جیمزدابینزمدیراین موسسه تحقیقات دفاعی وامنیت بین المللی که زمانی ازمدیران وزارت خارجه آمریکا بوده است اخیراطی مقاله ای ضمن اعلام نتیجه معکوس تهدید به اقدام نظامی برعلیه ایران ادعا کرده که حمله به ایران تنهاموجبات افزایش قدرت رژیم رافراهم خواهد آورد.
وی باشاره به دخالتهای دولت ایران درکشورهای خاورمیانه که ظاهرا بدون حمله نظامی وباتقویت گروههای وابسته به خود انجام می گیرد نتیجه می گیردحتی حمله نظامی به ایران وازبین بردن توان دفاعی ایران کمکی به کاهش نفوذ دراین کشورها نمی کند وحتی اسرائیل نیزبیش ازانکه نکران حمله نظامی ازسوی ایران باید ازسوی گروههای وابسته به ایران یعنی حزب الله وحماس احساس ناامنی می کند.
وی درحالی که به گفته های مقامات آمریکایی استناد می کند که حمله به تاسیسات اتمی ایران برنامه ایران برای رسیدن به سلاح اتمی را ازبین نبرده وتنها آنرا یکی دوسال به عقب می اندازد درعین حال ازغرب می خواهد که درقبال ایران یکی دوسال دیگرصیروتحمل داشته باشند تامقامات جمهوری اسلامی به یرعقل بیایند وببیند که تلاشهای اتمی آنهاتنها به انزواوآسیب پذیری حاکمیت می انجامد وی می گوید:
"حداکثرتا یک یا دوسال آینده دولتمردان ایران باید متقاعد شوند که ساخت، آزمایش واستقرارتسلیحات هستهای، مشابه با کره شمالی، فقط موجب افزایش انزوای بینالمللی، کاهش نفوذ ودرنهایت افزایش آسیبپذیری رژیم دربرابرتغییرات داخلی خواهد شد. تهدید به اقدام نظامی و حتی اجرای آن فقط اثرمعکوس خواهد داشت یعنی: کاهش انزوای جمهوری اسلامی ایران، افزایش نفوذ تهران وبهبود انسجام داخلی وتحکیم اراده برای ساخت واستقرارتسلیحات داخلی تا حد امکان."
بادقت درتوصیه فوق کاملا مشاهده می شود که هدف اصلی خریدن یک یادوسال زمان برای رسیدن ایران به نقطه بازگشت ناپذیرو دستیابی به سلاح اتمی می باشد که درآن صورت دیگرعملا دنیا مجبوربه پذیرش ایران اتمی می شودبعبارتی باتوجه به وضعیت بیماری خامنه ای و اوضاع نابسامان داخلی ایران مدیرموسسه فوق به بهانه اینکه حتی نابودی تاسیسات مربوط به ساخت سلاح اتمی حداکثر می تواند دوسال درکاروقفه ایجاد کند درصدد متقاعد کردن مخاطبین خود به دادن فرصت به رژیم برای عبورازبحرانی ترین پریود زمانی خود می باشد وپس ازآن حتی بامرگ خامنه ای جانشین وی براحتی می تواند کشوررابرای دههاسال اداره کند.
جالب اینکه مدیرموسسه "رند" برای اثبات ادعای خود برناکامی حمله نظامی به ایران حقایق وواقعیات محرزرا نادیده گرفته واحتمالاتی رابه بعنوان فرض اثبات شده جایگزین می کند بعنوان مثال وی هیچ اشاره ای به برقراری بالانس قدرت وثبات درخلیچ فارس باتعدیل وحشت کنونی نمی کند ولی ادعا می کند که ائتلاف جهانی فعلی برعلیه برنامه اتمی ایران ازهم خواهد پاشید
بادربخش دیگری بدون اشاره به رفع یاکاهش جدی خطراتمی شدن منطقه وتوقف مسابقه فعلی بین ایران، عربستان، امارات وترکیه جهت دستیبابی به سلاح اتمی به احتمال زیرزمینی شدن فعالیتهای ایران وحتی افزایش انگیزه کمک به ایران جهت کسب سلاح اتمی در این خصوص استناد می کند که دراین مورد نیزقربانی کردن حقایق وواقعیت های منطقه به پای احتمال کاملا مشخص است.
دربخش دیگری علیرغم اینکه هم طرفداران وهم مخالفان رژیم براین امرواقف هستند که باحمله نظامی وازبین بردن بخشی ازتوان امنیتی و نظامی آن حداقل نقش آن درمنطقه ازطریق قطع کمکها به گروههای تروریستی حامی نظیرحزب الله و حماس کاهش می یابد که هم اکنون سایه مداخله درسوریه بخوبی آ ن رانشان می دهد ولی مدیرموسسه "رند" مدعی است حمله به ایران موجبات تقویت گروهها ورژیم های هم پیمان وی رافراهم خواهدآورد؟!
اما نگاهی به گزارش قبلی همین موسسه تحت عنوان " آینده ایران اتمی" که درابتدای سال جاری منتشرگردیده است نیزخالی ازلطف نمی باشد وبیانگربی اعتباری تحلیل های این مرکزمی باشد که برمحوریت حفظ وایجاد رابطه با رژیم حتی با دستیابی به سلاح اتمی صورت می گیرد وعملا حقایق وواقعیتهای موجودرابه زیرپامی گذارد.
گزارش مذکورکه به سفارش معاونت بازدارندگی استراتژیک وهماهنگی اتمی نیروی هوایی تهیه وتنظیم گردیده است حاوی نکاتی است که بدلیل پارادوکس های موجود درآن ونیزبرخی نکات متضاد با گزارش اخیرهمین موسسه نشان می دهد که اینگونه مراکزوباصطلاح اتاق فکرها تاچه اندازه می توانند دربهم ریختگی استراتژیک سیاستهای آمریکا درقبال ایران موثرباشند خسارات این نوع گزارشات زمانی مضاعف می شود که درنقطه مقابل نیزرژیمی برقراراست که حرکات آن تایع هیج پیش بینی ومعادله خطی وحتی محاسبه سود-زیان بنفع رژیم برخوردارنبوده وازحداقل مدلهای ارائه شده درمراکزآکادمیک نیزبدلیل بافت غیرمتجانس آخوندی پیروی نمی کند
موسسه رند گزارش خود رادرسرفصل خود چنین تعریف می کند:
" هدف ازاين مطالعه معرفي وتبيين اين گزينهها، توصيف ملاحظات پيچيده واساسي، ارزيابي اثربخشي بالقوه آنها و همچنين مشخص كردن مواقعي است كه نيازبه مبادله خواهد بود. با فرض اين كه نيروي هوايي آمريكا مأمورانجام عمليات نظامي مرتبط با اين گزينهها خواهد بود."
جالب اینکه درخاتمه همان فصل اول گزارش خود آب پاکی بروی دست پیمانکارخودیعنی معاونت بازدارندگی استراتژیکی واتمی نیروی هوایی آمریکاریخته می گوید:
" اين پژوهش امكاني براي شناخت موقعيتهايي درآينده فراهم كرد كه نيازمند گزينههاي سياسي ويا راهحلهاي جايگزين آمريكا دربرخورد با برنامه هستهاي ايران است؛ اماهيچ رويكرد يا تصميم پيشنهادي درآن مطرح نشده است." !!
موسسه تحقيقاتي رند متن پژوهش خودراباامری آغازمی کند که خود 8 سال است درجریان می باشد. گزارش می گوید:
" آمريكا بايد درقبال پيشرفتهاي هستهاي اخيرايران، گزينههاي منصرف ساختن اين كشورازدستيابي به سلاح هستهاي و اطمينانبخشي به شركاي سياسي منطقه را بيشترمدنظرداشته باشد."
درادامه بااتخاذ فرضیات احمقانه ای نظیرمنطقی بودن پروسه تصمیم گیری دررهبران ایران می گوید:
البته فرض را براين گرفتهايم كه مقامات ايران سعي دراتخاذ تصميماتي منطقي دارند وپيش ازهرتصميم مربوط به سياست خارجي پيامدها ومنافع آن راميسنجند.احتمال تغييراهدافي كه شوراي امنيت ملي ايران دنبال ميكند (بقای نظام،حفظ كشور وگسترش نفوذ منطقهاي) نميرود.بنابراين چالشی كه آمريكا اكنون با آن رو به روست اين است كه چطوربرمحاسبات مقامات ايران براي نيل به اين اهداف تأثيربگذارد.
گردانندگان مرکزتحقیقاتی "رند" سپس استراتژی منصرف کردن ایران رابدین شرح تعریف می کنند:
" اين راهبرد دوبخش عمده دارد كه هم ميتوان هربخش را به شكل منفرد وهم هردوبخش را به شكل همزمان مورد استفاده قرارداد: بخش اول تذكرهزينهها وپيامدهاي ممكن اقدامات ايران است وديگري انگيزه بخشي براي عمل نكردن به برنامه هسته اي."
سپس ادامه می دهد:
"سياستهايی كه برای بخش اول درپيش گرفته ميشود عبارت است ازفشاربه ايران برای پرداخت بهای اين عمل خود كه ميی تواند به شكل تحريمهای اقتصادی باشد، يا اينكه اين كشوررا ازدستاوردهاي خاصی محروم كنيم كه می تواند به شكل فشارنظامی روی آن باشد. بخش دوم شامل پيشنهادات سودآورومشوق برای منصرف شدن است كه شامل سياستهايی از قبيل به رسميت شناختن مشروعيت نظام، كاهش تحريمهای اقتصادی وكم كردن فشارنظامی است."
بادقت درمواردبالاکاملا درمیابیم که این پژوهش هیچ مطلب جدیدی به آنچه که تاکنون درسیاستهای آمریکا دیده شده است یعنی ازدیپلماسی قایق های توپدارگرفته تا سیاست چماق وهویج یا پلیس خوب، پلیس بد وقورباغه درقابلمه داغ همه روشها امتحان گردیده اند تنها روشی که آمریکا آنراامتحان نکرده واتقاقا ایران ازهمان روش استفاده می کند سیاست "چیکن گیم " یاهمان جنگ "شاهین با کبوتر" است که به سیاست " بهمن زایی" نیزمعروف است دراین روش می بینید که وقتی احمدی نژاد توسط خامنه ای به قدرت می رسد بقول خود فرمان وترمزماشین راکنده وآنرا همچون قطاری بدون ترمزمی نامید که راهی برای انحراف یاتوقف آن ازمسیرتعیین شده برای ان وجودندارد ودرواقع دیگراین طرف مقابل است که باید یانقش شاهین رابازی کند وبرآن فرود آید ویا درنقش کبوترخودرادراختیارشاهین قراردهد متاسفانه تاهم اکنون دراین بازی جامعه جهانی نقش کبوتررابازی کرده است واجازه داده است که آن گلوله برفی قابل مهاردرزمان خاتمی تبدیل به بهمنی بشود که می رود تابرسرجامعه جهانی خراب شود.
ادامه دارد
Comments
Post a Comment