سایت رجانیوزدرمکتوبی تحت عنوان ناگفته های منشورراهبردی جریان فتنه (جنبش سبز) اشاره ای به ناگفته ها ازجمله شخصیت نویسنده منشورویکی ازتئوریسین های جنبش کرده وخلاصه ای تقطیع شده ازآنرا باادبیات خاص کودتاچیان منتشرکرده است که مطالعه آنرابه شرح بعدی درذیل همین گزارش به دوستان توصیه می نماید
اماقبل ازهمه چیزذکرنکاتی به شرح زیررالازم می دانم
الف- فردمذکوردکترمحمدرضاتاجیک یکی ازمدیران کل سابق وزارت اطلاعات (بخش ضدجاسوسی) بوده که اتفاقابا بورسیه همان وزارت دردانشگاه اسکس انگلیس دکترای خودرادرعلوم سیاسی بابهترین نمرات به پایان برده است ودردوره خاتمی هم بعنوان مشاورمشغول بوده است لذا
اولا:این ادعاکه تئوریسین های جنبش اصلاحات وجنبش سبزافرادی ازسرویس های اطلاعاتی غرب بوده کذب محض و اتفاقا افشاء افرادی نظیرسعیدحجاریان ومحمدرضاتاجیک نشان می دهد که متفکران اصلاحات درایران ازهمین وزارت اطلاعاتی برخاسته اند که آقایان ازآنهابعنوان سربازان گمنام امام زمان نام می برند
ثانیا: ازمدتهاقبل شایعه شده بودکه رژیم نگرانی عمده ای ازفعالیت فرماندهان سابق سپاه یامدیران اطلاعاتی درجنبش اصلاحات داردوبهمین دلیل نیزتسویه های شدیدی دراین دوارگان صورت گرفته است بطوریکه تنهادروزارت اطلاعات آقای حیدرمصلحی بدستورآیت الله خامنه ای دست به اخراج حدود6 هزارنیروی اطلاعاتی زدکه به زعم آنهاحتی علیرغم گماشتن افرادی چون محسنی اژه ای درراس وزارت اطلاعات خطرناک تشخیص داده شده بودند
اعتراف اخیروزیراطلاعات به وجودعناصری ازنظامیان ونیروهای اطلاعاتی درساماندهی حوادث عاشورا مطلب راازهرگونه توضیحی ازجمله وحشت بی حدوحصررژیم ازحضوراینگونه نیروهادرجنبش سبزبی نیازمی نماید
ثالثا:نگاهی به جزوه ای که ازمدتهاقبل بادستگیری دکترعلیرضابهشتی ودکترمحمدرضاتاجیک بعنوان سندزنده برطراحی وبرنامه ریزی فتنه ازسوی وزیراطلاعات مورداشاره قرارگرفته بود نشان میدهدکه سندفوق یک جزوه عادی باهدف تعیین وتعریف راهبردو راهکارهای سیاسی یک حزب یاجنبش یافعالیت بوده که ازسوی یکی ازمشاورین رهبرسیاسی موردنظر تهیه شده است وعمده مطالب مرتبط باآنهم درنشریات مختلف ازپنج سال قبل منتشرمی شده است لذاهیچگونه مطلب محرمانه بنوعی که مویدپنهانکاری یااقدام مخفیانه مبنی بربرنامه ای پیچیده یادرپشت صحنه جهت براندازی یاکودتادرنظام باشددرآن نه تنها به چشم نمی خوردبلکه به اقرارنیروهای امنیتی(ازجمله رجاء نیوز)مهمترین هدف جنبش سبز(یاجریان فتنه)درجزوه مذکوربازگشت به امام وانقلاب ونظام مردم سالاری دینی ذکرشده است!!
رابعا:درسرتاسرمکتوب منتشرشده ازسوی رجاء نیوزآنچه که مشخص است قدرت بالای تجزیه تحلیل دکترمحمدرضاتاجیک وتسلط کامل وی به استراتژی وتاکتیکهای مبارزات رهائیبخش نوین بوده که درکنارآن شاهد بیسوادی مطلق مقامات امنیتی هستیم که کلمه به کلمه جزوه فوق رابادیدتئوری توطئه بررسی کرده وحتی باعنوان منبع نظریه داده اند
ازهمه جالبتراعتراف صریح این مقامات به زرنگی فوق العاده دکترتاجیک در"استفاده ازادبيات مغلق وپيچيده" بوده که ادعا شده است "هدف براندازي راپوشيده ومكتوم نگه داشته است"
خامسا: اقاریری ازاین دست توسط مقامات امنیتی وسایتهای وابسته به دستگاه اطلاعاتی کشورنشان می دهدکه برخی ازکادرهای افراطی خارج ازکشوروافرادی نظیرجین شارپ باتئوریهای خوددرزمینه "جنگ نرم" نه تنهاجایگاهی درمبارزات مردم مبارز ایران نداشته بلکه رهبران جنبش اتفاقاازدرون کشورونهادهای محرم رژیم سربرمی آورندکه این همان زنگ خطری است که لرزه براندام دیکتاتورهامی اندازدوایضادرخصوص تبیین استراتژی وتاکتیکهای جنبش سبز
سادسا: اکنون که جنبش ازهرگونه دسترسی به منابع موردنظرخودبجزاتکاء به بیانیه هاومصاحبه های علنی سران منع گردیده است وظیفه کادرهاست که ازبین السطور اطلاعات آشکاروانتشاریافته توسط سایتها اطلاعات موردنیازخودراجمع آوری وبه تجزیه وتحلیل آنهابپردازدودرتاکتیکهای متخذه ازآن استفاده نمایداما مکتوب منتشرشده دررجاء نیوز
ناگفتههايي درباره منشورراهبردي جريان فتنه و نويسنده آن
منشورراهبردي جريان فتنه، سندي روشن درخصوص طراحي از قبل حوادث پس ازانتخابات است. بنا به شواهدمتقن، يكي ازعناصر سابق وزارت اطلاعات نويسنده اصلي اين منشوراست. وي چند مقاله باهمين ادبيات ومضمون درسال 1383 و 84 و 86 درروزنامه شرق و ... منتشر كرده است
به گزارش رجانيوز، وي عنصراطلاعاتي بادسترسي بسياربالادردولت خاتمي درسال 1373 فوق ليسانس تحليل گفتمان درسياست راازدانشگاه اسكس انگلستان دريافت ودكتراي تحليل گفتمان درسياست رادر1374اخذكرد
نويسنده اصلي منشورراهبردي جريان فتنه، مشاورسيدمحمدخاتمي دردوران رياست جمهوري ومشاورميرحسين موسوي درانتخابات دوره دهم رياست جمهوري بوده است
گزارش تفصيلي زيربه ويژگيهاي اين منشور، توصيف، تبيين وعلتشناسي اغتشاشات، پيشبيني آينده نظام ازديدگاه نويسندگان منشوروراهبردهاي اصلي جريان فتنه براساس تحليل محتواي اين سندميپردازد
ويژگيهاي منشور
1- متن با استفاده ازفنون شعروادب،مغالطه وخطابه تنظيم شده است
2- نويسنده درموردجنبشهاي انقلابي ونظريههاي جنبشهاي نوين، اطلاعات درخوري دارد
3- با اصول راهبردهاوراهكارهاي جنگ نرم آشناست
4- نشانه يا اسم ويادي ازخداوندكريم درنوشتارموردنقدديده نميشود
5- هيچ نشانهاي ويا اشارهاي به اسلام، قرآن، امام زمان(عج) آرمانهاي انقلاب اسلامي درنوشتارديده نميشود(متن داراي ادبيات سكولاريستي است).
6- متن ازجوهره سكولاريستي برخورداراست
7- هيچ موضعي عليه استكبار، آمريكا، اسرائيل، انگلستان و ... اتخاذ نكردهاند
8- سراسرمتن برپنهانكاري اصرارداردتا اهداف نهايي آشكارنشود
9- با نفاق ودورويي وبا استفاده ازادبيات مغلق وپيچيده هدف براندازي راپوشيده ومكتوم نگه داشته است
10- ادبيات جزوه كاملاً گرتهبرداري وعيناً انعكاس ادبيات ضد دين پست مدرنيستي ازنوع فوكويي (ميشل فوكو) می باشد
11- الگووقالب برآورداستراتژيك متن موردبحث عيناً ازكتاب جنگ استراتژيك نرم رابرت هلوي سرهنگ آمريكايي طراح، مديرعمليات براندازي دريوگسلاوي ومدرس جنگ نرم، گرفته شده است
12- متن نقشه راه (رهنامه) براندازي نظام بااستفاده ازالگوي جنگ نرم وجنبشهاي نوين اجتماعي است
13- متن داراي استراتژيها وبرنامههاي كوتاه- ميان وبلندمدت براي تحقق هدف براندازي است
14- نوك پيكان حمله درمتن متوجه ستون بنيادين نظام وانقلاب يعني ولايت فقيه ميباشد
15- حكومت اعلامي درمتن، حكومت ديني مردم سالارودموكراتيك است(نظریه منبع:هدفمندوبراي فريب افرادمعتقد به امام و انقلاب در جنبش سبز مطرح شده است)
توصيف، تبيين وعلتشناسي اغتشاشات اززبان نويسنده
جنبش سبزچيست؟
1- شورش موقعيت (هركس، هرزمان، هرمكان ) يا قيام شرايط است
2- تبديل جشن (انتخاباتي) به جنبش است
3- خيزش يك ملت فراسوي ملاحظات فرهنگي، قومي، زباني، جنسي، ديني وسياسي است
4- ايجادزنجيرهي همگوني درميان هويتهاي متمايزاست
5- هويتهاوگفتمانهاي شورش حذف وطرد شده است
6- جوشش قدرت ومقاومت اززيربدنههاي جامعه است
7- شورش تاريخ عليه خود، خوديهاعليه خوديهااست
8- همرنگي ازجنبشهاي هويتي وجنبشهاي فراهويتي است
9- بحران سرخي كه تجربه ميكنيم بحرانهايي را در سطح زيرين جامعه ايجاد ميكند، بحران اعتماد و مشروعيت و مقبوليت، بحران كارآمدي و مديريت، بحران وحدت و يگانگي (مأموريت آقاي هاشمي، بيانيه سرگشاده، خطبههاو..)
10- جنبش سبز، جمهوري اسلامي ايران را نه يك حكومت و دولت مستقر، كه يك گروه اقليت حاكم ميداند ص3
توصيف اغتشاشات اخير
1- ذيل عنوان سطح تحليل نخست، نوشته شده كه آنچه در ايام اخير تجربه كرديم "جنبش سبز" بود كه آنرا نتيجه قيام شرايط يا شورش موقعيت مينامد دراين توصيف برآنند كه تحركات اخير را يك قيام ملي بنامند لذا سخن از "خيزش يك ملت" راندهاند
2- وانمود كردهاند كه كودتاي انتخاباتي توسط نخبگان سياسي صورت نگرفته بلكه بدنه جامعه قيام كرده است لذا آوردهاند "جوشيدن قدرت ومقاومت اززيربدنههاي جامعه است").
3- آوردهاندكه اقشاروآحاددخيل درجريانات اخيربدون درنظرگرفتن ملاحظات هويتي درتقابل با نظام گردهم آمدهاندکه تصريحي است برسكولاربودن جريان فتنه وفقدان ايدئولوژي اسلامي درآن))
4- تحركات اخير را به مردم ايران نسبت ميدهندونقش خودرادرسازماندهي، مديريت، طراحي وراهبري جريان مكتوم ميدارندونميگويندكه بادروغ يا تقلب آنهاراتحريك كردندبلكه نظام رامقصروعامل حوادث معرفي ميكنند
علتشناسي:
نويسنده با ذكرهفت علت گفته است، اعتراضات، تابعي ازآنهابوده كه هرهفت نكته، سياسي ومعطوف به كسب قدرت است كه عبارتند از:
1- نويسنده اولين محورازنكات هفتگانه را "احساس بيقدرتي" ناميده است.دريك مغالطه براي توضيح "احساس بيقدرتي"احساسات خودرااحساس مردم جلوه ميدهد، جملهاي درپرانتزبعدازعنوان احساس بيقدرتي آمده كه به شرح زيراست:
2- دربندموردبحث چنداحساس ديگرجريان فتنه نيزآمده كه عبارتند از: احساس مهجوري سياسي، احساس بيگانگي سياسي، احساس بيمعنايي سياسي، احساس بياعتمادي سياسي
3- درمورداحساس مهجوري سياسي اين توضيح آمده كه مهجوري سياسي به طردقواعدواهداف سياسي به علت غيرعادلانه وتحميلي بودن قواعد بازي گفته ميشود
دربخشي ديگرهم نويسنده به علتشناسي ميپردازدوعلل زيرراميشمارد:
1- حضور يك نقطه گرهاي سلبي (منفي)
2- نقطه گرهاي سلبي عبارت است ازمخالفت بارهبري، ضديت بادكتراحمدينژادومعارضه باحكومت اسلامي
" بداعت جنبش" در شعارهاي مطرح شده جريان فتنه عينيت يافت كه عبارتنداز:
1/2-همراهي بامديريت نظام جهاني وپذيرفتن وحركت با آن
2/2- ارتباط باهمه كشورها(بيآنكه اسرائيل مستثني شود)
3/2- مخالفت با ولايت فقيه
4/2- مخالفت با نظارت استصوابي
5/2- مخالفت باسياست خارجي نظام (كه نقطه كانوني آن استكبار ستيزي است)
6/2- پذيرفتن اصول گفتمان ليبراليسم ماننددموكراسي غربي/ حقوق بشر/جدايي دين ازسياست و...)
منبع: نكات شش گانه فوقالذكردربروشورهاي تبليغاتي، سخنان انتخاباتي وبيانيههاي 13گانه ميرحسين تصريح شده است
3- شخصيت وگفتمان ميرحسين موسوي
نويسنده درداخل پرانتزمتذكر شده، شخصيت وگفتمان ميرحسين موسوي كه درفرآيندانتخاباتي درحل شكل گرفتن بود؛ يكي ازعلل رفتارجمعي پس ازانتخابات بوده است
4- نويسنده "تغيير"را به عنوان خواسته مشترك نخبگان داراي انگيزهها وانگيختههاي مختلف ومردم وانمود كرده است
پيشبيني آينده نظام
درمتن،4 بحران راپيشبيني كردهاندكه دامن نظام راخواهدگرفت
1- بحران اعتماد
2- بحران مشروعيت ومقبوليت
3- بحران كارآمدي و مديريت
4- بحران وحدت و يگانگي جامعه
پيشبينيهاي مذكورراميبايست ازنوع آيندهنگري هنجاري ويا آيندهسازي برپايه خواست واراده سران فتنه ناميدولذا بايدمنتظرماندكه براي تحقق پيشبينيهاي خود توان مضاعفي صرف آن نمايند
همچنين هشت پيشبيني را تحت عنوان "فردايي بسيارمتفاوت" آورده وليكن درابتداي هرمحورعبارت: "بايدانتظارداشت" و
" بايدشاهدبود"درج شده است محورهاي پيش بيني عبارت است از:
-... تغييري ژرف وگسترده درآراي وچينش سياسي جامعه
- ... تعريف وتصويري جديدازخودي ودگرها
- ... راديكاليزه شدن هويتهاي مقاومت
- ... انفعال و خمودگي آموخته شده افزونتر
تعميق وگسترش شكاف ميان حاكميت ومردم، روحانيت وحاكميت، روحانيت ومردم، روحانيت وروحانيت، دين ودين، ازيك سووشكافهاي درون حكومتي ازسوي ديگر
- ... راديكاليزه شدن بخشي ازحواريون نظام وتنگترشدن حريم خوديها
- ... محيط فراملي متنشجتر و خصمانهتر
هدف نهايي و اهداف مرحلهاي جريان فتنه
هدف نهايي: سقوط نظام
نويسنده درقالب عنواني مي گويد "بيترديدفرداي بعدازانتخابات فردايي بسيارمتفاوت براي جامعه وكشوراست"ودر هشت محورتغييراتي رابه نظام انتظارات خودمطرح ساختهاندكه چند نمونه آن به شرح زيراست:
"- فردايي كه درآن بايدانتظارتغييردركاركردهاي حفظ نظم، تداوم وبقاء نظام راداشتۀ
كسب تمام قدرت
به سقوط كشاندن نظام با تعبير كسب تمام قدرت نيز مطرح شده است، بدين بيان:
نبايدهدف را به كسب قدرت سياسي ويا سهيم شدن درقدرت، محدود ومحصوركرد(ماكروفيزيك قدرت)
"بايدبه تسخيرميكروفيزيك قدرت وتسخيرريزبدنههاي جامعه همت گماشت."
اهداف مرحلهاي جريان فتنه
درمتن مورد بحث اهداف مرحلهاي به شرح زيرآمده است:
1- تصحيح وتغييررفتار
2- بازگشت به امام وانقلاب
3- نظام ديني مردم سالارودموكراتيك
ملاحظه: تغييررفتار، همان چيزي است كه آمريكا دنبال ميكندوقيد دموكراتيک پس ازنظام ديني مردمسالارهم بسيارمعناداراست
اولاً با افكارامام(ره) ناسازگاراست.
ثانياً باچنين قيدي نظام مورداشاره سكولارخواهد بود.
ثالثاً اسلامي نخواهد بودزيرا نامي ازاسلام نياورده است.
رابعاً ازبازگشت به انقلاب گفته است كه همان انقلاب مورد ادعاي ضد انقلاب است كه ميگويند:مردم انقلابي كردندوامام آمد برآن مسلط شد
كسب قدرت هژموني (سلطه) درآينده جامعه به روشهاي زير خواهد بود:
1- ازطريق تسخيرميكروفيزيك قدرت است
2- ازطريق تسخيرجامعه مدني است
3- ازطريق سياستهاي خردوپراكنده است
4- ازطريق مستغرق شدن درجامعه مردمان است
5- ازطريق جنگ درهرموضع (هرزمان، هرمكان) است
6- ازطريق پيشتازي فرهنگي، اجتماعي است
7- ازطريق جذب ديگران است
8- ازطريق ايجاد، مديريت وسوارشدن برامواج بحران است
9- ازطريق ايجاد يك جنبش كارناواليستي عظيم است
10- ازطريق تسخيرقدرتهاي جاري درريزبدنههاي جامعه است
11- ازطريق ايجادگسستهاي كوچك وانقلابي ذرهاي (مولكولي) بيپايان است
12- ازطريق ايدئولوژي والهيات رهايي بخش است كه درآن كليسا برنظام حاكم شورش ميكند
13- ازطريق مبارزه ومقابله باقدرت درمحل اعمال آن است يعني مبارزه محلي وپخش وخردشده به تعدادوتنوع ساختارهاي زندگي روزمره
14- ازطريق مبارزه ومقاومت افقي، همعرض وفاقدسلسله مراتبي است(روزنامه شرق تاجيك، 1382)
15- ازطريق مبارزه غيرسلسله مراتبي گروهكهاي كوچكي كه مركزيت رازيرسئوال برده ومبارزات ويژه ي خودرا پيش ميبرند.زيرافعاليت گروهي- سراسري به توطئه وقدرتطلبي متهم ميشود
16- ازطريق مبارزه باجاذبههاي جديدوسنديكاگراييهاي محلي انجام ميشود
17- مبارزه درجامعه شبكهاي بصورت گروهكي (نفروخانواده) ونه گروهي (حزب وسازمان)عمل ميكندوشكل واحد، يگانه ومتمركزندارد
18- شبكه اجتماعي ازگروهكهاي نامحدود، متكثروكمتر شناخته شده عمل ميكندوپيكره اصلي قدرت را ميسازدودربدنه قدرت حاكم مستقرشده وعمل ميكند.
استراتژيهاي جريان فتنه
استراتژي مادر:
فروپاشي ازدرون باهويت دوگانه (درچارچوب قانوني)
نويسنده، فروپاشي ازدرون حاكميت راتحت عنوان "تنهااستراتژي ممكن، استراتژي ديكانستراكتيواست"مطرح ميكندو درتوضيح ميگويد: "به بيان ديگر... تنها استراتژي باقيمانده، استراتژي حداكثري درون نظام است"
آنگاه براي تفصيل استراتژي ياد شده درصفحه 13 منشوردرسرفصلي با نام "تصويري ازدوران كنوني ووضعيت خود ورقيب" نويسنده، منافقانه ازطريق شبيهسازي جمهوري اسلامي ايران باشوروي سابق به تبيين استراتژيهاي چند پايهاي ميپردازد(ويژگي اساسي همه راهبردهاي طراحي شده عبارت است از "فروپاشي نظام از درون حاكميت")
علاوه بر عنوان اصلي مبحث كه در بالا ذكر گرديد، مدرك ديگر هم براي اثبات مدعاي ما وجود دارد. نويسنده در توضيح راهبردي به نام " تبديل همان سلاح مرهم آفرين مشروعيت ومقبوليت آفرين (زبان پرازشعارواشارات انسان دوستانه و دموكراتيك) به سلاح زخم آفرين" درداخل پرانتزچنين آورده است:
"سلاحي دردست مخالفين براي به چالش كشيدن حكومت ديني واقعاً موجود" (ص15)
دراينجا تنها به دوراهبرد(استراتژی) مهم طراحي شده ميپردازيم:
1- فروپاشي ايدئولوژيكي- اخلاقي
استراتژي نخست:
نويسنده جهت تحقق پايه نخست استراتژي، از چند مسأله ياد ميكند كه عبارتند از:
- عريان شدن چهره مكتب توجيهگروتجليلگرحكومت
- عريان شدن چهره قدرت مطلق
- تغييرنگاه نسبت به استالين
- سقوط اخلاقي
وي ميگويد چهاررويداد مذكورنتيجه افشاگري خروشچف بوده است وبراي تفهیم مقصود ميافزايد:
استالين به عنوان قدرت مطلق درهرلحظه ميتوانست اعلام كندكه چه چيزي ماركسيسم هست وچه چيزي نيست، چهرهاي عريان شد
شالوده ايدئولوژي كمونيسم درجهان بركيش شخصيت وقدرت شك ناژذيراستالين استواربودوتغييرنگاه نسبت به او (توسط خروشچف) به گيجي وسلب اطمينان اعضاي كمونيست انجاميد(البته ازفعل بيانجامید استفاده كردتاراهبر بودن آن براي ايران مفهوم باشد)
نكته: استراتژيهاي معين" را خالي گذارده ولي استراتژيها را در اين مبحث و در قالب شبيهسازي طرح كرده است
Comments
Post a Comment