سراب مصالحه بین ایران وآمریکا

مروري برداستان ساختگي آمادگي ايران جهت صلح باآمريكاپس ازآزادي عراق

ديروزمقاله اي ازنيكلاس كريستف Nicholas D. Kristof راباعنوان “Diplomcy at Its Worst” درنشريه نيويورك تايمزNew York Times مورخ April 29, 2007 مي خواندم كه درآن نويسنده مدعي بوددرMay 2003 وپس ازحمله آمريكابه عراق براساس يك سندمنتشره ايران آمادگي كامل جهت صلح باآمريكارا داشته است ولي تيم نوكانهاي حاكم بركاخ سفيد باتكيه برغرورناشي ازپيروزي ابتدايي درعراق مانع استفاده ازچنين فرصت طلايي شده وباسوء مديريت سياسي خودشرايطي رابوجودآورده اندكه هرلحظه برخطرجنگ بين ايران وآمريكاافزوده ميشود.
“A document shows that there was a real hope for peace with Iran, now there is a real danger of war"
ازآنجاييكه چنين ادعايي چندگاهي است توسط برخي ازمخالفين دولت بوش بعنوان دستمايه اي جهت تضعيف سياسي خارجي وي درقبال ايران وعراق مطرح گرديده است دراين نوشتاربرآن شديم واهي بودن مطلق چنين ادعايي راباتوجه به سوابق ودلايل غيرقابل انكارزيربه اثبات برسانيم.
1- اولا درطي سه دهه ازاستقراررژيم اسلامي هيچگاه حكومت ايران داراي حكومتي يكدست كه بتوان حتي بادسترسي به بالاترين مقام حداقل اعتمادراباآن بدست آوردنبوده است.نگاهي به ماجراي ايران كنتراIran Contra درزمان حيات آيت الله خميني بنيانگذاررژيم ويا مواضع دولت كلينتون ومادلين آلبرايت ومذاكرات هسته اي درزمان حاكميت رهبرفعلي علي خامنه اي صحت اين ادعاراثابت مي كند.
2-جمهوري اسلامي درمدت دوسال اول رياست جمهوري خاتمي 1998-1997 بااستفاده ازموج ايجاد شده توسط جريان اصلاح طلبي وادعاي رهبري آن توسط وي توانست سفراي غربي خارج شده ازايران رابه آن كشوربازگرداندولي باشروع به مهاراصلاحات توسط رهبري ازانتهاي سال1999كه همزمان با پيروزي اصلاح طلبان درانتخابات مجلس ششم گرديدعملارياست جمهوري مقامي تشريفاتي ومجري منويات رهبري تاپايان سال2005گرديدكه جاي خودرابه رياست جمهورمنصوب رهبري داد.
درطي فازدوم دوره رياست جمهوري خاتمي يعني ازابتداي 2000تاابتداي2006 وي صرفاجهت نمايش چهره اي غيرخشونت آميزازرژيم موردسوء استفاده رژيم بوده وهيچگونه اقدامي عملي درخصوص پيشرفت درروابط خارجي ياتحقق حاكميت ملي ورونداستقراردموكراسي درايران بعمل نياورده است.
نكته قابل توجه اينكه عليرغم ممنوعيت هرگونه بحث پيرامون تجديدرابطه باآمريكا كه سه تن ازقربانيان مشهودآنراعطاالله مهاجراني وزيرفرهنگ خاتمي،عباس عبدي دانشجوي خط امام ويكي ازگروگانگيرهاي 1979 ونگارنده تشكيل ميدادندحتي پس ازاقدام ددمنشانه11سپتامبركه خاتمي درمقام رياست جمهوري ايران براي تبرئه رژيم ازدست داشتن دراين حادثه اقدام به محكوميت آن نمودبرخي ازجوانان كشوركه درميدان محسني واقع درشمال تهران باروشن كردن شمع اقدام به همدردي باخانواده قربانيان كرده بودند همگي توسط نيروهاي امنيتي موردشناسايي وضرب وشتم وتحت تعقيب ودستگيري قرار گرفتند لذاهيچگاه سياست مقامات ارشد رژيم اسلامي ايران حل اختلافات بطورريشه اي بادولت آمريكايا همدردي باملت آن نبوده است.
3-هم اكنون نيزكه رژيم باحذف كاملاغيرقانوني وهمراه باتقلب خوداقدام به تشكيل مجلس هفتم و انتصاب رياست جمهوري كاملا مطيع رهبري نموده است نيزپراكندگي وچندگانگي درعملكردورفتار منصوبين رهبري درنهادهاي دولت،وزارت خارجه،شوراي امنيت ملي وآژانس انرژي اتمي وسپاه پاسداران درخصوص برنامه اتمي ايران وحمايت آن كشورازتروريزم بين الملل كاملامشهودمي باشداين پراكنده گويي هابگونه اي است كه باگذشت سه دهه ازپيروزي انقلاب اسلامي اخيراشخصيتهاي غربي كشف كرده اندكه تنهاراه متوجه كردن مسئوليت همه اموربعهده رهبري بدليل قدرت مطلق وي است!!
همين ديروزعوامل رهبري ايران يكي ازمذاكره كنندگان قبلي مباحث اتمي ايران آقاي حسين موسويان راكه دركنارحسن روحاني ازديپلماتهاي كهنه كاررژيم وداراي تمايلات ميانه بوده وبقول خودرژيم با ترفندهاي خودو تعليق موقت حمله آمريكاوغرب رادوونيم سال به تاخيرانداخته است به اتهام جاسوسي وارتباط بادشمن دستگيركرده اندحال همان گروه حاكم وجنگ طلب ازسوي دموكراتهاي آمريكاوافرادي چون نيكلاس كريستف ونشرياتي چون نيويورك تايمزبعنوان صلح طلب مورداشاره قرارمي گيرند!!
4-امادرخصوص پيشنهادادعايي مورداستنادكه البته وي نيزبه نقل ازسندمنتشره درروزنامه واشنگتن پست به آن رجوع كرده است نگاهي به آن نشان ميدهدكه بدلايل زيركليه ادعاها كذب محض مي باشد:
1/4 - اذعان خودنويسنده به عدم اطمينان ازقابل حصول بودن”معامله بزرگ”بين ايران وامريكادرسال 2003وتنهابسنده كردن به ارزش پيگيري وتجربه آن ونهايتاسرزنش مقامات دولت بوش به كاهلي درآن
2/4-اگرامكان چنين معامله اي بوده است چرادرسال2001كه هم بخاطرواقعه11سپتامبرشرايط آن فراهم بوده وهم طرفين درعمليات آزادسازي افغانستان شراكت داشته اندتحقق وحداقل تداوم نيافته است وچرا ازچنين تمايلي درحدفاصل20 ماه پس ازجنگ افغانستان تاعراق اثري به چشم نمي خورد؟
3/4 – سندساختگي فوق به تاريخ 21آپريل مي باشديعني تقريبابلافاصله پس ازاعلام سرنگوني رژيم بعثي عراق وطرف اصلي نيزصادق خرازي سفيرايران درپاريس ذكرگرديده است اينكه ايران ازچنين سازماني درمديريت آشفته خودبرخوردباشدكه بفاصله كمترازچندروزازسرنگوني صدام درصددتنظيم چنين سندي برآيدكه ازثبات سياسي وحفظ منافع ايران درعراق تامسائل اتمي وصلح اعراب واسرائيل وتروريزم بين الملل رادربربگيردامري كاملا محال است زيرااصولا درتاريخ فوق(مي 2003)‌ نه برنامه اتمي ايران ازچنين اشتهاري برخورداربوده است ونه بي ثباتي خاصي پس ازعمليات موفق وغافلگيرانه آمريكادرعراق بچشم ميخورده است البته اينكه افرادي آوانگاردباابتكارشخصي خوداقدام به ارائه چنين پيشنهاداتي كرده باشندبعيدبنظرنمي رسدونام بردن ازافرادي نظيراميرهوشنگ احمدي دراينگونه مقالات خودبيانگرفقدان دخالت موثردولتهاومقامات ووجودابتكارعمل درافرادمنفردوموسسات Think Tank بوده است همانطوريكه درآخرين سال رياست جمهوري كلينتون نيزشاهدفعاليت بي ثمراين افرادجهت نزديكي دوكشوربوده ايم كه تاحدعذرخواهي رسمي مادلين آلبرايت ازايران بخاطركودتاي 1953برعليه محمد مصدق،غيرشروروغيرياغي خواندن ايران وگنجاندن مجاهدين خلق درليست سازمانهاي تروريستي پيش رفته وتنهابه جري شدن ايران وگسترش فعاليتهاي تخريبي وتهاجمي وي انجاميد.
نگارنده خودپس ازآزادي عراق اقدام به ارسال گزارشي به رئيس جمهوري ايران آقاي محمدخاتمي با عنوان”خاورميانه بزرگ وعراق فرصت ياتهديدبراي ايران” نموده ودرآن درخواست استفاده ازاين فرصت طلايي جهت نجات كشوررانمودم ودرگزارشي ديگررابطه ايران وآمريكا راباتوجه به ملاحظات طرفين بطوركاملاشفاف درژانويه 2004مطرح كه به حبس دوم بنده رابدنبال داشت درحاليكه همان آقاي خاتمي گزارش ديگربنده راباعنوان ”هر9روز يك بحران براي دولت اصلاحات”بدليل امكان بهره برداري جهت توجيه عملكردضعيف خوددرافكارعمومي مورداستناد قراردادند.
4/4- اصولا موضوعي به اهميت روابط ايران وآمريكاكه به سابقه حدودسه دهه برگشته ونقش سرنوشت سازي رابرهريك ازطرفين ديپلماسي تعيين مي كنددرحديك سفيرمتوسط وزارت خارجه نبوده است تانتايجي موثررابدنبال داشته باشدوچنانچه چنين تمايلي درطرف ايراني پيدابشوددههامرجع ازمجلس شوراي اسلامي گرفته تادولت وشوراي امينت ملي واتاق فكرهاي مختلف وگروههاي مختلف درآن دخيل مي گرديدندوبالاخص وزارت خارجه كه درزمان آقاي خاتمي وزيرآن داراي صلاحيت جهت شركت درمذاكرات هسته اي نبوده وبجاي وي آقاي حسن روحاني ازشوراي امنيت ملي اعزام مي گرديد چگونه معاون ياسفيرآن مي توانسته است اقدام به برقراري چنين ارتباطاتي بنمايدوجالب اينكه تمام سناريوي فوق براساس يك متن فاكس شده توسط مرجعي است كه ناشناخته مي باشد.
5/4- مروري بروقايع پس ازآپريل2003نشان ميدهدكه رژيم ايران هيچگاه ازاقدامات خصومت آميزخود جهت ايجادبحران درمنطقه دريغ نورزيده وعلاوه برتداوم عمليات برونمرزي خودوانفجارات رياض پايتخت عربستان سعودي كه ازدلايل توقف مذاكرات زلمي خليل زادباهمتاي ايرانيش درژنو اعلام گرديد دستگيري محمدجعفري معاون نيروي قدس سپاه پاسداران توسط نيروهاي آمريكايي وبفاصله سه هفته پس ازآزادسازي عراق(كه بادخالت جلال طالباني رييس ادواري شوراي حكم عراق به رهايي فوري وي انجاميد)نشان دادكه جمهوري اسلامي ازقبل درتدارك ايجادبي ثباتي درمنطقه وعراق ومنطقه وضربه زدن به نيروهاي آمريكايي درعراق بوده است واينكه مقامات ايران درصددايجادرابطه باآمريكابوده اند دروغي پيش ازسوي مخالفان سياستهاي دولت بوش درعراق نيست.
نتيجتاآنچه كه دروراي تمام اين فعاليتهامشخص مي باشدرژيم جمهوري اسلامي پس ازانتخابات دوم خرداد76 (مي 1997) رياست جمهوري متوجه پتانسيل داخلي جهت مقابله باطرحهاي رهبري ازجمله گسترش نفوذبنيادگرايي درخارج وديكتاتوري مطلق درداخل گرديده وبرهمين اساس طي تحليلهاي گوناگوني كه توسط اتاق فكررهبري بوي القاء گرديده است تنهاتهديد واقعي درجهان نسبت به رژيم و استراتژي وي ازسوي مرزهاي خارج ومشخصادولت آمريكامي باشدآنهابراين اعتقادندكه چنانچه اين تهديدراازطريق اخذتضمين امنيتي يادسترسي به سلاح اتمي ازسرخود دورنمايدهيچ قدرت ديگري از كشورهاي اروپايي واتحاديه عرب گرفته تانيروهاي داخلي امكان سرنگوني رژيم را نداشته ورهبران حكومت عملاخودرامادام العمردرقدرت حفظ خواهندنمودبهمين دليل فعاليتهاي اتمي رژيم از1997 روندپرشتابي بخودگرفته ودرداخل نيزازابتداي سال1999عليرغم حاكميت اصلاح طلبان برجايگاههاي رياست جمهوري ومجلس شوراي اسلامي شاهداوجگيري سركوب درداخل مي باشيم
لذاازتمامي روشنفكران ورهبران دنياي غرب كه نه تنهابه دموكراسي بعنوان تنهاراه پيشرفت وهمسان سازي دولتهاوملتهامي نگرندبلكه نگران صلح وامنيت بين المللي وبالاخص وضعيت بسياربحراني خاورميانه ونسلهاي حاضروآينده آن مي باشندعاجزانه تقاضادارداجازه ندهندكه اين حقايق روشن در لابلاي كلمات ونوشته هادستخوش مبارزات حزبي ومنافع صنفي گروههاي رقيب درصحنه سياسي كشورها گرديده ومنافع جامعه جهاني رابفراموشي بسپارد
3 می 2007

Comments