یکی ازاین مواردصنعت فرش ایران می باشد که متاسفانه توسط کارشناسان اقتصادی کمتربه آن پرداخته شده است صنعتی بومی که بدلیل فراگیری ازشهرهای بزرگ نظیرتبریز، کاشان، اصفهان، مشهد، کرمان وقم گرفته تاروستاهای بسیاری رادربرمی گیرد وحدود 4 میلیون نفررازیرپوشش خوددارد
واقعیت امراینست که دوره سقوط این صنعت ازدوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی رقم خورد یعنی روزی که یحیی آل اسحاق عضورکمیته مرکزی جمعیت موتلفه اسلامی سکان مدیریت وزارت بازرگانی رابرعهده گرفتند وعده ای عناصراطلاعاتی راکه متصل به باند فلاحیان وسعید امامی بودند برشرکت فرش ایران وبرای استفاده ازشبکه بین المللی آن وبالاخص هاب هامبورگ درقلب اروپا حاکم کردند فردی که مسئولیت فوق رابرعهده گرفت یکی ازمدیران ارشد اطلاعاتی کشوربنام علی کریمی بود که بانام مستعارکریم علوی شناخته می شد وی باجناق محمدجهان آراء فرمانده شهید سپاه خرمشهربود که بعدا بدلیل ازدواج همسرجهان آراء با سردارمحمدفروزنده رییس فعلی بنیادمستضعفان به باجناق وی نیزتبدیل گردید
برای اینکه مخاطبین محترم ازروند نابودی صنعت فرش اطلاع دقیقی داشته باشند ناچاربه ذکروضعیت حاکم براقتصادکشورپس ازجنگ می پردازم که بدلیل فقدان شروع یا پایان بسیاری ازپروژه های زیربنایی دردوره هاشمی ازجمله ساخت مجتمع های پتروشیمی یاصنایع تبدیلی هنوزصادرات فرش ایران باحدود یک میلیارددلارگردش مالی پس ازصادرات نفت خام بیشترین درآمدارزی رانصیب کشورمی کرد وپس ازآن فعالیت شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی باحدود 900 میلیون دلاربود که آنهم پس ازچندی با استقرارعناصراطلاعاتی نظیراحدمحمدی که دراروپا بانام مستعارحمزه کامران پورشناخته می شد به سرنوشت شرکت فرش دچارشد
درآنهنگام بسیاری ازمدیران ودلسوزان اقتصادی درخصوص نابودی صنعت فرش هشدارهای لازم رابه یحیی آل اسحاق می دادند ولی فقدان مدیریت وبی عملی وی که نوعی تبانی رابرای نابودی این صنعت به اذهان متبلورمی ساخت وعجیب نیست که باردیگرپس ازحاکمیت باصطلاح اصولگرایان تحت پوشش دولت احمدی نژاد واردات یکصد میلیارددلاری طی چندساله اخیرصنایع وکشاورزی کشورراباهمان روش به نابودی کشاند
دولتهای چین وپاکستان پس ازمشاهده وضعیت روبه وخامت صنعت فرش ایران باتلاشی مضاعف وحتی سرقت وکپی کاری از طرحهای فرش ایرانی شروع به پرکردن خلاء حضورفرش ایرانی کرده وبدلیل سوء مدیریت طرف ایرانی وفقدان قدرت رقابت ازنظرقیمت بخش باقیمانده درتجارت فرش نیزباسختی های فراوان روبرو و درسالهای اخیرتنهابه فکرنجات وزنده ماندن دربازارآشفته فوق گردیدند
درواقع بخش خصوصی باقی مانده درصنعت فرش ایران رزمندگانی درجبهه اقتصادی بودند که درسایه خیانت دولت متبوع خود وازپشت خنجرخوردنها به تلاش خودجهت حفظ نام ایران دراین صنعت می جنگیدند نگاهی به متروکه شدن تدریجی انبارهای معظم فرش ایرانی دربندرهامبورگ وتاحدی نیویورک نشان می دهد که چگونه این بخش ازاقتصاد بومی ایران گام به گام به نابودی نزدیک گردید ودرواقع تحریم فرش ایران توسط آمریکا که البته شامل دیگراقلام وارداتی ازایران ازپسته گرفته تاخاویاروزعفران وانارو دیگرفرآورده های کشاورزی ایران می شود درواقع تنهابخشی ازسناریوی نابودی محصولات صادرات می باشد چه کسی می تواند منکرنابودی گام به گام زعفران ایرانی وسردرآوردن آن ازاسپانیا به بهانه بسته بندی بشود؟ خاویارتولیدی صیادان شمالی کشورکه در کنارخاویارروسیه بعنوان کیفی ترین خاویارجهان ودررقابت باخاویارکانادا، آمریکا وبرخی کشورهای اسکاندیناوی بودند وتاکیلویی 15 هزاردلارفروخته می شد به چه سرنوشتی دچارشد؟ و درموردسایراقلام نیزبهمین روش عمل شده است
امادرخصوص فرش بدلیل گستره آن درتمام شهرهای کشوربااجرای طرح هدفمندی یارانه ها بدلیل ظاهرا عدم ارتباط این صنعت با حاملهای انرژی یا کالاهای سبدخانواده دولت آنرا ازبسته حمایتی تولید خارج کرده اند وبرای اینکارخود تحریمهای بین المللی رابهانه قرارداده اند درحالیکه بخشهای مهمی ازاین صنعت(بالاخص دربخش رنگ وپرداخت) اولا وابسته به حاملهای انرژی می باشند وثانیا عملا دولت ایران راهم ردیف دولت آمریکا درتحریم این صنعت قرارداده ودرواقع دولتهای ایران وآمریکا بعنوان دوتیغه چاقویی عمل می کنند که به قطع کامل شریان این صنعت خواهدانجامید جالب اینکه هنوزدولتهای اروپایی که متحدآمریکایی درتحریمهاهستند همگامی کاملی باتحریم فرش ایران توسط آمریکا ازخودنشان نداده اند. درواقع دولت ایران باقطع سیاست های حمایتی خود ازصنعت فرش در تحریم این مقوله حتی نسبت به آمریکا کاسه داغترازآش شده است ودرعین حال گناه عدم حمایت خودرابه گردن تحریمهاودولت آمریکا می اندازد!!
دولت احمدی نژاد وبالاخص رحیمی معاون شارلاتان وی که دربلوف زنی وشعارهای توخالی دست رییس خود وتمام دولتهای دروغگوی تاریخ راازپشت بسته است برای جبران فشارهای وارده ازسوی کارشناسان وعده حمایت ازاین صنعت وافزایش صادرات تامرزیک میلیارد دلار راداده اند که باتوجه به نتیجه معکوس شعارهای اقتصادی دولت درزمینه "آوردن پول نفت برسرسفره مردم" ، "بنگاههای زودبازده" ، "سهام عدالت" ،"مسکن مهر" ، خصوصی سازی اقتصاد دولتی و دهها مورد دیگرآینده تاریک این صنعت و زدن تیرخلاص به آن ازهم اکنون قابل پیش بینی است ودرواقع اینبارقربانیان واقعی این سیاست دولت میلیونها کارگرفرشبافی می باشند که جزء ضعیفترین اقشارکارگری کشوربه شمارمی روند
Comments
Post a Comment