سندی تاریخ برمظلومیت آیت الله منتظری وبیگناهی سیدمهدی هاشمی


سایت رجاء نیوزدرمورخه شنبه 14 فروردین اقدام به انتشارمصاحبه ای با عنوان "کالبدشکافی باندمهدی هاشمی" با فردی بنام احمدسالک نموده که ظاهرا اولین فرمانده سپاه اصفهان، فرمانده کل اسبق بسیج، مسئول سابق ارتباط بانهضتهای آزادیبخش دروزارت خارجه وریاست کل گزینش کشور(نماینده خامنه ای درنیروی قدس وکاندایدای وزارت اطلاعات اطلاعات ) بوده است این مصاحبه که ظاهراتوسط روزنامه ایران صورت گرفته بعنوان یک سندتاریخی مثبت حذف ناجوانمردانه آیت الله منتظری ازصحنه سیاسی کشوروبیگناهی سیدمهدی هاشمی برادردامادویکی ازمرتبطین بوده است

مردم ایران بارهاوبارهااززبان مسئولین مخالف آیت الله منتظری، برنامه های سیاسی صداوسیما، سرمقاله های کیهان ودیگرنشریات وابسته به حاکمیت ومقامات امنیتی نظام ازجمله محمدی ری شهری شنیده اند که سیدمهدی هاشمی فردی باشخصیت ضعیف، قاتل و شروربوده که به صرف انتساب خود به بیت قائم مقام رهبری دست به اقدامتی درکشورزده است که نه تنهامجازات اعدام رابرای وی دربرداشته است بلکه باواداشتن آیت الله منتظری به حمایت ازخوددرمقابل فرامین آیت الله خمینی زمینه عزل آقای منتظری راازسمت قائم مقامی رهبری نیزباعنوان "خروج ازعدالت" فراهم آورده است

ازآنجاییکه درتعریف اعتراف واقرارمی گویند" اقرار، اظهاربه حقی است برعلیه خود ونه دیگری" اظهارات احمدسالک که باتوجه به پستهای سازمانی وی دررژیم ازاعتبارحقوقی برخوردارودرخصوص سیدمهدی هاشمی واقعاتکاندهنده می باشد تدقیق درمحتوای مطالب اظهارشده نشان می دهد که تبلیغات بعمل آمده ازسوی مقامات سیاسی وامنیتی کشوردراین خصوص کاملاساختگی بوده است وصرفاجهت تسلط برافکارعمومی درمقطع مذکورطراحی وبه اجراگذاشته شده است

لذامابرآن هستیم که یک به یک این مواردرابه استناد مفاداین مصاحبه البته باذکریک مقدمه به عرض مخاطبین محترم برسانیم انشاالله که باتوجه به وجودمنابع مستند دیگری نظیرکتاب خاطرات آیت الله منتظری یاخاطرات محمدی ری شهری فصل مهمی ازتاریخ معاصر ایران مورد بازبینی قرارگیرد

خوانندگان گرامی همانگونه که اطلاع دارند پس ازپیروزی انقلاب که هنوزجناحین چپ وراست به فرم آشکاربعدی درکشورشکل نگرفته بود دراصفهان دوگروه مذهبی بعنوان حزب الله درمقابل هم قرارداشتند که یکی گروهی باانتساب به آیت الله منتظری ورهبری طاهری اصفهانی بوده که جوانان انقلابی وجبهه هاراحمایت می کردند وکادرهای سرشناسی ازجمله حجت الاسلام نوری، کرباسچی، عطریانفر، صلواتی محمدمنتظری وهادی ومهدی هاشمی خودراوابسته به آنهامی دانستندوگروهی دیگرتحت زعامت آیت الله خادمی که باسرسپردگی به سران حزب جمهوری وجریان راست کشوربرخی ازمصادراموررادردست داشت واتفاقا یکی ازچهره های شاخص این جریان همین آقای احمدسالک روحانی وفرمانده وقت سپاه اصفهان بود که دائمازمینه درگیری رابین طرفین به وجودمی اورد

این درگیرهای وجناح بندیهادراصفهان تا هم اکنون هم ادامه دارد ودرسطح فرماندهان سپاه ومقامات سیاسی هم این دوگانگی کشیده شده بودکه بعنوان مثال سرداررحیم صفوی بعنوان فرمانده عملیات کل سپاه درجناح راست قرارداشت وسردارهمت فرمانده لشکرمحمد رسول الله درجناح چپ ویا امام جمعه آیت الله خادمی درجناح راست قرارمی گرفت وکرباسچی استاندارداصفهان وومحسن میردامادی ومحمودحجتی وزیرراه وترابری خاتمی درجناح چپ

دراین بین تعدادی ازمقامات سیاسی ونظامی هم بودند که دل درگرو جناح چپ داشتند ولی بدلیل احترام که برای آیت الله خمینی قائل بودند ومحدودیتهای دیگرمواضع خودراآشکارابیان نمی کردند

بهرحال هدف ازاین مقدمه این بود که نشان بدهیم اصل ماجرای آیت الله منتظری ومهدی هاشمی به ریشه آن دراختلافات سیاسی دراستان اصفهان برمی گرددو اینکه تسویه حساب خونینی که منجربه عزل آیت الله منتظری آنهم درکمترازدوماه قبل ازبیماری منجربه فوت آقای خمینی شداززاویه ای بین جناحین راست وچپ درآن استان شروع ونهایتابه تهران وفرماندهی سیاسی ونظامی آنقلاب ختم گردید واکنون می پردازیم به گوشه های افشاء شده درمصاحبه آقای احمدسالک باسایت رجاء نیوزمتعلق به سپاه پاسداران

الف – آقای سالک درپاسخ خودبه خبرنگاررجانیوز(اقای محمدرحمانی) دشمن خود ونظام مهدی هاشمی را که رسانه های گروهی هیچ امتیازمثبت شخصیتی برای وی قائل نبودند بدینگونه معرفی می کند "فردی سرشارازهوش، دارای مطالعات روشنفکرانه، اعتقادات تند(انقلابی درمقابل محافظه کاری)، توان سازماندهی طلاب ودفاع درمقابل تهاجم ساواک، قدرت عجیب درارتباط گیری، سحرکلام منجربه جذب جوانان بوی، کسب تاییدات لازم ازسوی علماء ومراجع انقلابی بدلیل ایستادگی دربرابرشاه، موسس واحدنهضتهای آزادیبخش سپاه بهمراه محمدمنتظری، داشتن پتانسیل جهت بدست گرفتن دولت وپست ریاست جمهوری درصورت جایگزینی آیت الله خمینی باآقای منتظری، داشتن پتانسیل رهبری اپوزیسیون درصورت ادامه حیات، برخورداری ازبالاترین رده ها درفرماندهی سپاه، بعهده گرفتن حفاظت مجلس شورای اسلامی وامکان نابودساختن رییس مجلس، رییس جمهور واعضای شورای نگهبان دریک روزو....


ب- بافرض صحت سناریوی دست داشتن سیدمهدی هاشمی درقتل آیت الله شمس آبادی احمدسالک هاشمی رامباشردرقتل آیت الله شمس آبادی رییس حوزه علمیه اصفهان درزمان شاه معرفی می کند درحالیکه آیت الله خمینی درنامه خودبه آیت الله منتظری وی راقاتل (بروزن عامل) معرفی می کند کسانیکه باالفبای امرقضا وحقوق آشنامی باشندتفاوت ایندویعنی عامل قتل ومباشررادرتعریف ومجازات مترتب برآن می دانند حال چگونه است که رهبریک کشورکه یک فقیه 80 ساله بوده است چنین تفکیکی راقائل نشده است وعملا دستوراعدام برای چنین متهمی راصادرکرده است؟ البته ازرهبری که دریک شب دستورقتل هزاران جوان زندانی رادرتابستان 67 صادرمی کند این امرشاید مطلب مهمی به نظرنرسد ولی درخصوص ماجرای فوق یک پنهانکاری عمومی درسطح کشوربعمل آمده بود که قابل قیاس باکیس آقای منتظری ومهدی هاشمی نیست که اخبارآن ازرسانه های ملی پخش وحتی کتابهایی نیزازسوی مراجع امنیتی بعنوان مستندات پرونده فوق منتشرگردید

ج- درخصوص اعترافات مهدی هاشمی که ازسوی نهادهای امنیتی بعنوان مهمترین دلیل اعدام وی وسپس خلع یدازآیت الله منتظری دررسانه مطرح گردید اظهارات آقای سالک سندی متقن بربی ارزشی مطلق چنین اقاریری می باشد که درهردادگاه جهت اعاده دادرسی قابل استناد وشاه بیت این مصاحبه می باشد وی درحالیکه مدعی است " بایدمصاحبه واعترافات مهدی هاشمی دراختیارمردم قرارگیردتاشبهه ای درآنهاایجادنشود" ومهدی هاشمی را شخصی معرفی می کند که "دراعترافات خودضمن بیان اشتباهاتش درنهایت به منحرف وتوطئه گربودن خودنیزاعتراف می کند" دریک تناقض آشکارپشت صحنه اخذاقاریرازمهدی هاشمی رااززبان محمدی ری شهری بازگومی کند. اظهاراتی که بسیارتکاندهنده بوده وبیانگراخذاعتراف ازطریق شکنجه روحی یاشکنجه سفیدبروش استالینی بوده ودرصورت عدم تاثیربرمتهم فازشکنجه راوارد فازفیزیکی جهت اخذاعتراف می کردند وی می گوید

" طبق گزارش آقای ری شهری وی(مهدی هاشمی) حتی یک ضربه شلاق تعزیری هم نخورده بلکه دراثرایجادحالات روحی اعتراف گرفته شده است" ووقتیکه خبرنگارمی پرسد " اگراین اعترافات صورت نمی گرفت آنوقت چه می شد؟" بنحواحمقانه ای پاسخ می دهد " ممکن بودازشیوه های مختلف استفاده کنند" وادامه می دهد" لیکن من خودبعنوان یک زندانی سیاسی می دانم اکثرآنان که درایمان ضعیفند، خصوصا مارکسیستها وملتقط ها تحمل گوشه نشینی (انفرادی) وحبس راندارندچراکه اینان خودرارجل سیاسی دانسته ولی درزندان هیچکس به آنان اهمیت نمی دهددرنتیجه این فشاردرنهایت این افرادمی شکنند"

د- وی درحالیکه طرفداران مهدی هاشمی رابه سه دسته تقسیم می کند مدعی می شود که " گروه اول کسانی هستندکه درقبل ازانقلاب حتی باحرکت چشم وابروی هاشمی دست به جنایت می زدند" ومدعی است "افرادی نظیرامیری، اکبری وحسن ساطع ازآنجمله هستند"

ولی دربخش دیگرمصاحبه درخصوص یکی ازهمین افرادیکه وی آنها راخطرناکترین گروه جنایتکارخوانده (درمقابل دیگرگروهها واشخاص که بیشترگروههاوشخصیتهای سیاسی کشورهستند) یافردی بنام حسن ساطع می گوید

" پرونده حسن ساطع دردست آقاي رازيني بود، شبي به من زنگ زد وگفت در پرونده وي ما به نكته‌اي رسيديم واگرشما نسبت به آن شهادت دهيد ما امشب ساعت 4 اورا اعدام مي‌كنيم. اين ماجرامربوط به كودتاي نوژه بود. من به رازيني گفتم دينم رابه دنياي ديگري نمي‌فروشم چراكه اطلاعات من نسبت به حسن ساطع تاهمين جاست وپشت اين قضاياراخبرندارم. وي تأكيد كردكه درصورت شهادت شماوي اعدام والاحبس ابدخواهد بود. درادامه دردو15 سال به وي عفوي خورد وسپس آزاد شد.اخيراً شنيدم وي به دنبال معوقات خويش درسپاه است، حال آنكه مدت زمان حضوروي محدود بوده همچنين كسي كه داراي چنين جرم سنگيني است به عنوان اخراجي سپاه مطرح است"

ذ- وی دربخش دیگری ازمصاحبه خودمدعی طراحی ترورخودوی (احمدسالک)، آقای اکبرپرورش (وزیراسبق آموزش وپرورش وازسران انجمن حجتیه وجناح راست دراصفهان) وآیت الله مهدوی کنی توسط مهدی هاشمی وتعدادی دیگرازهمفکران وی باعنوان نجات اسلام بوده ومی گوید " دراین جلسه حتی قاتلهانیزمشخص شده بودند"

چنین اظهارات بی پایه ای که حتی درپرونده هاشمی نیزوجودنداشته است وبهترین دلیل آن عدم معرفی ومجازات همان قاتلهای کاندیدشده ازسوی قوه قضاییه ونهادهای امنیتی می باشد وبنظرمیرسدبامرحوم شدن آیت منتظری وفقدان مهدی هاشمی جهت دفاع ازخودایشان دیگرمیدان رابی رقیب دیده ودرصدد مطرح کردن خود وایجادسابقه جهت اهدافی احتمالی یا ثبت یک دروغ درتاریخ بنفع خوداست

ر- آقای سالک درپاسخ به سوال خبرنگارکه می پرسد "باتوجه به اینکه یکی ازاتهامات مهدی هاشمی اقدام علیه سیاستهای خارجی بوده آیانمی توان اقدامات وی رادرراستای وظایف وی درواحدنهضتهای سپاه ارزیابی کرد" پاسخ می دهد



" وی (مهدی هاشمی) کاری به سیاست خارجی نظام نداشت چراکه برای خودیلی بود وی درافغانستان، عراق، حزب امل(لبنان)، وحتی درفرانسه، هندولیبی هم آدم وهم ارتباطات قوی داشت"

دراین خصوص البته آقای سالک ظاهرااصل قضایاراکه بنظرنگارنده عامل ثانویه حذف آیت الله منتظری ازعرصه رهبری نظام بوده است رابه فراموشی سپرده است وآن نقش مهدی هاشمی درلودادن مذاکرات ایران وآمریکا یاداستان حضورمک فارلین مشاورامنیتی ریگان درتهران بوده است که به افتضاح ایران کنترامعروف گردید ودرواقع چنانچه درایت برخی از تشکلهای سیاسی چپ وترجیح منافع ملی برگروهی نبود رژیم روحانیون حاکم ودولت وقت را آنهم درزمان جنگ نظیردولت بازرگان درمعرض سقوط قرارمی داد

کسانیکه باالفبای پرونده مهدی هاشمی آشناباشندمی دانند که مهمترین اتهام وی دراین خصوص دادن اطلاعات مربوط به این ماجرابه نشریه الشراع چاپ لبنان بوده ودرآنزمان انتشاراین خبرضربه شدیدی به وجهه سیاست خارجی ایران واردآوردزیرا ایران ازیکسوازمبارزات ضدآمریکایی درمنطقه وداخل کشوردم می زدودرهمان حال بافرستاده آمریکادرتهران مذاکره می کرد

البته دوعامل دیگربروخامت اوضاع وبه ضررایران نیزمضاف برعلت شده بود یکی اینکه درهمان زمان دونالدرامسفلدمعاون وقت پنتاگون نیزدرعراق مشغول مذاکره باصدام بودودولت ایران باافشای آن چنین وانمودمی کرد که دشمن وی درجنگ ازحمایت آمریکابرخورداراست ولی وی چنین امکانی راندارد ودیگراینکه برخی ازسلاحهای آمریکایی فروخته شده به ایران نظیرموشکهای ضدتانک تاوباآرم ساخت اسرائیل تحویل ایران گردیده بودضمن اینکه کارگزاراصلی این ارتباط منوچهرقربانی فربوده که ازدلالان اسلحه وحامیان جناح تندرودراسرائیل محسوب می شد مکاتبات مربوط به قربانی فردرکتاب خاطرات آقای منتظری قابل رجوع است

بطورخلاصه درماجرای فوق آمریکا به ایران سلاحهای موردنیازش ازجمله موشکهای ضدهوایی هاگ ونیزضدتانک تاوراتحویل وسعی درعادی سازی روابط می نمود(باآوردن کیک وکلیدطلایی توسط مک فارلین درهواپیمای اختصاصی فرودآمده درمهرآباد) ودرمقابل ایران هم برای آزادی گروگانهای آمریکایی درلبنان تلاش کرده وپول اضافی پرداخت شده بابت سلاحهاازسوی منوچهرقربانی فربه حسابی جهت کمک محرمانه دولت آمریکابه مخالفان دولت انقلابی ساندینیست درنیکارگوا(طرفداران دیکتاتورساموزا) پرداخت می شد والبته دلیل آنهم مخالفت کنگره آمریکا باسیاست دولت آنکشوردرحمایت مستقیم ازسلطنت طلبان نیکارگوا بودکه ریگان بااین روش عملاقوانین کشورخودرانادیده گرفته وبای پس کرده بود

بهرحال آنچه که درپشت اظهارات آقای احمدسالک قابل فهم است سیدمهدی هاشمی بدلیل تفکرات انقلابی که بخشی ازآن درراه اندازی واحدنهضتهای سپاه پاسداران کاملامشخص بوده فردی معتقدبه اصول انقلاب وپیگیردرزمینه صدورانقلاب ومبارزه باامپریالیزم ادعایی آمریکادرسالهای اولیه انقلاب بوده است پس بدیهی است که چنین فردی نمی تواندمورد اعتمادمقامات مقامات نظامی باشد که درظاهرآمریکاراشیطان بزرگ می خواندندولی درخفابدنبال معامله با آنکشور آنهم دولتی تهاجمی ونومحافظه کارچون رونالدریگان بوده اند چنین فردی باچنان کاراکتری که دشمن وی آقای احمد سالک ازوی ترسیم کرده است قطعا درآینده نظام بدلیل سلامت ذاتی رودرروی مقامات دودوزه بازمی ایستاده وتشت رسوایی آنان راازبام به زمین می انداخته است ازسوی دیگراین فردچون مستظهربه حمایت ازسوی آیت الله منتظری بوده است درصورت فوت آقای خمینی وبقدرت رسیدن آیت الله منتظری می توانسته است یک تهدیدبالفعل برعلیه باندروحانیون محافظه کارحاکم برکشوربه شمارآید لذاحذف وی وحامی وی درکادررهبری یعنی آیت الله منتظری دردستورکارکسانی قرارگرفته است که اندیشه رهبری کشوررادراندیشه داشته اند واکنون شماحدیث مفصل بخوانیدازاین مجمل

ز-اما قسمت پایانی مصاحبه احمدسالک جالبترین بخش این مصاحبه است که تصویرکاملی ازکودنی ذاتی این طلبه حوزه علمیه حجتیه رابنمایش گذاشته واین خود نشان می دهد که وی همواره بدلیل تیزهوشی وشجاعت سیدمهدی هاشمی نسبت بوی احساس حسادت می کرده است ودرانتظارفرصتی بوده است تااین عقده نهفته خودراازدل واکند وچه فرصتی بهترازجریان ازداستان آیت الله منتظری باامام

جالب اینکه درطلبه های مدرسه حقانی قم نیزهمین بساط برقراروغلامحسین کرباسچی که بعنوان استانداروشهردارتهران باحمایت آقای هاشمی منشاء خدمات گسترده ای برای هموطنان مامی شودموردکین وحسدهمشاگردیهای خودکه درقوه قضاییه جاخوش کرده اندنظیر محسنی اژه ای، محمدنیازی، ابراهیم رییسی ونیری قرارمی گیرد ودقیقامشابه داستان اصفهان گرایش به خط امام که دراول انقلاب به خط چپ معروف بود موجبات درگیری بین این خطوط سیاسی رافراهم وبعدهادرابعادملی این درگیریهامنجربه خسارات سنگینی به کشورمی شود

دراین بخش آقای احمدسالک که درابتدای مصاحبه تعریف وتمجیدهای بیشماری ازدلاوری وقدرت سازماندهی وحمله به ماموران ساواک ومخالفت سیدمهدی هاشمی باشاه راکاراکتراصلی این فردمی داندیکباره بایک گردش 180 درجه ای مدعی می شوداصلا مهدی هاشمی عامل ساواک بوده وحتی درمراسم 4 آبان به نفع شاه درارتش پهلوی سخنرانی هم کرده است ودریک باصطلاح فراربه جلومدعی می شود " مهدی هاشمی اگرباشاه می جنگیدمی توانست عنصرمفیدی باشد اما نه تنهاباشاه نجنگیدبلکه باساواک شاه ملاقاتهای متعدد داشته وبه اعتقادمن کدساواک بود”

متن کامل مصاحبه فوق که کپی شده ازسایت رجاء نیوزمی باشد باهای لایت کردن مطالب حساس مندرج درآن بشرح زیرمی باشد


کالبد شکافي باند مهدي هاشمي

مهدي هاشمي دراوج قدرت خود طي جلسه‌اي دراصفهان تا نيمه‌هاي شب با عنوان نجات اسلام تصميم برترور3 تن منجمله خود من، آقاي پرورش ومهدوي كني را گرفتند دراين جلسه حتي قاتل‌ها نيزمشخص شده بودند ليكن با نفوذي كه من در بين بعضي ازاعضاي اين جريان داشتم اين ليست در ساعت 2:30 بامداد به دست من رسيد

مرورتاريخ درگلوگاه‌هاي حساس ازتاريخ سياسي اين مرزوبوم آنچنان با‌اهميت است كه به دورازديدگاه افراطي مبني بر جبرتاريخي مي‌توان آينده رانيزپيش‌بيني كرد

يكي ازمقاطع حساس وبا‌اهميت كشوردهه‌هاي نخست بعد ازپيروزي انقلاب است

جوانان آن ايام ريش‌سفيدان امروزند و ناگفتني‌هاي فراواني دارندكه هنوزهم ازابرازآن كراهت مي‌ورزند.اين امربهانه‌اي شدتا جهت ثبت گوشه‌اي ازتاريخ عبرت‌انگيزكشوروانقلاب به پاي سخنان حجت الاسلام سالك اولين فرمانده سپاه اصفهان، فرمانده كل بسيج مستضعفان، مسئول ارتباط بانهضت‌هاي آزاديبخش دروزارت امورخارجه ورياست گزينش كل كشوردرمقاطعي ازتاريخ بنشينيم؛ اين گفت‌و‌گو توسط روزنامه ايران حول جريانات مهدي هاشمي وپاسخ به شبهات مطروحه دراين رابطه پيگيري شد

ريشه‌هاي به‌وجود آمدن باند مهدي هاشمي چيست؟

قبل ازپيروزي انقلاب اسلامي دوعامل اساسي درشكل‌گيري باند مهدي هاشمي تأثيرمستقيم داشت؛ نخست وجود خود مهدي هاشمي كه سرشارازهوش ومطالعات روشنفكرانه دركناراعتقادات تند بود

وي دراثرتفكرالتقاطي روشنفكرانه ناشي ازماركسيسم واسلام دچاريك عمل‌زدگي فراوان شده بود. اما ديگرقدرت عجيب ارتباط‌ گيري وي بود، به نحوي كه بعضي ازدوستان اعتقاد برسحركلام وي داشتند؛ بنابراين جذب نسل جوان به وي هم بسيارمساعد بود

عامل دوم نيزبه بسترمبارزاتي باحكومت شاه ملعون وحكومت پهلوي بر‌مي‌گشت، چراكه تمامي علمابه عنوان علت‌العلل فساد مبارزه باحكومت پهلوي رادرسرمنشأ امورخود قرارداده بودند، بدين نحوه مبارزه باشاه به نوعي تأييد‌كننده اوبود

من نيزدركنارهاشمي طلبه مدرسه حجتيه بودم، به ياد دارم هنگامیكه ساواك ونيروهاي انتظامي به اين مدرسه حمله كردند، سريعاًمهدي هاشمي طلبه‌ها راسازماندهي ودرمقابل نيروهاي مهاجم ايستاد. به علت دوعاملي كه مرور كرديم، وي درمحضر علما ومردم به عنوان يك مبارزجا‌افتاده بود وطبعاً اين امرحمايت‌هايي را نيزبه همراه داشت

به عنوان مثال هنگامي كه وي به جرم قتل شهيد مظلوم شمس‌آبادي كه رئيس حوزه اصفهان هم بود، به زندان افتاد، شخصيت‌هاي متفاوت به علت عدم اطلاع ازروحيات مهدي هاشمي، ازوي حمايت كردند

آيا اين حمايت‌ها با علم به قاتل بودن هاشمي صورت مي‌گرفت؟
شايدوي رابه عنوان مباشرقتل نمي‌دانستند، ولي ازرخ دادن اين حادثه به وابسته اطرافيان مهدي هاشمي مطلع بودند

لكن اطلاعات علمادرآن زمان دقيق نبود وآنان دراثرتبليغات متفرقه احساس مي‌كردند ساواك عامل اين قتل است

درآن ايام حركات زيرزميني درقالب جلسات چند نفره واجتماعات مساجد حلقه‌هاي مبارزاتي عليه رژيم شاه بود وهاشمي توانست ازاين حلقه‌ها استفاده موردنظرخود راكسب كند

حاميان معنوي اين باند چه كساني بودند؟

تا آن زمانیكه خطوط تفكرات اين باندبرهمگان روشن نگرديده بود، بيشترشخصيت‌هايي كه دنبال كتاب شهيدجاويد بودند، نظيرمرحوم نعمت‌الله صالحي وشخصيت‌هاي دانشگاهي وحوزوي مطرح بودند

عده‌اي معتقدند هاشمي معارض با انقلاب نبوده، بلكه داراي اشتباهاتي بوده كه افرادي جهت تضعيف جايگاه آيت‌الله منتظري سعي در بزرگنمايي اين اشتباهات داشتند تا به واسطه آن با منتظري برخورد صورت گيرد؛‌ آيا به واقع هاشمي معاند بوده يا اينكه ازروي خيرخواهي دچاراشتباهات بزرگ شده؟

بايد اين بحث را به صورت ريشه‌اي مطرح و به دنبال عامل ارتباط مهدي با منتظري يعني هادي هاشمي گشت

اززماني كه هادي هاشمي برادرمهدي هاشمي به هردليلي به واسطه دامادي آقاي منتظري وارد بيت منتظري شد، ارتباط مهدي هاشمي هم بامنتظري شروع شد. همچنين وضعيت جغرافيايي هم درايجاد اين ارتباط بي‌تأثير نبود، به صورتي كه ازقهدريجان به عنوان مركزاستقرارهاشمي تا نجف‌آباد اصفهان به عنوان مركز فعاليت‌هاي انقلابي آقاي منتظري فاصله كمي بود، بنابراين به واسطه هادي قوياً با منتظري مرتبط شد

اين بحث كه مهدي معارض بود يا نه، قبل از انقلاب اصلاً مطرح نبود، چرا كه هر حركتي عليه شاه اقدام انقلابي تلقي مي‌شد. بنابراين مهدي هاشمي در قبل از انقلاب در زندان دستجرد اصفهان به جرم قتل شهيد شمس‌آبادي و چند تن ديگر حكم اعدام داشت و منتظر اجراي اين حكم بود؛ با پيروزي انقلاب وي مانند ديگر زنداني‌هاي كشور با ايجاد شورش از زندان فرار كرد.

من در آن هنگام مسئول سپاه پاسداران انقلاب در اصفهان بودم و با اقدام سريع زندان را كنترل و بسياري از زندانيان فراري را با لباس زندان از خيابان جمع كرديم.

ليكن مهدي هاشمي خود را به روستاي خيرآباد رساند و از آنجا به قهدريجان رفت. در همان ايام شهيد محمد منتظري كه با گروه فلسطيني‌ها مرتبط و عده‌اي از آن مربيان را به تهران آورده بود، در تهران سپاهي را ايجاد كرد و مهدي هاشمي با ايجاد ارتباط با محمد در واقع همه‌كاره آموزش نيروهاي جوان در تهران شد.

چندي بعد شهيد منتظري با تماس با من گفت نيروهاي منتخب خود را براي آموزش چريكي به تهران اعزام كن، ولي هنگامي كه من در تهران با هاشمي مواجه شدم، سريعاً با نيروهايم راه بازگشت به اصفهان را برگزيديم، چرا كه مي‌دانستم حضور با هاشمي آثار منفي را به دنبال خواهد داشت.

هنگامي كه شهيد منتظري به عنوان يكي از افراد شوراي مركزي سپاه انتخاب شد، هاشمي را نيز با خود همراه كرد و نتيجتاً به واسطه مهدي هاشمي واحد نهضت‌هاي سپاه راه‌اندازي شد. بعد از اين انتصاب علماي اصفهان منجمله آيت‌الله خادمي طي نامه‌اي 4 صفحه‌اي به امام از دو موضوع دادگاه انقلاب كه زيرنظر اميد نجف‌آبادي به مصادره اموال مردم و انجام اعمال عجيب در كنار انتصاب قاتلي در رأس سپاه به عنوان قاتل آيت‌الله شمس‌آبادي، حشمت و فرزندانش، شيخ غلام صفري، يك زن و تعداد ديگري اعتراض كرد.

مهدي هاشمي از اينجا به بعد وارد فاز جديدي مي‌شود چرا كه با داشتن انديشه ملتقط و با استفاده از قائم مقامي آيت‌الله منتظري در دفتر منتظري نفوذ مي‌كند؛ اين نفوذ با سابقه وي منجر به جلب اعتماد آيت‌الله منتظري شد.
در اعترافات مهدي هاشمي آمده است: «گزارشاتي به آقا مي‌نوشتم كه معتقد بودم كارساز است، در حقيقت از اعتماد پاك و بي‌شائبه فقيه عالي‌قدر نسبت به خودم سوءاستفاده كردم تلاش براي القاي فكر داشتم، به دنبال خط دادن بودم، در مقابل اين خط تخيلي خودم را مصون نگه دارم. »

دو دليل درقصد هاشمي براي نفوذ دردفترمنتظري مطرح بود، نخست آن‌كه رهبربعدي رامنتظري مي‌دانست ودرصدد علم كردن منتظري بود، هدف دوم تلاش براي گرفتن دولت ومقام رياست جمهوري بود

براي انجام دادن اين قصدخود وي دراصفهان تشكيلات قوي را نظم داده بود وبه واسطه ارتباط با سپاه مقدارزيادي سلاح و مواد منفجره رادرداخل وخارج تهران انبار كرده بود. با به دست آوردن سلاح و كسب قدرت وي درصدد ارضاي شهوت قدرت خود برآمد

با گذراين مقدمه درپاسخ به اين سؤال كه آيا مهدي هاشمي معارض با انقلاب است يا نه بايد پاسخ داد: برمبناي 2 نامه‌اي كه منتظري به حضرت امام داد وي معارض با انقلاب بود و در صورت ادامه حيات، وي تبديل به يك جريان اپوزيسيون عليه نظام مي‌شد. به نحوي كه هنگامي كه آقاي ري‌شهري در دولت ميرحسين موسوي بحث دستگيري مهدي هاشمي را مطرح كردند عده‌اي ازوزرا به آقاي ري شهري حمله كردند كه چرا اين اقدام را انجام دادي؟

دررابطه با اين‌كه آيا وي مرتكب اشتباه شده يا امرديگري، به واقع بايدمصاحبه واعترافات مهدي هاشمي رادراختيارمردم قرار دادتاشبهه‌اي ايجاد نشود

وي دراعترافات خودضمن بيان اشتباهاتش درانتها به منحرف وتوطئه‌گربودن خودنيزاعتراف مي‌كند

چگونه يك فرد دراين مدت كوتاه از اقدامات ده‌ها ساله ومرام خود بازگشته و به صورت كلي چگونه از وي اعتراف كسب شده است؟

وي مدت مديدي درزندان حتي يك جمله راهم اعتراف نمي‌كند چرا كه احساس مي‌كرد با توجه به آن همه خدمتي كه به منتظري كرده دراثرحمايت وي آزادخواهد شد. ليكن باعدم وقوع اين اتفاق، آقاي ري‌شهري به عنوان وزيراطلاعات به صورت مستقيم وارد مذاكره با مهدي هاشمي شد

هدف اول وي جدا كردن اين دو ازهم بود، امري كه به وقوع نپيوست. ري‌شهري شروع مذاكرات خود راباموعظه‌هاي اخلاقي مبني برسخت‌تر بودن عقوبت آخرت نسبت به دنياشروع كرد

بعد ازاين هاشمي نامه‌اي خطاب به ري‌شهري مي‌نويسد، ليكن سريعاً نامه را گرفته مچاله وشروع به گريه كردن مي‌كند

طبق گزارش آقاي ري‌شهري وي حتي يك ضربه شلاق تعزيري هم نخورده بلكه در اثر ايجاد حالات روحي اعترافات گرفته مي‌شود

اگر اين اعتراف صورت نمي‌گرفت آن وقت چه مي‌شد؟

ممكن بود از شيوه‌هاي مختلف استفاده كنند ليكن من خود به عنوان يك زنداني سياسي مي‌دانم اكثراً آنان كه در ايمان ضعيف‌اند، خصوصاً ماركسيست‌ها و ملتقط‌ها تحمل گوشه‌نشيني و حبس را ندارند چرا كه اينان خود را رجل سياسي دانسته ولي در زندان هيچ كس به آنان اهميت نمي‌دهد در نتيجه اين فشار در نهايت اين افراد را مي‌شكند.

با مرور اخبار كه گاه‌ با عناويني همچون تحركات باند مهدي هاشمي مواجه مي‌شويم از اين بين افرادي همچون عبدالله نوري، غلامحسين كرباسچي، محمود حجتي و عبدالحميد معاديخواه مطرح مي‌شوند كه با درخواست خود از آقاي منتظري، خواهان اقدام مؤثرتر ايشان در وقايع اخير شدند، باند مهدي هاشمي اصولاً چه افراد سرشناسي را داشت و بعد از اعدام شدن ايشان چه تحركاتي را انجام دادند؟

گروه طرفدارهاشمي به تعبيري ازسه دسته تشكيل مي‌شوند؛ گروه اول آنانند كه درقبل ازانقلاب باحركت چشم‌ وابروي هاشمي دست به جنايت مي‌زدند ازاين جمله مي‌توان به اميري، اكبري وحسن ساطع اشاره كرد وبه واقع اين عده‌ عاشق هاشمي بودند.عده‌اي ازاين گروه درواحد نهضت‌هاي سپاه مشغول به كارشدند؛ درادامه با شروع همكاري وي با محمد منتظري و اداره مدارس تربيت طلاب درقم، تيم‌هاي جديدي را تشكيل داد كه ازاين دست هم بايد به محمودصلواتي وشيخ سعيدي اشاره كرد

گروه سوم دوستان مهدي هاشمي وشركت‌كنندگان درجلسات مخفي بودند كه شاخص اين افراد نيزعبدالله نوري، شيخ عباسعلي روحاني و عده‌اي ديگر بودند چرا كه مدتي هاشمي دربيت آقاي طاهري دراصفهان اقداماتي را انجام مي‌داد

هركدام ازاين سه گروه ساختارفكري ومسائل مربوط به خود را دارند ليكن هدف مشترك آنهاحركت درحول محورآقاي منتظري بود. ليكن بعضي از دوستانش مانند شيخ حسن ابراهيمي هنگامي كه عمق ماجرا را متوجه شدند ازوي جدا شدند.حركت اين سه دسته وابسته به اراده مهدي هاشمي با ايجاد موج درجامعه همراه بود. جلسه‌هايي را به ياد دارم كه درخيابان 17 شهريورتهران درمنزل دكترواعظي باحضورقمصري، عطريانفر، طاهري با شيخ عباسي والبته مهدي هاشمي مبني بر تصميم‌گيري جهت تعويض استانداران و در اين سطح‌ها برگزار مي‌شد. همچنين مهدي هاشمي در اوج قدرت خود طي جلسه‌اي دراصفهان تا نيمه‌هاي شب با عنوان نجات اسلام تصميم برترور3 تن منجمله خود من، آقاي پرورش، مهدوي كني را گرفتند در اين جلسه حتي قاتل‌ها نيزمشخص شده بودند ليكن با نفوذي كه من در بين بعضي از اعضاي اين جريان داشتم اين ليست در ساعت 2:30 بامداد به دست من رسيد

اين جلسه در چه تاريخي برگزار شد؟

سال 58 يا 59 درزماني كه من فرمانده سپاه اصفهان بودم اين جلسه تشكيل شد، بهرحال شما درسؤال خود به جلسه اينها با منتظري ودرخواست براي حضورفعال دراين عرصه اشاره كرديد، اين امرطبيعي است. چندين سال قبل جهت انجام مأموريتي به بيت آقاي منتظري رفتم. به محض ورود آقاي نوري، حسن ساطع وخيلي‌هاي ديگررا كه درزيرتيغ اعدام بودند، يكجا دربيت منتظري ديدم

اينكه شما ازاينها نقل مي‌كنيد، مثلاً مهاجراني پس ازدرگذشت آقای منتظری می گوید: «پدر، پدر گروه وگفته نشناختيمت پدر» واضح است چرا آنان كه به غرب وامريكا دلبسته‌اند ازتنهاكسي كه مي‌توانستندجهت فشاربه نظام استفاده كنند، منتظري بود. فردا به جاي منتظري به دنبال يك ضعيف‌النفس ساده ديگري مي‌روند تا ازاوسوءاستفاده كنند

بعد از ماجراي مهدي هاشمي، عده‌اي بشدت با منتظري برخورد كردند وحتي دستورتخريب دفتر وي را صادر كردند

ليكن هم اكنون لباس عزاي ايشان را به تن كردند و آيا چرخش‌هاي متوالي 180 درجه‌اي اين افراد مصداق نان به نرخ روز خوري است؟

تفكروانديشه نفاق منافق رابرحسب چرخش قدرت درجامعه سازماندهي مي‌كند. اين عده اگرقدرت رادرهمراهي بامنتظري ببينند، به سمت اوحركت مي‌كنند؛ اگربرعليه اومنافع قدرتشان راتأمين كند، به نحوديگري برخورد مي‌كنندهمين‌هايي كه بشدت بامنتظري برخورد كردند، امروزازجنازه ايشان به عنوان يك حركت سياسي عليه نظام سوءاستفاده مي‌كنند حال حتي اگروصيت برعدم سوءاستفاده سياسي ازجنازه‌اش راهم مطرح كرده باشد، مهم منافع قدرت اين عده است نه منتظري

درگيري‌هاي سپاه لنجان سفلي با كميته از چه قراري بود؟

بعد ازاين كه مهدي هاشمي جزوفرماندهان رده بالاي سپاه قرارگرفت، بشدت درصدد تقويت سپاه لنجان سفلي برآمد

استراتژي وي دراين راستا براين محور بود كه نخست با مسلح كردن اين سپاه، آن رابه تهران ونه سپاه اصفهان متصل كند؛ سپس آن كه ازلحاظ تسليحاتي ونيرويي آن را بشدت تقويت كند.به عنوان مثال وي در مجلس به واسطه آقاي حسينيان (نماينده مردم لنجان) كه ازدوستان وي بود، حفاظت مجلس راباتعدادزيادي نيروهاي خود به عهده گرفت

ما نيزبا رصد حركات مشكوك اين طيف، احساس خطر كرديم چراكه مهدي هاشمي اگراراده مي‌كرد، مي‌توانست رئيس مجلس، رئيس جمهور واعضاي شوراي نگهبان رادريك روزنابودكند لذاباهماهنگي باكارپردازان مجلس نظيرآقاي بشارتي، قرارشد تمامي نيروهاي هاشمي رارد كنيم. بعدازاين كه قرار شد اين عده سلاح‌هاي خود راتحويل دهند، متوجه كمبود تعداد بسياري فشنگ شديم، لذا اتوبوس راسريعاً درنزديكي دليجان اصفهان متوقف ومقداربسياري فشنگ را ازآن كشف كرديم. بيان اين خاطره‌ تنها به دليل اثبات اين نكته مبني برعامل بودن سپاه قهدريجان به دست مهدي هاشمي بود. يك بارنيزبراي سركشي وتعيين وضعيت مالي سپاه قهدريجان آقاي ابطحي را كه مسئول مالي سپاه اصفهان بود، به اين منطقه فرستاديم غافل ازآن كه اين منطقه توسط سلاح‌هاي سبك ونيمه سنگين وحتي سنگين به محاصره درآمده ودرنتيجه ابطحي نيزتوسط مهدي هاشمي به گروگان گرفته شد

در چهارباغ نيزخبردادند بين نيروهاي مهدي هاشمي وكميته دفاع شهري معروف به خادم‌الحسين درگيري شده وهر دو در دو طرف جاده سنگربندي كرده بودند ومن خدا را شاكرم كه اگرآن شب دير مي‌رسيدم، احتمال كشته شدن طرفين بسيارزياد بود؛ ليكن به سرعت خود را به ميان نزاع رساندم وفرياد زدم مرا بزنيد.نيروهانيزباهماهنگي خودم درصدد خلع سلاح طرفين برآمدند

بعدها اينها آقاي بحريني را به عنوان مسئول كميته خادم‌الحسين كه وابسته به بيت آيت‌الله خادمي بود، تروركردند

دربندهشتم دادخواست مهدي هاشمي اقدام عليه سياست‌هاي خارجي كشور مطرح شده است. آيا اين اقدامات در راستاي انجام وظايف ايشان درواحد نهضت‌ها نبود؟

وي كاري به سياست خارجي نظام نداشت چرا كه براي خود يلي بود. وي درباره نهضت افغانستان، عراق، حزب امل وحتي در فرانسه، هند وليبي هم آدم وارتباط قوي داشت. ازابتداوزارت امورخارجه نسبت به اقدامات وي اعتراض داشت به عنوان مثال عامل كشتاربين شيعيان افغانستان همين افرادوابسته به هاشمي بودند.نيزاين اتفاقات وكشتارناشي ازعملكردهمين آقايان بود

يكي از اتفاقات مشكوك اصفهان، ترور خانم زهرا بنيانيان، همسر آقاي سلمان صفوي بوده ليكن تا به حال ماجراي اين ترور باز نشده است؛ ماجرا از چه قرار بوده؟

آنچه كه من در اينجا مي‌توانم از آن سخن به ميان آورم و در قيامت نيز بر آن تأكيد مي‌ورزم و آنچه كه خودم مشاهده كردم، مبني بر اين است كه باخبر شدم در مباركه تروري صورت گرفته و خانمي به نام بنيانيان كشته شده. سريع به سمت مباركه حركت كردم؛ وقتي رسيدم، چند نفر را آنجا ديدم كه آقاي عطريانفر و خود سلمان صفوي و چند تن ديگر آنجا بودند. وقتي در را ديدم، متوجه جاي گلوله بر روي آن شدم. به هر حال حادثه كشته شدن زهرا بنيانيان را تا به حال هيچ كس نمي‌داند و اگر خانواده بنيانيان جهت خونخواهي فرزند خود قيام كنند، به شرطي كه اسناد آن از بين نرفته باشد، مي‌توانند با احضار چند تن، ماجرا را پيگيري كنند

آيا با همكاران قدرتمند مهدي هاشمي در دستگاه قضايي برخوردي صورت گرفت؟
نه تنها برخوردي دراين رابطه نديديم بلكه برخي ازمسئولان قضايي نظيردادستان اصفهان درتظاهراتي به سود مهدي هاشمي شركت مي‌كردند. گرچه اينان بهانه «مي‌خواستيم ببينيم چه خبراست» را مي‌آوردند ولي قرائن حاكي ازآن بود كه اين عده جزو همين باند بوده وهرگزبا آنان برخوردي صورت نگرفت. من پرونده‌هاي ريزي داشتم كه با اعلام اقدام امام عليه اين گروه همه را تحويل وزارت اطلاعات دادم. به ري‌شهري گفتم مدارك منحصربه فردي دارم كه مي‌ترسم ازبين بروند وشايد من تا صبح زنده نباشم وصبح فرداي آن روزباحضور فلاحيان ازساعت 8 صبح تا 4 بعدازظهر تمامي اطلاعات را دراختيار وزارت اطلاعات قراردادم ليكن اكنون افسوس مي‌خورم كه چرا از بعضي از اين اسناد منحصر به فرد براي خود كپي نگه داشتم. بعضي ازاسناد راهم خودم پاره كردم

چرا اين اسناد را پاره كرديد؟

اين اسناد درواقع تصاويري دررابطه با ارتباط عده‌اي نظيرعبدالله نوري با بني‌صدرومهدي هاشمي بود
مهدي هاشمي باوجود اين‌كه سلاح‌هاي فراواني دراختيارداشت ليكن دست به مقابله مسلحانه نزده ونه تنها باوجود اين‌كه امكان فراربرايش مهيا بوده نگريخت، بلكه خودش راهم معرفي مي‌كند. علت اين امرمهدي هاشمي برايش روشن بود كه ديريازود امام ازدنياخواهدرفت ومنتظري رهبروبه تبع آن خودش هم رئيس دولت خواهد شد. بنابراين كسي كه اين چنين آينده رابراي خود مفيدمي‌بيندديگرلزومي ندارد دست به سلاح ببرد تا با اوايجاد مخالفت شود بلكه درصدد بسترسازي براي به دست آوردن قدرت حركت مي‌كند

واگرفرارمي‌كرد؟

آن هنگام نظيربني‌صدروخيلي ازاعضاي حزب توده ومنافقين قديم وجديد منجمله مهاجراني، كديور، مخملباف وسازگارا تبديل به لاشه سياسي مي‌شد

آقاي حسن ساطع به 15 سال حبس محكوم شده بود، ليكن وي بعد از مدتي آزاد شد و هم‌اكنون به دنبال معوقات خود در سپاه است، ماجرا از چه قراري است؟

پرونده حسن ساطع در دست آقاي رازيني بود، شبي به من زنگ زد و گفت در پرونده وي ما به نكته‌اي رسيديم و اگر شما نسبت به آن شهادت دهيد ما امشب ساعت 4 او را اعدام مي‌كنيم. اين ماجرا مربوط به كودتاي نوژه بود. من به رازيني گفتم دينم را به دنياي ديگري نمي‌فروشم چرا كه اطلاعات من نسبت به حسن ساطع تا همين جاست و پشت اين قضايا را خبر ندارم. وي تأكيد كرد كه در صورت شهادت شما وي اعدام والاحبس ابد خواهد بود. درادامه در دو 15 سال به وي عفوي خورد و سپس آزاد شد. اخيراً شنيدم وي به دنبال معوقات خويش در سپاه است، حال آن‌كه مدت زمان حضور وي محدود بوده همچنين كسي كه داراي چنين جرم سنگيني است به عنوان اخراجي سپاه مطرح است

پيام وعبرت ماجراي مهدي هاشمي براي امروز ما چيست؟

نسل جوان بايد درراستاي دشمن‌شناسي به فتنه‌هاي دشمن وجريان‌شناسي دشمن توجه كنند. شيطان بزرگ ودشمنان بزرگ كشوردرشرق وغرب عالم براي بقاياي حكومت خود دست به اقدام‌هايي نظيرايجاد اختلاف، رشد قارچ‌گونه احزاب ونشريات زنجيره‌اي واستفاده ازكانال تبليغات ازنسل جوان دست به قهرمان‌سازي كاذب مي‌زند.حال جواني كه به اقتضاي سنش دنبال غروراست، دراثراين تبليغات تنها درراه قدرت‌طلبي ديگران هلاك مي‌شود. مهدي هاشمي اگرباشاه مي‌جنگيد مي‌توانست عنصر مفيدي باشد اما نه تنها با شاه نجنگيد، بلكه باساواك شاه ملاقات‌هاي متعددداشته وبه اعتقاد من كد ساواك بود. به طوري كه در4 آبان‌ماه درارتش پهلوي سخنراني به سود شاه كرد.جريان مهدي هاشمي به نحوه‌اي تكرارخوارج عهد امام بود.جوانان براي مطالعه يك جريان بايد مرامنامه، اساسنامه وعناصراصلي واخلاقيات آنها رابررسي كنند

گفت و گو از محمد رحمانی


کد خبر: 47259

تاريخ خبر: شنبه، 14 فروردين 1389 ساعت: 10:28


Comments