چگونه پروژه مضحک "عفو رهبری"کلیدخورد

چندروزمانده به سالگرد برگزاری انتخابات 22 بهمن عوامل حکومتی پروژه ای تحت عنوان " درخواست عفو" را آغازنموده اند که هدف آن کاهش فشارازسوی بخشهایی ازحاکمیت ومراجع بردستگاه رهبر ازیکسو وحفظ اقتداروتبلیغات ازسوی دیگراست همان پروژه ای که درسال 56 یعنی تنهایک سال قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران رقم خوردوبسیاری ازسران فعلی بالاخص رهبران جمعیت موتلفه اسلامی به لطف آن اززندانهای شاه آزادشدند

حاکمیت درحالی که حوادث پس ازانتخابات را بزرگترین تهدیدمقابل خودوباگذشت سه دهه ازپیروزی انقلاب می داند وبراساس رهنمودرهبری مخالفین رابه بدوگروه معترضین وآشوبگران تقسیم می کند درعین حال دریک پارادوکس گیرکرده است

آنهاتعدادی ازبرجسته ترین مسئولین کشورباسابقه وزارت ووکالت راکه ازطرفداران مهندس موسوی وکروبی ودرستادهای آنهامشغول بوده اند دریک برنامه ازقبل پیش بینی شده وبه حکم دادستان وقت تهران سعیدمرتضوی که قبل ازتظاهرات معروف 30 خرداد صادرشده است دستگیرکرده اند وآنهارامعترضین می خوانند وخودبخوبی می دانند که این افرادربطی به درگیریهای خیابانی نداشته ودرواقع اتاق فکرمهندس موسوی واجزای سازمان وی برای انتخابات وفعالیت برای اثبات تقلب درآن بوده اند

ازسوی دیگرصدههانفردیگرراکه یادردرگیریهای خیابانی بوده ویاتوسط بسیجیان محله خودشناسایی شده اند بعنوان آشوبگر واغتشاشگرانی که شعارهای ساختارشکنانه داده وموجب آسیب دیدن به اموال عمومی ویامقابله بانیروهای ضد شورش معرفی کرده ومدعی شده اند این افرادهمان کسانی هستند که ازچهارچوب تعیین شده توسط گروه موسوی وکروبی هم فراتررفته وبرخلاف گروه اول به محاربه بانظام پرداخته اند که قاعدتا بنابرقوانین وآیین های دادرسی مجازات آنهابسیار سنگینترازگروه اول است

اماحاکمیت دریک تناقض اساسی گیرکرده است گروه اول که ظاهرااتهاماتشان سبکترازگروه دوم است ودرواقع گروه رفرنس جنبش سبزبوده که هدف اصلی طرح می باشند حاضربه مصاحبه ودرخواست عفو نمی باشند وبجزچهارتنی که درهمان ماههای اول زیر فشارهای وارده درسلولهای انفرادی بریدند دیگران عملامردم رابه ادامه مقاومت دعوت می کنند که آخرین آن محمدنوری زاد می باشند که دومین ضربه رابه رژیم درزندان بامصاحبه خود پیس ازارسال نامه اش به رهبری واردکرد وبالعکس درگروه دوم که ازنظرسیاسی دارای اهمیتی کمترازگروه اول بوده ولی ازنظرعملیاتی ضربه اصلی رابه حاکمیت درکف خیابانهازده اند عناصری وجودداردکه احتمالاحاضرشده اند درخواست عفونوشته واززندان آزادشوند

دراینجاقبل ازپرداختن به ادامه بحث ذکراین نکته راضروری می داندکه عمده افرادگروه اول به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری ومسئولین نظام وازاین قبیل اتهامات محکوم شده ودلایل مجرمیت آنها معمولاسخنرانی هایانامه های نصیحت آمیزآنهابه رهبری وحاکمیت بوده است درحالیکه متهمان فوق معتقدند که این سخنرانی هاومکاتبات درچهارچوب قانون و اصل " نصیحه الائمه" یا نصحیت رهبران جامعه بوده که یک واجب شرعی وقانونی است وبرای اثبات نظریه خود علاوه براحادیث ورفتارائمه به سخنان آیت خمینی استنادمی کنند که می گوید:

" هرفردی ازافراد ملت حق دارد که مستقیماً دربرابرسایرین، زمامدارمسلمین را استیضاح کند وبه اوانتقادکند واوباید جواب قانع کننده بدهد..." (صحیفه‏ نور، ج7، ص 91)

" اگرمن یک پایم راکنارگذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشته‏ای، خودت راحفظ کن." (صحیفه نور، صص 33 و43)

اکنون رژیم بااین مساله مواجه شده است که ازیکطرف نیازبه عفونویس برای کاهش فشاربرخودر ودرعین حال حفظ اقتداروانجام تبلیغات درآستانه سالگردانتخابات داردکه تنهاازطریق سناریوی " عفورهبری" امکان دارد وازسوی دیگر عفونویسان احتمالی درگروهی قراردارند که آنهاراطی یک سال گذشته اغتشاشگرومحارب خوانده اند لذامقامات رژیم ازعلیرضازاکانی نماینده افراطی مجلس گرفته تاحسین فدایی دبیرجمعیت ایثارگران ودولت آبادی دادستان تهران بعنوان کارگزارمسئول زمینه سازی افکارعمومی برای این طرح مشغول شده تاپروژه سیاسی فوق رابه نفع حاکمیت به انجام برسانند

دراین خصوص پاسخ ملت دلیرایران ومبارزین واقعی به حاکمیت پاسخ دیوژن یونانی به اسکندراست ومانیزمی گوییم که برای اینکه نیازی به عفونباشد ازسرکوب وحبس وکشتارمردم خودداری کنید وسایه منحوس خودراازسرملت بردارید

( داستان دیوژن واسکندرمقدونی معروف است که بعد ازآنکه اسکندردرجایی فاتح شده بود همه طبقات وازجمله دانشمندان به دیدن اومی آمدند و تبریک می گفتند. دیوژن نیامد. اسکندرگفت: حال که اونیامده ما به سراغ اومی رویم ورفت. دیوژن دربیابان، لخت وعوردراز کشیده حمام آفتاب گرفته بود. اسکندرباسران سپاه به سمت اورفت. به بالای سردیوژن رسیدند و قدری با اوصحبت کردند. دیوژن با بی اعتنایی جواب می داد. اسکندرگفت: ازمن چه می خواهی؟ (هرچه بخواهی به تومی دهم دیژون گفت: من درحال گرفتن حمام آفتاب هستم، فقط ازتومی خواهم که به کناربروی وجلوی نورآفتاب رانگیری. درراه برگشت سران سپاه باعصبانیت علیه دیژن صحبت می کردند. ولی اسکندر که ارزش بی نیازی ازمادیات ومال ومقام را دردیژون یافته بود، این جمله ی معروف رابه یادگارگذاشت: " اگر اسکندرنبودم دوست داشتم دیوژن باشم".

Comments