روزنامه واشنگتن پست درشماره مورخ 5 ماه می خود درمقاله ای باقلم توماس اردبرینک تحت عنوان "تحریمهای نفتی نفوذسپاه را افزایش می دهد" به تحلیل اثرات تحریمهای نفتی برایران وساختارفعلی دولت کودتاپرداخته وسعی کرده است باآدرسهای اشتباه چنین وانمودکندکه این تحریمهاباعث قویترشدن دولت وافزایش نفوذسپاه درآن می گردد
ازآنجاییکه قبلانیزتعدادی ازروشنفکران ایرانی مستقردرخارج ازخانم شیرین عبادی گرفته تاعباس میلانی، اکبرگنجی، رضاتکیه ودیگران نیزباارائه تحلیلهای مشابهی درصددالقای تاثیرمنفی تحریمهابردولت ایران بوده والبته پس ازمشاهده آثارتحریمهابرخی ازآنان به صف مدافعان تحریم پیوسته وآنراکارآتوصیف کرده اند دراین مکتوب درصدد تجزیه وتحلیل مطلب مندرج درواشنگتن پست برآمده ونشان خواهیم دیدکه تجزیه وتحلیلهای غلط ونتیجه گیریهای نادرست تاچه حدمی تواندبه جنبش مردمی ایران ضربه واردنماید
نویسنده مقاله واشنگتن پست پایه تحلیل خودرابرسودمالی وسیاسی سپاه پاسداران وناشی ازواگذاری قراردادهای کلان قرار داده است امری که ظاهرابااعمال تحریمهاوخروج شرکتهای خارجی ازایران بوقوع پیوسته است این نویسنده برهمین اساس بطرزساده لوحانه ای نتیجه گیری کرده است که تحریمهابه سود دولت وافراطیون حامی آن منجرگردیده است
اگربخواهیم بی پایه واساس بودن این استدلال رابانمونه های مشابه آشکاربکنیم مثل اینست که بگوییم چون جاری شدن سیل وزلزله وسایرفاجعه های طبیعی منجربه دخالت نظامیان یا نیروهای ذخیره درمدیریت بحران شده وعملا موجب قرارگرفتن امکانات نجات دراختیارآنهامی شودپس حوادث وسوانح طبیعی موجب تقویت دولت مستقرمی شود
البته استدلالهای دیگری هم وجود دارد اول اینکه بسیاری ازپروژه های واگذارشده به سپاه پاسداران باوجودرقیب وازطریق ترک تشریفات مناقصه صورت گرفته است ثانیاواگذاری کارهای کشورکه درحیطه وظایف بخش خصوصی ومردم است به بخش دولتی آنهم ازنوع نظامی عملا نشان دهنده وضعیت بحرانی وایزوله بودن حاکمیت ازمردم است ثالثاتمام کشورهای مشمول تحریم ونظامهای سیاسی حاکم برآنهابدلیل محرومیت ازمنابع خارجی وداخلی بعنوان آخرین اقدام برای نجات وادامه حیات خودناچاربه پناه بردن به واحدهای نظامی وامنیتی خود وحلقه تنگ همدستان خودمی باشندنظیررژیم عراق که پس ازاعمال تحریمهای سازمان ملل درسال 1990 بسمت اعمال کامل حکومت نظامی، ازبین بردن سایروفاداران به صدام وساختن کاخهایی برای صدام واعضای خانواده اش پیش رفت بطوریکه عملا حتی اعضای حزب بعث هم ازتداوم حاکمیت صدام حسین جانبداری نمی کردند وهمین امرنیززمینه موفقیت حمله نظامی به آن کشوروتغییررژیم رافراهم نمود
تجربه جنگ 8 ساله ایران-عراق نیزنشان دادکه درغیاب مردم وبسیج عمومی کشورهیچ بحرانی ازجمله تهاجم نظامی یااقتصادی به کشورامکان مهارازسوی حاکمیت آنهم بامدیریت ضعیف روحانیون حاکم برایران وهرچه این جدایی بین مردم وحاکمیت که ناشی ازبی اعتمادی است طولانی تربشود نظام سیاسی کشورآسیب پذیرتروروبه سقوط می رود
البته نویسنده مقاله دریک تناقض آشکارازتلاش دولت ایران برای جلوگیری ازاعمال تحریمهاصحبت می کند که درمغایرت باادعای اولیه وی مبنی برانتفاع دولت ایران وکودتاچیان حامی وی ازتحریمهامی باشد
یکی ازنکات انحرافی دیگراینکه نویسنده مقاله مذکورحتی ممنوعیت فروش بنزین به ایران راهم به معنی ایجادقدرت مالی ونفوذسپاه درحاکمیت می دانددرحالیکه اصولابنزین یک مقوله وارداتی واصولاقابل قیاس باپروژه هایی باماهیت مهندسی نمی باشد
درمقاله فوق همچنین ادعاشده است که سپاه تاقبل ازتحریمهابیشتردرکارپروژه های جاده وکانال سازی مربوط به وزارتخانه های راه وترابری وکشاورزی بوده ولی پس ازتحریمهابه پروژه های مرتبط باانرژی ونفت وگازدست یافته است درحالیکه این ادعاکذب محض وبارجوع به بخش انرژی درسایت رسمی قرارگاه خاتم الانبیاء نشان می دهدکه سپاه از ده الی پانزده سال قبل درگیرپروژه های نفتی بوده ولی باروی کارآمدن دولت دست نشانده احمدی نژاد وسیاست واگذاری انحصاری پروژه ها اقدامات سپاه درمدیریت پروژه هاشتاب چشمگیری بخودگرفته است
البته نویسنده فوق که خودیک مدیرغربی ومجری درطرحهای صنعت نفت ایران بوده است دربخشی ازمقاله خودبه سرنوشت پروزه های واگذارشده به سپاه پاسداران اشاره واقرارکرده است که این اجرای این پروژه هاطولانی تروهمراه بانتیجه کمتری همراه بوده است که باتوجه به بحث صرفه وصلاح اقتصادی وسیاسی دراجرای پروژه هابمعنی اعلام شکست طرحهای فوق می باشد بعبارتی حرکت لاک پشتی ولنگان لنگان دریک پروژه ای نظیرپارس جنوبی که دارای میدان مشترک باقطرمی باشد چیزی جزرساندن انتفاع به طرف مقابل وسرمایه گذاری سوخت شده دریک پروژه نمی باشد
معمولادراینگونه پروژه هاسرعت عمل ورساندن پروژه هابه بهربرداری درکوتاه ترین زمان پیش بینی شده است که طرح رادارای توجیه اقتصادی می نمایدواین امردرحال حاضرحلقه گمشده مدیریت پروژه های نفتی ایران بوده که سالانه کشوررابازیانهای هنگفتی چندده میلیارددلاری مواجه کرده است
نکته اساسی دیگراینکه ازقول فرماندهان ارشد سپاه ادعاشده است که درزمان صلح وظیفه این ارگان استفاده ازظرفیتهای معطل مانده برای پیشرفت وسازندگی کشوراست ولی حامیان چنین بحثی به این سوال اساسی پاسخ نمی دهندکه جایگاه بخش خصوصی ومردم درزمان صلح دراقتصادکشورکجاست؟ وآیامی توان به بهانه شرکت درسازندگی کشورپلاتفرم اصلی پیشرفت اقتصادی کشوررابه نفع یک بخش نظامی که وظیفه فرعی آن شرکت درفعالیتهای اقتصادی است تعطیل وحتی منهدم نمود؟ وازهمه مهمترآیاکشوری که هرروزرهبرانش ادعامی کننددربحران وشرایط نه جنگ ونه صلح یاصلح مصلح آنهم باابرقدرتهایی نظیرآمریکاودیگرکشورهای بزرگ است می تواندبخش اصلی نظامی خودرادرگیرماموریتهایی بنمایدکه مربوط به وضعیت صلح کامل است؟ وآیادرصورت بروزجنگ سازمانی که دربیست سال گذشته خودعملاسازمان ، مدیریت وتجهیزات خودرابراساس نیازهای بخش سویل وقراردادهای تجاری تنظیم کرده است چگونه دریک فرآیندکوتاه مدت می تواند تمام آنهاازبخش سخت افزاری گرفته تانرم افزاری رابه وضعیت جنگی ونظامی تغییرداده ونیازهای جنگ راتامین نماید؟
نویسنده مطلب بااشاره به درگیری سپاه دربخش اقتصادی کشورازمدیریت فرودگاه بین المللی امام خمینی گرفته تاساخت بزرگراه وخریدشرکت مخابرات تاپروژه های موشکی نتیجه گیری کرده است که این دخالتهاونفوذموجب تقویت دولت وسپاه می شوددرحالیکه فروپاشی شوروی نشان دادکه نه تنهاختم شدن پروژه هابه بخشهای نظامی بلکه حتی به بخشهای دولتی وشبه دولتی هیچ دستاوردی جزفروپاشی اقتصادکشورهدف وناشی ازنارضایتی مردم رابهمراه نخواهدداشت درچنین شرایطی حتی پروژه های اصلاحات اقتصادی سیاسی نظیرپروستریکاوگلاس نوست نیزجواب نخواهند داد
درمطلب فوق ازقول فرماندهان سپاه ادعاشده است که تمام درآمدهای حاصل ازاینگونه فعالیتهای اقتصادی آن نهادبه صندوق ملی کشورواریزمی شود والبته گفته شده است که هیچ سندی برای دسترسی عمومی به میزان این عایدات وجودندارد
دراین خصوص بایدگفت که نه تنهاحتی یک سنت ازدرآمدهای فوق به خزانه دولت جمهوری اسلامی ریخته نمی شودبلکه کلیه قراردادهای فوق ازمعافیت مالیاتی برخورداروسودآنهابطورخالص دراختیاررهبری بوده که درمصارفی که هیچکس ازآنان خبرنداردمصرف می شود ولی آنچه که مشخص است هزینه عملیاتهای محرمانه درخارج ازکشور، کمک به روحانیونی که مایل نیستندمستقیماازدولت پول گرفته وبنفع نظام کارمی کنندوپرداخت هزینه عملیات لباس شخصی هادرایجادامنیت داخلی ازمحل این وجوه می باشد
دربخشی دیگری ازاین مقاله ادعاشده است که هیچ گروه داخلی دیگری بدلیل عدم تمکن قابلیت رقابت باسپاه رانداشته وبهمین دلیل نیزدرمناقصه بجزسپاه هیچ شرکتی قرارنداشته است که کذب محض است زیراشرکتهای دیگری حتی ازبخش دولتی قادربه مدیریت پروژه هابوده ولی بدلیل استفاده ابزاری ازآنهاجهت پوشش قانونی دادن به برگزاری مناقصه وحذف آنهادیگردرمناقصه هاشرکت نمی کنندوبرخی ازآنهانظیرشرکت صدرای بوشهربدلیل همین شعبده بازیهاباآفت شدیدارزش سهام دربازاربورس تهران مواجه وسپس همان شرکت توسط سپاه باکمترین قیمت تصاحب گردید
مزیداطلاع نحوه اجرای سناریوی فوق درعرصه اقتصادی دقیقانظیرسناریوی مشارکت احزاب وشخصیتهای سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری بوده که حاکمیت همه راباتضمین رعایت حقوق آنان به مشارکت درانتخابات دعوت ولی باخدعه ونیرنگ کاندیدای خودراازصندوق رای خارج ونهایتاجناح سیاسی مقابل رابعنوان طرف بازنده معرفی می نماید وبااین عمل ضمن اجرای نمایشی دموکراسی، مشارکت مردم درانتخابات رابه حساب مشروعیت خود واقدامات تبهکارانه اش می گذارد
نویسنده مقاله فوق با استنادبه گفته سرداریدالله جوانی رییس اداره سیاسی ستادمشترک سپاه پاسداران مبنی برتوانایی سپاه جهت جایگزینی آسان بجای شرکتهای بزرگی چون توتال وشل درپروژه های نفتی مدعی توانایی سپاه درمدیریت این پروژه هاوالبته باواگذاری بخشهای پیچیده به شرکتهای چینی شده است که دراین خصوص بایدگفت مسئولین سپاه باتوجه به اینکه تمام ارگانهای حساس حکومت رابه اشغال خوددرآورنده اندنبایدادعاکنند که قادربه چه کاری هستند آنهابایدبگویندکه قادربه چه کاری نیستند
وقتیکه خودنویسنده مقاله اقرارمی کندکه درتمام شئون اقتصادی مردم سایه سپاه دیده می شود وحتی درهمین هفته بنیادتعاون سپاه اقدام به ایجادسه بانک با1600 شعبه درسراسرکشورکرده است وپول حاصل ازفروش نفت ازسوی دولت ومجلس دست نشانده به آسانی دراختیارآن نهادقرارمی گیرد ایااگرسپاه ادعاکندکه قادربه مدیریت بانک مرکزی دولت ایران هم هست جای تعجبی نداردتاوقتیکه پول بادآورده نفتی درکشور، برخورداری ازقدرت نامحدوددرسرکوب مردم ونادیده گرفتن قانون به عنوان ارزشهای حاکم حرف اول رامی زندوسپاه هم بدون هیچ محدودیتی ازاین فاکتورهابرای حفظ موقعیت خوددرکشور بهره می جویدانجام هیچ کاری برای سپاه غیرممکن نیست بعنوان مثال اگرفرداسپاه اعلام نمایدکه تحت لیسانس شرکت ویکتوریاسیکریت واردتجارت فشن ولباس زیرخانمهانیزشده است وبزرگترین بازاررادرخاورمیانه ازآن خودکرده است برای اینجانب اصلاتعجب آورنخواهدبود
البته اظهارچنین مواضعی ازسوی مسئول سیاسی یک نهادنظامی درحالیکه تاکنون ادعامی شد قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء دارای ساختاری جداازفرماندهی نظامی است خودبیانگررابطه مستقیم ساختارنظامی واقتصادی فعالیتهاوتفکیک ناپذیری آنهاازهمدیگروابطال ادعاهای فوق است
درقسمت پایانی مقاله به واگذاری بخشهای تکنیکی قراردادها به پیمانکاران چینی اشاره شده است که دراین خصوص بایدگفت درواقع بسیاری ازنهادهای زیرنظررهبری باهمین روش اقدام به ایجاددرآمدبرای خودمی کنند یعنی بارانت رهبری وازطریق ترک تشریفات مناقصه قراردادهای کلان راازآن خودکرده وسپس باروش دستگردان آنرابه پیمانکاران فرعی باقیمتهای پایینترمی دهند بهمین دلیل نیزبسیاری ازاین پروژه هاباگذشت سالها ازانعقادقراردادهای آن یابه نتیجه نمی رسد (مثل پروژه اتوبان شمال) یاباتاخیربسیاری افتتاح می شودکه دیگرارزش اقتصادی خودراازدست می دهد(نظیراتوبان ساوه) ویا بانتایجی غیرقابل انطباق بااهداف اولیه ترسیم شده تحویل دولت می گردد که فاقد کارآیی لازم است(نظیرقراردادایرانسل)
درواقع رهبری وحاکمیت دست نشانده وی بابسته ومافیایی کردن فضای سیاسی واقتصادی کشوروعدم برخورداری ازتوان مدیریتی لازم ناچاربه روی آوردن به متحدین وکشورهایی باسیستم مشابه خودنظیرچین، کره شمالی، کوبا، ونزوئلاودیگران است تاباواگذاری بخشهای تکنیکی درپروژه موردنظرخودنقش محلل اقتصادی رادرپروژه هاایفانماید
بدیهی است که درچنین سیستم فاسدی سخن گفتن ازبرخوردبامفاسداقتصادی ودانه درشتهابه یک جوک شبیه خواهدبودتا واقعیت زیراسرمنشاء تمام مفاسددرخودسیستم قراردارد
Comments
Post a Comment