جدایی مجتبی واحدی ازلانچرش – بخش اول



ازدو سه سال قبل که سروکله مجتبی واحدی درآمریکا پیداشد وبرخی رسانه های داخلی وخارجی ازوی باعناوینی نظیر "مشاور یاسخنگوی مهدی کروبی" نام می بردند با خود گفتم بازهم شارلاتانی دیگربه فرصت طلبان حاضردرعرصه سیاست ایران اضافه گردید کسانی که با استفاده ازترفندهای پیچیده وبازی باکلمات خود رانماینده ومفسریک جریان سیاسی یافکری داخلی قلمداد کرده وچون گنجشکی رنگ کرده خود رابه عنوان قناری به این مراجع مادرمرده غربی وپادوهای ایرانی شان می فروشندونهایتا نیزپس ازچندسال معلوم می شود که چیزی جزمشتی لائطلات درچنته نداشته اند.

دراواسط ماه جولای پارسال بود که وی پرده وقاحت رادریده وبا فریبکاری مدعی شد که عنوان مشاورکروبی امتیازخاصی  برای وی نبوده وخودرابعنوان یک فعال سیاسی مستقل معرفی می کرد که کروبی می تواند با مواضع وی موافق یا مخالف باشد!! این موضع فرصت طلبانه وی باعث شد که علیرغم اعتقادم به بی ارزشی این قبیل افراد مطلبی تحت عنوان " آقای مجتبی واحدی ما را گرفته ای؟ " یا " Are you kidding me?" در "اینجا" دراین زمان به یکی ازدوستان مشترک عرض کردم به ایشان بگویید دیگرسوء استفاده ازعنوان مشاورکروبی بس است واکنون که وی بااعتبارکروبی خودرابه مرحله فعلی رسانده است بهتراست که بقیه راه رادیگرروی پای خود برود وبه شوخی بوی گفتم داستان موشکهای بالستیکی احمدی نژاد رابیادمجتبی واحدی بیاورید که می گفت پس ازعبورازجوزمین دیگربقیه اش سرازیری است !!

واقعیت امراین است که دولتهای غربی ودرراس آنان دولت ایالات متحده غربی پس ازتعطیلی سفارت آن کشوردرایران که بدلیل اشغال آن توسط دانشجویان فالانژی که خود راپیروان خط امام می نامیدند با نوعی کوررنگی درموردایران دچارشده است وبهمین دلیل عمده دیدگاهها وسیاست خود رابراساس اطلاعاتی که ازواسطه های دست دوم وچندم دریافت می کندتنظیم می کند. دقیقا بهمین دلیل بود که وزارت خارجه آمریکا تصمیم گرفت دفترومرکزی را دردوبی برای ارتباط مستقیم با مردم ایران (حداقل آن بخشی ازمردم ایران که برای گرفتن ویزامجبوربودند به سفارت آن کشوردرامارات مراجعه کنند) ایجاد کرده وسعی برنوعی جمع آوری اطلاعات باصطلاح اقشاری جهت دستیابی به افکارعمومی جامعه ایران واحیانا دسترسی به اطلاعاتی داخلی ازطریق وابستگان حکومتی نیزبنماید ارتقاء خانم جیلیان برنز اولین مدیر وبنیانگذارمرکزفوق بعنوان عالی ترین افسراطلاعاتی درآژانس امنیت ملی درخصوص ایران که وظیفه اصلی وی سیاستگذاری وهماهنگی حدود 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا درموردایران است باید ازاین زاویه نگریسته شود ودیگراینکه استفاده ازاطلاعات افرادذینفوذیامرتبط با نهادها ومقامات کشوربوده که بااستفاده ازاهرم درخواست ویزا صورت می گرفت نگاهی به اسناد ویکی لیکس درخصوص گفتگوهای افرادی نظیراردشیرامیرارجمند (مشاورمیرحسین موسوی) یاسلمان صفوی (برادرفرمانده سابق کل سپاه پاسداران ورییس مرکزمطالعات ایرانی درلندن) بامقامات غربی وآمریکایی نمونه هایی ازاین افراد می باشند

یکی ازاین افراد مجتبی واحدی بود که درآستانه انتخابات 22 خرداد 88 بدون اینکه کوچکترین پیش بینی ازوقایع اعتراضات وکشتارهای پس ازانتخابات داشته باشد باعنوان سردبیرروزنامه آفتاب یزد ازکشورخارج ودرانگلیس رحل اقامت می اندازد وی نظیردیگرفرصت طلبان سواربرموج جنبش سبزوجریان اصلاح طلبی ازخلاء اطلاعاتی وسیاسی موجود درخصوص جنبش سبزورهبران آن درخارج استفاده کرده وبااستفاده ازعنوان قبلی خود یعنی مشاوررسانه ای کروبی اقدام به معرفی تلویحی وجاانداختن خودبه عنوان مشاوروسخنگوی وی می نماید. مجتبی واحدی برهمین اساس ازابتدای سال 2010 موفق شد خودرابه زعم خویش به ساحل نجات یعنی آمریکا کانون اصلی وتعیین کننده درسرنوشت کشورما ایران برساند(برخلاف امیر ارجمندمشاورموسوی که دیپلماتهای مذاکره کننده آمریکایی تقاضای ویزای  ورود وی وخانواده اش را بدلیل تناقض درمواضع ردکردند).متاسفانه سرکوب شدید درداخل کشو، قطع ارتباط کروبی با رسانه ها ی داخلی وخارجی ازسوی رژیم و محافظه کاری فرزندان کروبی دراین خصوص نیزنقش تعیین کننده ای درپرکردن این خلاء وبنفع مجتبی واحدی داشت

نگارنده باتوجه به تجربه ام بارهاگفته ام که افرادی که سابقه خدمت به رژیم وبالاخص وابستگی به جناحهای غالب ومغلوب قدرت راداشته ومایل به بازگشت به مردم می باشند باید درگفتاروکردارخود بگونه ای رفتارنمایند که ضمن اثبات ندامت وپشیمانی ازمواضع واقدامات خود صادقانه بقیه عمرخود رادرخدمت بی توقع به آحاد ملت سپری کرده وهمواره خودرامدیون ایران وایرانیان بدانند.
براساس همین فرمول ساده است که براحتی امکان تشخیص توبه واقعی این افراد ازتوبه تاکتیکی وباهدفهای مختلف آنان ( کسب وجهه ودرآمد، پاک کردن سوابق منفی، جابازکردن برای خود دررژیم آینده و...) فراهم می گردد ومتاسفانه یکی ازدلایل موفقیت این افرادفرصت طلب حافظه ضعیف ایرانیان ازیک سو و تمایل جریانهای مخالف رژیم برای استفاده ازهرامکانی برای افشای ماهیت رژیم بدون توجه به پیامدهای آن می باشد. ضرباتی که اپوزیسیون ازناحیه این افراد خورده است کمترازضرباتی نیست که ازسوی رژیم متحمل شده است ماجرای جرس ومواضع افرادی نظیرعطالله مهاجرانی، محسن کدیوریا شورای سبزامید که اردشیرامیرارجمند ومجتبی واحدی درخارج سعی برجاانداختن آن داشتند داستان مهدی خزعلی ودعوت ازاپوزیسیون برای شرکت درانتخابات مجلس، سردارمحمدرضامدحی، نامه های محمدنوری زاد ومانورهای مجتبی واحدی همگی دراین راستا قراردارند اما ازهمه جالبترداستان اخیرعلی جنتی است که بخوبی آسیب پذیری جنبش مردم ایران ومخالفان رادرغیاب جریان اصلی اپوزیسیون یعنی مجاهدین خلق وشورای ملی مقاومت برای هدایت آن به نمایش می گذارد. فرزند شیخ احمدجنتی که نظیرپدرش یکی ازتبهکارترین مقامات رژیم می باشد اخیرا باطرح مخالف شدن پدرش با احمدی نژاد بعنوان یک رفرنس دررسانه های جنبش ومخالفان مطرح گردید درحالیکه سابقه  دورونزدیک این فرد درصدورتروریزم، سرکوب وفسادمالی نزدهمگان اظهرمن الشمس بوده است.

مجتبی واحدی آقازاده ای گمنام درعرصه سیاسی ایران،متولد 1343 شهرقم (درزمان پیروزی انقلاب اسلامی 14 ساله بوده)  درسال  61 (درسن 18 سالگی) بعنوان مسئول دفترکروبی بکارگرفته می شود درآنزمان شیخ مهدی کروبی ازمناصبی نظیرنمایندگی مجلس، ریاست بنیادشهید وکمیته امدادامام خمینی شروع ودرسالهای بعد به ریاست سازمان حج وریاست، مجمع روحانیون مبارزوریاست مجلس طی دو دوره سوم وششم می رسد باتوجه به مسائل عدیده ای که دربرخی ازاین حوزه ها وجود داشته ونقش روسای دفاترمقامات قطعا مجتبی واحدی دارای اطلاعاتی وسوابقی است که آنها را ازمردم ایران وگروههای اپوزیسیون مخفی نگه داشته است بیوگرافی مختصرو بی نظمی که تحت عنوان روزنامه نگاروتحلیلگرسیاسی دروب سایت خود ونیزدرویکی پدیا بشرح زیرگذاشت شده است کاملا این امررانشان می دهد.

 " متولد پنجم شهریور ۱۳۴۳دردبستان علم ودین درنارمک ودبیرستان های علوی والبرزتحصیل کردم . دردانشگاه صنعتی شریف دانشکده مهندسی شیمی گرایش طراحی فرآیندهای نفتی لیسانس گرفتم . ازهجدهم تیرماه ۱۳۶۱ کاربا مهدی کروبی را آغازکردم . از نوزدهم شهریور۷۹ ، روزنامه آفتاب یزد را منتشرنمودم و هم زمان به عنوان مشاور رئیس مجلس کاربا کروبی را ادامه دادم. دو روزقبل ازانتخابات ریاست جمهوری ۸۸ ازایران خارج شدم . هم اکنون درآمریکا زندگی می کنم"

ادامه دارد

Comments