اشغال سفارت آمریکا، انقلابی گری یا آنارشیزم

اکنون سه دهه ازماجرای اشغال سفارت آمریکادرتهران می گذرد واقعه ای که منجربه قطع رابطه ایران وآمریکاگردیده وتاهم اکنون ادامه دارد گرچه هریک ازجناح های سیاسی رقیب درداخل وخارج ازکشورودرمقاطع تاریخی مختلفی سعی بربهره برداری ازآن برای پیشبرداهداف خود داشته اند ولی حقایق این ماجرادربسترتاریخ بتدریج رخ می نماید

مادراین نوشته که نیم نگاهی ازدرون نیزبه این حادثه داردسعی خواهیم کردیک بررسی بیطرفانه به مخاطبین خود ومبتنی برحقایق تاریخی ومستند ارائه کرده وتحلیل عملیاتی واقعه وقضاوت درخصوص این واقعه تاریخی رابه زمانی دیگرواگذارنماییم

این یک واقعیت انکارناپذیراست که روحانیت غیرسیاسی ایران که بخش اصلی روحانیت راتشکیل می دادهیچگونه درک صحیحی از روابط ایران وآمریکادرقبل ازانقلاب نداشته اند وروحانیت سیاسی نیزکه آیت الله خمینی وهاشمی رفسنجانی بعنوان سمبلهای آن به شمار می رفتند درک بسیارناقصی ازآمریکا واهداف آن درمنطقه ودرایران ومتقابلا موقعیت ژئوپلتیک ایران وتنظیم روابط رژیم سابق بادولت آمریکاداشتند

دراین بخش توجه مخاطبین رابه دشمنی کورآیت الله خمینی باآمریکا جلب می نماید واینکه چگونه شخص اول کشورومغز متفکرسیاسی وی فاقد هرگونه اطلاعات تاریخی وسیاسی درخصوص بزرگترین کشوروقدرت جهان می باشد وی دردیدار بادانشجویان خط امام که اندکی پس ازاشغال سفارت آمریکادرتهران صورت گرفت طی سخنانی مدعی گردید که " آمریکا دوهزارسال است که کشور ایران راتحت استعمارخوددرآورده است"

درجایی دیکرآیت الله خمینی دردفاع مطلق ازآیت الله حسن مدرس تنها نقطه ضعف وی رامخالفت بارژیم جمهوری (درواقع موافقت با سلطنت پادشاهی وبنیانگذاری سلسه پهلوی ازطریق رضاشاه وپس ازتمکین سردارسپه به نظرات آیت الله) می دانست درحالیکه درآن هنگام که مصادف با دوران ابتدایی آشنایی آمریکاباخاورمیانه بود دولت آمریکا ازایجادنظام سیاسی مبتنی برجمهوری وآراء مردم حمایت می کرد ولی پس ازچندی بدلیل مخالفت دولت انگلیس با برپایی نظامهای جمهوری درکشورهای خاورمیانه وفقدان زمینه داخلی نظام جمهوری ازسوی رهبران داخلی وکادرهای موثراین نظریه کنارگذاشته شد. آیت الله خمینی خود نیزپس ازبه قدرت رسیدن شعار خود درپاریس مبنی برموافقت بااداره کشوربصورت جمهوری عرفی رابه کناری گذاشته وعملا باگنجاندن اصول ونهادهایی نظیرولایت فقیه، شورای نگهبان ومجلس خبرگان درقانون اساسی باردیگرپادشاهی راتحت عنوان جمهوری اسلامی بارهبری مدام العمروفوق قانون تداوم بخشید.

هاشمی رفسنجانی درخصوص نحوه اطلاع آیت الله خمینی ازلایحه کاپیتولاسیون یامصونیت سرمایه گذاران آمریکایی درکشوردر خاطرات خودنقل می کندکه برای اولین بار وی آیت الله خمینی راازموضوع فوق مطلع وسپس بااجازه وکمک وی یک دستگاه رادیوکه درآنموقع خرید وگوش دادن به آن توسط ایشان حرام بوده است !! خریده تاباگوش دادن مذاکرات مجلس وقت خوراک تبلیغاتی موردنیاز آیت الله خمینی رابرای مخالفت بالایحه فوق تهیه نماید لایحه ای که هم اکنون برای تضمین سرمایه گذاری تمام کشورهای خارجی امری کاملاعادی بنظرمی رسد ودرابتدای دهه 40 برای تضمین سرمایه گذاری 200 میلیون دلاری آمریکاودررابطه با اجرای مفاد انقلاب سفید ازسوی دولت ومجلس وقت ضروری بنظررسیده بود.

امادرخصوص اشغال سفارت آنچه که اکنون کاملامشخص است اینکه بهیچوجه دولت آمریکاباپذیرش شاه برای معالجه درآنکشورقصد دخالت درامورداخلی یاتلاش برای بازگرداندن وی به قدرت رانداشته است وثانیا اصولا دورکردن شاه ازمرزهای ایران آنهم کشوری که هزاران مایل باکشورهدف فاصله دارد بخودی خودتئوری توطئه رابی پایه واساس می سازد درواقع اشغال سفارت فاقدهرگونه پشتوانه سیاسی وعلمی ومنطقی بوده وبی جهت نیست که حتی اساتید نان به روزخوری چون صادق زیباکلام درایام سرکوب واخراج اساتید مستقل بخودجرئت می دهد دردانشگاه صنعتی شریف درکنارسردسته گروه انصارحزب الله یعنی حسین الله کرم نشسته وضمن افتخاربه لیبرال بودن خود وتعریف ازرضاخان مخالفت باآمریکاراازسوی حاکمیت به چالش کشیده وفاقد پشتوانه بداند.

بعبارت دیگرچنانچه آیت الله خمینی واطرافیان وی ذره ای درک سیاسی ازشرایط وموقعیت کشوروقوانین حاکم برجامعه بین الملل داشتند هرگزدست به چنین کاری نمی زدند ونگارنده درواقع اشغال طولانی مدت سفارت را گام اول اشتباه استراتژیک ایران دانسته که باگام دوم اشتباه دیگری یعنی تحریک عراق به حمله به ایران وتحمیل جنگی 8 ساله تکمیل گردید بنده شخصاعلیرغم ارادت به مبارزات منطقی دانشجویی وحتی موافقت باانجام تظاهرات درمقابل سفارت که جزوحقوق مدنی هرجریان دانشجویی می باشد بهیچوجه ازبابت اشغال طولانی سفارت آمریکابرای دانشجویان پیروخط امام اعتباروارزشی قائل نبوده ودرمقام مقایسه برای آنهانقشی مشابه نقش حزب الله برای حاکمیت فعلی راقائل هستم زیراوقتی دریک کشوراز رهبری گرفته تانیروهای مسلح وامنیتی ازیک تظاهرات منجربه اشغال حمایت می کنند دیگرنمی توان آن حرکت راحتی اگر برعلیه سفارت کشوری همچون آمریکاباشدارزشی قلمدادوبرای آن اعتباری قائل شد برای درک بهتر شرایط آیا اگربرفرض محال درهمین زمان گروهی تحت عنوان دانشجویان بسیجی به سفارت انگلیس، فرانسه وحتی روسیه حمله کرده وکارکنان آنرا444 روزبه گروگان خود درآورده وخواسته های بظاهردرستی نظیر تضمین عدم دخالت در امورداخلی ایران رانیزمطرح نمایند ورهبری وحاکمیت کشورنیزازآنهاجانبداری وبه کارآنهامشروعیت بدهد آیامی توان به این عمل عنوان "اقدام انقلابی" اطلاق نمود؟

بخش بعدی مطلب به این امراختصاص دارد که جدا ازانقلابی یاضدانقلابی بودن حرکت فوق جناح حاکم فعلی ومشخصا خامنه ای و انجمن اسلامی دانشگاه علم وصنعت (احمدی نژاد، هاشمی ثمره، صادق محصولی وسایرین) که اینروزهاکاسه داغترازآش شده وسعی می کند ماجرای اشغال سفارت آمریکا ودخالت آمریکادرایران راباآب وتاب بیشتری دربوقهای تبلیغاتی خود بدمنداصولا درزمان اشغال سفارت توسط دانشجویان درآبانماه 1358 مخالف آن اقدام وطرفداربرخورد با سفارت شوروی بجای آمریکا ونیزانقلاب فرهنگی در دانشگاههای برای جلوگیری ازنفوذ کمونیزم وچپ گراهابودند ونمونه آنهم سرکوب حزب توده واعدام محمدرضا سعادتی عضوکادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق توسط لاجوردی بود که به قهرآیت الله طالقانی و جمله معروف وکنایه آمیزوی به حاکمیت انجامید که گفته بود " من نمی دانم چرادراین کشورهی جاسوس شوروی می گیرند؟" ودرحال حاضرنیزبیشترین تلاش برای برقراری رابطه با آمریکا طی سه دهه اخیرازسوی احمدی نژاد وبه دستورمستقیم آیت الله خامنه ای بعمل آمده است که خوشبختانه یابدبختانه بدلیل عدم تسلط طرف ایرانی به جنبه های استراتژیک وتاکتیکی برقراری رابطه باآمریکا کلیه تلاشهای فوق باشکست مواجه شده وبهمین علت رژیم برای پوشاندن شکستهای خود دربرقراری رابطه اقدام به پررنگ کردن نمایش های تبلیغاتی برعلیه آمریکاکرده است

درزمان خاتمی نیزتلاشهایی ازسوی وی برای برداشتن دیواربی اعتمادی وایجادرابطه متقابل بین دوکشورودرچهارچوب طرح "گفتگوی تمدنها" صورت گرفت ولی بادخالت مستقیم خامنه ای وبرای جلوگیری ازکسب اعتباربرقراری رابطه باآمریکاتوسط اصلاح طلبان کلیه اقدامات فوق عقیم ماند این اقدامات علاوه برتلاشهای دولتی شامل بخش غیردولتی نظیرمناظره عباس عبدی باباری روزن گروگان سابق هم می گردد ولی درپیش گرفتن شعاربرقراری رابطه باآمریکا درشعارهای کلیه کاندیدهای ریاست جمهوری ازاحمدی نژاد ومحسن رضایی گرفته تا موسوی وکروبی وهاشمی وحساسیت فوق العاده خامنه ای بروی انتخابات کنگره وریاست جمهوری آمریکانشان دادکه تاچه حد موقعیت استراتژیک وثبات داخلی ایران وابسته به رابطه باآمریکاگردیده است

نکته قابل توجه اینکه خامنه ای شخصاکینه عجیبی نسبت به رهبران دانشجویان اشغال کننده سفارت ورابط آنهاحجت الاسلام سیدمحمد موسوی خویینی ها با آیت الله خمینی داشته ودرهرفرصتی بدنبال ضربه زدن به وی نسبت به سایرروحانیون مخالف خودبود که نمونه آن ماجرای کوی دانشگاه ودادگاه روزنامه سلام درخصوص طرح مشترک خامنه ای وسعید اسلامی برای محدودکردن مطبوعات آزاد ومستقل بود که نهایتا به محکومیت، حبس خویینی ها واخراج وی ازحاکمیت دردوره رهبری خامنه ای انجامید برای درک بهترموضوع ذکراین دونکته راهم ضروری می دانم که اولا:مغزهای متفکراشغال سفارت آمریکا که ازکادرهای سیاسی واطلاعاتی سابق وموسسان جبهه مشارکت بودند نظیرمحسن میردامادی، امین زاده و...هم اکنون یادرزندان بسرمی برندویا درشرایط امنیتی سختی بسرمی برند وثانیا:سایتهای وابسته به سازمانهای اطلاعاتی وامینتی نظیررجاء نیوزازموسوی خویینی ها باعنوان "مردخاکستری جنبش سبز" یا رهبردرسایه آن نام برده ودرصدد کشاندن وی به انظارعمومی وترورشخصیت وی می باشند.

سفارت آمریکا نیزکه زمانی دراختیاربخشهای ستادی سپاه پاسداران بود اکنون به یکی ازمراکزفرماندهی نیروی قدس سپاه تبدیل گردیده است که عملیات این نهاد راتحت رهبری مستقیم خامنه ای درخارج وازجمله لبنان، عراق، فلسطین، افغانستان وآفریقا وآمریکای لاتین برنامه ریزی و هدایت کرده ودرمراسمهای 13 آبان نیزبصورت ظاهری محل تظاهرات برعلیه آمریکا می باشد

نکته آخری که بازهم تاکیدی بردروغ بودن شعارهای ضدآمریکایی کودتاچیان وازطریق بازی با احساسات ملی گرایانه ایرانیان می باشد موضوع اتهام اصلی آمریکایعنی سرنگونی دولت ملی دکترمصدق می باشد که طی پنج سال گذشته بارهااز خامنه ای وسوی احمدی نژاد ودرسخنرانی هاومصاحبه باخبرنگاران آمریکایی مطرح شده است. دراین خصوص باید گفت دولت آمریکادرآخرین سال ریاست جمهوری کلینتون ازطریق وزیرخارجه خود خانم مادلین آلبرایت رسماازملت ایران بخاطردخالت دراین امرعذرخواهی کرده است واز نظرملت ایران باعذرخواهی فوق این پرونده دررابطه با آمریکابسته شده است ولی درخصوص دوعامل اصلی دیگربشرح زیرهنوز باز است:

اول : عامل خارجی دیگرکودتای فوق وعملیات آژاکس یعنی دولت انگلیس وسرویس اطلاعاتی آن MI6 می باشد که نه تنهاپس از پیروزی انقلاب هیچگونه بازخواستی به ملت ایران پس نداده است بلکه همکاری مشترک استراتژیک وعملیاتی آن در کناردولت آمریکا وسیا توسط روحانیون حاکم برایران نه تنها نادیده گرفته شده بلکه هیچگونه تاثیری برروابط دوکشور نگذاشته است واکنون نیزانگلیس ولندن بعنوان یکی ازاصلی ترین پایگاههای ترددروحانیون حکومتی به شمارمی رود بعنوان مثال محسن اراکی که به مدت ده سال مقام امام جمعه یکی ازشهرهای خوزستان رابعهده داشته وهمزمان نماینده ولی فقیه درمجلس اعلای عراق به شمارمی رفت اکنون باثروتی چندمیلیون پوندی گرین کارت وشهروندی آن کشور راپذیرفته ودارای شرکتهای مختلف تجاری درآن کشورمی باشد

دوم: نقش روحانیون وجناح مذهبی تاییدکننده کودتابه رهبری آیت الله کاشانی وفدائیان اسلام وعناصری چون شعبان جعفری وحاج طیب رضایی می باشد که اعمال آنهازجمله تروردکترحسین فاطمی نه تنهاتوسط رهبران انقلاب اسلامی محکوم نشد بلکه بابرپایی بزرگداشت وتحریف حقایق درکتب تاریخ ونامگذاری اماکن وشاهراه ها بنام آنها عملا این افراد موردتکریم حاکمیت قرارگرفته اند این درحالی است که تنهاخیابان اصلی درتهران بنام خیابان مصدق اندکی پس ازانقلاب به خیابان ولیعصرتغییرنام یافته وآحادملت از هرگونه برپایی پاسداشت مبارزات وبرگزاری سالمرگ این پیشوای ملی بازداشته شده وحتی تعدادی ازعناصرملی ومذهبی بهمین اتهام هرساله مشمول دستگیری، شکنجه ومحکومیت توسط حاکمیت می شوند درمجموع مشاهده می گردد که بحث رابطه یاقطع رابطه ایران وآمریکا نظیرجنگ تحمیلی دریک تابوقرارگرفته است وعلیرغم انتشاردههاصدهاکتاب ومقاله درغرب درخصوص این واقعه درایران هرگونه پرداختن جدی به آن مستلزم پرداخت هزینه سنگین ازسوی طرح کنندگان موضوع می باشد وهمانطوریکه قبلا دراین خصوص نوشته ام قربانی کردن آیت الله منتظری واعدام افرادی نظیرمهدی هاشمی ازسوی کودتاچیان دراواسط دهه 60 ومرتبط با پرونده ایران کنترا یا سفرمک فارلین مشاورامنیتی رونالد ریگان به تهران حداقل تلفاتی بوده است که نصیب افشاء کنندگان روابط پنهانی دو کشورشده است

Comments