حماقت جدید دولت اوباما


روزی که دنیس راس ازمشاوران برجسته دولت آمریکا درامورحاورمیانه  ابتدا کاخ سفید وسپس وزارت خارجه راترک می کرد باخود می اندیشیدم که سیاست دولت باراک اوباما درخصوص خاورمیانه دریک دوروتسلسل باطل یا Vicious Circle  فرو خواهد رفت زیرا وی تنها دیپلمات ومشاورامنیتی بلندپایه ای بود که عمق مسائل خاورمیانه وایران رادرک می کرد.

دیروزباراک اوباما دردیدارباشیخ محمد ولیعهدامارات متحده عربی ازموضع آن کشوردرخصوص جزایرسه گانه ایران درخلیج فارس حمایت ودوطرف طی بیانیه مشترکی ضمن اشاره به مواردمتعدددیگری ازارجاع اختلاف فوق به دادگاه لاهه ویاهرمرجع بین المللی دیگری پشتیبانی کردند

دراین نوشته نگارنده قصددارد این حرکت دولت اوباما راازچند جنبه مورد بررسی قرارداده واشتباه بودن آنرا که نهایتا به نفع رژیم ایران تمام می شود به قضاوت عموم وکارشناسان سیاسی واطلاعاتی بگذارد.

قبل ازپرداختن به مطلب مقدمتا به آن دسته ازفعالین سیاسی ووطن پرستان (بالاخص ساکن آمریکا) که برای تغییرنام خلیج فارس یقه درانی می کردند تذکرمی دهد که باید درمقابل این اقدام احمقانه دولت آمریکا باهمان شدت وحدت وارد میدان شده وبه دولتمردان آمریکایی بفهمانند که درقبال اینگونه سیاستهای ضدملی هرگزسکوت نخواهند کرد حتی اگردهها باربرای گرفتن تابعیت آمریکا قسم وفاداری به دولت آمریکا وقانون اساسی آن راخورده باشند زیرا این امرنه تنها منافع ملی ایران بلکه منافع ملی آمریکا رانیزبه شرحی که خواهدگذشت موردتهدیدقرارداده است.

دراین نوشته به هیچوجه ازدیدیک وطن پرست افراطی وشووینیستی به قضیه نگاه نخواهم کرد بلکه ازدید یک کارشناس وجدا ازدیدگاه شخصی ام به آن خواهم پرداخت.

ماهمگان می دانیم که ایران طی یکی دو دهه دهه اخیربا 4 اتهام مشخص 1- تلاش درجهت ساخت بمب اتمی 2- حمایت ازتروریزم بین المللی 3- اخلال درپروسه صلح اعراب واسرائیل 4- نقض حقوق بشرمواجه بوده است واخیرانیزاقدام به برنامه ریزی جهت انجام حملات سایبری به زیرساختهای دیگرکشورها به این اتهامات افزوده است که بدلیل اینکه خود یکی ازقربانیان حملات سایبری استاکس نت وفلیم ودیگرپروژه های آمریکایی0 اسرائیلی بوده است فعلا موردبحث مانمی باشد.

ده سال قبل که هنوزکورسویی ازجریان اصلاح طلبی با تمدیددوره ریاست جمهوری خاتمی درکشوربه چشم می خورد خامنه ای دفترمطالعات استراتژیک سپاه را بعنوان یکی ازاتاقهای فکرمورد تایید خود موظف به بررسی اساسی درخصوص تهدیدهای متوجه رژیم ورهبری آن می کند ومرکزفوق پس ازبررسی ماهیت تهدید ها به چنین جمع بندی می رسد.

1-      درخصوص برنامه اتمی  ضمن حیاتی بودن آن برای بقاء نظام با تمرکزبرآن امکان جمع آوری مردم درپشت حاکمیت وبعنوان یک پروژه ملی نظیرملی شدن صنعت نفت وجود دارد ضمن آنکه بدلیل عدم ارتباط موضوع با زندگی روزمره مردم وفنی بودن برنامه ازنظرسیاسی وامنیتی امکان مصالحه ومانوربرآن وجود دارد
2-      درخصوص حمایت ازتروریزم نه امکان بسیج داخلی ونه امکان بسیج خارجی بغیرازگروههای شبه نظامی یا سیاسی وابسته به حاکمیت درداخل وخارج وجود ندارد.
3-      درخصوص پروسه صلح اعراب واسرائیل نیزصرفا ایران قادربه کسب حمایت طرفداران خود درداخل وبخشی محدودی ازافکارعمومی جهان عرب واسلام است.
4-      نقض حقوق بشرآسیب پذیرترین بخش حاکمیت بوده زیراباعث بسیج بین المللی درحمایت ازقربانیان وافکارعمومی شده وصحنه چالش رابه داخل ایران منتقل می کند
خامنه ای براساس این تحلیل تمرکزبربرنامه اتمی رادرسرلوحه سیاست خارجی وامنیت ملی قرارداده وازهمان هنگام نیزهدایت برنامه اتمی راازوزارت خارجه (علیرغم استقرارکمال خرازی ازنزدیکان ووابستگان فامیلی خود) به شورای عالی امنیت ملی وحسن روحانی می سپارد لطفا توجه گردد که این دولت ایران بود که برنامه اتمی خود راازمحدود فنی سازمان انرژی اتمی به محدوده امنیتی وحتی بادورزدن جهشی محدوده سیاسی تبدیل به مقوله امنیتی کرد اشتباهی که تاهم اکنون مجبوربه پرداخت هزینه آن می باشد.

رهبری ایران بااین استدلال که باتمرکزبربرنامه اتمی اولا:محوربحران به خارج (ونه داخل) کشورمنتقل می شود ثانیا: امکان بسیج توده ها بعنوان "حق مسلم اتمی شدن" درپشت سرجکومت وجودداردثالثا: براحتی امکان سرکوب مخالفان سیاسی حکومت نظیردوران جنگ تحت عنوان مبارزه باجبهه خارجی فراهم می گردد رابعا:رژیم با کشاندن جامعه بین المللی وافکارعمومی داخلی به میدان موردنظرخود براحتی برنامه های دیگرخود جهت تثبیت وتبدیل نظام جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی ورهبری رادرسطح داخلی ومنطقه ای وخارجی پیش خواهدبرد.

اینکه آیا خامنه ای وتیم همراهش دراین برنامه شیطانی خود تاچه حد موفق بوده اند یا چه آسیبهایی رابه مردم ومنافع ملی کشورزده اند موردبحث این مقاله نیست وخود یک مطلب جداگانه راطلب می نماید بلکه هدف نشان دادن انگیزه هاو سیاستهایی است که دربرنامه رژیم گنجانده شده است.

دولت آقای باراک اوباما وبالاخص مسئولین تصمیم سازکه خروج مجاهدین خلق راازلیست سیاه وزارت خارجه  دولت آمریکا باعث جریحه دارشدن رژیم ایران وآسیب به جنبش سبزقلمداد نموده وبااینکارخودبزرگترین ضربه رابرپیکرمبارزات مردم ایران واردکرده اند باید به این سوال پاسخ بدهند آیا اثرامضاء تفاهم نامه وبیانیه مشترک درحمایت ازتعرض امارات متحده عربی به جزایرسه گانه ایرانی تحریک افکارعمومی ایران بنفع رژیم حاکم برایران وبنفع مناقع ملی آمریکاست که ادعا می کند حساب مردم ایران راازرزیم خونخوارخامنه ای جدامی کند؟

دولت اوباما که پس ازده سال جنگ وهزینه 1500 میلیارددلاری و 7 هزارکشته درافغانستان وعراق با سپردن اداره این کشورها به رژیم حاکم برایران درحال عقب نشینی ازمنطقه است چه حمایت وپشتیبانی ازرژیم فرتوتی درامارات می تواند بعمل بیاورد که بایک تیپ نظامی از120 تیپ نیروی جنگ دیده ایرانی قابل تصرف است؟

چرادولت باراک اوباما بدون فکرومطالعه پیامدهای سیاست های خود وتحت عنوان اعمال فشاربیشتربررژیم برای کشاندن رهبران ومقامات رزیم به پای میزمذاکره دست به هرحشیشی می زند؟

به شهادت دهها نوشته ومطلب خود همواره تغییررژیم وسرنگونی آن را تنها راه چاره کارحاکمیت فعلی دانسته ام وخوشبختانه ازاین جهت هیچ اتهامی به بنده نمی چسبد ولی ازدیدکارشناسی می گویم چراباید دولت آمریکا دست به اقدامات واتخاذسیاستهایی بزند که نتیجه عملی آن به سود وتثبیت رژیم ایران منجرشده ورهبران ایران ازآن بعنوان امدادهای غیبی و"مارمیت اذرمیت ولکن الله رمی" یاد کنند؟ مجاهدین وشورای ملی مقاومت رادرلیست سیاه می گذارند که به نوشته واشنگتن پست این امرعحیب تنها اقدام موردتایید مشترک دولتهای ایران وآمریکاست؟! ازموضع امارات درخصوص جزایرسه گانه حمایت کامل می کنند که مردم ایران وافکارعمومی رادرپشت رژیم ایران بسیج نمایند؟! وبجای ممنوع الوردودکردن مقامات رژیم به کشورهای عضوجامعه بین المللی وحداقل بلوک غرب ومصادره اموال وبستن حسابهای بانکی آنان دربانکهای خارجی مردم بی پناه ایران رابرای گرفتن یک ویزای ورود وانتقال دارایی خود به دیگرکشورها تحت عنوان اعمال تحریم های بین المللی  برایران تحت بیشترین فشارها قرارداده اند

متاسفانه آمریکایی های ایرانی تبار(که درواقع باید آنها راایرانی های آمریکایی تبارنامید) که دربخش های زیادی ازدستگاه بوروکراسی دولت آمریکا حضوردارند دراینگونه موارد که باید باجسارت دولتمردان آمریکایی رانسبت به تصمیمات اشتباه خود واقف نمایند برای حفظ موقعیت شغلی وتابعیت وسایرمزایای زیربط یاسکوت اختیارکرده ویا برای چاپلوسی وخوش خدمتی به روسای خود به تعریف وتمجید ازاینگونه اقدامات مخرب می پردازند.

نگارنده بعنوان کسی که ازنزدیک با روشهای رژیم ایران دراینگونه موارد آشنامی باشد به دولتمردان آمریکا تذکرمی دهم که  شما نه تنهاهیچگونه نتیجه ای ازاین سیاستهای نابخردانه خود درمقابل رژیم روباه صفت ایران نخواهید گرفت بلکه عملا تن به بازی درمیدانی داده اید که درآن برنده اش ازقبل برای شما تعیین کرده است. حاکمان ایران طی سه دهه گذشته بحرانهای زیادی راازسرگذرانده اند که هریک ازآن بحران هاکافی بود رژیم مقتدرراازپای بیاندازد ولی نه تنها چنین اتفاقی نیافتاد بلکه این دولتها ورژیم های متخاصم بودند که یکی پس ازدیگری ازپای درآمدند ازدولت جیمی کارتربگیرید تاسادات ومبارک وصدام حسین وطالبان ودیگران

این رژیم خواه ناخواه بدلیل قرارگرفتن درمقابل مردم خود واتکاء به قدرتهای خارجی نظیرچین وروسیه ازبین خواهدرفت  اما اشتباهات دائم بلوک غرب ودرراس آن آمریکا دراذهان مردم ایرام باقی خواهد ماند زخم هایی که دولت آمریکا طی اینمدت با قربانی کردن مردم ایران وازطریق استفاده ازروشهای سعی وخطای موجود درسیاست خارجی خود متوجه کشورماکرده است تامدتها حتی پس ازسرنگونی رژیم فعلی درمان نخواهد شد رها کردن مردم ایران درمیان خون وآتش درحالیکه شعار" اوباما، اوباما، یا با اونا یاباما" ونامه های عاشقانه ردوبدل شده بین رییس جمهورآمریکا وخامنه ای قابل امری نیست که ازچشم فعالین سیاسی ایران وجامعه بین الملل پنهان مانده باشد واین سیاستهای اشتباه دولت آمریکا یک جایی بامردم ایران باید تسویه شود وخواهد شد.

Comments