از جاهایی كه غیر از ارتش می توانند تأثیرگذار باشند، سازمان برنامه است بنابراین معمولاً بین سیاست‌های اعمالی سازمان برنامه و منافع ملی تضاد و تعارض وجود داشت

بعد از انقلاب هم به اعتقاد بنده به دلیل این‌كه انقلاب‌‌مان در دورانی كه پیروز شد فرصت این‌كه سازمان‌ها ونهادهای متناسب با دكترین نظام وفلسفه ایجاد نظام مقدس اسلامی ایجاد كند را نداشت، در بسیاری از موارد نهادهای موجود و به جامانده از ساختار نظام پهلوی در ساختار نظام تازه تأسیس اسلامی باقی ماندند. یكی از این‌ها، سازمان برنامه بود. اما مشكل اصلی فقط سازمان‌ها نبودند بلكه در مواردی نظام فكری حاكم بر آن‌ها بیشتر از خود ساختار بروكراتیك مشكل‌زا بود. برای مثال در سازمان برنامه عمدتاً افرادی بودند كه چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی با اهداف نظام، به‌روز و همراه نشدند. بنابراین دولت‌‌ها از این‌جا ناراضی بودند

وقتی می‌‌گوییم نظام باید اسلامی باشد و می‌‌خواهیم به سمت اسلامی بودن حركت بكنیم آن كسانی كه می‌خواهند این برنامه‌‌ها را پیاده كنند و تحقق ببخشند، این‌ها باید معتقد باشند به آن برنامه‌ها. البته یك اعتقاد اجمالی بسیطِ اولیه برای این‌كه نظام اجتماعی تأسیس كنیم كافی نیست و علاوه‌بر این اعتقاد اولیه باید دانش‌‌های مرتبط با موضوع را داشته باشیم. وقتی می گوییم می‌‌خواهیم اسلامی باشد، چگونه باید اسلامی باشد؟ این خیلی مهم است

- تأكیدات رهبر در این بین چه جایگاهی دارد؟
یك‌بار رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای هیأت دولت در روز 8 شهریور با صراحت فرمودند كه من بعضی از موارد را گفتم كه ترتیب اثر داده شده، بعضی را كم و بعضی موارد را گفتند كه اصلاً ترتیب اثر داده نشده است. با صراحت هرچه تمام‌‌تر تلویزیون هم این را پخش كرد. متأسفانه به هشدارهایی كه حضرت آقا می‌دادند توجه نمی‌شد و شما نتیجه این بی‌توجهی را در چالش‌هایی كه امروز جامعه با آن مواجه است، می‌بینید.

آن‌چیزی‌كه خوشبختانه با رهنمودهای ایشان مطرح شده این است؛ حالا ما كه مسلمان هستیم و در سرزمینی به نام ایران هستیم با توجه به این‌كه ناكام بودن از الگوهای توسعه‌‌ی دیگران (به مفهومی كه خودشان می‌‌گویند) ما چرا نیاییم الگوی توسعه‌‌ی ایرانی- اسلامی خودمان توجه كنیم؟ یعنی ما اگر ادعا می‌‌كنیم كه اسلام در همه برنامه‌ها زمینه دارد، بیاییم برنامه خودمان را بر مبنای اسلام، كه خوشبختانه الآن مورد توجه قرار گرفته و طبیعتاً هم از نظر من یك كار درازمدت است، پیش ببریم. یكی از اصلی‌ترین آفات این كار این است كه ما بخواهیم بعد از دو سال همه‌چیز اسلامی بشود. این معنایش این هست كه ما نفهمیدیم كه گذشته ما چه هست و نفهمیدیم كه چه آینده-ای در پیش داریم

- درباره ضرورت رسیدن به الگوی توسعه بومی كه در هشدارهای اقتصادی رهبر به آن توجه ویژه ای شده بیشتر توضیح می دهید؟
من در صحبت‌‌هایم یك اشاره‌‌ای در مورد بومی بودن الگو كردم. تضاد بین برنامه‌‌ریزان و مجریان كه هم قبل از انقلاب بوده و هم بعد از انقلاب، رسیدن به اهداف انقلاب را به تعویق انداخته است. واقعیت این است كه تعبیرالگوی توسعه ایرانی- اسلامی كه رهبری مطرح كردند، درواقع یك نقیصه درازمدت را كه پیش ازانقلاب هم درایران بوده مورد توجه قرار داده‌ است. به این معنا كه ما می‌ببینیم قبل از انقلاب به دو مسأله توسط رژیم حاكم توجه نمی‌‌شد؛ یكی این‌كه ما ایرانی هستیم و دیگر این‌كه ما مسلمان هستیم و اسلامی باید باشیم

گاه‌گاهی به یكی ازاین ابعاد براساس ضرورت‌‌ها توجه می‌‌شد. این ضرورت‌‌هاممكن بود ریشه بومی داشته باشد یاریشه خارج ازمرزهاداشته باشد. مثلاً فرض بفرمایید اگردرمرزهای‌مان تهدیدمی‌‌شدیم یا درمواردی درمقابل توسعه‌طلبی همسایه‌‌هایمان دراین شرایط مجبور بودیم بر مسائل ناسیونالیستی تأكید كنیم. رژیم مجبوربود به مسائل مختلف مردم یا برای مصلحت‌اندیشی برای تداوم حكومت خودش یا برای مقابله باخطرات خارجی توجه كند امادربیشتر اوقات هیچ توجهی هم به مسلمان بودن واسلامی بودن كشورنمی‌‌شدكه نمونه آن فراوان است

جسارت‌‌های شاه بعد ازاینكه فكركردموقعیتش تثبیت شده دربحث انجمن‌‌های ایالتی وولایتی، دربحث كاپیتالاسیون، سربازی خانم‌ها،حتی آمدمبدأ تاریخ ما راهم عوض كرد. آن‌جا فكرمی‌‌كرد دیگربه اسلام نیازی نیست وباعنوان توجه به ایرانی بودن واین‌كه ما تمدنی طولانی داشتیم و... حالابیایدبه جنگ اسلام

بعد ازانقلاب خوشبختانه حاكمیت به این دوبعدتوجه داشت كه هم ماباید به سمت اسلامی شدن هرچه بیشترحركت كنیم وهم اینكه دریك موقعیت ژئوپلوتیكی مشخصی به نام ایران یعنی كشوری باتمدن كهن واین سابقه واین پیشینه فرهنگی قرارداریم. الآن هم تأكید رهبری خوشبختانه براین دوبال است. من خودم شخصاًمعتقدهستم هركسی یكی ازاین ابعاد راكم بگذارد در پیشبرد اهداف مقدس جمهوری اسلامی ناكام مانده است ماباید به این دو بال توجه كنیم كه مردمی هستیم با این سرزمین و با این خصوصیات و البته مسلمان

- با توجه به موارد فوق شما ضرورت‌های برنامه‌ریزی را چطور تحلیل می‌كنید؟
واقعیتش این است كه وقتی انقلاب ما پیروزشدعلی‌رغم تلاش تمام جهان كفرتوانستیم پیروزشویم ویكی ازدلایل اصلی پیروزی انقلاب هم این بود كه امام آن‌چنان این حركت راتند پیش بردندكه فرصت نكردندبرنامه‌‌ریزی كنند

ببینید این‌ها بلدبودند با انقلاب‌‌هایی كه قاعده‌‌مند پیش می‌‌روند مبارزه بكنند این انقلاب‌‌هایی كه قاعده‌‌مندهم پیش می‌‌رفتند معمولاًوصل بودند به یكی ازاین اردوگاه‌‌هاواردوگاه دیگرهم می‌‌رفت توافق می‌‌كردوسروته آن را به هم می‌‌آوردند

اما درانقلاب مایكی ازدلایل پیروزی آن این هست كه بابینش حضرت امام وبرمبنای این‌كه به تعبیر قرآن برمبنای اهدی‌الحُسنیَین بود ومردم این تعبیررا پذیرفته بودند كه هردوپیروز می‌‌شویم یا شهید می‌‌شویم وهردویِ آن معنی دار بود در رابطه با آن جهان‌‌بینی كه ما داریم و آن انقلابی كه ما داریم وظیفه‌‌مان را انجام می‌‌دهیم

به نظرمن با تكیه براین قدرت لایزال مردم مؤمن وخداجومی‌‌شودجلوی همه كفرایستاد وپیروزشد وازاین رواصلی‌‌ترین مؤلفه‌‌ها وعملكرد ماشاید آن مقاومت باشد وكاراصلی این است كه درمقابل آن نظام مقاومت كنیم وهرقدركه بتوانیم مشخصات اردوگاه توحیدی را داشته باشیم و روزبه روزبه آن نزدیك شویم. این‌كه ما روزبه روزمی‌‌خواهیم اسلامی‌‌تر بشویم راهم حضرت امام داشتند وهم آقا. البته این‌كه تصوربكنیم كه دنیای مقابل ما بی‌كارنشسته وكاری ندارد این تصور، یك تصورساده اندیشه‌‌ای است. آن‌هاكارمی‌‌كنندماهم كارمی‌‌كنیم

بنده برعكس كسانی كه خیلی بی‌‌تابی می‌‌كنند،عقیده ندارم كه اگرده نفریاحتی ده‌هزارنفرازقطارما پیاده شدند یك فاجعه‌‌ای اتفاق افتاده است. چون ممكن است ده‌هزارنفردیگری سوارقطارما بشوند. مابه اردوگاه توحید یكپارچه نگاه می‌‌كنیم وجمع جبری نیروهای درون این اردوگاه درحال افزایش است. به عبارت دیگرتعدادصلحاومعتقدین به این اردوگاه وكسانی كه "الله ولی الذین آمنوا ویخرجهم من الظلمات الی النور" روزبه‌روز بیشترمی‌شود. تاریخ هم این را نشان داده كه صلحا روبه افزایش هستند این‌كه یك عده پیاده می‌‌شوند یك عده منصرف می‌‌شوند، حتی یك عده برمی‌‌گردند چون بالأخره ازدین خداكه برنگشته‌اند

اجمالاًدردایره مسلمان‌ها هستند. مانباید بیتابی بكنیم. این طبیعت انسآن‌ها هست كه همیشه یك عده رویش داریم ویك عده ریزش. البته ازریزش‌‌ها متأسف می‌‌شویم اما این یك واقعیت اجتماعی است كه همیشه بوده وهست

من خیلی صریح بگویم بالأخره هرچه هم ما برحق باشیم از حكومت حضرت علی(علیه اسلام) برحق‌‌تر كه نیستیم. حضرت علی عصمت مطلق هستند و آن عده مقابل كه بعضی‌‌هایشان هم نماز شب می‌‌خواندند و حافظ قرآن بودند - بعضی‌‌هایشان را هم كه می‌‌گویند فكر نكنید دو سه تا نه، هزاران آدم اینطوری جلوی حضرت علی(ع) صف‌‌بندی كردند- اتفاقاً این به یك تعبیری نشان دهنده‌‌ی عمق پیدا كردن اسلام است. نشان‌دهنده‌‌ی این است كه ابعاد بیشتری از اسلام دارد حاكم می‌‌شود؛ به عبارتی این اسلامی كه ما داریم و امام و رهبری روی آن تأكید دارند، به معنای واقعیش نزدیك‌تر می‌شود و عده‌ای می‌‌آیند خرج خودشان را از نظام جدا می‌‌كنند ضمن این‌كه متأسف هستیم اما این یك واقعیت است كه در طول تاریخ بوده و همیشه هم بوده یك عده‌ای می‌‌آمدند با انبیاء و صلحا و اولیاء اما بعد فاصله می‌‌گرفتند.

- در سال‌های گذشته شاهد آن بوده‌ایم كه رهبر انقلاب شخصاً در برنامه‌ریزی‌های اقتصاد كلان وارد شده‌اند. مثلاً رهبری در جریان تدوین برنامه دوم توسعه به رئیس دولت نامه می‌نویسند و تأكید می‌كنند كه بحث عدالت در تدوین برنامه رعایت شود. حالا جدای از شانه خالی كردن دولت از این كار و ارجاع نامه به مجلس برای منطبق كردن برنامه با نامه رهبری، شما این‌گونه حضور رهبر در تدوین برنامه‌ها را چگونه تحلیل می‌كنید؟
ببینید دو تفكر در كشور بوده و هست. یكی از تفاوت‌های اصلی این دو گفتمان این است كه آیا ما بیاییم اول رشد كنیم بعد به عدالت بپردازیم؟ یا این‌كه نه عدالت و رشد اقتصادی را توامان مورد توجه قرار دهیم؟ یك عده می‌‌گویند كه ما چون فرصت‌‌های‌مان محدود است باید الآن به رشد اقتصادی توجه كنیم بنابراین در برنامه‌‌ریزی توسعه كشور برنامه داشتند تا در برنامه هفتم توسعه به مقوله عدالت هم بپردازند

نكته‌ای كه باید به آن توجه كرد این است معنا و مفهوم عدالت هم مهم هست كه منظورمان از چه زاویه‌‌ای است. در سیستم‌‌های مبتنی بر سود، كه عمدتاً سیستم‌‌های غربی همین گونه‌اند و ما هم متاسفانه از آن‌ها نسخه‌‌برداری‌‌ كردیم هم به عدالت توجه می‌شود اما به چه دلیل؟ آیا عدالت فی حد ذاته برای آن‌ها مطلوب است و حسن ذاتی دارد یا این‌كه به دلیل این‌كه می‌‌خواهیم سود را تضمین كنیم باید یك گوشه چشمی هم به عدالت داشته باشیم تا مثلا از نارضایتی جلوگیری كنیم؟

حالا من نمی‌دانم بر چه مبنایی گفته بودند كه در برنامه هفتم به عدالت می‌پردازیم، اما در اسلام برنامه عدالت هدف بعثت انبیاء است كه آن هم مقدمه است برای توحید "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط" كه آن هم تازه اصلش این نیست باید عدالت باشد تا عبادت خدا معنی‌‌دار باشد تا بندگان عبادت خدا را برسند "وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كلِّ أُمَّه رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ"؛ هدف نهایی و غایی بعثت انبیاء عبادت خدا هست كه این مقدمه عدالت را نیاز دارد یعنی به عبارت دیگر ما مكلف هستیم به اجرای عدالت حق انتخاب نداریم كه بگوییم حالا ما فعلاً یك بیست سال می‌‌رویم دنبال رشد بعد می‌‌رویم دنبال عدالت. نه از نظر اسلام این‌طور نیست. به این دلیل رهبر معظم انقلاب فرمودند پیشرفت با عدالت. چون بدون عدالت، ما آن را پیشرفت حساب نمی‌‌كنیم. مثل این‌كه فرض بفرمایید یك انسانی یكی از دست و پایش كوچك بماند یا بیش از حد رشد كند. می‌‌گوییم كه براساس آموزه‌‌های اسلام پیشرفت و عدالت هر دو باید باشند. این معنا كه مقدمه آن توحید و عبادت خدا باشد و پیشرفت هم برای ترفیع بیشتر جامعه و این‌كه ما بر مبنای عدالت بتوانیم بهره‌‌بندی بیشتر داشته باشیم، تا آن هدف نهایی كه عبادت خدا هست و تكامل انسان به این معنا كه خدایی شدن انسان باشد تحقق پیدا بكند. به نظرم حضورمستقیم رهبردرتدوین برنامه‌های اقتصادی را دراین چارچوب باید دید وتحلیل كرد

مصاحبه از: هادی سجادی‌پور

کد خبر: 47053

تاريخ خبر: يکشنبه، 8 فروردين 1389 ساعت:

Comments