سندرم هخاگرایی درجنبش سبز




ماه قبل مطلبی نوشتم تحت عنوان "سردارسیدرضامدحی، جعبه مارگیری آقای نوری زاده " ودرآن توضیح دادم که عده ای نظیرهمین سردارمدحی کاروبارشان شده است دلالی اطلاعات سوخته و

ازسوی دیگرشاهد برخی مصاحبه ها ازسوی اشخاصی مشابه ایشان بوده که متاسفانه همین رویه را دنبال می کنند این افراد که متاسفانه نظیربنده زمانی دریک پست اجرایی درنظام منحوس جمهوری اسلامی بوده اند بگونه ای صحبت می کنند که انگاررهبران نظام بوده و یادارای قدرت تاثیرگذاری شگرفی براوضاع می باشند درحالیکه انسان بامداقه دراوضاع واحوال آنها متوجه می شود آنهاحتی از دسترسی به ابتدایی ترین اطلاعات وقدرت تجزیه وتحلیل مسائل ناتوان هستند وکسانی نیزکه به آنان اتکامی نمایند درواقع برسرگوری مویه می کنند که درآن مرده ای نیست

امابدترازشگرد وخدعه "خودبزرگ نمایی" این افراد وآسمان به ریسمان بافتنها دروغهای آشکاری است که این افرادبابی تقوایی کامل تحویل مخاطبین خودمی دهند وازآنجاییکه عمده گروههاواعضای جنبش دسترسی به منابع معتبرجهت تلاقی اطلاعات ارائه شده ازسوی این افراد باحقایق ندارند ناچاراگفته هاومواضع این افرادرامی پذیرند

مادراین مقاله درصددبررسی شخصیت یکایک افرادی که بنحوی شناخته شده بوده ومی تواند ازدلالانی نظیرهوشنگ امیراحمدی گرفته تااساتیدی چون عباس میلانی وسایرین رادربربگیردنیستیم ولی روی سخن ماباکسانی است که تحت عنوان روشنفکران یانخبگان دینی یا دارای سابقه مسئولیت درنهادهای حکومتی مطرح وازانتساب تلویحی خودبه جنبش سبزورهبران آن درداخل نیزابایی ندارند

افرادی نظیرعطاالله مهاجرانی، سه محسن (سازگارا، مخملباف وکدیور)، اکبرگنجی ، سردارداوودبیگ زاده ونورسیده اخیرمحمدرضا مدحی وبرخی دیگرازجمله این افرادهستند که لازمست یاازبیان مسائلی که متناسب باشانیت آنهانیست خودداری کرده ویا اینکه صرفا درچهارچوب شخصیت اشتهاری خودمطالب خودراارائه فرمایند درغیراینصورت فعالیت آنهاجزضربه زدن به مبارزات مردم ایران هیچ دستاوردی رابرای جنبش بهمراه نخواهدداشت

برای اثبات ادعای خود ابتداازاکبرگنجی شروع می کنم وی درمصاحبه ای درخصوص معرفی سابقه خدمتی خوددرسپاه بااشاره به همراهی بامرحوم حاج داوود کریمی وتعدادی ازکادرهای سپاه تهران درسال 60 چنین وانمودمی کندکه این افرادمخالف جنگ یاروندحاکم برجنگ ویافرماندهی سپاه بوده اند وبه همین دلیل آنراجهت پررنگ کردن سابقه اپوزیسیونی خودمطرح می کننددرحالی که حقیقت امردیگری است

مرحوم داوودکریمی که قبل ازانقلاب وابسته به گروهی بنام فجراسلام بودآخرین سمتش فرماندهی سپاه تهران بود ومعتقد بودبدلیل مرکزیت تهران وی ودیگرفرماندهان سپاه تهران دارای شایستگی بیشتربرای فرماندهی سپاه کشورمی باشد آنهابدلیل وابستگی قبلی تعدادی ازفرماندهان ارشدسپاه بالاخص محسن رضایی ومحمدبروجردی به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مدعی بودند که سپاه دراختیارآن سازمان بوده وباتوجه به نقش پررنگ بچه های چپ سازمان (نظیربهزادنبوی، ابوالفضل قدیانی، محسن آرمین، فیض الله عرب سرخی، محمدسلامتی ودیگران) مدعی بودند که سپاه دارای گرایش چپگرایانه شده است درحالیکه درهمان زمان هم اولاسازمان دارای تفکرات یکدستی نبود وواقعادارای گرایش جدی چپ وراست بود ودرثانی اتفاقاسپاه دراختیاراعضای وابسته به جناح راست آن قرارداشت (محسن رضایی، محمدباقرذوالقد، اکبرمداحی واحمدوحیدی وزیردفاع فعلی وتعدادی دیگرازسران سپاه ) که دارای همفکری کاملی نیزباآیت الله راستی کاشانی نماینده امام خمینی درسازمان بود تنهافرددارای افکارنزدیک به چپ شهیدمحمدبروجردی بودکه آنهم بدلیل شخصیت عرفانی واخلاقی (نظیرخسروتهرانی) هیچگاه تعلق سازمانی نداشت متاسفانه درآنزمان بیشترین فعالیت داوودکریمی بر علیه بروجردی وبعدامحسن رضایی بود که ازموضع راستگرایی صورت می گرفت بطوریکه حتی درجبهه های جنگ نیزازسخنرانی برعلیه آنها ابایی نداشت

البته شهیدبروجردی همواره بانیکی ومحبت ازداوودکریمی یادمی کرد ودرخفا وآشکارمخلصانه برای هدایت وی دعامی کرد و خوشبختانه مرحوم داوودکریمی بفاصله یکی دوسال بعدمتوجه اشتباه فاحش خود درتجزیه وتحلیل هایش شده بود و ازبروجری حلالیت طلبید وخودشخصاشاهد طلب استغفاروی بودم بعدهاداوودکریمی خودگرایش چپ پیداکرده ومرید آیت الله منتظری گردید وحتی حبس وشکنجه فراوان جسمی وروحی رابه جان خرید که تاآخرین روزهای عمرهمراه وی بود جالب اینکه بااینکه درابتدای دهه شصت داوودکریمی بیشترین حملات رابه جناح چپ سازمان کرده بود پس ازحاکمیت اصلاح طلبان بیشترین حمایت وحتی پرداخت هزینه درمان وی درآلمان بعنوان یکی ازفرماندهان مجروح دوران جنگ ازسوی همان کادرهای چپ سازمان که دردولت خاتمی بودند نظیرخسروتهرانی وسعیدحجاریان پیگیری گردید

درجایی دیگرشاهدادعای محسن سازگارامبنی بربرخورداری ازموقعیتهایی باعنوان بنیانگذارسپاه پاسداران یامعاون نخست وزیردر امورسیاسی واجتماعی و...می باشیم که متاسفانه فاقدحقیقت می باشد اولا که عمرخدمتی محسن سازگارا درسپاه شایدبه دوماه هم نمی رسدودرآن هنگام سپاه دائمادرحال تغییروتحول بوده ودههانفررابعنوان اعضای شورای فرماندهی وحتی فرمانده به چشم خوددیده است نگارنده متاسفانه مطلع نیستم که تاریخچه تشکیل سپاه تدوین ودراختیارمردم قرارگرفته است یاخیرولی چنانچه این امرانجام شده باشد متوجه می شویم که اگربنابه معرفی افرادی بنام بنیانگذاران یافرماندهان سپاه دراصطلاح واقعی آن حتی ازمنظرتاریخی باشیم بایدبه معرفی افرادی نظیرجوادمنصوری وعباس دوزدوزانی بپردازیم که قبل ازمرتضی رضایی ومحسن رضایی درسالهای انتهایی دهه 50 (یعنی 59-58) مسئولیت داشتند

ثانیا:هیچگاه عنوانی درنخست وزیری بعنوان معاونت سیاسی واجتماعی وجودنداشته است عمده امورمربوطه به نخست وزیرتوسط وزیرمشاوردراموراجرایی بوده که متصدی آن بهزادنبوی بود ویکی ازواحذهای تحت مدیریت ایشان معاونت سیاسی اجتماعی بودکه مسئولیت آنرامحسن سازگارابعهده داشت بعبارتی ایشان معاون وزیربودندونه معاون نخست وزیر همانطوریکه بعدانیزباانتقال آقای بهزادنبوی به وزارت صنایع سنگین آقای صفایی فراهانی جانشین وزیروآقای سازگارایکی ازمعاونین ایشان بودندکه ریاست سازمان گسترش ونوسازی صنایع ایران یا ایدرورابعهده داشتند

درخصوص سایرافراد نیزچنین مسائلی وجوددارد اخیراآقای مهاجرانی که حداکثرپست اجرایی وی وزارت ارشاد درزمان خاتمی بوده است (مقایسه کنید باوزیرفعلی آقای حسینی که اصلاوزارتخانه اش رده 3 هم حساب نمی شود) اظهارنظرات وتحرکاتی درخصوص روابط ایران وآمریکا داشته اند که نشان می دهد درصدد نمایش همین شوها می باشند وی درنوشته اخیرخود اظهارات دکترعباس میلانی رادرجرس حاوی نکته بسیارپراهمیتی تلقی کرده است که گفته است "سیاست هسته ای آمریکاآب به آسیاب امثال احمدی نژادهامی ریزد" جالب اینکه آقای میلانی درهمین مصاحبه تحریمهاراعلیه ایران موثرخوانده است درحالیکه درهمان زمان مخالف اعمال تحریمهاعلیه ایران بود ودرمصاحبه هایش آنهاراغیرموثرمی خواند!!

آقای کدیورنیزکه هنوزمعتقدبه همین حکومت وقانون اساسی وولایت فقیه بوده فقط می گوید برای دوره ولایت فقیه یک دوره مشخص نظیرده سال بگذارید وبی اختیارانسان رایاد تظلم خواهی فردی ازپادشاه می اندازدکه پس واردشدن هزاران بلا بر خود وهموطنانش ازگرفتن مالیات تا تصاحب زن ودخترها واموال می گفت همه چیزخوب اشت فقط تعداد این ماموران تجاوزگرتان رازیاد کنید که مردم زیاددرصف تجاوزبه انتظارنایستند وی اخیراخودرابعنوان جانشین آیت الله منتظری که متشرعین بایدبرای حل مسائلشان بوی مراجعه کنند معرفی کرده است!!

محسن مخملباف که ظاهراتمام مبارزات وی به همان ایام جوش وخروش جنبش درقبل از22 بهمن ودادن چندشهادت درپارلمان اروپاو کنگره آمریکاخلاصه می شد دیگرخبری ازوی نیست وآخرین شاهکارش افشای حسابهای چندصدمیلیون دلاری فرزندان خامنه ای در سویس بود!!

ابراهیم نبوی خوشبختانه هنوزفعال وشاید تنهافردی است که دررشته وجایگاه تخصصی خودش یعنی طنازی !! (منظورطنزپردازی است) مشغول است واگرازگاف بزرگ اودردخالت درمدیریت سیاسی یعنی داستان " اسب تروا" صرفنظرکنیم که احتمالابرای خودش هم درسی شده است کمترازدیگران به جنبش خسارت زده است ودرمقابل خدمات بی شائبه اش قابل چشم پوشی است

امانظامیانی که باهرانگیزه ای به مبارزات مردم ایران پیوسته اند ودرواقع بهانه نگارنده برای نوشتن این جستاربوده است بایدحسابی جداگانه برای خودداشته باشند علیرضاعسگری رییس دفتربازرسی وزارت دفاع که رسانه ها ازوی بعنوان معاون وزیردفاع وقت دریابان علی شمخانی نام می برند ازروزاول به سیاپناهنده شدواطلاعات خودرادراختیاردولت آمریکاگذاشته وخیال خودراراحت کردوی هیچگاه ادعای مبارزه سیاسی ومخالفت بانظام رابخاطرنقض حقوق بشروشهروندی نداشته وتاهم اکنون که سه سال ازورودوی به آمریکامی گذرد درایالت تگزاس بانام واسنادهویتی جعلی زندگی می کند

سردارداوودبیگ زاده نیزباعنوان معاون وقت مرتضی رضایی رییس حفاظت اطلاعات پس ازیکی دوسال ظاهرشدن در تلویزیونها وافشای برخی مواردبه کاروزندگی برگشته ودرکالیفرنیا ظاهرایک تجارتی راشروع کرده است ودیگرکمتر دررسانه هاظاهرمی شود والبته دلیل آن اولا:فقدان هرگونه ارزش استراتژیک اطلاعات منتشرشده ازوی وثانیا: عدم توان سازماندهی یک جریان وفقدان انگیزه فعالیت حرفه ای سیاسی دروی بوده است

اکنون نیزنوبت به سرداری دیگربنام محمدرضامدحی رسیده که ازعناوین عجیب وغریبی نظیر"مسئول کمیته تقویت وجلوگیری از تضعیف نظام درمجلس خبرگان رهبری" برخورداراست که درجای خود جای سوال داردزیرااین مجلس خبرگان رهبری خودش مرکزی است که بودونبودش درنظام فرقی ندارد بطوریکه اخیراحتی آخوندمعروف احمدخاتمی دبیرهیات رییسه آن که هرجنب وجوشی درکشور رابراندازی قلمدادمی کند ازخمودگی بیش ازحدآن این نهاد که وظیفه نظارت بررهبری رادرجمهوری اسلامی داردابرازنارضایتی کرده وظاهراطرحی جهت ایجاد نشاط وفعالیت بیشتردرآن مجلس راارائه کرده بود!!

حال تصوربکنید بالاترین سمت این فردهمین بوده است وی ازسوی دیگرمسئولیت خودرابدون ذکرموقعیت مشخص دریک پست ستادی درمرکزحفاظت اطلاعات سپاه عنوان کرده است که همگان واقفندکه وظیفه اصلی حفاظت سرکوب داخلی نیروهای مخالف یامعترض درنیروهای نظامی می باشد ایکاش ایشان حداقل درخصوص چندین کیس دردست خوددراین بخش افشاگری می کردندتامعلوم شود که حداقل دراین سمت اطلاعات مفیدی دارند

ایشان نیزنظیردیگرعزیزان پناهنده علاقه عجیبی به مهم نشان دادن موقعیت خودداشته ودریک فرافکنی آشکارحتی مدعی می شود که درراس سازمانی نظامی بنام "جنبش جمع یاران" قرارداردکه حدود 20 سال سابقه سازماندهی درداخل وحدود 20 هزارعضودارد درحالیکه همگان می دانندنیروهای اطلاعاتی وحفاظتی آنهم درسازمان حساسی مثل سپاه پاسداران حتی روابط زن وشوهرراتحت کنترل دارند تا درمسیرمخالفت بانظام شکل نگیرد وقاعدتاایشان که درمرکزحفاظت اطلاعات خدمت کرده اندبهترازهمه به پوچی چنین ادعایی واقفند ودرواقع چنانچه کسی دیگری چنین سخنانی برزبان می آوردایشان بایدبعنوان شاکی وقوع چنین چیزی راانکارنمایدنه اینکه خودمدعی آن بشود؟!

وی علاوه بردرج این مطلب درسایت شخصی خودودرمصاحبه باعلیرضانوری زاده کاشف خود همین اراجیف رادرمصاحبه باصدای آمریکاورادیوفردا واخیرارادیوکوچه تکرارکرده است مابدلیل اینکه مطالب فوق بسیارسخیف می باشدازتجریه وتحلیل آن خودداری وفقط فرازهای اصلی سخنان وی رادرزیربرای آگاهی مخاطبین بعنوان آخرین بخش ازاین گزارش به نمایش می گذاریم

" نظام با توجه به جایگاهی که من داشتم نمی‌خواهد بپذیرد که چنین فردی با حجم اطلاعات بالاوجایگاه بالا درخارج از کشور است. چرا که درجایگاه من هیچکس تا به حال ازکشورخارج نشده است. مخالفان زیادی بودند اما پست کلیدی که من داشتم را نداشتند"

" من پاسخ آقای مصلحی وزیر اطلاعات وآقای هاشمی که گفتند درنظام اطلاعاتی‌هایی ازسیستم جدا شدند وبه بیگانگان کمک می‌کنند، را در وبلاگ گفته‌ام. عده‌ای فکر می‌کنند که محمدرضا مدحی از کشور خارج شده و او را یک فرد می‌دانند. ما در گزارش‌هایمان اذعان کردیم که مایک جریان هستیم به نام "جنبش جمع یاران"که قدمت آن به بیست سال پیش وبعد ازرحلت امام برمی‌گردد وفعالیت آن به پانزده سال واندی پیش برمی‌گردد"

" اماوقتی من متهم به براندازی می‌شوم ودادگاه (پرونده) مرا به یک پرستارخلاصه می‌کنند وبعدازمدت‌ها برسرکارمی‌روم وکارمی‌کنم وبارهبری ملاقات می‌کنم بسیاری ازذهنیت‌هاپاک می‌شود. فردی درجایگاه من که با افرادبانفوذنظام درارتباط بوده وتا ۱۹بهمن۸۶ که درراس کاربوده ودرمراکزنظامی، اطلاعاتی، نظامی، امنیتی بوده است"

" مادرداخل کشوراین نفوذ راداریم که فردی رامحرمانه ازمرزقانونی خارج کنیم. ما آنقدرنفوذ داریم که بطورقاطع می‌گوییم تمام لابی‌ها باجمهوری اسلامی ایران بسته است به‌جزازکانال ما "

" ما ازنفوذی که درداخل حاکمیت داریم استفاده می‌کنیم وبرنامه‌‌ها را بهم می‌زنیم"

" آقای سعید قاسمی ودوستانشان خود رابرای جنگ شهری آماده می‌کنند. ‌وقتی سپاه خود رابرای جنگ شهری آماده می‌کند، درداخل کدام جنبش، اپوزیسیون یا حرکتی است که توانمندی این جنگ شهری وجود داشته باشد"

" متاسفانه این جریان درخارج ازکشورجا افتاده که اگرفردی می‌خواهد وزیرشود بایدیک نفررابکشد تا اجازه دهند او وزیرشود یا سمت بالایی بگیرد. تاجنایتی نکرده باشد اجازه نمی‌دهند اوسمتی بگیرد."

" به همین خاطرچندنفرازعلماهم من را به خوبی شناخته بودند. وکارآیی من راقبول داشتند. اما نه به عنوان یک آدمکش وجنایتکاربلکه به عنوان یک طراح، تحلیلگروکسی که برنامه وتئوری دارد."

" من هم ازسال ۶۸ یکی ازمریدان خاص مرحوم آیت‌اله منتظری بودم وهستم وفرمایشات ایشان آویزه‌ی گوش من بود. چندین بارهم ازطریق پیک گفتم که ازمجموعه جدا شوم اماگفتند نه. چون حضورشمادرآنجا لازم است"

" ماتاخرداد ماه هم منتظرمی‌مانیم واگربه آن نتیجه‌ای که می‌خواهیم نرسیم، اسنادی منتشرمی‌کنیم که تاکنون مخالفان سی ساله‌ی نظام هم مطرح نکردند"

درخاتمه بااظهارامیدواری به رفع نواقص موجوددرصفوف مبارزان راه آزادی واتحادایرانیان برای بازپس گیری سرزمین به اسارات رفته ایران و70 میلیون مردم گروگان آن که هیچ پشت وپناهی جزخدای یکتا ندارند آرزوی سرفرازی میهن خودرادارم

Comments