بازشکافی نامه یک سردارسپاه- بخش اول


اخیرا به بهانه تهدید ایران به بستن تنگه هرمزنامه ای ازسوی یکی ازسرداران اخراجی سپاه پاسداران خطاب به نوری زاد درفضای مجازی منتشرگردید که برخود لازم دیدم مواردی چند رابه آگاهی مخاطبین خودبرسانم

اول اینکه پتانسیل نهفته درنیروهای نظامی ایران بدلیل فقدان سازماندهی اپوزیسیون نظیربسیاری ازموارد دیگرآنطورکه باید وشاید موردتوجه آن ومجامع بین الملی قرارنگرفته است  همین امرباعث گردیده نه تنها فرماندهانی ازسپاه وارتش که درداخل به انتظار تغییرشرایط نشسته اند سکوت رابرهرگونه موضعگیری یا فعالیت براندازانه ترجیح بدهند بلکه حتی فرماندهان ارشدی که موفق به خروج ازکشورشده اند نیزباهمین وضعیت روبروشده وترجیح می دهند درمیان هیاهوی فعالین سیاسی تازه به دوران رسیده سکوت ویاحداکثرآگاهی بخشی راپیشه خودسازند.

رژیم ورهبران وفرماندهان نابخرد آن این سکوت معنی داررا دلیلی برصحت رفتارسرکوبگرانه خود بااین فرماندهان گرفته وبه جامعه جهانی واپوزیسیون چنین وانمودمی کند که هیچ نیرووفرد یا افراد مخالفی دررده های اصلی سپاه وارتش برعلیه آن وجودندارد یا اگرهم وجودداشته باشندازجنس حسین علایی می باشند که درعین مخالفت بابرخی ازسیاستهای دولت یا دیگرنهادها طرفدارولایت فقیه ومعتقد به اجرای مفاد قانون اساسی می باشند. نامه این سردارکه به احتمال زیاد به شناسایی واعدام وی ختم خواهدشد شامل محورهایی است که باید به صورت جداگانه وبه شرح زیرمدنظرقرارگیرد:

1-      درخصوص توانایی ایران برای بستن تنگه هرمزمواضع این سردارکم وبیش مشابه همان مواضعی بوده است که نگارنده دراین خصوص به عرض مخاطبین خود رسانده ام بااین تفاوت که بنده حداکثرمقاومت ایران برای اخلال درخطوط کشتیرانی درتنگه هرمزرا48 ساعت قید کرده بودم وایشان چنین گفته است:

" من دیدم نمایندگان ابله ترمجلس دوفوریت بستن تنگه هرمز را تصویب کرده اند این نامه را نوشتم تا بعنوان یک کارشناس نظامی بگویم همه عُده وعُرضه ما درمقابل ناتو وناوهای جنگی آمریکا زیاد زیاد دوام بیاورد نهایتا دوازده ساعت تا یک روزاست. بعدش که همه زیرساخت های ما را زدند وکاری هم ازموشک های مشکوک ما برنیامد، ملت ما را گلوله می کنند ومی فرستند به چهل سال قبل. می رویم پشت سرافغانستان وکاسه گدایی دردست می گیریم."

2-      وی درخصوص اهداف نهایی برنامه اتمی وعوامفریبی خامنه ای درحرمت ساخت واستفاده ازسلاح اتمی نیزدقیقا مواضع نگاینده رابشرح زیرچنین موردتاییدقرارداده است:

" دریکی ازنوشته هایت به مسئله هسته ای گفتی “قمارهسته ای“. من خودم ازنزدیک درجریان این قماربوده ام. بخش وسیعی از کارهای سایت نطنزوفردو را ازطریق دوستان بلافصل خود تعقیب می کردم. که قراربالا دستی ها ازاین استفاده صلح آمیز” چه بوده وقراربوده به کجاها نیزختم شود!! نمی خواهم دراین خصوص پرده دری کنم اما ورود ما به این قماربا تأکید مستقیم همان مولایی صورت گرفت که این روزها برای خروج از بن بست های بین المللی میلیارد میلیارد به حساب چین روسیه پول واریز می کند که هوایش را درنشست های بین المللی داشته باشند و هرطورشده بشاراسد را برتخت خونینش حفظ کنند."

وادامه می دهد:

"جالب نیست؟ سابقا ما به چین وروسیه پول می دادیم که برای ما نیروگاهی بسازند وجنسی به ما بفروشند اما این روزها این دوکشورزیرک بخاطرنگهداشتن بشاراسد ازکیسه مردم ما پول برمی دارند. بساط این قماربزرگ که عواقب باخت آن حالا حالاها گریبانگیر ملت ایران است توسط رهبری صورت گرفته ومی گیرد که همین کارش می توانست او را به محکمه بکشاند واورا ساقط کند."

ودرپایان نامه اش می گوید:

"این را هم بگویم ونامه ام تمام کنم که: دراین قمارهسته ای، ابله باشند اعضای آژانس که باورکنند اینهمه تأسیسات روزمینی و زیرزمینیِ رهبربرای استفاده صلح آمیزازدانش هسته ای بوده و برای غنی سازی بیست درصدی اورانیوم. جناب رهبرگفت که ما دروغ نمی گوییم و غیرازاستفاده صلح آمیز قصد وغرضی نداشته ایم ونداریم. این یک دروغ علنی وآشکاراست. خود او وخیلی ازماها می دانیم که این حرف یک دروغ استراتژیک ومصلحتی است. یک دروغ ازطرف کسی که برای حفظ نظام هم نباید دروغ بگوید. چرا که دروغ به این بزرگی اول برآیندش همین سقوط اوست از منصبی که برآن نشسته ودست ازآن نمی کشد."

3-      درخصوص آلودگی مفرط بخشی ازفرماندهان وسران سپاه به دزدی وقاچاق سازمان یافته که اکنون باسقف حدود 30 میلیارددلاردرسال موضوع بسیارازمطالبم بوده است می گوید:   
                                                                                          
" خودشان هم می دانستند که اگرتعداد این “آقا اینطورخواسته” ها زیاد شود، کارتوجیه سرداران حساس ومعترض به جاهای باریک می کشد. اول سعی کردند با کشاندن ما که تعدادمان هم کم نبود به داخل گعده های خودشان که از پولهای بادآورده پربود مارا تطمیع کنند. ورود سپاه به کارقاچاق کالا و ارز درحالی صورت گرفت که بالادستی های ما ضرورت جذب سرمایه را برای اهداف انقلابی سپاه بهانه می کردند."

وادامه می دهد:

" خنده دارنیست؟ ریاست جمهوری یک تشکیلاتی درست کرده بود به اسم “ستاد مبارزه با قاچاق کالا وارز” وهمزمان سرداران بالادستی سپاه ازجزیره های قشم وهرمزوابوموسی وحتی ازطریق پروازهای رسمی وبین المللی به همین کاریعنی قاچاق کالا وارزمشغول بودند. اعتراض گاه گاه ما باعث شد که ما به یک جمع ناراضی تبدیل شویم. شناسایی ما برای حفاظت اطلاعات سپاه کارشاقی نبود. کافی بود یک خطای آشکارصورت می گرفت تا صدای ما دربیاید."

4-      درخصوص تلاش مذبوجانه رژیم برای مغزشویی افراد توسط دوائرعقیدتی-سیاسی ونمایندگی های ولایت فقیه وسپس تهدید وپرونده سازی توسط حفاظت اطلاعات درصورت عدم همراهی با جریان فاسد درفرماندهی سپاه می گوید:

" ماوسایرسپاهیان دراین سالهای پس ازانقلاب مرتب توسط سخنرانان ریزودرشت تغذیه می شدیم و خودمان هم مرتب مردم نگون بخت را با خزعبلات خود تغذیه می کردیم. گرچه دراین سالها  نسبت به رفتاربالادستی های سپاه جسته وگریخته اعتراض می کردیم اما اعتقادمان این بود که باید درسپاه بمانیم و ازاین امانت مردم وانقلاب حفاظت کنیم."

ومی گوید:

" سران سپاه به هرسوراخ ناشایستی که سرفرومی بردند باید مارا که ازسرداران سرآمد سپاه بودیم توجیه می کردند. توجیه کردن ما هم کارساده ای نبود. چقدرمی توانستند با “آقا اینطورخواسته” ما را از معبر حرامخواری های خود عبوربدهند؟ حرف محوری ما این بود که می گفتیم سپاه نباید ازچارچوب وظایف قانونی خود خارج شود. آنها سالها با ” آقا اینطور خواسته” دهان مارا می بستند."
وی ادامه می دهد:

" ذهن مارا جوری تربیت کرده بودند که ما سالهای متمادی خیانت را درامتداد خدمت معنا می کردیم. چماقی درست کرده بودند ازامام وآقا وهرکجا که کارشان گره می خورد با آن چماق برسراعتقادات وباورهای ما می زدند ومارا به ضرب وزور مجاب می کردند."

وصادقانه می گوید:

" من ازامروز که به دیروز خودم نگاه می کنم می بینم مردم کوچه وبازار چه راحت قضایا را تحلیل می کردند وجای ظالم و مظلوم را مشخص می کردند. درحالی که همین قضایا پیش روی ما هم بود وما تحلیل آنها را به راههای پرپیچ وخم ومسیرهای ازپیش تعیین شده می بردیم وبه نتیجه دلخواه خود می رسیدیم."

وی روش های توجیه فرماندهان یاافسرانی ازجنس خودراچنین توصیف می نماید:

" ما ورود سپاه به کارهای اقتصادی وحتی قاچاق را به اسم جذب سرمایه برای اهداف انقلابی سپاه تحمل کردیم. ورود سپاه به مسایل امنیتی واطلاعاتی را به اسم این که “وزارت اطلاعات” قاب دستمال دولت هاست وهیچ اعتمادی به آن نیست پذیرفتیم. با ورود سپاه به مسایل سیاسی به صرف این که غفلت درمجلس ودولت ونبود سپاه درجاهای حساس کشورممکن است همان جاها را به دست معاندان ودشمنان بیندازد کنارآمدیم. اما سکوت دربرابرخونی که بعد ازانتخابات سه سال پیش از مردم برزمین ریخته شد دیگر با “آقا اینطور خواسته” توجیه پذیرنبود. این شد که اعتراض های ما بالا گرفت. اول اعتراض  بود وبعدش شد تمرد. گفتند بزنید مردم را گفتیم نمی زنیم. این اسمش تمردبود و تمردهم سروکارش با دادگاه نظامی است."

Comments