ايران-آمريكا دورجديدگفتگوها
سرانجام پس ازدوسال تلاش جهت گفتگوبين ايران وآمريكادرروزدوشنبه 28مي2007مذاكرات رسمي بين سفراي دوكشوردرشرايطي برگزارشد كه هردوطرف ازسوي افكارعمومي ومجامع بين المللي جهت مذاکره مستقیم تحت فشارقرارگرفته بودند
درآمريكاازمدتهاقبل ازسوي برخي ازاعضاي هردوحزب جهوريخواه ودموكرات به دستگاه ديپلماسي جورج بوش هشدار داده مي شدكه می بايست بهرطريق ممكن اين مذاكرات وارتباطات باايران برقرارشودواستدلال نهفته درپشت صحنه اين فشارهانيزبراين امراستوار بودكه حتي چنانچه ايران بدليل عدم توجه به خواست جامعه جهاني درخصوص ماجراي اتمي خود،حمايت ازتروريزم،اخلال درروندصلح خاورميانه ونقض حقوق بشرمستحق مجازات وموردتهاجم ازسوي آمريكاومتحدانش باشدلازمه آن آگاهي كامل ايران ازمواضع آمريكاو بدون نيازبه واسطه مي باشدضمن آنكه درجريان مذاكره امكان ارزيابي صحيح طرف مقابل فراهم مي گردد
طرف ديگرمعادله حاکمیت ايران است يعني دولتی غيرقابل پيش بيني كه به بهاي برجاماندن خودحاضربه دادن هرگونه امتيازي يادست زدن بهرعمل ناثوابي درداخل وخارج است. دولت ايران عليرغم تظاهربه عدم توجه به جامعه جهاني بشدت ازانزواي كامل خودوحشت داشته وتجربه 8 سال جنگ باعراق رابدنبال ماجراي گروگانگيري آمريكاييها در1979 پشت سرخودداردوازاينكه مجددابه همان ورطه فروروداكراه مي ورزد.
دراين معادله طرف سومي نيزوجودداردكه درواقع بعنوان كاتاليزورعمل مي كنديعني مقامات شيعه عراقي كه بسياربه ايران نزديك ودر عين حال نظرمساعدي هم به آمريكادارندآنهادرعين حاليكه بدنبال ايجادامنيت داخلي براي تحكيم موقعيت خودهستندلذاازايفاي نقش ميانجي وباتوجه به چهارچوب اوليه گفتگوهايعني امنیت عراق درصورت به ثمررسيدن تلاشهايشان بسيارخشنودخواهندشد.
گرچه درابتداوپس ازگذشت حدود سه دهه اين اولين باراست كه طرفين بطورمستقيم ودرخصوص نقش خودآنهم دریک حوزه ثالث یعنی امنيت عراق سخن مي گويندولي همواره بين ايران وآمريكانوعي ديالوگ غيرمستقيم برقراربوده و طرفين بگونه اي منظورياموافقت و مخالفت خودرادرخصوص مسائل مختلف بهم مي رسانيدند لذااين مذاكرات ازاين جهت نقطه عطفي تاريخي درروابط ايران وآمريكاپس ازانقلاب1979خواهدبود.
ازنظرنگارنده شكستن تابوي مذاكره باآمريكاازسوي محافظه كاران ايران امري كاملا قابل پيش بيني بوده واين امرازسال2000كه دستگاه ديپلماسی دولت كلينتون حركت خودرابه سوي عادي سازي روابط بادولت محمدخاتمي آغازكردقاعدتامي بايستي بسيارزودتر صورت مي گرفت ولي ازآنجاييكه جناح راست ايران ودرراس آن علي خامنه اي نمي خواست اعتبارمذاكره باآمريكاودستاوردهاي آنرانصيب رقباي سياسي خودنمايدعملابادخالت مستقيم خود(داستان معروف پنهان شدن خاتمي دردستشويي سازمان ملل جهت پرهيزازدست دادن بابيل كلينتون)ازاين امرجلوگيري نمودتادرزمان مقتضي كه خودابتكارعمل رادرسه قوه مجريه،مقننه وقضاييه دردست دارددست به اينكاربزند(مقاله نگارنده درژانويه 2004)
ودليل آن نيزمساله وابسته بودن رابطه باآمریکابعنوان رابطه بین مرگ وزندگي درجمهوري اسلامي وحاکمیت آن پس ازپیروزی انقلاب بوده است.رهبري ايران بخوبي ميداند كه هرگروه بغيرازمحفل مرتبط باخودحاكميت راازآن خودنمايدناچاراتمام مفاسد سیاسی ومالی وجنايتهايي وي طي دودهه راآشكارخواهدكردوبهمين دليل نيزمي بينيددقيقادردولت احمدي نژادافرادي نزديكترين حلقه رابدورآن تشكيل داده اندكه يادرقتلهاي زنجيره اي ياسركوبهاي گسترده ويامفاسدمالي اصلي حاكميت دست داشته وازمتهمان اصلي وضعيت فعلي كشورمي باشند.
نگاهي به افرادوسازمان درگيرددربرپايي مذاكرات باآمريكانشان ازامري غريب مي دهد يعني كساني كه شعارمرگ برآمريكاوعدم مذاكره باآن سرلوحه عمركاري آنهادرجمهوري اسلامي بوده است وهم ازنظر سازماني وهم ازنظرشخصي كمترين تناسب رابا امرخطبرفوق ندارنددست اندکارآن شده اند بعنوان مثال دراین رابطه می توان به انتخاب كاظمي قمي معاون اطلاعات نيروي قدس سپاه پاسداران اشاره کردكه تحت پوشش سفيرايران دربغدادازعناصراصلي ايجادبي ثباتي درعراق وجذب وسازماندهي تروريستهاوكشتن مردم بيگناه ونظاميان آمريكايي طي سالهاي اخيربوده است.
درخصوص شروع مذاكرات نيزكه طي سه دهه هيچگونه توجيهي منطقي براي تعليق آن نه تنهاارائه نگرديد بلكه تاشروع دورجديد رهبري افرادي راكه دم ازمذاكره باآمريكامي زدندعده مرعوب،فريب خورده،بي غيرت وعدم آشناباالفباي سياست معرفي مي كردولي ازآغازسال1385ودرحاليكه چندماهي ازروي كارآمدن دولت دست نشانده وي نمي گذشت كه مجوزمذاكره باآمريكارادرمشهدوبازمينه سازي علی لاريجاني ديگرسردارارشد سپاه تحت بهانه وسناريوي پاسخ به درخواست عبدالعزيزحكيم براي نجات مردم عراق آغاز كردندولي با افشاگري زلمي خليل زادسفيرسابق آمريكادرعراق سريعاعقب نشيني واموررابه زمان ديگري موكول نمودند واين زمان مناسب وقتي نبودجزتهديدروزافزون آمريكابه دخالت نظامي كه ازسوي تمام كشورهاي دوست ورمتبط باايران به رهبران آن ابلاغ مي گرديد كه بعنوان مثال مي توان به اظهارات شاه عربستان وپيام صريح جورج بوش ازسوي شاهزاده بندراشاره كردكه حمله آمريكابه ايران راقطعي اعلام كرده بود ياحضورهمزمان سه گروه رزمي كاملا مجرب(ناوهاي هواپيمابرنيميتز،ناو هواپيمابراستينس وگروه بوم هوم ريچارد)درداخل خليج فارس كه فاقدسابقه درتاريخ لشكركشي آمريكاومتحدينش درمنطقه بوده است.
نگاهي به سخنراني آغازسال جديد1386رهبري درمشهدكه برخلاف سال قبل نه تنهاهيچگونه اشاره اي به امكان مذاكره باآمريكانداشته بلكه شديدترين لحن رابرعليه آنكشورطي سالهاي اخيرداشته است ومفسران سياسي ونظامي ازآن بعنوان اعلاميه جنگ نام مي بردنداين سوال رابراي همگان مطرح نمودكه قبول شركت دركنفرانس شرم الشيخ وسپس شروع بلافاصله مذاكرات باشيطان بزرگي (كه رابطه ايران باوي به رابطه گرگ وميش تشبيه مي شد)چه تناسبي باهم داشته است ودرصحنه عمل آياپيامي جزتسليم شدن رامي تواند بهمراه داشته باشد؟
آياادعاي دلسوزي براي مردم عراق طي سه سال اخيرموجه ترازادعاي دلسوزي براي مردم ايران است كه سه دهه خسارت درعدم رابطه ومذاكره مستقيم باآمريكاراتجربه كرده اندبطوریكه كمترين بهاي آن تحمیل جنگ هشت ساله عراق برايران به اعتراف خودرهبران کشوربوده است؟ آياافق شكست سياست نگاه به شرق واروپادرمقابل آمريكاوقرارگرفتن چين وشوروي دركنارديگراعضاي شوراي امنيت ازدلايل اصلي اين چرخش سريع رژيم ايران نبوده است؟
آياتن دادن به مذاكره باآمريكانتيجه سياستهاي”چماق وهويج”،”قايقهاي توپدار”،” ماشه” ،” قورباغه در قابلمه داغ” و”پاسبان بدوپاسبان خوب”(ديك چني وكاندوليزارايس)درمقابل رژيم ايران نبوده است؟
چراكساني كه دوران سرشارازفرصت برقراري رابطه باآمريكادرزمان كلينتون راآنهم باتوجه به قبول يكطرفه وبدون پيش شرط عمده درخواستهاي ايران ازدست داده انداكنون متولي برقراري آن درايامي شده اندكه بقول خودافراطي ترين وجنگ طلب ترين گروه يانوكانها برآمريكاحكم مي رانند؟آياوضعيت فعلي بر اساس سياست حكمت وعزت ومصلحت نظام بوده است؟
برخي ازعناصرسياسي تسليم زبونانه فوق رانوعي تاكتيك ازسوي رهبري ايران وتحت سياست“دفع افسدبه فاسد” تلقي وبالاخص در محفلهاي خصوصي خودپيام شاه عربستان راكه گفته بود”به نوعي باهيات حاكمه فعلي آمريكا(تيم جورج بوش) تایکسال دیگر كنار بياييدتاكشورتان راازنابودي نجات دهيدوپس ازپايان دوره ریاست جمهوری آنهاهركاري كه خواستيدبكنيد” وبااين استدلال بافراموش كردن دشنام های قبلي خودبه شاه عربستان تن به امري داده اند كه برخلاف تمام اصول اعلام شده آنهاطي سه دهه اخيربوده است.
اماازمذاكرات بايدگفت كه بايك روخواني ازمتن ازقبل تهيه شده توسط نماينده ايران كاظمي قمي آغازومطابق معمول باروده درازي در خصوص خدمات ايران به دولت وملت عراق به تعريف ازنقش خوددرايجاد امنيت درعراق پرداخته وتلويحاسعي گرديده بودكه حضور آمريكادرعراق بعنوان اشغالگرمشكل اصلي دربرقراري امنيت معرفي شودكه باپاسخ كوتاه وديپلماتيك آقاي كراكرمبني برقانوني بودن حضورنيروهاي آمريكايي ومرتبط باقطعنامه هاي سازمان ملل ودرخواست دولت رسمي عراق روبروگرديد
سفيرآمريكادرمذاكرات فوق بدون ورودبه جزئيات وحاشیه پردازی به سراغ اصل مطلب رفته واظهاراميدواري می کندكه ايران با خودداري ازارسال سلاح،موادمنفجره،آموزش و سازماندهي شبه نظاميان درعراق به برقراري امنيت درآنكشورعمل كندونهايتا نيزافزوده است كه بايدمنتظرعكس العمل ايرانيهادرصحنه داخلي عراق بودكه ميخواهنددربرقراري آرامش درآكشوركمك كنندياخيركه عملا بمفهوم تفهيم اتهام وقراردادن ايران درجايگاه متهم به نقض امنيت عراق طي يك بازي دوسربردبراي آمريكاييهابودوازهمه جالبترموضعگيري وزيرامورخارجه عراق بودكه روندمذاكرات راخوشبينانه تلقي نكرده بود.
ازنظرنگارنده اكنون طرفين مذاكره هريك هدف خودرادنبال مي نمايدآمريكابدنبال استفاده ازآخرين امکانات وفرصتهاي ديپلماتيك براي جلوگيري ازبرخوردنظامي باايران است كه موجب تقويت جبهه داخلي وبين المللي به نفع وي مي گردد
ايران نيزباآگاهي ازعواقب شومي كه درصورت ادامه سركشي درداخل وعراق وداستان هسته اي داردباتن دادن به مذاكره درصددكاهش فشارهاوتظاهربه حفظ روابط جهاني وجلوگيري ازانزواي مطلق خودمي باشدوالبته مهمترين هدف وي عبورازيكسال باقيمانده عمردولت جورج بوش است ولي بدلايل چندي طرفين به توافق نخواهدرسيد وپيش بيني وزيرامورخارجه عراق مقرون به واقعيت بوده تاكساني كه خوشبينانه ودرواقع ساده لوحانه مذاكرات رابه آب شدن يخهاي موجوددرروابط دوكشوروخرابي ديواربي اعتمادي بين طرفين تشبيه مي كنندامادلايل اين امر:
رژيم جمهوري اسلامي طي سالهاي اخيرتعدادزيادي شبه نظامي عراق راازطريق مغزشويي تحت عنوان مبارزه با نيروهاي شيطان بزرگ تبديل به تروريست نموده ومقاديرزيادي موادمنفجره و تجهيزات پيشرفته دراختيارآنهاگذاشته است واينكه نيروهاي اكنون مذكور حاضرباشندبخاطرآن رژيم دست ازاعتقادات خودبرداشته وتبديل به نيروهاي مطيعي آنهم ازسوي يك دولت ديگردركوتاه مدت باشندامري بعيدبنظرميرسدوحتي چنانچه رژيم ايران بطورمصلحتي نيزبدنبال اين امرباشدبعیدبنظرمی رسد که توان اعمال سياستهای خودرابرگروههای تحت امرخودنظیرلشکرالمهدی داشته باشد وتنهاادامه عمليات انتحاري يااستفاده ازبمبهاي كنارجاده اي توسط تروريستها این پيام راخواهدرساندکه مذاكرات ايران وآمريكاحداقل درزمینه امنیت عراق شکست خورده است ویامی توان به موفقیت وتوسعه آن به سایربحثهای فیمابین امیدواربود.
این امرواضح است که حيات رژيم درداخل وخارج وابسته به بحران آفريني است ودرصورت برقراري آرامش ديگرابزارديگري دراختياررهبري آن جهت حفظ موقعيت خوددرعراق ومنطقه نخواهدبودتصوربرقراری آرامش درعراق،لبنان،فلسطين حتي بمدت يكسال تاخروج جورج بوش ازكاخ سفيديعني ازدست رفتن ابزارهاي لازم جهت اعمال نفوذرژيم ايران درمنطقه برای امنیت ملی خودخواهدبود.
ازسوی دیگرخط قرمزتيم معتقدبه استفاده ازابزارديپلماسي دردستگاه بوش تازماني است كه امنيت سربازان آمريكايي درعراق بخطر نيافتدوپس ازآن عملاتيم فوق درمقابل تيم معتقدبه حمله نظامي خلع سلاح شده وبايدازدورمذاکره ومصالحه سياسي وديپلماتيك باايران خارج شودلذادستگاه دیپلماسی دولت بوش تازماني مي توان مذاكره راتجويزنمايدكه همراه باقطع حملات به نيروهاي ائتلاف وكمك ايران به برقراري امنيت مردم عراق باشدودرغيراينصورت عملامذاكرات شكست خورده تلقي خواهدشد.
درجایی دیگرصحنه جهاني مطلقابه نفع آمريكادرحال تغييراست روسيه پس ازبازي باكارت ايران واخذامتيازات ازجامعه غرب عملانه تنها انگيزه اي جهت حمايت ازايران نداشته بلكه درمقابل آن نيزقرارگرفته است ودرفرانسه نيزسركوزي بعنوان يك متحدقدرتمندبوش جايگزين ژاك شيراك گرديده است ودرانگليس نيز فردي به قدرت خواهدرسيدكه امکان همراهي وي مشابه توني بلرباجورج بوش درسال آخرصدرات خودقابل ارزيابي است وچين نيزكه دريك تعامل باروسيه درشوراي امنيت باواگذاري حق خود(درمقابل اخذحق راي مربوط به كره شمالي)مواضع خودرابراساس سياست روسهاتنظيم خواهند كردلذاعملارژيم ايران يابايددرصحنه عمل به خواست آمريكا گردن گذاشته وباجديت ومسئوليت درصددرفع مشكلات درعراق بربيايدكه خودمسببش بوده است وياخطرجنگ وتخريب كشورخودرا دریکسال باقیمانده ازدوره جورج بوش پذيراگردد.
همانطوريكه هم احمدي نژادزبان گوياي خامنه اي اعتراف كرده است وهم تيم جورج بوش دركاخ سفيد ساعت شني راه حل سياسي و ديپلماتيك آغازبكاركرده است وحداكثرتاپايان تابستان معلوم خواهدشدكه طرفين درحال عمل كردن به مسئوليت خودمي باشندياصرفا سرخودرابه بازيهاي سياسي گرم كرده اند كه درآنصورت كشتيبان راسياستي ديگرخواهدآمد.
نهايتاودرپايان گزارش ازنظركارشناسي اعلام می گرددکه روابط دوكشورآمريكاوايران مدتهاست ازحالت خاكستري نه جنگ ونه صلح خارج گرديده (مشخصاازژانويه 2007 بااعلام رسمي مواضع آمريكادريونيون استيت وپاسخ آن در21 مارچ ازسوي ايران باسخنراني خامنه اي درمشهد)وطرفين با درك شرايط سياه وسفيدياجنگ يا صلح كه آثاروحشتناك خودرابرتمام منطقه بجاي خواهدگذاشت تمام تلاشهاي خودراجهت پيروزي دراين ميدان بكارگرفته اندولذاحوادث سه ماه آتي نقش مهمي درتاريخ روابط دوكشورومنطقه خواهدداشت.
30 مي 2007
سرانجام پس ازدوسال تلاش جهت گفتگوبين ايران وآمريكادرروزدوشنبه 28مي2007مذاكرات رسمي بين سفراي دوكشوردرشرايطي برگزارشد كه هردوطرف ازسوي افكارعمومي ومجامع بين المللي جهت مذاکره مستقیم تحت فشارقرارگرفته بودند
درآمريكاازمدتهاقبل ازسوي برخي ازاعضاي هردوحزب جهوريخواه ودموكرات به دستگاه ديپلماسي جورج بوش هشدار داده مي شدكه می بايست بهرطريق ممكن اين مذاكرات وارتباطات باايران برقرارشودواستدلال نهفته درپشت صحنه اين فشارهانيزبراين امراستوار بودكه حتي چنانچه ايران بدليل عدم توجه به خواست جامعه جهاني درخصوص ماجراي اتمي خود،حمايت ازتروريزم،اخلال درروندصلح خاورميانه ونقض حقوق بشرمستحق مجازات وموردتهاجم ازسوي آمريكاومتحدانش باشدلازمه آن آگاهي كامل ايران ازمواضع آمريكاو بدون نيازبه واسطه مي باشدضمن آنكه درجريان مذاكره امكان ارزيابي صحيح طرف مقابل فراهم مي گردد
طرف ديگرمعادله حاکمیت ايران است يعني دولتی غيرقابل پيش بيني كه به بهاي برجاماندن خودحاضربه دادن هرگونه امتيازي يادست زدن بهرعمل ناثوابي درداخل وخارج است. دولت ايران عليرغم تظاهربه عدم توجه به جامعه جهاني بشدت ازانزواي كامل خودوحشت داشته وتجربه 8 سال جنگ باعراق رابدنبال ماجراي گروگانگيري آمريكاييها در1979 پشت سرخودداردوازاينكه مجددابه همان ورطه فروروداكراه مي ورزد.
دراين معادله طرف سومي نيزوجودداردكه درواقع بعنوان كاتاليزورعمل مي كنديعني مقامات شيعه عراقي كه بسياربه ايران نزديك ودر عين حال نظرمساعدي هم به آمريكادارندآنهادرعين حاليكه بدنبال ايجادامنيت داخلي براي تحكيم موقعيت خودهستندلذاازايفاي نقش ميانجي وباتوجه به چهارچوب اوليه گفتگوهايعني امنیت عراق درصورت به ثمررسيدن تلاشهايشان بسيارخشنودخواهندشد.
گرچه درابتداوپس ازگذشت حدود سه دهه اين اولين باراست كه طرفين بطورمستقيم ودرخصوص نقش خودآنهم دریک حوزه ثالث یعنی امنيت عراق سخن مي گويندولي همواره بين ايران وآمريكانوعي ديالوگ غيرمستقيم برقراربوده و طرفين بگونه اي منظورياموافقت و مخالفت خودرادرخصوص مسائل مختلف بهم مي رسانيدند لذااين مذاكرات ازاين جهت نقطه عطفي تاريخي درروابط ايران وآمريكاپس ازانقلاب1979خواهدبود.
ازنظرنگارنده شكستن تابوي مذاكره باآمريكاازسوي محافظه كاران ايران امري كاملا قابل پيش بيني بوده واين امرازسال2000كه دستگاه ديپلماسی دولت كلينتون حركت خودرابه سوي عادي سازي روابط بادولت محمدخاتمي آغازكردقاعدتامي بايستي بسيارزودتر صورت مي گرفت ولي ازآنجاييكه جناح راست ايران ودرراس آن علي خامنه اي نمي خواست اعتبارمذاكره باآمريكاودستاوردهاي آنرانصيب رقباي سياسي خودنمايدعملابادخالت مستقيم خود(داستان معروف پنهان شدن خاتمي دردستشويي سازمان ملل جهت پرهيزازدست دادن بابيل كلينتون)ازاين امرجلوگيري نمودتادرزمان مقتضي كه خودابتكارعمل رادرسه قوه مجريه،مقننه وقضاييه دردست دارددست به اينكاربزند(مقاله نگارنده درژانويه 2004)
ودليل آن نيزمساله وابسته بودن رابطه باآمریکابعنوان رابطه بین مرگ وزندگي درجمهوري اسلامي وحاکمیت آن پس ازپیروزی انقلاب بوده است.رهبري ايران بخوبي ميداند كه هرگروه بغيرازمحفل مرتبط باخودحاكميت راازآن خودنمايدناچاراتمام مفاسد سیاسی ومالی وجنايتهايي وي طي دودهه راآشكارخواهدكردوبهمين دليل نيزمي بينيددقيقادردولت احمدي نژادافرادي نزديكترين حلقه رابدورآن تشكيل داده اندكه يادرقتلهاي زنجيره اي ياسركوبهاي گسترده ويامفاسدمالي اصلي حاكميت دست داشته وازمتهمان اصلي وضعيت فعلي كشورمي باشند.
نگاهي به افرادوسازمان درگيرددربرپايي مذاكرات باآمريكانشان ازامري غريب مي دهد يعني كساني كه شعارمرگ برآمريكاوعدم مذاكره باآن سرلوحه عمركاري آنهادرجمهوري اسلامي بوده است وهم ازنظر سازماني وهم ازنظرشخصي كمترين تناسب رابا امرخطبرفوق ندارنددست اندکارآن شده اند بعنوان مثال دراین رابطه می توان به انتخاب كاظمي قمي معاون اطلاعات نيروي قدس سپاه پاسداران اشاره کردكه تحت پوشش سفيرايران دربغدادازعناصراصلي ايجادبي ثباتي درعراق وجذب وسازماندهي تروريستهاوكشتن مردم بيگناه ونظاميان آمريكايي طي سالهاي اخيربوده است.
درخصوص شروع مذاكرات نيزكه طي سه دهه هيچگونه توجيهي منطقي براي تعليق آن نه تنهاارائه نگرديد بلكه تاشروع دورجديد رهبري افرادي راكه دم ازمذاكره باآمريكامي زدندعده مرعوب،فريب خورده،بي غيرت وعدم آشناباالفباي سياست معرفي مي كردولي ازآغازسال1385ودرحاليكه چندماهي ازروي كارآمدن دولت دست نشانده وي نمي گذشت كه مجوزمذاكره باآمريكارادرمشهدوبازمينه سازي علی لاريجاني ديگرسردارارشد سپاه تحت بهانه وسناريوي پاسخ به درخواست عبدالعزيزحكيم براي نجات مردم عراق آغاز كردندولي با افشاگري زلمي خليل زادسفيرسابق آمريكادرعراق سريعاعقب نشيني واموررابه زمان ديگري موكول نمودند واين زمان مناسب وقتي نبودجزتهديدروزافزون آمريكابه دخالت نظامي كه ازسوي تمام كشورهاي دوست ورمتبط باايران به رهبران آن ابلاغ مي گرديد كه بعنوان مثال مي توان به اظهارات شاه عربستان وپيام صريح جورج بوش ازسوي شاهزاده بندراشاره كردكه حمله آمريكابه ايران راقطعي اعلام كرده بود ياحضورهمزمان سه گروه رزمي كاملا مجرب(ناوهاي هواپيمابرنيميتز،ناو هواپيمابراستينس وگروه بوم هوم ريچارد)درداخل خليج فارس كه فاقدسابقه درتاريخ لشكركشي آمريكاومتحدينش درمنطقه بوده است.
نگاهي به سخنراني آغازسال جديد1386رهبري درمشهدكه برخلاف سال قبل نه تنهاهيچگونه اشاره اي به امكان مذاكره باآمريكانداشته بلكه شديدترين لحن رابرعليه آنكشورطي سالهاي اخيرداشته است ومفسران سياسي ونظامي ازآن بعنوان اعلاميه جنگ نام مي بردنداين سوال رابراي همگان مطرح نمودكه قبول شركت دركنفرانس شرم الشيخ وسپس شروع بلافاصله مذاكرات باشيطان بزرگي (كه رابطه ايران باوي به رابطه گرگ وميش تشبيه مي شد)چه تناسبي باهم داشته است ودرصحنه عمل آياپيامي جزتسليم شدن رامي تواند بهمراه داشته باشد؟
آياادعاي دلسوزي براي مردم عراق طي سه سال اخيرموجه ترازادعاي دلسوزي براي مردم ايران است كه سه دهه خسارت درعدم رابطه ومذاكره مستقيم باآمريكاراتجربه كرده اندبطوریكه كمترين بهاي آن تحمیل جنگ هشت ساله عراق برايران به اعتراف خودرهبران کشوربوده است؟ آياافق شكست سياست نگاه به شرق واروپادرمقابل آمريكاوقرارگرفتن چين وشوروي دركنارديگراعضاي شوراي امنيت ازدلايل اصلي اين چرخش سريع رژيم ايران نبوده است؟
آياتن دادن به مذاكره باآمريكانتيجه سياستهاي”چماق وهويج”،”قايقهاي توپدار”،” ماشه” ،” قورباغه در قابلمه داغ” و”پاسبان بدوپاسبان خوب”(ديك چني وكاندوليزارايس)درمقابل رژيم ايران نبوده است؟
چراكساني كه دوران سرشارازفرصت برقراري رابطه باآمريكادرزمان كلينتون راآنهم باتوجه به قبول يكطرفه وبدون پيش شرط عمده درخواستهاي ايران ازدست داده انداكنون متولي برقراري آن درايامي شده اندكه بقول خودافراطي ترين وجنگ طلب ترين گروه يانوكانها برآمريكاحكم مي رانند؟آياوضعيت فعلي بر اساس سياست حكمت وعزت ومصلحت نظام بوده است؟
برخي ازعناصرسياسي تسليم زبونانه فوق رانوعي تاكتيك ازسوي رهبري ايران وتحت سياست“دفع افسدبه فاسد” تلقي وبالاخص در محفلهاي خصوصي خودپيام شاه عربستان راكه گفته بود”به نوعي باهيات حاكمه فعلي آمريكا(تيم جورج بوش) تایکسال دیگر كنار بياييدتاكشورتان راازنابودي نجات دهيدوپس ازپايان دوره ریاست جمهوری آنهاهركاري كه خواستيدبكنيد” وبااين استدلال بافراموش كردن دشنام های قبلي خودبه شاه عربستان تن به امري داده اند كه برخلاف تمام اصول اعلام شده آنهاطي سه دهه اخيربوده است.
اماازمذاكرات بايدگفت كه بايك روخواني ازمتن ازقبل تهيه شده توسط نماينده ايران كاظمي قمي آغازومطابق معمول باروده درازي در خصوص خدمات ايران به دولت وملت عراق به تعريف ازنقش خوددرايجاد امنيت درعراق پرداخته وتلويحاسعي گرديده بودكه حضور آمريكادرعراق بعنوان اشغالگرمشكل اصلي دربرقراري امنيت معرفي شودكه باپاسخ كوتاه وديپلماتيك آقاي كراكرمبني برقانوني بودن حضورنيروهاي آمريكايي ومرتبط باقطعنامه هاي سازمان ملل ودرخواست دولت رسمي عراق روبروگرديد
سفيرآمريكادرمذاكرات فوق بدون ورودبه جزئيات وحاشیه پردازی به سراغ اصل مطلب رفته واظهاراميدواري می کندكه ايران با خودداري ازارسال سلاح،موادمنفجره،آموزش و سازماندهي شبه نظاميان درعراق به برقراري امنيت درآنكشورعمل كندونهايتا نيزافزوده است كه بايدمنتظرعكس العمل ايرانيهادرصحنه داخلي عراق بودكه ميخواهنددربرقراري آرامش درآكشوركمك كنندياخيركه عملا بمفهوم تفهيم اتهام وقراردادن ايران درجايگاه متهم به نقض امنيت عراق طي يك بازي دوسربردبراي آمريكاييهابودوازهمه جالبترموضعگيري وزيرامورخارجه عراق بودكه روندمذاكرات راخوشبينانه تلقي نكرده بود.
ازنظرنگارنده اكنون طرفين مذاكره هريك هدف خودرادنبال مي نمايدآمريكابدنبال استفاده ازآخرين امکانات وفرصتهاي ديپلماتيك براي جلوگيري ازبرخوردنظامي باايران است كه موجب تقويت جبهه داخلي وبين المللي به نفع وي مي گردد
ايران نيزباآگاهي ازعواقب شومي كه درصورت ادامه سركشي درداخل وعراق وداستان هسته اي داردباتن دادن به مذاكره درصددكاهش فشارهاوتظاهربه حفظ روابط جهاني وجلوگيري ازانزواي مطلق خودمي باشدوالبته مهمترين هدف وي عبورازيكسال باقيمانده عمردولت جورج بوش است ولي بدلايل چندي طرفين به توافق نخواهدرسيد وپيش بيني وزيرامورخارجه عراق مقرون به واقعيت بوده تاكساني كه خوشبينانه ودرواقع ساده لوحانه مذاكرات رابه آب شدن يخهاي موجوددرروابط دوكشوروخرابي ديواربي اعتمادي بين طرفين تشبيه مي كنندامادلايل اين امر:
رژيم جمهوري اسلامي طي سالهاي اخيرتعدادزيادي شبه نظامي عراق راازطريق مغزشويي تحت عنوان مبارزه با نيروهاي شيطان بزرگ تبديل به تروريست نموده ومقاديرزيادي موادمنفجره و تجهيزات پيشرفته دراختيارآنهاگذاشته است واينكه نيروهاي اكنون مذكور حاضرباشندبخاطرآن رژيم دست ازاعتقادات خودبرداشته وتبديل به نيروهاي مطيعي آنهم ازسوي يك دولت ديگردركوتاه مدت باشندامري بعيدبنظرميرسدوحتي چنانچه رژيم ايران بطورمصلحتي نيزبدنبال اين امرباشدبعیدبنظرمی رسد که توان اعمال سياستهای خودرابرگروههای تحت امرخودنظیرلشکرالمهدی داشته باشد وتنهاادامه عمليات انتحاري يااستفاده ازبمبهاي كنارجاده اي توسط تروريستها این پيام راخواهدرساندکه مذاكرات ايران وآمريكاحداقل درزمینه امنیت عراق شکست خورده است ویامی توان به موفقیت وتوسعه آن به سایربحثهای فیمابین امیدواربود.
این امرواضح است که حيات رژيم درداخل وخارج وابسته به بحران آفريني است ودرصورت برقراري آرامش ديگرابزارديگري دراختياررهبري آن جهت حفظ موقعيت خوددرعراق ومنطقه نخواهدبودتصوربرقراری آرامش درعراق،لبنان،فلسطين حتي بمدت يكسال تاخروج جورج بوش ازكاخ سفيديعني ازدست رفتن ابزارهاي لازم جهت اعمال نفوذرژيم ايران درمنطقه برای امنیت ملی خودخواهدبود.
ازسوی دیگرخط قرمزتيم معتقدبه استفاده ازابزارديپلماسي دردستگاه بوش تازماني است كه امنيت سربازان آمريكايي درعراق بخطر نيافتدوپس ازآن عملاتيم فوق درمقابل تيم معتقدبه حمله نظامي خلع سلاح شده وبايدازدورمذاکره ومصالحه سياسي وديپلماتيك باايران خارج شودلذادستگاه دیپلماسی دولت بوش تازماني مي توان مذاكره راتجويزنمايدكه همراه باقطع حملات به نيروهاي ائتلاف وكمك ايران به برقراري امنيت مردم عراق باشدودرغيراينصورت عملامذاكرات شكست خورده تلقي خواهدشد.
درجایی دیگرصحنه جهاني مطلقابه نفع آمريكادرحال تغييراست روسيه پس ازبازي باكارت ايران واخذامتيازات ازجامعه غرب عملانه تنها انگيزه اي جهت حمايت ازايران نداشته بلكه درمقابل آن نيزقرارگرفته است ودرفرانسه نيزسركوزي بعنوان يك متحدقدرتمندبوش جايگزين ژاك شيراك گرديده است ودرانگليس نيز فردي به قدرت خواهدرسيدكه امکان همراهي وي مشابه توني بلرباجورج بوش درسال آخرصدرات خودقابل ارزيابي است وچين نيزكه دريك تعامل باروسيه درشوراي امنيت باواگذاري حق خود(درمقابل اخذحق راي مربوط به كره شمالي)مواضع خودرابراساس سياست روسهاتنظيم خواهند كردلذاعملارژيم ايران يابايددرصحنه عمل به خواست آمريكا گردن گذاشته وباجديت ومسئوليت درصددرفع مشكلات درعراق بربيايدكه خودمسببش بوده است وياخطرجنگ وتخريب كشورخودرا دریکسال باقیمانده ازدوره جورج بوش پذيراگردد.
همانطوريكه هم احمدي نژادزبان گوياي خامنه اي اعتراف كرده است وهم تيم جورج بوش دركاخ سفيد ساعت شني راه حل سياسي و ديپلماتيك آغازبكاركرده است وحداكثرتاپايان تابستان معلوم خواهدشدكه طرفين درحال عمل كردن به مسئوليت خودمي باشندياصرفا سرخودرابه بازيهاي سياسي گرم كرده اند كه درآنصورت كشتيبان راسياستي ديگرخواهدآمد.
نهايتاودرپايان گزارش ازنظركارشناسي اعلام می گرددکه روابط دوكشورآمريكاوايران مدتهاست ازحالت خاكستري نه جنگ ونه صلح خارج گرديده (مشخصاازژانويه 2007 بااعلام رسمي مواضع آمريكادريونيون استيت وپاسخ آن در21 مارچ ازسوي ايران باسخنراني خامنه اي درمشهد)وطرفين با درك شرايط سياه وسفيدياجنگ يا صلح كه آثاروحشتناك خودرابرتمام منطقه بجاي خواهدگذاشت تمام تلاشهاي خودراجهت پيروزي دراين ميدان بكارگرفته اندولذاحوادث سه ماه آتي نقش مهمي درتاريخ روابط دوكشورومنطقه خواهدداشت.
30 مي 2007
Comments
Post a Comment