به یادپنج لاله سرخ(فرزاد کمانگر)و


فرزادکمانگروچهارتن اززندانیان کرددرروزمادروهفته معلم اعدام شدندمعلمی که جزدلسوزی برای کشوروکودکان محروم کردستان هیچ نقطه سیاهی درپرونده اش به چشم نمی خورد

دربهار1379 پس ازآزادی ازاولین حبسم به دعوت دوست گرامم مهندس موسوی خویینی هاکه آنموقع عضوکمیته پیگیری زندانیان سیاسی بود به کمیسیون امنیت ملی مجلس فراخوانده شدم ووی بالاتفاق خانم فاطمه حقیقت جوگوش جان به سخنانم سپردند
این دونماینده مجلس که الحق والانصاف درطی دوره نمایندگی خود ازهیچ تلاشی جهت احقاق حق زندانیان فروگذارنکردند خودراآماده کرده بودند که ازبازداشتگاه مخوف 336 که 205 روزرادرسلولهای انفرادی آن بسربرده بودم وشکنجه های دردناک وبازجویان وقضات امنیتیواقاریراجباری برایشان بگویم امامن به آنهاگقتم دیگرصحبت کردن ازاین مسائل دردی رادوانمی کند زیرااین داستان برای دههاهزارزندانی اتفاق افتاده است باید چاره دیگری بشودوریشه راخشکاندواین امرمحقق نمی شود مگراصلاح درقانون اساسی ودیگری اختیارات رهبری

به آنهاگفتم بازداشتهای بلادرنگ وشکنجه وسلول انفرادی وتلاش شکنجه گران برای اعتراف گیری معلول عوامل وریشه هایی است که تاآنهاحل نشودمشکل به قوت خودباقی است عمرشکنجه جهت اعتراف گیری رابطوردقیق نمی دانم ولی درتاریخ معاصرهمواره این ابزارمورداستفاده حاکمان بوده وخامنه ای نیزنظیرسلف خودازاین قاعده مبری نیست وگفتم مابه روزی افتاده ایم که اجرای مفاد آیین دادرسی مصوبه 1290 به رویایمان تبدیل شده است یعنی به بیش ازیک صدسال قبل برگشته ایم آنهم کشوری که ششمین قانون اساسی دنیارایکصدسال قبل داشته است

به آنهاگفتم تازمانیکه اعتراف آنهم بدون برخورداری ازتعریف قانونی وشرعی آن برکلیه وجوه اثبات یاعدم اثبات تحقق جرم نظیرقرائن وشواهد، دلایل،سندومدرک ونظرکارشناسی ارجحیت داشته باشد بساط شکنجه جمع نخواهدشد وتازمانیکه وکیل درکلیه مراحل بازپرسی حضورنداشته باشد همین آش است وهمین کاسه

درابتدای پیروزی انقلاب بدلیل قبح شکنجه واعمال آن دررژیم سابق مسئولین امنیتی کشوردربازجویی هاازآن پرهیزمی کردند ولی شاید برای اولین بارآنرابرعلیه محمدرضاسعادتی یکی ازکادرهای مرکزی سازمان مجاهدین که به اتهام جاسوسی برای شوروی دستگیرشده بود بعنوان " تعزیر" اعمال کرده ودلیل آنراامکان وجودشبکه ای گسترده جهت کودتادرکشورتوسط روسها!!عنوان نمودند بعدهایکی از مسئولین بلندپایه اطلاعاتی کشوربمن گفت که هیچ دلیلی برای متهم کردن واعدام محمدرضاسعادتی وجودنداشته است امری که بعدا بارها اززبان مسئولین کشوروبرای تعدادی دیگرازمتهمان شنیدم

روزی دردفتردادگاه انقلاب نشسته ومنتظربازگشت قاضی ازنمازبودم تاازدلیل احضارم باخبرشده وباصطلاح بازجویی پس بدهم در همین هنگام سخنان دوتن ازاعضای دفتردادگاه نظرم راجلب کردکه می گفتند ناخداافضلی وفاضل خداداد هم بیگناه بودند وظاهرازیر شکنجه یابافریب وخدعه ازآنان اعترافاتی برعلیه خودشان گرفته شده بود درهمانجاتصمیم گرفتم که اگراززیردست قضات امنیتی و شکنجه گران به سلامت خارج شدم همه توانم راجهت حذف این عامل اصلی بی عدالتی درپرونده های سیاسی وامنیتی بکارگیرم

بهمین دلیل بودکه به اعضای کمیسیون امنیت ملی درمجلس ششم توصیه کردم اگرمی خواهیدشکنجه ریشه کن بشودبسراغ اصلاح قانون اساسی بروید حضوروکیل درتمام مراحل رسیدگی به پرونده رااجباری کنید وکاری کنیدکه هیچ اعترافی پذیرفته نشودمگردرصحن دادگاه وباحضوروکیل متهم، به آنهاگفتم اعتراف رانظیرتمام کشورهای پیشرفته ومتوسط ازاولویت ادله اثبات جرم خارج کنیدزیراهیچ مجرمی آگاهانه اعتراف نمی کند واین امرفقط راه سوء استفاده شکنجه گران راازآن بازمی کند وحتی یادم است که مجبوربه زدن مثالی برای آنهاشدم که درپرونده های قتل بدلیل سنگینی اتهام ومجازات حتی اگرقاتل باپای خودبه دادگاه وپلیس آمده واعتراف نماید قاضی ویزه قتل وکارشناسان مجرب موظف به بازسازی صحنه قتل هستند وبایدکاملاجانب احتیاط رادرصحنه نمایشی رعایت نمایند تاجای کوچکترین شبهه ای نباشد زیرا ممکنست متهم دچاراخلال روانی بوده یاتصمیم به نوعی خودکشی وآسیب زنی به خودراداشته وبدروغ اقرارکندکه مرتکب قتل شده است ولذاتازمانیکه تمام پارامترهای اثبات جرم محقق نشودقاضی وکارشناسان حق قضاوت درخصوص قاتل راندارند

حال اینرامقایسه کنیدبانحوه دادرسی به پرونده های سیاسی وامنیتی، تقریباتمام متهمان براینکه جهت اقراربه گناه وارتکاب جرم بنوعی تحت شکنجه روحی یاجسمی یاهردوبوده اندشهادت می دهند واصولانگهداری طولانی درسلول انفرادی (که نبایدفراترازچندروزآنهم درپرونده هایی بابیم همنشینی متهمان باهم وتبانی برود) حتی جامعه وافکارعمومی راازشهادت متهمان مبنی براعمال شکنجه بی نیازمی نماید

آنوقت آقایان قضات امنیتی اخذاقرارزیرشکنجه راکه خودهم دستورتعزیرش راصادرکرده اندبرای خودحجت شرعی وقانونی می دانند وقتی که متهمی حتی زیربارشکنجه هم حاضربه پذیرش اتهام وجرم ناکرده نمی شود می گویندمابراساس "علم قاضی" به این نتیجه رسیده ایم که متهم مجرم است ودلیل دیگری لازم نیست

این همان چیزی است که برای فرزادکمانگرودیگران اتفاق افتاده است درخصوص متهم دیگرهم یعنی مهدی اسلامیان درحالیکه دادگاه انقلاب قبلادونفررابه اتهام شرکت درانفجارحسنیه شیرازاعدام کرده است مجددافردی دیگری رابه همان اتهام وبدون ارتباط بادونفرقبلی اعدام می کندکه خلاف نص صریح قانون است که می گویدنمی توان دونفررادردوپرونده جداگانه وبه اتهام ارتکاب همان جرم محاکمه نمودچه رسدبه محکوم کردن آن متهم واعدام وی

بهرحال شهادت این پنج لاله بخون تپیده وشش تن ازمتهمان عادی رابه ملت ایران تبریک وتسلیت گفته وازسران جنبش درداخل و شخصیتهای سیاسی درخارج انتظارمی رود باتوجه به عدم رعایت ابتدایی ترین اصول دادرسی درمحاکمه این افراد بدون هرگونه قیدوشرطی درمحکوم کردن این جنایات هولناک که صرفابرای زهرچشم گرفتن ازمردم قهرمان ایران ودرآستانه سالگردانتخابات وپیروزی جنبش سبزصورت می گیرد تعلل نورزیده وآنراوظیفه انسانی خودبدانند



Comments