تفاوت هاشمی باخامنه ای (کامنتی برای رادیوفردا)و


سایت رادیوفردادربخش دیدگاههای خود به تاریخ دوشنبه 14 تیرماه مصاحبه ای باسه میهمان وباسه گرایش مختلف شامل محمد صادق جوادی حصار، مسئول اطلاع رسانی ستاد مهدی کروبی درانتخابات ۲۲خرداد ۱۳۸۸ درمشهد، ماهان عابدین، تحلیلگر سیاسی وپژوهشگردرموسسه مطالعات دفاعی دهلی نو (وابسته به جریان احمدی نژاد) وعلیرضا حقیقی، تحلیلگر سیاسی و مدرس دانشگاه تورونتو باموضوع " چراهاشمی ازکناره گیری سخن گفته است" رابه بحث گذاشته است که مخاطبین محترم رابه خواندن آن توصیه می نماید اما نگارنده نیزنقطه نظراتی در این خصوص داشته که بدلیل طولانی بودن امکان ارسال آن بصورت یک کامنت وباتوجه به محدویت استفاده ازفضای سایبری دراینگونه سایتها ممکن نبود لذاتصمیم گرفتم آنرابه صورت مطلبی حاشیه ای بشرح زیرمنتشرنمایم

نگارنده اصولا به داستانی بنام اختلاف هاشمی واحمدی نژاد اعتقادی نداشته وآنرادعوای پوششی هاشمی وخامنه ای می دانم وازاین بابت هم بسیارمتاسفم که حتی برخی روشنفکران ماورسانه های معتبرهم وارد این بازیها شده ووقت خودوبینندگان را با این بحثهای انحرافی تلف می کنند

اصل ماجرا به جایگاه، اختلاف عقیده، نظام مدیریتی ونحوه نگاه به زندگی بین هاشمی وخامنه ای برمی گردد واینکه هاشمی دردهه اول انقلاب (ازتشکیل شورای انقلاب تا پایان جنگ) وحتی پس ازخلع آقای منتظری وفوت خمینی درجایگاه بسیاربالاتری نسبت به خامنه ای قرارداشت هم فرمانده جنگ بود وهم قهرمان صلح، هم مدیریت سیاست داخلی نظام رابه عهده داشت وهم باکمک موسوی اقتصادکشوررااداره می کرد ولی وی بخاطرتیزهوشی وباهدف ایجادحاشیه امنیتی برای خودترجیح دادکه نقش خودرابعنوان پدرخوانده انقلاب درپشت صحنه نگه دارد که بنظراینجانب این اولین اشتباه وسوء محاسبه هاشمی به شمارمی رود وی درحالی زمینه نشاندن خامنه ای رابرمسند رهبری فراهم نمود با این امید که بدلیل برتری ذاتی اش همیشه خامنه ای رازیرمهمیزخودداشته باشد والحق والانصاف نیزتا اواسط دهه 70 این سیستم بجزبرخی موارداستثنایی بخوبی کارمی کرد!!

امادراین سالها(76-74) اتفاقاتی بروزکردکه رابطه تثبیت شده بین خامنه ای وهاشمی بتدریج خاصیت خودراازدست داده ودچارتغییرات اساسی گردید. ماجراازتاسیس حزب کارگزاران وکرباسچی شروع شد کرباسچی ازطرفداران منتظری بود که پس ازخلع فقیه عالیقدرپایگاه خودرادر حاکمیت به هاشمی منتقل کرده بود وضمن درخشیدن درصحنه مدیریت کشوربالاخص استانداری اصفهان وسپس شهرداری تهران اهمیتی چندانی برای خامنه ای قائل نمی شد (نمونه آن عدم استقبال ازخامنه ای درسفررهبری به اصفهان) ازطرفی هاشمی علاوه برتثبیت موقعیتهای نسبی دردهه اول انقلاب وجنگ تقریبا داشت به تنهایی تمام افتخارات دوره سازندگی ازراه اندازی صنایع تبدیلی تابزرگ وپروژه های چشم پرکنی نظیرمترو ودانشگاه آزاد وصنایع نفت وپتروشیمی رابنام خودثبت کرده وعملارهبری رادرحاشیه قرارداده بود

خامنه ای که هنوزعقده حقارت ریاست جمهوری نمایشی 8 ساله ازتنش خارج نشده بود(بدلیل کنترل عملی کشورتوسط موسوی نخست وزیرو هاشمی رییس مجلس طی سالهای 68-60 ) دوباره درهمان چنبره گرفتارشد واینبارهاشمی باحذف نخست وزیری به یک رییس جمهورمقتدر تبدیل شده بود که خامنه ای علیرغم حذف قائم مقامی رهبری وتجمیع اختیارات درخود با بازنگری قانون اساسی بازهم امکان رقابت با وی را درخود نمی دید درآنزمان ریاست مجلس سوم هم دراختیارکروبی چپگرابود وناطق نوری رییس مجلس چهارم علیرغم وابستگی اش به خامنه ای با هاشمی کاملاهماهنگ بودندوالبته ریاست همزمان هاشمی برپستهای ریاست جمهوری ومجمع تشخیص هم عامل مهمی دراین هماهنگی به شمارمی رفت (ورودفائزه هاشمی به صحنه سیاست وانتخاب وی برای مجلس درهمین مقطع صورت گرفت)

تسلط هاشمی براموراجرایی بحدی بود که حتی تغییرآرایش کابینه ازبقایای چپ دردوره اول ریاست جمهوری وی به جناح راست دردوره دوم ریاست جمهوری وی تاثیری دراقتداروی ایجادنکرده بود وتنها مشکل وی برخی اعضای کابینه دوم وی بودند که بدلیل وابستگی به جمعیت موتلفه وخامنه ای چون همیشه باردیگرسیاست خارجی وی رابه موضع تخاصم باغرب وانزوا کشاندند(علی فلاحیان وزیراطلاعات وعلی اکبر ولایتی وزیرامورخارجه نقش مهمی دراین امرداشتند بطوریکه تمام سفرای کشورهای اروپایی درپایان سال 75 تهران رابه مقصدکشورهای خود ترک کرده بودند)

درچنین شرایطی دیگرنبردبرای کسب قدرت بیشترازسوی خامنه ای آغازوازطرفی هاشمی هم باتوجه به برتری ذاتی خویش وقائل شدن حق آب وگل برای خود دررهبری انقلاب وکشورحاضربه خالی کردن ودادن قدرت کامل به خامنه ای نبود لذا درمقابل خامنه ای که درصددبرآمد باجایگزینی ناطق نوری بجای وی در مسندریاست جمهوری، دولتی کاملا مطیع خودرابرسرکاربیاوردهاشمی نیزبدنبال حفظ سهم خوددررهبری کشوربوده وایجاد بالانس درحاکمیت راباحمایت از ریاست جمهوری محمدخاتمی پی می گرفت. دراین وانفسا غلامحسین کرباسچی وکارگزاران سازندگی به دادهاشمی رسیده وبادراختیارگذاشتن امکانات خود و جلوگیری ازتقلب توسط خامنه ای توانستند جریان اصلاح طلبی رابرعرصه اجرایی کشورحاکم نمایند

اما اوج گیری آنارشیزم تحت عنوان تکثرگرایی وفقدان اصول دربرخی ازاصلاح طلبان باحمله به هاشمی تلاش وی رابرای حضوردرموقعیت ریاست مجلس ششم ناکام گذاشته که این امرباضافه ضعف اجرایی وذاتی خاتمی وتمکین کروبی درمقابل رهبری مجموعا منجربه این شد که نه تنهاخامنه ای راازانفعال بدر آورده تا تلاش نمایدجریان اصلاح طلبی رادرکشورمهارکند بلکه هاشمی را نیزدرموقعیت ریاست مجمع تشخیص مصلحت عملا درکناروی قرارداد. رد مداوم مصوبه های مجلس اصلاح طلب ششم توسط شورای نگهبان وتاییدنظرشورای نگهبان توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تبلوراین دوره بود

باتحدیدفعالیت اصلاح طلبان که ازابتدای سال 79 بادستگیری وتوقیف روزنامه نگاران ونشریات ، حمله وبرکناری وزرای موثرکشوروارشاد خاتمی، کنار گذاشتن لایحه دفاع ازمطبوعات باحکم ولایی خامنه ای برای به انفعال کشیدن مجلس واقداماتی ازاین دست واردفازرسمی خود ازسوی رهبری گردیدعملاجبهه اصلاح طلبی دچارانفعال گردیده وافرادی نفوذی درآن نظیرابراهیم اصغرزاده نماینده درشورای شهرتهران نیزازدرون کارشکنی هایی جدی راجهت اخلال در برنامه رفرم سیاسی خاتمی واصلاح طلبان رابه عمل می آوردند.

این نکته لازم به توضیح است که آقای هاشمی دردوره سازندگی بانصب العین قراردادن مدل چینی درصددتوسعه اقتصادی کشوردرکناربسته نگاه داشتن فضای سیاسی بود که عملا شکست این استراتژی مشاهده ولذا اوجگیری مطالبات سیاسی منجربه ظهورخاتمی امری کاملا طبیعی می نمود.

دردوره دوم ریاست جمهوری خاتمی، هاشمی ازموضع مخالفت بااصلاح طلبان دست کشیده وخودرابرای ورود مجدد به عرصه اجرایی آماده می کرد با این تصورکه خامنه ای وجناح راست مزدخدمات وی رادرمجمع برای مهاراصلاح طلبان بوی خواهند داد واصلاح طلبان میانه رو یامردم متحیرمانده دربین این دو جریان هم بخاطرسکوت نسبی وی دردوره دوم ریاست جمهوری خاتمی به حمایت ازوی منجرخواهدشد.

ولی باکاندیدشدن کروبی بعنوان کاندیدای اصلاح طلبان واحمدی نژادبعنوان کاندیدای خامنه ای، هاشمی درمیان این دوجریان قرارگرفته ودر واقع محلل سیاسی خامنه ای برای احمدی نژاد گردیدبطوریکه درمرحله اول انتخابات ریاست جمهوری نهم خامنه ای با دوبرگ هاشمی واحمدی نژاداقدام به حذف کروبی از صحنه رقابتها باتقلب کرده وسپس درمرحله دوم باهمان شیوه اقدام به حذف خودهاشمی وجایگزینی کاندیدای موردنظرخودیعنی احمدی نژادگمنام برمسندریاست جمهوری نمود

هاشمی که می دانست نمی تواند حمایت خامنه ای وحاکمیت رابرای بازگشت به عرصه رهبری انقلاب واجرایی کشورداشته باشد باردیگر باپذیرش ریسک توانست خودرادرمعرض آزمایشی دیگرقراردهد ودرانتخابات مجلس خبرگان رهبری شرکت نموده وتوانست عنوان نفراول بافاصله بسیارزیاد نسبت به دیگران وریاست آن مجلس راازآن خودنماید وبدینوسیله موقعیت خودرادرنظام درمقابل خامنه ای تثبیت نماید

گام بعدی هاشمی مقاومت درمقابل انتخاب مجدد احمدی نژاد بعنوان مهره دست نشانده خامنه ای بود که به داستان حمایت غیررسمی وی از موسوی وهشدار تقلب درانتخابات منجرگردید وخوانندگان گرامی درجریان آن می باشند وتنها نکته ناگفته رضایت هاشمی به انتخاب هرکس بجزاحمدی نژاد بود

موضوع بعدی اختلاف درنحوه زندگی دورهبرنظام می باشد آقای هاشمی بدلیل تکیه بردانش تخصصی وتجاری خودقبل ازانقلاب هیچگاه ازپول وشهریه مرسوم درحوزه های علمیه استفاده نکرده وباصطلاح یک آخوندپروداکتیوبوده است نه اینکه وابسته یاسربارخمس وزکات مردم باشد(درفیلم مارمولک آخوند احمدی باشغل گچ بری نماد روحانیتی است که ضمن حفظ علاقه خودبه دین ازشغل روحانی خود بهره مادی نمی گیرد) بهمین دلیل درسبک زندگی هاشمی می بینید هاشمی همیشه بدنبال یک نقش اجرایی موثرجهت پیشبرداهداف واعتقادات خوددرزمینه داخلی وخارجی بوده است دوکتاب مهم وی قبل ازانقلاب به زندگی امیرکبیر ومساله فلسطین اختصاص داشته وبارها جان، مال وشخصیت واعتبارخودرادرمعرض خطروریسک قرارداده است ولی خامنه ای هیچگاه خودرادر چنین موقعیتهایی قرارنداده واصطلاحاهمیشه خوش نشین بوده است فرزندان هاشمی همه دارای سواد آکادمیک بوده پسرانش هرسه مهندس ودختران ودامادهایش نیزدارای درجات آکادمیک وعنوان دکترای پزشکی بوده انددرحالیکه فرزندان خامنه ای همگی روحانی ومجتبی فرزند وی عامل اصلی به قدرت رساندن احمدی نژاد سخنران جلسات حزب الله به مقام شهرداری تهران وسپس ریاست جمهوری بوده است همسرهاشمی، عفت مرعشی درعرصه اجتماعی فعال ولی همسرخامنه ای همیشه درپس پرده قرارداشته است.

ازنظرمالی هاشمی وفرزندانش نسبتا سالم بوده وبرخلاف شایعاتی که خودسپاه ولباس شخصی هابه آن دامن می زنند هیچ نقطه تاریکی ازنظر مالی درزندگی آنها (بجزشایعه ارتباط توتال واستیت اویل بامهدی) وجودنداردکه اگرداشتند باتوجه به تسلط عوامل خامنه ای برکلیه نهادهای اطلاعاتی ومالی واقتصادی تابحال صدباروی راافشاء ورسواکرده بودند نمونه عینی این ادعاحسین مرعشی پسرعموی عفت زن هاشمی است که نزدیک به دودهه رییس دفتررفسنجانی بوده است واکنون به اتهام سیاسی ونه مالی درزندان است. محسن هاشمی فرزند ارشد هاشمی بیش ازدودهه است سابقه عضویت درهیات مدیره ومدیریت عاملی متروی تهران رایدک می کشدوهیچگونه تخلف مالی ازوی گزارش نشده است.فائزه هاشمی که می گفتند یک پایش درلندن وپی دیگرش درکانادادرحال مدیریت مالی اموال هاشمی درخارج است درایران بوده وبایک ماشین ارزان کره ای هیوندای وبدون محافظ درخیابانها ترددمی کندوتمام مردم ایران فیلم اذیت وآزاروی توسط لباس شخصی های اجیرشده رابرعلیه وی دریوتیوب مشاهده کرده اندفیلمی که هیچگاه نظیرآنراراحتی برای مقامات رده 8 متصل به رهبری هم نخواهید دید.

بارهابطورموذیانه ای گفته شده است که هاشمی مشکل مالی ندارد بلکه مشکل فرزندان وی می باشند اکنون تمام فرزندان هاشمی (بجزمهدی ) درایران می باشند وحکومت یکدست هم بادستگیری حسین مرعشی وتشکیل پرونده برعلیه مهدی هاشمی نشان داده است که ازهیچ کاری برای تضعیف هاشمی ابایی ندارد تهمت زدن وشایعه پراکنی که یک نمونه آن رادرمناظره رسمی تلویزیونی احمدی نژاد باموسوی شاهد بودیم هم نشان داد که هیچ محدودیتی ازسوی خامنه ای دراین خصوص برعلیه هاشمی وجودندارد بااین اوصاف اگرحتی فرزندان هاشمی مبتلابه فسادمالی بوده اند چراتوسط قوه قضاییه احضارنشده اند؟ چرابه دادخواست های قضایی فرزندان هاشمی برعلیه اتهام زنندگان رسیدگی نمی شود؟ چرااموال یا شماره حسابهایی ازاین فرزندان یاهاشمی درایران یاخارج بدست نمی آید؟وچراوقتی مهدی هاشمی که درواقع نماینده هاشمی درکمیته صیانت آرای انتخابات بوده ورابط آقای هاشمی بامراجع تقلیدی نظیرجوادی آملی پس ازترددات مفصل به قم که داستان تقلب رابرای مراجع شرح وآنهاراازباندخامنه ای دورکرده است تحت تعقیب قرارگرفته است؟ چرااگراین افرادمساله داربوده اند نهادهای نظارتی واطلاعاتی قبل وحتی تاچندماه پس ازانتخابات پیگیرآنهانبوده وکیفرخواستی برعلیه آنها تنظیم ومنتشرنکرده اند؟ چرااتهامات اینها ازتوی روزنامه های دولتی ولجن پراکنی چون کیهان، رجاءنیوزوجهان نیوزدرمی آید وچراپس ازاثبات دروغ بودن (نظیرسند ثبت یک برج بنام فائزه هاشمی درشمال تهران) افرادمنتشرکننده دروغ تحت تعقیب قرارنمی گیرند؟ آیا اظهارات مهدی هاشمی به یکی ازرسانه های خارجی درهنگامه انتخابات که گفته بودپس ازانتخابات قدرت واختیارات رهبری مهارخواهدشددراین پرونده سازی نقش داشته اشت؟اینهاسوالاتی است که همه بایدپاسخ داده شود

ملت وحاکمیت مسلط برکشوریکباربا سکوت واعمال چنین روشهایی تحت پوشش خشم بظاهرانقلابی ومبارزه با ضدانقلاب وطاغوتی وکافرومنافق تعدادی از برجسته ترین افسران، مدیران، متخصصان وجوانان روشنفکر خودراازدست دادودیگراجازه مجازات بدون محاکمه هیچ فردی رانمی دهد زیراتجربه ثابت کرده است که دراینگونه روشها یا تروخشک باهم سوخته وسربیگناهانی بسیاری برسردارمی رود ویا مجرمان واقعی بافرصت طلبی وترتیبات خاص ازجمله قربانی کردن عوامل دست چندم ازچنگال عدالت فرارکرده وبه جنایات خودادامه می دهند پرونده های اعدام تعدادی ازافسران برجسته وبیگناه ارتش رژیم سابق ، کادرهای حزب توده وروشنفکران وروحانیون دگراندیش، قتل عام زندانیان سیاسی درتابستان 67، قتلهای زنجیره ای، سرکوب شهرداران تهران وحمله به کوی دانشگاه که درکهریزک وحمله مجدد به کوی دانشگاه ومجتمع سبحان وکشتارهای روزهای آخرخرداد وظهرروزعاشورای امسال مجددا بازتولید گردید نشان داد که تنها برخورد اساسی با اینگونه پرونده ها منجربه خشکاندن ریشه تروروحشت وباندهای مافیایی خواهدشد

واقعیت اینست که دعوای بین هاشمی وخامنه ای جداازبحث دستیابی به قدرت که حق هرفعال سیاسی است وبنده نیزآنرادرمقالاتم " جنگ گرگها" نام نهاده ام تفاوت بین دوتفکردرخصوص نحوه زندگی نیزهست. آقای هاشمی فردی است که علیرغم روحانی بودن قبل ازانقلاب سفرهایی هم به ژاپن داشته وهم به آمریکاوهم به اروپا و ازاین رهگذربازندگی مدرن آشنامی باشد ودرداخل نیزهیچ اکراهی ندارد ازاینکه تعطیلات خودراحتی دراوج درگیریهادرمناطقی خوش آب وهوابگذراند(نمونه آن ملاقات بهزادنبوی درحین مرخصی 5 روزه استعلاجی زندان باهاشمی درجزیره کیش درمیانه تعطیلات نوروزی می باشد) فرزندان هاشمی نیزشیوه زندگی پدرراقبول داشته و با فرازونشیبی هایی قابل قبول آنرادنبال می کنندولی آقای خامنه ای هیچگاه به جزاجباری که درموقعیت ریاست جمهوری داشته سفرخارجی نداشته وترجیح می دهددردنیای بسته وامنیتی وسرشارازتئوری توطئه خود بسان یک بیمارروانی زندگی کند وی بشدت تمایل داردکه بقیه رهبران نظام هم مثل ایشان فکرکرده وراه روش وی رادرزندگی پیش خودنمایند امری که محال است که یک روشنفکروحتی انسان عادی به آن تمکین نماید

آقای هاشمی درحرف وعمل نشان داده است که به عدالت اجتماعی بعنوان یک پدیده عینی نگاه می کند وجدا ازانقلابی گریهای اولیه پس ازپیروزی انقلاب اعتقادش براین است که کسی که دنیایش بلگند آخرتش هم لنگ خواهدداشت. این امرترجمان همان جمله معروف است که می گوید " انسان گرسنه دین ندارد" وبهمین دلیل نیزدرپی آن بود که پایین شهررابه بالای شهرتبدیل کندواستانهای کوچک را ازامکاناتی نظیراستانهای بزرگ برخوردارنماید آقای هاشمی درسالهای آخرمدیریت خویش پس ازبه گل نشستن مدل چینی توسعه به توسعه واقعی می اندیشید وطبقه متوسط راکه هم موتورتوسعه اقتصادی هستند وهم ارتش توسعه سیاسی خطری برای حکومت وسرنگونی آن نمی دید

ولی آقای خامنه ای برعکس آقای هاشمی می گوید اسلام دین فقراست وبرای حفظ اسلام باید اکثریت مردم فقیر باشند والبته برخورداری اقلیت رهبران مومن یاخواص ازثروت نیزدرکنارلشکرفقراموجب تثبیت نظام وحاکمیت می شود دراندیشه خامنه ای طبقه متوسط مهمترین خطربرای نظام اسلامی محسوب گردیده که به هرطریق ممکن باید ابتدا ضعیف وسپس نابودشود آقای خامنه ای وفرزندانش ترجیح می دهند تعطیلات خودرادرمشهددرجوارحضرت رضا یاسوریه درکنارمزارحضرت زینب یاعراق درجوارامامان علی (ع) وحسین (ع) بگذرانند تاشمال ووشیرازواصفهان وکیش ودیگرشهرهای دیدنی ایران که تفرجگاه ایرانیان طبقه متوسط است . آقای خامنه ای به دکترمعین وزیرعلوم دولت خاتمی امرمی کندکه حتی دانشجویان شرکت کننده درکمپهای تابستانی وزمستانی رابجای سفربه کیش وجاهای مفرح به جاهای زیارتی نظیرمشهدوقم وجبهه های جنگ ببرد

درخصوص ثروت وفسادمالی آقای خامنه ای وفرزندان و مرتبطین وی ضمن اینکه گزارش آقای مخملباف را(نظیروجودحساب چندده وصد میلیون دلاری در بانکهای سویس ویا اروپا) تاییدنمی کنم ولی معتقدم ثروت وفسادمالی خامنه ای بسیارفراترازارقامی است که مخملباف اعلام کرده است و به ضرس قاطع می گویم که بالغ برچندصدمیلیارددلاراست.

خامنه ای ثروت وفسادمالی خودرانظیرفسادسیاسی خود ازطریق افرادی مورداعتمادخودوباپوشش قانون انجام می دهد یعنی همان سرویسی راکه درزمینه سیاسی علی جنتی، مصباح ، محمدیزدی، اژه ای و الهام بوی می دهند دربخش اقتصادی ازمحمدشریعتمداری، فروزنده، مخبر دزفولی، سردارقاسمی، سردارسلیمانی ، حسن نصرالله ودیگران دریافت می کند درواقع ثروت وپولهای خامنه ای دربنیادهایی نگهداری می شود که دولت ایران هیچ اطلاعی ازآنهاندارد وبرای رسیدن به آمارواطلاعات آنها هیچ راهی جزسرنگونی نظام یاعبورازسپاه پاسداران یا نظارت یک موسسه شفاف سازی مالی بین المللی وجود نداردبعنوان مثال یک قلم آن مصادره 18/5 میلیارددلارآن توسط دولت ترکیه است که درسال گذشته آشکارگردید ودرحال انتقال به سوریه وسپس لبنان بود درستاداجرایی فرمان امام تحت مدیریت مخبردزفولی ثروت خامنه ای نزدیک به یکصدمیلیارددلاراست که 50% آن فقط املاک است دربنیادمستضعفان ثروت خامنه ای تقریبا به 200 میلیارددلارمی رسد دربنیادها ونهادهای دیگرنیزنظیرقرارگاه خاتم الانبیاء، بنیادتعاون سپاه و...کم وبیش چنین ارقامی به چشم می خورد که همگی تحت کنترل وفرمان خامننه ای قراردارند و مسئولین آنها فقط حق ایجاد ثروت وبرداشتن سهم کوچکی بعنوان حق الزحمه رادارند واکثریت سرمایه هازیرنظرخودخامنه ای بوده وبااشاره وی برداشت وجابجامی گردد. نگاهی به قیافه کارگزاران مالی خامنه ای که عمدتانیزدرصحنه سیاسی واجتماعی ناشناخته هستند نشان می دهد که آنها کارگزارانی بی اراده بیش نیستند واین تشکیلات عریض وطویل مالی واقتصادی رهبری است که آنهارادرخدمت خود وعوامل همراهش بکارگرفته است.

آقای خامنه ای اخیرا پس ازاطمینان یافتن ازعدم وجودهرگونه باندهای مافیایی دربخش نفت وگازوصنایع ومعادن (بجزموردصادق محصولی که با واسطه دکتر ولایتی مرتبط باخودایشان بوده است) هدف خودراتصاحب کامل عرصه انرژی قرارداده است بطوریکه حداکثرتا سه سال دیگرکه احمدی نژاد برسرکاراست صنایع نفت وگاز، برق، آب بطورکلی ازحوزه مالی دولت ایران خارج وبعنوان انفال درزمره ثروت خامنه ای ونهادهای مرتبط باوی تحت پوشش شرعی انفال تحت سرپرستی ولایت فقیه ویاخصوصی سازی واجرای اصل 44 قانون اساسی قرارخواهندگرفت تمامی معادن وصنایع اصلی ومادرکه منشاء تولید ثروت حتی باتحمیل فقربه جامعه می باشند ازفولادو آلومینیم گرفته تاخودروسازی، مخابرات وتکنولوژی اطلاعات، واردات وصادرات، مسکن وشهرسازی، بانک وبیمه وراه وترابری همگی درحیطه سرمایه وثروت تحت نظارت وی قرارگرفته که درحال طی پروسه اداری خود باترفندهای مختلف ومخصوص به خودمی باشند

باتوجه به این واقعیات تمام رهبران ومقامات نظام که قبلاعلاقمند به سرنگونی رژیم سابق وبرپایی حکومتی بهترازآن بوده ویا علاقه ای به شرکت دراین جنایات سیاسی واقتصادی ندارند باوجود سابقه همکاری با خامنه ای کنارگذاشته شده ومی شوند وتنها افرادی درسیستم حفظ می شوند که پا به پای ایشان دراین مفاسد شرکت نمایند اینروزهاخوانندگان محترم می بینند که افرادذوب شده درولایت خامنه ای بی سروصداازوی فاصله می گیرند تادیروزافرادی نظیرمحسن رفیق دوست، عباس واعظ طبسی،ناطق نوری ومحسن دعاگو یارغارایشان بوده وامروزسلطنت طلبانی چون علم الهدی امام جمعه مشهد درکناروی قرارگرفته اند.

اگرمی خواهید نمونه کوچکی ازفسادمالی خامنه ای راپیش روداشته باشید به نظامی که حائری شیرازی درفارس بنیان گذاشته وجزئیات آنراعبدالله شهبازی در مصاحبه ها وکتابش درخصوص زمین خواری وانباشت ثروت توضیح می دهدمراجعه کنید وسپس آنرابه سایرمقامات وشهرها نظیرفعالیت ری شهری درشاه عبدالعظیم، واعظ طبسی درمشهد، فروزنده درجنوب، مصباح ومکارم وشیخ محمدیزدی درقم ودیگران درتهران تعمیم دهید آنگاه خواهید دید که درزندگی روزمره خامنه ای دربیش از80% معاملات همراه شماست وقتی باتلفن خودصحبت می کنید درصدی ازآن ازطریق نمایندگیهای سپاه وبنیاد به جیب ایشان می رود ووقتی یک ماشین ازنمایندگی مثلا بی ام ومی خرید شرکت ری درشاه عبدالعظیم 50% سود آنرا درحساب خوددارد وقتی میوه می خرید وقتی قلم وکاغذ ودفتربرای تحصیل فرزندان خودمی خرید واکنون وقتی قبض آب وبرق مصرفی شما رابدستتان می دهندو.... فقط دریک کلام می گویم ایران وثروتهای خدادادی آن در شرف نابودی، مردم ایران درحال تبدیل به یکی ازفقیرترین مردم کشورهای جهان وخامنه ای درحال تبدیل شدن به یکی ازثروتمندترین وبی مسئولیت ترین سلاطین جهان است وهاشمی درهیچکدام ازاین تبهکاریها شریک نیست وی فقط بدنیال سهم خودازقدرت سیاسی درانقلابی است که خودیکی ازپایه گذارانش بوده است نظیرعبدالحلیم خدام درمقابل حافظ اسد

Comments