روان پریشی درفرماندهان نظامی سپاه پاسداران

همانگونه که مخاطبین محترم دراخبارخوانده وشنیده اندبسیاری ازنظامیان آمریکایی پس ازشرکت درجنگهایاعملیات نظامی دچار روانپریشی شده وبهمین دلیل بخش ویژه ای درارتش آمریکابروضعیت روحی وروانی این سربازان وافسران ازجنگ برگشته نظارت تاخدای ناکرده موجب رساندن آسیب به خودیاخانواده یاجامعه ای که درآن زندگی می کنند نگردند وبهمین دلیل کوچکترین خبری مبنی برسوء عملکرداین کهنه سربازهافورادرصدراخبارآمریکاقرارمی گیردکه آخرین آن اقدام سربازمک دسازدرایالت ویسکانسین درکشتن همسروفرزندوخودش بود نکته قابل توجه اینکه برخی ازاین نظامیان حتی کمترازیکسال سابقه حضوردرمناطق بحرانی وحتی بدون شرکت درعملیات نظامی راداشته اند وحتی نمی توان ادعاکردکه حضورطولانی مدت یافشارروانی ناشی ازشرکت درعملیات جنگی موجبات ناراحتی روانی آنهارافراهم کرده است

امادرخصوص ایران وجنگ 8 ساله اش باعراق همانطوریکه اطلاع داریدبغیرازسازمان رسمی ارتش که نظامیان شاغل درآن بطورسیستماتیک ونوبه ای درجنگ حضورداشتند وفرماندهان سپاه پاسداران باترکیبی ازکارآکترنظامی وایدئولوژیک درجنگ شرکت وبدیهی است بدلیل تعلقات فکری ازفرازونشیبهای جنگ وشکستهایی که پس ازعملیات خرمشهرنصیب ایران گردیده و70% تلفات جنگ رابخوداختصاص دادبیشترمتاثروفشارروانی بی حدوحصری رامتحمل می شدند

وضعیت ماههای آخرجنگ که منجربه ازدست رفتن کلیه امتیازات ودرخطرقرارگرفتن مجددخرمشهروآبادان وحتی اهوازودزفول گردیدودرگیریهای بوجودآمده بانیروی دریایی آمریکادرخلیج فارس که نهایتابه پذیرش قطعنامه 598 وسرکشیدن جام زهرتوسط آیت خمینی منجرگردیدناراحتی های روانی بیشتری رانصیب فرماندهان سپاه کرده وپس ازجنگ این عقده هابه طرزوحشتناکی سربازمی کرد بطوریکه حتی یکی ازفرماندهان لشکرهای سپاه بدلیل وادارکردن سرباززیردست خودبه انجام عمل لواط باخودازسپاه اخراج گردیدحال تصوربکنیدکه این فرماندهان باقلبی سرشارازکینه وبغض های ناشی ازشکست درمواجه باارتش صدام روانه شهرهای مرکزی شده وازسوی خامنه ای ونوچه هایی چون احمدی نژادوبرادران لاریجانی درپستهای مدیریتی بخشهای مختلف امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی ، قضایی، اجتماعی ومجلس شورای اسلامی گماشته شده اند یعنی کسانی که بایدپس ازجنگ بعنوان بیماران روانی درتیمارستانهاتحت نظارت مستقیم روانپزشکان متخصص قرارمی گرفتند به یکباره حساس ترین مدیریتهای یک کشور75 میلیونی راعهده دارشده اند

امااین کل ماجرانیست مهمترازآن فرماندهان ارشداین کادرهاهستند که ازخودآنهاروانی ترمی باشند ازخامنه ای بعنوان فرماندها کل قوای شکست خورده بگیرتاسرداران نلایقی چون فیروزآبادی(گروهبان گارسیا)، محسن رضایی، ذوالقدروجعفری ونوچه های دست چندمی چون علی فضلی، حسین الله کرم، سعیدقاسمی ومسعودده نمکی وغیره

مردم شریف ایران بجای محاکمه این افرادپس ازجنگ بدلیل خصلت همیشگی خودیعنی فراموشکاری عمدی جانیان ازیکسووتابویی که حاکمیت درخصوص بحث پیرامون سرنوشت جنگ برقرارکرده بودازپیگیری قصورات وتقصیرات این فرماندهان درجریان جنگ هشت ساله غفلت ورزیده وهمین امرموجب آن گردیدکه بتدریج این افراد بااستفاده ازمشمول مرورزمان شدن پرونده های سیاه خود کم کم خودمدعی مردم شده وباایرانیان ازموضع طلبکاردربیایند آنهم طلبکاری که نه تنهابامصادره تمام سرمایه های اقتصادی بلکه معنوی مردم نیزحاضربه مصالحه نیست وتمام ایران رابابت ادعای خودطلب می کند

اکنون برمردم آزاده ایران است که محاکمه این فرماندهان ونظارت جامعه روان پزشکی رابراین افرادخواستارگردند وهمانطوریکه درآمریکاحتی رییس جمهوراین کشورمجبوربه گذراندن تست سلامت روانی می باشد رهبران ارشدکشورخودرادرمعرض امتحان روانی قرارداده تاازسلامت روحی آنهااطمینان حاصل نمایند