گفتگوی تمدنهای ایران هم تحت عنوان گفتگوی جهانی مصادره شد


درادامه ضدیت وسهل انگاری مسئولین فرهنگی خواب زده کشورمان درحفظ وصیانت ازمرزهای فرهنگی وتاریخی تمدن ایران هرروز شاهد ازدست رفتن سرمایه های ملی خود وطرح ادعاهای جدید ازسوی کشورهای دوست وهمسایه ای هستیم که هرکدام سعی می کنند ازاوضاع آشفته کشورمان استفاده کرده دستاوردهای فرهنگی، علمی وادبی کشورمان رابه نام خود ثبت نمایند. این کشورها که روزی جزء لاینفک ایران بزرگ وپهناوریاتحت نفوذ قدرت دولت مقتدرآن بوده اند که امروزباید استقلالشان رامدیون رهبران نالایق و بی عرضه معاصرایران وکوته بینی وخیانت برخی ازمتولیان امورفرهنگی کشورباشند درچنین سال اخیروبالاخص پس ازروی کارآمدن دولت پوشالی احمدی نژاد دست بکارشده وازهیچ تعرضی نسبت به سرمایه های معنوی وتاریخی ایران اباء ندارند والبته ازقدیم گفته اند " کلاهت رامحکم بچسب وهمسایه ات رادزد نکن"

ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه سعودی امروزشنبه 29 ماه می 2010 از تلاش برای تاسیس" مرکزگفتگوی جهانی " بامشارکت نمایندگان همه ادیان اصلی خبرداد. همان ایده " گفتگوی تمدنهای سیدمحمدخاتمی رییس جمهوراصلاح طلب ایران که درسخنرانی 5 سپتامبرسال 2000 وی درمجمع عمومی سازمان ملل درنیویورک مطرح وبه تصویب رسید اما هنوزمرکبش خشک نشده بود که ازدوسو موردهجوم قرارگرفت یکی درهمان نیویورک باحمله 11 سپتامبرمزدوران القاعده وملاعمروبن لادن به برجهای دوقلو ودیگری درایران مهد نظریه فوق که تنگ نظران ذوب شده درولایت ابتدا این نظریه راجعلی ومربوط به فرح پهلوی خواندند وسپس آنرابرگردان نظریه " جنگ تمدنها" ی ساموئل هانتیگتون نامیده وبعدهم رهبری معظم کشوربابراه انداختن هیاتی تحت ریاست ناطق نوری واعزام به مصر سعی نمود نظریه گفتگوی تمدنهاراکه قراربود درعصرحاضرفرهنگهای متخاصم رابهم نزدیک ودشمنی هاراتبدیل به دوستی بنماید تبدیل به گفتگوهای تمدنهای تاریخی ودینی وسنگواره ای بنماید

ملک عبدالله که اکنون میراث داراین نظریه گردیده است تاکید کرد که این مرکزبدون وابستگی سیاسی وبااستقلال کامل عمل خواهد کرد. وگفت: " پادشاهی سعودی سیاست حمایت ازفرهنگ گفتگو را دنبال می کند وبرای تحکیم همزیستی مسالمت آمیز، تفاهم ونشرارزش های انسانی به جای درگیری تلاش می کند."

براستی ماایرانیان راچه شده است که بدین سان دستاوردهای تاریخی وهویت ملی خودرابه ثمن بخس دراختیارکشورهایی می گذاریم که در پی وجهه سازی جهانی برای خودمی باشند وآیا این کرختی وبی انگیزگی رهبران ایران دراین امرناشی ازفقط دیدگاههای ایرانی ستیزی آنها درزمینه تاریخی باستانی می باشد که اثرآنها اینک درحذف تاریخ ونام پادشاهان ازکتابهای درسی می بینیم یا درواقع برخواسته ازنگاهی است که برای تمام دستاوردهای کشورودرهمه زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وحتی نظامی چنین بی حرمتی راروا می دارد گرچه نگارنده معتقد است اگربه سیرحوادث ووقایع فرهنگی معاصرنظری بیافکنیم شق دوم صحیحتراست

داستان ازتغییرنام خلیج فارس به خلیج عربی شروع می شود ودرهمین حین یک مقام مسئول درحد ریاست سابق مجلس ایران یعنی حداد عادل ازامکان تغییرنام خلیج فارس به خلیج اسلامی سخن می گوید که خوداولین گام برای تشجیع طرف مقابل است درکارزاری دیگر ترکیه مولانا جلال الدین محمد شاعروعارف بی نظیرجهان رامصادره می کند وحتی درخصوص دیگرشعراوفلاسفه ایرانی نظیرنظامی گنجوی با ایران وآذربایجان شوروی و یا فارابی با ایران وقزاقستان به ستیزبرمی خیزد وندایی ازکسی برنمی خیزد

ضعف وناتوانی مقامات مسئول ایران درحفظ میراث فرهنگی کشورکه اینک تحت سیطره نالایق ترین وبیسوادترین مدیران ذوب شده درولایت یعنی یکی ازنادره های دهراسفندیاررحیم مشایی ورییس دفترمنصوب شده اش مجیدبقایی بعنوان ریاست مرکزحفظ میراث فرهنگی قرارگرفته است هرروزاوضاع رابدترکرده و رو به تباهی می برد

طرح ادعاهای مشابه ازسوی کشورهایی چون پاکستان ،امارات متحده عربی وحتی کویت جهت مصادره گستره سرزمینی وشخصیت های ادبی وتاریخی ایرانی بزرگی چون ابوعلی سینا، ابوسعید ابوالخیر واقبال لاهوری نیزبرهمین منوال درجریان است.

متاسفانه عملکردرهبران حاکم برایران درتحقیروتوهین آشکاربه مردم وتاریخ کشورخود دستاویزی به این کشورهاداده تاباخیال راحت واطمینان ازاینکه امرا وفرماندهان جبهه فرهنگی یادرانزوابسربرده ویادرگوشه زندانها وتبعید روزگارمی گذرانند دست به چنین دستبردهای بزرگی بزنند که ازقدیم گفته اند " دزدی که باچراغ آید، گزیده تربرد کالا"

وقتی رییس فرهنگستان هنرمان یک شاعری بشود مثل علی معلم وشفیعی کدکنی راسرپیری به دیارخارج آنهم دانشگاه پرینستون آمریکا تبعیدکنیم، وقتی جعفرپناهی رادرحبس بکنیم ومسعود ده نمکی لباس شخصی وسردسته انصارحرب الله را کارگردان وفیلمسازموفق بنامیم ، وقتی سرداران دست هشتم سپاه پاسداران یعنی سعیدقاسمی وحسین الله کرم بشوند تحلیگرسیاسیمان ودیوانه زنجیری نظیررحیم پورازغدی هم استادفرهنگمان وحجت الاسلام صدیقی هم بشود امام جمعه پایتختمان، دیگرکدام دستاوردفرهنگی وتاریخی وادبی وعلمی این کشورازدستبرد دشمنان دانا مصون می ماند؟

فرومایگان حاکم برعرصه فرهنگ کشورکه نگارنده آنها راآمرین قتلهای زنجیره ای عرصه فرهنگ ایران می خوانم علاوه برسابقه تمدنی ایران باستان وتاریخ صد ساله معاصرحتی به فرهنگ وادبیات نظام اسلامی خودخوانده هم رحم نکردند روزی که هالیود با دستپاچگی وبه سفارش جنگ طلبان آمریکا فیلم 300 رابرعلیه پارسیان درخارج بروی پرده می برد درداخل سینمای ایران فیلم اخراجیها ساخته مسعودده نمکی شعبان بی مخ خامنه ای رابرای بی اعتبارکردن دفاع مقدس اکران می کرد درهمان هنگام باخودگفتم عجب اتحاد نامیمونی برای زدن ریشه فرهنگ دلاوری ایرانیان درنئوکانهای ایران وآمریکاقرار دارد یکی سرداران ایران رامشتی همجنس بازو کسانی که باغولها درصددپیروزی بردشمنان شجاع خودیعنی پارتهاهستند نشان می دهد ودیگری مقاومت 8 ساله کشوررا که ثمره خون بهترین فرزندان این کشوربوده است دستاورد مشتی مفنگی ولات وپات می داند که با حمایت امدادهای غیبی وجن وپری وامام زمان سواربراسب سفید میداند که برعراقیهای مجهزبه انواع سلاحهاومستظهربه حمایت 35 کشورخارجی فائق آمده اند

اماایکاش جنایات حاکمان درعرصه فرهنگ ایران یک رویه ثابتی داشت، یکروزازموزه انگلیس می خواهند که لوح یااستوانه کوروش را به ایران بعنوان سرزمین مادری آن امانت بدهند (لابد جهت نابودکردن آن) ودرهمان حال درکتابهای تاریخ خود اقدام به حذف دوران پرشکوه پادشاهان هخامنشی می کنند ازیکطرف درصدد پیداکردن بقایای ارتش کمبوجیه درمصربدلیل اظهارنظردوتن ازباستان شناسان ایتالیایی برمی آیند ودرهمان حال نام بردن ازهمان شاهان وکمبوجیه درنزدآنها چون نام بردن بسم الله درمقابل جن می شود.

درارتباط با تاریخ معاصرازسویی بانادیده گرفتن نقش انگلیس درکودتای 28 مردادطلبکارانه ازآمریکا میخواهند مسئولیت خودرا درقبال این واقعه تاریخی پذیرفته وازملت ایران برای سرنگونی دولت مردمی آنان محمدمصدق عذرخواهی نماید ولی ازسوی دیگرنه تنها اسمی ازاین چهره ملی تاریخ ایران درنامگذاری خیابانهای 1200 شهرایران به چشم نمی خورد بلکه باکافرخواندن وی وتحریف تاریخ در صدد ثبت ملی شدن نفت به نام آیت الله کاشانی بوده وازبرگزاری سالگردآن رادمرد درقریه ای کوچک بنام احمدآبادهم جلوگیری می کنند

موارد یادشده فوق تنهابخشهایی ازاقدامات نابخردانه رهبران ایران درعرصه فرهنگی است که چنانچه یک سازمان مسئول وجودمی داشت وجنایاتی راکه برسرمیراثهای فرهنگی ایران رفته است راپیگیری می کرد براحتی می شد یک سیاهه ازسی سال عملکرد رابه دوستداران فرهنگ ایران ارائه کردوازسوی دیگرباید ازکسانی گلایه کرد که باتمرکزبیش ازحد برمباحث سیاسی ملت ایران رادر خصوص دیگرخسارات وارده به عرصه های فرهنگی، ادبی وعلمی کشوردچارکوررنگی کرده واین امکان رابرای حاکمیت به وجود آوردند که تحت الشعاع مسائل سیاسی باخیال راحت به تخریب زیرساختهای فرهنگ ایران بپردازد

Comments