هاشمی رادریابیم قبل ازاینکه دیربشود-بخش دوم


مقدمه:

یکی ازدوستان گلایه کرده است که چراگفته ام باید درمقطع فعلی ازهاشمی دفاع کنیم ووقتی بوی جواب دادم که پروژه خامنه ای برای هاشمی تکرارهمان پروژه خمینی برای منتظری است به من جواب داده است که منتظری رانباید باهاشمی مقایسه کنم ومی گوید منتظری دراعتراض به قتل عام مجاهدین وسایرزندانیان سیاسی ازقدرت چشم پوشید (البته اختلاف منتظری باخمینی ازداستان مک فارلین در تابستان 65 وبااعدام سیدمهدی هاشمی وامیدنجف آبادی دو تن ازکادرهای اصلی وی درهمان سال شروع شد واعتراض به اعدام زندانیان سیاسی درتابستان دوسال بعدیعنی تابستان 67 یکی دیگرازموارداختلاف این دورهبربود ) درحالیکه هاشمی برای منافع خودش (قدرت، خانواده وپول) می جنگد که بوی پاسخ دادم منتظری نیزدرهنگام برکناری درسال 68 باترورشخصیت ازسوی حاکمیت روبرو وهمین اعضای اپوزیسیون که الان درواشنگتن ونیویورک وبوستن وکالیفرنیا برای وی مراسم یادبود می گیرند وی را گربه نره خطاب می کردند وحتی سران فعلی جنبش (ازجمله کروبی وموسوی و...) برای حذف آیت الله منتظری درکنارخمینی بودند

به این دوستم عرض کردم که دقیقابخاطرترس ازهمین نوع قضاوت توسط روشنفکران واپوزیسیون مقاله لزوم دفاع ازهاشمی را در مقطع فعلی نوشته ام زیرامی دانم پس ازمدتی همانهاکه شرایط فعلی رادرک نمی کنند فرداپس ازحذف هاشمی ومواجه شدن باپیامدهای بی نهایت خسارت بارآن دست به ایجادکمپین دفاع ازهاشمی خواهندزد وآن هنگام دیگرنوشداروی پس ازمرگ سهراب خواهدبود (مثلا یکی ازاتهامات هاشمی که توسط سایتهای افراطی نظیررجاء نیوزدنبال می شود کمک هاشمی به مجاهدین خلق قبل ازانقلاب ووابستگی عاطفی ونسبی وی ودخترانش به آیت الله لاهوتی وفرزندان وی است که ازحامیان مجاهدین بودند)

امانکته ای راکه می خواهم قبل ازورودبه بخش دوم مقاله ام دردفاع ازهاشمی سال 88 و89 بکنم اینست که متاسفانه یکی ازمشکلات اساسی گروههای سیاسی عضواپوزیسیون وروشنفکران ایرانی که باعث عقب ماندگی وکندذهنی آنها می گردد نگاه به گذشته ورسوب درتاریخ است و البته شاید اینهم ریشه درفرهنگ مذهبی وملی ماایرانیان دارد که بجای درک شرایط فعلی وبرخورداری ازافق آینده دائما خودرابا گذشته های نکبت بارمان پیوند می زنیم این یک بیماری است که حتی خودنگارنده هم به نوعی گرفتارآن هستم.

بهمین دلیل است که ماایرانیان دائماعملکردگذشته افراد رامدنظرقرارمی دهیم وبجای اینکه به فکرمنافع نسل خود ونسلهای آینده باشیم به فکرگرفتن انتقام ازکسانی هستیم که باعملکرد وحتی جنایات خودبه ماخسارت وارد کرده اند برای درک این مطلب به عملکرد پارلمان صربستان درتحویل میلوسویچ به دادگاه بین المللی لاهه بنگرید که علیرغم افراط گرایی ملی وشوونیزم حاکم برروحیه صربها موجب شده بود باگذشت 15 سال ازجنگ بوسنی ازتحویل این جنایتکارجنگی به دادگاه لاهه خودداری نمایند ولی پس ازآن اکثریت نمایندگان پارلمان صربستان بامحاسبه هزینه - فایده مواضع خود به این نتیجه رسیدند که بجای تحمیل عقب ماندگی به کشورخود درمقابل فراری دادن یک متهم ازمحاکمه ای عادلانه بهتراست منافع نسلهای آینده درالحاق آن کشوربه اتحادیه اروپا واستفاده ازبازارهای بزرگ مالی واقتصادی آن قاره برای بازسازی کشورخودرا مدنظرقراردهند

درمثالی دیگروحتی ازجنبه تاکتیکی اصلالازم نیست درتاریخ سیاسی کشورهاوانقلابات سیربکنیم نگاهی به برخورد آیت الله خمینی در هنگام پیروزی انقلاب باگروههای مختلف سیاسی وحتی طرفداران آزاداندیش سلطنت گردآوردن آنهاحول محور"مبارزه باشاه" علیرغم فقدان هرگونه وجه اشتراک بااین گروههابود که نشان می دهد که این امریعنی استفاده ازحداکثرظرفیتهاباحداقل امکانات ازاهمیت ویژه برخورداراست ویاحتی استفاده خامنه ای ازمصباح یزدی وعلم الهدی امام جمعه مشهد ودیگرروحانیون باسابقه سلطنت طلبی برای مبارزه باهاشمی و سایرکادرهای اصلی انقلاب باتمسک به یک جمله خمینی مبنی بر" ملاک وضعیت حال افراد است" نشان می دهد که حتی آخوندها نیزدرصحنه عمل منافع خود ونسل جایگزین خودرابهترازاپوزیسیون وروشنفکران جامعه ایرانی تشخیص می دهند ودلیل آن واقع گرایی آنها (درچهارچوب ایدئولوژی منحط خود وباهدف حفظ نهادقدرت) بجای پناه بردن به ایده آلیزم وتوهمات است که البته آنرادرظاهروشعارهایشان حفظ می کنند.

اکنون بحث بنده اینست که:

اولا: هدف اصلی جنبش شکست استراتژی خامنه ای مبنی برقدرت مطلق وارکان سرکوب گروی ومشروعیت زدایی ازنظام ولایی اوست که فقروفساد وجنگ رابرای کشور به ارمغان آورده وتمام مقدرات کشورازقدرت مطلق سیاسی تاثروت وسرمایه ملی رادراختیاریک گروه اندک وبرعلیه یک ملت متمدن 74 میلیونی قرارداده است دراین خصوص بعنوان مثال علاوه برداستان تقلب درانتخابات که توسط هاشمی مطرح واساس مشروعیت رژیم راهدف قراردادوقتی وی با تعدادی ازدانشجویان زندانی سیاسی دیدارمی کندوبه آنهامی گوید مطمئن باشید درمقابل هریک سیلی به شماتوسط بازجویان درمقابل آنها ده سیلی دریافت خواهندکرد این یعنی شکستن اقتدارموردنظررهبری وارکان سرکوب وی

ثانیا: برای محاکمه ومجازات کسانی که متهم به ظلم برملت ایران یا بخشهایی ازآن هستند درآینده وقت کافی موجوداست وقرارنیست جنبش بدون محاکمه افراد ودادن فرصت دفاع به این افراددرخصوص آنها قضاوت نماید بالاخص اینکه ما فراموش کرده ایم که سه دهه است که دریک نظام دیکتاتوری زندگی کرده ودسترسی کامل به اطلاعات درون سیستم نداشته ایم امروزآیت الله یوسف صانعی پس ازآیت الله منتظری پشتوانه جنبش درحوزه های دینی ومرجعیت است درحالیکه سابقه مشعشع عضویت درشورای نگهبان، دادستانی کل کشور، بازسازی مناطق جنگی تامجلس خبرگان رهبری رادرکارنامه خوددارد لذاطرح برخی گلایه ها یاانتقام جویی ها درمقطع فعلی آنهم درباره رهبرانی نظیرهاشمی یادیگرسران اصلاح طلب حکومتی بدلیل قرارداشتن درجبهه ضداقتدارگرایی یک بحث غیرواقعی وفاقداولویت است که طرح آن درمقطع فعلی عملا آب به آسیاب رژیم می ریزد مخصوصاهاشمی که برخلاف دیگران با قبول ریسک بارها خودرادرمعرض انتخاب توسط مردم وآزمایشات دشوارقرارداده است(نمونه های آن بحث فرماندهی جنگ، پذیرش صلح، توسعه کشوردردوران سازندگی، تقلب درانتخابات 2خرداد76، شرکت در انتخابات مجلس ششم، انتخابات ریاست جمهوری نهم ومجلس خبرگان وبعدهم داستان تقلب درانتخابات دوره دهم وبه چالش کشیدن رهبری درعرصه عمومی برای اولین بار)

ثالثا: بطورکلی عقل سلیم حکم می کند که ازپتانسیل دشمن دشمن خود بعنوان دوست برای پیشبرداهداف جنبش مردمی استفاده کنیم نه اینکه خود بادشمنی بادشمن دشمن خوددرکناردشمن خودقرارگرفته به وی یاری بدهیم امری که بعنوان یک اصل پذیرفته شده درفرهنگ سیاسی مشروعیت داشته ودربهترین حالت خود می تواند به وحدت تاکتیکی تعبیرشود گرچه حتی درسطح نازلتری هم امکان بکارگیری این پتانسیل برعلیه دشمن اصلی وجوددارد

بهرحال پس ازاین مقدمه طولانی والبته لازم به مبحث اصلی بازمی گردیم

خبرنگاران نشریه مدیریت ارتباطات بانادیده گرفتن صف طویل طرفداران سالخورده رهبری درجایگاههای اساسی نظام که ظاهراتنها عزرائیل آنهارااز مسئولیتشان جدامی کند سرانجام به طرح سوالات طراحی شده خود جهت ایجاد تزلزل درموقعیت هاشمی پرداخته می پرسند:

" قصدنداریدروزی بازنشستگی خودرااعلام کنید؟ وهاشمی رندانه جوابی می دهد که ضمن اشاره به موقعیت ایزوله فعلی خود توسط خامنه ای به درصحنه بودن ابدی خود نیزاشاره می کند وی جواب می دهد " بازنشسته هم بشویم (نیز)همین است، ماکه نمی توانیم بیکاربگردیم"

خبرنگاران پوششی که جواب مناسبی دریافت نکرده اند اینبارصریحترمی پرسند: تابه حال به بازنشستگی فکرکرده اید؟ بازنشستگی به معنای کناره گرفتن ازمسئولیتهایی که دارید؟ وهاشمی باردیگربازیرکی ضمن دادن جواب مثبت برای گرفتن حربه ازدست رقیب ودرعین حال اعلام نارضایتی ازوضعیت موجود وتهدید جواب می دهد:

" مایلم. الان سن من درحدی است که مایلم اینگونه شود. ولی هنوزمیترسم عوارض بد سیاسی داشته باشد وبه نوعی قهرتلقی شود كه نمیخواهم انجام دهم."

هاشمی سپس درادامه زمینه مهاجرت خود به خارج راپی ریخته وبرای جلوگیری ازسوء استفاده آنرابا محدودیت درسفرهای داخلی مخلوط می کند.وی می گوید:

" یکی ازکارهایی که میخواستم بعد ازریاست جمهوری بکنم ونتوانستم انجام دهم، این بود که در سفرهای خارجی که میرفتم، خیلی جاها را نشان کردم که بعداً بروم ببینم وجهانگردی کنم که نشد. اگربخواهم به سفرداخلی هم بروم، برایم دشواراست، چون اگربخواهم به جایی بروم، باید جمع زیادی ازپاسداران همراه من باشند وآنجا هم که میرویم، شورای تأمین نیرومیآورند وهمیشه زحمت دارد. برای همین سفرهایم راکم کردم. "

دربخشی ازمصاحبه موضوع اساسی دیگری که مدنظراقتدارگرایان است وبه سختی ازآن رنج می برند یعنی انتشارخاطرات هاشمی درزمان حیات وی مطرح می گردد دراین خصوص برای آن بخش ازمخاطبین که اطلاع کافی ندارند توضیحا عرض می شود که افراطیون بانگرانی ازانتشارخاطرات غیرمحرمانه هاشمی، سیدحمید روحانی (زیارتی) نویسنده افراطی کتاب نهضت امام خمینی ورییس بنیاد پژوهشی تاریخ معاصررامامورپاسخ به خاطرات هاشمی کرده اند دراین رابطه خبرنگاران فوق ازهاشمی درخصوص انگیزه وی ازخاطره نویسی وانتشاراین خاطره هامی پرسند که هاشمی سه دلیل معمولی یعنی ثبت وقایع روزانه جهت ارزیابی کارآیی خود، اخبارواقعی داخلی وخارجی رابعنوان مستندات تاریخی ذکرمی کند
خبرنگاران پوششی فوق که جواب دلخواه خودرانگرفته اند دوباره به طرح انتقاد اقتدارگرایان ازانتشارخاطرات هاشمی پرداخته وآنرانوعی دفاع ازدیدگاهها وعملکرد وی درمقابل روایت گری ووقایع نگاری می دانند که وی قبلا درخصوص وقایع انقلاب پیش ازپیروزی داشته است که هاشمی ادعامی کندوقایع قبل ازانقلاب بصورت مصاحبه وپاسخهانیزتحلیلی بوده است وموضوع فرق می کند باحوادث پس ازانقلاب

وی درخصوص درج مطالبی که می تواندمحرمانه تلقی شود (اتهامی که این روزها راحت به فرزندان هاشمی مهدی ویاسردرجریان هجوم عناصرامنیتی به دفترهاشمی دردانشگاه آزاد زده اند) بازهم بازیرکی می گوید:

" توجه داشتم که اسراری که ممکن است یک روزی فاش شود ومصلحت نباشد، ننویسم وجزبا اشاره چیزی نمی نوشتم. " ووقتی خبرنگارمی پرسد: پس اسراررانمی نویسید؟ هاشمی پاسخ می دهد: " نه، منتها به گونه ای مینویسم که بعداً اگرخواستم درزمان خودش توضیح بدهم، امکان توضیحش باشد. "

دربخشی دیگری ازمصاحبه فوق خبرنگاران ازهاشمی درخصوص ممیزی کتابهایش توسط وزارت ارشاد اسلامی می نویسند ووی ضمن اعلام اینکه کتابهایش سانسورنمی شود بازدرپاسخ خود بااعلام اینکه کتابهای خودراازسه فیلتر(ارشاد، موسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی وشخص آیت الله خامنه ای می گذراند عملا امضای سه مرجع فوق راپای خاطرات خود تاییدمی کند وجالب اینکه دلیل ارسال یک نسخه ازکتابهای خودبه خامنه ای قبل ازانتشاررا شراکت خامنه ای باخوددرهمه امورذکرمی کند به پاسخ وی درمورد ممیزی کتابهای خاطراتش توجه کنید، هاشمی می گوید:

" به سه جامیدهیم؛ یکی به وزارت ارشاد میدهیم. البته آنها باید بگویند موافقیم یا مخالف که میگویند موافقیم وچیزدیگری نمیگویند ودخالت نمیکنند. یکی هم به مؤسسه تنظیم ونشر آثارامام خمینی میدهیم تا اشارات یا بیاناتی كه ازامام آمده، با مستندات تطبیق داده شود. یك نسخه راهم قبل ازچاپ به رهبری میدهم. هدفم این است كه به دلیل آنکه ایشان درهمه كارها با من شریك بودند تا اگر درموردی اشتباه كردم یا توضیحات اضافی لازم است به من بگویند."

هاشمی گرچه خامنه ای راگرداننده پشت صحنه حملات سازمان یافته برعلیه خودمی بیند ولی حتی الامکان از رویارویی مستقیم باخامنه ای پرهیزمی کند وبابهانه های مختلفی نظیردفاع ازدستاوردهای انقلاب، تقلب درانتخابات، دفاع ازروحانیت ورهبران سابق نظام وپاسخ به اراجیف احمدی نژاد درجریان مبارزات انتخاباتی آتش تهیه خودرابروی خامنه ای می ریزد هاشمی درپاسخ به سوال خبرنگاران درخصوص انگیزه نگارش نامه به رهبری درخصوص تقلب درانتخابات به حمله احمدی نژادبه خوداشاره کرده می گوید:

" دیدم كاربسیارزشتی انجام شد. همه میدانستند كه نسبت به دیگرنامزدها بیطرف هستم كاری نداشتم كه مردم به چه كسی رأی میدهند.ولی همه میدانستند كه روحیه كاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه درمناظره، آقای احمدی نژاد حرفهایی را زده بود كه غیرواقعی بود. تأسف بیشترازاین بود كه همان حرفهای دروغ راپایه تبلیغات خویش قراردادند ودراجتماعات ازآنهاسوءاستفاده میكردند.انتظارمن وهمه دلسوزان واقعی نظام این بود كه رهبری عكس العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. درآن مناظره شما نوعی ستیزباروحانیت رامشاهده كردید كه به بهانه مخالفت با من، آقای خاتمی، آقای ناطق نوری وآقای كروبی كه رؤسای جمهوری ورؤسای مجلس بودیم، همه دستاوردهای انقلاب راحراج گذاشت واینگونه القا كرد كه روحانیت دراداره جامعه كارایی ندارد. درسالگرد رحلت امام درمرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفته اند. ترجیح میدهم خودشان اصلاح كنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روزهم صبركردم وجوابی ندیدم. پس ازآن نامه ای تهیه كردم. چون میبایست جواب آن حرفها داده میشد. میگویندچرا قبل ازانتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگرسفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیرازانتخابات درطرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟ نامه را تهیه كردم ودرآخرین فرصت قبل ازانتخابات كه عصرسه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگرسه شنبه میدادم، روزنامه هاچهارشنبه مینوشتند واگرچهارشنبه میدادم، پنجشنبه كسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام میشد. میخواستم جواب آن حرفها را بدهم. دركنارآن كارها، دررفت وآمد واخبارموثق، شورواشتیاق مردم رامیدیدم. ازبرنامه های محافل مجریان انتخابات هم خبرداشتم."

هاشمی درپایان این بحث رسانه ها را ازپخش اخباردروغ به خاطرجذب مخاطب بعنوان یک روش غیراخلاقی برحذرداشته وتلویحا طرفداران رهبری ازجمله احمدی نژاد رادرردیف این گروه نشانه می رود ومی گوید: " مگرانقلاب اسلامی در جذب حمایت مردمی ضعف دارد كه گروهی به بهانه حمایت ازانقلاب وولایت فقیه خود رامجازبه دروغ وتهمت میدانند؟ "

Comments