هنوزازبهت وناباوری اختلاط مواضع اپوزیسیون ودولتها دربحث تحریم های اقتصادی خارج نشده بودم که توجه بنده به همان پدیده و اینباردرماجرای برنامه اتمی وداستان ترورکارشناسان ودست اندرکاران ساخت بمب اتمی ایران جلب شد با خود گفتم واقعا بااین بی پرانسیپی که درنخبگان ماهست راه به کجامی بریم ازیکسومخالف برنامه ساخت بمب اتمی بوده وشاهد نابودی تدریجی وگام به گام کشوربدلیل ماجراجویی عده ای بااهداف ضدملی هستیم وازسوی دیگرکاروزندگی خود را ول کرده ایم وبرای مرگ عاملین ساخت همان بمب اتمی پیام تسلیت وهمدردی می فرستیم. بیخودی نیست که این مشاوران دستگاه اوباما واتاق فکرهای جورواجورمستقردرواشنگتن، نیویورک وکالیفرنیا دائما به دولت آمریکا هشدارمی دهند که این ایرانی ها وطرفداران جنبش سبزدراصول خود ازجمله برنامه اتمی فرقی با همین رژیم وحاکمان فعلی ندارند آنها فقط تا موقعی که به قدرت دست پیدا نکرده اند درموضع اپوزیسیون دولت ونه رژیم اند واینکه بالاخره باید درهمه کاریمان معلوم بشود که ما ایرانی هستیم!! نگارنده واقعا درک نمی کند بااینهمه مسائل مهم واستراتژیک یا حتی موثردرعرصه های مختلف کشورکه انسان برای پیگیری آنها فرصت سرخوراندن ندارد چرا باید برای اعلام وحفظ موجودیت خود به این قبیل سوژه ها تن بدهیم الله اعلم.
چندی قبل پس ازصدوربیانیه محکومیت تروریکی ازعوامل درگیردرپروژه اتمی بنام مصطفی احمدی مقدم ازسوی حزب مشارکت و سازمان ادوارتحکیم وحدت طی مقاله ای تحت عنوان "اصلاح طلبان درخدمت رژیم یا مردم" در "اینجا" وسپس " برنامه اتمی ایران ودانستنی هایی پیرامون آن " در"اینجا" توضیح دادم که محکوم کردن ترورهرفرد مرتبط با برنامه اتمی فوق بنام دانشمند، سرمایه علمی ومعنوی وظیفه اپوزیسیون وسازمانهای فعال درعرصه مبارزه سیاسی نیست ومردم رادچارسردرگمی می کند. گروههای سیاسی مختلف دراولین واقعه ترورکه اتفاقا نیزمربوط به دانشمند مبارزدکترمسعودعلی محمدی استاد فیزیک دانشگاه تهران بود(علیرغم سناریوی مشکوک وپرابهام دستگیری واعدام فردی بنام جمالی فشی بعنوان قاتل وی) مراتب انزجارومخالفت خودرا با تروردانشمندان کشوربرای گرفتن بهانه ازدست رژیم بطورروشن بیان داشته اند که ازقدیم گفته شده "درخانه اگرکس است یک حرف بس است" وتکراراین مواضع آنهم ازسوی شورای سبزامید، گروههای مختلف اصلاح طلب، گروههای ضدجنگ وطرفدارصلح، حامیان حقوق بشرونهایتا رسانه جرس بامدیریت بدنامی چون ملامحسن کدیورجز اینکه مارا درچرخه جنگ روانی رژیم بامخالفان داخلی وخارجی خود می اندازد هیچ دستاوردی برای جنبش رادربرنخواهد داشت.
اما متاسفانه گویی تکراراشتباهات واصراربریک روش غلط نه فقط در رژیم خامنه ای بلکه درصنوف مختلف جامعه ومخالفان رژیم نیز بصورت یک امرنهادینه آمده است. درحالیکه صنعت سینمای کشوروهنرمندان مستقل باانحلال خانه سینما، بی توجهی مطلق رژیم به دستاوردهای بی نظیرفیلم "جدایی نادرازسیمین" دراخذ جوایزمتعدد جهانی ورسیدن به اسکاروطوفانی که گلشیفته فراهانی باعمد یا سهو برای جلب توجه جهانیان به سرکوب هنرمندان وحقوق زنان برپاکرده روزهای بحرانی خودراطی می کند تعداد60 تن ازهنرمندان و مدیران عرصه سینما وتئاتربجای اتحاد، سازماندهی ومبارزه برای احقاق حقوق ازدست رفته خود درراستای اهداف رژیم جمع شده وبیانیه ای در محکومیت ترورفرد مذکورداده اند توگویی تمام مشکلات دنیای هنرحل شده است وفقط این یکی مانده بود که با امضای آن بیانیه دیگرمشکل خاصی متوجه این صنف نمی باشد.نگاهی به عبارات بکاررفته دراین پیام خودبیانگرخیلی ازموارد وپاچه خواری هایی است که فقط سیگنال ضعف ودرماندگی به رژیم می دهد بالاخص درزمانی که دولت بیشترین تحقیرها راروانه آنهاکرده است.
" به نام خداوندگارصلح ، زیبایی وعدالت
قلم دانشمندان برترازخون شهداست
با سلام ودرود بی پایان به مردمان صلح طلب وعدالت دوست پهنه گیتی ما هنرمندان عرصه سینما ونمایش ایران که همواره ودرتمامی آثار خود خواستارجهانی زیبا، مسالمت آمیزوبرپایه عدالت وبرابری هستیم. چند گاهی است که درپیرامون خود، اخبارناگوارترورناجوانمردانه عزیزان ودانشمندان عرصه علم وفن آوری هسته ای کشورمان را با تلخی تمام می شنویم. لذا بنا به دغدغه همیشگی اجتماعی وهنری به مانند همیشه ازقدرت جویان واستعمارگرانی که جزبه منافع آنی خود با توسل یه زورنمی اندیشند ونیزتمامی موارد تروروخشونت اعلام انزجار کرده وشهادت عزیزان درراه اعتلای این کشورآقایان مصطفی احمدی روشن وداریوش رضایی نژاد ودیگردانشمندان شهید کشته شده به ناحق در را ه علم را به خانواده وفرزندان بزرگواراین بزرگمردان ونیزتمامی ملل آزاده وصلح طلب جهان وبخصوص ملت بزرگ ومانای ایران عرض تسلیت داریم وهمدردی خود را به صمیمانه ترین شکل ابرازمیداریم
دراقدامی مشابه اما زیرکانه ترشش تن ازنمایندگان سابق واصلاح طلب مجلس شورای اسلامی تحت عنوان نمایندگان ادوارمجلس درخارج ازکشورکه درمخالف بودن آنها با دولت دست نشانده رهبری کوچکترین تردیدی نیست انفجارواقدام تروریستی فوق آنهم درچندقدمی وزارت اطلاعات رانشانه بی کفایتی وبی مسئولیتی دولت وارکان نظام درقبال مردم دانسته وضمن محکوم کردن شدید این ترورازمنظرجنایی وسیاسی بدون توجه به ماهیت ماموریت خائنانه این افراد دربرنامه تولید سلاح اتمی خواستارتامین امنیت اینگونه افرادبعنوان تحصیل کرده های مملکت شده اند!! ظاهرا این نمایندگان که بعضا ازدوستان وهمرزمان نزدیک نگارنده می باشند فراموش کرده اند که دانشمندان وتحصیل کرده های واقعی کشوریا درزندان درحال گذراندن محکومیت وحبس های طویل المدت خود یا درتبعید واخراج ازدانشگاه ومحل کارخود ودربهترین حالت درخانه نشینی بسرمی برند وفردمقتول با توضیحی که درمورد وی داده شده است ازهیچ یک ازویژگی های مربوطه برخوردارنیست.شورای موهومی سبزامید که خود را نماینده گروههای اصلاح طلب می داند نیزبا تاخیری دوهفته ای نسبت دیگرگروههای اصلاح طلب در3 بهمن ترورفوق رامحکوم کرده وازنهادهای امنیت درخواست تامین حفاظت لازم راکرده است
همانطوریکه درمقاله قبلی درخصوص تحریم های اقتصادی وتغییرجایگاه اپوزیسیون ودولت اشاره کرده ام متاسفانه بدلیل فقدان تجربه سازماندهی، برخورد حرفه ای با سیاست وسازوکارآن وعدم آشنایی با تاکتیک های بکاررفته توسط رژیم بسیاری ازگروههای سیاسی وصنفی که قربانی سیاستهای آن می باشند بطورناآگاهانه درخدمت آن قرارگرفته وموجبات تثبیت واستمرارحاکمیت فعلی رافراهم می آورند. استمراروتکراراین روشها که اکنون به صورت یک رویه درآمده است چشم اندازبسیاروحشتناکی راازآینده سیستم سیاسی جایگزین درایران حتی درصورت سرنگونی رژیم به نمایش می گذارد که قابل قیاس با افغانستان وعراق هم نیست.
درحالیکه رژیم ایران درخصوص ترورمصطفی احمدی روشن به دروغی نیست که دست نیازیده باشد ازپخش خبراولیه با نیت القاء تروریک استاد دانشگاه علامه طباطبایی گرفته تا دانشمند اتمی نامیدن ودادن عنوان جعلی دکتری به وی درمراحل نخست وپنهانکاری درسابقه وی بعنوان معاون فرمانده پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه شریف (که کمترین وظیفه وی همکاری با نهادهای اطلاعاتی وامنیتی درسرکوبهای دانشگاهی وحمله وحشیانه به سفارت انگلیس بوده است)ومسئولیتهای وی دربخش تدارکات برنامه اتمی که بطورکامل درلیست فعالیتهای سیاه درسازمان ملل است ونیزنهایتا نیزمعلوم شدن ماموریت ویژه وی بعنوان رابط پروژه موشکی واتمی که خطرناکترین بخش دربرنامه اتمی رژیم بوده وکشته شدن محافظ پاسداروی رضاقشقایی که ازوی بعنوان همراه یا راننده دررسانه ها نام برده شده است .
نگاهی به سابقه وعکس های خانوادگی این شخص نیزنظیردیگرمزدورانی که ازشهرهاوروستاهای کوچک اطراف تهران برای سرکوب مردم پایتخت اجیرشده وبه میدان آورده می شوند نشان می دهد که این فرد دقیقا دراختیارپروژه های سرکوب بوده وتمام تمهیدات لازم برای حفاظت ازوی نیزبعمل آمده است وبکارگیری وی دربخش تدارکات نیزنه بعنوان دانشمند ومحقق بودن وصلاحیت علمی وی بلکه بدلیل مورداعتماد بودن وپیگیری نیازهای تحقیقاتی برنامه اتمی سازمان مربوطه (بالاخص درزمینه سوخت) ازطریق وی بوده است که ایشان نیزتمام آنها رادرکارنامه دانشگاهی خویش قرارداده است.
اماازهمه جالبتررفتاردیوانه واردولت ایران درقبال این تروراست که تاکنون دههاکشوروسازمان ازسازمان ملل وسازمان بین المللی انرژی اتمی گرفته تا آمریکا، انگلیس، اسرائیل، آذربایجان شوروی، مجاهدین خلق، سازمان پژاک وگروه عبدالمالک ریگی وحتی برخی دیگراز کشورها راتحت عنوان "کشورهای همسایه" مورداتهام قرارداده است وبدون توجه به ابعاد حقوقی ودیپلماتیک ماجرا باهدف تبلیغات وبهره برداری سیاسی درراستای استراتژی منحط سیاست خارجی خود آبرویی برای کشوردرجهان راباقی نگذاشته است.
فردی بنام اسحاق آل حبیب که ازوی بعنوان معاون نماینده ایران درسازمان ملل نام برده می شود دریکی ازکمیسیون های فرعی بااشاره به اینکه بازرسان آژانس درجریان بازرسی ازسایت های اتمی دیداری با این فرد داشته اند علاوه برمتهم کردن تمامی کشورهای مخالف برنامه اتمی ایران، سازمان ملل رانیزبااستفاده ازاین جمله متهم کرده است که " تروریست ها احتمالا وبا ظنی قوی ازاطلاعاتی استفاده کرده اند که ازسازمانهای تابعه سازمان ملل کسب کرده بودند"
اما رییس سازمان بین المللی انرژی اتمی طی بیانیه ای اعلام کرده است که اصلا چنین فردی نه درلیست مدیران وشرکتهای موثردربرنامه اتمی ونه کسی دراین سازمان شناختی ازوی داشته است این امرازاینجا مهم است که درخصوص تروردوتن ازمدیران ارشد برنامه اتمی یعنی مجیدشهریاری وفریدون عباسی رژیم مدعی شده بود که گنجاندن نام این افراد درلیست سیاه سازمان ملل ازعوامل شناسایی واقدام به ترورآنهابوده است. مزید آگاهی ازنظراطلاعاتی وامنیتی ادعای فوق بی پایه واساس بوده وصرفا کاربردتبلیغاتی دارد زیرا فرض براین است که یک دولت وحتی یک سازمان مخالف برنامه اتمی یک کشور دیگراین توانایی رادارد که افراد موثرآن پروژه را آنهم باتوجه به بازبودن سیستم ایران درمرحله ابتدایی شناسایی نماید زیرا محققان یامدیران ایرانی درگیردرپروژه های سری برخلاف دیگرکشورها ازجمله آمریکا درزیرزمینهایی با ساختمانهای بتونی وبدون پنجره برای مدتهای مدید زندگی نمی کنند بهمین دلیل علیرغم شعارهای دهان پرکن حفاظت از این افراد که پس ازاولین ترورصفحه اول روزنامه های کشورابخود اختصاص داد می بینیم اخیرا احمدی نژاد دستورحفاظت ازاین افراد را صادرکه آنهم بدلیل نامشخص بودن مرجع حفاظت (بدلیل فرارازمسئولیت وهزینه های جانبی) سپاه پاسداران، نیروی انتظامی ووزارت اطلاعات هریک دیگری رامسئول این امرمعرفی می نمایند.
همچنین گرچه دیپلماتهای ناراضی عضوکمپین سفارت سبزباذکردلایل مثبته ای تروراین فرد رابه خودنظام نسبت داده اند که می تواند ناشی ازمخالفت این گروه با رژیم وسیاستهای آن تلقی گردد اماجالبترازهمه اینها که مقصود این نوشته است مواضع دست اندرکاران خود نظام جمهوری اسلامی است که علاوه براعتراف به بی برنامگی درحفاظت ازاین افراد(که به اندازه یک امام جمعه پیزوری هم برای حاکمیت ارزش ندارند) نشان می دهد که تروراین افرادمی تواند ریشه داخلی داشته باشد.
فریدون عباسی رییس سازمان انرژی اتمی ایران درچهارشنبه سه روزقبل ازتروراین فرد دربندرعباس برخی ازهمکاران خود دربرنامه اتمی راتهدید کرده و گفته است :
" نباید غافل بود همانطور که در جنگ فرار از جبهه داشتیم در مبارزه علمی نیز هستند دانشمندانی که در راستای حفظ ارتباطات بینالمللی خود از همکاری با پروژههای هستهای صرف نظر میکنند."
روزنامه رسالت نیزدرگزارش روزشنبه تحت عنوان "تلاش دشمن برای جذب نحبگان هسته ای وخانواده های آنان" ضمن انتقاد تلویحی از دستگاههای امنیتی گفته است:
"درست نیست که برخی ازاین دانشمندان هنوزبا تاکسی یا سایروسایل حمل ونقل عمومی سرکارخودشان حاضرشوند و برخی دستگاهها ازدراختیارگذاشتن حداقل امکانات امنیتی وحفاظتی برای این دانشمندان دریغ کنند."
Comments
Post a Comment