راست ودروغ مصاحبه هیلاری کلینتون باشبکه های فارسی - بخش پنجم


بخش سوم همانطوریکه گفته شد بخشی ازاپوزیسیون بوده که دردشمنی آنهابارژیم حاکم برایران وملی گرایی آنهاشکی نیست ولی بطور کورکورانه هرگونه دخالت خارجی رامضربه حال مردم ایران می دانند البته آنهانوعا این دخالتها رادر چارجوب حمله نظامی گسترده که به تخریب زیرساختها وکشتارچند ده هزارنفری مردم می انجامد تعبیروتفسیرمی کنندوبدلیل ارتباطات خودبا احزاب وشخصیتهای چپ آمریکایی یااروپایی هرگونه دخالت آمریکا یادول غربی رانوعی تلاش امپریالیستی تلقی می کنند که یاهدف بردگی مردم کشورادنبال می کند ویا استفاده ازمنابع وذخائرنفتی را

این عده که متاسفانه دائما سوابق آمریکا درجریان دوران جنگ سرد یامک کارتیزم رابعنوان مبناگرفته یا استفاده غرب ازاستانداردهای دوگانه دربرخورد باکشورهای دیکتاتورزده منطقه رابعنوان مبنای تحلیل های خودمی گیرند به تفاوت های شگرف بین این پدیده ها توجه نداشته وبراحتی نسخه نوشته شده دربیست سال قبل رابرای مراجعان خودتجویزمی کنند درحالیکه اکنون جهان وبلوک بندی های بین قاره ای ومنطقه ای تغییرات بسیاری پیداکرده است تحلیل این افراد که گویا دولت آمریکا قصد براندازی حکومت راکرده است کاملا درنقطه مقابل نگارنده قرارداشته که مدعی است آمریکا مشروعیت نظام راپدیرفته، بدنبال سرنگونی آن نیست ومشغول پیام رسانی برای برقراری رابطه ومذاکره است

ابوالحسن بنی صدرواکبرگنجی نماد چنین تفکراتی می باشند ومطمنا اگرمرحوم عزت سحابی نیزاگرزنده بود دراین دسته قرارمی گرفت

بنی صدردریک قیاس مع الفارق که شیوه رایج روشنفکران قدیمی وبازنشسته است دریک موضعگیری که بیشترمقامات آینده رژیم را مدنظرقرار می دهد تاسرنوشت کشورا خطاب به خانم کلینتون می گوید که:

" دولت آمریکا درپی ساختن آلترناتیوهایی چون ایاد علاوی واحمدچلبی هاست"

و ادامه می دهد که تازنده است اجازه اینکاررابه آمریکانخواهدداد توگویی پست ریاست جمهوری که ازسوی آیت الله خمینی درسال 59 به ایشان داده شده است مدام العمری است وهیچکس دیگرحق اشغال آنرا بغیرازخودوی آنهم باعنوان آلترناتیو ندارد ؟!

توجه کنید که علاوی وچلبی درعراق ازعوامل شناخته شده جمهوری اسلامی قبل ازحمله آمریکا به آن کشوربوده که علیرغم گذشت 9 سال ازاشغال عراق فاقد هرگونه قدرت اجرایی درعرصه سیاسی آن کشورمی باشند حداکثرمسئولیت احمدچلبی نیزبرای مدتی کوتاه تصدی پست وزارت نفت بوده است.

وی دریک اظهارنظرعجیب دیگرازآمریکا می خواهد که بجای مداخله درایران بایادآوری بزرگی، توانایی وفرورملی ایرانیان ازمردم ایران بخواهد به پاخیزند!! والبته پاسخ خانم کلینتون هم این خواهدبود که دقیقا هدفش ازمصاحبه ومعرفی ایرانیان وکوروش کبیربعنوان پیشتازان حقوق بشروتمدن درجهان همین بوده است.

بنی صدربازهم دریک مغلطه وقیاس مع الفارق با عدم رعایت تقدم وتاخردرانقلابات لیبی وسوریه ودرخواست ازجامعه بین المللی برای حمایت ازخود درمقابل حملات نظامی ( ونه انتظامی وضدشورش رژیم های خود) ادامه می دهد: " مگربا بمب وموشک میشود تو کله کسی کرد که توآزاد بیندیش وآزادعقل باش وفرهنگ آزادی داشته باش؟ چه وقت ودرکدام تاریخ این کاری شده است؟"

بعبارتی ایشان معتقد است اگرهواپیماهای ناتو آنهم باتاخیرچندماهه ناشی ازبوروکراسی سازمان ملل واتحادیه عرب وناتو درتصویب قطعنامه ومجوزات به کمک مردم لیبی آمده اند همگی جابرانه وبرخلاف میل مردم لیبی وبرای اسارت فکری وتحمیل دموکراسی و فرهنگ آزادی بوده است ونه دعوت وتمایل خود مردم آن دیار؟!

آیا ازاین سخبف ترمی توان تحلیلی ارائه کرد وازرهبران ومقامات دولتی غرب هم خواست که به تدابیرشما عمل نمایند؟! آیا هم اکنون چنانچه ناتو به درخواست مردم سوریه درجمعه " برقراری مجدوده پروازی " نظیرلیبی راپس از6 ماه کشتار بیدریغ طلب می کنند پاسخ مثبت داده وحمایت خودراازانقلابیون سوریه اعلام کند فردا متهم به برقراری دموکراسی بابمب وموشک می شود؟

وی طبق معمول نظیریک پزشک به آمریکاتوصیه می کند که به 25 راه کاروتدبیر ارائه شده ازسوی خود که درشهریورماه 90 ارائه داده ودرحال ترجمه به انگبسی است ( توگویی آمریکا مترجم زبان فارسی ندارد یاکارشناسان آن زبان فارسی رانمی دانند) اشاره کرده خواستار عمل به آنها می شود تامشکل ایران حل شود!!

وی درحالیکه شورای انتقالی لیبی راازاین دست آلترناتیوهای دست سازغرب وبرای تامین منافع آن معرفی می کند دریک اظهارنظر متناقض به ضررخویش به درخواست آن شورا برای تمدید ماموریت نیروهای ناتو اشاره می کند ولی هیچ اشاره ای به رد درخواست فوق توسط سازمان ملل ودولتهای باصطلاح غربی ذینفع نمی کند.

بنی صدر برای اثبات دروغگویی خانم کلینتون به عدم حمایت آمریکا وغرب ازمیرحسین موسوی وجنبش سبزاشاره کرده ومی گوید درهمان موقع مواضع آقای اوباما راتشریح کرده وآنهاگفته اند اولا معلوم نیست که فرقی بین موسوی واحمدی نژاد باشد ودیگرآنکه مقامات دولت آمریکا معتقدبودند جنبش سبزبه جایی نمی رسد

بنی صدردرادبیات بعاریت گرفته شده ازنظام اسلامی حاکم برایران خطاب به رهبران آمریکا می گوید:

" ایران نظیرجاهای دیگرنیست زیرا همواره استقلال همواره آزادی اصول راهنمای جنبشهای ایرانی بوده است. پس این فکررا ازکله خود به درکنید. آقای اوباما، خانم کلینتون وجمهوریخواهان آمریکا این فکررا ازکله بدرکنید. شما دیگرآن ابر قدرتی که بتوانید به تنهائی برجهان حکومت کنید، نیستید. فعلا ازلحاط اقتصادی دست نشانده چین وژاپن وکشورهای نفت خیزهم شده اید. لطف فرموده سرجای خود بنشید وبگذارید که ملتها خود خویشتن را آزاد کنند."

بنی صدردربخش نهایی سخنان خود خواستارلغوتحریمها شده وبا نادیده گرفتن حمایت جهان آزاد ازمبارزات مردم تونس ومصرمدعی می شود پیروزی دراین کشورهابدلیل عدم دخالت خارجی ها درآن بوده است وشبیه خامنه ای که جنبش مردم سوریه را جدا ازجنبش های عربی وآنرا ساخته وپرداخته آمریکا واسرائیل می داند رژیم های عربی راکه بدون حمله نظامی ناتو سرنگون شده اند اصیل می داند ولی لیبی رامستثنی می کند درحالیکه هیچ تفاوتی درماهیت این انقلابات نیست وتنهاتفاوت رفتارحاکمان باشهروندان خوداست که دربهترین حالت شبیه تونس ودربرترین حالت شبیه سوریه می شود

اکبرگنجی اما بدلیل تعلقی که به نسل دومی ها (با فرض درگیری 4 نسل درانقلاب) داشته وفرآیندی راکه درایران وخارج طی کرده است شاید لازم باشد بیشتربه موضعگیرهای وی توجه شود

وی طی سه مقاله گوناگون تحت عناوین " لیبیائیزه کردن ایران" و"حقوق بشریاپیاده نظام آمریکا" و" بیایید، می‌آییم ورژیم سرنگون می‌کنیم" ازهمان موضع روشنفکری سنتی یا چپ گرایی آنهم درقرن بیست ویکم واردماجرای مصاحبه کلینتون بارسانه های فارسی زبان میشود

گرچه عناوین مقالات فوق نشان ازمواضع وی دراین خصوص می دهد ولی برای روشن شدن افکارعمومی پرداختن به برخی ازموارد مطروحه دراین سه مقاله ضروری است بالاخص ازآنجهت که جوانان راباریشه های فکری این افراد آشنا می نماید

گنجی دراولین مقاله خود با اعلام اینکه ماجرای لیبی نه " انقلاب مردمی" بود ونه " دخالت بشردوستانه" به مصاف نظریه جدید در آزادسازی ملتها می رود ودراین راه تاآنجامی رود که حتی ازرژیم ایران که متحد لیبی طی سه دهه بوده است نیزفراترمی رود درحالیکه رهبران ورادیوتلویزیون ایران شورشیان لیبی را که توسط نیروهای آمریکایی وناتو حمایت می شدند " انقلابیون" می خوانند اکبرگنجی آنهاراانقلابی نمی داند وبه قولی مصداق این مثال می شود که " شاه می بخشد ولی شیخ علی خان (یاوزیر) نمی بخشد"

وی سرنگونی رژیم قذافی رابعنوان هدفی مقدس می شناسد که توسط وسیله ای نامشروع تحقق پیدا کرده است وازآنجاییکه این امرمی تواندمصداق " هدف وسیله راتوجیه می کند" ماکیاول باشد تلویحا بامقایسه آن با هدف سرنگونی رژیم ایران بااستفاده ازامکانات دولت عراق توسط مجاهدین خلق نهایتا نتیجه می گیرد که این امرنوعی وحدت باابلیس برای تصرف قدرت (توسط چه کسی کودتاگرانی چون سرهنگ قذافی یا مردم بیدفاع لیبی مهم نیست) بوده واز مشروعیت ووجاهت لازم برخوردارنیست !!

گنجی درفرازی دیگربدون درنظرگرفتن شرایط جدید حاکم برجهان، معاهدات بین المللی وعرفی، ماهیت رژیم ها وپیشرفت گسترده حقوق بشرمدعی می شود درخواست کمک ازآمریکا ودول غربی ( ونه سازمان ملل یا پیمانهای منطقه ای چون اتحادیه عرب، کنفرانس اسلامی و...) تخطی ازآرمانها سنت هایی است که زمانی محترم شمرده می شد ولی توضیح نمی دهد آیا روانه کردن سازمان سافته لشکرهای زرهی ومکانیزه واستفاده ازتوپخانه وهلی کوپتروهواپیما درکشتن مردم یک کشورتوسط دولت خودش سنت وآرمانخواهی بوده است آنهم رژیمی که نزدیک به 50 سال است تحت عنوان مبارزه بااسرائیل وقرارداشتن درخط مقدم حداقل یک تریلیون دلارازایران وسایردول عربی پول گرفته وعلیرغم تجهیزخودبه پیشرفته ترین سلاحها حتی یک فشنگ نیزبه اسرائیل شلیک نکرده است

اکبرگنجی درمقاله خود بااستناد به چندین اتفاق همزمان که درهفته های اخیردررابطه باایران رخ داده است ( گزارش جدید مربوط به برنامه اتمی ایران واحتمال تحریم بانک مرکزی / گزارش احمدشهید درخصوص نقض حقوق بشر/ داستان ترورسفیرعربستان وشکایات آمریکا وسعودی به شورای امنیت/ زمزمه تشکیل جبهه واحد دراپوزیسیون) نتیجه می گیرد که احتمالا طرحی مشابه حمله غرب به لیبی درجریان است که دریک مقایسه می تواند به تلفات نیم میلیونی ایرانیان بیانجامد!!

کمی دقت دراین مقدمه چینی ها دقیقا نشان ازبرنامه ای می کند که نگارنده آنرا " غرب هراسی" می نامم ودرواقع کپی برداری معکوس ازبرنامه ای می شود که رژیم ایران آنرا " اسلام هراسی" یا "ایران هراسی" نام نهاده است یعنی سیاستی که هرگونه هرگونه فعالیت مشروع ودرخواست کمک ازسازمانهای بین المللی مستقردرغرب رانوعی مشارکت درعملیات جنگی برعلیه ایران قلمدادمی کند. بدیهی است باچنین تحلیلی آنهم ازسوی فردی چون اکبرگنجی که ظاهرا درصف اول مخالفان رژیم است سران جنبش سبزواصلاح طلبانی که با تحمیل یکصد کشته، خیابانها رابه عوامل رژیم سپرده وبه کنج خانه ها وفضای نیمه جان سایبری پناه برده اند فکراستفاده ازنهادها و سازمانهای بین المللی رابرای خروج ازوضعیت فعلی هم نخواهند کرد

گنجی دربخشی دیگرازهمین مقاله می گوید: " گروهی به اصطلاح "حصری منطقی" می سازند وهمگان را درسردو راهی انتخاب رژیم یا دول غربی قرارمی دهند. اما نخواستن حکومت ایران به معنای همکاری با متجاوزان خارجی نیست" وادامه می دهد : "می توان مخالف حکومت ایران ومخالف تهاجم نظامی دول خارجی به ایران بود وبا هیچ یک ازطرفین همکاری نکرد"

دراین خصوص باید گفت ولی نوشته های شمابیطرفی شمارادراین منقشه نه تنهانمی رساند بلکه کاسه داعترازآش شده اید زیرا مواضع اعلام شده خانم کلینوتن بیشترازموضع سازش بارژیم وپیام آشتی بارهبران آن است تا براندازی آن آنهم ازنوع نظامی!! وظاهرا دراین اعلام مواشع ایتقدرعجله داشته اید که " گزنکرده پاره کرده اید "

Comments