چکیده: همه توجه داشته باشیم که قصد ازتحریم ها صرف به زانودرآوردن دولت نیست. تجربه 28 مرداد 1332 وسرنوشت تلخ عراق وافغانستان درزمان معاصرپیش روی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسابخشی ازدولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران و تشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. برجنبش سبزاست که بین پایداری براصول وهویت خود ومقابله با این خطرروشن وفاقی ایجاد نماید. ما بایدعنصرمقاومت درمقابل تهدید وتعرض خارجی رابه عنوان یک ضرورت درکنارسایرمطالبات خودبنشانیم.
کلمه: میرحسین موسوی نخست وزیرهشت سال دفاع مقدس در یادداشتی به طرح نظرات خود پیرامون قطعنامه ۱۹۲۹شورای امنیت علیه کشورمان ونیزتدابیری که می توان برای مواجهه با پیامدهای پیش روی ایران لحاظ کرد پرداخت. به گزارش کلمه متن یادداشت میرحسین موسوی به شرح زیر است:
سرانجام ومتاسفانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت صادر شد. قطعنامه وقطعنامه هایی که می توانست با تدبیروعقلانیت بر کشورماتحمیل نشود. تاکید براین واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه ازآن روست که تجاهل دراین زمینه پیامدهای آنرا وخیم ترخواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی ازسیاستهای پرهیاهو وعوامفریبانه راتخفیف نخواهد داد. البته دراین میان، فحش وتوهین به کشورهای دیگرممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما درواقعیت بیرونی جزبدترکردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت. مگرتردید داریم که مسئولان این کشورها همواره منافع خود را درچهارچوب منافع ملی کشورشان تعریف می کنند ونه متاسفانه مانند برخی ازسیاستمداران ما که منافع خود وجناح خودرابه جای منافع ملی جا می زنند. من امیدوارم که ملت ما به پاسخی که وزیرامورخارجه روسیه به یکی ازسخنرانی های عوامانه داد دقت کرده باشند. این جوابیه یک واقعیت بدیهی درروابط بین الملل را تکرارمی کند و اینکه برای روسیه (وشما کشورهای دیگرچون آمریکا، چین، ترکیه وبرزیل و… را اضافه کنید) مهمترین مساله حفظ منافع ملی روسیه است، اگرچه درک این نکته ساده برای کسانی که اسیرمنافع کوتاه مدت خویش هستند مشکل باشد. برای اینجانب مانند روزروشن است که این قطعنامه برامنیت واقتصاد کشورما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشترخواهد کرد، مردم را درتنگنای مشکلات بیشترمعیشتی واجتماعی قرارخواهد داد، فاصله ما را باکشورهای درحال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشترخواهد ساخت وآخرین میخ را برتابوت چشم اندازبیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشورما امروز پس ازصدور قطعنامه آسیب پذیرترومنزوی ترازگذشته شده است؟
سرنوشت کشورهای دیگردرمنطقه که در دام لفاظی های مغرورانه ومیان تهی دولتیانشان افتادند وسرنوشت شوم وترحم برانگیزی پیدا کردند باید جلوی چشم همه ما باشد.
آنچه درشرایط کنونی مهم است، اندیشیدن به راه حلهائی است که بتواند احتمالات خطر رابرای استقلال، تمامیت ارضی و حقوق مشروع کشوربه حداقل برساند ودرعین حال پاسدارآزادی وحقوق شهروندان باشد که حفظ امنیت ملی بدون پشتوانه شهروندانی آزاد وآگاه ممکن نیست. شبکه های سبزمشفقانه به راه حلهائی که می تواند به دفع این شرعارض گشته کمک کند بپردازند. قبل ازاشاره به تعدادی ازاین راه حلها تاکید برمحکومیت این قطعنامه ظالمانه ضروری است. ما درشرایطی محکوم می شویم که به سادگی ازجنایات درسرزمینهای اشغال شده فلسطین وبمبهای هسته ای آن غمض عین می شود وحق استفاده صلح آمیز ازتکنولوژی هسته ای ازما دریغ می گردد. بی تردید این یک قطعنامه برضد ملت ماست. گرچه درکنار آن ما نمی توانیم ازتاثیرسیاستهای ماجراجویانه ومغشوش چشم بپوشیم…
۱- اولین وضروری ترین راه حل و حتی فوری ترین آن اطلاع رسانی صادقانه به ملت است. این حق مردم است که ماهیت قطعنامه وتحریم های دیگری که درحال افزوده شدن به آن است بشناسند. باید آنها بدانند این تحریمها چه اثری برسفره آنها و روی نرخ بیکاری وتورم وتولید وپیشرفت کشوروامنیت می گذارد. صرفا گفتن اینکه این قطعنامه یک ورق پاره است مشکل مردم وکشور راحل نمی کند. اگر قراراست مردم درمقابل بحرانی که ناخواسته درحال ورود به آن هستند مقاومت کنند ضرورت دارد که اعتماد آنهاجلب شود واعتماد جزازطریق راستگوئی حکومت وشفافیت اطلاعات بدست نمی آید.
۲- ازمواردی که لازم است مردم حتما بدانند خطرات امنیتی قابل پیش بینی ناشی ازقطعنامه جدید است. بسیاری ازملت ما نمی دانند مسیری که با ندانم کاری وگزافه گوئی های بی مورد درآن افتاده ایم تاچه حد خطرناک است. اینکه کسانی بخواهند با بذله گوئی ورجزخوانی خیال خود ومردم را راحت کنند خیانت به مردم است. اگرمی خواهیم آمادگی مردم را به عنوان مهمترین عامل بازدارندگی درمقابل خطرات احتمالی قراردهیم باید درحد ممکن پیامدهای احتمالی امنیتی شرایط موجود را به اطلاع آنها برسانیم. اگراین اقدام برای مسوولان کشوردشواراست حداقل رسانه های غیردولتی آزاد گذاشته شوند که بدون اغراق ودلسوزانه اطلاعات وتحلیل های لازم را به مردم انتقال بدهند.
۳-شرایط تازه ایجاب می کند که دایره مشاوران پرونده حساس هسته ای گسترده ترشود. تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد بر خلاف دوران جناب اقای خاتمی عده کمتر وکم تجربه تری درگیراین پرونده حساس هستند. وبه طورقطع یکی ازدلایل ورود به این مرحله ناخوشایند وبحرانی تنگ بودن دایره مشاوران زبده است. درکشورهای موفق دولتهاعلیرغم برخورداری از مشروعیت ناشی ازرعایت میثاقهای ملی سعی می کنند درچنین مواردی ازعقلانیت جمعی وحتی اجماع نسبی استفاده کنند. چه اشکالی دارد همچون پرونده گروگانهای امریکائی، تصمیم گیری درمورد اصول حاکم برسیاست هسته ای کشور به تصویب مجلس برسد، نه آنکه مجلس درآخرکاربا مصوبات فرمایشی خرابکاری های تصمیم گیران را توجیه نماید. چراباید چند نفرپنهان ازنظرمردم درمورد پرونده هائی که به سرنوشت همه ملت مربوط است تصمیم بگیرند؟ مگرقرارنبود مردم حاکم برسرنوشت خود باشند؟ چرافکرکنیم که مردم باید باهرچه ما تصمیم گرفتیم موافق باشند؟ آیا اصل مربوط به رفراندوم جنبه زینتی دارد که هر زمان برای حل مسائل مهم کشوربه آن اشاره می شود طوفانی ازاتهام وتوهین راه می افتد؟ آیا جای آن نیست که درمواردحساس نظرملت را ازاین طریق پشت سرتصمیمات مهم قراردهیم؟
۴- درشرایط کنونی شکاف بین ملت و دولت، خطربیگانگان وبد خواهان ازهمیشه بیشتر است. نتایج ناشی ازتقلب انتخاباتی وسرکوبهای بعد ازانتخابات ومصائب ناشی ازسوء مدیریتها و فساد ودروغ وآشفتگی سیاستهای اقتصادی وفرهنگی منجربه بحران اعتماد به حکومت وفاصله گرفتن مردم ازدست اندرکاران شده است. امروزضرورت پرداختن به راه حلهای شبیه آنچه دربیانیه شماره ۱۷ آمده است بیش ازهمیشه خود را نشان می دهد. یک دولت نامشروع وسرکوبگرودرحال جنگ با ملت خود نمی تواند درمقابل تهدیدات بیگانه مقاومت نماید. درچنین حالتی یا باید به بیگانگان باج دهد ویا کشوررا درآستانه خطرات مهلک افکند. دراین وضعیت ایجاد دورنمای اطمینان بخش برای انتخابات آزاد ورقابتی وغیرگزینشی وآزادی مطبوعات ورسانه ها وآزادی زندانیان سیاسی ورسیدگی جدی به خانواده های شهدا وآسیب دیدگان یک امرحیاتی است. اگر سرمایه ما درهماوردی باشرایط خطیرکنونی، ملت است باید به ملت وآراء ونظرات آن احترام گذاشت ودرهرتصمیمی اکنون قبل ازهمه به تاثیرات آن برزندگی کارمندان وکارگران ومعلمان واقشارحقوق بگیرومستضعف اندیشید. این عادلانه نیست که اقشارتهیدست وجوانان جویای کارچوب تصمیمات مستبدانه وماجراجویانه دولت را بخورند. ودرعین حال همه شاهد باشند یک عده عربده کش چماقدارکه به جان ومال وآبروی مردم درروز روشن افتاده اند به عنوان طرفداری از دولت در روز روشن ازبه توپ بستن مجلس سخن بگویند. آیا این است شیوه ی اداره جهان؟
۵- با کینه ها ودشمن تراشی ها وتصفیه های جناحی، نظام بیش ازهمیشه دستانش ازنیروهای کارآمدخالی است. تاملی اندک به ماجراهای سال گذشته نیویورک وکنفرانس ژنومی تواند ضعف مفرط دولتیان را نشان دهد. کشورامروزبرای عبورازاین بحران خطرناک نیازمند استفاده ازهمه ظرفیتهای مدیریتی خویش است. خطرآنچنان مهم است که به خاطرآن استفاده از تجربیات ومنزلت شخصیت هائی چون جنابان هاشمی وخاتمی وروحانی وآقازاده ولاریجانی و… ضرورت داشته باشد. آیا تامل برانگیز نیست که ازمسافرت رئیس جمهورسابق کشور(با احترامی که درسطح بین الملل دارد) برای استفاده از تریبونی که می توانست درآن ازحقوق ملت درزمینه هسته ای دفاع نمایدجلوگیری شود؟ کیست که نداند اغلب مدیران برجسته ونیروهای زبده برای اداره کشور درشرایط بحرانی کنونی ازمدارتصمیم گیری ها وسیاستگزاری ها به کناری گذاشته شده ا ند؟ آیا این واقعیت آشکار، دلهره آوروشک برانگیز نیست؟
۶- سپاه امروزدرگیرمسائل سوال برانگیزی است. ازسویی اسلحه سپاه وبسیج به جای دشمن درمقابل مردم قرارگرفته است ودرسرکوب ودستگیری ها وبازجوئی ها ی نیروهای سیاسی ومعترضین نقش درجه اول دارند وازسوی دیگرسپاه درحجم غیرقابل باوری درگیرمسائل اقتصادی است. به یقین بازگرداندن سپاه به سوی مسوولیت های اصلی خود می تواندهم نقش افتخارآمیزی که این نهاد دردفاع مقدس داشت احیا کند وخطرات ناشی ازطمع بدخواهان را کاهش دهد وهم درسلامت اقتصادی جامعه وکاهش امواج روزافزون فساد ودلگرمی بخش خصوصی موثرواقع شود. سپاهی که مشغله فکریش بالاو پائین رفتن قیمت دلارودخالت درامور بانکداری وبازارسهام وپیمانکاری وصادرات وواردات است نمی تواند برای تامین امنیت کشوروانقلاب مورداعتماد باشد. ومتاسفانه دراین معرکه ما شاهد زوال اعتبار قدیمی وپشتیبانی مردمی سپاه خوهیم بود. قابل پیش بینی است که با ادامه این روند سپاه به جای دفاع ازملت وکشور به دفاع ازشرکتها وسهام وموسسات پولی و مالی خود وسرانجام به جای دفاع ازکشوروانقلاب به دفاع ازسازمان وتشکیلات خود بغلطد ویا به تمامی دراختیاریک قدرت مستبد وضد مردمی قرارگیرد. اگرمحبت واعتماد مردم به نیروهای مسلح بزرگترین سرمایه آنها باشد امروز باعملکرد سپاه درحوزه امنیت داخلی واقتصاد این سرمایه اجتماعی بی بدیل درحال ذوب شدن است.
ماهمه می دانیم که سپاهیان سلحشورویاران باکری ها وهمت ها ازاین روال بیزارند. ازیاد نبریم نفرت مردم ازنهادهای اقتصادی وامنیتی رژیم شاهنشاهی تاچه حد درظهوروبروزخشم مردم موثربود. باشرایط تحمیلی ناشی ازقطعنامه وتحریم ها بازبینی نقش سپاه وبسیج یکی ازمهمترین اقداماتی است که نیروهای خیرخواه ازهرجناح ودسته ای بایدخواستارآن باشند. درحاشیه صریحا بگویم که حمله با پرچم بسیج به جناب اقای کروبی وخاتمی وماجرائی که در۱۴خرداد شاهد آن بودیم و اخیراحمله وتوهین به مجلس منافع ومقاصد طراحان قطعنامه را راحتترمی کند.
۷- نکته اخرآنکه همه توجه داشته باشیم که قصد ازتحریم هاصرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وسرنوشت تلخ عراق وافغانستان درزمان معاصرپیش روی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی ازدولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران وتشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. برجنبش سبزاست که بین پایداری براصول وهویت خود ومقابله با این خطرروشن وفاقی ایجاد نماید. ما بایدعنصرمقاومت درمقابل تهدید وتعرض خارجی رابه عنوان یک ضرورت درکنارسایرمطالبات خودبنشانیم ونشان دهیم که راه خروج ازاین بحران وخطردربرگشت به اصول وراه حلهائی است که جنبش سبزدریک سال عمرسرافرازخود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبزباید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد ازضعف وعدم مشروعیت دولت کنونی استفاده وبه استقلال، تمامیت ارضی ومنافع عالی کشورآسیب رسانند.
جنبش سبزهمچنین ازطریق آگاه سازی همه جانبه اقشاراجتماعی ونخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری درکشورواستقبال ازدرگیری های نظامی ازپاسخگویی ومسوولیت پذیری فرارکند وبه تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا درخفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود برسرمنافع عالی ملی تن به سازش های خفت باردهد.
کلمه: میرحسین موسوی نخست وزیرهشت سال دفاع مقدس در یادداشتی به طرح نظرات خود پیرامون قطعنامه ۱۹۲۹شورای امنیت علیه کشورمان ونیزتدابیری که می توان برای مواجهه با پیامدهای پیش روی ایران لحاظ کرد پرداخت. به گزارش کلمه متن یادداشت میرحسین موسوی به شرح زیر است:
سرانجام ومتاسفانه قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت صادر شد. قطعنامه وقطعنامه هایی که می توانست با تدبیروعقلانیت بر کشورماتحمیل نشود. تاکید براین واقعیت نمک پاشیدن روی زخم نیست؛ بلکه ازآن روست که تجاهل دراین زمینه پیامدهای آنرا وخیم ترخواهد ساخت. اینکه بگوئیم این قطعنامه چون یک دستمال استفاده شده است مصائب ناشی ازسیاستهای پرهیاهو وعوامفریبانه راتخفیف نخواهد داد. البته دراین میان، فحش وتوهین به کشورهای دیگرممکن است مصرف داخلی برای عده ای کم اطلاع داشته باشد اما درواقعیت بیرونی جزبدترکردن اوضاع تاثیری نخواهد داشت. مگرتردید داریم که مسئولان این کشورها همواره منافع خود را درچهارچوب منافع ملی کشورشان تعریف می کنند ونه متاسفانه مانند برخی ازسیاستمداران ما که منافع خود وجناح خودرابه جای منافع ملی جا می زنند. من امیدوارم که ملت ما به پاسخی که وزیرامورخارجه روسیه به یکی ازسخنرانی های عوامانه داد دقت کرده باشند. این جوابیه یک واقعیت بدیهی درروابط بین الملل را تکرارمی کند و اینکه برای روسیه (وشما کشورهای دیگرچون آمریکا، چین، ترکیه وبرزیل و… را اضافه کنید) مهمترین مساله حفظ منافع ملی روسیه است، اگرچه درک این نکته ساده برای کسانی که اسیرمنافع کوتاه مدت خویش هستند مشکل باشد. برای اینجانب مانند روزروشن است که این قطعنامه برامنیت واقتصاد کشورما اثرخواهد گذاشت. تولید ناخالص را پائین خواهد آورد، بیکاری را بیشترخواهد کرد، مردم را درتنگنای مشکلات بیشترمعیشتی واجتماعی قرارخواهد داد، فاصله ما را باکشورهای درحال رشد جهان بویژه کشورهای همسایه رقیب بیشترخواهد ساخت وآخرین میخ را برتابوت چشم اندازبیست ساله خواهد کوبید. کدام عقل سلیم است که نداند کشورما امروز پس ازصدور قطعنامه آسیب پذیرترومنزوی ترازگذشته شده است؟
سرنوشت کشورهای دیگردرمنطقه که در دام لفاظی های مغرورانه ومیان تهی دولتیانشان افتادند وسرنوشت شوم وترحم برانگیزی پیدا کردند باید جلوی چشم همه ما باشد.
آنچه درشرایط کنونی مهم است، اندیشیدن به راه حلهائی است که بتواند احتمالات خطر رابرای استقلال، تمامیت ارضی و حقوق مشروع کشوربه حداقل برساند ودرعین حال پاسدارآزادی وحقوق شهروندان باشد که حفظ امنیت ملی بدون پشتوانه شهروندانی آزاد وآگاه ممکن نیست. شبکه های سبزمشفقانه به راه حلهائی که می تواند به دفع این شرعارض گشته کمک کند بپردازند. قبل ازاشاره به تعدادی ازاین راه حلها تاکید برمحکومیت این قطعنامه ظالمانه ضروری است. ما درشرایطی محکوم می شویم که به سادگی ازجنایات درسرزمینهای اشغال شده فلسطین وبمبهای هسته ای آن غمض عین می شود وحق استفاده صلح آمیز ازتکنولوژی هسته ای ازما دریغ می گردد. بی تردید این یک قطعنامه برضد ملت ماست. گرچه درکنار آن ما نمی توانیم ازتاثیرسیاستهای ماجراجویانه ومغشوش چشم بپوشیم…
۱- اولین وضروری ترین راه حل و حتی فوری ترین آن اطلاع رسانی صادقانه به ملت است. این حق مردم است که ماهیت قطعنامه وتحریم های دیگری که درحال افزوده شدن به آن است بشناسند. باید آنها بدانند این تحریمها چه اثری برسفره آنها و روی نرخ بیکاری وتورم وتولید وپیشرفت کشوروامنیت می گذارد. صرفا گفتن اینکه این قطعنامه یک ورق پاره است مشکل مردم وکشور راحل نمی کند. اگر قراراست مردم درمقابل بحرانی که ناخواسته درحال ورود به آن هستند مقاومت کنند ضرورت دارد که اعتماد آنهاجلب شود واعتماد جزازطریق راستگوئی حکومت وشفافیت اطلاعات بدست نمی آید.
۲- ازمواردی که لازم است مردم حتما بدانند خطرات امنیتی قابل پیش بینی ناشی ازقطعنامه جدید است. بسیاری ازملت ما نمی دانند مسیری که با ندانم کاری وگزافه گوئی های بی مورد درآن افتاده ایم تاچه حد خطرناک است. اینکه کسانی بخواهند با بذله گوئی ورجزخوانی خیال خود ومردم را راحت کنند خیانت به مردم است. اگرمی خواهیم آمادگی مردم را به عنوان مهمترین عامل بازدارندگی درمقابل خطرات احتمالی قراردهیم باید درحد ممکن پیامدهای احتمالی امنیتی شرایط موجود را به اطلاع آنها برسانیم. اگراین اقدام برای مسوولان کشوردشواراست حداقل رسانه های غیردولتی آزاد گذاشته شوند که بدون اغراق ودلسوزانه اطلاعات وتحلیل های لازم را به مردم انتقال بدهند.
۳-شرایط تازه ایجاب می کند که دایره مشاوران پرونده حساس هسته ای گسترده ترشود. تا آنجا که نویسنده اطلاع دارد بر خلاف دوران جناب اقای خاتمی عده کمتر وکم تجربه تری درگیراین پرونده حساس هستند. وبه طورقطع یکی ازدلایل ورود به این مرحله ناخوشایند وبحرانی تنگ بودن دایره مشاوران زبده است. درکشورهای موفق دولتهاعلیرغم برخورداری از مشروعیت ناشی ازرعایت میثاقهای ملی سعی می کنند درچنین مواردی ازعقلانیت جمعی وحتی اجماع نسبی استفاده کنند. چه اشکالی دارد همچون پرونده گروگانهای امریکائی، تصمیم گیری درمورد اصول حاکم برسیاست هسته ای کشور به تصویب مجلس برسد، نه آنکه مجلس درآخرکاربا مصوبات فرمایشی خرابکاری های تصمیم گیران را توجیه نماید. چراباید چند نفرپنهان ازنظرمردم درمورد پرونده هائی که به سرنوشت همه ملت مربوط است تصمیم بگیرند؟ مگرقرارنبود مردم حاکم برسرنوشت خود باشند؟ چرافکرکنیم که مردم باید باهرچه ما تصمیم گرفتیم موافق باشند؟ آیا اصل مربوط به رفراندوم جنبه زینتی دارد که هر زمان برای حل مسائل مهم کشوربه آن اشاره می شود طوفانی ازاتهام وتوهین راه می افتد؟ آیا جای آن نیست که درمواردحساس نظرملت را ازاین طریق پشت سرتصمیمات مهم قراردهیم؟
۴- درشرایط کنونی شکاف بین ملت و دولت، خطربیگانگان وبد خواهان ازهمیشه بیشتر است. نتایج ناشی ازتقلب انتخاباتی وسرکوبهای بعد ازانتخابات ومصائب ناشی ازسوء مدیریتها و فساد ودروغ وآشفتگی سیاستهای اقتصادی وفرهنگی منجربه بحران اعتماد به حکومت وفاصله گرفتن مردم ازدست اندرکاران شده است. امروزضرورت پرداختن به راه حلهای شبیه آنچه دربیانیه شماره ۱۷ آمده است بیش ازهمیشه خود را نشان می دهد. یک دولت نامشروع وسرکوبگرودرحال جنگ با ملت خود نمی تواند درمقابل تهدیدات بیگانه مقاومت نماید. درچنین حالتی یا باید به بیگانگان باج دهد ویا کشوررا درآستانه خطرات مهلک افکند. دراین وضعیت ایجاد دورنمای اطمینان بخش برای انتخابات آزاد ورقابتی وغیرگزینشی وآزادی مطبوعات ورسانه ها وآزادی زندانیان سیاسی ورسیدگی جدی به خانواده های شهدا وآسیب دیدگان یک امرحیاتی است. اگر سرمایه ما درهماوردی باشرایط خطیرکنونی، ملت است باید به ملت وآراء ونظرات آن احترام گذاشت ودرهرتصمیمی اکنون قبل ازهمه به تاثیرات آن برزندگی کارمندان وکارگران ومعلمان واقشارحقوق بگیرومستضعف اندیشید. این عادلانه نیست که اقشارتهیدست وجوانان جویای کارچوب تصمیمات مستبدانه وماجراجویانه دولت را بخورند. ودرعین حال همه شاهد باشند یک عده عربده کش چماقدارکه به جان ومال وآبروی مردم درروز روشن افتاده اند به عنوان طرفداری از دولت در روز روشن ازبه توپ بستن مجلس سخن بگویند. آیا این است شیوه ی اداره جهان؟
۵- با کینه ها ودشمن تراشی ها وتصفیه های جناحی، نظام بیش ازهمیشه دستانش ازنیروهای کارآمدخالی است. تاملی اندک به ماجراهای سال گذشته نیویورک وکنفرانس ژنومی تواند ضعف مفرط دولتیان را نشان دهد. کشورامروزبرای عبورازاین بحران خطرناک نیازمند استفاده ازهمه ظرفیتهای مدیریتی خویش است. خطرآنچنان مهم است که به خاطرآن استفاده از تجربیات ومنزلت شخصیت هائی چون جنابان هاشمی وخاتمی وروحانی وآقازاده ولاریجانی و… ضرورت داشته باشد. آیا تامل برانگیز نیست که ازمسافرت رئیس جمهورسابق کشور(با احترامی که درسطح بین الملل دارد) برای استفاده از تریبونی که می توانست درآن ازحقوق ملت درزمینه هسته ای دفاع نمایدجلوگیری شود؟ کیست که نداند اغلب مدیران برجسته ونیروهای زبده برای اداره کشور درشرایط بحرانی کنونی ازمدارتصمیم گیری ها وسیاستگزاری ها به کناری گذاشته شده ا ند؟ آیا این واقعیت آشکار، دلهره آوروشک برانگیز نیست؟
۶- سپاه امروزدرگیرمسائل سوال برانگیزی است. ازسویی اسلحه سپاه وبسیج به جای دشمن درمقابل مردم قرارگرفته است ودرسرکوب ودستگیری ها وبازجوئی ها ی نیروهای سیاسی ومعترضین نقش درجه اول دارند وازسوی دیگرسپاه درحجم غیرقابل باوری درگیرمسائل اقتصادی است. به یقین بازگرداندن سپاه به سوی مسوولیت های اصلی خود می تواندهم نقش افتخارآمیزی که این نهاد دردفاع مقدس داشت احیا کند وخطرات ناشی ازطمع بدخواهان را کاهش دهد وهم درسلامت اقتصادی جامعه وکاهش امواج روزافزون فساد ودلگرمی بخش خصوصی موثرواقع شود. سپاهی که مشغله فکریش بالاو پائین رفتن قیمت دلارودخالت درامور بانکداری وبازارسهام وپیمانکاری وصادرات وواردات است نمی تواند برای تامین امنیت کشوروانقلاب مورداعتماد باشد. ومتاسفانه دراین معرکه ما شاهد زوال اعتبار قدیمی وپشتیبانی مردمی سپاه خوهیم بود. قابل پیش بینی است که با ادامه این روند سپاه به جای دفاع ازملت وکشور به دفاع ازشرکتها وسهام وموسسات پولی و مالی خود وسرانجام به جای دفاع ازکشوروانقلاب به دفاع ازسازمان وتشکیلات خود بغلطد ویا به تمامی دراختیاریک قدرت مستبد وضد مردمی قرارگیرد. اگرمحبت واعتماد مردم به نیروهای مسلح بزرگترین سرمایه آنها باشد امروز باعملکرد سپاه درحوزه امنیت داخلی واقتصاد این سرمایه اجتماعی بی بدیل درحال ذوب شدن است.
ماهمه می دانیم که سپاهیان سلحشورویاران باکری ها وهمت ها ازاین روال بیزارند. ازیاد نبریم نفرت مردم ازنهادهای اقتصادی وامنیتی رژیم شاهنشاهی تاچه حد درظهوروبروزخشم مردم موثربود. باشرایط تحمیلی ناشی ازقطعنامه وتحریم ها بازبینی نقش سپاه وبسیج یکی ازمهمترین اقداماتی است که نیروهای خیرخواه ازهرجناح ودسته ای بایدخواستارآن باشند. درحاشیه صریحا بگویم که حمله با پرچم بسیج به جناب اقای کروبی وخاتمی وماجرائی که در۱۴خرداد شاهد آن بودیم و اخیراحمله وتوهین به مجلس منافع ومقاصد طراحان قطعنامه را راحتترمی کند.
۷- نکته اخرآنکه همه توجه داشته باشیم که قصد ازتحریم هاصرف به زانو درآوردن دولت نیست. تجربه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وسرنوشت تلخ عراق وافغانستان درزمان معاصرپیش روی ماست وهشیاری مضاعف آنکه چه بسا بخشی ازدولتیان شانس بقای خود را درادامه این بحران وتشدید مخاصمات وحتی تشویق دشمنان برای تعرض نظامی ببینند. برجنبش سبزاست که بین پایداری براصول وهویت خود ومقابله با این خطرروشن وفاقی ایجاد نماید. ما بایدعنصرمقاومت درمقابل تهدید وتعرض خارجی رابه عنوان یک ضرورت درکنارسایرمطالبات خودبنشانیم ونشان دهیم که راه خروج ازاین بحران وخطردربرگشت به اصول وراه حلهائی است که جنبش سبزدریک سال عمرسرافرازخود همواره منادی آن بوده است. جنبش سبزباید از تمام توان بین المللی خود استفاده کند تا به قدرتهای خارجی نشان دهد به آنها اجازه نمی دهد ازضعف وعدم مشروعیت دولت کنونی استفاده وبه استقلال، تمامیت ارضی ومنافع عالی کشورآسیب رسانند.
جنبش سبزهمچنین ازطریق آگاه سازی همه جانبه اقشاراجتماعی ونخبگان به سرکوبگران اجازه نخواهد داد با ایجاد وضعیت اضطراری درکشورواستقبال ازدرگیری های نظامی ازپاسخگویی ومسوولیت پذیری فرارکند وبه تشدید سرکوب و ارعاب مخالفان بپردازد و یا درخفا برای تامین منافع کوتاه مدت خود برسرمنافع عالی ملی تن به سازش های خفت باردهد.
Comments
Post a Comment