بحثی پیرامون تحریم مقامات ایرانی – یخش سوم


دردوبخش قبلی تاحدودی به ماجرای تحریم مقامات رژیم آشنا گردیده وبه این بحث رسیدیم که

اولا: جنبش نیازبه تنظیم کیفرخواستهای حقوق متقن برعلیه حاکمان کشوردارد واین وظیفه کمیته حقوق دانان جنبش است که فارغ ازتعلقات سیاسی وگروهی باید دراین رابطه باهم همکاری نمایند بالاخص اینکه رژیم بابرخورداری ازمنابع مالی کافی امکان استفاده ازوکلای بین المللی راباپرداختهای کلان برنجات خودازمحاکمات درپیش رودارد

ثانیا: معرفی مقامات رژیم جهت تحریم وقرارگرفتن دراختیارمحاکم بین المللی باید براساس یک دید ونظام جامع یا Integrated System صورت گیرد امروزبدلیل چندوجهی بودن جنایات رژیم وچه بساتاثیرفراتریک اقدام اقتصادی بر نظامی یا یک اقدام فرهنگی برسیاسی دیگرنمی توان به روشهای سنتی صرفاعوامل اجرایی یا مطرح درانظارعمومی رابعنوان آمرین سرکوب ها وفجایع کشورمعرفی کرد

امروزنقش افرادی چون مجیدهدایت زاده یاسبف الله جشن سازوحجت الله غنیمی فرد مسئول فروش نفت به نمایندگی ازخامنه ای دستکمی ازنقش سردارمحمدرضانقدی وسردارهمدانی درتثبیت سازمان کودتاندارد وشمس الدین حسینی وزیراقتصادو دارایی ومحمودبهمنی رییس بانک مرکزی ایران همان سردارعزیزجعفری ومحمدباقرذوالقدردرلباس غیرنظامی اند که اولی هزینه کودتاراتامین می کند ودومی نیروهای آنرا

حال شما اگراز100 فعال سیاسی درخصوص این افراد بپرسید احتمالا 95% آنان برای اولین باراست که نام این مدیران به گوششان خورده است وایضا درخصوص سایرتبهکاران رژیم که دربیت رهبری ونهادهای وابسته به آن لانه کرده اند امروزه چه کسی مدعی است که نقش جنایتکارانه سرداررضاتقی پوروزیرمخابرات ازطریق پخش فرکانسTera Hertz تحت عنوان مقابله باامواج تلویزیونهای ماهواره ای (که مستقیما سلامتی مردم ایران اعم اززن ومرد وکودک وسالخورده رانشانه رفته است) بستن کافه نتها، فیلترینگ وشناسایی وبلاگ نویسان، کاربران وهک کردن سایتهای آگاهی دهنده به مردم که بعضا منجربه احکام سنگین قضایی تاحداعدام (نمونه سعیدمتین پور) گردیده است کمترازجنایتی است که مثلا قاضی سعید مرتضوی یا قاضی مقدس وحداد وزرگرودیگران کرده اند؟

هاشمی رفسنجانی دردیداراخیرخود بااعضای مجلس خبرگان که برای دلجویی ازوی پس ازعزل وی ازریاست آن مجلس و به دستورخامنه ای به دیداروی رفته بودند پس ازاشاره به معضلات عدیده داخلی ( تقابل لومپن های مذهبی ومداحان باروحانیت، تقابل طرفداران احمدی نژاد با طرفداران رهبری وخطرحاکمیت هوچی گراها، خیانت روسها درپروژه اتمی بوشهر ) وخارجی (بالاخص دربحث برنامه اتمی، نقض حقوق بشرودخالت ایران درامورکشورهای منطقه) که گریبانگیرحاکمیت شده است درخصوص تحریم مقامات رژیم بشدت واکنش نشان داده می گوید:

" ببنید اینجورآدمها وکشورها طرف ماهستند که دارند اذیت می‌کنند.برنامه تحریم بیشتردارند.80 نفرازشخصیت‌های نظامی، امنیتی، سیاسی وغیره کشوررا درتحریم گذاشتند. این لیست جدید وغیرازکسانی است که قبلاً گذاشته بودند که شخصیت‌های قضائی، سیاسی ودولتی هستند. دارند دائماعلیه ماکارمی کنند"

آیا این حساسیت نشان نمی دهد که یکی ازگلوگاههای رژیم شناسایی درست جنایتکاران ومعرفی آنهابه مراجع ذیصلاح بین المللی است براستی اگراین مهم امروزکه درکشاکش بحران هستیم جامه عمل بخودنپوشاند درفردای آزادی ایران که هرج ومرج کشورافرامی گیرد چه تضمینی برای محاکمات عادلانه وجودخواهدداشت وآیا بازهم تروخشک باهم نخواهندسوخت؟ فعالین سیاسی اگرچه نه بعنوان یکی ازوظایف انقلابی، اصلاحی وحقوق بشری خود بلکه بعنوان یکی ازخطوط مشی مبارزات مدنی باید شناسایی، معرفی ومجازات عاملین نابودی ایران درتمام جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی آنرامدنظرقرارداده ولحظه ای ازآن غفلت نکنند.

ثالثا – برهمگان روشن است که تمرکزبلوک غرب وسازمان ملل برمسائل مربوط به نقض حقوق بشر که برای اولین بارطی بیش ازسه دهه درجریان است نه بخاطر افزایش درنده خویی رژیم بلکه بدلیل عدم پیشرفت دول غربی درمعامله باایران در خصوص برنامه اتمی ایران، نقش تخریبی آن درمساله خاورمیانه وصلح اعراب واسرائیل، حمایت گسترده ایران از تروریزم افسارگسیخته است که ازخاورمیانه تا آفریقا وآمریکای لاتین کشیده شده است این ساده نگری وکمال حماقت است که ما واکنش شورای حقوق بشرسازمان ملل درنشست چهارم فروردین ماه خود درژنو راکه به تعیین گزارشگرویژه برای ایران انجامید صرفا ازدید نوع دوستی غربیها قلمداد بکنیم چرا که اگرهمانها با خامنه ای وفرستاده اش سعیدخلیلی درژنو وترکیه به توافق رسیده بودند یاتهاجم ایران درلبنان برای سرنگونی دولت سعدحریری به شکست انجامیده بود اکنون نقض حقوق بشر درایران برهمان پاشنه ای می چرخید که طی سه دهه گذشته چرخیده است ضمن اینکه مگرگزارشگران ویژه قبلی ازرینالدوگالیندوپل درسال 1368 گرفته تا موریس کاپیتورن درسال 1374 چه گلی به سرآزادیخواهان ایران زدند که این سومی می خواهد آنهم باگذشت 16 سال ازسفرهیات قبلی به تهران برسرملت رنجدیده ایران بزند

تنهاخاصیتی که این گزارشات می تواند داشته باشد افشاء چهره واقعی دژخیمان حاکم برایران نزدجهانیان وحجیم ترکردن صفحات پرونده نقض حقوق بشرتوسط حاکمان است وبس که آنهم دیگربرای هیچکس ناشناخته نیست گرچه ایران پیشاپیش اعلام کرده است که چنین قطعنامه وتعیین گزارشگرویژه راازسوی شورای حقوق سازمان ملل بدلیل ماهیت سیاسی آن به رسمیت نمی شناسد. لذا فعالین سیاسی وحقوق بشری نباید به انتظارمعجزه ازسوی این پیامبربنشینند وبجای گریه کردن برسرقبری که جنازه ای درآن نیست باید تمام هم خودراصرف تنظیم کیفرخواستهای حقوقی برعلیه رژیم بنمایند دادخواستی که درمحاکم بین المللی ازجمله دیوان بین المللی کیفری لاهه International Criminal Court قابل رسیدگی باشد ودرخصوص گزارشگرویژه جدید نیزتنها زمانی این ماموریت مددکارقربانیان نقض حقوق بشروملت ایران خواهد که گزارش نهایی باید به تنظیم دادخواستی ازسوی شورای حقوق بشربعنوان مدعی العموم به دیوان بین المللی کیفری درلاهه ختم گردد.

رابعا: لزوم تجمیع وبازنگری درشرح وظایف وهماهنگی درموسسات ومراکزی که بروی فعالیت تبهکاران رژیم بنحوی ازانحاء اشراف دارند امری فوری وضروری است وجود دهها مرکزوموسسه که هریک ازعناوینی چون مرکزاسنادنقض حقوق بشر، دفاع ازقربانیان سیاسی، ناظربرحقوق بشرواخیرا درفضای سایبری "شکاربسیجی" و....را یدک می کشد نه تنها باعث ایجاد ترس ووحشت درسران رژیم نگردیده بلکه عدم هماهنگی واعمال سلیقه وعدم رعایت تقدم وتاخر، استنادبه گزارشات غیرموثق وساختگی (که یا برای ازپای انداختن رژیم ویا برای اخذامتیازات شخصی ازسوی برخی پناهندگان سیاسی صورت می گیرد) همگی ازسوی کارشناسان اطلاعاتی رژیم موردتجزیه وتحلیل قرارگرفته وبی خاصیت بودن آنهابه رهبران کشورگزارش داده می شود بالاخص امکان نفوذعوامل رژیم یا منحرفین به اینگونه مراکز وهدایت سازمانهای مسئول به سمت اهداف کاذب وحاشیه ای که نمونه های آنرا درجریان موضعگیری نابهنگام برخی ازچهره ها نظیرمحسن کدیوربرعلیه مجاهدین دیدیم نیزمزید برعلت ودلیلی متقن برفوریت این امرمی باشد.

Comments