امروزاگربه افکارعمومی یا به دائره العارف های مشهورجهان وایران درخصوص انقلاب اسلامی ایران رجوع کنید اولین عامل وقرائت رسمی که بعنوان زمینه پیدایش این پدیده به شما معرفی خواهد شد داستان سخنرانی آیت الله خمینی در15خرداد 42 یا سخنرانی عصرروز عاشورا درمدرسه فیضیه قم می باشد ومخالفت ایشان با لایحه کاپیتولاسیون یا مصونیت قضایی مستشاران آمریکا درایران که درواقع مصونیت کل آمریکائیان راتداعی می کند.
هردوی این موضوع همانطوریکه درمطلب " حاشیه ای برمقاله اخیرحسین علایی " در "اینجا" توضیح داده ام دروغی بیش نیست ووظیفه ماروشنفکرانی که علیرغم صغرسن درزمان پیروزی انقلاب مدافع ورزمنده آن بودیم افشاگری وثبت این امردرتاریخ ایران است. امروزباید برای جلوگیری ازشستشوی مغزی جوانان ( وایضا پیران!!) حقایق انقلاب ودیدگاههای ارتجاعی نهفته درپشت آن که تنها جلوگیری ازپیاده شدن اصول انقلاب سفیدشاه سابق وروند روبه تکامل وتوسعه ایران رانشانه گرفته بود.
واضح است که چنین مستندسازیهایی بهیچوجه به معنای تبرئه رژیم سابق ازتمام اعمال خودنمی باشد فساد ونارضایتی واستبداد درنظام سابق امری غیرقابل انکاربوده ولی اکنون که جوانان دیروز وپابه سن گذشگان امروزازبلوغ بیشتری برخوردارشده اند براحتی امکان مقایسه دو رژیم سابق وفعلی ونیزمواردی را که لاجرم هررژیم با به قدرت رسیدن به آن مبتلا می گردد رادرپیش روی خود داشته وازهمه مهمترتجارب بین المللی زیادی درمبارزه با فساد پیداکرده اند.
شاه سابق درمهمترین فرازازسخنرانی هایی خود همواره انقلاب اسلامی ایران را نتیجه پیوند شوم ارتجاع سرخ وسیاه می نامید وما درآن هنگام امکان درک این مطلب رانداشتیم که چگونه می شود روحانیتی که بعنوان نماد ارتجاع سیاه بمعنی بازگشت به عقب ونیزظاهرسازی دینی است با منکران خدایی که بعنوان نمادارتجاع سرخ وعامل رژیم های کمونیستی شناخته می شوند پیوند برقرارنمایند وامروزباگذشت سی وسه سال ازپیروزی انقلاب کذایی مان این امر راتمام گوشت، پوست واستخوان خود درک می کنیم.
اینکه چگونه می شود یک جریان کاملا واپسگرا (روحانیت) دراتحاد بایک جریان پست مدرن (روشنفکران خارج نشین) برعلیه یک جریان روبه مدرنیته وتجددخواه (باهمه مفاسدش) دست به اتحاد زده وآنرا سرنگون نمایند امری کاملا بعید می نمود واگرنبود فریبکاریهای آخوندی خمینی درنجف وپاریس وبهشت زهرای تهران امکان فراهم آوردن چنین همبستگی بین گروههای مختلف جامعه فراهم نمی آمد.
اما امروزبازهم میراث داران خمینی همان ترفندها رابکارگرفته وبا پنهان کردن نیات واقعی خود یعنی حفظ وتثبیت قدرت سیاسی، تاراج سرمایه های ملی کشورفریبکارانه تلاش می کنند جامعه ایرانی رابه راه موردنظرخود بکشانند. نگاهی به سازماندهی تظاهرات درلندن پایتخت یکی ازقدیمی ترین دموکراسی های جهان که درآن آخوندهای حکومتی با بکارگیری برخی ازروشنفکران وطنی، عوامل رژیم سوریه، کادرهای حزب الله لبنان، مدافعان صلح جهانی، مخالفان کاپیتالیزم و سرمایه داری لجام گسیخته ، روشنفکران متوهمی که درآرزوی بازگشت نظام مارکسیست –لنینیستی به روسیه می باشند تحت عنوان چپ نو همگی دست به دست هم داده ویکی ازنسخه های کامیک تراژدی اتحادنامقدس ارتجاع سرخ وسیاه را رقم زده اند بااین تفاوت که اکنون باگذشت سی سال ازرخداد انقلاب اسلامی وفروپاشی شوروی ارتجاع سبز(جنبش های دینی اصلاح طلبانه که قذافی برای اولین بارآنرا مطرح کرد) نیزبه آن اضافه شده است.
نگاهی به اسناد وتقدم وتاخرها درموضع گیریهای آیت الله خمینی درمقابل رژیم شاه نشان می دهد که خاستگاه انقلاب اسلامی ایران چیزی جزفوت مرجع بزرک شیعه آیت الله بروجردی درفروردین ماه 1340 وهمزمانی آن شروع رفرم وفازتوسعه همه جانبه ایران نبوده که از سوی شاه ایران "انقلاب سفید" یا بدلیل ایجاد تحول ودگرگونی ساختاری ازبالا(حکومت) به پایین (جامعه) "انقلاب شاه وملت" نام گرفته بود.
مهمترین عامل وانگیزه آیت الله خمینی برای مخالفت با اقدامات اصلاحی رژیم سابق ونه دشمنی وی با محمدرضاپهلوی ونه مبارزه با استعمارآمریکا بلکه الهام پذیری ازتفکری بود که انجمن حجتیه ودرراس آن شیخ محمود حلبی درجوامع دینی ومدهبی تبلیغ می کردند وآن این بود که فرقه بهائیت باپشتیبانی دولت اسرائیل وبااتکاء به آموزه های دینی خود درصدد دادن حقوق برابر به زنان درمقابل مردان است ودیگراینکه اصلاحات ارضی والغای رژیم ارباب رعیتی مخالف نظریه اسلام مبنی براحترام به مالکیت ومشروعیت برده داری است.
درحدفاصل سالهای 42-40 لحن آیت الله خمینی نسبت به شاه کاملا محترمانه ومبتنی برنوعی مشروعیت سیاسی ودینی بوده است وتنها پس ازبی اعتنایی شاه ونخست وزیروی اسدالله علم به دوخواسته آیت الله خمینی یعنی لغوحق رای زنان واصلاحات ارضی ودستگیری چندماهه وسپس آزادی وی است که باراهنمایی هاشمی رفسنجانی مقررمی شود آیت الله خمینی اولا بجای تاکید بردومورد ارتجاعی فوق وبهائیت واسرائیل که موجب عدم همراهی اقشارفرهیخته باوی می شود موضوع اضافه شدن مصونیت مستشاران آمریکایی به لیست پرسنل فنی واداری ارتش آمریکا راباعنوان کاپیتولاسیون جایگزین وبدین ترتیب هم ازروحیه ضدامپریالیستی اساتید ودانشجویان دانشگاهها بهره مند گردیده وهم اهداف غایی وواپسگرایانه خود مبنی برطرفداری ازحفظ زنان درصندوق خانه وبزرگ فئودال ها راپنهان نماید.
نگاهی به موارد زیر که براساس تاریخ صدورتنظیم گردیده است جزیی ازاسناد مثبت نظریه بالا می باشد.
بيانات [براى يكى از سردفتران اسناد رسمى (مخالفت روحانيت با اسرائيل و بهاييها)]
زمان: 12 شهريور 1341/ 3 ربيع الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: مخالفت روحانيت با اسرائيل و بهاييها
مخاطب: يكى از سردفتران اسناد رسمى تهران
[بسم اللَّه الرحمن الرحيم]
ما با «اسرائيل» و «بهاييها» مخالفيم «راهى كه من انتخاب كردهام راهى است كه مردم خواهان آن مىباشند. و اگر من هم مثل دولتيها حرف بزنم مردم مرا هم طرد خواهند نمود. من با هيچ يك از كشورهاى مسلمان رابطهاى ندارم «2» ... ولى موقعى كه اختلافاتى بين همان كشورهاى اسلامى و حكومت يهود به وجود مىآيد، چارهاى جز جانبدارى از حكومتهاى اسلامى ندارم. و اگر دولت ايران، رابطه خود را با كشور اسرائيل قطع كند، آن وقت روحانيت ايران يكصدا بر ضد تحريكات كشورها ... عليه حكومت شيعه ايران، قيام خواهند نمود. اكنون كه پيشرفت آثار تمدن غرب و همچنين نفوذ تبليغات كمونيستى، بسيارى از مردم ايران و جوانان ما را به سوى فساد كشانيده، براى جلوگيرى از اين خطر بزرگ، چارهاى جز تقويت امور معنوى در مردم نيست؛ و كسانى كه به نام تجدد، روحانيت را ضعيف مىكنند به توسعه فساد دامنمىزنند. ما با اسرائيل و بهاييها نظر مخالف داريم و تا روزى كه مسئولين امر، دست از حمايت اين دو طبقه برندارند، ما به مخالفت با آنها ادامه مىدهيم.»
تلگراف [به محمد رضا پهلوى درباره انجمنهاى ايالتى و ولايتى]
زمان: 17 مهر 1341/ 9 جمادى الاول 1382
مكان: قم
موضوع: هشدار امام در مورد تصويبنامه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: پهلوى، محمد رضا «1»
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايونى
پس از اهداى تحيت و دعا، به طورى كه در روزنامهها منتشر است، دولت درانجمنهاى ايالتى و ولايتى، «اسلام» را در رأى دهندگان و منتخبين شرط نكرده؛ و به زنها حق رأى داده است. و اين امرموجب نگرانى علماى اعلام وساير طبقات مسلمين است. بر خاطر همايونى مكشوف است كه صلاح مملكت در حفظ احكام دين مبين اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرماييد مطالبى را كه مخالف ديانت مقدسه و مذهب رسمى مملكت است از برنامههاى دولتى و حزبى حذف نمايند تا موجب دعاگويى ملت مسلمان شود.
الداعى: روح اللَّه الموسوي
تلگراف [به اسد اللَّه عَلَم درباره انجمنهاى ايالتى و ولايتى]
زمان: 28 مهر 1341/ 20 جمادى الاول 1382
مكان: قم
موضوع: هشدار به نخست وزير در مورد تصويبنامه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: عَلم، اسد اللَّه (نخست وزير وقت)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
تهران- جناب آقاى اسد اللَّه عَلم، نخست وزير ايران
در تعطيل طولانى مجلسين ديده مىشود كه دولت اقداماتى را در نظر دارد كه مخالف شرع اقدس، و مباين صريح قانون اساسى است. مطمئن باشيد تخلف از قوانين اسلام و قانون اساسى و قوانين موضوعه مجلس شورا براى شخص جنابعالى و دولت ايجاد مسئوليت شديد در پيشگاه مقدس خداوند قادر قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد كرد. ورود زنها به مجلسين و انجمنهاى ايالتى و ولايتى و شهردارى مخالف [است با] قوانين محكم اسلام كه تشخيص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست، و براى ديگران حق دخالت نيست. و فقهاى اسلام و مراجع مسلمين به حرمت آن فتوا داده و مىدهند. در اين صورت، حق رأى دادن به زنها و انتخاب آنها در همه مراحل، مخالف نص اصل دوم از متمم قانون اساسى است. و نيز قانون مجلس شورا، مصوب و موشّح ربيع الثانى 1325 قمرى، حق انتخاب شدن و انتخاب كردن را در انجمنهاى ايالتى و ولايتى و شهردارى از زنها سلب كرده است. مراجعه كنيد به مواد هفت و نُه قانون انجمنهاى ايالتى و ولايتى، و پانزده و هفده قانون انجمن بلديه (شهردارى). در اين صورت، چنين حقى به آنها دادن، تخلف از قانون است. و نيز الغاى شرط «اسلام» در انتخابكننده و انتخاب شونده، كه در قانون مذكور قيد كرده، و تبديل قسم به قرآن مجيد را به «كتاب آسمانى» تخلف از قانون مذكور است؛ و خطرهاى بزرگى براى اسلام و استقلال مملكت دارد كه يا غفلتاً يا خداى نخواسته عمداً اقدام به اين امر شده است. اكنون كه اعليحضرت درخواست علماى اعلام را به دولت ارجاع فرمودهاند و مسئوليت به دولت شما متوجه است، انتظار مىرود به تبعيت از قوانين محكم اسلام و قوانين مملكتى، اصلاح اين امر را به اسرع وقت نماييد، و مراقبت كنيد كه نظاير آن تكرار نشود. و اگر ابهامى در نظر جنابعالى است مشرّف به آستانه قم شويد تا هر گونه ابهامى حضوراً رفع شود، و مطالبى كه به صلاح مملكت است و نوشتنى نيست تذكر داده شود.
در خاتمه يادآور مىشود كه علماى اعلام ايران و اعتاب مقدسه و ساير مسلمين، در امور مخالفه با شرعِ مطاع، ساكت نخواهند ماند و به حول و قوه خداوند تعالى امور مخالفه با اسلام رسميت نخواهد پيدا كرد.
سخنرانى [در جمع بازاريان تهران (لزوم لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 6 آبان 1341/ 28 جمادى الاول 1382
مكان: قم، منزل امام خمينى
موضوع: لزوم لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
حضار: دويست نفر از كسبه بازار تهران از جمله آقايان: نيلچى، حسين- توفيقى مظاهرى، ميرزا على- پيش قدم، لطف اللَّه- بزاز، على نقى- خراز، ميرزا عباس- خراز، جوانمرد
[بسم اللَّه الرحمن الرحيم]
... آيا من از شما تشكر بكنم، يا شما از من تشكر بكنيد؟ هيچ كدام از يكديگر تمناى تشكر نداريم؛ بلكه وظيفه دينى همه ماست كه بگوييم و بخواهيم كه قانون شركت نسوان در انتخابات «2»، انجام نشود. و اگر اين قانون عملى بشود، دنبالش چيزهاى ديگرى است، و خواسته اكثريت مردم، شرط است؛ اكثر مردم اين مملكت از اين امر بيزارند. و شما فعلًا تعطيل عمومى نكنيد. خدا نياورد آن روز را كه تعطيل عمومى بشود! و باز هم دعا مىكنم كه از اين عمل به طور آرام جلوگيرى شود. خدا نياورد آن روزى را كه علما بگويند تعطيل بكنيد! اسد اللَّه عَلم «3» در اين مملكت چه مىخواهد بكند؟! اين كار بازخواست و محاكمههاى بعدى دارد. به طورى كه شنيدم، از امينى «4» اين موضوع را خواسته بودند؛ ايشان قبول نكرد و به كنار رفت. به حساب ارسنجانى «5» هم روزى خواهند رسيد. اگر تمام دنيا- يكطرفه- بگويند: بايد بشود! من يكى مىگويم: نبايد بشود. نه وظيفه من تنهاست، بلكه وظيفه شاهنشاه و همه افراد اين مملكت است كه بگويند اين كار صلاح نيست ...
شنيدهام دو شب است زبان تو «1» را بستهاند. چه مىشود كه اگر دستبند به دست من و شما بزنند و به گوشه زندان بيندازند؟ مگر ما از حسين بن على و امام سجاد بالاتر هستيم؟ در تمام نقاط اين كشور، اين جريان، رويش بحث است و مردم تنفر خودشان را از اين امر چه به شاهنشاه و چه به دولت، نوشتهاند قانون اين كشور قانون امام جعفر صادق (ع) است.
اين كشور، قانون اسمىاش قانون امام جعفر صادق است و بايد تا موقع ظهور امام زمان، اين قانون «2» باقى بماند. از كليه علما بخواهيد تا آنها بخواهند. فرستاده آقاى بهبهانى «3» نزد من آمد و گفت: من تا آخرين نفس براى اين موضوع اقدام مىكنم. دولت بايد بنويسد در روزنامه هاى رسمى كه اين عمل نقض شد و علناً به مردم اعلام كند. شنيدهام آقاى فرماندار گفته است: دولت كار دارد. چه كارى از اين كار واجبتر است كه رضايت بيست ميليون جمعيت را فراهم كنند؟ چون از ده ميليون نفر جمعيت زن ايران، فقط يكصد نفر زن هرجايى مايل هستند كه اين كار بشود. سازمانهاى ادارى بايستى به دولت بگويند؛ و «انصارى» زبان گوياى مردم قم است و تنها نيست؛ و همه جمعيت پشت سر او هستند، و حتماً امشب بايستى به منبر بروى و جريان را كاملًا شرح دهى كه مردم بيدار شوند .
نامه [تشكر به آقاى محمد تقى فلسفى (اعتراض به انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 7 آبان 1341/ 29 جمادى الاول 1382
مكان: قم
موضوع: تشكر از فعاليتها و خطابههاى آقاى فلسفى در اعتراض به تصويب لايحه انجمنهاى
ايالتى و ولايتى
مخاطب: فلسفى، محمد تقى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمين آقاى فلسفى، خطيب شهير اسلامى- دامت افاضاته
به عرض عالى مىرساند، ان شاء اللَّه مزاج محترم قرين سلامت و سعادت است. از مساعى جميله جنابعالى در نشر حقايق و احكام اسلام و ابطال باطل و ردع «1» منحرفين از مقاصد پليد و نيات فاسد، علماى اعلام و علاقهمندان به اسلام و استقلال مملكت جعفرى متشكرند. اميد است خداوند اين زبان گوياى اسلام را از شرّ اشرار حفظ فرمايد. يقين داشته باشيد كه خداى تبارك و تعالى با ما است و هيچ قوهاى نمىتواند با خواست خداوند متعال و حضرت ولى امر- عجل اللَّه تعالى فرجه- كه خواست ملت اسلام، تبع آن است مبارزه كند و به خواست خداوند تعالى نصرت با اسلام و مسلمين است. ان تنصروا اللَّه ينصركم و يثبّت أقدامكم. «2» اميد است كه جنابعالى و ساير وعاظ محترم كه زبان قرآن و ملت هستند در اين قضيه دينى، ديْن خود را به وجه احسن ادا فرمايند و موجب رضاى خداوند تعالى و نبى اسلام- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- و ائمه هدى- عليهم صلوات اللَّه- را فراهم فرمايند. و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
نامه [به آقاى محمد تقى فلسفى (تجمع در مسجد سيد عزيز اللَّه)]
زمان: 9 آبان 1341/ 2 جمادى الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: صدور اعلاميه آقاى خوانسارى در رابطه با تجمع مردم تهران در مسجد سيد عزيز اللَّه، و انتقاد امام خمينى از عدم برخورد انقلابى و فراگير در اعتراض به تصويبنامه لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: فلسفى، محمد تقى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت جناب مستطاب ثقة الاسلام و المسلمين آقاى فلسفى، خطيب شهير اسلامى- دامت افاضاته به عرض عالى مىرساند، ان شاء اللَّه مزاج محترم خالى از نقاهت است. ضمناً اعلاميه آقاى خوانسارى را ملاحظه كردم و خالى از تعجب نبود. «1» اصل اقدام ايشان بسيار به موقع و لازم است لكن كيفيت آن خيلى نارسا و سست است. براى اين مطلب دينى كه اساس روحانيت و ديانت و مليت در خطر است، مجلس روضه درست كردن و در ضمن آن، اساس ديانت را قرار دادن، بسيار موهن است نسبت به مقصد. و از آن بدتر آنكه مسجد سيد عزيز اللَّه را كه چهار هزار جمعيت مقدس بازارى در آن مجتمع مىشود. و البته مىدانيد دولت از ديانت نمىترسد، تا از بازارى متدين و دعاى اينها يا نفرين آنها وحشت كند؛ دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه مىكند. بايد يك اجتماع دينى كه آقاى فلسفى سخنگوى ديانت اسلام صحبت مىكند و آقاى خوانسارى از مراجع وقت مىخواهد صحبت كند در مسجد سيد عزيز اللَّه كه حكم يك صندوقخانه را دارد، نباشد
من نمىدانم اين چه فداكارى است؟ بايد اين امر به توسط يك كرور اعلاميه به تهران و حومه تهران حتى قزوين، قم و بلاد نزديك و دور منتشر شود و گفته شود و نوشته شود كه چون براى اين اجتماع، جايى در تهران نيست، خارج تهران در بيابان مىرويم. در اين صورت از دو حال خارج نيست، يا آنكه با سرنيزه جلوگيرى مىكنند و آن خيلى بعيد است. آن وقت تكليف يكسره مىشود و ما غالب مىشويم و سقوط دولت حتمى است، و يا نمىكنند، تمام ناراضيها به شما ملحق مىشوند و غوغا مىكنند و عظمت مطلب، آنها را از پا درمىآورد و طرفين مطلب به نفع مسلمين است
حالا اين فرصت از دست رفت، لكن فرصت ديگرى باقى است و آن اين است كه جنابعالى در ضمن صحبت تكيه كنيد به اين نكته كه ما نمىخواهيم اجتماع بزرگ درست كنيم و الّا در صورت لزوم در خارج تهران اجتماع مىكنيم و مطالب مهمتر را به گوش ملت مىرسانيم و در قم اجتماع ايران را تهيه مىكنند و در صحراى قم، به مردم ايران مطالبى كه بايد گفته شود، شخصاً بعضى از علما خواهند گفت
سركار مىدانيد در اين حال كه ما قرار گرفتيم قضيه از آشتى و صلح گذشته و پاى نابودى احكام اسلام و فتح در كار است و «هيهات منّا الذلّة». نترسيد، ملاحظه نكنيد. آقاى خوانسارى را نمىگيرند. شما را نمىگيرند؛ دنيا اقتضا ندارد. شما بهتر مىدانيد. بنده از ناراحتى ديگر نمىتوانم عرض بكنم. و السلام عليكم و رحمة اللَّه.
2 جمادى الثانيه.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
بيانات [در جمع طلّاب و بازاريان (لزوم لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 14 آبان 1341/ 7 جمادى الثانى 1382
مكان: قم، مسجد اعظم، مجلس درس امام خمينى
موضوع: لزوم لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
حضار: طلاب و فضلاى حوزه و جمعى از بازاريان تهران... ان شاء اللَّه موضوع لغو شركت نسوان در انتخابات درست مىشود؛ اگر درست نشد ما تنها نيستيم؛ تمام ملت ايران و عشاير و حتى ساير ملتهاى كشورهاى مسلمان و سنى پشتيبان ما هستند. ما باز هم اميدواريم كه دولت به اشتباه خود پىببرد و جواب مساعد بدهد؛ مامورينى كه در مجلس حضور دارند اين مطلب را گزارش كنند تا دولت تصور نكند كه با فوت آيت الله بروجردى- رحمة الله عليه- ديگر اسلام بىدفاع شده است و مىتوان به آن لطمه زد. هزاران آيت الله بروجردى به دين اسلام متكى بودهاند. دين به آيت الله ها تكيه ندارد. مراجع اسلام، علماى دين و پيشوايان مذهب در هر زمانى با تكيه بر اسلام با قلدرها مقابله كردهاند. امروز هم هر دست خيانتكارى كه براى لطمه زدن به اسلام دراز شود با قدرت اسلام قطع مىشود. مراجع اسلام ايران و نجف در مقابل تجاوز به احكام اسلام و خيانت به مسلمين ساكت نمىنشينند و در اين امر تنها نيستند، كليه مردم ايران، عشاير ايران، بلكه ملتهاى ساير كشورها پشتيبان مراجع دين هستند و اهانت به قرآن را تحمل نمىكنند. شما فعلًا آرامش را حفظ كنيد و بر سر كارهاى خود برويد. خداوند نياورد آن روزى را كه ما درسها را تعطيل كنيم و دستور تعطيل عمومى بدهيم. اگر روزى لازم شد كه وظيفه ملت معين شود به شما اعلام مىكنيم و وظيفه عموم مردم را تعيين خواهيم كرد؛ اما نه در اينجا، نه با اين جمعيت، بايد بيابانهاى قم را در نظر گرفت. آن اجتماع عظيم را در اين جاها نمىتوان تشكيل داد. ولى ما اميدواريم كه دولت به اشتباه خود پىببرد و بزودى جواب مساعد به ما بدهد و بىجهت موجب تشنج و التهاب در مملكت نشود. و من از همه شما آقايان محترم كه امروز دست از كسب و كار خود كشيديد و به اينجا آمديد، قدردانى و تشكر مىكنم و مىخواهم كه بر سر كار خود برگرديد و منتظر دستور مراجع خود باشيد. و السلام عليكم و رحمة الله
تلگراف [به محمد رضا پهلوى در اعتراض به عملكرد اسد اللَّه علم]
زمان: 15 آبان 1341/ 8 جمادى الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: اعتراض به عملكرد اسد اللَّه عَلم (نخست وزير وقت)
مناسبت: پافشارى اسد اللَّه عَلم براى تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: پهلوى، محمد رضا
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
حضور مبارك اعليحضرت همايونى
تلگراف مبنى بر آنكه اعليحضرت بيش از هر كس در حفظ شعائر مذهبى كوشا هستند، و تلگراف اين جانب را براى دولت ارسال داشتند، و توفيق اين جانب را در ترويج مقررات اسلامى و هدايت عوام خواستار شدند، موجب تشكر گرديد. البته ملت مسلمان ايران از اعليحضرت همين انتظار را دارند. فرموده اعليحضرت موافق است با آنچه از پيغمبر اسلام- صلى اللَّه عليه و آله- به ما رسيده: إِذَا ظَهَرَتِ البِدَعُ فِى امَّتِى فَليُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ؛ فَمَن لَم يَفعَل. فَعَلَيْهِ لَعنَةُ اللَّهِ «1». البته شغل روحانى، ارشاد و هدايت ملت است.
مع الأسف با آنكه به آقاى اسد اللَّه عَلم در اين بدعتى كه مىخواهد در اسلام بگذارد تنبه دادم و مفاسدش را گوشزد كردم، ايشان نه به امر خداوند قاهر گردن نهادند و نه به قانون اساسى و قانون مجلس اعتنا نمودند، و نه امر ملوكانه را اطاعت كردند، و نه به نصيحت علماى اسلام توجه نمودند؛ و نه به خواست ملت مسلمان- كه طومارها و تلگرافات و مكاتيب «2» بسيار آنها از اقطار كشور نزد اين جانب و علماى اعلام قم و تهران موجود است- وقعى گذاشتند، و نه به اجتماعات انبوه قم و تهران و ساير شهرستانها و رشاد مفيد خطباى اسلام احترامى قائل شدند.
آقاى عَلم از نشر افكار عمومى در مطبوعات و انعكاس تلگرافات مسلمين و اظهار تظلم آنها به اعليحضرت و علماى ملت جلوگيرى كرده و مىكند؛ و بر خلاف قانون اساسى مطبوعات كشور را مختنق كرده؛ و به وسيله مأمورين در اطراف مملكت، ملت مسلمان را كه مىخواهند عرض حال خود را به اعليحضرت و علماى ملت برسانند ارعاب و تهديد مىكند. آقاى عَلم تخلف خود را از قانون اسلام و قانون اساسى اعلام و برملا نموده. آقاى اسد اللَّه عَلم گمان كرده با تبديل كردن قسم به قرآن مجيد به «كتاب آسمانى» ممكن است قرآن كريم را از رسميت انداخت؛ و اوستا و انجيل و بعض كتب ضاله را قرين آن يا به جاى آن قرار داد. اين شخص تخلف از قانون اساسى را به بهانه الزامات بين المللى شعار خود دانسته؛ با آنكه الزامات بين المللى مربوط به مذهب و قانون اساسى نيست. تشبث به الزامات بين المللى براى سركوبى قرآن كريم و اسلام و قانون اساسى و ملت، جرم بزرگ و «ذَنْبِ لا يُغْفَر» «1» است.
اين جانب، به حكم خيرخواهى براى ملت اسلام، اعليحضرت را متوجه مىكنم به اينكه اطمينان نفرماييد به عناصرى كه با چاپلوسى و اظهار چاكرى و خانهزادى مىخواهند تمام كارهاى خلاف دين و قانون را كرده و به اعليحضرت نسبت دهند و قانون اساسى را كه ضامن اساسى مليت و سلطنت است، با تصويبنامههاى خائنانه و غلط از اعتبار بيندازند تا نقشههاى شوم دشمنان اسلام و ملت را عملى كنند. انتظار ملت مسلمان آن است كه با امر اكيدْ، آقاى عَلم را ملزم فرماييد از قانون اسلام و قانون اساسى تبعيت كند، و از جسارتى كه به ساحت مقدس قرآن كريم نموده، استغفار نمايد و الّا ناگزيرم در نامه سرگشاده به اعليحضرت مطالب ديگرى را تذكر دهم. از خداوند تعالى استقلال ممالك اسلامى و حفظ آنها را از آشوب و انقلاب مسألت مىنمايم.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
تلگراف [به اسد اللَّه عَلَم (تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى)]
زمان: 15 آبان 1341/ 8 جمادى الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: هشدار به نخست وزير در رابطه با لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مناسبت: تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: عَلم، اسد اللَّه (نخست وزير وقت)
تهران- جناب آقاى اسد اللَّه عَلم
عطف به تلگراف سابق اشعار مىدارد، معلوم مىشود شما بنا نداريد به نصيحت علماى اسلام كه ناصح ملت و مشفق امتند، توجه كنيد؛ و گمان كرديد ممكن است در مقابل قرآن كريم و قانون اساسى و احساسات عمومى قيام كرد. علماى اعلام قم و نجف اشرف و ساير بلاد تذكر دادند كه تصويبنامه غير قانونى شما بر خلاف شريعت اسلام، و بر خلاف قانون اساسى و قوانين مجلس است.
اگر گمان كرديد مىشود با زور چند روزه قرآن كريم را در عرض «اوستا» ى زرتشت، «انجيل» و بعض كتب ضاله قرار داد، و به خيال از رسميت انداختن قرآن كريم، تنها كتاب بزرگ آسمانى چند صد ميليون مسْلم جهان، افتادهايد و كهنهپرستى را مىخواهيد تجديد كنيد، بسيار در اشتباه هستيد. اگر گمان كرديد با تصويبنامه غلط و مخالف قانون اساسى مىشود پايههاى قانون اساسى را كه ضامن مليت و استقلال مملكت است، سست كرد و راه را براى دشمنان خائن به اسلام و ايران باز كرد، بسيار در خطا هستيد.
اين جانب مجدداً به شما نصيحت مىكنم كه به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسى گردن نهيد، و از عواقب وخيمه تخلف از قرآن و احكام علماى ملت و زعماى مسلمين و تخلف از قانون بترسيد؛ و بدون موجب، مملكت را به خطر نيندازيد؛ و الّا علماى اسلام درباره شما از اظهار عقيده خوددارى نخواهند كرد. و السلام على من اتبع الهدى.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
بيانات [در جمع اصناف و طلّاب قم (لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 20 آبان 1341/ 13 جمادى الثانى 1382
مكان: قم، مسجد اعظم
موضوع: اعتراض به بىاعتنايى دولت در مورد لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
حضار: اصناف و بازرگانان قم، طلاب علوم دينى، و جمعى از زائران
[بسم اللَّه الرحمن الرحيم]
علماى اسلام ساكت نمىمانند «خوب است كسانى كه اين بيانات را مىنويسند، به مقامات دولتى اطلاع دهند كه بيش از اين با احساسات مردم بازى نكنند. علماى اسلام دست بردار نيستند؛ اگر آنها خيال مىكنند با امروز و فردا كردن، مىتوانند موضوع «1» را مسكوت بگذارند؛ اشتباه است، ابداً اين طور نيست؛ كار، خيلى مهم است. صحبت خطر براى اسلام است. علماى اسلام نمىتوانند ساكت بمانند.»
«اين قضيه منحصر به علماى ايران نيست؛ علماى عراق، علماى مصر، علماى يمن و علماى ساير نقاط اسلامى هم در اين موضوع با ما هستند. اگر روزى بنا شود كه با كمك شما بخواهيم عملًا به دولت نشان بدهيم، جمعيت اين قدر نخواهد بود؛ آن روز، جمعيتى جمع شود كه اينجا جا نگيرند و بايد در بيرون قم اجتماع كنند. ولى ما انتظار داريم، دولت عاقبت كار را ملاحظه كند و بيش از اين، جواب به طول نيانجامد. شما هم چند روز ديگر صبر كنيد.»
نامه [به آقاى مهدى يثربى (حمايت از روحانيت قم)]
زمان: 1341 ه. ش./ 1382 ه. ق
مكان: قم
موضوع: دعوت از روحانيون و مردم كاشان براى پشتيبانى از روحانيت قم
مناسبت: غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: يثربى، سيد مهدى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
به عرض عالى مىرساند، مرقوم محترم كه حاكى از سلامت وجود محترم بود موجب تشكر گرديد. توفيق و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. اگر صلاح مىدانيد از خود آقايان روحانيون و ساير طبقات نشريهاى مبنى بر پشتيبانى از قم و اظهار تأثر از واقعه فاجعه منتشر فرماييد. اميد است ان شاء اللَّه بتوانيم جلو اين مفاسد را كه مىخواهند اجرا كنند بگيريم. اميد است در مظانّ استجابت دعوات، منظور نظر شريف باشم. و السلام عليكم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
بيانات [در جمع اصناف و طلّاب قم (انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 2 آذر 1341/ 25 جمادى الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: ضرورت پايدارى مردم تا رفع غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى
حضار: اصناف و هيأتهاى تهران، طلاب و مردم قم
[بسم اللَّه الرحمن الرحيم]
ضرورت پايدارى مردم
... شما بيش از پيش در كار خودتان مستقيم باشيد و پايدارى نماييد. ما هم ثابت هستيم. خطرى كه متوجه دين شده است، قابل اغماض نيست و لذا به تمام معنى بايستى مسلمانها جديت نمايند تا اين غائله رفع شود.
بيانات [در جمع بازاريان تهران (ادامه قيام تا لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى)]
زمان: 2 آذر 1341/ 25 جمادى الثانى 1382
مكان: قم
موضوع: ادامه قيام تا لغو لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
حضار: بازاريان تهران «1»
[بسم اللَّه الرحمن الرحيم]
هشدار شديد به اسد اللَّه عَلم
... اين قانونى كه مىخواهند در مملكت شيوع بدهند، در حزب آقاى عَلم طرح شده، و آقاى عَلم بدانند كه مردم از پاى نمىنشينند تا لايحه لغو شود؛ و پس از تشكيل مجلس نيز ساكت نخواهند نشست. مطبوعات را سانسور نمودهاند و مىگويند آزادى هست. ملاقات با علماى شيراز را ممنوع نمودهاند. من از آيت اللَّه محلاتى شيرازى «2» احوالپرسى نمودهام، به او نرسيده است. جريان كار ما را دولتهاى خارج، حتى امريكا هم سابقه دارد. ما به گوش دنيا مىرسانيم. دولت، خوب است وظيفه خود را بداند؛ ما را زير دست يك مشت كليمى كه خود را به صورت بهايى درآوردهاند پايمال ننمايد. ما به همان نحو كه در روزنامهها تصويب لايحه را نوشتند، مىخواهيم لغو آن را هم درج كنند. ما باز هم با مسالمت حرفهاى خودمان را مىزنيم؛ خدا نياورد روزى را كه به مردم بگوييم كه خود مىدانيد. ان شاء اللَّه دولت متوجه مىشود و جواب صريح مىدهد ....
نامه [به آقايان نجفى و محمد حسين غروى (صدور اعلاميههاى اعتراضآميز عليه دولت)]
زمان: آذر 1341/ رجب 1382
مكان: قم
موضوع: ضرورت صدور اعلاميههاى اعتراضآميز عليه دولت
مناسبت: تصويب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى
مخاطب: نجفى، محمد حسين- غروى
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
خدمت ذى شرافت حضرتين حجتى الاسلام و المسلمين آقاى نجفى و آقاى غروى- دامت بركاتهما.
به عرض عالى مىرساند، پس از تحيت و سلام وافر، لا بد مطالب اخيره و خرابكاريهاى دولت و مجلسين «1» به سمع مبارك آقايان رسيده است. تفصيل قضايا همان است كه در اعلاميه تذكر داده شده است. سكوت در اين امر موجب آن است كه اين ننگ براى ملت شيعه باقى بماند. لازم است ما به وسيله اعلاميه و اعتراض، اين امر مفتضح را از ساحت اسلام و مسلمين بزداييم. ساير علماى اعلام و مبلغين محترم را تذكر دهيد كه در اين امر سكوت نفرمايند. و به اهالى دستور دهيد كه به وسيله اعلاميه، اعتراض خود را بنمايند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم. و السلام عليكما و رحمة اللَّه و بركاته.
روح اللَّه الموسوي الخمينى
متن کامل سخنرانی امام درمدرسه فیضیه قم در روزعاشورا یا ۱۵ خرداد ۴۲
بسم الله الرحمن الرحیم
مخالفت رژیم با اساس اسلام
الان عصرعاشورا ست... گاهی که وقایع روزعاشورا را از نظر می گذرانم، این سؤال برایم پیش می آید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه ، تنها با حسین سرجنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه وخلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زنهای بی پناه و اطفال بیگناه مرتکب شدند؟ بچه خردسال چه تقصیر داشت؟ زنها چه تقصیر داشتند؟ نظرم این است آنها با اساس سر و کار داشتند، بنی هاشم را نمی خواستند ، بنی امیه با بنی هاشم مخالفت داشتند، نمی خواستند شجره طیبه باشد. همین فکر در ایران[ وجود] داشت. اینها با بچه های شانزده- هفده ساله ما چه کار داشتند؟ سید شانزده- هفده ساله به شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاه های سفاک چه کرده بود؟ لکن این فکر پیش می آید که اینها با اساس مخالفند، با بچه مخالف نیستند. اینها نمی خواهند که اساس موجود باشد؛ اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد.
اسرائیل، دشمن اسلام وایران
اسرائیل نمی خواهد دراین مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی خواهد دراین مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد . اسرائیل به دعوت عمال سیاه خود، مدرسه (فیضیه قم و طالبیه تبریز) را کوبید. ما را می کوبند، شما ملت را می کوبند. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می خواهد در این مملکت ، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می شکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود ؛ روحانیت سد راه است ، باید شکسته شود ؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود ؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد ؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت می کند.
مفتخوار کیست؟
شما آقایان قم، ملاحظه فرمودید آن روزی که آن رفراندم غلط انجام گرفت،آن رفراندوم مفتضح انجام گرفت، آن رفراندومی که چند هزار نفر بیشتر همراه نداشت، آن رفراندومی که بر خلاف ملت ایران انجام گرفت، در کوچه های این قم، در مرکز روحانیت، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را؛ چند نفر از بچه ها و اراذل را راه انداختند؛ در اتومبیلها نشاندند و در کوچه ها گرداندند ؛ گفتند: مفتخوری تمام شد، پلو خوری تمام شد. آقایان! ملاحظه بفرمایید، این وضع مدرسه فیضیه را ملاحظه کنید، این حُجَرات را ملاحظه کنید، این اشخاصی که لُباب عمرشان را در این حُجَرات می گذرانند، آن اشخاصی که مواقع نشاط شان را دراین حجرات می گذرانند، آن اشخاصی که بیش از سی- چهل الی صد تومان در ماه ندارند، اینها مفتخورند؟ آن اشخاصی که هزار میلیونشان، هزار میلیونشان یک قلم است، هزاران میلیونشان درجاهای دیگر است، اینها مفتخور، زیادنیستند؟ ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم مان وقتی که فوت می شود، آقازاده های آن[ مرحوم] همان شب چیز نداشتند، همان شب شام نداشتند[ گریه شدید حضار]؛ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم آقای بروجردی مان، وقتی که از دنیا می رود ششصد هزار تومان قرض می گذارد، ایشان مفتخورند؟ اما آنها که بانک های دنیا را پر کرده اند، کاخ های عظیم را روی هم ساخته اند، و باز رها نمی کنند این ملت را، و باز دنبال این هستند که سایرمنافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند، اینها مفتخور نیستند؟ باید دنیا قضاوت کند، باید ملت قضاوت کند که مفتخور کیست.
نصیحت و اخطار به شاه
آقا! من به شما نصیحت می کنم، ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم ؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند. من یک قصه ای را برای شما نقل می کنم که یپرمردهایتان، چهل ساله هایتان یادشان است، سی ساله ها هم یادشان است. سه دسته، سه مملکت اجنبی- به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، آمریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی رفت. من نمی خواهم تو اینطور باشی؛ نکن. من میل ندارم تواینطور بشوی، نکن! اینقدربا ملت بازی نکن! اینقدر با روحانیت مخالفت نکن. اگر راست می گویند که شما مخالفید، بد فکرمی کنید. اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطرافش فکر کن؛ چرا بیخود ، بدون فکر، این حرفها را می زنی؟ آیا روحانیت اسلام، آیا روحانیون اسلام، اینها حیوانات نجس هستند؟ در نظر ملت، اینها حیوان نجس هستند که تو می گویی؟ اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها را می بوسد؟ دست حیوان نجس را می بوسد؟
چرا تبرک به آبی که او می خورد، می کنند؟ حیوان نجس را این کار می کنند؟! آقا ما حیوان نجس هستیم؟ [ گریه شدید حضار] خدا کند که مرادت این نباشد؛ خدا کند که مرادت از اینکه " مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احتراز کند"، مرادت علما نباشند و الاّ تکلیف ما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل می شود . نمی توانی زندگی کنی ؛ ملت نمی گذارد زندگی کنی . نکن این کار را؛ نصحیت مرا بشنو. آقا! 45 سالت است شما؛ 43 سال داری، بس کن، نشنو حرف این و آن را؛ یک قدری تفکر کن، یک قدری تامل کن! یک قدری عواقب امور را ملاحظه بکن! یک قدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. آقا! نکن اینطور! بشنو ازمن؛ بشنو از روحانیین؛ بشنو از علمای مذهب ؛ اینها صلاح ملت را می خواهند؛ اینها صلاح مملکت را می خواهند.مامرتجع هستیم؟ احکام اسلام،ارتجاع است؟ آن هم" ارتجاع سیاه" است؟ توانقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟! شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا اینقدر مردم را اغفال می کنید؟ چرا نشر اکاذیب می کنید؟ چرا اغفال می کنی ملت را؟ والله، اسرائیل به درد تو نمی خورد، قرآن به درد تو می خورد.
امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می خواهید بگویید. خوب اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری داریم ازاین سه تاست تمام گرفتاری ما.
آقا ، اینها خودشان می گویند، من که نمی گویم، به هر که مراجعه می کنی، می گوید: شاه گفته؛ شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید ؛ شاه گفته اینها را بکشید... آن مرد که آمد در مدرسه فیضیه - حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم[ ابراز احساسات حضار]- آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد، سوت کشید ؛ تمام مستقر شدند در یک گوشه ای . گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجره ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید . گفت: حمله کن، حمله کردند. ازایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ میگوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد می برد، اسرائیل سلطنت را می برد، [ با کمک] عمال اسرائیل.
شاه تحت تأثیر بهایی ها
آقا، یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک حقایقی در کار است . شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهایی ها مراجعه کنید؛ در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد، رای عبدالبهاء است؛ آقایان از او تبعیت می کنند. آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا، می گوید: تساوی حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن اینطور، بدبخت! نکن اینطور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبدالبهاء است. آقا تقویمش موجود است، ببینید! شاه ندیده این را ؟ اگر ندیده مؤاخذه کند از آنهایی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اند اینها را بگو. والله، من شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیندازد تا بیرونش کنند و لهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. مطالب خیلی زیاد است، بیشتر ازاین معانی است که شما تصور می کنید. مملکت ما، دین ما، در معرض خطر است؛ شما هی بگویید که " آقایان! نگویید: دین در معرض خطر است " . ما که نگفتیم دین در معرض خطر است، در معرض خطر نیست؟! ما اگر نگوییم شاه چطور است، چطور نیست؟ آقا یک کاری بکنید اینطور نباشد. همه چیز را گردن تو دارند می گذارند. بیچاره! نمی دانی آن روزی که یک صدایی در آمد، یک نفر از اینهایی که با تو رفیق هستند، رفاقت ندارند. اینها همه رفیق دلارند، اینها دین ندارند؛ اینها وفا ندارند.
ربط بین شاه و اسرائیل
تأثرات ما زیاد است؛ نه اینکه امروز عاشورا ست و زیاد است، آن هم باید باشد، لکن این چیزی که برای این ملت دارد پیش می آید، این چیزی که در شرف تکوین است، از آن تأثرمان زیاد است؛ می ترسیم. ربط ما بین شاه واسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید ؛ این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاه اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ اینطور که نیست، ایشان می گوید: مسلمانم؛ ایشان که ادعای اسلام می کند، محکوم به اسلام است، به حَسَب ظواهر شرع. ربط ما بین اسرائیل... این ممکن است سری در کار باشد ؛ ممکن است آن معنایی که می گویند که سازمانها می خواهند آن را از بین ببرند، شاید راست باشد ؛ احتمالش را نمی دهی تو؟ یک علاجی بکن، اگراحتمال می دهی. یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا ؛ شاید بیداربشود، شاید روشن بشود یک قدری . اطرافش را گرفته اند، شاید نگذارند این حرفها به او برسد. ما متأسفیم، خیلی متأسفیم از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت، از وضع این وضعیتها، از همه اینها متأسفیم . آقای شیرازی بیاید دعا کند، من خسته شدم./
Comments
Post a Comment