آقای مجتبی واحدی درمصاحبه خود بابالاترین ومهدی یحیی نژاد برای خود دوشخصیت حقوقی وحقیقی قائل شده اند یکی بعنوان سخنگوی آقای کروبی که البته باید توسط مراجع مطمئنی تایید شود ودیگری بعنوان مشاوری که مجازبه ارائه نظریات شخصی خودمی باشد هرچند آقای کروبی مخالف تمام یاقسمتی ازنظرات ایشان باشد
اولا: هنوزهیچ مرجع مطمئنی ایشان رابعنوان سخنگوی آقای کروبی معرفی نکرده است ومتاسفانه آقایان موسوی وکروبی نیزقبل ازدستگیری وقطع ارتباط خود درهیچ بیانیه رسمی وعمومی براینکه دارای چنین سخنگویان یا مشاورینی بابسط ید کامل هستند صحه نگذاشته اند
ثانیا: حوزه مشاورت یک شخصیت طرازاول به همان شخص وسازمان زیربط باوی محدود می شود ونه به مجامع عمومی زیرانفس مشورت دادن ومشورت گرفتن نیزدرهمان چارچوب تعیین می گردد تابحال نیزدرهیچ جای دنیادیده نشده است که فردی باعنوان مشاور فلان شخص ومقام شب وروزدررسانه ها مشغول نظریه پردازی باشد البته این حق طبیعی شماست که بعنوان مجتبی واحد ی فعالیتهای سیاسی داشته وبرای خود وافکارواهداف تان تبلیغ کنید لذا صادقانه توصیه می شود اکنون که به یمن وابستگی به آقای کروبی وهزینه کردن ازاعتبارایشان پلاتفرم این امرفراهم گردیده است دیگربجای خود حرف بزنید ونه آقای کروبی. البته بنظراینجانب بعنوان یک کارشناس دیریا زود خودآقای کروبی درخصوص این وضع وادامه آن بطریفی اظهارنظرخواهند کرد.
ثالثا: ازآنجاییکه درایران هیچ چیزدرسرجای خودقرارندارد وهیچ تعریف مشخص ومطابق استانداردی ازهیچ موقعیتی ازریاست جمهوری گرفته که صرفا آبدارچی برای رهبری بیش نیست تا وزیرووکیل ومعاون ومشاورومدیرکل بهتراست که دوستانی که ازایران می آیند رعایت حال این غربیهاو آمریکاییهای مادرمرده رابکنند زیرادراینجاهمه چیزتعریف خاص خودرادارد مثلا به رییس واداره کننده کنگره Speaker گفته می شود واگرمثلا ما بخواهیم بگوییم سخنگوی مجلس ایران بوده ایم بیچاره ها مارا بارییس مجلس اشتباه می گیرند وبعد براساس پروتکل تشریفاتی همان مقام بامابرخورد می کنند وبعد هم زمانی متوجه می شوند دیگرکارازکارگذشته است.
درخصوص سمت مشاورهم همین است یعنی آقای کروبی ممکنست بخاطرسی سال خدمت درجاهای مختلف وبالاخص دوران کاندیداتوری ریاست جمهوری خود مجبوربه مشورت با حداقل 100 نفردرحوزه های مختلف سیاست داخلی وخارجی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، اداری، حقوقی ونظامی وانتظامی واطلاعاتی ودیگرحوزه هابرای تصمیم گیری بوده اند حال اگرقرارباشد هریک ازاین آقایان یک سبد دستش بگیرد وبیاید به بازارمکاره وبخواهد جنسش رابامارک کروبی بفروشد که دیگرآبرویی برای کروبی آنهم با333 هزاررای باقی نمی ماند لذابه احترام کروبی ومردمی که به ایشان رای داده اندبهتراست حداقل تازمانی که درحبس وحصرهستند رعایت حال ایشان رابکنیم.
نکته اساسی دیگرضربه ای است که ملت ایران ازاین تعریف های دوگانه وشترگاوپلنگی خورده است از"جمهوری اسلامی" گرفته بگیر وبیا تا "روشنفکردینی" که تا به طرف می گویند مسئولیتان درمقابل جمهورچیست اسلام رابرخ می کشند ووقتی ازوی درخصوص عدم رعایت بدیهیات اسلام می پرسی می گوید بخاطرمردم ونظام جمهوریشان حتی احکام دین رانیزمی توان تعطیل کرد حال داستان شخصیت حقیقی وحقوقی آقای مجتبی واحدی است که حرفی می زند حال اگرآقای کروبی تایید کرد یابخاطر شرایط حبس مطلق نتوانست آنراتکذیب کند واحدی می تواندادعا کند که بعنوان نماینده کروبی ازطرف ایشان چنین گفته است واگرهم آقای کروبی اعتراض کردو تکذیب کردند ادعا می کنند که این امرنظرشخصی آقای واحدی بعنوان مشاوربوده است بهرحال آنچه درنهایت حاصل می شود امری است به کام واحدی وبه نام کروبی!!
آقای واحدی دربخش دیگری ازسخنان خود درهمین رابطه بافراموش کردن اینکه اعتبارایشان به سخنگویی یا ارتباط جاری با آقای کروبی واخذ دستورازسوی ایشان وقاعدتا ازطریق فرزندان آقای کروبی است با اشاره به 28 سال سابقه نزدیکی باایشان خود را همطرازآقای کروبی قرارداده ومی گوید خودش فکرمی کند افکارش به کروبی نزدیک است ولی آقای کروبی قطعا این حق راخواهند داشت که بانظرات واحدی بعنوان یک مشاوروباتوجه به تحلیل های خویش موافق نباشند !!
واقعا پررویی وقاحت به این حد راندیده بودیم بنده نیزنظیردیگران فکرمی کردم فقط این احمدی نژآد تخم کفترخورده است که بلد است لاف بزند وبگوید شبها با آقا می نشستیم وبه ریش همه می خندیدیم ونهایتا هم برای ولی نعمت خود جفتک پرانی کند نگو دست بالای دست زیاد است وآقای واحدی هم دستکمی ازرییس جمهورکشورش ندارد باخود فکرمی کردم خداییش بااین استعدادی که واحدی دارد بلاتشبیه اگرکروبی جای خامنه ای رهبرمی شد واحدی هم بدرد ریاست جمهوریش می خورد !!
مجتبی واحدی دربخشی دیگرازمصاحبه اش که سرمنشاء ان همان اعلام وی دربریدن ازاصلاح طلبی بخاطراعلام شرکت درانتخابات از سوی خاتمی یا تعبیرخاصی ازاصلاح طلبی بود با تغییرموضع مجدد خاتمی واعلام عدم شرکت درانتخابات واشتباه بودن انتخابات سال 84 موضع خودراتغییرداده ومی گوید " انکاراصلاح طلبی واصلاحات واقعی مثل انکارکردن روزاست" دراین خصوص به آقای واحدی هم باید تبریک گفت وهم توصیه کرد که باتوجه به این گردشهای 180 درجه ای سریع بهتراست مشاورخاتمی بشود تاکروبی، ضمن اینکه بااین استدلال ماهم می توانیم بگوییم اگرشما وامثال شما مصادیق جنبش سبزی یا تفکرات کروبی هستید مانیزازکروبی وجنبش سبزبرائت می جوییم زیرامافکرمی کردیم که شما ازاعمال قبلی خودپشیمان وتوبه کرده اید وبه همین دلیل شمارادر درون صفوف خود پذیرفتیم البته به شرطی که سردارمدحی دیگری ازتوی شما سربرنیاورد
مجتبی واحدی دربخش دیگری ازمصاحبه خود درحالیکه هنوزیکسال ازورود وی به آمریکا نمی گذرد بافراموش کردن سابقه اصلاح طلبی خودکاسه داغترازآش شده وگوید: «اکنون سوال من ازاصلاحطلبانی که ازشرکت درانتخابات حرف میزنند این است که بگویند چه تغییری درگفتارورفتارحاکمیت مشاهده کردهاند، ازشرکت درانتخابات سخن به میان میآورند؟»
درپاسخ باید گفت اتفاقا مانیزهمین سوال راازشماداریم شمایی که تادیروزمعتقد به حفظ نظام بوده وبه قول خودتان درپی داغ کردن تنور انتخابات وکسب مشروعیت برای رژیم وخامنه ای بودی اکنون چه شده است که یک شبه خوابنما شده ای وبه همقطاران خود آنهم کسانی که درزندانها ایام سپری می کنند نهیب می زنی شاید جرم آنهااینست که هنوزویزای ورود به آمریکا رابرای خود واعضای خانواده هایشان دریافت نکرده اند وسوال بعدی مااینست شما که همان شعارهای رژیم درقبال اصلاح طلبان داخل ایران، اسرائیل ومجاهدین را می دهید چه تقاوتی کرده اید که ازشرکت خود درصفوف مخالفان واپوزیسیون دم می زنید؟ اصولا فرق مواضع شما بارژیم بجزبیرون انداختن شما ازدولت ورژیم بدلیل انتخابات فرمایشی خرداد 88 درچیست؟ چراهمان پسماندهای ذهنی ناشی ازشستشوی مغزی رژیم رابا خود حمل می کنید وبا مشاطه گری به خلق الله عرضه می کنید؟
آقای مجتبی واحدی پس ازاعلام موضع برعلیه اصلاح طلبان داخلی عدم بهبودی دررفتاروگفتارحاکمیت راکه همراه با افزایش ظلم و گردنکشی بوده نشانه ای ازفقدان آزادی درانتخابات آینده ذکرکرده وشرکت درآن رامشروعیت بخشیدن به حکام نامشروع فعلی خوانده است که البته سخن حقی است ولی کسی نیست به این برادربگوید مانیزبغیرازاینکه شما زخم خورده انتخابات خرداد 88 هستید هیچ بهبودی درافکاروکردارتان نمی بینیم وبارویه فعلی پذیرش شمادرصفوف مخالفین رژیم عملا به نامشروعی اپوزیسبون کمک می کند زیرا اپوزیسیون نمی تواند محل حضورموافقین وتثبیت کنندگان رژیمی باشد که بدون اعلام توبه وبرائت آنان ازروشهای بکاررفته طی سه دهه مبنی برخونریزی، غارت بیت المال وتضییع حقوق اساسی ملت یکشبه انقلابی شده اند.
مجتبی واحدی دربخشی دیگری ازمصاحبه خود مدعی می شود که اگرهم اکنون آقای کروبی آزاد هم بودند حاضربه شرکت درانتخابات نمی شدند که دراین رابطه باید گفت ناقلا چشم بسته غیب گفته ای وقتی فریباخانوم (به تعبیراصلاح طلبان) وشاه سلطان حسین(به تعبیر خامنه ای) هم باتاکید می گوید که باوضعیت فعلی حتما درانتخابات شرکت نمی کند وحتی شرکت درانتخابات 84 رااشتباه می خواند دیگر نیازی به اتصال مواضع خودبه آقای کروبی ندارید شما ظاهرادوست دارید درهرجاکه احتمال مخالفت کروبی رانمی دهی نام وی رابه طریقی به زیان بیاوری تاازاعتباراین شخص برای خودت استفاده کنی مامی ترسیم فردا مثلا وقتی درمک دونالد هم باشما مصاحبه بکنند بگویی کروبی هم مثل من کاچ آپ روی همبرگرش می ریخت!!
آقای واحدی درتوجیه موضعگیری شتابزده خود مبنی بر" استعفاء ازاصلاح طلبی" که به سبک محسن سازگارا ازطریق یوتیوب پخش شد دلیل آنرا احساس خطردرمورد ورود دستپاچه ی برخی ازاصلاح طلبان به انتخابات ذکرکرده وبااین خودزنی می خواسته است نظیر دهقان فداکارجلوی اثرسوء این موضعگیری راازمردم ایران دوروازمشروعیت بخشی به رژیمی که به زعم ایشان درداخل وخارج نامشروع است جلوگیری نماید ولی گردش 180 درجه ای خاتمی درموضع گیری بعدی وبالتبع آن آقای واحدی نشان داد که اصلا قطاری وارد تونل نشده بود که نیازبه خودزنی باشد واین داستان ایشان بیش ازاینکه شبیه دهقان فدارکاربشود شبیه همشهری مامی ماند که در عمرش اتوبوس هل نداد بود ولی یکباردراتوبوس هل شده وداده بود!!
آخریکی نیست به این برادربگوید اولا : همیشه اصلاح طلبان بادستپاچگی برای گرم کردن تنورانتخابات وارد آن شده اند وهمیشه در همان تنورسوخته اند نگاهی به کلیه انتخابات برگزارشده حداقل طی این 14 سال چیزی جزاین امرراثابت می کند؟ مگرهمین مسعود رجوی که شماشب وروزتف ولعنتش می کنید بانتخاب خاتمی نگفت که بااین شرکت اصلاح طلبان در انتخابات ده سال به عمررژیم خامنه ای اضافه می شود آنهم نظامی که تافروپاشی آن ازدرون چیزی نمانده بود؟!
ثانیا: اینکه ادعامی کنید حاکمیت کنونی دیگرنه درداخل ونه درخارج هیچ مشروعیتی ندارد باید معلوم شود ازکی این رژیم مشروعیت داشته وازچه زمانی این مشروعیت سلب شده است ظاهراشمانیز22 خرداد88 را بدلیل تقلب رژیم درانتخاباتی که به قول مهندس موسوی " انتخابی بین بد وبدترازسوی مردم" بود مبنای تاریخ عدم مشروعیت حاکمیت می دانید که دراین صورت باید گفت کاملا دراشتباه هستید
آقای واحدی دربخشی دیگرازسخنان خودگفته است که این حاکمیت دیگربه هیچ عنوان شرایط لازم رابرای برگزاری انتخابات ندارد و حتی پیش بینی کرده است که اگرحکومت دست به انتخابات آزاد بزند تن به خودکشی داده است ومامی گوییم برادرازشما بعنوان یک اصلاح طلب فرمان دررفته چنین ادعایی بعید است چراچنین فکری می کنید که رژیم قادربه برگزاری انتخابات آزادنیست اتفاقا براساس معیارهای موردنظرشما وهمفکرانتان که پس ازسه دهه حضوردرمناصب اصلی رژیم مبنای عدم مشروعیت حاکمیت را22 خرداد88 می دانید براحتی امکان برگزاری انتخابات آزاد وجود دارد اگرسخنان بنده راقبول ندارید به آخرین مصاحبه آقای مصطفی تاج زاده مراجعه بفرمایید که ایشان مشارکت 11% مردم تهران درانتخابات دوره دوم شورای شهرتهران راانتخاباتی 100% آزادوسالم نامیده که درتاریخ 100 ساله ایران سابقه نداشته است!! پس ببینید باتعاریف اصلاح طلبان راست ومیانه رو وچپ هم امکان برگزاری انتخابات کاملا آزاد وجود دارد فقط خامنه ای باید کمی بیشترازآن 500 میلیادردلارنفتی راکه چپاول کرده ودرگوشه وکنارقایم کرده است روانه جیب فرماندهان سپاه وبسیج بکند تایک انتخابات 100% سالم باحضور11% مردم همیشه درصحنه وامت حزب الله وخداجوی ایران برگزارنماید درست شبیه همان بنده خدایی که ازش پرسیدند یک دخترنجیب وباکره درشهرمی شناسی گفت آره البته ولی قیمتش ازقبلی ها بیشتره !!
جناب آقای مجتبی واحدی درخصوص توصیه به اصلاح طلبان جهت عدم شرکت درانتخابات برای جلوگیری ازخریدن مشروعیت برای رژیم چشم به توصیه شماعمل می کنیم ولی یک سوال داریم آیا شرکت درچندین انتخاباتی وآخرین آن در22 خرداد 88 نوعی دادن مشروعیت به حاکمیت به قول شما فعلی نبوده است؟ آیا هیچگاه ازخودپرسیده اید که طی سه دهه باشرکت درانتخابات ودفاع ازاصل نظام ودولت پایه های چنین رژیمی که به قول شما جزکشتاروتجاوزوجنایت دستاوردی نداشته است رامستحکم کرده اید؟ آیا هیچگاه از ملت ایران برای مشارکت دراین جنایات وطی سه دهه طلب بخشش کرده اید یاهنوزهم طلبکارید ومردم موظفندبه اراجیف شما تحت عنوان توصیه گوش بدهند ملت همانهایی هستند که طی سه دهه ماهیت رژیم راشناخته وبه مبارزه باآن برخاسته بودند واین شماوامثال شمابودید که باوعده "پرداخت 50 هزارتومان به هرایرانی" تنورانتخابات راآنقدرگرم کردید که خودتان هم درآن سوختید.
مجتبی واحدی درخصوص راه کارمبارزه با حاکمیت نیزایشان با استناد به عدم توانایی مردم به عدم پرداخت هزینه های اولیه زندگی که امری اجتناب ناپذیراست عدم پرداخت قبوض رایکی ازراههای تاثیرگذاربرسرنوشت رژیم خوانده است که این سخنان ایشان مصداق " ازکرامات شیخ ماین است، شیره وراخورد وگفت شیرین است"
کسی نیست به این برادرویحیی نژاد بگوید خوب مگرمجبورید سوال های سخت بپرسید که طرف درقافیه آن دربماند حداقل ازقبل سوال رابه این بنده خدامی دادید تانظیردیگری باخواندن کتاب جین شارپ 200 مورد رابرایتان ردیف کند ازبوق زدن درخیابان باماشین تا کم فروشی درکارمردم.
نه برادرعزیزراهکاراساسی سازماندهی مردم وفعالین، تعیین استراتژی درچهارچوب تغییررژیم، انتخاب تاکتیک ها و روشهای درست مبارزه، رهبری قاطع وپرهیزازایجادسردرگمی درتوده ها با مواضع گنگ ومبهم وزیکزاکی همراه بافرصت طلبی است.
آقای واحدی دراظهارنظرحکیمانه ای وباتاکید براینکه "همه آنرامی داندد" مشارکت گروههای حاضردرصحنه وهمکاری آنان باهم را بعنوان پیش شرط لازم برای موفقیت نافرمانی مدنی بامحوریت عدم پرداخت قبوض خوانده وبر" انسجام عمومی وهماهنگی گسترده " تاکید کرده است . وی انفعال وعدم مشارکت جامعه ایران دراعتراض به وضع موجود راناشی ازعدم همکاری نخبگان ذکرکرده است که متاسفانه خود ودیگرمدعیان جنبش سبزازپیشتازان این تفکرمی باشند
آقای اردشیرامیرارجمند که نظیرآقای مجتبی واحدی هیچ بیشینه ای درجنبش ملی ایرانیان جزعنوان مشاوریکی ازسران جنبش سبز(آنهم پس ازدستگیری کروبی وموسوی) ازآنهادردست نیست دراولین اظهارنظرات خود گروههای طرفدارپادشاهی ومجاهدین را درچارچوب تعیین شده ازسوی خامنه ای خطوط قرمزخودتعیین می کنند ودرخصوص ارتباط با دول نیزاسرائیل را جزومستثنیات ذکرمی کنند که با توجه به شکستن تابوی مذاکره باآمریکا توسط خامنه ای واحمدی نژاد این مواضع نیزدقیقا درچهارچوب نظام است بعبارتی این اپوزیسیون تنهاچیزی که کم دارد تایید کتبی ی مفام معظم رهبری است!!
اگرتادیروز مد شده بود که با چهارروزدستگیری یک فرد، وی بعنوان عضوی ازاپوزیسیون قلمدادشود خوشبختانه آقایان جدید الورود این شرط را هم دیگرازجلوی پای دیگران برداشتند وبعید نیست که دارودسته احمدی نژآد وجریان انحرافی که دربازداشتگاههای سپاه و اطلاعات خامنه ای مشغول اعتراف پس دادن هستند همین روزها بعنوان سران ومشاورین جنبش جدید سبزعازم اروپا وامریکابه شوند.
آقای واحدی ازیک سو اعتراف می کند که به ایدئولوژی معتقد است اما باحکومت ایدئولوزیک موافق نیست بنده که متوجه منظورایشان نمی شوم اگرمنظور وی ازایدولوژی همان تعریف عرفی ومصطلح ازدین نظیرمسیحیت باشد که درروزهای یکشنبه وکلیسا خلاصه می شود مشکلی نیست ولی اگرمنظورایشان ازایدئولوژی همان عمل به احکامی باشد که ازطریق نقل فولهای " قال صادق" و" قال باقر" از سوی روحانیون به امثال ایشان می رسد این سوال پیش می آید مگرمی شود انسان معتقد به ایئولوزی باشد ولی برای اعمال آن ازطریق تشکیل حکومت وبدست گرفتن قدرت تلاش نکند اصل قرائت ایدئولوژیک ازاسلام عمل به احکام است که نهایتا پیرویاشیعه آنراواداربه تشکیل حکومت اسلامی والزامات آن ازجمله "جهاد" و" اولویت حفظ نظام " به هرترتیب ازجمله کشتاروتجاوزوجنایت وسریریدن و غارت اموال مردم توسط رهبران بعنوان انفال وفریبکاری ودروغ تحت عنوان "تقیه" و" توریه" می کند
اعتقاد به ایدئولوژی ومخالفت با حکومت آن به مانند اینست که ما به رستورانی برویم وسفارش یک لیوان آب بدهیم ولی ازگارسون بخواهیم آب درلیوان نریزد دراینصورت دیگرلیوان به چه درد می خورد؟ البته مانظیرآقایان قائل به تئوری توطئه نیستیم واین سخنان آقای واحدی رامشابه سخنان مراد ایشان یعنی خمینی درپاریس وبهشت زهرا نمی گیریم ولی خوشبینانه فرض می کنیم ایشان نیزدرحال گذارازمواضع ایدولوژیک حکومتی ایران به الزامات زندگی دردنیای آزاد می باشند که باید مرحله به مرحله نظیردیگردوستان و همفکران ایشان به انجام برسد
آقای واحدی!! براستی ماهم خیلی خوشحالیم که پس ازگذشت بیش ازسه دهه ازاستقرارحکومت اسلامی که دستاورد آن نابودی کامل ایران درنمام عرصه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی وتعطیلی تمام اصول وفروع دین اسلام ومذهب تشییع بوده است شما هم امروزبه این نتبجه رسیده اید که به خدمت گرفتن احکام دینی واسلامی توسط حاکمیت وحکومت خطرناک است ولی ایکاش شماکه لابد ادعای روشنفکری وپیشتازی دارید کمی به نصیحتهای عمه بیسواد بنده درابتدای انقلاب گوش می دادید که دائم می گفت پسرم مگردر کشورهای دنیا آخوند هم حکومت می کند؟
آقای واحدی پس ازاینهمه صغری وکبری چیدن درجدایی دین ازدولت وادعای هم نشینی 28 ساله با کروبی وبرخورداری ازسمت سخنگویی ایشان خودرا ازموضع کروبی درخصوص "جدایی دین ازدولت" بی اطلاع دانسته ومصاحبه گررا به ادعای کلی کروبی مبنی برتسلیم به آراء عمومی مردم دراین خصوص حواله می دهد انگارقراربوده است سران جنبش سبزکه ادعایشان نمایندگی ازسوی حداقل بخشی ازمردم رادارند نسبت به آرای آنان بی تفاوت باشند!! نهایت اینکه ایشان دراین خصوص نیزچیزی درچنته نداشته وادعایی رادر گردن نهادن به رای مردم کرده است که شعارتمام دیکتاتورهای عالم ازشاه گرفته تاحسنی مبارک وصدام وبشاراسد وقذافی و بن علی وآل خلیفه وعلی عبدالله صالح وخامنه ای است.
آقای واحدی نیزنظیرخامنه ای ودیگرفعالین سیاسی که ازیکسو به تشکیل احزاب وموسسات یک نفره مشهورند ولی ازضمیرجمع " ما" برای خود استفاده می کنند ازنشستن باگروههای مختلف وگردن نهادن به رای اکثریت سخن گفته وادعا کرده است که حاضرهستند بعنوان نماینده باتمام گروههای عضواپوزیسیون بحث وگفتگووهمکاری نماید که البته ظاهرا بنظرمی رسد هدف مشروعیت دادن به خودایشان بعنوان نماینده گروهی ناشناخته است لذا لازم است:
اولا: آقای کروبی صراحتا وازسوی یک یاچند کانال مطمئن ازجمله یکی ازفرزندان امین خود نمایندگی مجتبی واحدی راچه بعنوان سخنگو وچه بعنوان مشاورمعتبرتایید نماید زیرا آقایان کروبی وموسوی طی سی سال گذشته دههامشاوریا همکارنظیراینجانب داشته اند این افراد بدون اینکه لازم باشد توریه کرده ودروغ بگویند یاحقیفتی راکتمان کنند می توانند ادعاکنند مشاورآقایان وباآنها دمخوربوده اند. بنابراین افرادفوق می توانند بدین وسیله ازنردبان کروبی وموسوی بالارفته جایگاه واعتبارخود را درباصطلاح اپوزیسیون وجامعه استوارنمایند درحالیکه امکان تکذیب ادعای آنان تازمانیکه سران جنبش سبزدرحبس وحصرهستند نیزوجودندارد وپس ازآن زمان نیز دیگری اصولا نیازی به تکذیب یاتایید آقایان ندارند همانطوریکه احمدی نژآد دیگرچندان نیازی به تایید وحمایت خامنه ای احساس نمی کند وحتی مدعی می گردد حمایت خامنه ای موجب ریزش 9 میلیونی آرای وی شده است!!
ثانیا: ازآنجاییکه طرفداران پادشاهی ومجاهدین ازموثرترین گروههای عضواپوزیسیون بوده که تنها دردوسال اخیردهها کشته واعدامی داشته اند باید معلوم شود منظورایشان ازگروههامشخصاچه گروههایی هستند وامیدواریم این گروههای موردنظرایشان شامل همان مثال معروف اعدام حسنعلی منصورنخست وزیراسبق ایران نشود که درنهایت معلوم شد هرسه مقتول یعنی "حسن" و"علی" و" منصور" یکی بوده اند!!
آقای واحدی بااظهاراینکه شورای هماهنگی ادعای رهبری نداردجنبش سبزرافراترازشورای فوق وجنبش آزادیخواهی مردم ایران را گسترده ترازجنبش سبزمی خواند
البته واضح است که تمام این بحثها ونیازبه همفکری وهمکاری براین فرض استواراست که اصولاچیزی ازجنبش سبزباشعار" رای من کو" درعرصه سیاسی فعلی ایران بجای مانده باشد وجنبش سبزدرجنبش آزادیخواهی که ماآنراجنبش رنگین کمان ایرانیان باشعار" استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" و " مرگ برخامنه ای واصل ولایت فقیه" می نامیم وبعنوان یک جنبشک استحاله نشده باشد. ظاهرا آقای واحدی که هویت خودرامدیون جنبش سبزهستند براین باورند که هنوزچنین جنبشی وجوددارد ولی آنرادرزیرمجموعه جنبش گسترده تری بنام جنبش آزادیخواهی ایران تعریف می کنند که دراین صورت باید گفت صرفنظرازسران جنبش سبزوافرادی نظیرجنابعالی یا محفلهایی پنهانی نظیرشورای راه سبزامید چه کسانی جنبش اصلی وبزرگترایرانیان راراهبری می کنند؟ وچگونه می خواهید بین این حتبش نوزاد وجنبش پدررابطه برقرارکنید وقتی که مایل به شکستن خطوط ومرزبندی های ترسیم شده ازسوی رژیم برای خودتان (چه بعنوان فرد وچه بعنوان گروه) نیستید.
آقای مجتبی واحدی شاهکارخودرادرمصاحبه فوق دراین بخش باپرت وپلاهایی ارائه می دهند که واقعا بیانگر"حکمت درکردن" و اعتراف به شلم شوربا بودن سازمان جنبش سبزاست یعنی یک شورایی توسط مهندس موسوی انتخاب شده ولی صحبتهاو مواضع آن به کروبی نزدیکتراست!! مهمترین ان مواضع حاکمیت مردم برمردم است(انگارکه قراربوده است که سگهابرمردم حاکم باشند) بعدهم خود وی وآقای امیرارجمند که نان مشاوروسخنگویی سران جنبش سبزرامی خورند عضویت خودرادراین شورانه تنهاانکاربلکه منتقد آن بوده وازموضع بالا بااشاره به روبه بهبود رفتن آن شورا برای بهتروپخته ترعمل کردن اعضای آن آرزوی موفقیت می کنند!!
مجتبی واحدی سپس درحالیکه خود وامیرارجمند هنوزجذب شورای هماهنگی فوق نشده اند به آنهارهنمود می دهد که چنانچه این شورا بتواند افرادی راازگروههای دیگربه خودجذب کند قطعاتاثیرگذارتروموجبات دوچندان شدن ترس ووحشت رژیم را ازخودفراهم خواهد کرد که بایستی گفت آقای واحدی این سخنان شمامرا به یاد سخنان ملاحسنی می اندازد که مدعی شده بود آسفالت سه کیلومترراه یکی ازروستاهای بخش حسنلوی ارومیه آنچنان ضربه ای به دولت آمریکا زد که رونالد ریگان رییس جمهورآمریکا تاصبح نخوابیده بود!!
آخربرادرعزیزچراشعری می بافی که درقافیه اش بمانی، سعید حجاریان که وی رامغزاصلاحات می خواندید پس ازگذشت پنج سال ازحاکمیت اصلاح طلبان ودرشرایطی که دوقوه ازسه سه قوای حکومت یعنی دولت ومجلس وصدها کادرسیاسی تربیت شده درقبل ازانقلاب رابا سابقه دودهه مدیریت کلان اجرایی درتمام ارکان نظام رادراختیارداشتند اعتراف کرد که اصلاح طلبان استراتژی وتاکتیک وسازمان که هیچی نه رهبرداشتند ونه ستاد آنوقت شما یک شورای چندنفره باتجربه محدود (که البته درنیت خیرآنهاهمانند ساده لوحی شان کوچکترین تردیدی نیست) راموجب وحشت خامنه ای خوانده اید؟!
آقای واحدی دربخشی دیگرازسخنان خود بااشاره به حذف نام پادشاهان ایرانی ازکتابهای تاریخ درسی مدارس ومقایسه ان بامکتب ایرانی که اکنون مشخص شده است ناشی ازدوگانگی درمعیارها وانگیزه های باند های طرفدارخامنه ای باجریان باصطلاح انحرافی به سردستگی احمدی نژادواسنفدیارمشایی بوده است این امررابعنوان هشداری قلمدادمی کند که آگاهی مضاعف مردم راطلب می کند که دراین خصوص باید گفت اولا همانطوریکه قبلا توضیح داده شد درحال حاضرمردم خودهوشیارترازروشنفکرانی هستند که پس از گذشت سه دهه وبامهاجرت به آمریکا مهد دین داران وجدایی دین ازدولت هنوزجرئت اقرارصریح به آن را آنهم بعنوان مشاوروسخنگوی رهبران جنبش سبزندارند ثانیا شما که این دوگانگی آشکارشده درحاکمیت رادلیلی برفریبکاری می دانید که البته همه کس حتی پایین ترین اقشارجامعه هم به آن اذعان دارند چرا درمورد خودتان سخن نمی گویید که چگونه می توان دم ازمخالفت بارژیمی زد ودرعین حال به معیارها وشعارهای همان رژیم پایبند بود؟
جنابعالی وبرخی ازهمفکرانتان که این سالها چون غریقی که برای نجات خود متشبث به هرحشیشی می شود سراسیمه به غرب پناه آورده اید یعنی جایی که بیش ازسه دهه مامن مهاجرانی ازاکشوربوده است که باهرموج سرکوب به آنجاگریخته اند وازفضای آزادغرب وتسهیلاتی که نظام های دموکراتیک غربی بدون هرگونه منت ودرخواستی دراختیارتان گذاشته اند استفاده می کنید چرامجددا بااستفاده ازهمین امکانات به ترویج افکاری ایئولوژیک می پردازید که جزکشتاروتجاوزوجنایت میوه ای نخواهدداشت.
آقای مجتبی واحدی این ایئولوژی است که آخوند محسن کدیورراوادارمی کند همزمان بااستفاده ازبورس دانشگاه دوک وتلویزیون صدای آمریکا وجلوی چشم میلیونهابیننده شعار" نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" راتبدیل به " هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران" بکند که منظورهمان شعارحمایت ازحزب الله لبنان، حماس، جهاداسلامی وسوریه و....است وبعد هم همان شخص درهمان زمان مقاله ای در نشریات آمریکایی منتشرمی کند وازدولت آنهامیخواهد مجاهدین خلق رابدلیل شرکت درترورچند ژنرال ومستشارآمریکا در40 سال قبل ازلیست سیاه گروههای تروریستی وزارت خارجه خارج نکند!!
نه ما ونه بخش عمده ای ازمردم دنیا وحتی مردم اسرائیل طرفداربسیاری ازسیاستهای دولت این کشورنیستیم ولی به این بیماری مزمن که سی سال است خمینی وخامنه ای مارابه آن دچارکرده اند که انگارکشورماهیچ مشکلی ندارد الا اسرائیل نیزدچارنیستیم که دراولین اظهارنظرخود بجای اشاره به وضعیت مصبیت بارمردم درتمام زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی " اعلام برائت ازاسرائیل" و ایضا "برائت ازمجاهدین وطرفداران نظام پادشاهی" رادرسرلوحه امورخود بگذاریم کاشکی اگرهم سه سال دیگرکه الویتهای جنبش مردم ایران راپیگیری کرده بودید شماراواداربه اظهارنظردرخصوص مواردی نظیراسرائیل می کردند حداقل درحد دفاعیات شیخ عبدالله نوری وزیرکشورخاتمی اظهارمی کردید که می گوید " ما درخصوص مساله صلح اعراب واسرائیل ازفلسطینی ها فلسیطینی ترنمی شویم " ویا کاشکی زرنگی اسفندیاررحیم مشایی راداشتید که بجای نفی دولت اسرائیل ازموضع ایجابی بردوستی مردم اسرائیل با ایران تاکید می نماید که این نشان می دهد هنوزراه زیادی مانده است تابه پختگی حداقلی درحد مشایی برسید کسب تجربه وبرخوردمعقولانه عبدالله نوری پیشکشتان!!
آقای مجتبی واحدی دربخشی دیگرازمصاحبه خود که معلوم نیست مخاطب آن مردم داخل یاخارج ایران، دولتهای خارجی، گروههای اپوزیسیون، بریده ها ازحکومت، وابستگان به رژیم هستند اندرزمی دهد که بایستی هوشیارباشیم واجازه بدهیم نیروهای جداشده و باصطلاح ریزشی نظام جذب اپوزیسیون بشوند وازاین طریق ازحاکمیت مشروعیت زدایی بشود که دراین خصوص باید گفت مگرتا بحال خدای ناکرده کسی جلوی این افراد راگرفته است الحمدالله که این افرادعمدتا ازفرودگاه امام خمینی وبدون هرگونه ممنوع الخروجی وباپاسپورت دولت جمهوری اسلامی سوارایران ایرشده وپس ازتوقف وجابجایی هواپیما درفرودگاه ثالث آنهم بدلیل دوری راه وعدم پروازمستقیم ایران ایربه آمریکا تشریف آورده وبلافاصله نیزامکانات مصاحبه ومطرح شدن آنها ازسوی صدای آمریکا فراهم بوده است امکانی که حتی دردولت متبوع خود نداشته اند واتفاقا اهمین امکانات اختصاصی نه تنهاباعث شده است که این افراد ازگذشته خود تبری نجویند بلکه طلبکارانه خودرادرصفوف اول مبارزه بارژیم جازده وباشعارهای انحرافی، فریب افکارعمومی وتلاش جهت به حاشیه راندن مخالفان واقعی رژیم سعی برفراهم آوردن شرایطی کنند که عملا به تداوم طول عمررژیم می انجامد داستان سردارحفاظت اطلاعات سپاه محمدرضا مدحی واظهارات وقیحانه حیدرمصلحی وزیراطلاعات خامنه ای مبنی برتوانایی سازمان امنیت کشوردر اعزام نفوذی یا تاثیرگذاری برعناصری ازاپوزیسیون علیرغم بلوف زنی ها زنگ خطری بود که اپوزیسیون رانسبت به این مخالفان نورسیده حساس کرده است بالاخص اینکه اینها دیرآمده اند وباشعارهای تند می خواهندزود هم بروند !!
آقای واحدی دربخشی دیگرازسخنان خوددرمورد پایبندی آقایان کروبی وموسوی به آیت الله خمینی آنرا ناشی ازعلاقه شخصی ایشان به رهبرانقلاب دانسته اند که البته به معنی خالی ازخطابودن وبعبارتی معصوم بودن خمینی نیست وظاهرابدرستی گفته اند که امکان پیگیری خطاها وجنایات واقع شده درآن دوره وجوددارد ونهایتانیزباتوجه به تلاش همراه باریسک وخطرات آقایان کروبی وموسوی جهت استیفای حقوق حقه ملت (که احتمالا منظور وی درحد تقسیم قدرت باآنها ازسوی خامنه ای ودادن پستی درحدریاست جمهوری است) خواستارعنایت به برآیند کارآنهاشده اند
البته بخشی ازسخنان ایشان درست است واینکه برخی افرادمی توانند علاقه شخصی به افراد داشته باشند مثلا انسان ممکنست فاشیست نباشد ولی ازشخصیت آدولف هیتلربدلیل نظم وانظباط ارتش آلمان درزمان جنگ دوم جهانی خوشش بیاید یا مثلا ازحکومت فیدل کاسترو واستالین درکوبا وشوروی متنفرباشد ولی وقتی به کارخدمات پزشکی یا فداکاری ارتش سرخ درجنگ کبیرمیهنی می نگرد ناخواسته ازاین رهبران وکشورهایشان باافتخاریادکند.
مهم این نیست که اکنون ازعلاقه شخصی موسوی وکروبی به خمینی سخن بگوییم یا ازعلاقه صادق زیباکلام به رضاشاه یامسعود بهنود به احمدشاه قاجارمهم اینست که اظهارعلاقه آقایان ( بالاخص زمانیکه همراه با مسند نخست وزیری وریاست مجلسی آنان بوده است) نباید نوعی مشروعیت بخشی به جنایات وخسارات جبران ناپذیری باشد که برملت وکشوردرآن ایام وپس ازآن به اعتبارمعیارهای باقیمانده ازآن دوران رفته است، وقتی موسوی وکروبی ازدوران طلایی خمینی می گویند یعنی تایید سیاستها، عملکردها ومعیارهاونهایتا پلاتفرمی برای نظام که خروجی آنرا حتی احمدی نژاد ومشایی هم اینروزها دارند مشاهده می کنند دیگرانی که سه دهه است طعم تلخ آنرا چشیده اند طبیعی است جای خوددارند.
ما امروزاگرازنظامهای سیاسی دموکراتیک درغرب ونظام حاکم برآمریکا وبرخی معیارهای آن دفاع می کنیم نه بخاطرعملکرد افرادی چون نیکسون، فورد، کارتر، بوش، ریگان، کلینتون واوباماست بلکه بخاطرپلاتفرمی است که بدست جورج واشینگتن، توماس جغرسون، ابراهام لینکلن، بنجامین فرانکلین ونهایتامارتین لوترکینگ گذاشته شده است وبه مانند ریل قطاری دیگران راواداربه حرکت درهمان مسیرمی کند. لذا آقایان موسوی وکروبی نباید بگونه سخن بگویند که پلاتفرمهای ویرانگری راکه درزمینه های مختلف دردهه اول انقلاب توسط ایت الله خمینی بنیان گذاشته شده تحت عنوان دوران طلایی موردتایید قرارگیرد وچنانچه به عمد یابه سهو چنین تاییدی صورت گرفته یا القاء گردیده بایستی فورا تصحیح گردد که البته شواهد امرازجمله مانیفست اصلاح شده جنبش سبزظاهرا گواه براین امرمی دهد.
آقای مجتبی واحدی درفرازی دیگرضمن اعلام بی کفایتی وغیرکاربردی بودن قانون اساسی فعلی که برهمگان ازجمله دولتمردان ایرانی نیزاظهرمن الشمس گردیده است چنین القاء می کند که گویا مواضع سران جنبش سبزرابیان می کنند در حالیکه هیچگاه آقایان کروبی و موسوی قانون اساسی فعلی رابی اعتبارنخوانده وبراجرای بی تنازل وهمه جانبه اصول آن که دربرگیرنده حقوق ملت است تاکید کرده اند ودربیانیه ها ونشستهای مشترک بارها ازرهبران کشورخواسته اند به اصول قانون اساسی پایبند باشند لذا بهتراست ایشان درجایگاه مشاوریا سخنگورعایت امانت راکرده وبجای استفاده ابرازی ازبرخی نظرات آقایان شجاعانه نظرات شخصی خودرابیان نمایند
آقای واحدی درزمینه مذاکره وهمکاری بادولتها وگروهها باردیگربامخلوط کردن مواضع ومناقع شخصی خود باکروبی وملت ایران گفته است که ازهرگونه مذاکره ای بادولتهای خارجی(به استثنای اسرائیل) وگروههای سیاسی(به استثنای مجاهدین) بنا برنظرشخصی خود همکاری می کند هرچند ممکن است بخشی ازمردم وحتی آقای کروبی که وی مدعی نمایندگی وی است باآن مخالف باشند وی دراستدلالی خنده داردلیل مستثنی کردن اسرائیل ومحاهدین را استفاده دولت وگروه مذکورازهمان ابزاری ذکرکرد که دولت ایران برای بقای حاکمیت خود ازآن استفاده می کند!!
توجه دقیق به سخنان واحدی ونحوه چینش کلمات نشان می دهد که وی درحال دادن سیگنال به دولتها وبازکردن نوشابه برای خود است درحالیکه اگردولتهاحتی درحد دربان وزارت خارجه آمریکامایل به ملاقات وشنیدن سخنان ایشان باشد دلیل آن اشتیاق به آگاهی ازنظرات آقای کروبی آنهم بدلیل نمایندگی بخشی ازافکارعمومی ایرانیان است که بنفع وی درانتخابات ووقایع بعد ازآن شرکت کرده اند وگرنه شخص واحدی که محلی ازاعراب ندارند که دولتها مایل به مذاکره باوی باشند متاسفانه این یوتیوب بازیها این عارضه رادارد که انسانها رامتوهم می کند
نکته دوم این مطلب که تحت عنوان زیرکانه تحریم سازمان مجاهدین به چشم می خورد سیگنالی است که به دیگرگروههای لابیست رژیم وحتی سلطنت طلبان می دهد که برخلاف برخی مواضع وی آمادگی کامل برای همکاری وی رامیرساند وبازهم یادآور همان داستان نوشابه بازکردن برای خود وبرپایی عروسی تاحد 50% بدلیل موافقت داماد است و.....
اتفاقا آشکارشدن این مواضع واحدی که حرف دل خیلی ازاصلاح طلبان حکومتی واهل مماشات باداخل وخارج است را بایستی به فال نیک گرفت زیرا مدتها بود که می خواستم مطلبی دراین خصوص بنویسم که چرابرخلاف ظواهرکه نشان ازتضاد آنتاگونیستی آخوندها با سلطنت طلبان بدلیل سرنگونی حکومت سلطنتی وجایگزینی آن با نظام ولایت فقیه دارد امکان توافق طرفداران رژیم مذهبی با طرفداران سلطنت بیش ازامکان توافق طرفداران رژیم مذهبی با سازمانهای نظیرمجاهدین است که هم بخاطرمبارزه انقلابی مشترک بارژیم شاه وهم اعتقادات مذهبی انتظارآن می رود
(مخاطبین محترم توجه کنند که الزاما منظورم ازسلطنت طلبان شخص رضاپهلوی یا نظام پادشاهی نیست بلکه کسانی است که نیروی جاذبه به مرکزی شان قوی است وباهرکه درقدرت باشد می سازند وزمانی هم به مخالفت باقدرت مرکزی می پردازند که یا دیگرچسبیدن آنها به مرکزیت مناقعی برای آنهاندارد یا قدرت مرکزی آنهارا بدلایلی طرد کرده است)
دلیل عمده آن که ریشه های آن راحتی درحکومت پهلوی می توان دید اینست که اصولا روحانیت بعنوان نماینده دین وقاهریت الهی وسلطنت بعنوان نماینده قدرت متمرکزدوبال استقراردیکتاتوری هستند وبعبارتی لازم وملزوم همدیگرهستند حال ممکنست که دربرهی اززمان یکی ازاین بالها قوی ترازدیگری گردیده، نقش محوری بخود گرفته ودیگری راتحت سیطره خودبگیرد ولی هیچگاه این دوهمدیگررابطورکامل حذف نمی کنند حتی درهمین انقلاب ایران هم اگرنیک نظربکنیم می بینیم که انقلابیون وسکولارهای واقعی(حتی مقید به رعایت شعائردینی درحوزه خصوصی) همگی یاکشته شده اند یا زندانی اند یادرحاشیه قرارگرفته اند وجای آنهارا افرادی (البته باگذاشتن ریش وگرفتن تسبیح) گرفته اند که ریشه های خانوادگی انها به همان سلطنت طلبان برمی گردد. درهمین یک دهه اخیرببینید مراجعی نظیرمصباح یزدی، مکارم شیرازی علم الهدی و.....دراطراف خامنه ای جمع شده واوراتامقام الوهیت بالابردندکه درزمان محمدرضاشاه یا مشغول دعا به حان محمدرضاشاه بودند ویا درآخرین صف مبارزه واکنون نیزهمان آدمها ونوه ونتیجه هایشان همان رفتاررابا خامنه ای دارند لذا بی جهت نیست که آناتول فرانس نویسنده فرانسوی وبرنده جایزه نوبل ادبیات می گوید که " کاملترین انقلاب، انقلابی است که آخرین پادشاه با روده های آخرین کشیش بدارآویخته شود"
عزیزانی نظیرمجتبی واحدی، محسن کدیورودهها شخصیت دیگرکه بعنوان روشنفکران مذهبی یا روشنفکران دینی طی سالهای اخیرروانه کشورهای اروپایی وآمریکاشده اند نیزبدلیل وابستگی به این تفکرریشه ای که من دوست دارم آنرا بیشتریک نحله فکری بخوانم نیزجدا ازاین قاعده نیستند لذا موضعگیریهای کورآنها برعلیه مجاهدین (باهمه اشکالاتی که به این سازمان وارداست) بیش ازاینکه منشعب ازشستشوی مغزی آنان توسط دستگاههای تبلیغاتی رژیم باشد ناشی ازهمان جهان بینی گرایش به قدرت چه ازنوع آسمانی آن وچه ازنوع زمینی آن است
اینکه گفتم من دوست دارم آنرایک نحله فکری بخوانم برای اینست که هنوزامیدوارهستم که با طولانی شدن استفراراین افراد درغرب وآشنایی روزمره با اصول دموکراسی بتدریج روحیه تساهل، تسامح وشریک کردن دیگران درپیروزیها وشکستها برآنها مستولی وبجای اتکاء بر قدرت های غیبی یاسایه های آنان درزمین خود درپی گره گشایی ازگره ناگشوده خویش و ملت ایران برخواهندآمد.
آقای مجتبی واحدی درخصوص کشتارتابستان 67 که طی آن هزاران زندانی بیگناه بدارآویخته شده علیرغم آگاهی کامل از آن بعنوان جنایت علیه بشریت که حتی منجربه برکناری آیت الله منتظری رهبرآینده نظام پس ازآیت الله خمینی گردیدخود رابه تجاهل زده وبااحمق فرض کردن مخاطبین خود با ذکرجمله " اگرحتی یک نفرهم بیگناه کشته شده باشد باید مورد بررسی قرارگیرد" عملا تشکیک درقتل عام فوق را که اکنون برتمام جهانیان محرزگردیده است رندانه به نمایش می گذارد وفورا درهمان جمله به حضورمجاهدین درعراق درجریان سالهای پایانی جنگ اشاره می کند که درواقع استفاده ازهمان ترفند رژیم برای برای پوشاندن قتل عام زندانیان سیاسی است وی بدون اینکه مشخص کند محکومیت حمله دولت عراق به اردوگاه اشرف موضع شخصی وی است یا به نمایندگی ازسوی سران جنبش سبزومشخصا مهدی کروبی آنرا دلیلی بر آزادیخواهی خود می داند درحالیکه حتی رضاپهلوی که رژیم پدرش بیشترین ضربات راازسوی این سازمان وجنگهای چریکی اعضای آن متحمل شده بود خیلی زودترازدیگران جنایت رزیم عراق درپایگاه اشرف وقتل 36 مجاهدرا محکوم کرد.
نکته اساسی درموضگیری مجتبی واحدی وامثالهم که برخلاف برخی ازدیگراصلاح طلبان جنایت عراق دراشرف رامحکوم کرده اند اینست که این امررابعنوان دفاع ازحقوق فردی (مجاهدین قربانی شده) درمقابل حقوق سازمانی مطرح می کنند درحالیکه اتفاقا نه تنها حقوق فردی بلکه سازمانی آنهانیزباید موردتوجه قرارگیرد زیرا:
اولا مجاهدین درهیچ دادگاه رسمی وقانونی متهم به تروریزم نشده اند وهیچ شاکی حقیقی وحقوقی نیزتاکنون ازآنها در دادگاههای صالحه شکایت نکرده است .
ثانیا بافرض خطابودن حضوردرعراق درزمان جنگ دوم باایران تعداد زیادی ازجمله نیروهای وابسته به جبهه ملی شاخه بختیار، طرفداران پادشاهی یعنی تیمساراویسی ، شیخ علی تهرانی داماد خامنه ای درهمان هنگام درعراق بوده وباحاکمان بغداد همکاری داشته اند ودرزمان جنگ اول ایران باعراق در1353-1352 نیزآیت الله خمینی ازتضاد دورژیم به نفع اهداف خود بهره گرفته است که نمونه آن رادیوروحانیت تحت سرپرستی سیدمحمود دعایی بوده است
ثالثا: چطوردردفاع ازعملکرد رژیم کشتن هزاران جوان ایرانی مجاهد وغیرمجاهد راکه تمام ملت ایران وجوامع حقوق بشری برآن صحه گذاشته موردتشکیک قرارداده ورسیدگی به آنرا به آینده نامعلوم حواله می دهید ولی برای مجاهدینی که درصدد استفاده ازتضاد دو رهبرروانی وجنایتکاردرعراق وایران بوده اند قرارمجرمیت فوری صادرکرده وبدون محاکمه آنها رامحکوم می کنید.
رابعا:شما که اینقدروطن پرست بوده ومجاهدین رابدلیل همکاری بادشمن خمینی محکوم می کنید چرا باگشاده دستی آمادگی خودراجهت مذاکره وهمکاری با دولتهای متخاصم کشورخود اعلام می کنی آری مرگ خوب است ولی برای همسایه !!
درست است که به قول ناطق نوری ملت ایران حافظه ضعیفی دارند ولی یادشان نرفته است که بسیاری ازاصلاح طلبانی که همه را ازهمکاری باآمریکا وانگلیس ودیگرکشورهای غربی برحذرمی داشتند وافزایش بودجه صدای آمریکا وراه اندازی تلویزیون بی بی سی راموجب تضعیف جنبش اصلاح طلبی وانگ خوردن باآن می نامیدند وقتی پایشان به آمریکا وانگلیس رسید نه تنهاسرازصدای آمریکا ومراکزمطالعاتی تحت الحمایه عربستان سعودی درآورند که اکنون به استخدام خود در کتابخانه جورج بوش افتخارمی کنند
برادرمجتبی واحدی، لابد شنیده اید که ازقدیم گفته اند رطب خورده کی منع رطب کند مشکل شما ودیگرهمفکرانتان اینست که آب ندیده بودید وگرنه شناگرهای قابلی بودید واکنون که فکرمی کنید به آب رسیده اید می خواهید شیرجه بزنید فقط حواستان باشد اول چک کنید که آبی در استخرباشد وگرنه باسربه زمین خواهید خورد حرص وولع راکناربگذارید ونظیرسردارانی نباشید که ازسیم خاردارپادگانها به حکومت رسیده وبه صغیروکبیرمملکت رحم نکردند لطفا پیاده بشوید وبگذارید باهم این راه درازدموکراسی رابرویم شاید دراین مسیرطولانی فرصتی برای گفتگو بجای تخطئه دیگران باشد.
Comments
Post a Comment