راست ودروغ مصاحبه هیلاری کلینتون باشبکه های فارسی - بخش چهارم


دراین بخش بازتاب مصاحبه های وزیرامورخارجه آمریکا با رسانه های فارسی زیان راکه بنظرمی رسد درچارچوب استفاده ازدیپلماسی عمومی ودرواقع استفاده ازروش فشارازپایین (گفتگوبامردم ایران) وچانه زنی دربالا(برای متقاعدکردن رژیم به مذاکره وارتباط گیری) صورت گرفته است موردبررسی قرارمی دهیم

مخاطبین سخنان خانم کلینتون به چنددسته تقسیم می شوند 1- مردم عادی ایران که به بخش خاکستری جامعه مشهور بوده وبدنه اصلی جنبش راتشکیل می دهند 2- جنبش سبز(اصلاح طلبان حکومتی وغیرحکومتی)، ملیون وطرفداران براندازی رژیم 3- رژیم جمهوری اسلامی 4- جامعه آمریکایی

الف – مردم عادی ایران که هزینه اصلی مبارزات رابدوش می کشند وکمترین امکان رابرای رساندن صدای خودبه خارج دارند معتقدند که این رژیم به اتکای آمریکا ومتحدین غربی اش پابرجاست وتنها زمانی تغییررویه یا سرنگون خواهدشد که دیگرمنفعتی برای غرب نداشته باشد نگاهی به سرنوشت رژیمهای منطقه ازشاه گرفته تاقذافی شاهدی براین مدعی است

ب- گروهها وشخصیت های سیاسی که پس ازسرکوب وناتوانی درمدیریت آن اثرگذاری خودبرعرصه سیاسی ایران رااز دست داده اند عملا به چندین بخش تقسیم شده است بخشی که هنوزگرایش به حفظ حاکمیت فعلی داشته وخط قرمزهای ترسیمی ازسوی نظام را رعایت می کند وبخشی که به تدریج درحال فاصله گرفتن ازنظام است وخواستاراستفاده ازپتانسیل خارجی است وبخش ثالثی که معتقد به خطورقرمزنظام نیست ودشمن سرسخت آن است ولی دخالت بین المللی رانیزنفی می کند.

چنانچه نماد بخش اول را افرادی نظیرمصطفی کواکبیان واردشیرامیرارجمند بدانیم که مدعی اصلاح طلبی ویا سخنگویی مهندس موسوی هستند پاسخ آنها به اظهارات خانم کلینتون راباید ترجمان سیاست انزواگرانه نظام حاکم ولی درپوشش یک گروه بظاهرمخالف داخلی آن دانست.

مصطفی کواکبیان بعنوان یکی ازنمادهای اصلاح طلبی دولتی ودرموضعگیری آشکارا هماهنگ بارژیم اظهارات خانم کلینتون رادخالت درامورداخلی ایران دانسته وبه نمایندگی ازهم پالگی ها وبزعم خود اصلاح طلبان این دخالت رامحکوم می کند وباردیگربرفعالیت وتبعیت اصلاح طلبان ازقانون اساسی تاکید می کند وی می گویدملت ایران قادربه حل مشکلات خودشان بوده ونیازی به دخالت بیگانگان نیست.

اردشیرامیرارجمند نیزمی گوید:

"جنبش سبزهیچ نیازی به مداخله‌ی بیگانگان وخارجی‌ها ندارد" و" اگرصدباردیگرهم (جنبش یاسرکوب آن) تکرارشود، قطعا ویقینا ما بر“استقلال” آن تاکید می‌کنیم وفکرمی‌کنیم نقطه قوت ما، استقلال جنبش” است وبازاززبان سران این جنبش می گوید"موضع ما موضع ثابت رهبران جنبش سبزاست" وادامه می دهد : "مداخله‌ی قدرت‌های خارجی نمی‌تواند راه حل برای مسایل داخلی کشورباشد." وادعا می کند: "ملت ما ملت سرافرازی بوده که همیشه سعی کرده خودش مشکلاتش را حل کند" وبازمی گوید: “ملت ما ملتی نیست که به دولتهای دیگرنیازداشته باشد.”

مادراین نوشته درپی آن نیستیم که شباهت چنین دیدگاه وادبیاتی راکه برخی به نمایندگی ازسوی سران جنبش درحال احتضارسبز نمایندگی ارائه می کنند با دیدگاه وادبیات خامنه ای واحمدی نژاد به نمایش بگذاریم ونتایج خسارت بارآنرا برایران وتداوم عمررژیم سرکوبگروغارتگربه تصویربکشیم بلکه هدف اینست که به برخی ازایرانیان نشان بدهیم اگرمبنای سیاست آمریکا ازعدم جمایت جنبش مردم ایران رامواضع این افراد قراربدهیم بدیهی است که دولت آمریکا درعدم حمایت ازجنبش سبزذیحق بوده است ونمی توان حنبش راطلبکارآن دانست ولی اگرمنظورازجنبش مردم ایران همان جنبش حداکثری ورنگین کمانی فشرخاکستری جامعه باشد آری باید آمریکا وغرب رابخاطرعدم حمایت ازآن سرزنش نمود

بنظرنگارنده هنگامیکه خانم کلینتون می گوید "ساختارحکومت ایران گیج کننده است" باید دربرخی جاها حق رابه وی داد بالاخص وقتی طرف هیچ ارزیابی صحیحی ازجامعه تو در توی ایران نداشته ومتکی به چندکارشناس زهوار دررفته ایرانی وآمریکایی باشد ولی واقعیت اینست که این ساختاربظاهرپیچیده به اپوزیسیون این نظام هم رسوخ کرده است وشرایط راپیجیده ترمی کند زمانیکه عده ای درداخل وخارج خودرانماینده جنبش مردمی معرفی می کنند ولی می خواهند دنیا آنرا ازعینک سبزیا زوایایی ببیند که آنهادوست دارند ونه آنچه که دربطن جامعه درجریان است

اما بخش دوم طرفداران جنبش سبزواصلاح طلبان حکومتی راکه من آنهاراگروه اقلیت می نامم کسانی تشکیل می دهند که طرفدارمداخله غرب درایران برای مقابله با رژیم بوده وازآشکارسازی آنهم ابایی ندارند نماداین جریان افرادی نظیرمحسن سازگارا ومجتبی واحدی می باشند که مشخصا تاحد بدهکارکردن آمریکا بدلیل عدم دخالت درایران پیش می روند.

مجتبی واحدی که خودراسخنگو یامشاورمهدی کروبی معرفی می کند دریک ویدئوی ده دقیقه ای که بروی یوتیوب قرارداده است می گوید دولت آمریکا دوبدهکاری به جنبش سبزومردم ایران دارد اول دادن قوت قلب به رژیم درکشاکش سرکوب مردم درتابستان 2009 ازطریق پیامهای مستقیم به ایران واعلام آمادگی جهت مذاکره ودیگری عدم استفاده ازاهرمهای فشارجهت برخورد بادولتهای متحد یاداری تعامل باخود که ازطرق مختلف ازجمله فروش دستگاههای شنود وفیلترینگ حامی رژیم بودند وبطورمشخص به دولتهای آلمان وچین وروسیه اشاره می کند

دراین خصوص باید گفت متاسفانه آقای واحدی همان اشتباه دیگرفعالین جنبش سبزرامی کندو با مساوی قراردادن اهداف جنبش عمومی مردم ایران که خواستارسرنگونی رژیم ورهبری آن هستند با اهداف محدود جنبش سبز که درشعار" رای من کو" خلاصه می شود این امکان رابه امثال خانم کلیننون می دهد که باستناد مواضع امثال امیرارجمند پاسخ بدهد که آمریکا وغرب هیچ بدهکاری به ملت ایران ندارند زیراوقتی صراحتانمایندگان جنبش سبزمی گویند نه تنها نیازی به دخالت دنیا درمسائل ایران نیست بلکه هیچ کشوری ازطریق دخالت خارجی به دموکراسی نرسیده است چه دلیلی دارد که آمریکا کاسه داغترازآش بشودوخود رابه قول مجتبی واحدی تازه بدهکارهم بکند!!

مجتبی واحدی دریک مقاله دیگرتحت عنوان " پاسخ به مرثیه سرایی در قتل قذافی و رمز گشایی از دخالت یا کمک خارجی " می گوید " حقیقت آنست که برای هرملتی بسیارشیرین خواهد بود بدون هیچگونه مددخواهی ازسایرکشورها و قدرت ها ،آزادی کشورخود را به دست بیاورد اما امروزه حکومت هایی مانند رژیم کودتایی ایران، ثروت های متعلق به ملت های خویش را به پای برخی ازقدرت های فرصت طلب دردنیا می ریزند تا حامی آنها برای ادامه سرکوب آزادیخواهان باشند . درچنین شرایطی، تلاش برای همراه ساختن سایرملت ها با خواسته های آزادیخواهانه ملتهای تحت ستم و نیز قانع کردن دولت های بزرگ برای « عدم همراهی ومصالحه با دولت های سرکوبگر» نه تنها قبیح نیست بلکه گاه یک ضرورت است . درجهان کنونی ، یکی ازمهم ترین موانع برسر راه آزادی ملتها، سوء استفاده دولت های بزرگ از ضعف درونی حکومت های خودکامه و امتیاز گیری های گسترده ازآنهاست . درچنین شرایطی، هرتلاشی که دولت های بزرگ را ازهمراهی های فرصت طلبانه با حکام دیکتاتورمنصرف یا به مقابله با آنها وادار نماید درخدمت آزادسازی ملت هاست وباید محترم شمرده شود.

البته همانطوریکه گفته شد مابدنبال اثبات غلط بودن این نظریه ها یانیات واقعی نهفته درپشت صحنه صاحبان آن دراین مقاله نیستیم وگرنه بایک جمله به آقای اردشیرامیرارجمند وهمفکرانشان می گفتیم دربدترین حالت آیا ژاپن فاشیستی پس ازبمباران اتمی دموکراتیزه نشد وباپیشرفتهای اقتصادی وتکنولوژیکی به آقای عالم تبدیل نشد؟ آیا آلمان هیتلری پس از شکست خفت باربه دموکراسی دست نیافته وبه قدرت اول اقتصادی دراروپا تبدیل نشد؟ اصلا چراراه دورودرازی برویم درهمین عراق وافغانستان به قول خودتان تحت اشغال اکنون وضعیت دموکراسی وسرعت پیشرفت اقتصادی چندین برابر ایران است نگاهی به انتخابات این دوکشوربیاندازید آنها هم با مساله تقلب گسترده درانتخابات روبروبودند اما به مدد همین باصطلاح دخالت خارجی ها ونظارت بین المللی برانتخابات حتی خون ازدماغ کسی بیرون نیامد آخرچرا اینگونه ابلهانه شعری می بافید که درقافیه اش بمانید هرسخن جایی وهرنکته مکانی دارد باهمین شعارهای پوپولیستی آخوندها سه دهه کشورراازآن خودکرده وبانابودی زندگی یک ونیم میلیون انسان وچندین تریلیون دلارکشوررابه وضعیت فعلی درآورده اند. مگرمائو باکمک روسیه کمونیست ولنین به کمک آلمانها ومارشال دوگل به کمک آمریکاییها فرانسه رانجات ندادند ومگرالله آیت خمینی به کمک همین آمریکا ومتحدینش یعنی گروه 1+3 درگوادلوپ قدرت رادردست نگرفتند؟

Comments