درابتدای سال جاری نیزمجددا مقاله ای درپاسخ به ادعای دروغین رهبری ایران مبنی برتشکیل خاورمیانه اسلامی تحت عنوان " آیا خاورمیانه بزرگ درحال شکل گیری است؟ " نوشتم ودرآن توضیح دادم که بدلیل واقعیتهای موجود درعرصه سیاسی کشورهای خاورمیانه ازجمله حاکمیت استبدادی،فساد سیاسی ومالی وعدم کارآیی رژیم های منطقه روند دموکراتیزاسیون خاورمیانه بسرعت درحال پیشرفت است وعلیرغم اینکه طرح خاورمیانه جدید بدلیل عدم همراهی رهبران فاسد خاورمیانه وحتی برخی رهبران اصلاح طلب ازسوی دولت آمریکا وارائه دهندگان طرح متوقف شده است ولی زیرپوست منطقه همچنان تحولات سیاسی درحال تعمیق خود می باشد.
اکنون سرعت وکیفیت تحولات سیاسی درکشورهای خاورمیانه بحدی است که نظیرانقلاب 1979 ایران همه طرفین قضایارادربهت وحیرت فروبرده است. کوچکترین اشتباهی درعدم محاسبه صحیح یا دستکم گرفتن برخی جریانات افراطی می تواند مسیراین تحولات که که قطعا ازجایگاه اصلاح طلبی ومبارزه بافقروفساد وتبعیض برخورداراست به مسیری نادرست بکشاندلذا توجه کامل به موارد زیرضروری می نماید.
-1 تحولات فوق یک فوران طبیعی ازسوی مردم تحت ظلم وستم حکومتهای استبدادی منطقه است که دیریازود سربازمی کرد و بهیچوجه نباید بعنوان یک پدیده غیرمنتظره باآن برخورد شود درواقع چنانچه رهبران دیکتاتورکشورهای منطقه خاورمیانه، رسانه ها و اندیشمندانی که کوس مخالفت باطرح خاورمیانه جدید آمریکا رابصدا درآورده بودند واقعیات درپیش رو رامی دیدند امروزاینهمه گرفتاری برای دول غربی حامی خودازیکسو و مردم خودازسوی دیگردرست نمی کردند.
هیچگاه یادم نمی رود که برخی ازرهبران کشورهای منطقه ازجمله محمدخاتمی درهنگام ارائه طرح درسال 2005 آنچنان درمخالفت با طرح فوق چهارنعل رفته بودند که حتی یادشان رفته بود متن ومستندات آنرابخوانند!! وبهمین دلیل باید گفت دروقایع فعلی همه مقصرند چه کارگردانان طرح که بدون هیچ توضیحی وبه صرف مخالفت برخی موسسات ومراکزمطالعاتی آمریکا وخاورمیانه که نمونه های آنرادر "اینجا" و "اینجا" مشاهده می کنید آنرارهاکردندوچه سران دیکتاتورمنطقه که طرح حاصل ازصدهاساعت کارکارشناسی را به صرف احساس تهدید حاکمیت خود به باد سخره گرفتند.
-2 دولت آمریکا دردوره دوم ریاست جمهوری جورج بوش وباقرارگرفتن خانم کاندلیزارایس درمسئولیت وزارت خارجه این کشور سیاست دفاع پیشگیرانه راکه براساس تهاجم فیزیکی به کشورها ورژیم های بالقوه خطرناک تنظیم شده بود به کناری نهاده وسیاست حمایت ازروند دموکراسی خواهی ازاین کشورهاراپیشه خودساخت اما ازآنجا که هنوزمقدمات وپلاتفرمهای موردنیازاین حرکت جدید آماده نگردیده بود موجی ازمخالفت وترس رادررهبران منطقه ای پدید آورد که پیامدهایی سلبی وایجابی آن نظیرتروررفیق حریری، آزادی فعالیت سیاسی اخوان المسلمین جهت شرکت درانتخابات پارلمانی مصرواختصاص 20% کرسی هابه نمایندگان آن ویابه قدرت رسیدن حماس درانتخابات داخلی نمونه هایی ازاین عدم آمادگی رژیم های زیربط می باشد.
-3 تجربه سه دهه اخیرتحولات درخاورمیانه نشان می دهدکه هرگونه اشتباه دربررسی وتجزیه وتحلیل رویدادهامی تواندخسارات عظیمی رامتوجه کشورهاوملتهای منطقه بنماید ودراین رابطی هیچ فرقی نمی کند که این اشتباهات ازسوی طبقه حاکم صورت بگیرد یاطبقه محکومی که بدنبال تحقق خواسته های خود درخیابانهای تهران، تونس، قاهره، صنعا،امان، الجزیره یادمشق می باشند.
سرنگونی رژیم شاهنشاهی ایران که بانیت استقرارنظامی متکی برآراء مردم وحاکم کردن ملت برسرنوشت خویش صورت گرفت بلافاصله منجربه استقراررژیمی بدترازگذشته گردید، درافغانستان وعراق اگرچه پس ازسرنگونی حکامی چون صدام حسین وملاعمر مردم این کشورهاازحقوق وآزادیهای بسیاربیشتری برخوردارشده اند اما همزمان نیزبدلیل هم مرزبودن باایران ووجود گرایشات افراطی ومتحجرانه مذهبی هنوزدرمعرض آسیبهای مشابه ملت ایران قراردارند که نمونه آن رادرجلوگیری ازاستقرارایادعلاوی درپست نخست وزیری عراق توسط دولت ایران دیدیم.
درترکیه که بعنوان سمبل سکولاریزم درکشورهای اسلامی شناخته می شود ازحدود سه سال قبل باحاکمیت یافتن حزب عدالت وتوسعه ازیکسو واکراه اروپا ازپذیرش آن کشوردراتحادیه خود ازسوی دیگرکشورروندی روبه قهقرا رادرپیش گرفت واگرنبود درایت قضات دادگاه عالی ترکیه ورهبران جناح حاکم که البته بدلیل تاجروتکنوکرات بودن منافع خودرادربزنگاه تاریخی بدرستی تشخیص دادند معلوم نبودکه این کشوراکنون چه سرنوشتی راداشت.
درسایرکشورهای منطقه نیزاوضاعی مشابه درجریان است ازکشورجماهیری لیبی ومعمرقذافی گرفته که نسخه جماهیرمبارک واسد وحسین اردنی را درتعیین فرزندخود بعنوان جانشین پیش گرفته است تا کشورهای عربستان سعودی، امارات وکویت وقطروبحرین که بنظرمی رسد روندی روبه بازکردن سیستم راالبته با شیب بسیارملایم درپیش گرفته اند.
غرض ازذکرمثالهای فوق اینست که تصویرکلی ازمنطقه وآنچه که درعرصه سیاسی این کشورهامی گذرد داشته باشیم تابتوانیم ضمن رصد حوادث متناسب باشرایط هرکشورمواضع درست اتخاذنماییم.
-4 رشد سریع والبته غیرقابل قیاس تحولات سیاسی مصرباایران زمان انقلاب وحتی وقایع کشورتونس باتوجه به وضعیت خاص آن کشوردرمنطقه مارا برآن می دارد که درخصوص این کشورووقایع آن هوشیاری مضاعفی رابه خرج بدهیم زیراکشورمصرنظیر عربستان یکی از وزنه های تعادل وثبات خاورمیانه وجهان اسلام است وهرگونه اشتباه حتی کوچک دردرازمدت آثاربغایت زیانباری راازخودبه جای خواهدگذاشت.
دکترعباس میلانی که بنظرمی رسد شخصیت حقوقی خودرابعنوان یک اندیشمند سیاسی تنها درتجزیه وتحلیل رفتارشخصیتهای مربوط به رژیم سابق وانقلاب ایران جستجومی کند اخیرا وبعنوان فردی که باانقلاب ایران مواجه بوده است درمقاله ای تحت عنوان "هشدار و تشویقی برای مصریان" درمجله " نیو رپابلیک" ضمن حمایت ازسیاست آمریکا درخصوص متقاعدکردن مبارک به ترک مسند خویش ازدولتمردان آمریکامی خواهد محمدالبرداعی را بعنوان یک چهره میانه روموردحمایت قراردهند تاوی بتواند امورکشوررارتق وفتق نماید!!
گرچه بغیرازمحمدالبرداعی افرادی دیگرنظیرعمروموسی وعمرسلیمان نیزباحمایت آشکاروپنهان اتحادیه عرب واخوان المسلمین بعنوان جانشین حسنی مبارک مطرح گردیده اند ولی ظاهرا گروه افراطی اخوان المسلمین که ازسازماندهی کاملی بدلیل قدمت خودبرخورداراست بازیرکی خودرادرپشت حرکت مردم مصرپنهان کرده است درست شبیه حرکت روحانیون درانقلاب ایران که به سرکردگی آیت الله خمینی خودراپشت فعالین سیاسی ملی– مذهبی وچپ گراها استتارکرده بودند تادربزنگاه تاریخی انقلاب رابه نفع خودمصادره نمایند.
محسن رضایی فرمانده سابق کل سپاه پاسداران ودبیرمجمع تشخیص مصلحت اخیرادرسخنرانی خودبه مناسبت سالگرد انقلاب وعملیات کربلای 5 رسمابه کلاهبرداری ودروغ گویی خمینی اعتراف کرده وگفته است:
" وقتي كه انقلاب اوج گرفت، اشكالي كه كمونيستها(انقلابیون) به ما (محافظه کاران مذهبی) ميگرفتند، اين بود كه چراشعار«مرگ بر آمريكا» گفته نميشود، زيراتازمان اشغال سفارت آمريكا هيچگاه شعار«مرگ برآمريكا» گفته نميشد، ولي امام خميني رحمه الله علیه به خاطرتدبيري كه داشت ونميخواست درابتداي انقلاب فشارهارا گسترش دهد، بازرگان را انتخاب كرد واگردرسال اول بازرگان انتخاب نميشد، مانميتوانستيم انقلاب راجلوببريم. انتخاب بازرگان توسط امام بزرگترين كلاهي بود كه امام به سرآمريكاگذاشت."
اکنون بااین تفسیرواینکه اخوان المسلمین تابع نعل بالنعل همان سیاست خمینی رادنبال وحتی شبیه موضعگیری وی درپاریس وبهشت زهرا اخیرابظاهرمدعی شده است که هیچ کاندیدی برای ریاست جمهوری جایگزین مبارک نداشته وازانقلاب اسلامی ایران پیروی نمی کند طبیعی است که آن گروه بااتخاذ مواضع فوق به اهداف درازمدت خودفکرودرحال حاضرحذف مبارک ووفاداران به حاکمیت ورژیم فعلی رادر اولویت برنامه سیاسی خودقرارداده است ودراین راه ترجیح می دهد ازافرادی ملی– مذهبی نظیردکترمحمدالبرداعی مشابه مهندس بازرگان برای طی دوره انتقال حمایت نمایند البته بااندکی بدببینی حضورعمرموسی درتظاهرات روزجمعه می تواند نسخه دیگری ازسناریوی نخست وزیری شاهپوربختیارازسوی مبارک برای آلترناتیوسازی برای روزمبادا ودریک بسترطبیعی ترباشد.
5- ازنظرکارشناسی وبعنوان فردی که درتمام عرصه های انقلاب وجنگ وپس ازآن حضورداشته است وعلیرغم ارادتی که به مردم انقلابی مصروخیزش آنها دارم حذف فوری مبارک ورژیمش راجزبه ضررکشورباستانی مصرنمی دانم (البته همانطوریکه بارها گفته ام درخصوص کشورعزیزمان ایران نیزاین فرمول صادق است و جدا ازتلفات وقربانیانی که جنبش مردم ایران متحمل می شوند تا زمانیکه اپوزیسیون خودراسازماندهی نکند حذف ناگهانی رژیم جزخسارت هیچ دستاوردی نداشته وموجبات بازگشت مجدد استبداد را تحت همان پوشش یاپوشش جدید فراهم خواهدآورد همانطوریکه پس ازانقلاب 57 نیزآنراتجربه کردیم)
درخصوص کشورمصرنیزتنهاراه کم هزینه ومطمئن برای آینده کشورمصالحه نیروهای ملی مصربامبارک وگرفتن یک فرصت زمانی شش ماهه جهت سازماندهی کامل نیروهای وطن پرست وآزادیخواه می باشد ودرغیراینصورت همانطوریکه درلبنان نیزشاهد هستیم عملا گروههای شبه نظامی اسلامی کنترل تحت پوشش حزب سیاسی حکومت رابطورنامحسوس بدست گرفته وپس ازطی مرحله انتقالی بانفوذی که برفقرا وطبقات فرودست دارند اهداف خودرابرای ایجادرژیمی مذهبی که تنها هدف آن اجرای احکام شریعت می باشد برقرارکرده وکشوررا دههاسال به عقب خواهندبرد.
مزید آگاهی دوره ریاست جمهوری مبارک درماه سپتامبربه پایان می رسد که تعیین این موعد هم دولت رادرمسیرقانونی خودحفظ وهم کشوررادریک دوره انتقالی منطقی باحمایت ازملی گراها درجایگاه ومسیرمناسب خودقرارمی دهد.
Comments
Post a Comment