چقدراین جملات آیت الله خمینی شبیه جمله معروف وی درهنگام بازگشت به کشوروپس ازتبعیدی 15 ساله بود وی درپاسخ به خبرنگاری که درپروازمعروف انقلاب ازآیت الله پرسید اکنون که عازم ایران هستید چه احساسی دارید؟ گفت "هیچی"
محسن رشید رییس سابق مرکزمطالعات وتحقیقات جنگ بالاتفاق ابراهیم محمدزاده ازمسئولین اسبق دفترسیاسی سپاه بودند که درایام جنگ بیشتربه گرایش چپ داخل نظام اشتهارداشتند تاراست البته منظورم نیزچپ هایی ازنوع کروبی است که گاهی دست جناح راست راازپشت می بستند پایگاه غیررسمی آنها مسجد قندی درمیدان شاهپورخیابان مهدیخانی (مهدی موش) بود که واعظ آن رامعلم اخلاقی بنام حاج آقا مجتبی تهرانی تشکیل می داد ومنصورارضی نیزنوحه خوان رسمی آن بود زمانیکه هنوزخیلی راست نشده بود!!
بچه های دفترسیاسی نیزعلاوه برانتشاربولتن ویژه سپاه که خوراک فکری پاسداران راتامین می کرد درایام عملیات هرکدام باضبط صوت وقلم ودفتری بدست کارشان ثبت وقایع ولحظات جنگ ونت برداری ازسخنان ونظرات فرماندهانی بود که دستی درآتش جنگ داشتند.
محسن رشید ازسرداران سپاهی بود که درانتخابات اخیرازمهندس موسوی حمایت می کرد وی پس ازپایان دوره اول ریاست جمهوری خاتمی ظاهرا دراعتراض به دخالت فرماندهان سپاه درسیاست واقتصاد ودرواقع درایراد به ورود سپاه به نظامی گری حرفه ای خود رابازنشسته کرد ولی همچنان نظیردیگراصلاح طلبان حکومتی ازدوران طلایی آیت الله خمینی وحاکمیت ارزشهاسخن می گوید!!
ایشان اخیرابمناسبت هفته جنگ مصاحبه های چندی داشته است که بدلیل مسئولیت وی دردفترسیاسی ونیزمرکزمطالعات وتحقیقات سپاه پاسداران حاوی اطلاعات مهمی است وبرای تاریخ ایران جداازتحلیلهای نادرست وی می تواند زوایایی ازنلشناختگی جنگ وعمق فکری نسلی ازمسئولین سپاه را به نمایش بگذارد.
مصاحبه های محسن رشید نظیربازماندگان جنگ دردیگرکشورها شامل دوبخش است قسمت اول که مربوط است به دهه اول انقلاب وجنگ ایران وعراق ودیگری که مربوط است به دوران پس ازجنگ که ازنظروی آن رادوران وداع باارزشهای دوران جنگ، میراث خواری، افزایش شکاف نسلی، افزایش شکاف طبقاتی وظهورطبقه جدید مرفه ونوکیسه وفقدان اخلاق درجامعه نامید.
درخصوص جنگ همواره چندین سوال اساسی مطرح بوده است که تاهم اکنون بدلیل تابوشدن جنگ درجمهوری اسلامی بی پاسخ مانده است محسن رشید با ملاحظاتی که دارد ونیزتعلق خاطروسرسپردگی آرمانی به رهبرانقلاب اسلامی 57 بسختی سخن می گوید بهمین دلیل نیزبه تناقض گویی های مرسوم می افتد ازیکسو مدعی غافلگیری انقلاب نوپا درشروع جنگ می شود ازیکسو می گوید حتی امام خمینی قبل ازپیروزی انقلاب جنگ راپیش بینی کرده بود؟!
ازیکسوسخنان صدام حسین دراجلاس غیرمتعهدها درکوبا درتیرماه 58 وبقدرت رسیدن همزمان وی با کودتای برعلیه حسن البکر رادرکنارعقده حقارت ناشی ازامضای قرارداد 1975 الجزایربعنوان نشانه های بروزجنگ ذکرمی کند وازسوی دیگربه بی میلی آیت الله خمینی به تایید همان قرارداد درپاسخ به درخواست بازرگان ویزدی، اشغال سفارت آمریکا، عدم ارزیابی درست توان ارتش عراق، انحلال ارتش ایران وتیرباران سران آن، آشوبهای داخلی وتشنجات سیاسی داخلی بعنوان دلایل اصلی عدم آمادگی ایران اشاره می کند؟!
محسن رشید ازیکسو به اعتراف صدام به ناچاری به امضای قرارداد الجزایروتجهیزسریع ارتش عراق توسط شوروی کمونیست وحتی فرانسه سوسیالیست پس ازآن بعنوان برنامه ونیت قبلی رژیم بعثی برای حمله به ایران اشاره می کند واینکه شاه ایران نیز متقابلا باتجهیزارتش خود به پیشرفته ترین سلاحهای آمریکایی درحال آماده شدن درمقابل عراق بوده است اما درهمانحال ازلغو معاملات وقراردادهای نظامی ایران باآمریکا، برنامه تغییرماموریت ارتش وبکارگیری آن درپروژه های عمرانی وکشاورزی آنهم درغیاب سپاه پاسداران بعنوان یک نیروی نظامی سخن می گوید؟!
وی درحالی ازنگاه های غلط راهبردی مسئولین نظام درجنگ می گوید که درمقدمه ای دیگردستورآیت الله خمینی برتشکیل بسیج 20 میلیونی رادرآذرماه 58 ناشی ازدیدگاههای استراتژیک رهبرانقلاب ازقبل ازبروزجنگ ذکرکرده بود؟!
حاکمیت دیدگاه ایدئولوژیک وایده آلیزم حاکم برجنگ بجای طرحهای واقع گرایانه وپراگماتیزمی، عدم اصلی بودن جنگ برای مقامات نظام، انزوای بین المللی کشورناشی ازگروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی درتهران وبدبینی دولت ایران به سازمان ملل تاسال 1362 ، تزریق دیدگاههای افراطی ومقدس شمردن مبارزه بانظام ساطه حاکم برجهان، عدم توان پیش بینی ابعاد وزمان جنگ، اختلاف نظربین دوبال سیاسی ونظامی جنگ، عدم تعریف مفاهیم اساسی وحدود اختیارات ومسئولیتهای مراجع زیربط ازفرماندهی کل قوا گرفته تادولت، استفاده ازچهارراهبرد1- توقف تجاوز،2- آزادسازی سرزمین های اشغالی،3- تحمیل اراده ونهایتا4- برقراری توازن قوا وبروزعمده اختلاف دوبال سیاسی ونظامی جنگ درطی راهبردسوم یعنی تحمیل اراده (که 75% دوره هشت ساله وتلفات جنگ راازآزادی خرمشهر تا قبول قطعنامه 598 دربرمی گیرد)، میزان دخالت رهبری درسیاستهای جنگی واجرای عملیات، رابطه رهبری بعنوان استراتژیست جنگ وطبقه محرومان بعنوان رکن اصلی آن و تلاش متقابل دولت ونظامیان برای دراختیارگرفتن کشوربرای حفظ آن درراستای جنگ ازمباحث مهم مطروحه درمصاحبه محسن رشید با رسانه هابوده که مادربخشهای بعدی آنهاراموردبررسی قرارخواهیم داد.
سردارمحسن رشید دربخش دیگری به هماهنگی کامل دوبال سیاسی ونظامی جنگ دررابطه باآمریکا وماجرای سفرمک فارلین مشاور امنیتی ریگان به تهران موسوم به "ایران کنترا" اشاره کرده وبااستنادبه جوابیه هاشمی آنرا نمونه ای ازقدرت مدیرییت و موفقیت رهبری درست آیت الله خمینی دراستفاده ازازاین دوبال برای عبورازبحران هاذکرمی کند.
وی درحالیکه ازهنرهای رهبری آیت الله خمینی درتجمیع همزمان مقوله های بظاهرمتضاد " انقلاب" و" نظام" یا طبقات "متوسط" و "محروم" وسازگاری "فقه" با"رای مردم" سخن می گوید تلویحا خامنه ای را(بدون ذکرنام) به نداشتن چنین کاریزمایی متهم کرده که بجای " شکوه مقدس"خمینی وناشی ازنهراسیدن ازمرگ "هیبت ناشی ازترس" را برای حفظ خودبرسپهرقدرت مدنظرقرارداده است.
وی همچنین دوران پس ازجنگ (دوران رهبری خامنه ای) رادورانی نامیده است که دیگرایثارگران درآن جایی نداشته، برخی ازمقامات برخاسته ازطبقه محروم باگذرجهشی ازطبقه متوسط به طبقه مرفه تبدیل به نوکیسه هایی شده اند که باافراط گری خودمصداق " یارب مباد که گدامعتبرشود ، گرمعتبرشود زخدا بیخبرشود" گردیده اند، وی معتقد است شکاف طبقاتی وفاصله نسلی به حد بحرانی وغیرقابل تحملی رسیده است که احتمالا انقلابی دیگرراطلب می کند،وی می گوید شهداء و قهرمانان واقعی دهه اول انقلاب وپهلوانان دنیای ورزش جای خودرابه هنرپیشه گان وورزشکاران حرفه ایی داده اند که دیگرچایی برای امثال "ناصرحجازیها" نگذاشته وفقدان ارزشها بی هویتی نسل سوم وجهارم انقلاب رادربرگرفته است .
سردارمحسن رشید برخلاف دیگران که می گویند انقلاب فرزندان خودرامی خورد مدعی است که این نظام است که بتدریج انقلاب رامی خورد. وی البته درجای دیگربلعیدن فرزندان انقلاب راتوسط انقلاب کنندگان محرومی می داند که بااستفاده ازموقعیت ومعیارها وارزشهای محرومیت خود درساختارسیاسی واجتماعی ارتقاء پیداکرده وباگرفتن سریع خوی کاخ نشینی جزو طبقه مرفه (نوکیسه) جامعه شده اند.
Comments
Post a Comment