بیادفرمانده شهید سرلشکرمحمدبروجردی



http://persiancavalier.blogspot.com/2010/05/blog-post_22.html

گرچه این روزها که مصادف باسالگردشهادت بروجردی است خیلی هاازوی به نیکی یادمی کنند ازعلیرضانوری زاده بگیرتاسایت رجاء نیوزوتابناک اما سخن گفتن ازبروجردی کارآسانی نیست. پس ازجنگ که روابط عمومی سپاه فراغتی یافته ودست به تهیه مجموعه آثاری ازفرماندهان شهید سپاه درجنگ زدچندین بارپیش من آمدند تابا توجه به روابط نزدیک و تعلق خاطری که به محمدداشتم برایشان ازبروجردی وشخصیت تسخیرناپذیرش بگویم ومن به آنها گفتم فرماندهی کل سپاه (محسن رضایی) بهترازمن وی رامی شناسد بروید به اوبگویید چرااین شخص راکه مهمترین کاندیدای فرماندهی کل سپاه وتجربه نظامیش ازدیگران بیشتربوده است منزوی وبه کردستان محدود کرده ایدجایی که بعدا وی به مسیح آن دیارمعروف گردید.

بجرئت می توانم بگویم محمد ازنظراخلاقی فردی بی نظیرویک عارف به تمام معنی بود. گرچه یکی از12 بنیانگذارسپاه پاسداران، فرمانده حفاظت ازآیت الله خمینی درهنگام ورود وی به ایران واولین کاندیدای فرماندهی کل سپاه بود اماحتی در هنگام مرگ نیزحداکثردرکسوت فرماندهی تیپ 155 شهداوجانشین قرارگاهی بنام حمزه سیدالشهداء (که خود30 ماه قبل بنیانش راگذاشته بود) قرارداشت.

درهنگام تعیین اولین فرمانده رسمی سپاه (پس ازجوادمنصوری وعباس دوزدوزانی) دوگزینه فراروی ابولحسن بنی صدر بعنوان رییس جمهوروفرمانده کل قواقرارداشت مرتضی رضایی ومحمدبروجردی وبنی صدرمرتضی رضایی راانتخاب کرد فردی که بعدابه یکی ازخونخوارترین شخصیتهای نظام تبدیل واطلاعات موازی رادرکنارمسئولیت رسمی اش بعنوان فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بنیان گذاشت.جالب اینکه درخصوص انتخاب فرمانده غرب کشورنیزبنی صدرازبین دو انتخاب محمدبروجری ورحیم صفوی، رحیم صفوی راانتخاب کرد!!

چندی قبل ویدئویی ازحسین فرزندسردارشهیدمحمدبروجردی دیدم که چه باوقارازمهندس موسوی دفاع ومیراث خواران جنگ راتقبیح می کرد وازلزوم رسیدن به وضعیت اقتصادی وسیاسی کشورومردم می گفت من که سالهاست حسین راپس ازعروسی وی بادختریکی دیگرازسرداران جنگ وبدلیل خروج ازکشوروتبعید ندیده ام باخودگفتم الحق که فرزندان سرداران شهیدی چون باکری وهمت وبروجردی جاپای پدرانشان گذاشته اند حیف که بسیاری ازارزشهای انسانی این فرماندهان درجدال بین انقلابیگری وضدانقلابیگرایی کاذب طی سه دهه گم شد ایکاش درجنگ اعتقادی وایدئولوژیک بین طرفداران سلطنت وانقلاب، حاکمیت وگروههای سیاسی، چپ وراست ودولت برآمده ازکودتای سپاه ومردم مرزهای انصاف واخلاق درهم کوبیده نمی شد وتجارتی ازتوهین به شهدا بعنوان قربانیان جاه طلبی رهبران انقلاب تا شهید دزدی توسط ذوب شدگان درولایت فقیه شکل نمی گرفت.

نگارنده دراین جستارنمی توانم عظمت روحی وقدرت درونی این فردرابه تصویربکشم ولی چندین خاطره نمونه در خصوص بروجردی راذکرمی کنم تاخودملاکی برای قضاوت درموردکسی باشد که نظامی بودن آخرین ویژگی وی بود.

درزمستان سال 61-60 وی دراثرسقوط هلی کوپتر(ظاهرابدلیل اصابت باکابل یادرخت) پایش شکسته ودرگچ قرارداشت درآنهنگام وی دریکی ازمنازل سازمانی لشکر64 ارومیه استراحت والبته ازفرماندهی منطقه غافل نبود درهمان موقع که بدلیل ماموریت واگذارشده ازسوی نخست وزیرمهندس موسوی بدیداروی شتافته بودم یکی ازفرماندهان سپاه منطقه جنوب کردستان به ملاقات وی آمده وپس ازارائه گزارشی ازمنطقه تحت مسئولیت خود بوی درخصوص فعالیتهای تبلیغی وسیاسی حاج داوودکریمی فرمانده سابق سپاه تهران برعلیه وی درجبهه هانیزسخنانی برزبان راند ومن بی اختیارکنجکاوانه در انتظارعکس العمل محمد درقبال سخنان آن فرمانده برآمدم امامحمدباصلابت خاصی نظیریک معلم اخلاق بوی گفت که از اینکه یک برادرایمانی درخصوص وی به راه اشتباه میروداصلاخوشحال نیست وازاین نوع اخبارنیزاستقبال نمی کند ونهایتانیزبرای حاج داوودکریمی دعاکرد دعایی که چه زودمستجاب شدزیراباشهادت بروجردی دراول خردادماه 62 حاج داوودکریمی رادرمجلس ختم وی در مسجد ارک دیدم وبوی ماجراراگفتم وحاج داوودباچشمانی گریان شخصابمن گفت که درموردبروجردی اشتباه می کرده وازخداوند می خواست که گناهش رادراین خصوص ببخشد

درموردی دیگردرعملیات فتح المبین بروجردی چندروزقبل ازعملیات بامن درنخست وزیری تماس گرفت وازمن خواست سریعا بوی درقرارگاه نصر(که درواقع قرارگاه اصلی حمله به نیروهای عراقی بوده ودرتپه های رملی شاوریه دزفول قرار داشت) ملحق شوم درآنموقع فرمانده قرارگاه سردارشهیدحسن باقری بود که مغزمتفکرجنگ محسوب می شد وتابحال نیزهیچ جایگزینی برای وی پیدانشده است والبته بموقع درباره وی نیزصحبت خواهم کرد

درحین عملیات دریک مورد بالاتفاق بروجردی عازم خطوطی شدیم که بااطلاعات رسیده به ما درقرارگاه سقوط یابرپایی آن هنوزدرتردیدجدی بود وی که راننده قابلی هم بود مستقیمابطرف خطوط دشمن درمنطقه موردنظرمی رفت جایی که حتی یک نیروی رزمنده ایرانی هم به چشم نمی خورد بوی درخصوص امکان گرفتارشدن درمیدان مین یا مواجه باتیرمستقیم تانک هشداردادم ولی وی باآرامشی که فقط خاص خودوی درلحظات بحرانی بود درحالیکه ماشین لندکروزراازمیان مسیل رودخانه ای خشک بجلومی بردگفت نگران نباش مین رانمی تواننددراین مسیربکارند وادامه دادتاجایی که به خاکریزودژ عراقی هارسیدیم پیاده شده وصحنه ای رادیدم که پشتم لرزید دههاتانک وادوات نظامی درحالیکه فرماندهان آنهاباسقوط جناحین خودنومیدشده بودند درانتظاراسارت خودلحظه شماری می کردند وماراطلایه دارنیروهای ایرانی فرض کرده بودند ومحمدفوراباقرارگاه تماس گرفت ودرخواست الحاق دونیروی عمل کننده درآن نقطه رانمودظاهرامنطقه فوق درنقطه کورالحاق دولشکرقرارگرفته بود وبهمین دلیل مانیزدرقرارگاه باعدم تطبیق اطلاعات رسیده مواجه شده بودیم

درموردی دیگردردشت عباس عراقی هادست به پاتک سنگینی زده وحدود 16 تانک ماراکه مربوط به لشکرزرهی قزوین بود نابودکرده بودند.نیروهای ارتشی وسپاهی دست به عقب نشینی گسترده زده بود وماسریعا به دستورحسن باقری عازم آن نقطه شدیم خود وی زودترازمابه محل مذکوررسیده بود فوراجلسه ای در فضای بازهمان منطقه عملیاتی تشکیل وشهید حسن باقری باپهن کردن نقشه وکالک عملیاتی بروی زمین که خودآخرین وضعیت نیروها راپس ازعقب نشینی بروی آن ترسیم کرده بود به تشریح موقعیت نیروهای ما ودشمن پرداخت درهمین موقع عراقی ها برای ادامه پیشروی ویاشاید اطلاع از حضورفرماندهان بدلیل تجمع جیپ های فرماندهی اقدام به شلیک گلوله خمپاره وتانک وتنظیم تیربروی موقعیت موقت مامی کردندوباسقوط هرگلوله ای دراطراف ماکه هیچ پناهگاهی نداشتیم نگرانی من برای ازدست رفتن فرماندهان قرارگاه دراین وضعیت وخیم بیشتروبیشترمی شد ووقتی به شهیدبروجردی وباقری تذکرمی دادم که تشکیل جلسه دراین نقطه به صلاح نیست وباید درمحل امن تری قرارگیرند بالبخندمی گفت نگران نباش اتفاقی نمی افتد ووقتی آخرین گلوله که بفاصله سی متری مابزمین اصابت کرددیگرتحملم راازدست دادم وبرسرآنهافریادکشیدم که اینبارهردوباخونسردی تمام گفتندمثل اینکه فلانی درست می گوید ودرحالیکه منتظراصابت گلوله بعدی به میان جمع بودم وهرلحظه اش یکساعت به نظرمی رسید بروجردی وباقری با اکراه نقشه جات راجمع کرده وبه محلی دیگرمنتقل شدیم

بروجردی همانطوریکه درسخنان فرزندش نیزمی بینید هیچگاه یک انسان تک بعدی نبود وحتی درزمینه نظامی که مسئولیت رسمی اش درغرب کشوروکردستان محسوب می شد امورنظامی وبرقراری امنیت رادرآن منطقه درحدی ضروری می دانست که زمینه فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی،اجتماعی وسیاسی را برای آن منطقه محروم فراهم آورد برخلاف دیگرانی که نگاه امنیتی به کردستان داشته وهمه چیزراازعینک تنگ امنیت می دیدندبروجردی اولویت رابه توسعه منطقه داده ومعتقدبودکه باید منطقه توسط خودکردهااداره شود وبرای اینکاربایستی دولت حتی اقداماتی مضاعف راجهت تامین وتربیت کادرموردنیازاداره منطقه ازمیان بومی هابجای اعزام ازسایرمناطق به عمل آورد وی به شدت به مردم کردایمان داشت وخالصانه آنهارادوست داشت یادکردن به نیکی ازمحمدتوسط گرایش های مختلف سیاسی ازحاکمیت گرفته تامخالفان حاکمیت خودبهترین دلیل بردرستی راه وصداقت بی همتای وی بود

Comments