مهاجرانی معاون سابق پارلمانی رییس جمهورووزیرارشاد دولت خاتمی دراظهاراتی که به طنزبیشترشبیه بود تاواقعیت وبعنوان یکی ازمنتقدان خامنه ای جنایتکار(که وی اورا باعنوان آیت الله خطاب کرد)مدعی شد که "یک نقطه خاکستری حتی نه تاریک درزندگی اقتصادی ایشان وخاندانشان نمی شود پیداکرد"
قطعا نخستین پرسشی که به اذهان عمومی متبادرمی گردد اینست که شان نزول این سخنان ودراین مقطع زمانی چیست؟ چرا مهاجرانی درزمانیکه برخی منابع اقدام به انتشاراطلاعاتی مبنی برخروج میلیاردهادلارارزتوسط مسئولین اصلی کشور کرده اند دست به انتشارچنین مواضعی می زند؟ آیا مواضع فوق که درجلسه ای باعنوان بازخوانی نسخه دوم منشورجنبش سبزدرلندن وظاهرا باهدف دفاع ازاصلاح درمقابل انقلاب مطرح گردیده است بامواضع موسوی که معقتد است غارت سرمایه های ملی بصورت سازمان یافته درجریان است مطابقت دارد؟ آیا تلاش رژیم جهت کنارزدن هاشمی رفسنجانی ازمناصب دولتی ازجمله ریاست مجلس خبرگان این وزیرفرصت طلب وذوب شده درهاشمی راکه معتقد بود وی باید ریاست جمهوری مدام العمرباشد رابه سمت خامنه ای سوق داده است؟ آیا اظهارات مهاجرانی نظیردیگرابن الوقتهایی چون حسین درخشان وغزل امید(شوکت غضنفری) درچهارچوب تواب سازی ازاعضای اپوزیسیون خارج ازکشوراست وبزودی باکنارزدن هاشمی ازحاکمیت لحن مهاجرانی نسبت به خامنه ای تلطیف یافته ونهایتا زمینه بازگشت وی به کشوررافراهم می کند بالاخص اینکه ایشان درهمین سخنرانی خامنه ای راباعنوان آیت الله خطاب کرده وخودرابعنوان یک منتقد( ونه مخالف) معرفی کرد!!
نگارنده درمقالات متعدد خودبه چندین مورد دائما اشاره کرده ام اول اینکه هیچگاه به این افراد که درحاکمیت بوده اند بالاخص کسانیکه اززمان اصلاحات خاتمی دارای پست مدیریتی گردیده وسپس مخالف شده اند اعتماد نخواهم کرد ونمونه آن اینکه هیچگاه به پنج تن آل عبای موسوم به اتاق فکرجنبش سبزبها نداده ونخواهم داد ودرسایت جرس نیزتااطمینان ازحذف کامل بنیانگذاران آن هیچ مطلبی منتشرنخواهم کرد
دوم مطلب اینکه بارها درنوشته های خود به کوررنگی نیروهای سیاسی درخصوص عملکردمالی واقتصادی مافیای خامنه ای اشاره کرده ام ودلیل آنرا فقدان تجربه اجرایی روشنفکران، عدم آشنایی حتی درسطح ابتدایی یامقوله اقتصاد وغرق شدن این نیروها درمباحث سیاسی ذکرکرده ام واقعیت اینست که برای نیروهای سیاسی اعدام سکینه خانم محمدی وشیرین جاهد که بااتهام قتل آنهم باهمکاری معشوق یامعشوقه خود مواجه بوده اند مهمتر از واگذاری 21 میلیارد قرارداد درزمینه نفت وگازبه فرماندهان سپاه پاسداران وشرکتهای صوری تحت نظر رهبری است بنده به شهادت مقالات منتشره شده هیچگاه یکی ازاینها رافدای دیگری نکرده ام وهمزمان که به رژیم بخاطرنقض حقوق بشرواعدام چنین افرادی تاخته ام اما چشمان خودرابروی فعالیتهای اصلی خامنه ای که ساختن نظامی بغایت فاسد وبه اتکاء زر و زور وتزویراست نه بسته ام ولی متاسفانه بسیاری ازنیروهای فعال سیاسی دارای چنین دیدگاهی نیستند واصولامخالفت آنهابانظام یاازدید روشنفکری است یاازدیدکسانی است که سهمی درقدرت به آنها داده نشده است یا دست آنان ازمناصب دولتی کوتاه شده است البته نظیرتمام پدیده ها دراین زمینه نیزاستثنائاتی وجوددارد که بستگی به کاریزمای آنان دارد ومهندس موسوی می تواند یکی ازاین استثناها باشد
مطلب سوم درخصوص افراد وفعالین سیاسی است که ازکوررنگی بدرآمده ومتوجه برخی موارد ویا نشانه ای از فساد مالی رادرحکومت ورهبران آن می بیننند ازحول حلیم توی دیگ می افتند ودست به اقدامات افشاگرانه ای می زنند که بعضافاقد سندیت لازم می باشد. برای اثبات فسادخامنه ای وباندکودتاچی همراهش نیازبه اعلام ارقامی بدون رفرنس بانکی نیست کافیست به همین روزنامه های دولتی وسایررسانه های داخلی که تحت کنترل رژیم هستند مراجعه کنیدبراحتی متوجه فسادسازمان یافته ودارایی هایی خامنه ای می شوید ونگارنده باقطع ویقیین می گویم که ثروت شخصی خامنه ای حداقل 100 میلیارددلارمی باشد ووی ضمن افزایش سرسام آوراین سرمایه بالاخص دردوره 5 ساله احمدی نژاد وتلاش جهت اضافه کردن نفت وسایرمقولات اساسی درآمدی ایران به این ثروت درصدد استفاده ازآن برای حفظ خود وافراد موردنظرش برقدرت هزینه می کند.
متاسفانه کوررنگی نیروهای سیاسی فقط محدود به مباحث مالی واقتصادی خامنه ای وکودتاچیان همراه وی نمی باشد بلکه آنها درحوزه سیاسی نیزبه همین گونه رفتارمی کنند وبهمین دلیل است که فعالین سیاسی کشورعلیرغم آنهمه جنایت توسط رهبران رژیم که کشوررا لبه پرتگاه کشانده است نتوانسته اند یک کیفرخواست متقن وباصطلاح محکمه پسند برعلیه مقامات تبهکاررژیم تنظیم کنند یا دربحث تقلب درانتخابات نیزنگارنده با ضرس قاطع می کویم که بیش از90% معتقدین به تقلب هنوزجنبه های حقوقی وفنی تقلب درانتخابات رامتوجه نبوده وحداکثرآشنایی 10% باقیمانده نیزدرحد مطالبی است که ازسوی هیات صیانت ازآراء انتخابات منتشرشده است
مخاطبین محترم اگراین موارد راباکشورهایی حتی درحد کشورهای آفریقایی مقایسه کنند که تابه چه میزان توانسته اند مسائل مبتلابه کشورشان رابه جامعه جهانی شناسانده وازآنهابرای دفع ضرروزیان بیشتربه ملتهای خودبهره جویند بهترمتوجه موضوع خواهند شد
نکته چهارم وآخری بحث همیشگی لزوم سازماندهی دراپوزیسیون است که تاوقتی این سازماندهی صورت نگیرد باید شاهد گل زدن فرصت طلبان یاغضنفرهایی ازنوع مهاجرانی یافخرآوربه دروازه خودی باشیم که بعضاحتی ممکنست بدون سوء نیت وبدلیل فقدان درک لازم شرایط سیاسی صورت گیرد که دراین مورد بخصوص بعنوان نمونه می توان به نامه اخیراحمدمنتظری خطاب به خامنه ای اشاره کرد که ازوی خواسته بود بادعوت ازهاشمی، خاتمی، موسوی وکروبی (سران دستگیرشده ویا درشرف دستگیری وبرکناری فتنه!!)نسبت به حل دوستانه مسائل وپراکندن نورامید درقلب همه ملت!!وباعث بالابردن قدرت وموقعیت رهبری!! ومساعدترشدن نظردیگران نسبت به حاکمان اسلامی!!ومی شود
عملکرداین نیروها که باید آنهارا نیروهای نفوذی یاخودسرواقعی درجنبش مردم ایران نامید درمجموع به واردشدن ضربه به مبارزات حق طلبانه مردم ایران انجامیده ولازمست ازسوی تمامی گروههای سیاسی موردنکوهش قرارگیرد
Comments
Post a Comment