شکست گفتگوهای استانبول، گامی دیگربه سوی تشدیدتحریمها وحمله نظامی

هنوزچندماهی ازصدورچهارمین قطعنامه سازمان ملل برعلیه دولت کودتایی حاکم برایران وموسوم به قطعنامه 1929نمی گذردقطعنامه
ای که باهمکاری چین وشوروی تنظیم واکنون مرجع تمام تحریمهای بین المللی روبه افزایش برعلیه کشورمان گردیده است


مخاطبین محترم خوب به خاطردارند که دولتمردان ایرانی با پناه بردن به دامن رهبران فرصت طلبی چون لولا رییس جمهوروقت برزیل ورجب طیب اردوغان رییس جمهورترکیه دردقایق آخروصدورسراسیمه بیانیه مشترک موسوم به بیانیه تهران قبل ازنشست منجربه قطعنامه فوق تمام تلاش خودرابرای انحراف افکارعمومی وشورای امنیت سازمان ملل بکارگرفتند اما ازاین ترفندهای ابلهانه هیچ طرفی نبستند


اکنون باردیگرهمان سناریوتکرارشده است یعنی پس ازاجلاس دوم ژنو که خلیلی قبل ازآن به مدت 45 دقیقه با ویلیام برنز مذاکرات خصوصی داشته است (والبته تاکنون نیزدولت ایران به آن اعتراف نکرده است)مقررمی شود مذاکرات دراستانبول دنبال شود هدف گروه 5+1 که ایران دوست دارد آنهارا 3+3 بنامد(یعنی چین وشوروی وآلمان راازآمریکا وفرانسه وانگلیس جدابکند) فراهم آوردن شرایطی است که ایران بااحساس راحتی بیشتری به تعامل با دولتهای غربی ودرراس آنها آمریکا به پردازد


طرف غربی که ازقبل سابقه کسب موافقت وامضای خلیلی رابرای تبادل سوخت بروی درآفت توافقنامه درمذاکرات اول ژنو وابطال بعدی آن توسط خامنه ای را درفایل مذاکرات اتمی ایران داشته اینبارباقبول ادامه مذاکرات دراستانبول تصورمی کند که بانزدیکی جلیلی به تهران ونیزعدم امکان شنود وضبط مذاکرات درمحیط تحت کنترل کشوردوست وبرادرایران یعنی ترکیه فرصت تصمیم گیری لازم رابرای رهبران ایران وتیم مذاکره کننده فراهم ساخته است وبه همین دلیل نیزبرخلاف عرف که ابتدا گروههای کارشناسی طرفین جهت تهیه دستورکارمشترک مذاکرات وتوافقات باهم درگیرمی شوند درمورد این نشستها(چه درژنو وچه دراستانبول) هیچگونه دستورکارمشخصی به چشم نمی خورد وبهمین دلیل هم بینید پس ازهر اجلاس هریک ازطرفین خودراپیروزمذاکرا ت ودیگری راطرف شکست خورده یامسئول شکست مذاکرات معرفی می کند


نکته مهم دیگرعدم تعریف مشخص طرف ایرانی ازمفاهیم دیپلماتیک ومطابق عرف بین المللی است یعنی اختلاط مفاهیمی نظیراجلاس، نشست، گفتگو، مذاکره، مناظره ومباهله و....درحالیکه هریک ازاین مفاهیم بارحقوقی خودرادارد و بنظر اینجانب جلساتی که نمایندگان ایران با طرف مقابل برگزارمی کند بیشتربه جلسات گفت وشنود شباهت دارد تامذاکره زیرا همانطوریکه دراخبارهم آمده است موارد مطروحه ازسوی طرفین فاقد هرگونه فصل مشترک وحتی سنخیت دراصل خودبوده است بعنوان مثال درخواست طرف ایرانی بر بلاموضوع بودن حق ایران دردسترسی به چرخه سوخت ولزوم لغوتحریمهای سازمان ملل متمرکزبوده و درنقطه مقابل نیزموضوعاتی چون مبادله سوخت باغنای بالای 5/3% وتقویت سیستم بازرسی رابرای اطمینان ازعدم انحراف برنامه اتمی ایران به سوی اهداف نظامی مطرح بوده است واین مثل این می مانند که کسی بخواهد بادستگاه کپی سیاه وسفید پرینت رنگی بگیرد!!


ازهمه مهمترمحورهای اعلام نشده طرفین بالاخص ایران وآمریکابوده است که درواقع پشت صحنه مذاکرات اتمی راشامل می شود اظهارات فلیپ کراولی سخنگوی وزارتخارجه آمریکا درقبل ازنشست وامیدواری به مثبت بودن مذاکرات باایران که نشان ازنوعی توافق قبلی می داد ونیزسخنان بسیارامیدوارکننده جلیلی مبنی براینکه باپذیرش درخواست ایران برای ادامه مذاکرات دراستانبول ایران به اهداف خود نزدیک شده است وتصویربسیارمثبتی که وی ازمذاکرات آتی ارائه می داد حتی کارشناسان سیاسی راکه درمحیط های کلاسیک رشد کرده اند به اشتباه انداخته بود که توافقات ونشستهای محرمانه مقامات ایرانی وآمریکایی به بارنشسته است وحتی این موضعگیری برعناصروگروههایی ازاپوزیسیون رژیم ایران نیزتاثیرگذاشته بود ولی شکست گفتگوها دراولین قدم نشان داد که مسائل اصلی بین ایران وغرب هنوزدرمراحل ابتدایی خوداست


بنابه برخی اطلاعات واصله یکی ازمواردیکه کاترین اشتون درجلسه معارفه صبح جمعه باجلیلی بنحوتحقیرانه ای وبا اشاره به توافق قبلی وی مطرح کرده است این بوده است که آیا اصولا وی دارای اختیارات جهت مذاکره (منجربه توافق) با نمایندگان کشورهای 1+5 می باشد یاخیروخلیلی گفته است باید باتهران تماس بگیرد که خودمطلب راازتوضیح بی نیازو بعد هم به بهانه شرکت درنمازجمعه استانبول وصرف ناهارهیات ایرانی خواهان ختم جلسه می شوند تادراین فرصت باتهران تماس بگیرند؟!

موضوع فوق که درصورت تایید درمراحل بعدی به طنزبیشترشباهت دارد تارفتارجدی یک دیپلمات ودرقامت رییس یک هیات سیاسی وظاهراکپی برخوردهوشیار زیباری وزیرخارجه عراق با رامین مهمان پرست دربغداد بوده است که پس ازبرکناری مفتضحانه منوچهرمتکی وقبل ازشروع گفتگو بوی گفته بود اول با تهران چک کنید که هنوزسخنگوی وزارتخارجه هستید تاباشما گفتگوبکنم !!

النهایه اینکه اجلاس دوروزه استانبول که عملا بخش عمده آن یعنی جلسه اصلی درعصرجمعه نیزبه جلسه انفرادی تیم ایرانی باکاترین اشتون نماینده گروه 1+5 گذشته است ودرواقع هیچگونه گفتگوی جدی حتی درحد مناظره هم بین طرفین صورت نگرفته است ونهایتا نیزتحت عنوان سه دورمذاکره فشرده (بخوانید کوتاه وبی خاصیت) به شکست می انجامد جلیلی نظیردیگرمدیران بی خاصیت نظام برای فریب افکارعمومی وبالادستی های خود دست به انجام یک مصاحبه طولانی باخبرنگاران می زند که حاوی همه گونه مطالبی ازترور دانشمندان اتمی گرفته تالزوم محاکمه تونی بلربه اتهام شرکت درحمله بدون مجوزسازمان ملل به عراق می باشد توگویی که مقامات ایرانی خود خیلی به مصوبات سازمان ملل پایبندند وریشه تمام مسائل بیرن ایران وگروه 1+5 عدم تمکین به مصوبات شورای امنیت نمی باشد؟!


البته حسب برخی اطلاعات واصله جلیلی درلفافه تحت عنوان لزوم ارائه راهکاری ویژه ومناسب برای بسترسازی همکاریها اصل مطلب یعنی لزوم معامله باایران وقائل شدن نقش برای رژیم درمعادلات منطقه ای ونهایتا تضمین امنیتی را شرط لازم وکافی برای توافق وداستان تبادل سوخت وتقویت یازرسی ها را درزیرمجموعه یکی ازاین مباحث که برنامه اتمی می باشد قابل بحث دانسته است ودائما باطرح ادعای آمادگی جهت همکاری ومذاکره خواهان پرداختن طرف مقابل به این مباحث زیربنایی شده است


دراین خصوص لازم به توضیح است طرف ایرانی که درتمام مصاحبه های خود درقبل وبعد ازاجلاس آمادگی خودرابرای مذاکره باطرفهای مقابل (جدا ازهدف ونیات نهان آن) اعلام داشته است صراحتااعلام کرده است که درخواست اشتون جهت مذاکره جداگانه با معاون وزارتخارجه ونماینده آمریکا ویلیام برنزرا ردکرده است وحتی سایتهای افراطی وطرفداردولت کودتا نظیررجاء نیوزنیزادعا کرده اند که ویلیام برنز بیش ازنیم ساعت برای گرفتن وقت ملاقات پشت دراتاق جلیلی قدم می زده است!!


دولت ترکیه نیزکه باهدف سوء استفاده ازانزوای ایران درعرصه بین المللی وجهان اسلام بدنبال منافع سوداگرانه مالی و معنوی خودمی باشد وبرای بهره گیری ازاین دلالی برای خودجیب دوخته بود باسرافکندگی اظهارامیدواری کرد که طرفین درمذاکرات آینده به توافقاتی دست یابند!!


امانکاتی را که خودشخصا مایلم به آن اشاره کنم وبنظرم فراموش یاگم شدن آنها درسیل اطلاعات واخباروتحلیلها می تواند ملت وفعالین سیاسی رابه گمراهی بکشاند شامل مواردزیراست:


1- اینکه هدف اصلی ونهایی رهبری ایران درمذاکرات اتمی خودباغرب اخذتضمین امنیتی برای اطمینان ازبقای خود برقدرت می باشد وتازمانی که به این هدف خودنرسد ازهیچ تلاشی جهت رسیدن به بمب اتمی دریغ نخواهدکرد.


2- پس ازبه قدرت رسیدن خاتمی درانتخابات 2خرداد76 وامکان استفاده ازروابط بین الملل ودستگاه دیپلماسی حاکم برجهان برای تضعیف پایگاه سنتی ورسمی رهبری، خامنه ای یاجریان متحجرانه ای که وی آنرانمایندگی می کند بشدت درمقابل جامعه جهانی واکنش نشان می دهد واین امربه وضوح درمقابل دولت آمریکا وپس ازحمله به افغانستان وعراق وسرنگونی دولتهای وقت مشخص است لذا هدف اصلی ایران کسب رضایت دولت آمریکاست ولی چون دولت آمریکا درمعرض فشارهای داخلی و خارجی برای حفظ حداقل استانداردهای خوددرروابط بادولتهای یاغی ووحشی نظیرایران است می خواهد با گفتگوها و توافقات دوجانبه پنهان این مهم رابه انجام برساند ولی چون رهبران ایران باعلم به وضعیت بی ثبات خود آمریکا را متحدی قابل اعتماد دربزنگاه تاریخی ارزیابی نمی کنند می خواهند این تضمین راازآمریکا درحضورکشورهای غربی بگیرند که هم شاهدی برتوافق خودداشته باشند وهم پای دول اروپایی رابدلیل صبغه تاریخی خود نظیرآنچه که درکنفرانس تهران (درسال 1943) یا گوادولوپ ( 1979) گذشت درماجرای ایران محکم نمایند.


3- طولانی کردن مذاکرات ووقت کشی تارسیدن به تولید بمب اتمی که ظاهراجایگاه ویژه ای دراستراتژی اتمی ایران دارد براین اساس شده است که رهبران ایران تصورمی کنند با اولین تست اتمی دست بالا رادرمذاکرات مربوط به تضمین امنیتی خواهند داشت درحالیکه اطاله مذاکرات به مثابه یک تیغ دو دم می باشد وبهمین دلیل نیزمی بینید که شورای امنیت ودولتهای غربی در مقابل آن بیکارننشسته ودرفواصل زمانی متناسبی باشرایط وروند قضایااقدام به صدورقعطنامه هایی وبااستناد به ماده هفتم منشورسازمان ملل می کنند

این قطعنامه هاکه ظاهرا بامحکومیتهای سیاسی آغازوسپس تاکنون به تحریمهای مرحله ای اقتصادی رسیده است نهایتا حمله نظامی به کشورموردنظرراهدف قرارمی دهد ودریک راستای زمانی طولانی یامیان مدت یک استراتژی رادرمقابل طرف مقابل شکل می دهد که یاباید به تسلیم طرف متمرد به اراده جامعه بین الملل گردن نهاده ویانابودی رژیم سیاسی خودرا به قیمت مرگ تعدادی ازهموطنان وانهدام بخشی اززیرساختهاپذیرا گردد

لذاطولانی وبی خاصیت کردن مذاکرات تحت بازی " مذاکره برای گفتگو" نیزمی تواندیکی ازاهداف مرحله ای طرف مقابل ایران باشد وبهمین دلیل برخی ازرسانه های آمریکایی به عدم رغبت جدی مقامات آمریکایی درمذاکرات ومشابه طرف ایرانی انگشت گذاشته اند.

4- درماجرای عراق همانطوریکه شاهدبودیم طی این پروسه به حدود یک دهه یعنی ازسال 1991 تا 2003 بالغ گردید وشاید چنانچه حادثه 11/9 واولویت افغانستان پیش نیامده بود حمله به عراق زودترازآن صورت می گرفت زیرا حاکمیت وقت عراق نیزدربرنامه اتمی خودباپنهانکاری مزورانه دقیقا مشابه رهبران ایرانی عمل می کرد اکنون نیزایران دقیقا همان روش رادرپیش گرقته است


رهبری ایران ازسویی نمایندگان سیاسی کشورهای متحدخودرابه بازدید تاسیسات اتمی می برد وازسوی دیگربه نظارت و بازرسی کامل سازمان ملل متحد وبازوی اجرایی وفنی آن یعنی سازمان بین المللی انرژی اتمی تن نمی دهد ازسویی مدعی تولید وغنی سازی اورانیوم برای مصارف سوخت نیروگاهی است که حتی هنوزافتتاح نشده است ولی درعمل بااستنادبه نیاز راکتورتحقیقاتی تهران که عمری 50 ساله وروبه خروج ازگردونه تحقیقات اتمی ومصارف پزشکی دارد اقدام به تولید اورانیوم 20% غنی شده می نماید وعملا باافزایش سانتریفوژها وخلوص اورانیوم غنی شده به دنیا اعلام می کند که به دنبال اخذتوانایی تولید اورانیوم باغنای بالای 90% بامصارف نظامی است.


دراینجالازم به توضیح است که بالاخص اصراررهبری ایران برتولید موشکهای بین قاره ای وبابردبیش از2000 مایل باقابلیت حمل کلاهکهای اتمی باچندین سرجنگی ونیزتلاش جهت تولید سوخت اتمی که یکی ازکاربردهای آن افزایش برد موشکهای فوق می باشد قابل توجه بوده ودرمجموعه پازلی رابه نمایش می گذارد که نمی تواند ازنظر کارشناسان اتمی ونظامی درزمینه سلاح های کشتارجمعی نادیده گرفته شود.


5- رهبران ومدیران سیاسی ایرانی بدلیل ساختارقدرت وبی لیاقتی وفساد ذاتی که تحت عنوان ظاهری ارزشهای دینی تبلیغ و تظاهرمی شودعموما فاقد توانایی مدیریت ماموریتهای محوله ووظایف خودمی باشند وبهمین دلیل نیزاین افراد باپایان یافتن تاریخ مصرفشان یا لورفتن آنهادرحین اجرای اوامرملوکانه رهبری وسایرین براحتی کنارگذاشته می شوند بررسی مواضع ومحتوای خاطرات منتشرشده این کارگزاران نظام نیزنشان می دهد که هیچگاه نقش اساسی واصلی رادرحوزه ماموریت خود نداشته اند بهمین دلیل فعالین سیاسی وروشنفکران جامعه باید توجه داشته باشند که اصولا عناوین ومناصب مقامات ایرانی فاقد هرگونه اعتبارحقوقی وسیاسی قابل اتکاء جهت جمع آوری اطلاعات وتجزیه وتحلیل وقایع بوده ونباید زمان وانرژی بیش ازحدی راصرف آنهانمود وبجای بازی درزمین این مدیران تدارکاتچی برای رسیدن به ماهیت وحقایق قضاکه نیازضروری ارائه گزارشهای متقن می باشد همواره باید عملکردومواضع رهبری ونهادهای موثردرتصمیم سازیهارا مورد رصدقراردهند.

Comments