اما در خصوص سازمان مجاهدین که با یک ایده وعقیده اثبات نشده و با 5 دهه سابقه مبارزه که کمترین ان اعدام دههاهزارتن ازاعضا وهواداران آنهم ازطریق آماج همزمان هرسه مکتب فوق ودولتهای ملهم ازآنها یعنی شرق وغرب وایران وعراق بوده وحتی یک ریال هم ازهیج منبع خارجی دریافت نکرده است باید این شانس راداشته باشد که باتلاش جهت کسب قدرت سیاسی مدل اداره جامعه ودولت دلخواه موردنظرخودراارائه دهد مگرملت ایران همین شانس رابه سلطنت طلبها، ملییون، مذهبی ها ( اعم ازنهضت آزادی، حزب جمهوری واصلاح طلبان واقتدارگریان) آنهم بابرخورداری ازرانت شاهان وشیوخ ندادند اکنون چه اشکالی دارد که ملت ایران بخواهد این شانس رابه سازمانی باکسانی بدهد که توانسته اند بامدیریت درست یاغلط خود پنجاه سال دراین دنیای پرتلاطم وتحت شدیدترین ضربات خود راحفظ نمایند ضرباتی که هریک برای ازپاانداختن رژیم مستقرکافی بوده ونمونه های آنرادرمنطقه می بینیم لذا به آقای گنجی عرض می شود که مابسیارمشتاق به عمل به توصیه ایشان وعبرت گیری ازسرنوشت مجاهدین ودیگران می باشیم
اکبرگنجی دربخشی دیگرازنوشته اش بازهم بطورمجزا ازجاسوسی که خودمستلزم خیانت است "خیانت به وطن ومردم " را بعنوان یک ویژگی کسانی می داند که دخالت بشردوستانه (ببخشید حمله نظامی) راتشویق وتوجیه می نمایند وجالب اینکه وی بازهم بین گروهها سیاسی، مردم وعملکرد رژیم بعنوان میزبان یا عامل موثردرمداخله بشردوستانه تفاوتی قائل نمی شود .وی علاوه برمورد کشور لیبی به مواردی نظیرافغانستان وعراق ودعوت افرادی احمدچلبی وکنعان مکیه ازدول خارجی وآمریکابه مداخله درانکشورپرداخته وبافرض گرفتن صحت ادعای خود مجاهدین خلق رانیزباتشبیه به آنان خائن تلقی می کند به جمله ایشان درخصوص تعریف خیانت توجه کنید:
"هیچ کشوری دردنیا نمی پذیرد که شهروندانش با دولت متجاوزخارجی همراه شوند ونام آنرا دخالت بشردوستانه بگذارند. درهمه کشورهاخصوصاً دموکراسی ها این عمل را "خیانت" به شمارمی آورند."
بااین تعریف گنجی اکنون دراقصی نقاط جهان ازافغانستان، عراق، لیبی ودرآینده نزدیک سوریه که مردم وانقلابیون رژیم های دیکتاتورووابسته را به کمک جامعه جهانی درچارجوب "دخالت بشردوستانه" یا "منطقه ممنوعه پروازی" ویا " امکان دسترسی به سلاحهای اتمی" وبراساس مصوبات سازمان ملل سرنگون کرده اند خائنین برسرکارآمده اند که قاعدتا بجای اینکه نماینده ملت خودباشند جاسوس امپریالیزم می باشند وجالب اینکه حتی مخالفین دولتهای غربی ازجمله رهبران ایران نیزاین جاسوسان وخائنین !! راانقلابی ونماینده واقعی مردم قلمداد کرده وحتی برای برخی ازآنهانظیراحمدشاه مسعود اسطوره سازی می کند لازم به توضیح نیست که رهبران جدید عراق پس ازسرنگونی صدام حسین که بعنوان کنگره معارضین درلندن وواشنگتن برسمیت شناخته شدند وطیفی وسیع ازآیت الله حکیم گرفته تاوفیق السامرایی واحمدچلبی رادربرمی گرفت همگی حی وحاضردولت جدید راتحویل گرفته واکنون بعنوان کاندیداها ونمایندگان قانونی مردم (ونه جاسوس وخائن) دریک نظام دموکراتیک شناخته می شوند.
امادرخصوص خیانت مجاهدین که قاعدتا رهبران انهاباید به اکبرگنجی پاسخی درخوربدهند فقط به این بسنده می کنم که سابقه هیچ گروه ودولت چپ گرایی درتاریخ سیاسی جهان به آنچه که آنرا مبارزه با امپریالیزم ودیکناتوری می نامید نمی رسد ونسل حاضراگرهیج حافظه ومطالعه تاریخی دراین خصوص نداشته باشد همینکه شاهد قرارگرفتن 30 ساله مجاهدین درلیست سیاه رژیم اخوندی حاکم برایران وهمزمان دولت آمریکا وکشورهای اروپایی متحد آنست خودگویای همه چیزاست ایکاش کسانی این ادعا را برعلیه مجاهدین مطرح می کردند که نه بخش عمده عمرخودراصرف تثبیت رژیم خونخوارخمینی وسپاه جنایتکارآن کرده وهم اکنون ازحمایتهای آمریکا، دول غربی وعربی وبالاخص شخصیتهای نومحافظه کاری چون جورج بوش برخوردارند.
ایکاش اکبرگنجی که اینقدرنسبت به خیانت به هموطنان خود، خدمت به امپریالیزم، مبارزه با دیکتاتورهایی چون سلطان علی خامنه ای ودنبالجه اش نوری المالکی ونیزدفاع ازحقوق بشرحساس است امضای خودرادرپای بیانیه ای نمی گذشت که بخش عمده آن 37 نفرهمان عریضه نویسان به دولت امپریالیزم آمریکا!! بودند که خواستارحفظ مجاهدین درلیست سیاه آن ودادن مجوزکشتاری مشابه تابستان 67 برای 3500 جوان ایرانی بیدفاع ساکن "شهراشرف" به نوری المالکی شدند.
ایکاش آقای گنجی وهمفکرانش که ازوابستگی به امپرالیزم وقرارگرفتن درکناررژیم های مرتجع عربی هراس دارند یک توجهی هم به این مساله می کردند که مجاهدین به گفته موافقین ومخالفین خود تنهاگروهی سیاسی هستند که هیچگاه ازکمکهای مالی امریکااستفاده نکرده اند واین درحالی است که این هریک ازاین آقایان مخالفین راتکان بدهی یک میلیون دلارازجیبش بیرون می ریزد وپادوهای آنهاچون مازیاربهاری وحمید دباشی برای کارهای سفارشی خود چه درایران وچه درآمریکا ازصاحب کارهای خود وشیوخ قطری برای موضعگیری وتهیه برنامه برعلیه مجاهدین هزاران دلاردریافت می کردند شیوخی که سرمدارحملات به لیبی واکنون سوریه شده وجنگنده های آنها اثری ازشهرهای سرت وبنی ولید نگذاشته است.
دوستانی که بهرمناسبتی ازحمله مطرح کردن خود امضایشان را پای هربیانیه ای وحتی دوبیانیه بامحتوای متضاد باهم می گذراند ومدعی مبارزه با استنانداردهای دوگانه هستند باید به این پرسش هاچه درزمینه مبارزه امپریالیزم وارتجاع وحرمت اخذ کمکهای مالی وچه درعرصه مبارزه برای ایجاد حکومتی دموکراتیک وضداستبدادی ودفاع ازحقوق بشرپاسخ های سازگاربا معیارهای آن پاسخ داده وتضاد مواضع با عملکرد خودرابرای مردم جویای حقیقت توضیح بدهند.
گنجی دربخش دیگری ازنوشته خود درخصوص تلفات وخسارات ناشی ازتهاجم نظامی احتمالی به ایران بعنوان یکی ازدلایل نفی دخالت بشردوستانه میزان آن را" صدها هزارکشته " براورد کرده که باتوجه به رقم درج شده درمکتوب حمید دباشی (25 درهزاریا حدود 2 میلیون نفر، دقیقا 280/947/1 نفر) بیانگرمشارکت آنان در استراتژی "دخالت بشردوستانه" هراسی می باشد وی می گوید:
" (ما) به طورمطلق با تهاجم نظامی به ایران تحت هرعنوان مخالف هستیم. اپوزیسیون مدافع دخالت بشردوستانه درایران به شرط وقوع قتل عام باید روشن سازد که تهاجم نظامی به ایران چه تعداد تلفات انسانی برجای خواهد نهاد؟ آیا اگردخالت بشردوستانه ده ها یا صدهاهزارکشته برجای نهاد، بازهم ازآن دفاع می کنید؟
گنجی وهمفکرانش درحالیکه دریک قیاس مع الفارق داستان حمله محدود وهدفمنداسرائیل به تاسیسات اتمی رابه مداخله بشردوستانه وسپس دخالت بشردوستانه را به حمله نظامی وگسترش آن به تجاوزبه کشور باهدف چشمداشت به تمامیت ارضی ( که هریک تعریف خاص وگستره خودرادارد) تعبیروتفسیرمی کنند . آنهاعوامفریبانه ودرچارجوب راهبرد ارائه شده ازسوی رژیم ایران مدعی می شوند " کشته شدن صدهاهزارنفر یاحدود 2 میلیون نفر" فقط یکی ازپیامدهای چنین عملیاتی خواهدبود دراینجا گنجی باید توضیح بدهد
اولا برچه مبنایی ازحمله محدود اسرائیل که بنابه گفته رییس سابق موساد ومخالف حمله به ایران 500 نفردراسرائیل (ولابد درهمین حدود درایران بدلیل اشتغال افسران وکارشناسان درمراکزاتمی) تخمین زده می شود به صدهاهزاریادومیلیون نفربرآوردکرده است
ثانیا جتی بافرض عملیات گسترده ازسوی آمریکا وناتو باهدف سرنگونی رژیم وبدون درنظرگرفتن نقش مردم ونارضایتی عمیق آنان (که انگیزه آنان رابرای سرنگونی رژیم دوچندان کرده است) پگونه ازتلفاتی چندده هزاریاچندصدهزارسخن می گوید که مستلزم مقاومتی جانانه ازسوی مردم ونیروی نظامی کشورموردتهاجم می باشد مگرهمین رهبران ایران نبودند که یکی ازدلایل اصلی پذیرش قطعنامه 598 وپایان دادن به جنگی 8 ساله با حدود 300 هزارکشته و700 هزارمجروح وجانبازواسیرراسرنگونی هواپیمای مسافربری ایرباس با 290 سرنشین وامکان اشغال مجدد خرمشهروازدست رقتن اهوازوکرمانشاه وحتی خرم آباد ذکرکردندآخربرادر عزیزچراشعری می بافید که درقافیه اش بمانید!!
ثالثا: وقتی آیت الله مصباح یزدی دردوره اصلاحات محمد خاتمی مدعی می شود که برای حفظ نظام حتی تا میزان ازبین رفتن ده درصد جمعیت ایران باید آمادگی داشته باشیم (توجه کنید این میزان تلفات معادل جان 122/ 789/7 نفرمی باشد) وپس ازوی درجریان اوج گیری جنبش سبزنیزآیت الله علی سعیدی نماینده ولی فقیه با مقایسه تلفات 70 هزارنفری درجریان جنگهای صفین، نهروان وجمل مدعی می شود که برای حفظ نظام درمقابل فتنه حتی تلفات 75 هزارنفرهم می ارزد. چرا باید طرفداران "دخالت بشردوستانه" چنین تعهدی رابدهند؟ این رژیم سرکوبگرایران است که باید پاسخ قطعی شمارابدهد که دقیقا تاچه میزان حاضراست آدم بکشد واتباع ایران رابرای جاه طلبی های اتمی خود، حمایت ازتروریزم، اخلال درصلح خاورمیانه ونقض حقوق بشرراقربانی نماید.
رابعا: طرفداران موهومی دخالت بشردوستانه نیزمتقابلا این سوال راازشما دارند که باتداوم حکومت فعلی که تلفات آن طی سه دهه به یک میلیون ودویست هزارتن رسیده است چه کسی مسئولیت تلفات فعلی واینده راپاسخ می دهد آیاطرفداران بقاء حیات رژیم وعدم مداخله بشردوستانه دراین جنایات وتلفات آن شریک نیستند ؟!
Comments
Post a Comment