دلقکی بنام سید محمدخاتمی – بخش سوم وپایانی


"http://www.youtube.com/embed/fIVzMZx7uOk

برروی لینک بالاکلیک کنید تامواضع صریح خاتمی درخصوص نظام سیاسی ایران وسیاستهای آن رابه چشم حودببینید


آقای خاتمی نیزنظیرسایرآخوندهامعتقد است که خداوند متعال که میلیاردها کهکشان راآفریده است 1400 سال قبل به امام علی (ع) جهت اداره چهارتاعرب پابرهنه سوسمارخورآنهم درکوفه عراق ولایت بخشیده است ولی وی آنقدردموکرات بوده است که گفته است بااینکه خدامرابرشماولایت داده تازمانیکه رضایت ورای شما رانداشته باشم برشماحکومت نخواهم کرد

" ماهم معتقدیم که شایستگی او برای ‏ولایت ازطرف خدا تعیین شده و این رای مردم نیست که به او شایستگی می دهد ‏ولی امیرالمونین می گوید اگررای ورضایت مردم نباشد با اینکه شایستگی آن را ‏دارم حکومت را قبول نمی کنم حکومت باید مبتنی بررای مردم باشد"

بعبارتی باهمین عبارت ابتدا رندانه بحث ولایت فقیه راوصل می کند به ولایتی که خداوند به بنی بشری بنام علی داده است وسپس تنها مشکل را رای مردم ذکرمی کند که آنهم براحتی قابل تفسیرو تحصیل ازطریق زور، تطمیع و تقلب است وکسی نیست بوی بگوید سخن ازولایت درقرن بیست ویکم مثل اینست که مثلا بخواهیم درعصرحاضردستگاهی بسازیم که شاش شترراپاستوریزه کرده وباحذف نام آن بعنوان نوشیدنی به ملت بدهیم

خاتمی باادعای اینکه امروزدوقرائت ازاسلام درجهان وجوددارد (قرائت مردم سالارانه وقرائت استبدادی) اصلاح طلبان رادرزمره گروه اول آورده که دارای "اختلاف بنیادین" باگروه دوم است ودرخصوص نظام سیاسی جمهوری اسلامی که پس ازسی وجهارسال معلوم شده است پوستینی وارونه ویک دروغ بزرگ بیش نبوده است می گوید:

" اینکه ما افتخار داریم جمهوری اسلامی مطرح شده است اولاجمهوری مطرح ‏شدنش مسئله مهم است ثانیا اسلامی مطرح شدن یقینا به این معنی است که ‏اسلام سازگاربا جمهوریت ودموکراسی است.‏"

خاتمی باعلم به اینکه کشوراززمان روی کارآمدن آخوندها(وبالاخص خامنه ای) روزی نبوده است که به سوی تحکیم و تثبیت دیکتاتوری پیش نرفته باشد وآخرین آن نیزسخنان صریح خامنه ای درکرمانشاه بوده است واینکه سازماندهی محرمانه این امرازطریق تشکیل هیاتی حقوقدان ازسوی وی برای تغییرنظام جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی ازماههاقبل( احتمالا پس ازبروزعلائم اختلاف احمدی نژاد باوی) صورت گرفته است درصدد توجبه اهداف شیطانی خامنه ای برمی آید وبه مخاطبین خودمی گوید:

" بحث پارلمانی یا ریاستی که مطرح می شود (مهم نیست کدام) اصل این است که آیا مردم سالاری ‏هست یا نه؟ اگرباشد شکل آن مشکل ندارد ولی اگرنباشد هرکدام ممکن است ‏مشکل داشته باشد دغدغه باید این باشد که چقدررای مردم موثر است؟ چقدرمردم ‏میتوانند اظهارنظرکنند؟چقدراظهارنظرورأی آنها تاثیرگذاردرسرنوشت جامعه ‏است و..."

آیا همین اظهارنظرایشان درحساسیت زدایی نسبت به نظام سیاسی کشورکه حتی مغایربا مواضع هم مساکانی چون هاشمی رفسنجانی است کافی نیست که وی را ملیجکی دردست خامنه ای بخوانیم. هاشمی دراین خصوص طبق معمول بااینکه شاهد همراهی باندخامنه ای ازجمله علی لاریجانی رییس مجلس باوی است رندانه نظر خودرا اززبان رهبری چنین بیان می کند

" رهبری این موضوع را به آینده ای دورکه ممکن است قابل بررسی باشد، محول کردند. چون تحقق محتمل این کارمستلزم تغییردرقانون اساسی آن هم با سازوکارخود آن وتغییردرجمهوریت نظام است، درغیراین صورت تضعیف بخش جمهوریت نظام خلاف قانون اساسی است وقدرت انتخاب مردم رامحدود ومحصورمی نماید که قطعا این مهم مدنظررهبری نبوده است".

خاتمی نهایتا نیزدرپایان این بحث فقط دلش برای انقلاب ونظام می سوزد که چرا باخواستها وآرمانهای مردم فاصله گرفته بطوریکه جنبش های منطقه نیزبه بعد اسلامی انقلاب توجه نمی کنند وبگونه ای سخن می راند که انگار نظام دربعد مردمی و جمهوری اش موفق بوده است؟ً! به سخنان وی بنگرید:

" برای من تاثرآوراست که انقلاب ما که جمهوری اسلامی را مطرح کرد که همه این ‏خواستهای تاریخی مردم را باید برآورده کند بعلاوه ارزشهای الهی اخلاق؛عدالت ‏ونظایراینهاحالا دردرون خودمان با این آرمانها فاصله می بینیم و در بیرون هم ‏حرکتهای جهان اسلام کمتربه وجه اسلامی نظام مورد نظرش اهتمام دارد.‏"

خاتمی اگردم ازانتخابات می زند نه آنکه به دموکراسی والزامات آن مقید باشد بلکه ازآنجهت که مردم اگردرجمهوری اسلامی انتخابات آزاد وسالم ورقابتی ( البته بین خودیها ) بینند به اسلام وانقلاب دلبستگی پیدامی کنند یعنی بازهم همان گربه مرتضی علی که دنبال اسلامی است که درحکومت واردشود منتهی شکلش جمهوری باشد ولی محتوایش دیکتاتوری بطوریکه بتوان دردنیا آنرا " قرائت رحمانی بجای استبدادی ازدین درحکومت" قلمداد کرد ولابد الگویش هم حکومت ترکیه است که شب وروز دم ازدنموکراسی می زند ولی روزی نیست که کردها رادرکشورخود وعراق بمباران نکرده مردم رابه سوی احکام فناتیک اسلام نخواندوی می گوید:

" اگرازانتخابات دفاع می کنیم ازهمان اسلامی دفاع می کنیم که مردم ما درانقلاب ‏به آن دلبسته بودند ورای دادند وکاررا انجام دادند وبه همین دلیل انتخابات برای ‏ما مهم است.انتخابات ملک طلق هیچکس نیست حق یکایک افرد ایران است. اگر انتخابات آزاد وسالم ورقابتی برگزارشود همه با کمال میل درآن شرکت می کنند. ‏اصلا وظیفه ماست حق همه ماست و وظیفه ملی ودینی ماشرکت درانتخابات ‏است.کسی که دل بسته به انقلاب وایران است هیچگاه باتحریم انتخابات موافق ‏نیست. اما شرکت درانتخابات شرایط خاص خود را دارد".

آقای خاتمی ظاهرافراموش کرده اند که قبل ازانتخابات خرداد88 با موسوی وکروبی هم قسم شده بودند که ازتقلب درانتخابات جلوگیری کنند واکنون بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به انتخابات سرتاپاتقلب گذشته یا همقطاران زندانی خودیعنی موسوی وکروبی وهمسرانشان بکند ازموضع یک روشنفکری که گویی درکافه های سویس نشسته وهمزمان طرفدارنظام است سخن می گوید

درمجموع آنچه که ازمحتوای کلام خاتمی وعملکرد وی طی 14 سال گذشته که زیرزره بین قرارگرفته است مشاهده می شود پوشاندن روکشی ابریشمی برچماقی است که دردست خامنه ای ودیگرجلادان رژیم است تابنام دین مردم رابه مسلخ ببرند. وی ظاهرافراموش کرده که دین واسلام تحت پوشش های مختلف صدها سال است که براسب قدرت سوارشده ودستاورد آن هیچ چیزجزخرابی؛ جنگ، کشتاروخفقان هیچ نبوده است وشکست نظام جمهوری اسلامی درارائه هرگونه برنامه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی طی 35 سال شاهدی براین مدعاست وآزموده رادوباره آزمودن خطاست .

Comments