الف – حكومتهاي ايران وآمريكا طي حدود30 سال گذشته
دوره آمريكا ايران وضعیت روابط
1980-1976 دموكرات(كارتر) جمهوريخواه( شاه) / انقلاب 1979 جنگ سردوصلح مسلح
1984-1980 جمهوريخواه(ريگان) جمهوريخواه(خامنه اي) جنگ سرد ومعامله
1988-1984 جمهوريخواه(ريگان) جمهوريخواه(خامنه اي) معامله وصلح مسلح
1992-1988 جمهوريخواه(بوش 1) جمهوريخواه(هاشمي) جنگ سرد/ معامله
1996-1992 دموكرات(كلينتون) جمهوريخواه(هاشمي) جنگ سردوصلح مسلح
2000-1996 دموكرات(كلينتون) دموكرات(خاتمي) امكان مصالحه(1999)
2004-2000 جمهوريخواه(بوش 2) دموكرات(خاتمي) جنگ سردوصلح مسلح
2008-2004 جمهوريخواه(بوش 2) جمهوريخواه(خامنه ای/احمدي نژاد) صلح مسلح
2012-2008 دموکرات(اوباما) جمهوريخواه(خامنه ای/ احمدي نژاد) معامله وصلح مسلح
نگاهي به وقايع وروابط بين آمريكاوايران وفرازونشيبهاي آن نشان ميدهدقبل ازپيروزي انقلاب درگيري شديدي بين رژيم شاه وكارتربوده كه نهايتابه سرنگوني رژيم ديكتاتورقبلي انجاميده و فرصت طلايي جهت تجديدبناي روابط دوكشورباتوجه به حاكميت دموكراتهادرايران (بازرگان و بني صدر) فراهم مي گرددولي اين فرصت طلايي بدليل آثاربجاي مانده ازدوران سابق،عزيمت شاه به آمريكا،گروگانگيري 444روزه 52 ديپلمات آمريكايي درايران توسط دانشجويان تحكيم وحدت ،حاكميت روحانيون تندرودرايران وحادثه طبس ازبين ميرودوروابط دوکشوردرحالت صلح مسلح قرارمی گیرد.
پس ازآن جنگ ايران وعراق آغازوآمريكاظاهراموضع بيطرفي رادرآن حفظ وباتوجه به فرسايشي شدن جنگ وحضورايران درصحنه سياسي لبنان كه به انفجاردرسفارتخانه های آمريكاوفرانسه انجاميد زمينه نزديكي مبتني برمعامله رابين مقامات دوكشور درسال 1986 فراهم مي گرددولي بادخالت عناصر تندرودرايران وعملكردآشكارطرف آمريكايي درداستان كنتراها اين طرح شكست خورده ومك فارلين واوليورنورث بعنوان مسئولين شكست ودرايران نيزطرفداران منتظري و دانشجويان دفترتحكيم وحدت بعنوان جريان موثر دراين شكست معرفي مي شوند
پس ازتهاجم ايرانيان به شبه جزيره فاووتغييردرجغرافياي جنگ عراق –ايران ودرپيش گرفتن تزعدم غالب ومغلوب آمريكابه نفع عراق واردجنگ شده ودوكشورتامرزدرگيري مستقيم پيش مي رود وتنهاعامل مانع درگيري تحرك ارتش عراق منجربه بازپس گيري شبه جزيره فاوبوده كه نهايتابه تضعيف شديدايران وپذيرش قطعنامه 598 سازمان ملل مي گردد
پس ازآن باتوجه به قرارداشتن دوطرف جمهوريخواه طرفين روش محتاطانه اي رادرپيش گرفته واروپابنمايندگي غرب كه باتوجه به فروپاشي شوروي امكان مانوربهتري رابوي ميدهدباروش انتقادي جهت هدايت ايران به جامعه بين المللي تلاش مي كندودرمرحله بعدآنرابه روش سازنده تبديل مي نمايدولي مواضع ضدحقوق بشري ايران وواردچالش شدن بااروپا كشوررادرمرحله بن بست كامل قرارمي دهددراين مرحله فروپاشي شوروي ايران راعليرغم خريدهاي تسليحاتي كلان ازروسيه درطي سالهاي اول دهه90 به سمت چين سوق مي دهد
دراين دوره درانتهاي دوره جمهوريخواهان درايران همكاري محدودي بادموكراتهاي آمريكادربوسني وهرزوگوين داشته وحملات محدودطرفين به اهداف خوددرعراق نيزنوعي توافق نانوشته رابه نمايش مي گذاشت
پس ازآن دموكراتهاي ايران قدرت رادرايران بدست گرفته وبابازسازي روابط بااروپا واعراب فرصت طلايي ثاني باتوجه به علائق دوطرف ايجادمي گردددراين مرحله آمريكاپيشقدم گرديده وتشنج زدايي رابانحكومت نقش دولت وقت خوددرسرنگوني دولت ملي دكترمحمدمصدق وغيرتروريست وياغي خواندن دولت ايران آغازمي نمايد ولي بدليل تشديدجنگ قدرت درايران وتلاش جمهوريخواهان جهت ناكامي رقيب وربودن گوي سبقت درايجادرابطه باآمريكا كه اكنون باتوجه به اوضاع داخلي ايران ازعوامل پايداري محسوب مي گردداين فرصت ثانويه درسال 1999 ازبين رفته وباتغييرحاكميت درسمت طرف آمريكايي وسركوب مطلق دموكراتهاواصلاح طلبان درايران مجدداروابط دوكشوربه سمت جنگ سردهدايت مي گردد كه تمركزدولت آمريكابربحث دستيابي ايران به سلاح اتمي يكو وجه آنرابه نمايش مي گذارد
دراينجالازم است اين نكته رااشاره كنم كه عليرغم تشابه دوسيستم ايران وآمريكادرانتخابات رياست جمهوري ومجلس ياكنگره كه هركدام براي دوره چهارساله مي باشدمتاسفانه بدليل اختلاف زماني حدوددوساله هميشه اين اختلاف موجب ازدست رفتن فرصتها وپتانسيلهاي احتمالي در تجديدروابط گرديده است گرچه برخي وجودنظام توتاليترومتكي به رهبردرايران رامانع اصلي آن ذكرمي كنندولي حتي درداخل ايران اگرچنين اختلاف زماني بين انتخابات رياست جمهورومجلس وجودنداشت شايدبايكدستي حداقل دوبخش حاكميت(قواي مقننه ومجريه) اين فرصتهامي توانست نقش تسريع كننده اي درايجادوگسترش روابط داشته باشد
اكنون باتوجه به شرايط بالا وبظاهريكدست شدن حاكيمتها درهردوكشوردوا حتمال وگزينه در مقابل رهبران دوكشوروجودداردگزينه قوي اول تشديدتشنجات ومنجربه رويارويي نظامي خواهد بودكه بدلايلي كه بعداتحليل خواهدشددراواخر سال2006رخ خواهدداد
گزينه دوم احتمال تشنج زدايي درروابط دوكشوربوده كه بلاخص باتوجه به تفوق كامل طرف ايراني درسركوب مخالفين داخلي،پراكندگي اپوزيسيون خارج ودرس گرفتن ازسرنوشت سه كشورعراق،افغانستان وليبي ويكذستي كامل درساختارسياسي ازاحتمال قابل توجهي برخورداراست بطوريكه نگارنده أين تحليل نسبت احتمال درگيري به معامله بين ايران وآمريكارا نسبت 65 به 35 برآوردمي نمايدودردنياي سياست احتمال 35% امري ضعيف برآوردنمي گردد
ب- علل وعوامل موثربرهردوگزينه
1/ب – گزينه درگيري
1/1/ب-آمريكا
حكومت آمريكاهمواره 4 اتهام اساسي رامتوجه ايران نموده است كه بنابه اولويت براي امنيت ملي آمريكا ازتلاش جهت دستيابي به سلاحهاي كشتارجمعي وابزارپرتاب آنها،حمايت ازترويزم بين الملل تااخلال درصلح اعراب واسرائيل ونقض حقوق بشردرايران دربرمي گيرددولت جمهورخواه فعلي آمريكاتحت رهبري جورج دبليوبوش ودولتهاي اروپايي (جداازحاكميت جمهوريخواهان يادموكراتها) نقش كاملا تعيين كننده امنيت دستجمعي وبين المللي رادرك كرده وصرف نظراز اختلاف نظرات درديدگاهها وتاكتيك برخورددراصل لزوم درامان ماندن ازفقدان آن متفق القول مي باشنددولت بوش درواقع موتورمحركه امينت مي باشدوخاورميانه نيزبعنوان مركزتهديدكننده امنيت جهاني محسوب مي گردد ودرواقع طرح خاورميانه بزرگ نقشه درازمدت وزيربنايي همان تامين امنيت جهاني است كه كشورهاي توسعه يافته تحت عنوان گروه 8 آنراتضمين كننده امنيت پايداردانسته ودولت آمريكاوبرخي كشورهاي همراه نظيرانگليس مجري برقراري امنيت دركوتاه مدت ورفع تهديدات محتمل مي باشندكه حسب حاكميت يافتن گروههاي همراه مي تواندقابل بسط ياقبض باشد
ازهم پاشيدگي اتحادنسبي اروپا كه باعدم تصويب قانون اساسي پيشنهادي شدت گرفته است ازعوامل اصلي درتقويت گروه طرفدارامنيت كوتاه مدت بوده كه كفه ترازورابنفع دولت بوش واستراتژي آن سنگين مي كند
ازطرفي دولت ايران باوقت كشي ورفتارغيرقابل قبول خودرابه اهداف آسيب پذيرتبديل كرده است وتنهااميدوي اختلاف درجبهه اروپا – آمريكا وامكان سرگرم كردن جامعه جهاني تاحدود دوسال ديگراست كه خودرابه سلاح اتمي مجهزنمايدواضح است كه هدف نهايي ايران ازدستيابي به سلاح هسته اي صرفا اطمينان ازعدم سرنگوني نظام سياسي حاكم توسط نيروي خارجي ياتوسط مردم با حمايت خارجي است وبهيچوجه جنبه ملي وآرماني نداردزيراآنهابا ايجادسيستم 100% پليسي تهديدازداخل رابه تنهايي محال مي دانند وفقط حمايت ياتهاجم آمريكا را تهديداصلي مي دانند بهمين دليل نيزتنهادرمقابل آمريكاحاضربه تسليم ومعامله مي باشند
چه دليلي بهترازاينكه بارهارهبران ايران عليرغم اعلام صلح آميزبودن ومحق بودن هركشوردر دستيابي به تكنولوژي هسته اي پيغام داده اند كه درصورت تضمين عدم حمله آمريكابه ايران آماده توقف كامل فعاليتهاي هسته اي خودمي باشندبعبارتي آنهادارندبه تلاش خودجهت دستيابي به سلاح هسته اي ونقش آن درثبات داخلي اعتراف مي كنندوملتمسانه ازطرف مقابل ميخواهند موقعيت داخلي آنهارادرك كندودرواقع هزينه سياسي ومالي اين درخواست ازسوي گروه حاكم به رهبري خامنه اي براي حفظ شخص خوددرمسندقدرت است ونه تامين اهداف ملي وميهني
درموضوع اتهامي ديگرخوديعني حمايت ازترويزم بين الملل كه تاچندي قبل درحمايت ازحزب الله لبنان ياحماس خلاصه مي گرديداكنون خودرابه شكل عريان تري درعراق به نمايش گذاشته است تاجاييكه موجبات تاثيرپذيري دولت آمريكاراازعملكردخودفراهم كرده است
دراين مرحله نيزرهبران إيران باترس ازتكرارسناريوعراق دركشوروسرنگوني خودتمام هم خودراگرفتاركردن آمريكادرعراق قرارداده وچنانچه به مواضع افرادي چون هاشمي رفسنجاني،محسن رضايي وافراطيون جناح راست درطي دوسال اخيرازروزهاي عمليات آمريكادرعراق تاروزهاي قبل ازانتخابات نظري بيافكنيدمتوجه مي شويدكه آنهاموضع واحدي داشته اندوحتي درصحنه هاي دهشتناك جنگ داخلي عراق نيروهاي وايسته به دوگروه خامنه اي وهاشمي پابه پاي هم جنگيده ودرصددويتناميزه كردن عراق بودند
حتي درداخل سپاه ويژه قدس پاسداران انقلاب فرمانده آن كه فرمانده عراق محسوب مي گرديد فردي بنام قاسم سليماني ازنزديكان هاشمي رفسنجاني وكرماني است ووي بودكه آخوندجوان آنارشيست وقدرت طلب مقتدي صدررادرمقابل آيت الله سيستاني تقويت وزمينه خونريزي و انشقاق در شيعيان متحدخودوآمريكارافراهم آوردوحتي ترورآيت الله حكيم ازرهبران ميانه روي حزب الدعوه ياطراحي آنهاانجام وتوسط سايرين انجام شداكنون بايك گردش چندروزه ودرآستانه انتخابات تمام افرادفوق باگردش180درجه اي خودومعاون وي محسن رضايي ديگركانديداي رياست جمهوري درمجمع تشخيص مصلحت نظام ازرهبران طرفدارغرب وميانه رومعرفي مي شوندو حتي فرمانده سابق سپاه پاسداران ياگرداننده اصلي صحنه جنگ در عراق كنوني تاآنجاپيش مي رودكه حل تمام مشكلات كشوررادرگروه ايجادرابطه باآمريكا درسخنراني عمومي وتبليغاتي خوددرجنوب كشورذكروبااشاره رهبري به خارج شدن از حدو مرزتعيين شده يكروزقبل ازبرگزاري انتخابات درسكوت واجبارمطلق اجبارخودرامنصرف معرفي مي كند
دربحث اخلال درصلح اعراب واسراييل كه ازاهداف كليدي دولت بوش ودرحمايت ازيك دولت مستقل فلسطيني مي باشددرابتداباتضعيف ياسرعرفات رهبري بلامنازع فلسطين وازطريق كمكهاي مالي وتسليخاتي به حماس وحزب الله زمينه حذف وي راازصحنه رهبري فراهم وسپس نيزباتداوم كمك به متحداستراتژيك خوددرمنطقه وعراق يعني فرزندناخلف حافظ اسدتاآنجاپيش رفتندكه در زيرفشارهاي شكننده آمريكابراي اصلاح روش خودواسلاف خودوي راواداربه كشتن رفيق حريري درلبنان كردند وحتي بنابه اطلاع واصله بدنه وبخش مهمي ازرهبران تحصيل كرده حزب الله لبنان نيزازعملكردرهبري دربرخوردبااصلاح طلبان ودولت خاتمي وسركوب مردم ايران توسط افراطيون راضي نيستند
درزمينه حقوق بشرعليرغم اينكه به اعتقادنگارنده اين بحث هيج اولويتي رادرمواضع آمريكاو اروپا نداشته وصرفابعنوان ابزارواهرم فشاري دربازيهاي سياسي واقتصادي جهت كشاندن ايران به موضع ضعيفتر مدنظربوده است ولي وخامت اوضاع حقوق بشردرايران ازيكسووبازي موش وگربه ايران بامجامع وسازمانهاي مسئول بين المللي وازجمله كميسياري روابط خارجي اتحاديه اروپا ازسوي ديگرراه هرگونه ناديده گرفتن آن راسدكرده است بالاخص عملكردعريان رژيم درسركوبي روزنامه نگاران وبستن دويست نشريه وسابت اينترنتي،اعمال غيرانساني شوراي نگهباني درنقض حقوق مردان وزنان ايراني كه ازانتخابات شوراهاي شهرآغازودرانتخابات مجلس هفتم وسپس انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري به مصنه ظهوردرآمدراه هرگونه چشم پوشي براينگونه اعمال رابسته است ونهايتانيزانتخاب بك تروريست بين المللي تمام عيارومتهم به شركت درگروگانگيري 1979بحث حقوق بشرراازداخل ايران به داخل جامعه آمريكايي واروپايي كشانده است درداخل ايران اكنون ديگراين زندانيان سياسي نيستندكه ازنقض حقوق بشرسخن بميان مي آورندبلكه عوامل اصلي رژيم ازرياست قوه قضاييه يارياست سابق مجلس مهدي كروبي ورياست مجمع تشخيص مصلحت آن هاشمي رفسنجاني كه خودازآمران قتلهاي زنجيره اي وترورهاي بين المللي بوده است نيزشكايت خودراازعوامل مافيايي رهبري به خدابرده است
درواقع مي توان گفت ازبدو سركارآمدن ملايان درايران هيچگاه نقض حقوق بشربه اين اندازه عريان ومستندنبوده است وبديهي است كه نه تنهادولت پرزيدنت بوش بلكه هردولت ديگري نمي تواندبكشبه چشم به آن ببنددوراه سازش باچنين رژيم وحشي راپيشه كند
2/1/ب – گزينه ايران
عملكردحكومت ايران ودرراس آن علي خامنه اي كه طي 16 سال اخيرباتغييرقانون اساسي قدرت بلامنازع رادراختيارداشته است نيزمتاثرازعواملي است كه نه تنهاقادربه سازش نيست بلكه موجبات تشديدبحران رابدلاليل ماهيتي رافراهم خواهدآورد
اول آنكه گروه حاكم افراطيوني بوده كه همواره وعليرغم برخورداري ازتمام ابزارهاي قدرت ترجيح داده اندبعنوان دولت سايه عمل كرده ونقش پدرخوانده رابراي جامعه سياسي ايران ايفا نمايندآنهابراي رسيدن به اهداف خودازهيچ اقدامي كه نيازبه تفكروعقل يا شجاعت نداشته باشد رويگردان نبوده وبارهادرمجامع عمومي ازاين نظريه خوددفاع كرده اندكه آخرين آن هشدار رهبري به رياست مجلس شوراي اسلامي مهدي كروبي است كه بجاي رسيدگي به شكايت وي مبني برتقلب درانتخابات وي راتهديدبه مجازات به اتهام بحران سازي دركشوروبنفع دشمنان نمود
دوم آنكه اين گروه تمام مخالفان خودرابابرچسب جاسوسي يا ارتباطات مشكوك باآمريكاقلع وقمع كرده كه آخرين آن وايسته ترين فردوايسته به رهبري يعني هاشمي رفسنجاني بوده است ولذا هرگونه اقدام درجهت رفع اختلاف ياآمريكابمنزله نوعي خودكشي براي آنان مي باشدزيرادراين راه نه تنهااپوزيسيون خارج ازكشورواصلاح طلبان ديروزبيكارننشسته بلكه راست ميانه نظيرهاشمي رفسنجاني،قليباف،كروبي ومحسن رضايي وحتي تعدادي ازگروههاي سنتي ياافراطي رادرمقابل خودمتحدخواهندديدكساني كه مي تواندتنها وجه اشتراكشان زخمهاي كشنده اي باشدكه ازسوي رهبري وباندافراطي همراه وي به آنهاواردشده است
سوم هدف نهايي رهبري ايران حفظ مقتدرانه وغيرقابل شراكت خودباهرشخص وگروه برسرير قدرت بوده وانتخابات فعلي نيزنشان داد كه وضعيت بيماري رواني ومزمن علي خامنه اي يعني شيزوفرني واسكيزو فرني وي روزبروزدرحال پيشرفت وبمرحله حادخودنزديكترمي شود زيرا كسانيكه بالفباي سياست آشناباشندميدانندكه خاورميانه وايران بدترين روزهاي خودراطي مي كندوهيچگاه گروه حاكم برسرنوشت ايران تابدين اندازه محتاج وفاق داخلي حداقل درصفوف رهبران وابسته آن نبوده است ولي درعمل حتي اين بديهي ترين امرنيزناديده گرفته شده ورهبران خودي رژيم نيزبه تيغ جراحي سياسي سپرده شده اند
اين امربسيارحائزاهميت بوده وجنبه نتيجه گيري دارد شرايط فعلي ازدوحال خارج نيست يارهبري ايران كشوررادرحال جنگ بررسي كرده وخودرابراي شرايط اضطراري آماده مي كند وخودبه اين امرنيزواقف است كه دراين جنگ صفوف سياسي ونظامي وي داراي شكاف جدي است وعملا با سپردن اركان اجرايي وسياسي كشوربه نظاميان وحذف نقاط به ظاهرضعيف وآلترناتيوهاي احتمالي درجبهه خوداست ويااينكه بجدتصميم به تسليم گرفته است واستفاده ازنظاميان صرفا براي كنترل اوضاع داخلي ومخالفان ومنتقدان است تادرسايه امنيت گورستاني به آرامي مراسم ترحيم خودرا برگزارنمايدبهرحال آنچه كه مشخص است نهايت امريادرگيري است وياتسليم همراه با معامله وتنهاهدفي كه متصورنمي باشدصلح ومصالحه مبتني برمنافع دوملت است تنهاباگذشت چند ماه از استقراردولت جديدوحتي شايدبسيارزودترازآن بتوان علائم حركت جديدافراطيون حاكم رادريافت كردبعنوان نمونه رياست جمهوري جديددرتبليغات انتخاباتي خودراازدانشجويان متعهد به پيروي ازخط امام ياهمان دانشجويان اشغال كننده سفارت آمريكا معرفي نموده ولي پس ازطرح همان ادعا ازسوي تعدادي ازگردوگانها واعضاي سابق سفارت آمريكا دريك چرخش180درجه اي نه تنهانقش خودرادرآن حادثه انكاربلكه خودرابعنوان فردي كه هيچگاه درزمره دانشجويان مذكور نبوده وحتي مخالف آنهانيز بوده است
نكته اساسي ديگردرتعيين اهداف سياسي موردنظررهبري آرايش جديدنيروهادرسيستم نظامي كشورخواهدبوددرحال حاضراستفاده سياسي ازسپاه پاسداران ونيروهاي شبه نظامي آن ونيز شركت علني تعدادي ازفرماندهان نظامي سپاه پاسداران انفلاب اسلامي بعنوان كانديداي رياست جمهوري موجبات تشديددودستگي درسپاه وارتش رافراهم آورده است زيراتاكنون سخن ازسياست درلباس نظامي ميوه درخت ممنوعه اي محسوب مي گرديدكه خوردن آن به منزله اخراج ازبهشت ملايان محسوب مي گرديد ولي اكنون رژيم خودباورودعريان نظاميان به صحنه سياست كه از چندين سال قبل شواهدوقرائن آن ازجمله درانتخابات مجلس هفتم به چشم ميخوردخودرادرمعرض آزمايشي بزرگ قرارداده است لذااكنون بايدهدف نهايي رادرآن جستجو نمودكه هدف جنگ است ياتسليم وسركوب ناارامي هاي داخلي ناشي ازبي ثباتي نظام
اگررژيم به تقويت نيروي انتظامي وگاردهاي ويژه ضدشورش بپردازدوهمزمان فرماندهان عملياتي باسابقه عملياتي جبهه هاي جنگ راباعناوين مختلف ازقبيل بازنشستگي،بكارگيري دربخش سويل ياپرونده سازي ازصحنه مديريت وفرماندهي نيروهاي مسلح حذف نمايدوهمچنين به حذف كادرهاي غيرموافق سياسي خودبپردازدنظام رو به تسليم است وچنانچه بالعكس اقدام به بكارگيري موثرفرماندهان عملياتي درپستهاي اصلي نظامي نظيررياست ستادكل قوا،فرماندهي نيروهاي چندگانه (زميني،هوايي،دريايي،بسيج،موشكي وبخش ويژه ) بنمايدخودرابراي دفاع ازخودآماده مي كندودربخش اطلاعات نيزبهمين ترتيب آرايش نيروهابيانگرتفكرحاكم خواهدبودوچنانچه بخش امنيت داخلي تقويت گرددمفهوم آن آماده شده جهت تسليم وسركوب داخلي است واگربخشهاي خارجي (جاسوسي وضدجاسوسي) تقويت گرددبه مفهوم آماده شدن رژيم براي دفاع ازخوداست
2- گزينه معامله يامصالحه
-طرف ايراني
ازآنجاييكه طرف راديكال ايراني باحذف حتي وفادارترين افرادوايسته بخود درانزواي داخلي علاوه برانزواي بين المللي قرارگرفته است وفاقدمهره هاي قوي درمذاكره ومديريت اجرايي مي باشدلذا درعمل نظيرساليان قبل قادربه تشخيص مصالح خودنبوده ومجددافرصتهاي بسياري راازدست خواهددادضمن آنكه مخالفين داخلي ولي شريك درجنگ قدرت ازهم اكنون موضع مبارزه منفي خود راآغازكرده اندودرصددارسال اين پيام هستندكه يكدستي درحاكميت آرزويي ازسوي رهبري است كه بايدبه گورسپرده شودومصالحه شرافتمندانه تنهادرگرو دانايي وقدرت چانه زني درمذاكرات مي باشددرچنين شرايطي رژيم درموقعيتي قرارگرفته كه حيات خودرادرگروتسليم يامعامله اي ارزان ولي باظاهرآراسته شرافتمندانه به طرف آمريكايي خواهدديد
براي درك اين موقعيت اجازه ميخواهم مثالي راازجريان جنگ ايران–عراق بزنم درسال 1988 پس ازعدم موفقيت هريك ازطرفين سازمان ملل متحدقطعنامه 598 رابراي خاتمه دادن به جنگ 8 ساله صادركردوطرف ايراني بااحساس برتري ازپذيرش آن خودداري نموداماباشروع عمليات تهاجمي عراق كه ازبازپس گيري فاووسپس حلبچه آغازوبه اشغال مجددبخشهايي ازايران انجاميدايران فوراتن به خواست جامعه بين الملل داده ورهبري آن درداخل نيزكه تاچندروزقبل شعارادامه جنگ تاسرنگوني رژيم صدام حسبن راسرميدادوجنگ رانعمت ميخواندصراحتااعلام كردكه صلح را همانندجام زهرسرخواهدكشيدكه دراصطلاح وفرهنگ كهن ايرانيان ازآن بعنوان نام برده مي شودوهمانندخودكشي افسران هيتلري يا خودكشي ژاپني مي باشد
درحال حاضرنيزيزخلاف آنچه كه رژيم تظاهرمي كندنيروهاي نظامي داراي انشقاق كامل مي باشندوصرفابازوروضرب واحدهاي ضداطلاعاتي امكان حضورآنهادرمراسم تشريفاتي رادارامي باشندولي درواقع ارتش وسپاه بامشكلات بسياري ازجمله انتصاب فرماندهان وابسته، تزريقي وفاقدصلاحيت وسابقه فرماندهي عملياتي مي باشند روبروهستند
لذاباتوجه به اين سوابق وفقدان توان سازماندهي واداره داخلي وخارجي كشوربسياري براين باورند كه هيات حاكمه به گزينه تسليم ولي باظاهرمصالحه روي خواهدآوردتاثبات خوددرداخل راازدست ندهد
2-درسمت طرف آمريكايي
گرچه درآمريكانيزدولت دراختيارجمهوريخواهان مي باشدولي تلاش سازمان يافته دموكراتها جهت بزرگنمايي خسارات ناشي ازجنگ عراق حتي به صفوف درون جمهوريخواهان نيزراه يافته است وبالاخص تلاش جهت انتخاب مجددنمايندگان دردوره بعدآنهاراواداربه اتخاذمواضعي درانتقاداز جنگ ياهمراهي بامخالفين درارائه جدول زماني عقب نشيني نيروهاازعراق كشانده است والبته تاثيرجنگ براقتصادملي كشورنيزازعلل آن مي باشد
پارامترديگرعدم همراهي بكپارچه دولتهاي اروپايي يامواضع دولت آمريكا بوده كه گرچه بنظر ميرسدباتوجه به بحراني شدن اوضاع دراتحاديه اروپا أين امربه نفع آمريكاوباداعيه رهبري جهان مي باشدولي أين عدم ثبات دراتحاديه اروپا پشتيباني استراتژيك دولتهاراخدشه داروازآنها دولتهاي ضعيفي خواهدساخت كه به امنيت داخلي خودوبصورت انفرادي خواهندانديشيدتاامنيت منطقه اي وجهاني وبازهم اين ديدگاه درمغايرت باديدگاه رهبران آمريكا مي باشدكه اروپايي يكپارچه ومتحدوهمراه باخودراطلب مي نمودند
وضعيت اقتصادي داخل آمريكا ودامن زدن به بحران عراق بعنوان نقطه آسيب پذيردولت جورج بوش مطرح بوده كه دركوتاه مدت باعنوان رفع تهديدازامنيت داخلي آمريكا قابل توجيه باشد ولي باطولاني شدن آن دردرازمدت مي تواندبحران سازگرديده ودولت بوش راازاقدامات مشابه ياحداقلي درديگركشورهاي محورشيطان (سوريه،ايران وكره شمالي)بازدارد
ازسوي ديگرطرح خاورميانه بزرگ وصلح اعراب واسرائيل كه به آرامي دركشورهاي عربي درحال پيشرفت است نيازبه حل مشكلات درمواجهه باايران راالزامي ساخته است ودولت آمريكانمي تواند بدون تعيين يك جدول زماني قابل اتكاء موضوع ايران رابحال خودواگذاردوبايدروابط ايران با جامعه بين المللي رابحدي برساندكه حداقل آن رخت بربستن وحشت ازدستيابي ايران به سلاح هسته اي وسازماندهي تروريزم بين الملل مي باشدودرواقع اين دوموضوع ابزارومتاعي هستندكه افراطيون حاكم برايران جهت فروش دربازارمكاره سياست يااخذپوشش درتسليم خودباظاهر مصالحه صاحب آن مي باشندوقيمت فروش آن اطمينان ازثبات رژيم فعلي وگردانندگان اصلي آن ياتيم جنايتكارهمراه بارهبري علي خامنه اي مي باشد
اينجانب اطمينان كامل دارم كه عليرغم وجوه اشتراكي كه درمنافع ملي آمريكاوايران (بصورت مصالحه) ويامنافع جناحهاي حاكم دردوكشور(بصورت معامله) دربرخي نگاههابه چشم ميخورد حداقل تا8 سال ديگركه رياست جمهوري ايران بركارخواهدبودهيچگونه اتفاقي درروابط دوكشور روي نخواهددادوبلعكس باتوجه به تصدي مسئوليتها توسط نظاميان وتندروها اوضاع روزبه روز بحراني ترخواهدشدوتنهامتغيري كه مي تواندشرايط فعلي راعوض نمايدمرگ بابهنگام رهبري ايران خواهدبود
بحران نظامي وامكان رودررويي آمريكاوايران
گرچه برخي بدلايلي ازجمله تضعيف ارتش آمريكادرعراق ياوجوداختلاف درديدگاههاي كشورهاي غربي وحتي مقامات آمريكايي راازعوامل انتفاي امكان حمله نظامي دانسته ولي ازنظراينجانب أين درگيري اجتناب ناپذيربوده وحداكثرتاپايان 2006 بوقوع خواهدپيوست البته درخصوص دامنه آن بايدبحث وبرررسي جدي صورت گيرد
درحال حاضرطرفهايي درآمريكاوحتي دراپوزيسيون مخالف رژيم توافقي اساسي درحمله به ايران وجودنداشته گرچه منكربرخي مكنونات قلبي ودرباطن دربراندازي حكومت ازطريق نظامي توسط آمريكانيستيم و
همين امركه حتي دربخشهاي كارشناسي اطلاعاتي ونظامي آمريكاوجوددارد سرشار ازتناقضات وانگيزه هاي شخصي وگروهي مي باشدكه طيفي وسيع ازطرفداران عدم تطبيق شرايط ايران باعراق تا موافقت باحمله محدود ياحمايت ازرفرميستهاوسازماندهي اپوزيسيون خارج ازكشورتاحمله گسترده نظامي رادربرمي گيرد مادراين مقاله درصدد دستيابي به توانايي واقعي ايران ومواضع استاتيك وديناميك مردم ايران درصورت حمله آمريكا به آن كشورمي باشيم
وضعيت ايران
براساس آمارهاي رسمي حدود70% جمعيت كشورجواناني زير32-30 سال بوده كه متوسط سن 24 سال رابراي كشوربه نمايش مي گذاردنرخ بيكاري حداقل 12% ،تورم حداقل 16% و40% مردم زيرخط فقرزندگي مي كنندكشوردرصحنه داخلي بامناقشات سياسي جدي تاحدبرخوردباطرفداران روبرو است،مساله قوميتها درآن شدت گرفته است كه نمودآن دراغتشاشات اخيرمنطقه عرب نشين جنوب وانفعال مردم كرددرغرب يك نارضايتي پربوديك ازمساله قوميتهارابه نمايش مي گذارد
ثروت واقتصادملي كشوركه باافزايش بهاي نفت وبرخي محصولات درآمدي 45-40 ميليارددلاري رابراي ملايان حاكم برايران رقم مي زندهيچ نقشي رادربهبودزندگي روزمره مردم نداشته وحكومت تئوكراتيك ايران ازآن بعنوان سلاحي جهت تثبيت خوددرتطميع وتحميق وواداركردن مردم به اطاعت ازخوداستفاده مي نمايد
گفته مي شودكه حاكميت سياسي درايران طي 25 سال گدشته تنهابه اتكاي روش تقسيم بردواداره شده است بدينترتيب كه همواره با فداكردن بخشي ازنيروهاي سياسي ومردم حاكميت اقدام به تثبيت خودكرده است درابتداي پيروزي انقلاب بدون خونريزي ايران كه باشعارگل درمقابل گلوله پيروزشدبزودي شاهدحذف واعدام تعدادزيادي ازمردم وكارگزاران آنهاتحت عنوان بقاياي رژيم شاه گرديدوتنهاپس ازيك سال دومين گروه ازمبارزين مذهبي وملي باسابقه شركت دركابينه انقلاب ازگردونه حاكميت خارج گرديدند ودردومين سال پيروزي انقلاب سازمانهاي مذهبي وغير مذهبي موثر درسرنگوني رژيم سابق به جوخه هاي اعدام وتبعيدسپرده شدندچهارمين موج درسال 1983 حزب ماركسيست لنينيستي توده رادرهم نورديد كه گفته مي شددرتجديدساختاراطلاعاتي رژيم ايران وخنثي سازي طرحهاي براندازي حتي بارژيم همكاري داشته است سپس نوبت به گروههاي نظيرمجاهدين انقلاب وبخشي ازروحانيون مبارزمي رسدوموج ششم به جانشين خميني منتظري مي رسدكه بامداكرات پنهاني باآمريكا واعدام 12 هزارتن اززندانيان درطي 3روز به اعتراض برخواسته بود سپس نوبت به روشنفكران مذهبي ودرراس آنهانخست وزيرموسوي مي رسدكه خانه نشين شوندوحتي افرادمستقل يانزديك به آن نيزموردتسويه قرارگرفتنداستعفاي خاتمي كه درآنموقع درپست وزارت فرهنگ وارشاداسلامي قرارداشت نمادآن دوره مي باشد(دوره اول رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني 1993-1989) سپس شرايط كاملا بسته اي دركشورحاكم كه كشوررابه مرحله انفجاردرداخل وخارج مي رسندبطوريكه عمده سفراي كشورهاي اروپايي از ايران فراخوانده مي شوندومحمدخاتمي بعنوان چهره اي اصلاح طلب درمقابل رهبري وسياستهاي اعمالي وي رخ مي نمايدووي سعي برهمراه كردن سايرقوا باخودنموده وتاآنجاپيش مي رودكه درعرض دوسال ضمن افشاي فساددردستگاه دولتي وحتي قتلهاي زنجيره اي روشنفكران توسط سرويس اطلاعاتي موجبات قرارگرفتن انتخابات مجلس دوره ششم رادراختياراصلاح طلبان فراهم ولي گروه حاكم كه ازهيچ اخلالي رويگردان نبوده ترورهاوايجادفضاي امنيتي رامجدداآغازوعملا شش سال ديگرمربوط به دوره خاتمي به مماشات گذاشته وروزبه روزخطربازگشت افراطي گري توسط مردم احساس مي شود
اين امرموجب مي گرددتاافرادي ازجناح حاكم كه حتي خودنيزدراين افراطي گري سهيم بوده اند بوحشت افتاده وبراي دوركردن خطرمطلق گرايي كامل اقدام به شركت درانتخاباتي بنمايندكه به زعم آنهاباحذف اصلاح طلبان واپوزيسيون امكان استفاده ازآن بعنوان مهاردوجانبه وجودداشته باشد نموداين افرادملاهايي چون هاشمي رفسنجاني وكروبي ومعين ورضايي وقاليباف مي باشند كه همگي خودبايكدرجه كم وزيادازمتهمان مفاسدسياسي،اقتصادي وقتلهاي زنجيره اي وسركوب مردم هستندولي دامنه افراطي گري دركشوروباهدايت رهبرآن علي خامنه اي به درجه اي رسيده است كه حتي اين افرادنيزغيرخودي تلقي وهمگي باتقلب وترفندواستفاده ازسرانگشتان رهبري درشوراي نگهبان وهيات كنترل نتايج انتخابات حذف وحتي به صفوف مخالفين مي پيوندند
لذااين مطلب كه بايداين رژيم رارژيم تقسيم بردوناميدامري غيرواقعي نمي باشدگرچه خودنويد ميرايي قطعي آنراميدهدولي بدليل هزينه تحميل شده برمردم بزرگ ايران وجامعه جهاني اين امرپذيرفته نيست كه بسترزمان را مبنايي براي تغييررژيم درايران قراردهيم
عمليات نظامي درايران
بسياري ازكارشناسان كه صرفاازديدگاه تئوري جنگ وآموخته هاي خوددرآكادمي هاي نظامي به قضاياي ايران مي نگرندوحتي ازمشاوريني بظاهرمطلع درامورايران برخوردارندرانظربراين است كه جنگ گسترده وتمام عيارياجايگاهي درمقابله باايران نداشته يابعنوان بدترين گزينه بايددر آخرين اولويت دولت فعلي آمريكاقرارگيرداين عده براي اثبات نظريات خودبه پارمترهايي چون جمعيت،جغرافيا،توان رزمي نيروهاي نظامي ايران،نمايش انتخابات بعنوان مظهردموكراسي نسبي ، وضعيت آمريكا درعراق اشاره ورهبران كشوررا به پيگيري اهداف خودازطريق سياسي ترغيب مي نمايندلذادراين بخش ازگزارش درصددتجزيه وتحليل اين مهم بعنوان يك بحث خاص برآمده ايم
ازنظرمايك بحث توانايي وضعف دشمن است وبحث ديگرتهديدات قطعي ومحتمل امنيت ملي آمريكا وكشورهاي توسعه يافته وضعف وقوتها درآن جبهه مي باشدكه همگي بايدموردمطالعه دقيق قرار گيردوبديهي ترين ابزارلازم براي اين ارزيابي اطلاعات دقيق وصحيح است
ازنظرماهرگونه اظهارنظرغيركارشناسي يامبتني براطلاعات غلط فرايندي رابدنبال خواهدداشت كه جهان رادرمقابل يك كارانجام شده باهزينه سنگين براي تمام طرفهاقرارخواهددادولذانيازبه بازنگري جدي دربرخي ديدگاهها كاملا ضروري بنظرميرسد
درحال حاضرسيستم نظامي ايران جداازوزارتخانه دفاع كه نقش لجستيكي داردحداقل يك سيستم دوگانه وحتي چندگانه بوده كه دربخشهاي مختلف فرماندهي وستاد موردبررسي قرارخواهدگرفت هماهنگي تشريفاتي ازطريق يك ستادكل موسوم به ستادكل نيروهاي مسلح واقع درناحيه شرقي مركزتهران ومنحصربه ماموريتها وحوزه هاي مربوطه مي باشدفرماندهي اين ستاددراختيار آخوندعلي خامنه اي است ورياست ستادكل دراختياردكتردامپزشكي فاقدهرگونه سابقه نظامي بنام فيروزآبادي است كه تنهابرتري وي همشهري بودن وتسليم بلامنازع نوكرصفتانه درمقابل رهبري است سپس نوبت به فرماندهان ارتش وسپاه مي رسد
درسيستم ارتش تا چندسال پس ازجنگ آخرين رده آن رياست ستادمشترك محسوب وعملا فرماندهي آن دراختياررهبري بودولي بامذاكرات فراوان ومشغله زيادرهبري كه علاقه شخصي وي به مداخله درهرامرجزيي رانيزشامل مي گرديدونيزبدليل برخورداري سپاه پاسداران ازفرماندهي مستقل ارتش نيزسرلشكري بنام شهبازي رادرمقام فرماندهي بخودديدكه حتي يكروزنيز حضوردر ميدانهاي نبردرابخودنديده بودوتنهاويژگي وي ژست رسمي خوش قدوبالايي ونوكرصفتي وي بود
(اين فردپس ازدوسال جاي خودرابه سرلشكري بنام سليمي دادكه ازافراطيون مذهبي وابسته و آجودان سابق خامنه اي محسوب مي گرديدومهمترين دغدغه وي ترس ازدزديدن پوتينهاي خوددر مراسمهاي مذهبي بود كه وي درآنهاشركت مي كرد وي نيزازجمله افسراني بودكه نه تنهاجنگ راتجربه نكرده بودبلكه ازظاهرمناسبي نظيرسلف خودشهبازي نيزبرخوردارنبود)
طبيعي است كه وقتي افرادي فاقدسابقه درراس فرماندهي ارتشي قرارگيرندكه تازه ازجنگ خلاص گرديده است توان تحمل فرماندهان نظامي جنگ ديده رانداشته وسعي درانتصاب وبكارگيري افراد ونظاميان سياسي ياوابسته به نهادهاي اطلاعاتي –حفاظتي نظامي درراس واحدهاي عملياتي كرده وبااطمينان ازعدم امكان بروزجنگ درصددتقسيم غنايم وامتيازات معمول ناشي ازجنگ 8 ساله بربيايندلذااصلا تعجب نخواهيدكردكه تعدادي ازفرماندهان اصلي جنگ رادرگوشه خانه هاي خود يازندان ملاقات كنيد براي اطمينان ازاين بحث بگذاريدمثالهاي رابراي شما بزنم
1-تيسمارصيادشيرازي كه توسط مجاهدين خلق در1999 درجلوي منزل خود ترورگرديداز عناصر مذهبي ودرعين حال ارشدترين عنصرارتش درزمان جنگ محسوب كه نقش مهمي رادرنزديكي دو نيروي سپاه وارتش بازي مي كردآخرين سمت وي قبل ازخانه نشيني فرماندهي نيروي زميني ارتش ،مشاوررهبري وسپس بكارگيري دربازرسي ارتش بودكه براي وي نقش حاشيه اي داشت وي پس ازچندين سال خانه نشيني وبكارگيري درسمتهاي غيرعملياتي دوهفته قبل ازترورخودبعنوان جانشين رياست كل ستادنيروهاي مسلح وباهدف تاليف قلوب منصوب ولي درهنگام ترورخودحتي راننده ومحافظ هم نداشت
2-تيسماراحمددادبين دومين عنصرعملياتي ارتش باگرايش هوابردوباآخرين سمت فرماندهي نيروي زميني با بدترين وضع ممكن وبايك نوتيس 24 ساعته وقرائت پيام ويژه خامنه اي جهت اطلاع تمام افسران بركنارگرديدوبعدادريك سازمان پشتيباني نيروي هلي كوپتري ايران با مخفف ” پنها” بعنوان مديرعامل بكارگيري شد وي سه ماه قبل مجددادعوت بكارگرديدوبعنوان جانشين رياست ستادآغازبكاركردولي مشابه صيادشيرازي دركمترازدوهفته ازكوه به پايين سقوط وباشكستگي بخش عمده اي ازجمجمه روبرووتاكنون درحالت كمامي باشد
3-تيمسار جانشين فرمانده نيروي هوايي ويكي عملياتي ترين فرماندهان درطي دوره جنگ بودكه وي رابه سمت معاونت درلجستيك وسپس واحدپشتيباني طرح وبرنامه درستادكل نيروهاي مسلح درزيردست فردي پاسداربنام مصطفي ايزدي قراردادند
درسپاه پاسداران پس ازانتقال محسن رضايي فرمانده سابق كه يك كاراكترسياسي داردتانظامي
به مجمع تشخيص مصلحت فردي بنام رحيم صفوي كه عملياتي ترين كادرسپاه پاسداران درزمان جنگ مي باشددرراس آن نهادبكارگيري ولي رهبري نظام فورا باانتصاب محمدباقرذوالقدركه يك نيروي جنگ نديده وازنوكران خامنه اي درسپاه محسوب مي گرددبعنوان جانشين فرماندهي وي راتحت كنترل قرارداد نكته اساسي ديگراينكه دررده رياست ستادارتش نيزچنين اتفاق ودر ابعادوحشتناكتري بوقوع پيوست ورهبري با انتصاب فردي بنام شمشيري بعنوان جانشين رییس ستاداقدام به كنترل مهندس حسين علايي مي كردكه ازافرادجنگ محسوب مي گرديد وي قبلا فرمانده نيروي دريايي ودرعمليات فتح فاووجتگهاي خليج فارس باآمريكاييهافرماندهي يكي ازقرارگاههاي عملياتي چهارگانه سپاه پاسداران رابعهده داشت
خامنه اي درسال 2000حسين علايي رابركنارووي راخانه نشين كردوآقاي علی اکبراحمديان ازنيروهاي وايسته بخودوفاقدسابقه عملياتي رابامدرک دکترای دامپزشكي جانشين وي كردحسين علايي بعداتوسط وزيردفاع فعلي كه يك پاسداروهمكارسابق وي بوده و اينك دريادارعلي شمخاني خوانده مي شود بعنوان مسئول بخش هوايي درصنايع نظامي آن وزارتخانه بكارگيري گرديدوگفته مي شوداين امر پس ازهماهنگي باخامنه اي صورت گرفته است
درسازمان سپاه نيزخامنه ای باايجادرده هاي تحت كنترل خودنظيرنهادنمايندگي ولي فقيه كه يك روحاني تندروبنام موحدي كرماني درراس آن مي باشدياحفاظت اطلاعات تحت ریاست سردارمرتضي رضايي( فرمانده اسبق سپاه دردوران رياست جمهوري بني صدردرسال1980) تمام هم خودرابمنظورجلوگيري ازوحدت فرماندهي درسپاه قرارمیدهد تااولا ازهرگونه بكارگيري آن نیروی نظامی برعليه خود اطمينان حاصل نماید وهمچنین سازمان رانيزوابسته به نظارت وتصميمات مستقیم خودبنمايد
جالب توجه است كه خامنه اي به اين امربسنده نكرده وحتي شخصا اقدام به برقراري ارتباط بارده هاي درحدمعاون فرماندهي نيروهاي پنج گانه سپاه پاسداران مي كندکه نمونه آن مديريت مستقيم برفرمانده نيروي ويژه عمليات ویژه برون مرزي موسوم به نیروی قدس تحت ریاست سردارقاسم سليماني مي باشدكه باهماهنگي باهاشمي رفسنجاني بعنوان مهمترين اهرم فشاربرآمريكا درعراق وظيفه دامن زدن به اغتشاشات وپناه دادن وسازماندهي وتدارك نيروهاي القاعده رادرعراق بعهده داشت ودر واقع داستان سربريدن نيروهاي خارجي درعراق سناریويي بودكه توسط خامنه اي وباكارگزاري قاسم سليماني انجام وتوسط ابومصعب زرقاوي به اجراگذاشته مي شددراين رابطه نيزلازم به توضيح است عمليات درعراق توسط دوتن ازفرماندهان بنامهاي سردارمسجدي كه باجناق محمدباقر ذوالقدربوده وديگري سردارجعفري كه سردسته گروه تروردكترقاسملودررستوران ميكونوس بوده اجرا مي گرددوحتی سردارجعفري درروزهاي اولیه جنگ عراق توسط نيروهاي آمريكايي دستگيرولي بدليل عدم شناسايي وي وسپاه پاسداران ازطريق جلال طالباني عضوپرنفوذ شوراي وقت حكم عراق آزادگرديد
درجاي ديگردربحث نيروي موشكي باليستكي درزيرمجموعه نيروي هوايي سپاه پاسداران كه توسط سردارمحمدباقرقاليباف وسپس سرداراحمدكاظمي مديريت مي گردید فردي بنام سردارحسن مقدم تهراني عهده دارفرماندهي موشكي بوده كه حفاظت وي درحدفرماندهي كل سپاه مي باشدوخودخامنه اي مستقيمابروي نظارات وهرماه يكباروي راملاقات مي نمايد
مزيداطلاع نيروي موشكي بدليل اينكه خودازجنبه تاكيتكي ونيزازجنبه استراتژيكي محمول سلاح هسته اي محسوب مي گرددازاهميت بالايي برخورداراست ومتاسفانه همانطوريكه دربالامشاهده شدسازمانهاي اطلاعاتي عمده دنياازمسائل ايران بي خبرهستندواين بي خبري درجايي باعث بزرگنمايي كاذب توان ايران مي گرددودرجاي ديگرباعث كوچك انگاشتن آن لذا ازاين منظراست كه درابتداي تحليل ادعاگردیدکه ضعف اطلاعاتي كشورهاي توسعه يافته درخصوص ايران يكي ازمشكلات اساسي آنهادرتنظيم روابط وبرخوردبارژيم مي باشد
بعنوان نمونه درحاليكه اروپابا اتكاء به اطلاعات غلط توان موشكي ايران رابابرد1300 كيلومترحداقل درحدتهديداسرائيل دانسته كه خود چندان تمايلي به حمايت ازآن كشورنداردوحتي دولت آمريكا بااحتمال روي كارآمدن افرادي چون هاشمي رفسنجاني نمايندگان اطلاعاتي ونظامي خودرابه كنگره آن كشوراعزام وادعامي نمايداطلاعات آمريكابسيارضعيف ودرخصوص توان موشكي ايران اغراق شده است بلافاصله پس ازسقوط دولت اوكراين درانقلاب نارنجي وروي كارآمدن دولت طرفدارآمريكامعلوم مي گرددايران به 12موشك هدایت شونده مشابه كروز بابرد3000 مايل دست پيداكرده است كه بمعنی خطای فاحش دربردودههابرابردرنوع سيستم ازبالستيكي به هدايت شونده می باشد بديهي است كه اين نمونه صرفاجهت نمايش خطا بوده واگرسايرتلاشهاي اعلام شده واعلام نشده ايران درزمينه موشكهاي بالستیکی (ماوراء جو) یعنی شهابهای 3 و4 وسايرمواردرادرنظربگيريم عمق فاجعه آشكارمي گردد
حال به يك نمايش معكوس بالا دراطلاعات يعني بزرگنمايي مي پردازيم پس ازتهديدايران توسط اسراييل به عمليات محدودوبمباران نيروگاه اتمي بوشهرياسابتهاي غنی سازی نظنزوتولیدآب سنگين اراك يافرآوری كيك زرددراصفهان ايران اعلام نمودكه اولا درصورت حمله ازابزاردفاعي خودبراي دفع تهاجم استفاده ومتقابلا به حمله به اهدافي دركشورهاي ديگرازجمله اسراييل دست خواهدزدوحتي سميناري تحت عنوان نام نويسي جهت عمليات انتحاري يا استشهادي درتهران تشكيل كه تندروهايي چون دكترحسن عباسي وحسين سلامي معاون اداره عمليات سپاه پاسداران ازاعلام کنندگان آن بودند
ازجنبه تكنولوژيكي نيزآمريكاباتحليل دستيابي ايران به سيستمهاي ضدموشكي اس 400 سعی می نمودتوان دفاعی خودرابنمايش بگذارددرحاليكه حداكثرتوان ضدموشكي ايران اولين نسل موشكهاي اس 300 بوده که آنهم بابلاترین قیمت وباپايين ترين كيفيت توسط دكترحسن روحاني باواسطگی پاسدارمحمدرضانقدي جهت اخذرشوه خريداري شده وحتي دلال مربوطه دوميليون دلارخرج رنگ آميزي وتعويض لاستيك وظاهرخودروهاي حامل ولانچرهاكرده بودمزيداطلاع موشكهاي مذكورداراي سه نسل واصلاح یافته بوده كه روسیه حتی حاضربه تحویل بدترین نسل آن به ایران نگردیدولی پس ازتوسعه S-400 تغييريافته است ولي دولت شوروي بدليل گرايش تسليحاتي ايران توسط چين وخريدهاي بنجل وارزان ازآن کشور ازادامه سیاست فوق دست کشیده وباسوء استفاده ازتحریم تسلیحاتی وفسادمالي رهبران ايران آنهارابه خريدگران سيستمهاي ازرده خارج خودترغيب نموددرحاليكه حتي دولت امارات متحده عربي كه ازمتحدان آمريكادرمنطقه مي باشدازسوي دولت روسيه واجدشرايط برخورداري ازسيستمهاي اس 400 براي مقابله باايران گرديدبطوریکه دريك مانورآشكارسيستم مذكوريا سيستم ضدموشكي آمريكايي پاتريوت ومدل اصلاح شده آن دراسرائيل موسوم به نسل 3 درفضای کشورامارات متحده عربی تست گرديد
بحث ديگراغراق درتوان انساني ايران درسازمان رزم خودمي باشدكه نظيرديگرمواردتوسط خود رژيم بزرگنمايي ومتاسفانه توسط نهادهاي مسئول اطلاعاتي آمريكا بدليل اتكاء آنهابر آماررسمي ياجمع آوري آشكاردامن زده مي شودوكوچكترين تطابقي با واقعيات جامعه نظامي ايران نداردو مادراين بخش سعي خواهيم كردنكات انحرافي دراطلاعات ارائه شده راآشكاروافكارعمومي و كارشناسان راباحقايق توان نظامي ايران آشنانماييم
سازمانهاي اطلاعاتي نظامي معمولا درزمينه نيروي انساني بااتكاء به روش سربازگيري اجباري يااختياري بودن،استفاده اززنان يامردان ومشخصات سني جمعيت حداكثرتوان بسيج نيروي انساني كشورموردنظرخودرابرآوردوآنرابعنوان یکی ازپارامترهای اساسی خوددرتحليلهاوطرحهاي نظامي خودقراردهند درهمين رابطه اگربه گزارش منتشرشده درسابت اينترنتي سازمانهایی نظیرسیامراجعه شودمشاهده می شود که باتوجه به جغرافياي نيروي انساني توان بسيج ايران بين 3/18-6/15ميليون نفربرآوردشده است(سن 18 الي 49سال) واگراين برآورد رابالاف زني وگزاف گويي سردمداران نظامي رژيم مبني بربسيج20ميليوني مقايسه كنيدو به آن آمارمردان وزنان داوطلب ازجمله دختران زينب وزيتون ومجاهدان سايركشورهاي بين الملل اسلامي رااعمال كنيدمي بينيددرواقع سازمانهاي اطلاعاتي خوددراين جنگ رواني نه تنها نقش اصلي رابنفع دشمن خودیعنی جمهوری اسلامی ایران دارندبلكه تاچندین برابرهم به آن دامن می زنند اماواقعيات چيزديگري رابه نمايش مي گذاردودراين موردنيزبراي مستندسازي بحث ناچاربه ذكرمواردمشخصي بشرح ذيل مي باشيم
همگان بخاطردارندكه درزمان جنگ تحميلي عراق وايران توان كشورمارابدليل جمعيت حداقل سه برابري،وجودنيروهاي داوطلب وباصطلاح بسيجي وشركت زنان درپشت جبهه وحاكميت فرهنگ شهادت چندين برابرذكرودائمابانمايش جمعيتهاي روان ومملو ازپرچم وشعارهايي چون ” سپاه محمدمي آيد” يااستفاده ازنوجوانان 15 ساله درجبهه هابعنوان”گوشت دو توپ” چنين وانمودمي شد كه ايران لبريزازجوانان جنگجويي است كه تابع وگوش بفرمان رهبران روحاني خودهستندوایران گرچه ازنظرتسلیحاتی درکمبودبسرمی بردولی ازنظرتامین نیروی انسانی پیاده باهیچ مشکلی روبرونمی باشدولي واقعيات چيزديگري بودواگرمتخصصان نظامي دچارعوام زدگي وعوام فريبي نمي شدندبراحتي متوجه حقيقت تلخ فقدان نيروونسبت 1به 3 ايران درمقابل عراق مي شدندكه دربرخي ازصحنه ها نظيرعمليات بازپس گيري حلبچه اين نسبت 1 به 9 هم مي رسيد
همين فقدان نيروبودكه پس ازعمليات بيت المقدس منجربه اخراج عراق ازسرزمينهاي اشغالي طراحان جنگ رامحدودبه طراحي تنهايك عمليات درسال وآنهم درفصل زمستان مي نمودكه توان تكنولوژيكي طرف مقابل درپاييين ترين حالت خودقرارداشت ونیروهای بسیجی امکان حضوردرجبهه رادرکناركادرهاي ارتش وسپاه پیدامی کردند.
وهمين کمبود نيروبود كه امكان تثبيت متصرفات وپدافندازآنهاراازايرانيان مي گرفت ودرسالهاي آخرجنگ به اعزام نيمه اجباري كاركنان دولت درجبهه منجرگردیده که یک نمونه واقعی آن فيلم جنگي وكمدي”ليلي بامن است” وحقایق سالهاي نهايي جنگ رابه تصویرمی کشید دراین فیلم برخي ازكاركنان دولت براي استفاده از يك وام چندهزارتوماني مي بايستي روانه ميدانهاي جنگ مي شدند
وهمين فقدان نيروبود كه ازسوي رهبري ايران دلايل اصلي پذيرش قطعنامه سازمان ملل گرديده و آشكاراازسوي محسن رضايي فرمانده سابق كل سپاه پاسداران وهاشمي رفسنجاني فرمانده سابق جنگ موردتاييدقرارگرفته بود
حال باگذشت16سال ازجنگ، فقدان هرگونه انگيزه درلایه های مرجع وجواناني كه درصفوف اول اپوزيسيون براي استقراريك نظام دموكراتيك ومتكي به ارزشهاي غربي تلاش می نمایندودودستگي وچنددستگي آشكاردررهبران سیاسی کشوروبحراني که درصفوف نظاميان وجودداردچگونه امكان داردحتي10% توان ادعايي امكان بسيج نيرودركشوروجودداشته باشدواتفاقا بالعكس درصورت تهاجم خارجي حتي بصورت محدودوبالاخص همراه باحمله به مراکزنهادهاي سركوبگرداخلی امكان قيام ميليونهاجوان ايراني براي سرنگوني رژيم وحشي ونقض كننده ابتدايي ترين حقوق همان جوانان فراهم نخواهدشد؟
بحث مرتبط ديگروضعيت فرماندهي وبدنه نيروهاي سپاه وبسيج مي باشدكه هيچگاه موردبررسي قرارنگرفته است وهمواره مواضع نهادهاي اطلاعاتي غرب وحتي اپوزيسيون ومخالفين متاثرازعوامفريبي رژيم بوده است وخودخواسته ياناخواسته به آن دامن زده اند
براي اطمينان ازاين بحث به انتخابات دوم خرداد76 برمي گرديديم كه آشكاراخاتمي درمقابل كانديداي معرفي شده ازسوي رهبري بعني ناطق نوري به رياست جمهوري ايران برگزيده شد آراء ريخته شده به صندوق درمناطقي نظيرشهرك محلاتي،كلاهدوز وسايراماكن محل استقرارفرماندهان نظامي وخانوادههای آنان وحتي درنهادهای حساسی نظیربيت رهبري وستاددولت وصداوسیماو...حاكي ازاين امربودكه بيش از75% دست اندکاران حفظ رژیم وخانواده هاي آنان به خاتمي راي داده اند
درخصوص دخالت فرماندهان وايسته به خامنه اي واطلاعيه شديدالحني كه پس ازحوادث 18 تیر78 درتهران موسوم به اطلاعیه 24 تن ازفرماندهان سپاه صادرشدوسخنان يكسال قبل رحيم صفوي فرمانده کل سپاه دريك جلسه سخنراني درقم که اظهارکرده بودبايدزيان وقلم روزنامه نگاران بريده شودهيچكس به جزبرخی ازسازمانهای سیاسی نظیرمجاهدین انقلاب اسلامی وقعي بدان نگذاشت
موردآشكارديگركه يكي ازبحثهاي كليدي ما مي باشد بحث قرارداشتن سپاه پاسداران درسركوبها ونقض حقوق شهروندان مي باشند که حتی درنزدرهبران اصلی رژیم مظیرهاشمی وکروبی نیززیرسوال قرارگرفته است امادرطي 8 سال اخيرحتی يك نمونه كه واحدهاي نظامي سپاه بصورت آشكاروبصورت يك واحدمتشکل نظامي درصحنه عمليات بكارگيري شده باشندوجودنداردهدف من ازاين بحث اين نيست كه بگويم نيروهاي وابسته به سپاه درسركوبهانقش نداشته اندبلكه ميخواهم بگويم هيچگاه رهبري وبخش وابسته درفرماندهي سپاه جرئت بكارگيري آشكارنیروهابطورمکانیزه رادرسركوبهانداشته است وهمانگونه كه دروزارت اطلاعات ازطريق تشكيل هسته های خاص اقدام به قتلهاي زنجيره اي می نمودندوسازمان رسمي وزارت اطلاعات نقشي درآن نداشت درسپاه نيزهمان هسته وبهمان شيوه عمل مي نمايدبعني افرادي سیاسی نظيرذوالقدر/احمديان ياشمشيري یافرماندهان نظامی نظیرسردارمحمدکوثری وسردارعلی فضلی كه ازوابستگان فكري ووسرسپردگان ايدئولوژيكي رهبرمي باشنداقدام به استتفاده ازامكانات وپتانسيلهاي سپاه براي اهداف سياسي موردنظرخودمي نموده انددرحالیکه بدنه سپاه وفرماندهي غيرسياسي آن نقشي دراين تحركات نه تنهانداشته بلكه درمجامع خصوصي نارضايتي خودراابراز وعلنااظهارداشته اندکه درصورت درگيرشدن سازماني سپاه یابسیج بامردم درصفوف مردم قرارخواهندگرفت
نكته فراموش شده اينست كه سپاه يك واحدنظامي ايدئولوژيك بوده وپايه گذاري آنراافرادي بعهده داشتندكه ازظلم رژيم پهلوي بجان آمده وبكارگيري خودرادرآن نهادخدمت به مردم /دین وکشورخوددانسته وبهمين دليل اتفاقا نقطه آسيب پذيررژيم همين سپاه وبسيج برخواسته ازآن مي باشدبراي درك بهتراين موضوع نظرشمارابه دستگيري تعدادي اززندانيان مشهورسياسي جلب مي نمايدكه همگي عضويت سپاه پاسداران راداشته اند
-محسن سازگارا كانديداي رياست جمهوري وازاعضاي اوليه پنج نفره تشكيل دهنده سپاه پاسداران
- اكبرگنجي معروف ترين نويسنده دهه اخيرافشاكننده قتلهاي زنجيره اي كه بزرگترين چالش داخلي وخارجي رژيم طي دو دهه بوده است
- عمادالدين باقي ازبرجسته ترين نويسندگان ودخيل درافشاي قتلهاي زنجيره اي
- آخوندعبدالله نوري نمایده امام درسپاه که بعداوزيركشورخاتمي گردید وی ادغام كننده نيروهاي انتظامي ايران بوده كه قبلامتشكل از نيروهاي پراکنده انقلابي كميته انفلاب اسلامي ونهادهاي پليس سنتي شهرباني وژاندارمري بود
- حشمت الله طبرزدي كه مجددابه 14 سال زندان محكوم گرديده است
- دكترهاشم آقاجري استاددانشگاه كه به اتهام ارتدادتامرزاعدام نيزپيش رفته وازكانديدهاي مطرح جايزه صلح نوبل درمقابل خانم شيرين عبادي بودوعلت عدم انتخاب وي حمايت ازفرمان قتل سلمان رشدي توسط رهبرقبلي انقلاب ذكرگرديددرحاليكه به جنبه انساني بازگشت وي به فطرت خويش تاپاي جان توجه نگرديد
- آقاي عباس عبدي ازدانشجويان پيروخط امام واشغال كنندگان لانه جاسوس كه مدتي رادر دفترسياسي سپاه گذرانده بود طي دونوبت يكباردرابتداي دهه 90 ويكبارنيزدرانتهاي آن دستگير وعلاوه برااتهام تلاش جهت تضعيف نظام بااتهام جاسوسي براي آمريكامواجهه وچندين سال رادرزندانهاي رژيم گذرانده وشكنجه هاي سختي راپشت سرگذاشت
-حاج داوودكريمي فرمانده سابق سپاه پاسداران تهران پايتخت ايران كه پس ازتحمل دوسال زندان فوت كرديكي ازاتهامات وي طرفداري ازآيت الله منتظري پس ازخلع وي توسط خميني بود
-اسماعيل حاج زماني ازفرماندهان سپاه كه بجرم طرفداري ازنظريات مترقيانه آيت الله منتظري جانشين خلع يدشده خميني وازمعروفترين زندانيان زمان شاه حبس گرديد
اين مواردبعنوان نمونه ذكرگرديدتاحقایق نهفته درپشت پرده برهمگان روشن گرددوازآن مهمتربحثهاي ماهيتي برخي ازاين افراداست آقاي اكبرگنجي درحالي دستگیروبه شش سال زندان محکوم گردیدکه دريك كنفرانس بين المللي دربرلين آلمان شركت کرده وبرامکان اصلاح رژيم ازداخل تاکیدکرده بودياآقاي دكترهاشم آغاجري درحالي به ارتدادمحكوم شدكه ازتقليدآگاهانه مردم ازروحانيون مترقي دفاع وغيرازآن راتقليدميمون وارناميده بوديعني اين افرادكه مشمول شديدترين مجازات قرارگرفتندهيچكدام نه مسلح بودندونه مردم راتشويق به براندازي حكومت كرده بودندوياحتي تغيييرات اساسي رادرسيستم سياسي درخواست كرده بودند این افرادماهيتاافرادي فرهنگي وحداکثرسیاسی بودندو هيچگونه وابستگي تشكيلاتي خاص یااتهامی كه دستگيري آنهاراتوجيه نمايد نيزمتوجه آنهانبود
بهمين دليل اين نتيجه گيري لازم است كه رژيم دردهه اخيربيشترين وحشت خودرامعطوف به نيروهاي داخل نظام كرده است وسپاه و بسيج ازاركان اصلي آن بوده كه بشدت مساله داروهمانند بشكه باروت مي باشندورژيم باجنگ رواني ودروغهاي آشكارموجبات دوري اپوزيسيون ومراجع بين المللي راازآن فراهم كرده است ومتاسفانه خودمخالفين نيزدراين توطئه بطورناخواسته شركت جسته اند
دربحث استفاده ازنيروهاي سپاه برعليه هاشمي رفسنجاني جداازتعدادمحدودي کادروابسته سیاسی به دستگاه رهبری سايرنبروهاباانگيزه مبارزه بافسادكه خانواده هاشمي رادربرگرفته بودباآنهاهمكاري وبعبارتي بطورناخواسته در مسيرافراطيون قرارگرفتند
آرايش سياسي جامعه ونخبگان
درحال حاضرجامعه دچارتشتت اساسی فرهنگی وسیاسی است ودليل عمده آن سوءعملكردرهبري كشوركه متاسفانه بخشي ازآن به فرهنگ عمومي جامعه مربوط ومي تواندناشي ازسلطه فرهنگ شخص پرستي واستبدادزدگي تلقي گردد البته فقدان احزاب ونهادهاي مدني كه همواره واززمان رژيم سابق بعنوان نهادهاي تهديدكننده حكومت تلقي مي گرديدبه اين پراكندگي دامن زده است
احزاب ونهادهاي فعلي نيزهريك بنحوي وايسته به حكومت بوده وعمده باحمايت مالي وسياسي دولتي شكل گرفته لذابمحض خارج شدن ازچهارچوب تعيين شده مضمحل مي گردندوبهيچوجه قابل سرمايه گذاري نيستند
همين مشكل رانيزدراپوزيسيون خارج كشورمي توان ديدوبهمين دليل مي توان ادعا كردجمع گریزی جزوذات وماهیت نهادهاي ايراني گرديده است وبخش عمده آن ربطي به رژیم فعلي ياسابق نداردومنبعث ازفرهنگ دیرپای استبداددرکشوراست
امادرمجموع دوجبهه باويژگيهاي كاملابازبچشم ميخوردوبازبودن آنهاباعث برخي تداخلات يا در واقع ايجادمناطق خاكستري دراین میان گرديده است واين مناطق خاكستري است كه خودازبهم ريختن كامل صفوف جلوگيري مي كندبعنوان مثال دربخش حاكميت آقايان خاتمي ،كهروبي ياهاشمي رفسنجاني نمادبخشهاي چپ تاراست اين منطقه خاكستري مي باشندوبنابه ضعف ياقوت كاربزماتيك خودقدرت اثرگذاري يابلانس درحاكميت سياسي رادارند
يادراپوزيسيون داخل كه بلاخص طي دوران خاتمي نزديكي مناسبتري رابخودگرفته است درحال حاضرنوعي جبهه دموكراتيك والبته باضعفهاي فراوان بوجودآمده است اين جبهه ازنظرسازماندهي رو به پيشرفت است ولي درطبقه عوام نقشي اساسي نداردودرميان طبقه نخبه بامحدوديتهاي خاص محيط روشنفكري درايران مي باشد
وضعيت اپوزيسيون درخارج ازكشورازهمه اينهابدتراست زيراآنهاحداقل درخارج بافشارحكومت ايران روبرونيستندولي بدليل ضعف بيش ازحدموجبات صدمه بخودورشدفرصت طلبان وعلفهاي هرزرافراهم آورده اندودليل رويكردبخشي ازجامعه هرچندناچيزبه جريانهاي همانند” هخا” ويا”انجمن پادشاهي” همين پراكندگي بيش ازحداپوزيسيون خارج ودرهم ريختگي آن مي باشدضمن آنكه ناراضيان فرهنگي يااجتماعي سياسي شده ونيروهاي واقعي سياسي نيزدرگيرودارتشكيلات داخلي خودگرفتارشده اند
اكنون باتوجه به واقعيات فوق اين تصويربدست مي آيدرژيم حاكم برايران بادرك واقعيات فوق كه خوددرايجادياتشديدآن نيزدست داشته است امكان ايجاديك جبهه متحدرابرعليه خودازمخالفين سلب كرده است وهرعنصريانهادراكه درپي هدف يكپارچگي ياحتي هماهنگي دراپوزيسيون داخل ياخارج يا ارتباط دادن اپوزيسيون باجوامع بين المللي يادولتهای خارجي موثرباشد درنطفه خفه مي كندودرواقع خط قرمزاين حكومت چنين امري است وبراي اينكارسرمايه گذاري و ابزارآنرافراهم مي كندلذابراي ايجادوتشديدانشقاق درداخل سياست سركوب،درخارج سیاست رخنه ونفوذراپی میگیردبدیهی است سلاح رژیم درمقابل کشورهای خارجی بحث هسته اي وتروريزم بين الملل واخلال درصلح اعراب واسرائیل می باشد
براي درك اهميت اين موضوع مجددابه دومثال ساده اشاره مي شود
- آقاي اكبرگنجي ياتعدادي ازاپوزيسيون داخل كشوردرسال 1999دركنفرانسي دربرلين شركت كرده ودرصددايجادپل ارتباطي بين داخل وخارج برمي آينددرداخل افراطيون حاكم بشدت برعليه آن وشركت كنندگان درآن موضع وپس ازبازگشت تمام آنهارادستگيروبه حيس طويل المدت محكوم مي نمايدگرچه بافداكاري يك قاضي روحاني بنام علي بخشي دردادگاه عالي كه اكنون ازقوه قضاييه اخراج شده است تمام آنهاازاتهام بري مي شوندولي حكم محكوميت آنهاازقبل توسط خامنه اي ودريك سخنراني عمومي كه ازتلويزيون دولتي ايران نيز پخش شدصادرشده بود
دركنفرانس فوق نيزعده اي افراطي وايسته به گروههاي سیاسی فاقدپایگاه مردمی درصدداخلال درکنفرانس وجلوگيري ازاين پيوندبوده وعملابنفع اهداف نهایی رژيم عمل می كردند
موضع آقاي گنجي دركنفرانس فوق اين بودكه بايدازطريق تشكل ومبارزات مدني وفعالیتهای اصلاح طلبانه اقدام به پيشبرداهداف وتغييربپردازيم امري كه هم اكنون دربسياري ازكشورهاي جهان بالاخص كشورهاي اروپاي شرقي تحت عنوان انقلابات رنگی يا ابريشمي درحال وقوع است
- دربعدخارجي به موضوع عباس عبدي اشاره مي شودوي ازگروگانگيرهاي سابق سفارت آمريكاو دانشجوياني افراطي بودكه خودرا دانشجویان پيروخط امام مي ناميدندوي پس ازگذشت ده سال به يك عنصركاملا مخالف باحاكميت تبديل ودراوائل دهه90 به زندان افتاد سپس بادريافت چراغ سبزازاطرافيان خاتمي درچهارچوب پروژه عادي سازي وبعنوان عضوی ازیک نهادغیردولتی اقدام به برگزاری مناظره با باري روزن يكي ازگروگانهامي كندكه ازسوي افراطيون بعنوان يكي ازابتكارات عمل گروه خاتمي براي بدست گيري سكان سياست خارجي وعادی سازی رابطه باآمریکاتفسیرودرپرونده اتهامی وي درج مي شود
-حركت دوم وی همكاري ياموسسه مطالعاتي گالوپ بوده كه نظرسنجي هايي رادرايران درخصوص نظرمردم ايران درخصوص رابطه باآمريكا سازمان داده است وعليرغم اينكه مراجع رسمي كشور وحتي افراطيون ازنتايج آن نظرسنجي بهره برده ويه آن استنادمي كنند ولي آقاي عباس عبدي و دوستان وي درموسسه ”آينده” به اتهام جاسوسي براي آمريكامحكوم به حيس هاي طولاني مي گردند
-حركت سوم اينبارازسوي اطرافيان کلینتون وخاتمي سازماندهي ومقررمي گرددپس ازاتخاذمواضعي از سوي مادلین آلبرایت وزیرخارجه دولت آمريكادرمحكوميت دخالت آن كشوردرسرنگوني دولت ملي مصدق در1953 وسپس غيرتروريست وياغي خواندن ايران بعنوان علائم اوليه تمايل به دوستي وعادی سازی روابط درمقرسازمان ملل اجراگردد دراین برنامه ازپيش طراحي شده رييس جمهورايران محمدخاتمي ورييس جمهورآمريكابيل كلينتون درجلوي سرويس بهداشتي بطورتصادفي باهم برخوردودستهاي همديگررافشرده وبدينوسيله اولين گام جهت برداشتن ديوارهاي بي اعتمادي بين دولتهاي دوكشور برداشته می شودولي جاسوسان رهبر ايران كه درتمام هيات ديپلماتيك حضوردارندعلي خامنه اي رامطلع ووي بااستفاده ازمشاورخودعلي اصغرحجازي به خاتمي پيغام تهديدآميزميدهدكه ازاينكارپرهيزودرغيراينصورت ازبازگشت به كشورخودداري نمايد.
مزیدآگاهی درمقطع فوق دولت آمریکاحدودده امتیازمختلف بعنوان علائم حسن نیت خودبه ایران داده که یکی دیگرازآنهاقراردادن سازمان مجاهدین خلق ایران درلیست سیاه آنکشورواطلاق عنوان تروریستی برآن سازمان می باشد.
حركت چهارم پس ازناكامي وانفعال كامل دولت خاتمي درهرگونه تغييردرداخل وخارج برقراري رابطه باآمريكاتنهامحورمشترك شعارهاي تبليغاتي تمام كانديداهاي ردشده ازفيلترافراطيون شوراي نگهبان منصوب رهبري وازجمله چهاركانديدباسابقه نظامي گري (محسن رضايي،احمدي نژاد،باقرقاليباف ومهرعليزاده ) بوده است وحتي محسن رضايي كه سمت فرماندهي كل سپاه را داشته درآخرين سخنراني خودرايطه باآمريكاراعنصر كليدي درحل مشكلات كشورذكركه پس ازبازگشت ازسفربادريافت پيام تهديدآميزرهبري انصراف خودراازكانديداتوري ودرست يكروزقبل ازبرگزاري انتخابات اعلام مي نمايد
كانديداهاي ديگرنيزبهمين شكل همگي رابطه باآمريكا رادردستوركارخودداشتندوشاخص آنهاهاشمي رفسنجاني ازطرق مختلف ازجمله بااعزام نمايندگان واعضاي فاميل خودوازطریق شخصیتهایی نظیروليعهدعربستان ملك عبدالله پيغامهايي رابه مقامات آمریکایی می فرستد وشبكه آمريكايي سی ان ان دراين رابطه كريستينا امانپورخبرنگاررادرشرایطی مامورمصاحبه ودادن پوشش به هاشمي مي نمایدکه چندی قبل شاهدممنوع الورودی خودبه کشوربوده است
امااحمدي نژادكه ازسوي رهبری بعنوان رييس جمهورمنصوب گرديد داستان جالب تري داردوي كه از سوي رهبري براي اين ماموريت درنظرگرفته شده بوديك كوتوله سياسي بوده كه صرفابعنوان يك عامل اجرايي دستورات رهبري برگزديده شده است لذاابتدامقررمي شودبرايش يك كارنامه مبارزه باآمريكا درست شود تاازنظرداخلي داراي وجاهت حداقلي جهت ماموريت بعدي خودبعنوان كانال رهبري باآمريكاودرچهارچوب قانوني ورسمي خودباشدوبهمين دليل درتبليغات غیررسمی وي رابعنوان يكي ازدانشجويان اشغال كننده سفارت آمريكادر 1979 معرفي مي كنندولي بااستناديكي ازنشريات معروف آمريكابه اين شایعه موضوع به يك معضل درمقابل دولت بوش تبديل مي گرددبالاخص اينكه سه تن ازگروگانگيرهاي سابق مدعي روئيت وي نیزگردیده بودند!!
حامیان احمدی نژادپس ازمواجهه شدن بادسته گلي كه به آب داده اندفورادرجهت رفع ورجوع اوضاع برآمده وبادادن اطلاعيه اي اعلام مي كنندكه ايشان نه تنهانقشي دراشغال سفارت آمريكا نداشته است بلكه ازمخالفين آن نيزبوده ووی حتی طرفداراشغال سفارت شوروی درآنزمان بوده است وبدينوسبله اولين دروغ رياست جمهوري جديد برملا مي گردد
اكنون ميخواهيم اين تصويررادرحافظه خودنگهداری وتوجه شمارابه دومطلب معطوف كنم
1-مقاله اي كه درژانويه 2004 يعني 17 ماه پيش تحت عنوان ”آمريكاوايران”نوشته ودرآن به مسابقه جناحهاي داخلي ايران براي برقراري رابطه باآمريكابعنوان عامل بقاء اشاره كرده بودم
2-طرزتفكري كه درقشرعظيمي ازايرانيان وجودداردوآن اینكه آمريكاودول غربی راعامل بقاء يافناي رژيم فعلي دانسته وهرگونه عامل اساسي ديگرازجمله حركت مردمي رافرع برآن مي داننداين عده معتقدنددولت آمريكابايدازميان افرادموجوديك حامدكرازي رابراي ايران انتخاب وپس ازآن تمام گروههاومردم حول آن اجتماع خواهندكردگرچه پرزيدنت بوش درسخنراني ساليانه خوددركنگره مخالفت خودرا بااين موضع نشان داده وصراحتااعلام نمود”رهبران ايران درميان خودآنهابوده” و”آمريكادرصورتيكه مردم ايران براي آزادي خود تلاش كننددركنارآنهاايستاده است”ولي متاسفانه نه تنهانيازبه يك حامدكرزاي غيرآلوده بلكه به يك احمدشاه مسعودكه درداخل مبارزه رامديريت ومنافع ملي رابرايدئولوژي يااهداف حزبي وشخصي ترجيح دهدبشدت احساس مي گردد
چه كساني پتانسيل رهبري داشته وشايسته ماموريت نجات كشورازدست ملايان مي باشند
اين بحث شايدمحوري ترين موضوع اين مقاله باشد
1-مهمترين ويژگي چنين فردي بايدفراگير بودن وپتانسيل برقراري رابطه باجوامع واحزاب وگروههاي مختلفي باشدكه باانگيزه هاي حتي متضادباهم به مبارزه بارژيم مشغول هستندفردي كه بتواند برخي ازبازجویان پشيمان راباشكنجه شده هابرسريك ميزبنشاندفردي كه بتوانديك مومن مسجدي رابايك كمونيست همراه كندويك قاتل نادم راباخانواده قرباني خودبه همدلي بخواند
اين فردهم بايدآستانه تحمل بسياربالايي وهم ازحداقل پاكي برخوردارباشد تاامكان دفاع ازخودرادربحرانهاداشته باشد
2-وي بايدآشنايي كامل به حكومت قبل وفعلي داشته باشدودرسمتهاي اجرايي بوده باشد تادرمواجهه باحجم عمليات ومواردخطیردرپیش روی خودبتواندتصميم گيري نموده وبه سرنوشت شاه وسايرين دچارنشوداستقلال شخصيتي وي وعدم وابستگي به گروههاي موجود شرط لازم براي انتخاب وي است
3-چندجانبگي وآشنايي به جنبه هاي مختلف فرهنگي،اقتصادي،اجتماعي ونظامي يكي ازويژگيهاي اساسي اين فردبوده كه بوي توان اداره كشورومطالبات تلمبارشده اقشارمختلف ايراني راخواهدداد
اين ويژگي همچنين ازعوامل تسريع كننده دررسيدگي ومديريت خساراتي است كه طي سه دهه اخيربه كشورواردشده وبايستي باحداقل هزينه ترميم گرددوگرنه حتي بافرض سرنگوني وتخريب نظام فعلي تضمين لازم براي موفقيت رژيم جايگزين حاصل نگرديده ودر بهترين حالت شاهداستقراررژيمي عليل نظيرحکومت پادشاهی محمدرضاشاه رابايدانتظارداشته باشيم
4-وحدت ويكپارچگي جامعه بين الملل بلاخص دول آمريكاوكشورهاي اصلي اروپا(انگليس وفرانسه وآلمان) وسازمانهاي موثر غيردولتي درحمايت ازچنين فردي بايدبنحوي تضمين گردد
5- جوان،پرانرژي ودارای شخصیتی قوی بوده تاضمن عدم امكان تخريب وجاهت ازتناسب حداقل بامخاطبان خودكه ملت ايران بامتوسط سن زیرسی سال برخوردارباشد
6-قدرت برنامه ريزي ومديريت استراتژيك راداشته باشد
اكنون براي درك اهميت أين موضوع سري به برخي ازشخصتيهاي اپوزيسيون مي زنيم تاميزان انطباق آنهارابااين كليشه موردارزيابي قراردهيم
-رضاپهلوي وليعهدسابق ايران ويژگي جواني وآشنايي بافنون نظامي راداراولي بدليل فقدان تجربه اجرايي وانگيزه كافي ووضعيت خاندان پهلوي درايران توان مديريت كشوردرشرايط بحراني راندارد
-درياداراحمدمدني داراي تجربه اجرايي خوبي درزمان شاه ورژيم فعلي بوده وبدليل ملي بودن قابليت پوشش بهتري ازرضاپهلوي داردولي انرژي زيادي راجهت مبارزه مصرف نكرده وازانگيزه كافي برخوردارنيست كه ممكنست ازكهولت سني باشد
- ابولحسن بني صدراولين رياست جمهورايران كه بدليل براندازي خودتوسط رژيم مي توانداز مدعيان رهبري حركت باشد ولي فاقدتوان اجرايي وجنبه روشنفكري وي برمديريت وي برتري آشكاردارد
- مسعودرجوي رهيرمجاهدين خلق ايران ازنظرسني همانندرضاپهلوي مناسب.داراي قدرت مديريت وسازماندهي ولي فاقدهرگونه ويژگي اجتماعي جهت پوشش ملي موردنيازاست
- عبدالكريم سروش درداخل كشوررهبرفكري وعقلاني روشنفكران مذهبي كه جايگزين رهبري احساساتي سابق علي شريعتي گرديده است وبعنوان يك چهره تاثيرگذارشناخته شده است وي عليرغم برخورداري ازصفات برجسته فاقدتوان مديريت اجرايي حداقل دردوره بحراني گذارو تغيير رژيم است وعليرغم قدرت تحمل بالا توان تحت پوشش قراردادن عناصربشدت غيرمذهب راندارد
- محسن سازگارا ازنيروهاي داخل كشورتقريباداراي تمام وجوه مربوطه وبصورت حداقل بوده ولي اطلاعات اجرايي وي مربوط به 15سال قبل است كه وتاحدي خودخواه كه ممكنست مسيري غلط را انتخاب وتانهايت آنرا پايان برساند
درخصوص آقاي محسن سازگارانيزوجه روشنفكري وژورناليستي وي براجرايي وي برتري دارد
-چندین شخصیت مطرح دیگرکه فعلابدلایل امنیتی نیازی به طرح آنهانمی باشد
وضعيت مردم ايران
مردم ايران پس ازانقلاب 1979 ومواجهه با بحرانهاي مداوم وازجمله ازدست دادن آخرين اميدهاي خودكه مي توان آنرادرهمان سال اول دوره دوم رياست جمهوري محمدخاتمي مشاهده كرد،پراكندگي اپوزيسيون ،افزايش فشارمالي برگرده خانواده هاوعدم چشم اندازمشخصي ازآينده كاملا سرخورده واصطلاحا توسط رژیم” شيرگير” شده اندبعبارتي می توان مدعی گردیدکه درمقابل رويدادها بي تفاوت گردیده وخودراتسليم سرنوشت نموده اند
عدم حمايت جامعه جهاني ازآنهاومعاملات ومصالحه های آشكاروپنهان دول غربي يارژيم وملايان انهارانسبت به جامعه بين المللي دلسرد كرده است وحتي برخي اقدامات مثبت در حمايت ازخودنظيرانتخاب خانم شيرين عبادي بعنوان برنده جايزه صلح نوبل راباتوجه به مواضع منفعلانه وي نظيرعملکردنامطلوب خاتمي گامي درنابودي آخرين شعله هاي اميددردل خودمي دانند
متاسفانه اين حالت كه به آن ”آرامش گورستاني” گفته مي شوددقيقامشخصات جامعه اي است كه سران تبهكارباندحاكم برايران آنرامدينه فاضله خودمي دانندوتمام گروههاودولتهاي بظاهرمخالف حكومت خودخواسته ياناخواسته درمسيربرپايي آن قدم برداشته اندواكنون تنهايك حركت جدي وآشكارمي تواندشادابي ونشاط رابه جامعه ايراني برگرداننده وآنرابه جامعه بين الملل ملحق نمايددراين حالت مطمئناهيج نيازي به استفاده ازقدرت قاهره نظامي براي سرنگوني نبوده و براحتي اينكارتوسط مردم صورت خواهدگرفت ولي شرط لازم آن مواضع صريح وآشكارجامعه جهاني واستواري برآن درخارج ویک جریان مصلح وپاک درداخل مي باشد
Comments
Post a Comment