ازیکسوبااستناد به خاطرات افرادی نظیررفیق السامرایی وزیراطلاعات عراق می گویند باتوجه به آمادگی ارتش عراق درروزهای پایان جنگ پذیرش قطعنامه توسط ایران چون سدی جلوی پیشروی عراق راگرفته وضربه سختی به صدام زده بطوریکه وی پس ازآن مجبوربه حمله به کویت شد آنها بهمین دلیل می گویند زهرپشانیده شده به امام بدلیل معامله وی باخدا تبدیل به عسل شده است وحتی نابودی رژیم بعثی عراق توسط آمریکا رانیزناشی ازهمان الطاف الهی به کشورامام خود می دانند
ازسوی دیگرهمان افراد مدعی اند که باخنثی شدن تهاجم ارتش عراق برای تصرف مجدد خرمشهروآبادان واهوازکه بابسیج مردم توسط آیت الله خمینی صورت گرفت زمینه برای فتوحات بیشترفراهم بوده است ولی برخی افراد نظیرمحسن رضایی وهاشمی باخوراندن جام زهربه آیت الله خمینی جلوی پیشروی ارتش ایران رابه سوی عراق وحتی تصرف بصره راگرفته اند!!
نگارنده که درآن هنگام دریکی ازقرارگاه های جنوب مستقربودم هیچگاه فراموش نمی کنم که ریشه تمام این مطالب به عملیات کربلای 5 برمی گردد که درآن تلفات وحشتناکی درمقابل تلکه زمینی بی ارزش درشلمچه داشتیم وعملانیزفرماندهی سپاه باجمع بندی چندین عملیات ازرمضان، والفجرمقدماتی، خیبر، بدر، والفجر8، کربلای 4 وکربلای 5 که همگی برای حمله به بصره ازشمال وجنوب وشرق صورت گرفته بود به این نتیجه رسید که دیگرامکان عملیات درجنوب وجودندارد
ازسوی دیگرفشارمقامات سیاسی برای حداقل یک عملیات اساسی درسال نیزسپاه راباتوجه به بلوف های فرماندهی آن وامکاناتی که تحت عنوان برنامه ریزی جنگ گرفته بود وادارمی ساخت که حداقل یک عملیات جهت بستن دهان مسئولین کشوربه سرانجام رساند بههمین دلیل درزمستان 66 نیروهای اصلی راازجنوب به شمال منتقل وعملا زمینه رابرای حمله ارتش عراق به شبه جزیره فاو درابتدای سال 67 ودیگرمناطق درجنوب وغرب فراهم آوردند
در26 تیرماه 67 قرارگاه ما مهمان سه نفرازنمایندگان مجلس آقایان الیاس حضرتی نماینده رشت درمجلس ، رضاآستانه نماینده سربنداراک ویکی دیگرازنمایندگان مجلس بود که متاسفانه نام وی بخاطرم نمانده است این سه نماینده ازسوی هاشمی مامورشده بودند که نظرنیروهارادرخصوص جنگ یاصلح گرفته وبه ایشان بعنوان فرمانده جنگ وجانشین فرمانده کل قوا ارائه بدهند درآن جلسه من یکی ازجدی ترین مننقدان ادامه جنگ باوضعیت وشعارهای فعلی آن بودم به این آقایان گفتم که ازسوی بدنبال سرعت بخشیدن به جنگ هستید وازسوی استراتژی وتاکتیکهای بکارگرفته می شود که درمغابرت باآن می باشد وبنده فکرمی کنم شما برای تطبیق استراتژی باشعارهایتان یاباید قرارداد صلح رادردست داشته باشید ویابمب اتم و....پس ازخاتمه سخنان بنده آقایان نماینده وبرخی ازفرماندهان بانگاهی آکنده ازسرزنش بنده رابعنوان فردی تندرو خوانده که همه چیزراازدریچه منفی می نگرد ونهایتاآنشب این سه نماینده راباماشین خودبه آبادان رسانده وخوددرساعت 3 بامداد عازم یکی دیگرازقرارگاهها شدم که درنزدیک خرمشهرقرارداشت.
بعدازظهرآنروزدرساعت 14 ازبلندگوی قرارگاه اخبارپذیرش قطعنامه 598 توسط ایران رااعلام کرد وبلافاصله نیزپس ازآن پیامی مبنی برلزوم حضورکلیه فرماندهان درسالن گلف اهوازدریافت شد که باهدف توجیه نیروهابرگزارمی شد وبنده که شب بدی رابانمایندگان گذرانده بودم بابازکردن درب سالن اولین برخوردم باهمان نمایندگانی بود که امکان صلح را باعراق نفی می کردند!!و...
نکته ای که برایم جالب بود فرماندهی جنگ حتی زحمت آماده کردن فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش وسپاه راهم بخود راه نداده بود درهمان لحظه اعلام پذیرش قطعنامه شاهد ضجه های فرمانده نیروی هوایی سپاه آقای موسی رفان* بودم که آنشب رادرهمان قرارگاه بسربرده بود.
البته بعدهاوقتی اعتراض شد که چرامقامات اصلی کشورونظامی هارا ازقبل درجریان پذیرش قطعنامه قرارنداده بودید بهانه آوردند که نظرآیت الله خمینی وفرماندهان اصلی جنگ این بوده است ولی بعدامعلوم شد که شب قبل حدود 40 نفرازافرادیکه بعضا هیچ رده ای هم درسازمان نظامی کشورنداشتند اعم ازنماینده مجلس ووزیر وامام جمعه و....رادرجماران جمع کرده ودرصدد توجیه آنان بوده اند
پس ازآن نیزموج استدلالهای بی سروته درموردعلل پذیرش درمیان جامعه پراکنده می شد که خودهریک عذربدترازگناه می نمود آیت الله موسوی اردبیلی سرنگونی هواپیمای مسافربری توسط ناووینسنس رادلیل تصمیم جدی امریکا برای شکست ایران به هرقیمت ذکرمی کرد ودیگری بمباران شیمیایی حلبجه وسردشت را دلیل آمادگی جامعه جهانی برای سکوت درمقابل بمباران شیمیایی واتمی شهرهای ایران می نامید وآن یکی حملات عراق راباهدف نه تنهاتصرف خرمشهرواهوازوآبادان بلکه خرم آباد معرفی می کرد
نهایتا نیزخودآیت الله خمینی در29 تیرماه محبوربه انتشاربیانیه ای شد که علیرغم توضیجات قانع کننده درخصوص علل پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران به ابهامات جدی درحصوص روند جنگ 8 ساله ازجمله فرماندهی سیاسی ونظامی آن وازجمله نقش فرماندهی سپاه درآن دامن زد
مهمترین فرازآن نامه اعلام عدم امکان هرگونه عملیات تهاجمی تا پنج سال آینده یعنی سال 1371 توسط فرماندهی کل سپاه به آیت الله خمینی وپس ازآن نیزدرخواست 350 تیپ (معادل 115 لشکر)، 3هزارقبضه توپ، 2500 دستگاه تانک، 300 هواپیمای جنگی، 300 هلی کوپتروبرخورداری ازامکانات اتمی ولیزری درطی پنج سال کرده بود که امکان مقابله به مثل باعراق (ونه الزاما پیروزی یا عملیات هجومی منجربه پیروزی) رافراهم می آورد که البته برای آنهم قید وشرط توکل به خدا راگذاشته بود
ضمن آنکه درنامه فوق ازعدم استقبال مردم ازجبهه ها وجنگ ونیزتهی شدن خزانه بدلیل کاهش شدید قیمت نفت سخن رفته بود
حال توجه شود که این افرادی که دائما ازنابودی دنیای مادی وتوکل به خدا وپیامبر وهمراهی امام زمان درجبهه هاآنهم سواربراسب سفید وبرخورداری ازامدادهای غیبی سخن می گویند چگونه خود به امکانات مادی وابسته اند وبااین تفاوت که حتی درمقایسه بامادیگرایان حاضربه پذیرش هیچ مسئولیتی نیزدرمقابل بهره برداری این امکانات نیستند
دراین خصوص مواردی زیادی وجوددارد که دریک فرصت مناسب بازگوخواهدشد
باامتنان
* موسی رفان اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه ازدانشجویانی بود که درتصرف سفارت آمریکا درتهران شرکت کرده بود وبعدها درزمان وزارت بیژن زنگنه دروزارت نیروبعنوان قائم مقام وزیرنیروفعالیت می کرد وی کمتربه نشان دادن خود درعرصه های سیاسی ومراکزخبری ویک نیروی کارآمدبود
Comments
Post a Comment