مجاهدین خلق، اپوزیسیون، مردم ودولتهای غربی - بخش سوم


البته برخورد دولت آمریکا بامجاهدین نیزدستکمی ازبرخورد دولت انگلیس باآنها نداشته است وملت ایران شاهد احجاف هایی بوده است که براین گروه سیاسی بالاخص ازسوی دموکراتهارفته است گرچه مجاهدین خلق ازسوی محافظه کاران آمریکاهم خیری ندیده اند وتنها سهم آنها اطلاع رسانی به نمایندگان کنگره، نهادهای غیرانتفاعی وبرخی ازمسئولین درخصوص نقض حقوق بشروبرنامه اتمی ایران بوده است

مصداق کامل این امرقراردادن این سازمان درلیست گروههای تروریستی به بهانه شرکت درقتل تعدادی ازمستشاران آمریکایی درقبل ازپیروزی انقلاب ایران دردوره ریاست جمهوری بیل کلینتون بوده است درحالیکه دردوره زمامداری کلینتون حتی نام نیروی قدس سپاه پاسداران که مسئولیت انفجارپایگاه نیروی دریایی آمریکا درلبنان یا مجموعه خوبرعربستان رابعهده داشته است درلیست مذکوربه چشم نمی خورد دراین خصوص آنچه که جلب نظرمی کند استناد آمریکا به سلسله عملیاتی است که توسط گروه انشعابی مجاهدین یعنی سازمان پیکاربه سرپرستی تقی شهرام وبهرام آرام صورت گرفته است واصولا گروه مسعودرجوی که بازماندگان بنیانگذاران اولیه سازمان یعنی سعیدمحسن ومحمدحنیف نژاد وعلی اصغربدیع زادگان بوده اند اصولا درجریان عملیات فوق آنهم درسالهای اولیه دهه پنجاه شمسی یا هفتاد میلادی نبوده اند البته حملات همزمان دول اروپایی به دفاتراین گروه درآن کشورها وضبط اموال ودستگیری تعدادی ازآنهادرهمان زمان نیزحاکی ازتلاشی بود که غرب برای هموارسازی رابطه بادولت وقت ایران براساس یک برنامه مشخص معمول می داشت

سناریویی که قراردادن مجاهدین درلیست سیاه غرب تنها 10% آنراتشکیل می داد ودرآخرین پرده خود شاهدعذرخواهی دولت آمریکا ازایران بخاطرشرکت درکودتای 28 مرداد32 بود، پیروزی محافظه کاران درانتخابات سال 2000 به رهبری جورج بوش علیرغم اینکه سناریوی فوق راعقیم گذاشت ولی منجربه رفع محدودیتهای وضع شده علیه مجاهدین نگردید وحتی با حمله آمریکابه عراق وضعیت مجاهدین مستقردرقرارگاه اشرف روبه وخامت گذاشته بطوریکه ضمن خلع سلاح کامل این گروه توسط دولت شیعی عراق ازهرگونه فشاربرای انهدام این گروه به توصیه ایران دریغ نگردید واگرنبود حمایت عشایروبرخی ازدولتمردان سنی مذهب وسکولارعراقی ولزوم رعایت مفاد کنوانسیون ژنو مربوط به پناهندگان که بدلیل حضورنیروهای غربی درعراق رعایت آن الزامی می نمود معلوم نبود که چه بلایی برسرافراد این سازمان درمی آمد ولی مقاومت اعضای این گروه وجلب حمایت مردمی ازداخل وسازمانهای بین المللی ازخارج شرایطی رافراهم آورد که جهنم عراق برای آنهابه برزخ تبدیل وبا پیشرفت پرونده حقوقی حذف مجاهدین ازلیست سیاه اروپا وآمریکا انتظارمی رود ماجرابه تثبیت حضورآنها درعراق یا انتقال داوطلبانه آنهابه سایرکشورها بیانجامد آنچه که دراین میان مهم است کاسه داغترازآش شدن تعدادی ازافراد وگروههایی بود که خودرادرصفوف اپوزیسیون جازده ودرفرافکنی علیه مجاهدین دست وزارت اطلاعات رژیم راازپشت بسته اند

این امربالاخص با تحلیل رفتن جنبش سبزاسلامی نظیراصلاحات دوره خاتمی، اوج گیری جنبش ملی ورنگین کمانی مردم ایران ونیزنزدیک شدن مجاهدین به مرحله حذف کامل ازلیست سیاه دول غربی (که عمدتانیزبراساس مدارک حقوقی واحکام قضایی دادگاهها ونه دستورات سیاسی مقامات دولتی نظیرتوقیف ها) شدت یافته وافرادی مشکوک جلودارحملات سازمان یافته به این گروه شده اند برای دستیابی به درک عینی این مساله نگاهی به مقاله مشترک محسن کدیوروفردی بنام احمدصدری(باوابستگی به سازمان نایاک) مطلب راازهرگونه توضیحی بی نیازمی کند

این مقاله که همزمان باحمله بی بی سی به مجاهدین درسایت جرس (متعلق به مهاجرانی وکدیور) انتشاریافته است ازتیتری تحت عنوان " خارج کردن مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی بلائی برای جنبش سبز"برخورداراست که خودگویایی محتوای آن است اما جالب اینست که درحالیکه لاشه خواران جنبش سبزدرخارج ازجمله کدیورها مصداق سخنان موسوی درخصوص موج سواری عده ای درخارج ازجنبش منتسب به وی می باشند سعی می کنند مجاهدین رابعنوان مصداق فوق معرفی نمایند کدیوردراین خصوص می گوید:

" دراین میان گروهی درمیان ایرانیان خارج ازکشورسعی کرده اند که کرسی رهبری جنبش دموکراسی خواهی مردم را به خود اختصاص دهند و این موجب نگرانی رهبران جنبش سبز شده است. میرحسین موسوی درآخرین بیانیه ای که قبل از حصرخانگی صادرکرده است درمورد "موج سوارانی" که می خواهند ازنمد این جنبش کلاهی برای خود بسازند هشدارداده است. نمونه کامل چنین گروهی"سازمان مجاهدین خلق ایران" است که توسط دولت آمریکا بعنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است"

دراین خصوص باید گفت کسانی که با انتخاب رنگ بنفش درمقابل رنگ سبزمرزبندی خودرا بطورکامل باجنبش سبزمعلوم کرده اند مصداق سخنان مهندس موسوی هستند یاکسانی که هیچ ارتباطی با این شخصیت بزرگوارنداشته وبابستن یک دستبندی سبزپنجاه سنتی به دست خودیکشبه طرفدارجنبش سبزشده اند خوشبختانه حضورافرادی که دارای ارتباط مستقیم با موسوی وکروبی بوده اند درخارج موجب بیرنگ شدن حنای این میراث خواران جنبش سبزدرخارج گردید ومکملی بربی آبرویی کسانی شد که حتی شعارهای مردم درخیابان های تهران را جلوی میلیونها چشم بینندگان برنامه صدای آمریکا وارونه جلوه دادند

دربخشی دیگرازمقاله فوق بروشنی می توان حسادت وکینه توزی این افراد راازتلاشهای مجاهدین برای رفع توقیف ازخود که به ادعای آنان باعث اوج گیری مبارزات آنها تاحدرهبری جنبش ملی ایران می شود می توان مشاهده کرد کدیوردراین خصوص برای دفاع ازمنافع آمریکا کاسه داغترازآش شده ومی گوید:

"متصورنیست که سایرسازمانهائی که درلیست سازمانهای تروریستی بیگانه ازقبیل القاعده قراردارند بتوانند به کریدورهای نظامی وقوه های مقننه واجرائیه آمریکاچنین دستیابی داشته باشند"

وادامه می دهد:

" مهمتراینکه فعالیتهای مجاهدین خلق درواشنگتن می تواند موجب زیان غیرقابل جبرانی به اپوزیسیون درایران وارد کند "

ونهایتا باادبیاتی کپی برداری شده ازمواضع خامنه ای وحسین شریعتمداری به دولتمردان آمریکاتوصیه می کند که:

" بیرون آوردن مجاهدین خلق ازلیست سازمانهای تروریستی دراین بزنگاه راست افراطی ایران را درسرکوب مردم تشجیع ونهضت سبزرا به برچسب سازمان مورد تنفرتروریستی مجاهدین حلق ملوث ودرنهایت تضعیف خواهد نمود."

کدیوربعنوان نمادیک جریان منحرف ومشکوک لانه کرده درخارج وآمریکا حتی وقاحت رابه حدی می رساند که ازجورج بوش بدلیل تداوم سیاست توقیف مجاهدین تمجید ودولت اوباما رابه تبعیت ازجورج بوش دعوت می کنددراین خصوص آنچنان مبالغه می کند که یادش می رود همفکران وی نئوکانها وطرفداران جورج بوش درواشنگتن را بعنوان لابی خروج مجاهدین ازلیست سیاه دولت آمریکا وسایرکشورهای اروپایی معرفی کرده اند وی دراین رابطه می گوید:

"حتی دولت جرج بوش باهمه اشتباهاتش درخاورمیانه وحتی دراوج سیاست خارجی تجاوزگرانه آن می دانست که خارج کردن مجاهدین خلق ازلیست تروریستی حرکت خطرناکی برصفحه شطرنج سیاست خارجی آمریکاخواهد بود."

البته ماهم دراینکه خروج مجاهدین ازلیستی که حاوی اسامی نظیرگروه ریگی، القاعده واخیرانیروی قدس سپاه پاسداران است وهیچ سنخیتی بااین گروه ندارد موجب تحولی شگرف درعرصه سیاست خارجی آمریکاوبالاخص مبارزات مردم ایران خواهدشد کاملا موافق هستیم بالاخص اینکه بسیاری ازافراد وگروههای جعلی که درغیاب مهمترین گروه مخالف رژیم آخوندی ایران درواشنگتن جاخوش کرده اند باید باروبندیل خودراببندند ورزق وروزی خودرادرجایی دیگرطلب کنند امااینکه این تغییربرای آمریکا ودستگاه دیپلماسی آن خطرناک خواهدبود یارژیم آخوندی ایران که بیش ازسه دهه هفتاد میلیون جمعیت رابه گروگان گرفته است جای بحث وجوددارد

دربخشی دیگری ازاین مقاله کدیوربجای اثبات ادعای خودمبنی برتروریستی بودن این گروه یاضرروزیان آن برای جنبش مردمی ایران که امثال حاج محسن دگمه چی وکاظمی ها نماد خلاف حقیقت بودن آن هستند مدیریت داخلی سازمان مذکوررا باادعای غیردموکراتیک بودن بعنوان مهمترین دلیل خود ذکرمی کند درحالیکه اولا این امردرمقابل گستره فعالیتهای مجاهدین برعلیه رژیم سرکوبگرباقدمت سی ساله یک بحث حاشیه ای وانحرافی بوده که تاثیربرنقش استراتژیک آن گروه دراپوزیسیون ندارد وبسیاری ازشخصیتهای سیاسی ازجمله خودنگارنده منتقد آن هستم وثانیا کسی که خود با جعل شعارجمعیت میلیونی مردم ودرزیرباران گلوله رژیم ایران درامنیت کامل ودرمهددموکراسی جهان مدعی شعار" هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران (واحتمالا اسلام)" می شود نمی تواند مدعی غیردموکرات بودن مخالف خودبشود!!

امابخش نهایی این قسمت اختصاص دارد به ادعای کدیورمبنی برمواضع رهبران جنبش سبزدرخصوص گروه مجاهدین که دراین رابطه بهترازهمه چیزاستنادبه جمله ای است که ازخانم زهرارهنورد درمقاله خود باصطلاح بعنوان کد آورده اند یعنی "جنبش سبزمردمی، زنده وپویاست ودیواربین خود ومجاهدین راحفظ میکند." دراین خصوص باید گفت :

اولا این جمله ترجمان دقیق همان مواضع مجاهدین درمقابل جنبش سبزاست یعنی اینکه مجاهدین نیزباانتخاب رنگ بنفش ضمن حمایت ازقیامهای مردمی دیوارخودرابا جنبش سبزحفظ کرده اند زیرا ازنظرمجاهدین وسایرفعالین سیاسی بسیاری از شعارهای رهبران جریان سبزارتباطی به خواست ونظرمردم ایران ندارد ودراین خصوص ازکدیوروصدری می پرسیم :

آیا تشبیه کردن حاکمیت ده ساله شخص خمینی برکشورکه باعث جنگ، کشتاروآوارگی دههامیلیون ایرانی درداخل وخارج، کشتاردستجمعی زندانیان سیاسی ونهایتا حذف منتظری (مرید آقای کدیور) وتحمیل ولایت مطلقه فقیه وجنایتکاری بنام علی خامنه ای برملت متمدن ایران گردید به دوران طلایی امام مورد تایید مردم ایران است؟

آیا درخواست اجرای بدون تنازل اصول قانون اساسی ازرژیمی که مرجع تفسیرآن ارکانی نظیررهبرخامنه ای وشورای نگهبان انتصابی تحت ریاست علی جنتی وخبرگان رهبری تحت زعامت مصباح یزدی، احمدخاتمی، لاریجانی، شیخ محمدیزدی، دری نجف آبادی وابراهیم رییسی ازآمرین قتلهای زنجیره ای وکشتارهای دهه شصت می باشند امری شدنی وآب درهاون کوبیدن نیست؟!

آیا سرنوشت جنبش سبزنهایتا به سرنوشت اصلاحات خاتمی منجرنمی شود که خاتمی خودراتدارکاتچی کودتاچیان بنامد وحجاریان مغرمتفکراصلاحات وواضع " فشارازپایین وچانه زنی ازبالا" پس ازگذشت پنج سال ازپیروزی اصلاح طلبان آنهارافاقد استراتژی، رهبری، ستاد، خط مشی وحتی تاکتیک مناسب بداند؟!

البته ازهمه جالبترکاسه داغترازآش شدن امثال کدیورومهاجرانی ازمهندس موسوی وکروبی است زیرااین بزرگواران در نسخه جدید منشورجنبش سبزخود دیگرازدوران طلایی خمینی سخنی به میان نیاورده اند ومهندس موسوی نیزآرای مردم به خودراصراحتا " انتخابی بین بد وبرتر" ذکرکرده است که تنها درسایه حکومتی مستبد قابل توجیه است ولی ظاهراآقایان دست بردارنیستند ومفسرمواضع رهبران سبزشده اند که لابد ازهمان سبک وسیاق تفسیرشعار" نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" ملت ایران سرچشمه می گیرد

نکته قابل توجه دیگراظهارنگرانی عمیق این گروه ازحاکمیت مجاهدین بررهبری جنبش درخارج می باشد که تحت پوشش نگرانی رهبران جنبش سبزتوجیه ونمایش داده می شود کدیوردراین خصوص می گوید:

" دراین میان گروهی درمیان ایرانیان خارج ازکشورسعی کرده اند که کرسی رهبری جنبش دموکراسی خواهی مردم را به خود اختصاص دهند و این موجب نگرانی رهبران جنبش سبز شده است"

ودربخش دیگری صبروقرارخودراازدست داده وعمق وحشت خودراازتبدیل مجاهدین خلق به آلترناتیورژیم یا برسمیت شناختن شورای ملی مقاومت بعنوان کنگره ملی ایران چنین بیان می کنند:

" آنها (سران جنبش سبز) مجاهدین خلق را سازمانی تلقی میکنند که میخواهد ازتنش بین ایران و آمریکا استفاده کند تا خود را ازلیست تروریستهاخارج نموده به این وسیله منابع مالی آمریکا را به خود تخصیص داده ازاین طریق به نسخه ایرانی سازمان "کنگره ملی عراق" احمد چلبی تبدیل شود."

نویسنده بیانیه وآقای احمدصدری که احتمالا مسئولیت ترجمه انگلیسی مقاله وانتشارآنرادرمحافل دولتی آمریکا بااتکابرروابط سازمان نایاک برعهده خواهد گرفت حتی درحد کودن ترین فعالین سیاسی یکبارقبل ازاظهارچنین مطالبی ازخود نپرسیده اند آقای احمدچلبی چه نقش موثری درعراق پس ازسقوط صدام حسین داشته است؟ واگروی نقش موثری درسرنگونی رژیم جنایتکارصدام بدست کشورهای غربی ودرراس آن آمریکاداشته است اکنون رژیم ایران باید نگران تکرارآن سناریوبرای خودباشد یا محسن کدیورواحمدصدری بعنوان مخالفان آن رژیم درواشنگتن؟ (شاید هم هردوکه به حقیقت نزدیکتراست!!)

ادامه دارد

Comments