سهشنبه١٠خرد١٣٨٤
بسمالله الرحمن الرحیم
ادع الی سبیل ربّک بالحکمة والموعظة الحسنة ، وجادلهم بالّتی هی احسن
جناب آیةالله سید علی خامنهای ، باسلام واحترام
چهاردهم خرداد، پایان شانزدهمین سالی است که حکومت ایران باتمامی سازوکارهای لازم، تحت رهبری ومدیریت مطلقهی شمابوده است. ٢سال عضویت درشورای انقلاب، مجلس ونمایندگی رهبری درشورای عالی دفاع ، ٨ سال ریاست جمهوری و١٦سال رهبری، مسئولیت تمامی اوضاع کنونی کشوررادرمرتبهی اول بردوش شماودرمرتبهی دوم بردوش آقای هاشمی رفسنجانی میگذارد (٩سال رئیس مجلس ، ٨ سال رئیس جمهور، ٨ سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت مدیریتی که به سبب آن، کشوردرآستانهی اتفاقات تعیین کننده وخطیری قرارگرفته که سرنوشت همه را شدیداتحت تاثیرقرارمیدهد وملک وملت رادردوراهی موجود، یابه سلامت رهنمون میشود ویا اندوختهی سالیان درازرنج وکوشش وسرمایه گذاری مادی ومعنویشان رابه تاراج بیگانگان وتروریستهایی ازسنخ القاعده میدهد
گزینش ریاست جمهوری درچنین شرایطی، حکم « رفراندومی » راپیدا کرده است که ازمیان چهارگزینهی ؛ « نفی جمهوری اسلامی، تغییرساختارکلی قدرت درقانون اساسی، قرائت استبدادی ازقانون اساسی وحفظ وضع غیردموکراتیک موجود، اصلاحات بنیادی و کارسازومحدودیت همهی قدرتمندان درچارچوب قانون اساسی باقرائت و رویکردی علمی ودموکراتیک » یکی برکرسی واقعیت مینشیند. واقعیتی که درشرایطی ناعادلانه، غیرآزادوغیر دموکراتیک شکل گرفته ومیگیرد وپیشاپیش به اعتبارآن صدمهی جبران ناپذیری خورده است
با همهی این نابسامانیها و رفتارهای ناعادلانه ، اگر اکثریت ملت ایران به پای صندوق رأی بروند ، یکی از گزینههای سوم یا چهارم را برخواهند گزید و اگر از رأی دادن امتناع کنند ، یکی از دو گزینهی نخست رأی خواهد آورد. این داوری ، برآیند حقیقتی است که در ایران میتوان به آن رسید ، چرا که هم شما و اقتدارگرایان حامی شما سخن از « لزوم و وجوب شرکت » به میان میآورید و هم مخالفان شما گزینههای « لزوم شرکت و رأی دادن به اصلاحات » یا « لزوم عدم شرکت و تحریم » را تبلیغ کرده ومیکنند
وضعیت شکننده وخطرناک موجود، البته ناشی ازاختیاروانتخاب شماویاران وهمراهان صادق وغیرصادق شماست که درطول ٢٦ سال تسلط برقدرت، شکل گرفته ومیرود که به تصمیمی سرنوشتساز(که یابه "خیانت"
میخواهم برای یاد آوری، چند نکتهی تاریخی رایادآورشوم که درپدید آمدن این دوراهی خطیر، برجستگی بیشتری ازسایرنکات دارد وبرخی ازآنها کمترمورد توجه سیاستمدارانی قرارگرفته که خطرتذکربه شمارابه جان خریده ومعمولامواردی ازاقدامات شماومنصوبان شما که برخلاف قانون ویاخلاف شرع بوده است راکم وبیش تذکر دادهاند
این مواردی که برمیشمارم، علاوه برتذکراتی است که دیگرناصحان مشفق ، ازباب « فذکران الذکری تنفع المؤمنین» در فرصتهای مختلف علنی یامخفی به شمایادآوری کردهاند. شاید خدای سبحان دراین بیان، تأثیری مثبت گذاردودر تصمیم صحیح، به شما یاری رساند
همهی آدمیان درزندگی گذشتهی خویش، کم یا بیش، خطاهایی داشتهاند. چه دراندیشه وچه درعمل. خطای بزرگ روحانیت ما این بود که بدون دانش « مدیریت » مدعی « حکومت » شد وباسرمایهای به نام « فقه » که درجای خود ارزشمند است وبه گفتهی مرحوم آیةالله محمد حسین غروی اصفهانی ( معروف به کمپانی ) ؛ « هیچ ارتباطی به ریاست حکومت ونظام ومدیریت ندارد»، نامزدریاست وسیاست شده وبرارکان قدرت مسلط شد و « ولایت مطلقه » راطلب کرد. ولایتی که با قرائت رایج دربین اصحاب قدرت ، نه امکان منطقی داشت و نه عملی وعلمی بود، ولی دربرخی زمینهها، مصداق « آش نخورده ودهان سوخته » شد، هرچند دربرخی زمینههای منفی ، چهرهای ناپسند ازآن پدیدارشدکه درادامه به برخی ازآنها اشاره میکنم
البته درسال آخرعمر، مرحوم بنیانگذار جمهوری اسلامی نیزبه این نکته واقف شد وباصراحت اعلام کردکه "درامرحکومت فقه مصطلح کفایت نمی کند" یعنی دربرخی زمینهها، به همان نتیجهای رسید که مرحوم کمپانی به آن رسیده بود
2- ازآغازجمهوری اسلامی، حکومت ایران درصحنهی سیاست داخلی، به دام خشونتطلبان افتادوچهرهی « اسلام » باغبار خشونتهای غیراصولی واعدامهای مکرروتصمیم به حذف وهتک مخالفان سیاسی واعتقادی (ازجبههی ملی ونهضت آزادی تامجاهدین خلق ومارکسیستها) همراه شد وبه جای « همزیستی وتحمل ومدارابامخالفان » که توصیهی عقل وشرع بود، قیچی دودم « مخالفان مسلح خشونت طلب، همچون مجاهدین خلق وفدائیان خلق واحزاب مسلح کرد وعرب وترکمن وبلوچ ازیک سوودستگاههای اطلاعاتی وقضائی به شدت کم تجربه ویابیتجربه وجوانان احساساتی وخشن مسلط براین دستگاهها ازسوی دیگر» کشورونظام حاکم برآن رابه سوی درهای عمیق وهولناک از کینه وانتقام وجنگ طلبی وبیاعتمادی مطلق، سوق داد
کشورازسوی دو نیروی مخالفان مسلح انقلاب اسلامی وبرخی حامیان مسلط برقدرت ، که وجه مشترک آنان « اسراف درقتل وخون ریزی » بود، به وادی خشونت بیمهاری کشیده شد که حاصل آن، کشتارهزاران نفرازسرمایههای انسانی بود که بسیاری ازآنان «جرمی درحد قتل » نداشتند وبه ناحق کشته شدند ، برخی ازسوی مخالفان حکومت و بسیاری ازسوی حامیان خشونت طلب حکومت
ملت ایران هرگزازیادنخواهد برد که دردوطرف قضیه ، افرادی قرارداشتند که درتصمیم گیری نسبت به سلب «حق حیات » دیگران وگرفتن جان آنان شدیدا اسراف کردند واساساهیچ ارزشی برای « انسانیت انسان » قائل نبودند وبه راحتی، دستور قتل وخونریزی مخالفان خودراصادرکرده ویاخود اقدام به کشتن آنان میکردند. گویی « جانی بالفطره » بودند وازجنایتکاری لذت میبردند
نقش شمادراین میان، چه درهنگامی که به مراجعان خود ازپاسداران انقلاب درخراسان توصیه میکردید که ؛ « خان ستمگری ازاهالی بجنورد رابدون ارجاع به دادگاه انقلاب وگرفتاری درپیچ وخم آن، اعدام کنند وازشرش راحت شوند » وچه درهنگامهی « محاکمه واعدام دوست وهمراه وهمفکرسابق شما، مرحوم شیخ حبیبالله آشوری، به اتهام ارتداد » که سکوت کردید وشاهدجان باختن فردی شدید که به جرم انتشارکتاب « توحید » واصراروشهادت آقایان؛ شیخ ابوالقاسم خزعلی (عضو سابق شورای نگهبان) وشیخ محمدتقی مصباح یزدی، مبنی برکفرآمیزبودن مطالب ومرتد بودن نویسندهی آن کتاب، اعدام شد
وجدان شمابهترازهرکسی گواهی میدهد که درجلسات متعدد وتلاشهای مکرروناموفق دوستان مشهدی وخراسانی برای آشتی دادن شمابامرحوم آشوری ( پیش ازپیروزی انقلاب )، سخن اصلی شما این بود که « مطالب کتاب توحید، از من است که این آقابه نام خودش چاپ کرده است ». شگفت انگیز نیست که ازدونفربایک دیدگاه، یکی اعدام شود ودیگری تکریم؟!! یکی شایستهی « گور » باشد ودیگری شایستهی "رهبری نظام اسلامی"
البته ازدههانفری که ازچندوچون این ماجراباخبراند، هنوزتعداد بسیاری زندهاند وهنوزوجدان بیدارشان این حقیقت راگواهی میدهد
کاش این شهادت رادردادگاه مرحوم آشوری ونزد دوستان خود ( آقایان خزعلی ومصباح ) نیزمیدادید تایک روحانی زاهدو فقیرومعتقدبه خداورسول (ولی مخالف شما) مظلومانه کشته نمیشد وهمسروفرزندانش بیسرپرست ویتیم نمیشدند
البته کم نیستندکسانی که سخنان پرشورشمادرمسجد امام حسن (ع) رادرمشهد وقبل ازانقلاب رابه یاددارندکه پس از قرائت آیهی "ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض، ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین" فرمودید
"ماتریالیسم تاریخی، آقا، ماتریالیسم تاریخی"
جناب آقای خامنهای ، این رویکردهای نظری متفاوت با آنچه اکنون به آن رسیدهاید، حق شماست. ولی آیا اگرازاعدام مرحوم آشوری جلوگیری میکردید (بافرض اینکه تصورات اوخطابوده باشد ) آیا امکان منطقی تغییررأی ورسیدن به حقیقت برای اووجود نداشت؟! چراباید شما این فرصت راداشته باشید ولی دیگری ازاین فرصت محروم بماند؟ آیا از نظرشما، مرحوم آشوری مستحق اعدام بود؟
آیا این خون به ناحق ریخته شده وخون صدها بیگناه دیگردراعدامهای سیاسی وامنیتی دادگاههای انقلاب درسالهای ٦٠ تا ٦٨ ، سرنوشت خطیرامروزرارقم نزده است؟
درفرهنگ دینی ما آمده است که ؛ «
الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها = سنگ غصبی در یک بنا ، گروی خرابی آن است ». و این مضمون ازپیامبرخدا (ص) نقل شده است که ؛ « الملک یبقی مع الکفر ، ولایبقی مع الظلم = حکومت با کفرمیماندولی با ظلم وستم نمیماند ». آیا این رویکردهای مسرفانه نسبت به قتل واعدام مخالفان ، منجربه هیچ ظلمی از جانب حاکمان جمهوری اسلامی نشده است واگرشده است، چه کسی جزمرتکبین این ظلمهارامیتوان به « براندازی نظام » متهم کرد؟
نگویید که درزمان حکومت علی (ع) نیزازاینگونه اتفاقات میافتاد، چرا که علی(ع) به محض اطلاع ازستم کارگزارانش، ازمردم عذرخواهی کرده ومجرمان رامتناسب باجرمشان کیفر داده ودرمواردی نیزازکاربرکنارشان کرده است. آیا دراین ٢٦سال نیزاینگونه عمل شده است؟
3- دردوران رهبری شما(١٦سال) ستم دستگاههای قضائی وشبه قضائی واطلاعاتی وامنیتی بیش ازگذشته فزونی گرفته است وقانون شکنی وقانون گریزی درآنهابه یک روندتبدیل شده است. مخالفان سیاستهای شما، شدیداسرکوب شده وبامحرومیتهای مختلف ازحقوق فردی واجتماعی مواجه بودهاند. به نمونههایی ازآن تذکرمیدهم ؛
الف ) ترورهای مخالفان سیاسی واعتقادی درداخل وخارج کشورادامه یافته است. برای نمونه به قتل برخی کشیشها، فعالان سنی مذهب، ودگراندیشانی چون سعیدی سیرجانی اشاره میکنم
ب ) برخوردهای نامشروع وغیرقانونی باعلماومراجع مخالف سیاستهای شما درحوزهها ازقبیل آقایان؛ سیدحسن قمی ، سیدصادق روحانی، مرحوم سید محمدروحانی، مرحوم سیدمحمد شیرازی و… ادامه یافت واین آقایان باحصردراز مدت یامحرومیتهای مختلف اجتماعی وسیاسی روبرو بودهاند. گرچه دراین اواخر، یکی دونفرازآنان آزادی مختصری پیدا کردهاند ولی برخی دیگرتازمان مرگ، مورد تعرض دستگاههای امنیتی و قضائی شماقرارداشتند
پ ) برخوردهای خشن وغیرقانونی وغیراخلاقی با آیةالله منتظری ومنسوبان واماکن مربوط به ایشان ازسوی ارگانهای شبه قضائی وامنیتی رسمی ومنسوب به شماوهتک حیثیت ایشان ازجانب شخص شما دربیانات وجلسات مختلف و« حصرغیرقانونی پنج سال واندی ایشان » وبیتوجهی مکررشخص شمادراین خصوص به راهنماییهای دلسوزان وبزرگان
به یادآورید که درپاسخ برخی پیشنهادات مبنی بررفع حصرازایشان، باتأکید گفته بودید: " تامن زندهام، ایشان باید درحصر بماند"
هنوزهم اموال واملاک شخصی ایشان وبستگانشان درقم ومشهد، درتصرف غاصبانهی دادگاه ویژه وسپاه پاسداران است وموقوفاتی که ایشان متولی خاص آنها است درتصرف غاصبانهی دیگران است
ت )سریال قتلهای زنجیرهای واظهارات عجیب شماپس ازقتل مرحوم فروهرواسکندری، بدون آنکه تسلیتی به بازماندگانشان بگویید وشتاب بیش ازحد شمادرانتساب بیدلیل آن اتفاقات فجیع به استکبارجهانی واسرائیل
ومحکوم کردن کسانی که انگشت اتهام رابه سوی نهادهای حکومتی نشانه میگرفتند ، اقدامات غیرقانونی فراوانی رادرپی داشت که بعدهادرفیلم اعترافات خانم سعید امامی درقالب « اصراربازجویان ، همراه باشکنجه برای اعتراف متهمان به ارتباط با اسرائیل » خود رانشان داد ، تااتهامات القاء شده ازجانب شما رامستندکنند
برملا شدن حقیقت آن جنایات ، براثراصرارآقای خاتمی، وروشن شدن خطای شما درانتساب آن جنایات به بیگانگان و درمحکوم کردن مخالفان خود، حتی یک عذرخواهی ساده ازجانب شما رادرپی نداشت
به یادآورید که « بوش و بلر » درمورد « اطلاعات غلط درمورد جنگ عراق » ازملت خودعذرخواهی کردند ولی شما درتمام دوران زمامداری خویش ، ازاین وسیلهی مطلوب خداوخلق خدا (عذرخواهی ازمردم)، بهره نگرفتهاید
حتی بنیانگذارجمهوری اسلامی نیزدرموارد مختلف ، وازجمله درمسألهی پذیرش قطعنامهی آتش بس وعدم توفیق کامل دردفاع ٨ ساله ، ازملت ایران عذرخواهی کرد
رویکرد حکومت به ترورمخالفان سیاسی ، ناشی ازعادت حاکمان به این روش ( ترور) برای حل مشکلات انسانی فرا روی حکومت بوده است. وقتی برای پرهیزازحساسیت مجامع بین المللی حقوق بشر، دستگاه قضائی بجای محاکمه و اجرای حکم ازطریق قانونی، به ترورافرادشروروباجگیردرمناطق جنوبی تهران پرداخت وشما دربرترین منصب حکومتی، مانع ازاین پدیدهی شوم نشدید، باید امکان تسری این روش به سایرمواردرانیزدرنظرمیآوردید
سکوت ورضای شما به این اقدامات ، تا آنجا پیش رفت که مباشراصلی قتلهای زنجیرهای سال ٧٧(کاظمی) آن رادلیلی بررضایت شما نسبت به قتلهای زنجیرهای دانسته بود وبه هیئت مشترک شماورئیس جمهوری گفت ؛"ما درموارد مشابهی به آقای خامنهای گفتیم که ازتروراستفاده کردهایم وایشان لبخند زدودرمورد دیگری سکوت کرد". گرچه شمادربرابرگزارش هیئت یاد شده، گفتید:" اینها دلیل نمیشود"، ولی آیا نسبت به اتهامات دیگران نیزازهمین منطق استفاده میکنید یادرایراد اتهام به مخالفان خود، ازنظرشما اینگونه موارد
"دلیل میشود"؟
ث ) درموردمتهم شدن روزنامههای اصلاحطلب ازطرف شمابه عنوان "پایگاه دشمن"که بدون ارائهی دلیل درسال ٧٩تحقق یافت و توقیف موقت تعداد کثیری ازنشریات، مبتنی براظهارنظرشما(که برخی ازآنهاهنوزهم درتوقیف موقت بسرمیبرند)، باید به اطلاع برسانم که جز" اقاریرآقای سیامک پورزند"هیچ دلیل دیگری برای ادعای شما درمجموعهی دستگاه قضائی واطلاعاتی کشورپیدانشده است
آیارهبری نظام حق دارد که بدون دلیل معتبروبه صرف حدس وگمان، کارکنان نشریات را به انواع اتهامات متهم کرده وسالها ازدرآمد مشروع خویش محروم کند ودرنهایت نیز"دلیلی ازنوع اعترافات پورزند، درخلوت بازداشتگاه " راکه نه اعتبارشرعی دارد ونه اعتبار قانونی، به عنوان مستند خویش به ملت ایران عرضه کند؟!! این اعترافات، تداعی میکند اعترافات تحت شکنجهی خانم سعید امامی و همکاران اویا اعترافات وبلاگ نویسان راکه برای قوهی قضائیهی شما نیزقابل قبول نبوده است
وقتی مقام رهبری که بایداستحکام منطق ووقاررفتاری اوبه دیگران آرامش دهد، وتشویش اذهان رابرطرف کند، برعکس رفتارکند وخودبدون سندومدرک به تهمت زدن بپردازدواذهان رامشوش کندوآرامش شغل وزندگی شهروندان رابرهم زند، چه اتفاقی جزآنچه امروزدرایران ودرارتباط باجایگاه رهبری افتاده است رامیتوان انتظار داشت
جناب آقای خامنهای، آیاجری شدن بیگانگان راناشی ازتضعیف جایگاه رهبری(که ناشی ازعملکرد شخص شماست) وسایر مسئولیتهای قانونی نمیدانید؟
ج )درانتخابات مجلس چهارم وپنجم وریاست جمهوری آقای هاشمی دردودوره، بیتوجهی به قانون وردصلاحیتهای مکرر و غیرقانونی، چه اثری جزروگردانی بیشترمردم ازانقلاب رادرپی داشت. مگراین روندخسارتباررامکررانیازمودهاید که هنوزهم برتکرارآن ابرام میورزید؟
چ ) درانتخاب آقای خاتمی به ریاست جمهوری ، ابتدائا دریافتید که "ملت راهی دگربرگزیده "کاش این فرصت رامغتنم شمرده ولااقل به آقای خاتمی اعتماد میکردید وراه خدمتگزاری را برایش بازمیکردید وبه بحران آفرینان هشدارداده ویا آنان را ازقدرت برکنارمیکردید تا این « فرصت طلایی جمهوری اسلامی برای بقاء » را این گونه راحت ازدست نمیدادید
دوم خرداد ٧٦ تمامی بیگانگان رامات کرد وآنان راواداربه تأمل وتدبیرکرد. تدبیری که اگرمیخواست به « شکست جمهوری اسلامی » بیانجامد ، هیچ روشی جز « بحران آفرینیهای مکرروناکارامدجلوه دادن اصلاحات درونی نظام » ورساندن مردم به گزینههای ؛ " ١. تغییرساختارهای بنیادی نظام ازطریق تغییر قانون اساسی ٢. تغییرنظام جمهوری اسلامی ازطریق رفراندوم"رادرپیش نمیگرفت.کاری که شماوهمراهان وهمفکرانتان به آن مشغول شدید وحقیقتا دراین کار(مأیوس کردن اکثریت مردم از اصلاح درونی نظام )موفق بودهاید
بستن دست وپای دودولت آقای خاتمی وبستن دست وپای مجلس ششم بافعالترکردن شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوهی قضائیه وایجاد نهادهای موازی اطلاعاتی که باهدایت وتأیید شما انجام گرفته است، تنهابهرهای که رساند این بود که دراین کشور تنهایک نفرحکومت میکند واگراونخواهد، نه رئیس جمهورونه دولت ونه مجلس شورا(دوقوهی اصلی وانتخابی نظام)هیچ اقدام مثبتی نمیتوانند انجام دهند
شاید درنگاه اول، این پیام سترگ، برای شخص شماشیرین ودوست داشتنی جلوه کند، ولی ملت ایران همیشه مثل حاکمانش نمیاندیشد. این پیام حاوی "بیخاصیت بودن قوای مقننه ومجریه درنظام جمهوری اسلامی" نیزبوده است. پیامی که شهد پیش گفته رادرکام صاحبان قدرت به زهری کشنده تبدیل میکند ویادآور « جام زهر»ی دیگرمیشود
ح )درانتخابات مجلس خبرگان رهبری درسال٧٧باتمام وجود به صحنه آمدید ولشکرشکست خوردهی جناح راست راسازماندهی کردید تاتمامی مخالفان سیاستهای شما (جز10 تا12)نفرراردصلاحیت کنند تانظارت مؤثربرعملکرد، استیضاح یاعزل رهبری درمجلس خبرگان ناممکن گردد. اظهارنظرهای مکررودفاع بیپایان شما ازاقدامات غیرقانونی شورای نگهبان، ازچشم بیدارملت دورنمانده است
خ ) وقایع ١٨تیرماه ٧٨ولرزهای که برارکان قدرت نشاند، میتوانست به تصحیح برخی روشهابیانجامد ولی اقتدارگرایانی که مورد عنایت شماقراردارند، باجمع آوری نیروهای خاص، راه سرکوب وارعاب رادرپیش گرفتند و شمابه آن رضایت دادید. مجرمان وقایع فجیع کوی دانشگاه آزادانه به راه خود رفتند ووکیل دانشجویان مضروب ومجروح ، راهی زندان شد.اعتماد مردم به رهبری که در خصوص جنایات کوی گریه میکندوازمجازات مجرمان سخن میگوید وآخرالأمردردستگاه قضائی تحت امراوتنهایک سربازوطیفه به جرم "دزدیدن ماشین ریش تراشی"محکوم میشود، تاچه اندازه سلب میشود وتاچه حدی باقی میماند؟خود به آن پاسخ دهید. ازطرفی، دانشجویانی وجود دارند که ازآن روزتاکنون درزندان بسرمیبرند
این وقایع دردانشگاه تبریزنیزتکرارشده بود وبازهم افرادی که مورد تعدی وتجاوزقرارگرفته بودند، تحت تعقیب قضائی قرارگرفتند
د ) زندانی کردن عبدالله نوری وسایرروزنامهنگاران زندانی همچون عمادالدین باقی واکبرگنجی وبسیاری ازفعالان سیاسی ملی ومذهبی وروحانیان مخالف سیاستها (که ازدیگرافرادفعلاگرفتارزندان به آقایان؛ ناصرزرافشان، رضاعلیجانی، هدی صابر، تقی رحمانی و عباس عبدی نیزاشاره میکنم) روندبیاعتمادی به نهادهای موردحمایت شما رابه نهادحامی آنان(نهادرهبری)تسری داده است
کمترکسی است که ازمخالفتهای شماباعفومشروط آقای عبدالله نوری مطلع نباشد ویا ازدفاع بیچون وچرای شما از دادگاه ویژهی روحانیت بیخبر باشد
ذ ) انتخابات مجلس ششم ووقایع نفسگیرپس ازآن، تاجاییکه سخن ازکودتا به میان آمد وکمیتهی بحران تشکیل شد و بسیاری ازدلسوزان ملک وملت را ازاصلاح نظام ازطرق قانونی ومسالمت آمیزمأیوس کرد ، نیزنمونهای ازاتفاقات دوران مدیریت عالی شمابرکشور است. نتیجهی ملموس آن ابطال بیدلیل وغیرقانونی ٧٥٠ هزاررأی مردم تهران ونشاندن آقای حداد عادل برکرسی آقای علیرضا رجایی بود. گویی گرفتن حقوق ماهیانهی دیگری ونشستن برجایگاهی که حق دیگری است ، نه عنوان « غصب » رادارد ونه " لقمهی حرام "راتداعی میکند «
این همه، درمرآی ومنظررهبری نظام انجام گرفت وجزتأیید وتشکرشما ازشورای نگهبان وتهدید وتحقیرمخالفان، نتیجهای دربرنداشت
ر ) ترورحجاریان واقدام نامناسب دستگاه قضائی درنحوهی پیگیری این فاجعه ورفتارتحقیرآمیزمتهمان یامجرمان با پدیدهی تروردرمتن دادگاه، جزسکوت وتأییدرهبری رادرپی نداشت
ز ) اقدامات دستگاه قضایی وضابطان آن درمورد بازداشت وشکنجهی شهرداران مناطق تهران ومحاکمه وزندانی کردن آقای کرباسچی، اعتباراین دستگاه تحت امرشمارا ازبین برد. شما ازتعقیب آقای تیمسارنقدی وعوامل آن فاجعه حمایت نکردید وهرگزآنان مجازات نشدند
این درحالی بود که دستگاه قضائی مکررا( قبل وبعد ازاین فاجعه) موردتأییدشمانیزقرارگرفت
ژ ) اقدام فاجعه باردستگاه قضائی درموردمحاکمه ومحکوم کردن آقای دکترآقاجری به اعدام، آنهم با جوسازی واتهام اهانت به مقدسات، حیثیت سیاسی، علمی وحقوقی نظام رابکلی مخدوش کرد ودوسال تمام، بسیاری ازنهادهای علمی وسیاسی غیردولتی ودولتی بین المللی راعلیه نظام جمهوری اسلامی به تحرک واداشت وافکارعمومی داخل وخارج ، خصوصا دانشگاهیان رابه شدت نسبت به حاکمان ایران بدبین کرد ودرتمام این مدت، هیچ اقدام فوری ومؤثری ازجانب شما انجام نگرفت
میخواهم بدانم که ؛ " اگرسخنان آقای آقاجری اهانت به مقدسات بود که نبود"
آیا اقدام بازجویان خانم سعید امامی که با شکنجه وتهدید، زن مسلمانی راواداربه اعتراف دروغ درمورد “شنیعترین اهانت به قرآن”
میکردند ، مصداق اهانت به قرآن ومقدسات نبود ونباید به این جرم محاکمه میشدند؟!! ». آیاباتوجه به اینکه نوارآن شکنجهها به شما داده شدوازمتن آن اطلاع یافتید، هیچ اقدامی برای توبیخ یامجازات این اهانت کنندگان حقیقی وواقعی(به قرآن) انجام دادید؟چرا آن افرادهنوز موردتوجه وعنایت شما ودوستان شماهستند؟
س ) فاجعهی قتل زهرا کاظمی که نقش مجرمانهی قاضی مرتضوی در آن
(که شمادرخصوص اقداماتش برعلیه مطبوعات، شدیدا ومکررا ازوی حمایت کرده بودید وبانظرمساعدشما، ارتقاء
اگرجنابعالی با این اقدامات موافق نبودید، باید باپیگیری شدید نسبت به آن واکنش نشان میدادید ومجرمان راشدیدا تنبیه میکردید. ولی گویا کشتن مظلومانهی یک زن مسلمان ایرانی بیپناه درخلوت بازداشتگاه، ازنظرشما ارزشی کمتر ازتعرض به یک زن یهودی تحت حمایت حکومت اسلامی وسرقت زینت وزیوراودارد که علی (ع) میفرماید: « اگرآدمی ازغم این واقعه
ش ) جناب آقای خامنهای، اختصاص بودجههای کلان دولتی برای سفرهای جنابعالی وهمراهان درداخل کشورکه تنها درسال٨٠، بالغ بر٣٧میلیاردتومان بوده است، تحمیل هزینهای هنگفت به بودجهی عمومی است. جنابعالی که درزندگی شخصی، فردی اهل مراعات وزهدنسبی هستید ، آیادرخصوص این مبلغ درشت (وسایر مبالغ هنگفتی که مسرفانه در دستگاه رهبری ونهادهای وابسته هزینه میشود) هیچ مسئولیت شرعی وملی احساس نمیکنید؟ آیا بنیانگذارجمهوری اسلامی که به چنین سفرهایی اقدام نمیکرد، توفیق کمتری ازشمادرامررهبری کشورداشت؟ آیابهترنیست که این سفرهابه صورت ناشناس وبدون اطلاع قبلی وبرای کشف کمبودهاوخدمات ودرک تصورحقیقی ملت ازحاکمیت، تحقق یابد؟
ص ) سلب حقوق بسیاری ازفرهیختگان ملت درمسألهی ردصلاحیتها ازطریق شورای نگهبان منصوب شماودفاعهای مکرروصریح شما ازاین رفتارغیرقانونی وتعرض به حقوق ملت، علیرغم امضای قرارداد اجتماعی ومیثاق ملی
قانون اساسی ازسوی شما دردویا سه نوبت، برگی سیاه درکارنامهی این دودههی حکومت است. دورانی که ٨ سال آن باریاست جمهوری شماوسیاست گذاری سران سه قوه همراه بود و١٦سال آن بارهبری وولایت مطلقهی شما
جالب است که خود اعتراف کردهاید که پس ازاین دورهی مدیریت عالی شمابرکشور، مشکل اصلی مردم سه چیزاست. " فقروفساد وتبعیض". البته ازاصلاحطلبان توقع داشتید که درزمانی اندک وبدون ابزارلازم برای تصمیمگیری واعمال برنامههای علمی، این سه آفت رشد یافته را ازدامان کشوروزندگی ملت، پاک کنند
ض ) حساسیت فوقالعادهی شخص رهبری نسبت به عناوین بکاررفته درمطبوعات وبیانات افراد که آیا ازعناوینی چون "رهبرمعظم" بهره میگیرند یاخیر؟ آیا" تیتراول رابه رهبری اختصاص میدهندیاخیر؟" و… که پس ازچندی به سایراعضای بیت رهبری نیزسرایت کرده است ، وتعیین ملاک "موافق ومخالف نظام " دربهره گیری یاعدم بهره گیری ازاین عناوین وسپس رویکرد برخورد وحذف مخالفان، امروزنیزادامه دارد
پخش مکررمراسم دست بوسیها ومدیحه سراییها درمورد رهبری ، ازصداوسیمارابا واکنش منفی آیةالله خمینی در مراسم حسینیهی جماران وتعاریف آقای فخرالدین حجازی، مقایسه کنید تامعلوم گردد که کدام روش ناپسند، جمهوری اسلامی را تا این حد درمعرض سقوط قرارداده است ومقصران اصلی این معرکهی خسارت بار، چه افرادی هستند؟
و….. گر بگویم جملهی آمار را // مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
4- درزمینهی سیاست خارجی، تصورات نادرست بزرگان جمهوری اسلامی ازتواناییهای خود ورقیبان اصلی منطقهای وجهانی و برخی اظهارات شتاب زده، منجربه بیاعتمادی منطقهای وبین المللی گردید وتلاش برای سرنگونی نظام در قالب آشوبهای قومی، درگیریهای امنیتی، جنگ ٨ سالهی عراق علیه ایران، تحریمهای بین المللی، قطع ارتباط دیپلماتیک بابرخی کشورها، اقدامات تلافی جویانهی امریکابعد ازاشغال سفارت امریکادرتهران(که برخلاف قوانین پذیرفته شدهی بین المللی بود) خودرانشان داد
ازطرفی نیزجمهوری اسلامی با تلاش واقدام برای ترور مخالفان سر شناس خود درخارج ازکشور، یاری رساندن به برخی گروههای پیکارجوی مسلمان درجوامع مختلف، باعنوان "نهضتهای آزادیبخش" واتهامات جدی وهمراه بابرخی قرائن مبنی بردخالت ایران در بعضی اقدامات تروریستی ازقبیل
این رویکردها، عملا به تشنج درروابط بینالمللی وسیاست خارجی کشورمیانجامید وخسارتهای جبران ناپذیرمادی و معنوی رابرای کشوردرپی داشت
دررویکرد آقای خاتمی ازمقولهای به عنوان " تشنج زدایی ازسیاست خارجی" سخن به میان آمد که اقدامات اولیهی عملی ایشان باواکنش مثبت جهانیان وبخصوص حکومتهای منطقه روبروشد. نتایج پرباراقتصادی وسیاسی این روش تا آنجابود که اکنون درمقام نظر، رویکرد اصلاح طلبانهی ایشان به اصلی تغییرناپذیردرسیاست خارجی تبدیل شده است
5- اکنون آن بذرهای کاشته شده درسیاست داخلی وخارجی جمهوری اسلامی درطول ٢٥سال گذشته به بارنشسته است
رقیبان خارجی، درمنطقهی خاورمیانه ودرسطح بینالمللی، پشتوانهی مردمی جمهوری اسلامی رابه عنوان مانعی بزرگ برای زیاده خواهیهای خویش، به یاری عملکردهای نادرست حاکمیت ، ازسر راه خود برداشتهاند وازتفرقه ئی که بین ملت وحاکمیت پدید آمده، به نفع سیاستهای خویش بهره میبرند
دیرزمانی است که درمذاکرات رویا روبا اروپا، حکومت ایران درموضع ضعف قراردارد ومجبور به دادن امتیازشده است وهرروزه عقبنشینی میکند ولی بازهم شما این حقیقت رابه ملت نمیگویید وهمچنان درتبلیغات داخلی، به تهدید و تحقیرلفظی رقیبان بین المللی میپردازیدتاکسی ازشکست سیاستهای غیرعلمی شمادرسیاست خارجی باخبرنشود و بتوانید به روش گذشته برملت حکومت کنید. این موضع ضعف، خود رادربسیاری موارد وازجمله اختلافات منطقهای درمورد جزایر سه گانه درجنوب وسهم ایران ازدریای خزرنیزنشان داده است
درمذاکرات مربوط به نیروگاه اتمی بوشهرنیز، بارها وبرخلاف موازین حقوقی، مجبوربه تجدید نظردرقرارداد با روسیه شده اید
- 6- ازهمه مهمتر این است که ، موجودیت حکومت باخطرمواجه شده است. در تمام ٢٥ سال گذشته ، ایران تا این حد درموضع ضعف نبوده است که حکومت امریکا با صراحت از « تغییر حکومت در ایران » دم بزند. آیا نقش خود را در پدید آمدن این وضعیت کمتر از دیگران میدانید؟ آیا در نیمهی دوم سال ٧٦ نیز چنین جسارتی در موضعگیری دولت مردان آمریکایی وجود داشت؟
ازخودبپرسیدکه فاصلهی بین « پذیرش خطا درموردرفتارهای گذشته وبخصوص درموردکودتای ٢٨مرداد، توسط وزیرخارجهی امریکا دردولت کلینتون، تاتصریح به لزوم تغییرحاکمیت درایران دردولت بوش راچگونه وباچه سرمایهی عملی طی کرده اید؟ ». چه اتفاقی دراین میان افتاده است که این تغییررفتارراشاهدیم؟
لحن نیروهای سیاسی نیزتندترشده وبرخی ازآنان دردرون کشور، سخن ازضرورت رفراندوم درموردنظام به میان آوردهاند ویا ازلزوم تغییرساختارقدرت درقانون اساسی سخن میگویند وظاهراخطراین پیشنهادهارابه جان خریدهاند. البته عدد آنان نیزچندان کم نیست که زندانهای جمهوری اسلامی توان پذیرایی از ایشان را داشته باشند
پیشرفت مطالبات سیاسی را میتوان درتبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری نزدیک به خودتان نیزمشاهده کنید.حتی یکی ازکاندیداهای راست گرای ریاست جمهوری، ازضرورت انطباق ولایت فقیه با تسلط احزاب ولزوم ایجاد فرصت و امکان برای اجرای برنامههای حزبی سخن گفته است
جناب آقای خامنهای، اگربا اصرارغیراصولی برخی ازیاران شما، تلاقی احتمالی خاتمی وکلینتون درسازمان ملل، که فرصتی طبیعی برای آغاز رفع تنش بین ایران و امریکا بود را با رفتاری تحمیلی وغیراخلاقی تعویض نمیکردند، امروزهمان دوستان شمامجبور نبودند که از حضور احتمالی امریکا در مذاکرات هستهای ذوق زده شوند و در مقابل با استنکاف امریکا مواجه شوند ، یا در مراسم تشییع و تدفین پاپ ، علیرغم تلاش ژاک شیراک برای تلاقی بوش و خاتمی ، با بیاعتنایی طرف آمریکایی مواجه شوند
7- اکنون نیز«کوره راهی برای ماندن جمهوری اسلامی » باقی مانده است که شمارابه پیمودن آن دعوت میکنم
من متکی برمنطق « گرچه دانی که نشنوند، بگوی // هرچه دانی زخیرخواهی وپند… » وبدون نیت توهین واسائهی ادب، تصورخود و برخی همفکران خود را ازروشی معقول برای ماندن جمهوری اسلامی ّ به اطلاع میرسانم، گرچه امیدی به توجه شما ندارم. بنا براین طرح ، لازم است که رهبری ، اقدامات زیرراشخصا انجام دهند ؛
الف ) اعلام عفوعمومی درموردتمامی سوابق سیاسی وامنیتی ایرانیان داخل وخارج وآزادی تمامی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی واینترنتی وتضمین امنیت آنان که درخارج ازکشورهستند برای بازگشت به ایران
ب ) جداکردن اعتباروموجودیت نظام ازاعتبارافرادی چون اعضای شورای نگهبان ومسئولان متخلّف یاناتوان قوهی قضائیه وبرخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام دراسرع وقت واختصاص عادلانهی عضویت شورای نگهبان به گرایشهای مختلف علمی وسیاسی (به نحوی که گرایشهای مختلف فقه سنتی وپویاونیروهای علمی وحقوقدانان برجستهی نزدیک به اصلاحطلبان ومحافظهکاران که خود ازآنهابه « دوبال نظام » تعبیرکردیدلااقل باعددمساوی درآن حضورداشته باشند) وسپردن قوهی قضائیه به افرادی غیروابسته به گرایشهای سیاسی یابا اشتهاربه اعتدال درگفتار وکردار، میتواند بخشی از اعتماد ازدست رفتهی مردم به حاکمیت را بازگرداند. بدیهی است که تداوم رویکردپیشنهادی وتلاش علمی وعادلانهی افرادجدید، میتوانداعتمادعمومی رابرگرداند
پ ) اعلام کتبی تضمین اجرای برنامههای رئیس جمهورمنتخب. البته، باید نامزدهای ریاست جمهوری نیزبرنامههای خودرابه صورت شفاف وعملی ارائه کنند. آنان باید مجاز باشند که حتی نسبت به تغییرات درقانون اساسی، طرح مشخص خود رابه مردم ارائه دهند ودرصورت انتخاب به ریاست جمهوری، تعهد کتبی رهبری مبتنی برپذیرش آن طرح بوده ودرگزینش شورای بازنگری قانون اساسی، اکثریت افرادآن شورا ازحقوق دانان باسابقهی کشوروموافق بانظرریاست جمهوری انتخاب شوند
ت) گرچه مسألهی ردصلاحیتهاباهمان روش غیرمنطقی وغیرقانونی گذشته سپری شد ولی برای تأمین بخشی از اعتبارازدست رفته، بادعوت رسمی ازنهادهای بین المللی، نظارت ناظرانی ازسازمان ملل وسازمان کنفرانس اسلامی برانتخابات پذیرفته شود
گمان نمیکنم که جنابعالی، تردیدی درعلاقهی مردم ایران به نظام جمهوری اسلامی داشته باشید. اگردراین باورخود که بارها اعلام کردهاید، راسخ هستید ودرآن هیچ خللی نمیبینید، مطمئن باشید که این اقدام پیشنهادی، کشورهای بیگانه راخلع سلاح خواهد کردوکشورراازخطرتکراراوضاع عراق وافغانستان وصربستان ایمن میگرداند.البته ممکن است به محدودیت اقتداررهبری درقانون اساسی بیانجامد که درصورت گرایش اکثریت مردم، چارهای جزپذیرش آن نخواهید داشت. درهرصورت، گمان نمیکنم که دردیدگاه شما، ماندن نظام جمهوری اسلامی وبقای عزتمندانه ومحدودبه قانونی اصلاح شده برای رهبری، بدترازسناریوی جایگزین آن، یعنی حذف نظام جمهوری اسلامی وسرنوشتی مشابه میلوشوویچ، ملاعمروصدام حسین برای رهبری باشد
روی دیگراین سکه، بیاعتنایی به این تنهاراه باقی مانده ورفتن به سوی انتخاباتی همچون انتخابات مجلس هفتم است که نهایتاوپس ازعدم حضورحداقل نیمی ازصاحبان حق رأی، باعدم پذیرش نتایج آن درداخل وخارج کشورمواجه میشوید وراه نفوذ بیگانگان ورفتن به طرف برخورد نظامی با ایران وحذف حاکمیت بازمیشود که باخون ریزی وسلسلهای ازاقدامات تروریستی پس ازسقوط حکومت همراه خواهد بود.گزینهای که هرفرد دوستدارملک وآئین، ازانتخاب آن بایدپرهیزکند وهستی ملت محروم ایران رابه آتش خشم وخشونت بیگانگان وقدرت طلبان داخلی نسوزاند
ازخدای بزرگ میخواهم که همهی مارابه آنچه صلاح همهی آحاد ملت ایران است، راهنمایی کند ورحمت خویش رابراین کشوروملت گسترش دهد
برای شماتوفیق جلب رضایت خداوخلق را آرزومیکنم وازشمامیخواهم که این مطالب را ازمنظریک انسان دلسوزارزیابی کنید، شایدتأثیری مثبت داشته باشد
لعلالله یحدث بعد ذلک امرا
Comments
Post a Comment