" امروز به دلیل سرنوشت ساز بودن تصمیمات و سیاست های اقتصادی همه باید به اخباروتحلیل های اقتصادی حساسیت نشان بدهند. این روزهاحجم اخباراقتصادی واجتماعی درمقایسه با اخبارسیاسی بسیاراندک است ودراین زمینه اطلاع رسانی کمی صورت می گیرد"
مهندس موسوی
درماه آپریل طی دومقاله " اینجا" و " اینجا" مطالبی رادرخصوص بخشی ازمافیای اقتصادی رهبری تحت پوشش بنیادمستضعفان توضیح دادم واینکه روند اداره کشور روبه سمتی دارد که کلیه منابع وسرمایه های کشوربراساس تعریفی که ازولایت فقیه ودر قانون اساسی آمده است انفال تلقی شده ورهبرحق دخل وتصرف برآنهاراحتی درصورت مخالفت مردم دارد زیراوقتی ولی فقیه برجان ومال مسلمین ولایت داشته باشد طبیعتابراموال عمومی کشورهم تسلط خواهدداشت
براین اساس طی سی سال گذشته علاوه بردرآمدهایی که ازسوی نهادهای تحت نظارت رهبری نظیرقرارگاه خاتم الانبیاء وبنیاد تعاون وسایربنیادها دراختیارایشان قرارمی گیرد هرگونه مال بلاصاحب، مصادره ای وبرآمده ازجرم نظیرقاچاق ارزوکالا،جریمه موادمخدرو...نیزدرزمره اموال دراختیارولی فقیه محسوب وبه نهادهایی نظیربنیادمستضعفان وستاداجرایی فرمان امام واگذارمی گردد ودرگزارشات فوق به وجودصدهاشرکت درزیرمجموعه بنیادهای فوق به ارزش صدههامیلیارددلاراشاره گردید
آقای محمدفروزنده که قبل ازتصدی ریاست بنیادمستضعفان سمت وزارت دفاع ورییس ستادکل سپاه پاسداران دراختیارداشت میرود که به یمن خوش خدمتی خودبه رهبری طولانی ترین دوره مدیریت بربنیادراتجربه نماید وی درسال 1378 بجای محسن رفیقدوست بدین سمت برگزیده شد وتا1393 یعنی حداقل 15 سال تمام براین جایگاه خواهدبود
وی مصاحبه ای شنیدنی باخبرنگارنشریه پول داشته است که بخشی ازافکارمافیایی حاکم براین افرادرانشان می دهد وخبرنگارزیرک هم تلویحاگوشه هایی ازشخصیت مرموزاین فردرابه نمایش گذاشته است. نگارنده اعتقاددارد اگردردهه اول عمده مدیران نظام بادید انقلابی وبدبینانه به اقتصادومقوله مدیریت می نگریسته وازاین بابت خسارات سهمگینی رامتوجه کشورکرده اند اکنون مدیریتی از سوی خامنه ای وباندتبهکارهمراهش برارکان کلیدی وسازمانهاوقراردادهای حاکمیتی سایه افکنده است که بسیارآگاهانه دراین تخریب گام برمی دارند آنهااکنون باسی سال تجربه بخوبی متوجه تصمیمات خانمانسوز خودهستند گه چگونه منافع ملی واقتصادکشور رابرای خوشنودی رهبروفربه کردن مافیای اقتصادی وی به سخره گرفته اند خبرنگارفوق بحق شخصیت فروزنده راچنین ترسیم می کند:
" یکی ازکمحرفترین مدیران جمهوریاسلامی است که علاقهای ندارد نامش وصحبتهایش دررسانهها انعکاسی داشته باشد با این حال زمانی که سخن میگوید، صحبت ازتغییری اساسی به میان میآورد که یا دردیدگاههایش ایجاد شده یا درحوزه کاریاش به وقوع پیوسته." وادامه می دهد " برای معرفی اوهمین دوخط کافی است چه آنکه همه میدانند نشان کمحرفترین وپرکارترین مدیر در جمهوریاسلامی از مدتها پیش به «محمد فروزنده» داده شده است، البته این روزها کمی متفاوتتر ازگذشته ظاهر شده است."
اماخبرنگارمذکورتوضیح نمی دهد که فروزنده نیزنظیرتمام مدیران نهادهای اقتصادی که زیرنظررهبری فعالیت می کنند مجازبه ظاهرشدن بیش ازحددرانظارعمومی نمی باشند زیراباظاهراشدن واجباربه مصاحبه وپخش اخبارواطلاعات مربوط به نهادهای مالی واقتصادی بحث ثروت دراختیارولایت فقیه ونحوه هزینه آن پیش می آید که کلید ورمزورودبه تاریکخانه رهبری است
محمدفروزنده ومدیران همراه وی نیزنظیرتمام مدیران نهادهای انقلابی( کمیته های انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران، جهادسازندگی، وزارت سپاه، دادگاههای انقلاب، بنیادمسکن، کمیته امداد امام، بنیادشهید و....) زمانی که مسئولیت ریاست براین بنیادرابعهده گرفتند براین باوربودند که این نهادهابراساس شرایط انقلاب ونارضایتی مردم ازنهادهای سنتی که در بوروکراسی بجای مانده ازرژیم سابق غرق شده بودندتاسیس گردیده وپس ازگذشت یک دهه ازانقلاب وتثبیت نظام اسلامی دلیلی برای ادامه حیات این نهادهابشکل فعلی نه تنهانخواهدبود بلکه این دوگانگی درسازمانهای خدماتی موجب کاهش کارآیی وافزایش هزینه سرباری کشوررابدنبال خواهدداشت
براین اساس می بینیم که به مروربرخی ازاین نهادهای تازه تاسیس مجددامنحل یادرنهادهای موازی خودادغام گردیدندنظیرکمیته ها، وزارت سپاه، جهادسازندگی و...) امابرخی ازاین نهادهانه تنهامنحل ویاادغام نشدندبلکه فربه ترازسابق نیزگردیدند و علت آن نیز بهیچوجه منع قانونی ویااستقبال جدی درکشورنبود بلکه به ذائقه مدیرانی برمی گشت که متصدی امورگردیده بودند بعنوان مثال ادغام کمیته هاوشهربانی تحت عنوان جدیدنیروی انتظامی درزمان تصدی وزارت کشورتوسط عبدالله نوری صورت گرفت و وزارتخانه های سپاه وجهادسازندگی که درسال 1362 تشکیل شده بودندبه ترتیب درسالهای 68 و79 باوزارتخانه های دفاع و کشاورزی ادغام شدند دادگاههای انقلاب وبنیادمستضعفان نیزازنهادهایی بوده است که ادغام آنها بادادگاههای عمومی وسازمانهای مشابه در دستورکارنظام بوده ولی دادگاههای انقلاب مواجه باجنبش دوم خرداد گردید وظاهرارهبران کشوربااحساس خطرونیازبه آن برای مواجه بامردم آنراباپوشش دادسرای عمومی وانقلاب ناحیه 7 حفظ کردند
درخصوص بنیادمستضعفان وجانبازان نیزانتصاب محمدفروزنده وخط مشی که ازسوی برخی اعضای هیات امنای بنیادبالاخص محمد شریعتمداری وزیرسابق بازرگانی ورییس ستاداجرایی فرمان امام ازطریق خامنه ای پیگیری می شدبحث واگذاری تدریجی اموال و شرکتهای بنیاد به مردم یاسازمانهای مشابه دولتی نه تنهاپیگیری نشدبلکه روزبه روزبه تعدادشرکتهای تحت پوشش بنیادتحت عنوان توسعه فعالیتهاوبهره وری وسوداگری مالی افزوده شد وشوربختانه اینکه ازضعف محمدخاتمی دراموراجرایی نیزسوء استفاده کرده بخش جانبازان که بخش هزینه ودردسرسازبنیادبود رابه دولت وی تحمیل کردند
درمصاحبه فوق آقای فروزنده باافتخارازورود آن بنیاد به پروژه های کلان تحت عنوان صنایع بالادستی دربخش نفت وگازو برق (انرژی) یادمی شود واینکه برخی ازشرکتهای فعلی که رقم آنها به 600 شرکت می رسد صنایع پایین دستی محسوب شده وانگیزه ای برای بنیاد برای نگهداری آنهاباقی نمانده است وی دراین رابطه می گوید:
" براساس استراتژیهایی که تدوین شد، بخشی ازشرکتها راواگذارکردیم. تاکنون 400 شرکت تولیدی وصنعتی وخدماتی را واگذاروبخشی راهم منحل کردهایم. 40 شرکت ازفعالیت درزمینه صنایع پاییندستی خارج شدهاند. درحال حاضرهم 160شرکت فعال درزمینههای مختلف داریم که برای این شرکتها هم استراتژی تعریف شده است ازجمله اینکه قصد داریم آرام آرام این شرکتها را ادغام کنیم و بخشی ازآنها را بفروشیم. "
وی درحالیکه به گذشته سرشارازفقرونداری وعدم آشنایی خودباعلم اقتصاد ومقوله سرمایه اشاره کرده وسعی می کند بافراموش کردن آنچه که برسرکارآفرینان کشورتحت عنوان طاغوتی وسرمایه دارآورده اند خودرا نادم نشان داده ومدعی تحول عمیق درخود شود می گوید: " باورهاونگرش من دردوران طفولیت، جوانی، مدرسه، دبیرستان، دانشجویی، درگیریهای كاری، تفاوت طبقاتی، مراجعه به مكاتب اجتماعی و. . . همه ازمن شخصیتی ساخته كه نگران سرمایهداروسرمایهگذاری هستم " ومی افزاید:
" باورها ونگرشهای من (ما) تهدیدی برای سرمایهگذاری وصادرات محسوب میشود " ومتواضعانه !! ادامه می دهد:
" مهمترین تهدید سرمایهگذاری، شخص خودم (منظورهم نسلها) هستم" ولی بلافاصله با جملات بعدی که ادامی کندمعلوم می شود توبه وی ازجنس توبه گرگ ومدل توبه آیت الله خمینی است که ملتمسانه ازمردم می خواست بخاطراعدام های اندک، عدم تعطیلی کامل نشریات واحزاب وبرقراری اختناق کامل دراوائل انقلاب پوزش وی رابه پذیرند.
رییس بنیاد بانادیده گرفتن این حقیقت که سرمایه های تحت اختیاروی اموال غصب شده همان سرمایه گذاران بوده که هم اکنون نیزبا نادیده گرفتن تجربه سی ساله مدیریت نهادهای اقتصادی نظیرهمپالگیهای خوددر سایربنیادهاونهادهای اقتصادی تحت نظر رهبری باشتاب تمام تحت عنوان اجرای اصل 44 قانون اساسی درحال انتقال سرمایه های ملت ازبخش دولتی به بخش زیرنظر رهبری وادامه همان جنایت هستند می گوید:
" من درفضای اقتصادی کشورتغییرات اساسی میبینم ازجمله اینکه سیاستهای اصل 44 ابلاغ شده واقتصاد ایران در حال گذار ازاقتصاد متمرکز دولتی به اقتصاد مبتنی بربخش خصوصی است. این تحول به ما هم حکم کرده است تا درسیاستهای بنیاد تجدیدنظرکنیم وبه قول شما تن به اصلاح ساختاربدهیم. برای اصلاح ساختارمراحل مختلفی پیشروداریم."
وی این باصطلاح تغییروتحول رااینچنین تعریف می کند: "بنیاد مستضعفان درحال پوستاندازی واصلاح ساختاراست ورفتهرفته کوچکتروچالاکترازهمیشه، به ایفای نقش در اقتصادکشورخواهد پرداخت "
کسانی که باالفبای ادبیات حاکم براین نهادها آشنایی داشته باشند (وبالاخص مدیران نالایقی که به صرف سرسپردگی به ولایت فقیه به ریاست برای سازمانهاگماشته شده اند) معنی این جمله راکاملا درک می کند که منظورریاست بنیاد درآمدبیشتر، صرف کارونیروی انسانی کمتروبدست آوردن قراردادهای کلان وواسطه گری درمعاملات دولتی است همانطوریکه دربخش فروش نفت، خودرو، مخابرات و.... شاهد آن بودیم.
ریاست بنیاد دربخشی دیگرازسخنانش دقیقامشابه سپاه پاسداران که به استناد یک جمله ازاساسنامه خودمبنی بر"پاسداری از دستاوردهای انقلاب" خودرامجازبه دخالت درسیاست تاحدکنترل دولت ومجلس واقتصاد تاحدتصاحب اموال عمومی ودولتی و قراردادهای کلان می داند برای توجیه سیاست جدید چپاولگری بنیادچنین می پردازد:
" بنیاد دراساسنامهاش ماموریت دارد که برای توسعه توان اقتصادی کشورسرمایهگذاری کند. دربرنامههای میانمدت بنیاد تصمیمگیری شده است که ازفعالیتهای پاییندستی خارج وبه صنایع بالادستی بپردازد. برهمین اساس هم ازششسال پیش (اززمان بقدرت رساندن احمدی نژاد) بنیاد تصمیم گرفته است دراجرای این سیاستگذاری کلان درحوزههای صنعتی بالادستی ازجمله برق، نفت وگازحضور یابد." وادامه می دهد:
" برای ورود به صنایع بالادستی تصمیم بر این شد که واردصنعت برق شویم وبه همین منظوربرای اولین بارنیروگاه زرگان (اهواز) که نیروگاهی بسیارقدیمی وفرسوده وازرده خارج بود راخریداری وبازسازی کردیم که درحال حاضرهم با ظرفیت مناسبی درحال فعالیت است"
اماوقتی خبرنگارازوی می پرسد که این نیروگاه راچقدرخریده اید موذیانه ازدادن هرگونه اطلاعات مالی خودداری کرده می می گوید: " اینکه قیمت آن چقدر بوده جزئیاتی است که قصد داریم بعداً اعلام کنیم"
اما ریاست بنیاد درادامه صحبت هایش اطلاعات نابی رادراختیارخبرنگارمی گذارد که بیانگرعمق فاجعه ودست یازیدن آن بنیاد به چندین پروژه دیگرازجمله ساخت نیروگاه خرمشهر، نیروگاه علی آبادکتول، نیروگاه خرم آباد، توسعه نیروگاه اهواز ونیروگاه بندرعباس می باشد وجالب اینکه درتمام جملاتی که بکارمی بردازجمله بنابه درخواست وزارت نیرو یاپرویزفتاح وزیرنیروی احمدی نژاد ومترادف دانستن توسعه کشوربا فعالیت جدید بنیادکه عملاواسطه گری است سخن می گوید:
"میدانیدکه صنعت برق یک صنعت بالادستی است که اگرما ازصنایع پاییندستی خارج شویم وبتوانیم درصنعت برق سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم به توسعه توان اقتصادی کشورکمک کنیم، به نحوی که صنایع پاییندستی با استفاده ازبرق نیروگاهها توسعه بهتری پیدا کند"
وی درپاسخ به سوال خبرنگاردرخصوص بحث ورودبنیادبه حوزه نفت وگازنیزمی گوید: " این جزواستراتژیهای بنیاد است که اگرنیاز باشد، علاوه برسرمایهگذاری درحوزه صنعت برق بتوانیم به حوزه نفت و گازهم وارد شویم. درمجموع استراتژی مافکر میکنیم سرمایهگذاری دراین حوزه به نفع توسعه کشوراست وازسویی بحث انرژی دراقتصاد دنیاهم نقش کلیدی ایفامیکند."
آقای فروزنده درخاتمه مصاحبه خوددرخصوص انحلال شرکتهای زیانده یاواگذاری شرکتهای بنیادبه بخش خصوصی می گوید: "درحال حاضرآنهایی که باید منحل میشد رامنحل کردهایم وآنهایی راهم که ارزش فروختن نداشتند یعنی حتی اگرخریداری هم پیدامیشد که بخرد نمیتوانست آنها رابازسازی کند نیزمنحل کردیم وشرکتهای موجودمان را انشاءالله ادغام میکنیم و وقتیکه به توان اقتصادی بالایی رسیدند که توسط بخش خصوصی قابل بهرهبرداری باشند، به فروش خواهیم گذاشت"
Comments
Post a Comment