هفته قبل بدنبال وخامت اوضاع مالی خود که ناشی ازتمرکزبیش ازحدبرامورمربوط به ایران درسال جاری بود والبته سرعت تحولات در ایران وآنچه که درآینده بسیارنزدیک برسرایران خواهدآمد نیزازعلل اصلی آن بود ناچارشدم ازطریق شبکه دوستان شناخته شده پیامی مبنی برنیازخودبه یک کارنیمه وقت رااعلام کنم تابتوانم متناسب باروندفجایع درحال وقوع درایران خانواده خودراازنظرمالی نیزسرپانگه دارم والبته این امرنیزبه توصیه استادآمریکایی ام بودکه درکلاس روش کاریابی یکی ازمنابع راشبکه دوستان معرفی کرده بود که ازنزدیک بامشکلات فردآشناواحساس مسئولیت بیشتری نسبت به وی درمقایسه با کارمندان رسمی موسسات مربوطه می کنند
امااین تقاضای بنده وپاسخهای دریافتی دستاوردهای دیگری هم داشت وآن به نمایش گذاشتن مشکلات اساسی درفرهنگ ایرانیان و تفاوت فرهنگ ماباآمریکاییهابود واینکه اصولا دانش، مدارج علمی، فرهیختگی ومیزان حضورایرانیان درجامعه آمریکایی یاموقعیت اجتماعی افراد هیچگونه تاثیری برفرهنگ مبتلابه برخی ازماایرانیان نداشته است
فردی رامی شناسم که ازده سالگی درآمریکابوده وکاملا بافرهنگ این کشوربزرگ شده است گیتارمی زند وباصدای خوب خود آهنگهای راک راهمراه بارقص درست شبیه خوانندگان درجه اول غربی درمیهمانی ها ودرحضورمیهمانان آمریکایی به نمایش می گذاردکه باعث تعجب آنهامی شود ولی به یکباره می بینم آنچنان رفتاری ازخودنشان می دهد وآهنگهای کوچه بازاری راازایران آنهم باآنچنان احساسی می خواند که جزابتذال هیچ نامی رانمی توان برآن گذاشت چیزی شبیه آهنگ " رفته بودم زیارت" عباس قادری وتازه این رفیق ماطبع شاعری هم دارد جالب اینکه این شخص فارغ التحصیل کامپیوتربوده وازنظرمالی هم فردموفقی به شمارمی رود وی دربین سایراعضای شبکه دوستان وفامیل بدلیل تسلطش به زبان انگلیسی درسطح آکادمیک ولهجه آمریکایی زبانزدهمه است
مخلص کلام پس ازارسال پیام به شبکه دوستان درخصوص کارپاسخهای جالبی دریافت کردم که چون نتیجه آن نمونه جالبی ازجامعه ایرانی درآمریکارابه نمایش می گذاشت حیفم آمدآنرامنتشرنکنم
خانمی که شغل اصلی اش مترجمی ومشاورت فرهنگی است ودرکنفرانس های مهم مرتبط باایران حضوردارد برایم نوشت که ازمقالات من بسیاراستفاده می کند وآمادگی خودراجهت هرگونه کمک درزمینه تخصصی خودش ازجمله رزومه نویسی اعلام کرد که ازوی بخاطرمحبتش تشکرکردم دیگری که اتفاقاوی نیزخانم بوده وازبهترین کارگزاران املاک ومستغلات منطقه واشنگتن می باشد نیزبااشاره به بهرمندی ازمقالاتم به من جواب داد که بگویم درچه زمینه ای مایلم فعالیت کنم تاوی هرکاری که ازدستش برمی آید برایم انجام دهد واماجالبترین پاسخ راازسوی یکی از چهره های معروف عرصه فرهنگ وادب ایرانی دریافت کردم که ظاهرابیشترین مخاطبان نگارنده درنوشته هایم اینگونه شخصیتهامی باشند وی نیز ضمن ابرازعلاقه واهمیت قائل شدن برای نوشته هایم بدلیل نگرش عمقی به مسائل ایران بدون اینکه کوچکترین اعلام آمادگی جهت کمک به من بکند باکنایه نوشته بود چرابایدکوروش کبیرماکه سابقه 2600 ساله درتاریخ باستانی ایران دارد بدنبال کارنیمه وقت باشد؟!
نگارنده هم ضمن اعلام مجدد ارادت ودوستی خودباایشان مجبورشدم پاسخ مفصلی به ایشان بدهم واینکه شرایط امنیتی اعضای خانواده ام درایران وتفاوتی که درکیفیت نوشته هایم بادیگران است ازدلائل استفاده ازنام مستعاراست واینکه استفاده ازنام " کوروش کبیر"هیچ ارتباطی به وضعیت مالی یکی ازفداکارترین فرزندان این مرزوبوم ندارد. برای ایشان توضیح دادم که اینجانب برخلاف برخی نوشتن در گمنامی برای احصاء حقوق ایرانیان راترجیح واعتقادی به دریافت کمک بابت نوشتن مطالب خودازهیچ سازمان وموسسه ای نداشته ام وایستادن برپای خودراطی 5 سال گذشته افتخارخودمی دانم .
بهرحال پاسخ این دوست عزیزباردیگرمشکل فرهنگی ماایرانیان راآشکارکرد که درخوشی ها وتاوقتی که بدون هیچگونه چشمداشتی به مردم نفع می رسانی همه رفیق وشریک بی قید وشرط شماهستند ولی درسختی هاوتنگناهااگرنمک برزخمت نپاشند رفیق نیمه راهت خواهند بوددرست برخلاف فرهنگ آمریکایی که درسختی هادرکنارانسانهاهستند حتی اگرکوچکترین شناختی ازطرف مقابل نداشته باشند البته این دوست فرهیخته ما ادعاکرده بودکه چون شناختی ازسابقه بنده ندارد به این قضاوت دست زده است که برایش یک خلاصه ازخودفرستادم تاحداقل مسئولیت خودرابه انجام رسانده باشم ولی درعین حال بوی اعلام کردم که اگرانسانهابایدبراساس کیفیت کاروافکارشان شناخته شده ودارای اعتبارمی باشند دیگراسم ورسم فامیلی آنهاچنداهمیتی نخواهدداشت.
اما مثال بالا بهانه ای برای ورودبه مقوله فرهنگ وارتباط آن باسرنوشت سیاسی حاکم برکشوروکالبدشکافی این واقعیت است که چرامشتی آخوند بیسوادتوانسته اند بمدت سی سال یکی ازبزرگترین ملتهای جهان رابه زیریوغ خود بگونه ای بگیرند که دوست ودشمن به زرنگی و باهوش بودن آنهااعتراف کنند ودراین رابطه چندمثال عینی می آورم تامطلب دست خوانندگان محترم بیاید که چرااستادجمال زاده ازمفاخر فرهنگی کشورومبارزین بنام تاریخ معاصرترک وطن کرده ودرسویس ساکن می شود وی عامل بدبختی مردم ایران را خودآنها وفرهنگ حاکم برپیروجوان و بیسواد وباسواد وروشنفکروعقب مانده می دانست
دوست سلطنت طلبی دارم که دائمابه استفاده رژیم ازلباس شخصی ها ونظامیان برای سرکوب مردم اشاره می کرد ومعتقدبود این امر تنهادلیل سرپاماندن رژیم خامنه ای ومشروعیت آن است که بنده نیزبوی گفتم ضمن اینکه بانظرت تاحدزیادی موافق هستم ولی دوست عزیزم بعنوان یک سلطنت طلب درهیچ انجمنی به این مساله استنادنکن زیراخودشاهنشاه آریامهرهم باچندبی سروپامثل شعبان بی مخ و نظامیانی چون سرهنگ نصیری وزاهدی وباکودتای آمریکایی-انگلیسی 37 سال برمردم ایران حکومت کرد.
دوست دمکراتم نیزمی گفت خمینی پس ازبه قدرت رسیدن درپاریس وبهشت زهرای تهران تمام وعده های خودرازیرپاگذاشت ویک تبلور کامل ازیک رهبرضدخلقی بود که به وی گفتم دراینکه خمینی به مردم وتاریخ ایران خیانت کرده ویک دیکتاتورتمام عیاربود کوچکترین تردیدی ندارم ولی همیشه اینرابه یادداشته باش که خمینی باهواپیمای ایرفرانس بطوررسمی وارد فرودگاه مهرآباد شده و با2 میلیون نفردربهشت زهرااستقبال شد وپس ازده سال حکومت همراه باتحمیل جنگ وخرابی وکشتاردرهنگام مرگش بردوش همان چندمیلیون نفروشاید هم بیشتربه همان بهشت زهرای تهران بدرقه گردید.
بایکی ازاعضای فامیلم درمورددریاداردکترسیداحمدمدنی دبیرکل جبهه ملی درخارج صحبت می کردیم افسروطن پرستی که دررژیم سابق علاوه برفعالیتهای ملی، برخلاف شاه وسایرافسران ارشد درمراسمهای رسمی ازآویزان کردن مدال ونشانهای پرطمطراق نظامی برسینه خودپرهیزمی کرد وهمین امریکی ازموارددرگیری وی رابا شاه ودربارفراهم کرده بود. وی پس انقلاب نیزموقعیتهای مختلفی ازاستانداری خوزستان گرفته تافرماندهی نیروی دریایی وکاندیداتوری ریاست جمهوری راکسب کرده وشجاعانه درمقابل انحرافات رژیم باصطلاح انقلابی ایستاد بطوریکه بسیاری ازافسران ارشد ایران نجات جان خودازمرگ ودادگاههای خلخالی رامدیون اوهستند. وی درحالیکه بدلیل پاکی وصداقت ذاتی اش مورداعتماد دولت آمریکا قرارگرفته وبادریافت 5 میلیون دلارموفق به پناه دادن واستقرارتعدادی ازفراریان وپناهندگان جهت سازماندهی مقاومت گردید ولی بعدا بطرزبسیارناجوانمردانه ای ازسوی همان افراد بظاهرمخالف رژیم ودریافت کنندگان کمکهامتهم به اختلاس مالی گردید درحالیکه درنهایت شرافت وپاکدستی زندگی کرده وهزینه زندگی خصوصی اش ازسوی همسروفادارش باکارفیزیکی درفروشگاههای بزرگ وهمراه با دردهای جانکاه جسمی تامین می گردید. دکترمدنی باتوجه به تسلطش به سه عرصه اصلی مدیریت اجرایی، اقتصادی وامورنظامی وسابقه خدمت اداری درهردورژیم تنهاگزینه قابل توجه دررهبری اپوزیسیون به شمارمی رفت که متاسفانه درسالهای اخیربدلیل ابتلاء به سرطان درگذشت .بازخوانی زندگی تیمسارمدنی و تلاشهای فداکارانه همسرش درسی بزرگ ازفرهنگ اصیل ایرانی بوده که متاسفانه درکنارآن شاهد بروزهمان خصلتهای زشت دروغ، تهمت وناسپاسی موجود درفرهنگ مبتلابه جامعه ایرانی درموردوی بودیم
درموردی دیگراظهارات وقیحانه آیت الله دکترمحسن کدیوردرصدای آمریکا مبنی براینکه مردم ایران درمبارزات خیابانی پس از انتخابات شعار" هم غزه، هم لبنان جانم فدای ایران" سرداده اند به دوستی می گفتم می دانی چراکدیورجرئت می کند نظیرسران رژیم اینقدرراحت و درروزروشن مقابل دههامیلیون نفردروغ بگوید زیراهم ایدئولوژی وی این اختیاررابه وی داده است وهم فکرمی کند زمینه اجتماعی پذیرش چنین دروغهای درجامعه ایرانی وجوددارد کدیورنمونه کامل یک ایرانی غیراصیل است.
بوی گفتم می دانی وقتی مردم شعار" نه غزه ونه لبنان جانم فدای ایران" رامی دادند من بیشترازهرکس ازاین شعاردچارناراحتی روحی می شدم دوستم ازمن علتش راپرسید بوی گفتم کسانی که این شعاررامی دهندصرفابامقایسه بیکاری وفقرخود واشاره به کمکهای خارجی رژیم به گروههای غیررسمی وحتی غیردولتی درد خودرابیان می کنند درست شبیه آمریکایی هایی که دروضعیت بد مالی ورکود اقتصادی از کمکهای دولت خودبه دیگران ناراضی هستند ولی ناراحتی من چیزدیگری است واینکه شیعیان لبنان و فلسطینان که درقبل ازانقلاب ایران درجنوب بیروت ولبنان واردوگاههای چندی دراین کشورسکونت داشته ودارند هم دراسرائیل وهم درلبنان به شهرونددرجه دو مشهوربوده و نقل است که تاقبل ازپیروزی انقلاب ایران 80 درصد فاحشه های خیابانی بیروت ازهمین دوگروه بودند. طی چهاردهه گذشته باکمکهای ایرانیان که اززمان حضورامام موسی صدرومصطفی چمران درجنوب لبنان آغازوتاکنون تحت عنوان کمکهای رژیم به حزب الله وحماس ادامه داردبافت جمعیتی لبنان وغزه وموقعیت اجتماعی این دو گروه درحال تغییراست وتقریبافحشاء درحال محوشدن اززندگی شیعیان است ولی درتهران که آنراپایتخت ایران زمین باتمدن 5 هزارساله وام القرای جهان تشیع می شناسیم اصلی ترین شغل زنان ودختران بیکار ما فاحشه گری شده است ودراین زمینه بحدی پیشرفت کرده ایم که درکشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس ومشخصا امارات فاحشه های ایرانی دررقابت سخت بافواحش روسی وعرب می باشند.
وآخرین مثالم راباتصویب لایحه اخیرتحریم ایران که توسط مجلسین کنگره وسناتصویب وبه تاییدباراک اوباما رسید به پایان می برم درمراسمی که برای امضای تحریمهادرکاخ سفید ترتیب داده شده بود خانمی بعنوان نماینده سمبلیک جامعه ایرانی درجلسه فوق حضوربهم می رساند جداازاینکه این فردهیچگونه سابقه سیاسی نداشته است وتنها عضویت چندماهه وی درگروه نیاک دلیل انتخاب وی جهت شرکت دراین مراسم بوده است امانکته جالب موضع گروه فوق ومطلبی است که گفته می شود وی خطاب به اوباما اظهارنموده است وآن مخالفت گروه فوق باتحریمهامی باشد. یعنی شرکت فردی باآن مشخصات درمراسم تحریم ایران با موضع ضدتحریم !!. البته هدف بنده دراین مثال بهیچوجه شخص مذکورنبوده زیرادرآمریکاپول وسرمایه همه کارمی کند امامقصودم بازگوکردن همان خصلتهایی دروغ گویی وفریبکاری است که درماایرانیان نهادینه شده است بهمین ترتیب درجبهه مخالف نیزازسوی برخی افرادچنین اقدامات مزورانه ای صورت می گیرد وکسانی که درخلوت لزوم بمباران فوری ایران رابرای ساقط کردن رژیم به دوستان آمریکایی خودتوصیه می کنند در جوامع وانظارعمومی خودرا مخالف هرگونه حمله نظامی به کشورقلمدادمی کنند
غرض ازاین چندمثال این بود که ثابت کنم زمینه های فرهنگی برای پذیرش ظلم واستبداد وخصلتهای نامطلوب اخلاقی ازجمله دروغگویی، فریبکاری، نفع طلبی شخصی، غروراحمقانه، عدم اتحاد، عدم توان برقراری ارتباط بامخاطب ومخالف وعدم برخورداری ازروحیه همیاری درنزدبرخی ازماایرانیان ازعلل اصلی موفقیت کودتاهای مختلف نظامی وآخوندی وناکامی جنبشهای اصلاح طلبانه ایرانیان بوده است وتازمانیکه یک انقلاب فرهنگی به معنای واقعی درایرانیان وبالاخص روشنفکران ونخبگان مابرای زودودن این خصلتهای زشت رخ ندهد هیچ چیزعوض نخواهدشد روزی که ماایرانیان حقایق راچه زشت وچه زیباهمانطوری که هست دیده ودرمقابل جوالدوزی که به حکومت می زنیم حاضرباشیم سوزنی هم به خودبزنیم آنروزروزپیروزی مابردشمنان خواهدبود بهمین دلیل هم نگارنده اعتقاد داردهیچ تضمینی وجود ندارد که باحذف این رژیم خونخوارورهبران جنایتکارش، نظامی به مراتب بدتروسیستمی به مراتب وحشی تروالبته باظاهری آراسته تربر کشورمان حاکم نگردد وقتی خمینی درمقابل دههادوربین تلویزیونی وصدههامیلیونهاچشم درفرانسه مهدآزادی ودموکراسی ودرکسوت یک روحانی بظاهرمنزه آنچنان مردم ایران ورهبران جهان رافریفت که حتی دولتمردان آمریکایی بوی لقب گاندی جهان اسلام دادند هیچکس تصورنمی کرد که بزرگترین فاجعه صدساله اخیربرکشورومنطقه خاورمیانه درحال شکل گیری است وسایرینی که کپی برابراصل آنها هخای یزدی است دیگرجای خوددارند
Comments
Post a Comment