نامه ای به موسوی خویینی هانماینده مجلس درخصوص جنبش اصلاحات

بسمه تعالي

جناب آقاي موسوي خوئيني ها تاريخ :1/10/79

نماينده محترم تهران

با سلام ، پيرومذاكرات تلفني موارد ذيل را به استحضار مي رساند

1-دستگيري هاي گسترده غير قانوني ازفرهيختگان ملت شامل دانشگاهيان (اساتيد و دانشجويان )، وكلاي دادگستري ،نويسندگان ملي و مذهبي شرايط سالهاي 56و57رابه ذهنهامتبادروازاينكه نظام جمهوري اسلامي پس ازدودهه به چنين سرنوشتي دچارگرديده است جدا جاي تاسف دارد آيا اين صحيح است كه پس از22 سال شعارمردم مجددا ”آزادي زنداني سياسي” و”آزادي بيان ومطبوعات” باشد

2-اصلاح طلبان و بالاخص رياست جمهوري نيزمتاسفانه داراي ضعفهاي جدي هستند ما نبايد كوركورانه راه انتقاد به جبهه دوم حرداد را ببنديم وگرنه بدون اينكه متوجه بشويم خودنيزبه سرنوشت باصطلاح محافظه كاران دچارمي شويم بعنوان مثال :

1/2- آيا توزيع كادرهاي اصلاح طلب دردوقوه مجريه ومقننه وجايگيري آنهامطلوب است درحاليكه عمده مديران قابل استفاده در کابينه و بدنه دولت درمجلس هستندچگونه آقاي خاتمي مي خواهدبايك كابينه تحميلي وناشي ازعدم آمادگي روزهاي اول صدارت خود پاسخگوي آنهمه توقع مردمي باشد كه خود وجناح حامي وي نيز ازدامن زنندگان به آن بوده اند بدون قصد توهين وتضعيف :

-آيا با توجه به نقش سياستگذارخاتمي درقوه مجريه آقاي حبيبي بعنوان معاون اول يك نيروي محركه و موتورهستند ؟

-آيا افرادي نظيرنمازي، شافعي، شريعتمداري، حاجي، حجتي، عارف و توانائي تطبيق خودباخواستهاي دوم خرداد ومطالبات مردمي را دارند ؟

افرادي نظيربهزاد نبوي، محسن آرمين و دركابينه بيشتر كارآئي دارند يامجلس ؟

2/2-هدايت مردم واستفاده ازچشمه جوشان وانرژي متراكم آنها وظيفه ذاتي رهبران دوم خرداد است وهرگونه سهل انگاري دراين امر مجددا ”نوشيدن جام زهر”رابدنبال داردوالبته اينبارمردم ديگراقبالي ازاين تاكتيك نخواهند داشت زيرا اميد آنها به خاتمي بعنوان” آخرين جام” بوده است

3/2-بنظرميرسد سران جبهه دوم خرداد نيز به تاسي از رهبران جناح مقابل تمام هم خود را كسب مراكز قدرت قرارداده اندوبرخي ازكارشكني ها و اعمال ناجوانمردانه آنها را مستمسك عدم پاسخگوئي خود قرار ميدهند و به اين بهانه كه از قدرت كافي برخوردار نيستند تنها راه خدمت به مردم را قبضه كامل امور مي دانند

آيا عدم توانائي در كشف و بكارگيري متخصصين و مديران اجرائي قوي كه مورد اعتراف رياست جمهوري نيز مي باشد ربطي به مخالفين جبهه دوم خرداد دارد ؟آيا خانه نشين شدن بخشي از كادر هاي اصلاح طلب و فرار نخبگان بدليل سياستهاي وزراي كابينه و مديران منتصب آنها ربطي به سايرين دارد؟

متاسفانه بايد اذعان نمود كه با گذشت سه سال اكنون عوارض و پيامد هاك سياست ” نمي گذارند خاتمي كار كند ” در حال آشكار شدن است اينجانب بعنوان يك نيروي حامي خاتمي نمي پذيرم كه تا آخرالزمان با چنين توجيهي سر خود را زير برف نگهدارم از كارشكني هاك جناح محافظه كار ملت ايران آگاه و از اين قوم خبيث و رهبرانشان جز اين انتظار نمي رود ولي اصلاح طلبان از مقدورات خود چه استفاده اي كرده اند ؟دولت پاسخگو هنوز سخنگو ندارد و آقاي خاتمي هم با سياست سكوت و قهر و ناز مي خواهد به مردم پيغام بدهد كه تحت فشار است ! مگر مردم نحت فشار نيستند و جانشان به لبشان نرسيده است ؟ اين ادا و اصولها براي چيست چرا از زير مسئوليت شانه خالي مي كنيد؟

3-بي ثباتي ، تسليم طلبي و تعامل طلبي سران جبهه دوم خرداد مردم را عصباني كرده است آنها نگران بسته شدن چند روزنامه يا زنداني شدن چندچهره سياسي و مردمي نيستند ونيك مي دانند كه بايد تلفات بدهند ولي از اينكه كادر هاي اصلاح طلب با هر تاكتيك محافظه كاران آيه ياس مي خوانند و از موضع انفعال حتي قادر به تبيين دستاوردهاي حماسه دوم خرداد در مقابل اراجيف عده اي بي سروپا نيز نيستند ناراحت مي شوند

آنها ازسياست ” ميخ و نعل ” خاتمي و كروبي كه در تمام بحرانها مشهود است و فقدان ثبات رويه كه موجب سرگرداني آنها مي شود دلسرد شده اند پديده ” فرار مغزها ” فقط ناشي ازعملكرد جناح راست نيست زيرا آنها درمسند قدرت نيستند مديران وروساي منصوب شده دوم خرداد با برخوردهاي آمرانه وخود خواهانه نقش اصلي را دراين ميان دارند ومتاسفانه نظيركادرهاي افراطي راست كه از آقاي خامنه اي خرج خود مي كند آنها نيز ازآقاي خاتمي خرج مي كنند وعامه مردم وحزب الله واقعي تنها بعنوان ناظر شاهد اين تحركات است در حاليكه آقاي خاتمي با شعار” مردم سالاري” و” مشاركت پذيري حكومت” به ميدان آمده بود

4-يك ضرب المثل قديمي مي گويد ” كارهربزنيست خرمن كوفتن، گاونرميخواهد ومردكهن ” آقايان دوم خرداديها كه پس از يك دهه به قدرت خزيده اند فكرنكنند كه هميشه درماه عسل خواهند بود وفكرنكنندكه توان فكري واجرائي كادرهاي جناح مقابل ازآنها كمتر است چيزي كه مملكت را به اين روز سياه نشاند وازنظر ساختاري آنرا به يك ويرانه پس از انقلاب تبديل كرده است شعار” حزب فقط حزب الله ” بودوتفكرمسلط خود راعين حزب الله دانستن وبري ازهرعيب وخطا!!

فقدان توان سازماندهي كه بدليل استبداد كهن برتاروپود اين كشورسايه افكنده وعامل شكست جنبش هاي رهائي بخش كشورمان درتمامي تحولات يك صد ساله بوده است هم اكنون نيزجنبش اصلاحات راتهديد وعملا آنرابسمت انقلاب مي راند انقلابي مجدد باماهيت خطرناك سلبي، سكولاروباتلفات سنگين

آقاي موسوي، به همكاران خود درمجلس اززبان كسي كه خود را از15سالگي وقف انقلاب ودرخطرناكترين برهه ها پيشتازبوده است بفرماييد كه عامل اصلي سر كشيدن جام زهرتوسط امام خميني (ره) نيزهمين امربود درحاليكه شعار” جنگ، جنگ، تا پيروزي” و” رفع فتنه ازجهان” راسرميداديم و وعده آمدن ”سپاه محمد” را ودرحاليكه دنيا ايران را به فرستادن امواج انساني به جبهه ها متهم مي كرد نيروهاي عراقي باجمعيتي كمتر از3/1 ايران سه برابرما رزمنده داشتند ونهايتانيزشرايط را برما تحميل كردند

اكنون نيزرهبران كشورهمان اشتباه راتكرارواينباردرجبهه هاي سياسي و اقتصادي راه به تركستان مي برند

5-سازمان يله ورهاي بوروكراسي درايران كه باوجود نارضايتي مردم درزمان رژيم سابق اكنون به يمن تفكرات اقتدارگرايانه ده برابرگرديده وامان را ازمردم گرفته است اكثرسازمانها دوتائي وموازي وكشتي حضرت نوح رابياد انسان مي اندازد

سپاه وارتش، دادگاه انقلاب وعمومي، وزارت ارشاد وسازمان تبليغات، سفارتخانه هاونمايندگان ولايت فقيه، استانداران وائمه جمعه و.

براستي چه مرجعي پس ازدو دهه پاسخگوي اين سازمان بهم ريخته براي كشورداري است ؟ ازهم پاشيدگي اموردرتمام حوزه هاي فرهنگ، اقتصاد وسياست داخلي وخارجي را كه دود آن به چشم ملت شريف ايران مي رود چه كسي تاوان مي پردازد؟

6-درخصوص سرنوشت انقلاب سه نظريه مطرح است

1/6- نظريه اپوزيسيون براندازخارج نشين كه چشم اميد بر انفجارملت داشت وحماسه دوم خرداد وخاتمي راعمليات تاخيري ده ساله(تاپايان 86)درشكست كامل انقلاب مي داند

2/6- نظريه اصلاح طلبان كه خاتمي را آخرين شانس نظام اسلامي براي ارائه مدل حكومتي خود مي داند وبافرض انتخاب پيروزي خاتمي درانتخابات سال 80 حداكثرعمرنظام را تا پايان 84 مي داند

3/6- نظريه محافظه كاران كه معتقد است با تسلط خاتمي و اصلاح طلبان نه تنها انقلاب ونظام روبه اصلاح نرفته بلكه سرعت فروپاشي آن بيشترنيزگرديده است

با اين تفاسيررسمي ازسوي سه جريان عمده سياسي دونتيجه ذيل قطعي است

الف-كليه گروههابرشكست وآسيب پذيري جدي نظام اتفاق نظردارند

ب-مثبت ترين ديدگاه مربوط به اپوزيسيون براندازخارج نشين مي باشد كه سال 86 رابعنوان سال سرنگوني مد نظرقرارداده است

7-با مروري به دوران پس از جنگ نكات عمده زير به چشم مي خورد

1/7- يكي بودن سرداران جنگ، صلح وسازندگي (هاشمي رفسنجاني)

2/7-سرسپردگي مديران ارشد اجرائي ومتفكرين به مقامات بالا

3/7-وادادگي هاشمي بالاخص دردوره دوم رياست خود به جريان مسلط سياسي و مرتبط با كانون قدرت و باصطلاح گرفتار شدن در چرخه گردش نخبگان

اكنون نيزهمين خطرهاخاتمي راتهديدمي كند وعزل وزيرارشاد نه منبعث ازاراده مردم ونه رييس جمهورونه نخبگان برگزيده ونه اراده شخصي مهاجراني بود درست شبيه خارج شدن اصلاحيه قانون مطبوعات ازدستوركارافتتاح مجلس ششم

باچنين اذعاني آيا اين سياستهاي زبونانه به تئوريزه كردن فاشيزم واستبداد وسازماندهي جريان فشارومشروعيت قانوني آن نمي انجامد مگردردنياي سياست مشروعيت چيزي جزتحقق است؟ لذابه عزيزان بفرماييد ”خود كرده راتدبيرنيست” اگرمظلوم تن به ظلم ندهد ظالمي بوجودنخواهدآمدوكسانيكه مردم رابعنوان ولينعمت خودرهاكرده وبه سياست نخبگان قدرت تن مي دهندبايد پاسخگوي خيانتهاي خود به باورواميدهاي ملت باشند

درخاتمه باعرض پوزش ازشقشقيه اي زميني اميدمي رود نمايندگان محترم اصلاح طلب دردام كثيف سياست كه اينروزهاباپوشش

”مصلحت” رخ مي نمايدگرفتارنگرديده وخودعاملي برشتاب بخشيدن به آمال دشمنان ايران واسلام درانسداد سياسي كشورنگردند وازاين برادركوچك خودبپذيرندكه نظام بابحران مشروعيت روبروست

با امتنان

Comments