ازاپوزیسیون یکصدنفره تا اپوزیسیون یکصدهزارنفره -بخش اول



درادامه تحرکاتی که ازدوسال قبل برای تشکیل کنگره ملی ومشابه کنگره ملی لیبی آغازگردیده است کنفرانس بروکسل در7جولای 2012 یاحضورحدود 70 کنشگرظاهرا سیاسی تشکیل شد گرچه ازسوی کارگردانان اصلی آنرادومین کنفرانس پیشبرداتحادبرای دموکراسی ودرادامه کنفرانس استکهلم (به تاریخ 4 فوریه 2012) قلمداد کرده اند ولی واقعیت امراین است که نطفه این امردر کنفرانس لندن (به تاریخ 25 ژوئن 2011)  به مدیریت روی صحنه علی رضانوری زاده کاشته شد ودرکنفرانس های استکهلم، واشنگتن (7 آپریل) وبروکسل سعی گردید این نطفه پرورش داده شده تابه سطح قابل قبولی برای ارائه آن به دول غربی وعربی برسد.

نگارنده دربرخی ازموارد " دراینجا" و"دراینجا" به این کنفرانس ها وطرحها نه تنها به بی خاصیتی وحتی ضررهای آن برای جنبش مردم ایران اشاره کرده ام والبته تنها خاصیت آنرا نشستن عده ای ازکنشگران واحیاء سنت گفتگو یانوعی ترویج بحث آزاد بین تفکراتی می دانم که مدتهاست بین ماایرانیان به طاق نسیان سپرده شده است اما اینکه این کنفرانس ها باچه نیتی وازسوی چه افرادی کارگردانی شده وچه اهداف نهایی رادنبال می کند قطعا موردسوال بنده وکسانی می باشد که ازدیدگاه حرفه ای (ونه الزاماسیاسی ) این کنفرانس ها رابه نفع ملت ایران ارزیابی نمی کنند.

قبل ازورود به متن مطلب اجازه می خواهم خود این سه ابهام بزرگ رابرای مخاطبین خود بازگونموده تا خوانندگان دلایل این امررابطورمستقیم اززبان نگارنده دریافت کرده ونیازی به تفسیرآن نداشته باشند.

1-      درخصوص ابهام درنیت برگزارکنندگان همین بس که باگذشت یک سال ازاولین نشست درلندن تابروکسل هنوز نه تنها تحریم کنندگان (یاشخصیت های دعوت نشده ) بلکه افرادشرکت کننده وحتی کسانی که بعنوان مدیران پنل ها انتخاب می شوند نمی دانند که منظورازاین کنفرانس هاچیست ودائما برسراین نیت ها اختلاف است بعنوان نمونه درکنفرانس استکهلم ابهامات افرادی نظیردکترگنج بخش یا مهرداددرویش پوررامی بینید ودرکنفرانس بروکسل که گزارش آن درمیزگرد افق صدای آمریکا به تاریخ 10 جولای داده شد باگذشت یک سال بازهم این ابهام هنوزوجود دارد.
 دکترگنج بخش معتقد است که افرادی نظیرجوادخادم وزیررژیم سابق وهماهنگ کننده کودتای نوژه که تنهادستاوردآن هماهنگی باارتش عراق برای حمله به ایران وبه هدردادن خون 280 تن ازبرجسته ترین افسران ارتش بوده است رساندن تعدادشرکت کنندگان این قبیل کنفرانس ها به حدود 150 نفرومعرفی آنان به دول غربی بعنوان کنگره ملی است ودرهمان مناظره آقای جوادخادم چنین امری راانکارمی کند؟!. ازآنجاییکه هردوی این افراد درکنفرانس فوق ونیزجلساتی یا پالتاک هایی دراین خصوص شرکت داشته وقطعا بارها دراین خصوص قبل ازظاهرشدن بروی صفحه تلویزیون صدای آمریکا با هم گفتگوداشته اند این امرنشانده ابهام حل نشده دراین امراست البته دکترگنج بخش عنصر"کنجکاوی" رانیزبعنوان یکی ازفاکتورهای شرکت برخی ازافراد ذکرکردند که خود عذربدترازگناه است مگرکنفرانسی که قراراست دموکراسی برای ایران به ارمغان بیاورد محل ارضاء کنجکاوی افراد قدونیم قد باپوشش کنشگرسیاسی است؟!
2-      درخصوص بحث کارگردانی پشت صحنه نگارنده قبلا هم گفته ام که دونفردرپشت صحنه این ماجرا بعنوان عناصرثابت قراردارند وباقی افراد بصورت نصف ونیمه وبرخی نیزبطوریکبارمصرف یا پیاده نظام بکارگیری می شوند.  ازآنجاییکه که آن دونفراصلی نمی خواهند خود واهداف نهایی شان که یکی دریافت پول ازشرکای خارجی است ودیگری ارائه یک مدل جعلی اپوزیسیون به دولتهای غربی برای مهارجنبش اصلی لوبرود دائما با انداختن عناصرپاره وقت ویکبارمصرف درجلوی صحنه سعی دراستفاده ازآنهابرای پوشش نقش خود دارند والبته گاهی اوقات اینقدرمحافظه کاری می کنند که کارازدستشان درمی رود وبدست رقبای آنان وحتی عوامل مرتبط با رژیم می افتد که اوج آن درکنفرانس واشنگتن بود.
البته آقایان اینگونه توجیه می کنند که کنفرانس واشنگتن ارتباطی به کنفرانس های زنجیره ای فوق نداشته وصرفا برای ارائه طرح ها وبرنامه های عملی ازسوی افراد مختلف تشکیل شده است اما کیست که نداند برای وادارکردن وتحریک افراد وگروهها برای ارائه طرحها که این کارگردانان برای خروج ازبی برنامگی وبی عملی خود و فروش آنها به مقامات دولتهای غربی شدیدابه آن نیازمندند هیچ راهی جزاعلام آزادبودن این کنفرانس ها یانشست ها وجود ندارد چیزی شبیه جلسات مغزآشفتن یا Brain Storming درعلم وهنرمدیریت ومتاسفانه رژیم واصلاح طلبان حکومتی نیزازهمین روزنه استفاده کرده وبه کنفرانس واشنگتن رخنه کرده وعملا آنرابه نفع خود برگرداندند. فراموش نکنید که مهمترین محورکنفرانس استکهلم بحث پیرامون "انتخابات آزاد" بود که دوسال قبل درچنین ایامی ازسوی اتحادجمهوریخواهان مطرح شد والبته آن گروه خود نیزاین شعاروطرح راازسوی کنشگران گمنامی به عاریت گرفته بودکه فعلا درصدد بازشکافی آن نیستیم.

3-      اینکه کنفرانس های زنجیره ای فوق چه اهدافی رادنبال می کند همانطوریکه درمطالب قبلی خودگفته ام درظاهرا یک بی نظمی وبی هدفی براین نشستها حاکم وهرکس ازذهن خود یارکشورعزیزمان ایران وتلاش برای پیشبرد دموکراسی درآن است ولی واقعیت امرهمان است که بخشی ازآنرا دکترگنج بخش افشاء نمود یعنی رساندن تعداد کمی اعضاء شرکت کننده دراین نشستها به میزان حدود 150 نفرتابتوان آنرا بعنوان یک اپوزیسیون صوری و جعلی به فروش رساند درست نظیرشرکتهای که تاسیس می شوند تاپس ازطی دوران نارسی به دیگران فروخته شوند. امروزه حتی هاشمی رفسنجانی هم دردرون رژیم می داند که بدون سازمان دهی وتشکیل احزاب هیچ پیشرفت سیاسی درایران که هیچ حتی ادامه حیات رژیم هم غیرممکن است زیرا زیرساخت جامعه مدنی سازمانها واحزاب ورسانه هامی باشند ودرکنفرانس فوق نیزخانم شهلاطبری به این امراشاره می کند حال چگونه می شود با جمع آوری فیزیکی تعدادی افراد درزیریک سقف (که الزاما نه همه آنها دارای سابقه سیاسی بوده اند) بتوان از آنها بعنوان آلترناتیو یا کنگره یا هرعنوان دیگری نام برد الله اعلم !! بالاخص اینکه با دعوت ازچندکارشناس خارجی زبان بسته بعنوان چاشنی هم بخواهیم به آن جنبه بین المللی بدهیم  

این امر رامقایسه کنید با شورای ملی مقاومت تاتفاوت دراستراتژی، تاکتیک وراهبری رادریابید شورایی که درآن مبارزان استخوان خردکرده ای وباگرایش های مختلف فعلا محوریت مجاهدین خلق را باهمه اختلافات سیاسی و عقیدتی باآن سازمان پذیرفته اند والبته پرواضح است که برای اینکارخود نیزدلایل عمده ای چون سازماندهی قوی، شعارواهداف روشن مبنی برسرنگونی رژیم، استقلال از دولتهای شرقی وغربی، قابلیت بسیج چند صدهزارنفره درداخل وخارج  کشوروعدم نیازمالی به بیگانگان رابهمراه رهبری متمرکزدرانتخاب خوددارند. درمطلب قبلی خود " دراینجا" به این مطلب اشاره کردم که حتی دردرون سپاه پاسداران وبدنه سالم وسران مخالف با حاکمیت درآن نهاد نیزاین اعتقادشکل گرفته است که  شورای ملی مقاومت ومجاهدین تنها امید آنان برای شکست رژیم می باشند واین امررانه ازجنبه اعتقاد به مشی سیاسی وعقیدتی بلکه ازجنبه حرفه ای خود واعتقادبه سرنگونی رژیم برای حل ریشه ای مشکلات کشوربیان می دارند.

ادامه دارد

Comments