آیا ماجرای فرمانده علایی فروکش کرده است؟


درحالیکه خامنه ای تصورمی کند باتهدید به مجازات فرمانده حسین علایی به اتهام محاربه، ارتداد وخروج برولی فقیه وی را واداربه عقب نشینی کرده وموقتا بحران راخوابانده است اما تداوم نامه نگاریها نشان می دهد که موضوع نوشته 19 دی وی نه تنها بدلیل تاثیرعمیق آن بربدنه وتعدادی ازفرماندهان سپاه پابرجاست بلکه شعله های آن به دامان هاشمی رفسنجانی نیزسرایت کرده ومی رود تا درکنارسایربحران ها تبدیل به جرقه ای بربشکه باروت وخشم متراکم بخشی ازمردم حتی وفاداربه رژیم بدلیل ابعاد گسترده ظلم وفساد موجود درحاکمیت بزند.


درهمین رابطه 12 تن ازسرداران که بانامه عتاب آمیزخود وبه تقلید ازنامه 24 سرداربه محمدخاتمی خواسته بودند بایک تیردونشان بزنند اکنون که با پیامدهای دامن زدن به بحران مواجه شده اند اینبارازدردیگری وارد شده وبا گذاشتن عبارتی درنامه خود وانتساب آن به وی ازمواضع قبلی خود باصطلاح عذرخواهی کرده قیافه ملتمسانه ای بخود گرفته اند درحالیکه کسی که باالفبای ادبیات وفرهنگ حاکم براین حلادان آشنا باشد می داند که توبه گرگ مرگ است


سرداران مزدورفوق که دستشان تامرفق به خون جوانان وطن آلوده است ومسئول بسیاری ازفجایعی هستند که حداقل طی 15 سال گذشته براین کشوررفته است به مثابه یک آلت فعل بی اراده دردست تاریکخانه بیت رهبری ابتداء دستورحمله به سرداربزرگ جنگ را تامقایسه وی با عمرسعد وشمرذی الجوشن می گیرند وپس ازمواجه شدن با پیامدهای خودفروشی رذیلانه خود به اشاره همان سرانگشتان 180 درجه تغییرموضع داده ومدعی می شوند به یکباره بامشاهده نامه بعدی وی دریافته اند که وی همنشین آنها درشب های عملیات و پایگاه منتظران شهادت بوده وجای جای خاک مقدس جنوب وقرارگاه نوح مقدم فرماندهی وی وهنوزخروش الهی وی برعلیه شیوخ درباری عربستان درمدینه منوره درگوش آنهاطنین اندازاست!! البته این سرداران آنقدر مشغول پاچه خواری وانجام ماموریت محوله بوده اند که فراموش کرده اند مهمترین مسئولیت فرمانده حسین علایی درآبهای خلیج فارس ودست وپنجه نرم کردن با ناوگان پنجم آمریکا وفرماندهی مرکزی آمریکا بوده است که امروزنهیب عناصررده چندم آن باعث تکذیب مواضع مقامات نظام درتهدید به بستن تنگه هرمز ازصدرتاذیل حکومت شده است.


ماجرای حمله به فرمانده علایی تنها به بدنه سپاه ختم نشده که آثارآنرا دربخشی از نامه زیبای فرماندهان ورزمندگان لشکرعاشورای آذربایجان این فرزندان غیورستارخان وباقرخان چنین می خوانیم:

" دلسوزان وعلاقمندان به مملکت وملت متعجب ومتأسف اند که ماجرای اسفبارغارت هزاران میلیاردی ازاموال ملت مظلوم ایران، رگ غیرت مدعیان را به جنبش وا نمی‌دارد اما مقاله‌ای تاریخی وتحلیلی که به مختصات حکومت غیرمردمی، فاسد واستبدادی شاهنشاهی پرداخته، این چنین عنانشان ازکف بریده وخوابشان را آشفته کرده است. آنان چه نسبتی میان خود وعلائم ذکرشده درمقاله سردارعلایی یافته‌اند که بی‌محابا به لعن وسب‌اش پرداخته‌اند؟ اگردراین کشورعلایی با این همه سوابق رزمندگی وایثاروخدمت بی‌بصیرت باشد پس چه کسی با بصیرت است؟"


وادامه می دهند:


" آیا شکستن حرمت حریم خانه وکاشانه بی‌آلایش سرداری ساده زیست مصداق بصیرت است؟ آیا سکوت وسکون دربرابرفساد‌ها و تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها که همچون موریانه‌ای ازسروکول جامعه بالا می‌روند نشانه بصیرت است؟ چرا قانون شکنی‌ها و پرده دری‌ها و بی‌اخلاقیهای عده‌ای صاحب مکنت که زمین و زمان را برای به دست آوردن خواسته‌هایشان بهم می‌دوزند وفسادشان شهره آفاق گردیده رگ غیرت برخی ازمدعیان را نمی‌جنباند؟ آیا این است راه ورسم دفاع ازآرمانهای شهداء ومردم وانقلاب که چاپلوسان ونان به نرخ روز خورندگان درحاشیه امن ومصونیت آهنین قرار گیرند ودلسوزان ونخبگان ومنتقدین نا‌عدالتی‌ها وتبعیض‌ها درمعرض اهانت وسرکوب واقع شوند؟ بدانیم که افسارشترخشونت وپرده دری وسرکوب ازکف ساربانان خارج شده واین شترعاقبت روزی درمقابل منزل آنان نشسته و تاریخ را تکرارخواهد کرد."


زهراباکری، خواهرمجاهد وفرماندهان شهید وسرفرازلشکرآذربایحان علی، مهدی وحمید باکری درنامه ای به حسین علایی چنین می گوید:


" سردار قهرمان دفاع مقدس جناب آقای حسین علایی، بدین وسیله بر خود لازم می دانم از شما به خاطر تمام تلاشهایی که در موقعیت کنونی در جهت پاسداری از خون شهدا و منویات و آرزوهای برادرانم علی، مهدی و حمید داشتید تشکر کنم. آرزوی آنان دیدن میهنی آزاد، به دورازفساد وتبعیض وبه معنای واقعی اسلامی بود. دعا می کنم روح شهدا حافظ شما باشد."


احمد وحدت خواه نویسنده خوش فکروقلم ما درمقاله اش درسایت گویا باعنوان " آه شاه " سوالات نغزی راچنین مطرح می کند:


" چرا نویسنده (فرمانده علایی) در دالان های خیال خود با "روح" شاهی گفتگو می کند که به زعم رژیم جانشین او دیگر به تاریخ پیوسته است؟ گفتگوی خیالی یک سپاهی بازنشسته با یک (شاه) "مرده"چه خطری را می تواند متوجه رژیمی کند که مدعی است جهانی در انتظار الگو برداری از آن نشسته است؟ "


اما ایکاش موضوع همدلی بافرمانده سرفرازجنگ به همین ها خاتمه می یافت سردارجانبازعلی صنیع خانی برادردوشهید که اینجانب افتخار زیارت برادرسیدمحمد ( ازفرماندهان ارشد وشهید لجستیک سپاه وجنگ) را در کارنامه ام دارم و وی رانیزازدردمندانی می شناسم که در زیرنگاه کینه توزانه حفاظت اطلاعات به خود هرازچندگاه قلم خود رادرنهیب به رهبران ودفاع ازحقوق مردم ازنیام بیرون کشیده برسرمسئولین کشورمی تازد وی درنامه خود به فرمانده علایی می گوید:


"حسین علائی‌ها را ارزان به دست نیاورده‌ایم که حالا به مقایسه‌اش با شمربن ذی‌الجوشن وسایر صحابه پیغمبر که با انگیزه دنیا خواهی به علی(ع) پشت کرده اند. بخواهیم او را از کف بدهیم. عزیزم بر شاخ نشسته‌ایم ، و از بن می بریم!!."


وی درفرازی جالب ازنامه خود ازاینکه 12 سردارفوق بجای دست مریزدا گفتن به علایی که حرف دل همه رازده است!! اظهارگله مندی کرده باکنایه ای درخصوص واگذاری سهام اموال دزدی به سرداران شریک وهمدست خامنه ای می پرسد:


" چرا برخی سایت‌هایی که متعلق به اصول‌گرایان است باید جرات به خرج دهند و او را بریده ازانقلاب ونظام معرفی نمایند مگرحسین چه خواسته‌ای داشته، اوازاین دنیای پرزرق وبرق وشیرین درذائقه دنیا داران چه سهامی را به خود اختصاص داده است؟ دردوران دوستیت با او، آیا اقدامی درجهت اثبات شائبه قدرت طلبی دراو یافته‌ای؟ "


اما ازآن جالب ترپیامد مقاله علایی است که بتدریج دارد برسرنوشت هاشمی رفسنجانی ومشی وی درمقابل رهبری نیز تاثیرمی گذارد. تعدادی ازرزمندگان طی نامه ای که باعبارت براندازانه "بسم الله قاصم الجبارین" یعنی خدانابود کننده ظالمان است شروع می شود به وی گفته اند:


" جناب آقای هاشمی نگذاريد اين ننگ بردامان دلسوزان واستوانه های نظام ويادگاران عرصه جهاد ومبارزه بنشيند که چرا سکوت کرديد و گذاشتيد دشمن قسم خورده وعناصرشان درکشور، اين همه جنايت انجام بدهند و اين همه دردين و انقلاب انحراف وارد کنند. خواهش می کنيم سکوت را بشکنيد ومستحکم و استواربه صحنه بياييد ودرمقابل آنها بايستيد."


امروز همه حق گويان از رفتار شما متعجبند. می گويند هاشمی کجاست؟ چه می کند؟ آيا اصلا نقش و مسئوليتی دارد يا نه تنها به يک پست و مقام بسنده کرده و بازنشسته شده است؟ توقع مردم از امثال آقای هاشمی چيز ديگری است. وقتی مردم می بينند که هنوز هم بسياری از مردم و مسئولين چه در نهادهای نظامی و کشوری و چه در نهاد اطلاعاتی و امنيتی و حتی مردم عادی منتظر حرکتی و صحبتی از سوی شما هستند برای شان سخت است که نگاه کنند افراد ناچيز و کم توان و حقير شما را مورد تمسخر و بازخواست قرار دهند


امروزجوانان ما سوال می کنند اين بود آقای هاشمی دوران امام؟ اين بود سردارسازندگی؟ اين بود کسی که هروقت دردرون نظام مشکلی بوجود می آمد با صحبت ها وکلام پدرانه خود مشکل را حل می کرد؟ اين بود کسی که هرموقع کشورمورد هجوم دشمنان قسم خورده نظام قرارمی گرفت با سخنرانی های خود بخصوص درنمازجمعه و درروزقدس پوزه آنها را بخاک می ماليد؟ آيا هاشمی آنگونه بود و يا نه مانند امروزی دربرابرهرگونه هتاکی وهتک حيثيت خود وخانواده اش سکوت می کرد و روزبه روزازصحنه اصلی کشوربه کناری گذاشته می شد.


ونهایتا این رزمندگان دوران جنگ می گویند:


اگرشما همانند يک انقلابی بپا خيزيد ومحکم بايستيد وازسرآرمانهای انقلاب ومردم کوتاه نياييد مردم تا پای جان پشت سرشما خواهند ايستاد. اينباراگرمردم به صحنه بيايند تکليف تمامی خائنين به مردم را يکسره می کنند. ونشان می دهند که تنها ملاک وضعيت فعلی افراد نيست."


درجناح اصول گرایان وکودتاچیان نیزمحمدنوری زاد با مقایسه سخنان عماد افروغ دربرنامه پارک ملت که امکان استیضاح رهبری راتوسط تک تک آحاد ملت مطرح کرده بود وگفته است " اگررهبری نتواند پاسخ انتقادات به مردم خود را بدهد خود بخود معزول است" نیزبه استاندارد های دوگانه دربرخورد با فرمانده علایی واین کارشناس اصولگرا اشاره کرده و گفته است:


" دریغ از رفتاری که در این هفته با سردار علایی صورت گرفت. رفتاری که به جهانیان نشان داد: ما چه شکننده ایم. و چه ریشه های مان درهواست."


احمدتوکلی نیز بااشاره به سه نمونه نامه حسین علایی، مصاحبه عمادافروغ درپارک ملت وردصلاحیت علی مطهری برای نمایندگی مجلس ازپایین بودن سطح تحمل درکشور تاآستانه وابستگان به جناح راست گله کرده ودرخصوص فرمانده علایی گفته است:


" هجمه‌هایی که این روزها به بهانه دفاع از نظام ولایت فقیه که افتخار فقه سیاسی اسلام است پیش آمده کمی نگران کننده است نمونه اول قابل ذکر، مقاله سردار علایی و واکنش‌های متفاوت نسبت به آن است.

من که مقاله سردار علايي را خواندم و ناراحت شدم چرا که مقایسه وضع موجود را با زمان شاه، که تلویحاً در آن مقاله انجام شده بود، غیر منطقی و ظلم بود، ولی سردار حسین علایی کسی نیست که از سر سوء نیت حرفی بزند و در وفاداری‌اش به راحتی کسی بتواند شک کند."


باعرض پوزش ازطولانی شدن مطلب سعی شد ازتحلیل وقایع واینکه چگونه باید جنبش آزادیخواهی مردم ایران ازاین فرصتها برای آزادی وطن استفاده کند خودداری کرده وصرفا تصویری ازآنچه که درصحنه سیاسی ایران می گذرد رابه مخاطبین خود ارائه بدهم

Comments