وحشت گروههای لابی رژیم ایران درواشنگتن ازمجاهدین خلق


اینروزها باخروج سازمان مجاهدین خلق ایران ازلیست سازمانهای تروریستی که به حکم دادگاه عالی اروپا تحقق پذیرفت وحشت عجیبی برخی ازگروههای سیاسی لابی رژیم ایران یا مرتبط با اصلاح طلبان دولتی رادرآمریکا فراگرفته است بطوریکه بنظرمی رسد خروج این گروه ایرانی ازلیست سیاه وزارت خارجه آمریکا مصادف با به صدا درآمدن ناقوس مرگ آنها خواهدبودنگاهی به حجم مطالبی که این روزها درمقابله بامجاهدین درفضای سایبری ازجمله سایت بالاترین مشاهده گردیده وحتی به سانسورمطالب برخی سایتهای مدافع سازمان کشیده شده است دلیلی براین مدعاست

نگارنده چندی قبل دریک سلسله مقالات پی درپی که در" اینجا " و "اینجا" و "اینجا" و "اینجا" و" اینجا" و"اینجا" نمونه های آن رامشاهده می کنید بطورمفصل درخصوص این سازمان نوشته ام اماانگیزه ام ازنوشتن این مطلب اولا: دفاع ازحق وجلوگیری ازستم مضاعفی است که دراین ایام علاوه برظلم های اعمال شده ازسوی رژیم های ایران وعراق به شکل ناجوانمردانه ای ازسوی برخی اشخاص وجریانهای مشکوک براین گروه می رود وثانیا: افشاء حقایقی است که درپس حملات سازمان یافته واتهامات کلیشه ای به این گروه به محاق رفته وخود شخصا باتحقیق وتدقیق به آن رسیده ام.

بگذارید بجای آغازسخن ازگذشته های دورکه درشش مقاله قبلی به بخشی ازآن پرداخته ام ازهمین مقاله اخیرتریتاپارسی درنایاک که تحت عنوان " تروریست های محبوب آمریکا" درنشریه هافینگتون پست چاپ شده شروع کنم که دراولین ومهمترین پاراگراف آن مجاهدین خلق را با گروه های تروریستی القاعده، حزب الله ، حماس و جهاد اسلامی مقایسه کرده است بااین تفاوت که نمایندگان این گروه درکنگره وکاپیتل هیل آزادانه رژه رفته ولابی کرده وقادربه پرداخت رشوه به سیاستمداران آمریکامی باشند.

کسی که باالفبای سیاست درآمریکا که هیچ حتی بعنوان یک تروریست باویزای اقامت یک هفته ای درآمریکا به این کشور واردشده باشد بخوبی می داند که مقررات امنیتی آمریکاوبالاخص قانون " پاتریوت اکت" چه به روزگار اتباع این کشور وخارجیها آنهم ازنوع خاورمیانه ای عرب وایرانی آن آورده است بطوریکه حتی سالخوردگان آمریکایی نیزکه دارای ارج وقربی دراین جامعه هستند ازدست سازمانهای امنیتی آمریکا درامان نیستند حال بااین توصیف چطوریک سازمان تروریستی مشابه القاعده،حزب الله، حماس وجهاداسلامی فلسطین دراین کشوربه اعتراف تریتاپارسی می تواند درمراکز حساس این کشورتا حد نفوذ وتاثیرگذاری برمراکزحساسی چون کنگره وسنا، دولت ونظام قضایی آمریکابکندالله اعلم اماازهمه جالبتراینکه این چه سازمان تروریستی است که اسامی کامل کلیه اعضای آن درسرتاسرجهان ازعراق گرفته تااروپا وآمریکا دراختیاردولتهای زیربط وحتی دولت ایران بوده وهرروز که یک دولت فکسنی یا سوسول مثل دولت عراق یا فرانسه ویرش بگیرد می تواند 40 نفرآنان را بدون هرگونه ترسی ازعکس العمل متقابل به خاک وخون بکشد یا تمام کادرهای اصلی آنان رابدون شلیک یک تیردستگیرواموالشان راضبط بکند؟!

درخصوص اتهام پرداخت رشوه به سیاستمداران نیزکه دیگراین اظهرمن الشمس است که آمریکایکی ازسختگیرترین کشورهادرمبارزه با هرگونه موردمشکوک به فساد مالی است وهنوزداستان جمال داگلاس مهترین پیمانکاردولت در بازسازی چندمیلیارد دلاری مرکز واشنگتن دی سی ازروزنامه ها محونشده است که بخاطرهدیه دادن یک بلیط هواپیما به یک کارمند ویک جفت چکمه به فردی دیگرتا پای نابودی خودپیش رفت.

پس این ادعای تریتاپارسی ازاساس کذب وبرخوردارازهیچگونه منطقی نمی باشد. درواقع ایشان بااستفاده ازقانون آزادی بیان که از اصول نظام سیاسی دموکراسی غرب است دریک راه ناصواب که تشویش اذهان واتهام زنی است گام می زند.تریتاپارسی ودیگرانی که خودرانگران ازنفوذتروریستها درداخل آمریکا می دانند بهتراست بیش ازدادن رهمنود به مقامات آمریکایی بیشتربه فکرجلوگیری ازنفوذ تروریستهایی چون حسین موسویان سفیرسابق ایران درآلمان باشد که هم دربخش ترورهای دهه 90 وهم دربرنامه اتمی ایران یکی از مهره های اصلی رژیم درایجادسرپل عملیاتی دراروپا برای ترورها ومذاکره کننده اصلی درمذاکرات امنیتی واتمی با آلمان وگروه 1+5 بوده است واکنون نیزبا بورسیه آمریکایی درپرینستون نیوجرسی رحل اقامت افکنده است

تریتاپارسی دربخش دیگری ازمقاله خود بااستناد به گزارشی ازاداره اطلاعات فدرال آمریکا که ظاهرا مربوط به سال 2004 است مدعی شده است که مجاهدین خلق درآمریکا وازسوی سازمانهای امنیتی بعنوان یک گروه تروریستی دشمن آمریکاشناخته شده است که دراین صورت باید گفت اگرچنین چیزی صحت دارد سازمانهای نظامی وامنیتی آمریکا که بابودجه ای معادل 700 میلیارددلاردرسال وظیفه حفاظت ازاتباع آمریکا رادرمقابل تروریزم بعهده دارند باندازه مغازه نایاک وفردی چون تریتا پارسی (که یک تبعه وابسته به یکی ازکشورهای محورشرارت ومتخاصم وباسایفه نه چندان مشخص می باشد) در مقابل جامعه آمریکااحساس مسئولیت نمی کنند؟! آخرکسی نیست ازاین فرد به پرسد این چه سازمان تروریستی است که رییس سابق اف بی آی می گوید ماحتی یک مامورنیزبرای رصد کردن این سازمان واعضای آن درآمریکانداریم واین درحالی است که مرکزامنیت ملی آمریکا برای مونیتورکردن فعالیتهای هرسپور ایرانی وعرب درآمریکا دوماموراف بی آی گمارده اند

تریتاپارسی دربخش دیگری ازمفاله خود مجاهدین خلق رابه اعمال عملیات تروریستی وشرورانه ازجمله کشتارایرانی ها (منظور پاسداران ومقامات سیاسی وامنیتی رژیم درجریان برخوردهای مسلحانه دهه 60)، آمریکاییها(مربوط به مرحله قبل ازپیروزی انقلاب ایران واحتمالا توسط اعضای گروه انشعابی که بعدا نام پیکاربرخودنهادند) وکمک به صدام درسرکوب شیعیان واکراد دردهه 90 وپس ازحمله اول آمریکابه صدام وپس ازاشغال کویت متهم کرده است که دراین خصوص باید گفت: اولا آنچه راکه کشتارایرانی هانامیده اید مربوط به درگیریهای دهه اول انقلاب بوده است که این سازمان موردسنگین ترین حملات سازمان یافته رژیم قرارگرفته بود ودههاهزارتن ازنیروهای آن درمصاف های نابرابرکه نمونه های آنرادر دوسال اخیردرخیابانهای تهران دیده اید دردفاع ازخود کشته شده یاپس ازشکنجه وتجاوزبه چوبه های دارسپرده شده بودند

درخصوص کشتاروترورآمریکاییها درقبل ازانقلاب نیزکه عمدتا توسط اعضای گروه تندرو وانشعابی ازاین سازمان بامشی مائویستی یعنی سازمان پیکاربه رهبری تقی شهرام وبهرام آرام صورت گرفته همان گروهی که حتی دردرون همین سازمان نیزاقدام به ترور اعضای گروه وفاداربه بنیانگذاران ورهبران فعلی یعنی شهید مجیدشریف واقفی وشهید مرتضی صمدیه لباف کرده بود وخوشبختانه هنوزیادگارهای این شهدای وفاداربه رهبری فعلی مجاهدین تحت عنوان "دانشگاه شریف" و"خیابان شهیدصمدیه لباف" درتقاطع خیابان فلسطین یاکاخ سابق درنزدیک بیت رهبری موجوداست. ضمن اینکه دردو دهه قبل وپس ازپیروزی انقلاب مبارزه سیاسی باآمریکا بعنوان یک ارزش شناخته می شد زیرا هنوزجهان دردوران جنگ سرد بسرمی برد وآمریکا ازنیروی استعماری به نیروی آزادیبخش پس ازفروپاشی شوروی تبدیل نشده بود .

واردکردن اتهام مشارکت مجاهدین درسرکوب شیعیان واکراد عراقی آنهم درشرایطی که 8 سال ازآزادی عراق توسط نیروهای آمریکایی وتسلط شیعیان واکراد براجزای اصلی دولت؛ سازمانهای امنیتی وارتش عراق گذشته وشاهد تداوم حضور3500 عضومجاهد بی دفاع درنزدیکی بغداد می باشیم به نظرمی رسد بسیارساده لوحانه باشد چه نیروهای بغایت وحشی عراقی که ساده ترین وظیفه شان قتل و کشتارواعدام های سراپایی است بعید است درصورت صحت چنین اتهامی باندازه تریتاپارسی ازاین نیروهاتنفرنداشته وازمحاکمه ومجازات آنها گذشت کرده باشند

متهم کردن مجاهدین به کسب درآمد وپولشویی به استناد گزارش اداره اطلاعات فدرال آمریکا یکی ازمسخره ترین اتهامات به این گروه سیاسی می باشد زیراهمگان می دانند که وجوهی مشمول این عبارت می شوند که ازطریق ارتباط باتهیه وتوزیع موادمخدر، سرقت، تجارت اسلجه، شبکه فحشای جهانی وامثالهم تامین گردیده باشد وچنین فرد یاسازمانی ادعایی مبنی برپولشویی (حتی درحد ده هزاردلار) داشته باشد می بایستی فرد یاافرادی رادراین رابطه دستگیریا محاکمه ومجازات کرده باشد درصورتیکه علیرغم ضبط میلیونها دلارمنابع مالی سازمان ودرپی پورش دستگاه امنیتی فرانسه به مرکزیت مجاهدین درفرانسه حتی یک مورد پولشویی نیزدرعملیات مالی سازمان مشاهده وگزارش نگردیده است باتوجه به مورد بالا چنین بنظرمی رسد که این اتهام بیشترمشابه همان اتهاماتی است که رژیم جمهوری اسلامی ودستگاه امنیتی ایران به مقامات سیاسی مخالف ودرحبس خودمی زند ولی تاکنون علیرغم اعمال شکنجه های دهشتناک حتی یک مورد هم فسادمالی درآنهادیده نشده است

مشارکت درجنگ صدام علیه ایران یکی دیگرازادعاهای نایاک است که مصداق سخن امام علی مبنی بر" کلمه الحق ویرادبهالباطل" است اگرمشارکت فوق که قطعابانیت سرنگونی رژیم صورت گرفته است جرم است اول باید همان خمینی وآمریکا را که شما سنگ شان رابه سینه می زنیدبخاطرتحریک وحمایت ازصدام درجنگ محکوم کرد ثانیا تمام مدعیان رهبری درایران ازوابستگان خمینی وخامنه ای گرفته تاطرفداران سلطنت دروادی دوجنگ بین ایران وعراق درفواصل سالهای 1980-1972 ازتخاصم دوکشوربرای پیشبرد اهداف سیاسی خودبهره برده اند وچنانچه سیاست گرفتن مست درشهرباشد باید هرآنچه هست رابگیرند راه اندازی رادیوصدای روحانیت درکشاکش جنگ اول ایران وعراق توسط سیدمحمود دعایی نماینده آیت الله خمینی واعزام نیروها به فلسطین ازمرزعراق وتدارک سلاح برای چریکهای مخالف رژیم شاه که باهماهنگی آیت الله خمینی واستخبارات عراق صورت می گرفت، استقرارشیخ علی تهرانی داماد خامنه ای وهمسرخانم بدریه خواهرایشان درعراق درزمان جنگ وتبلیغ روزانه برعلیه ایران ورزمندگان، فعالیتهای شاهپوربختیار و امرای ارتش ایران ازجمله ارتشبد اویسی درعراق چیزی نیست که ازحافظه ملت ایران پاک شده باشد وایضاء استفاده متقابل ایران ازحزب الدعوه ولشکربدرمتشکل ازنیروهای مجلس اعلای عراق واکرادوابسته به پارت دموکرات کردستان به رهبری برادران بارزانی واتحادیه میهنی به رهبری درجبهه های شمالی جنگ.

نکته مغفول دراین بحث اینست که حتی چنانچه رهبری یک سازمان سیاسی دراتخاذبرخی تصمیمات وتاکتیکهادریک مقطع تاریخی اشتباه کرده باشدکه احتمال آن بسیارزیاد است نمی توان تاابد وی را بدلیل همان یک یا دواشتباه محکوم کرد وخود دردادگاه تاریخ، وجدان عمومی جامعه ونزد قربانیان احتمالی که اتفاقا نیزبیشترازنیروهای داوطلب خودسازمان می باشند پاسخگوخواهدبود چه کسی باوردارد که نابودی 500 میلیارددلارثروت عمومی کشوردرعرض شش سال گذشته که 70 میلیون ایرانی رابه فقروفسادکشیده است مجازاتش کمترازتلفات جانی 1200 مجاهدخلق درعملیات فروغ جاویدان بوده است؟ چه کسی می گوید خیانت محمدخاتمی دربه یاس کشیدن 70 میلیون ایرانی وهدردادن 8 سال دوره اصلاحات کمترازچهارتاترورمقامات امنیتی پاسداررژیم بوده است؟ چه کسی ادعادارد که نشاندن مردم درخانه ها درحالیکه امکان بسیج چهارمیلیونی آنها درتهران (به اعتراف سردارقالیباف) وسرنگونی رژیمی بغایت خونخوارپس ازسه دهه فراهم بوده است اشتباهی کمترازانتقال مجاهدین به عراق بوده است؟ چه کسی می گوید اشتباه دولت اوباما درعدم شناسایی به موقع جنبش عمومی مردم ایران وحمایت وی پس ازگدشت یکسال ومهارجنبش چون نوشداروی پس ازمرگ سهراب اثری کمترازتصمیم به مقاومت درشهرک اشرف است؟

رژیم ایران وحامیانش نمی توانند درحالیکه شورشیان مستظهربه پشتیبانی عملیات ناتو وآمریکا دربرعلیه لیبی را"انقلابیون" می خوانند درداخل مجاهدینی راکه طی سه دهه درقبل وپس ازپیروزی انقلاب درلیست سیاه آمریکا قرارداشته اندوابسته به بیگانه خوانده درایران آنهارابعنوان عوامل آمریکا واسرائیل به چوبه های داربسپارند ودرخارج ازسوی لابی خود آنهارا متهم به اقدام برعلیه امنیت آمریکا بکنند که این امرخودمصداق سیاست یک بام ودوهواومنع رطب خوردن توسط رطب خورده می باشد

درادامه همان بحث بدروغ گفته اند که مجاهدین دراشغال سفارت آمریکا درتهران درسال 1979 دست داشته ومرگ آمریکائیان را خواستاربوده اند که دراین خصوص باید گفت:

اولا: ازمیان 400 دانشجوی اشغال کننده سفارت ومتعلق به پنج دانشگاه مستقردرتهران تنهایک نفرازدانشجویان دانشگاه ملی هوادار جنبش ملی مجاهدین بوده که آنهم پس ازشناسایی توسط دانشجویان افراطی اخراج شده است.

ثانیا: اگرملاک شرکت یک هواداردریک جنبش سیاسی دانشجویی یا شعار" مرگ برآمریکا" در32 سال قبل ملاک تروریزم وحمایت ازآن باشد ابتدا باید میلیونها ایرانی راکه درتهران وشهرهای مختلف ازجمله درشهرهای آمریکا واروپا ازاقدام دانشجویان حمایت کرده اند تروریست قلمداد کرد.

ثالثا باهمین منطق باید تمام مقامات امنیتی وسیاسی آمریکاراکه درایجاد وحمایت وتوسعه القاعده ورهبرآن بن لادن تایکدهه قبل دست داشته اند باید به لیست سیاه دولت آمریکادرحمایت ازتروریزم اضافه کنند.

رابعا: بخش عمده ای ازرهبران دانشجویانی که اصلی ترین متهم اشغال سفارت آمریکامی باشند خوداکنون درزندانهای همان رژیم اسلامی درحال پوسیدن هستند وعباس عبدی بعنوان نماینده آنها باباری روزن درپاریس به گفتگومی نشیند ودرآمریکانیزجان لمبرت که تاچندی قبل بعنوان مسئول میزایران دروزارتخارجه آمریکابود شیرین ترین ایام زندگی خودرا همان سپری کردن درایران ذکرمی کند وازبکارگیری لفظ تروریست برای دانشجویان (ودرواقع گروگانگیرها) اکراه داشته وعمل گروگانگیری راهم امری سیاسی (ولی مخالف عرف دیپلماتیک که ازسوی رهبری کشورموردتایید قرارگرفته است قلمداد می کند آنوقت شما کسانی راکه درخیابانهای اطراف سفارت بنفع دانشجویان شعارداده اند تروریست نامیده وازدولت آمریکامی خواهید آنهارادرلیست ممنوعه قراردهد؟ براستی آیا تاکنون فکرکرده اید که ممکنست دههاتن ازهمان دانشجویان یاوابستگان درجه اول آنها ازجمله آقای محسن کدیوردرهمین آمریکابوده وازتسهیلات مالی وحمایتی دولت آمریکانیز برخوردارشده اند؟

امابنظرنگارنده احمقانه ترین اتهام که ازسوی تریتاپارسی وبه استناد گزارش موسسه تحقیقاتی " رند" به سازمان مجاهدین واردشده است داستان نگهداری اجباری 70% نیروهای این سازمان درکمپ اشرف می باشد که بنظرم باید آنرا شاهکار حماقت اندیشکده فوق و نایاک نامید که به چنین گزارشاتی استنادمی کنند زیرا اینکه یک سازمان خلع سلاح شده درقلب یک کشوربدنام بنام عراق که دولت فسی القلبی چون دولت نوری المالکی ودرسایه رژیمی خونخوارترازخود یعنی ایران وسپاه قدس آن که مسئولیت داخل وخارج حفاظت ازکمپ رابعهده دارند چگونه می تواند با 1050 نفرغیرمسلح 2450 نفرمتکی به ارتش عراق وایران راتحت انقیاد خود بگونه ای درآورده که حتی پس ازپورش ارتش وکشتن 36 نفرازمجاهدین بیدفاع امکان آزادی حتی 36 نفرراهم ازپوغ سازمان نداشته باشد جای تعجب دارد!! به اعتقاد نگارنده باسی سال سابقه کارمدیریت اجرایی اگربافرض 100% محال ادعای تریتاپارسی وموسسه " رند" صحت داشته باشد اینجانب آمادگی داشته جایزه بین المللی نوبل مدیریت رادودستی تقدیم رهبران مجاهدین بکنم.

دربخش دیگری ازمقاله فوق به وادارشدن وزارتخارجه امریکا توسط دادگاه عالی واشنگتن به بررسی مجدد وارائه دلایل خود برای گنجاندن سازمان مجاهدین درلیست سیاه آن وزارتخانه درماه آگوست اشاره شده وادعا گردیده است که خارج شدن این گروه ازلیست سیاه دولت آمریکامی تواند به پیامدهایی چون اقزایش عملیات تروروتخریب ودرراستای توسعه عملیات پنهان آمریکاعلیه رژیم ایران بیانجامد عملیات پنهانی که خودناشی ازشکست آمریکا !! درتحریم ایران واقدامات دیپلماتیک برعلیه آن کشوربوده ونهایتا امکان توقف برنامه اتمی ایران رافراهم می آورد

اولا براستی وبعنوان یک آمریکایی صلح طلب اگراین مقاله را (که اتفاقا بزبان انگلیسی بوده وحتی هنوزنایاک فرصت نکرده است ترجمه فارسی آنرا برای ایرانیان مدعی طرفدارخودترجمه ودرسایت خودبگذارد) خوانده وهمین نتیچه گیری نایاک در پاراگراف فوق راچشم بسته موردتایید قراربدهم باخودنخواهم گفت اتفاقا این بهترین راه برای جلوگیری ازجنگ، حمله به ایران، خلع سلاح اتمی آن کشوروحفظ حقوق مالیات دهندگان آمریکایی است؟!

ثانیا: چطورخروج مجاهدین ازلیست سیاه دولت آمریکا که نه تنها هیچ رابطه ای باایران ندارد بلکه دروضعیت صلح مسلح باآن به سر می برد می تواند تابه این حدبه روابط دوکشورضربه بزند ولی اروپایی که مهمترین شریک تجاری وطرف مذاکره سیاسی ایران است می تواند بدون کوچکترین پیامدی سوئی رای به رفع توقیف ازمجاهدین وخروج ازلیست سیاه خودبنماید بطوریکه حتی آب هم آب تکان نخورد آخرچراشعری می بافید که درقافیه اش بمانید

دربخش دیگری ازهمین بخش تریتاپارسی برای اعضاء مجاهدین وجنبش سبزی که دیگرمعلوم نیست وجود دارد یاخیردایه مهربانتر از مادرشده مدعی گردیده است که خارج کردن مجاهدین ازلیست سیاه تروریستی دولت آمریکا دست رژیم ایران رابرای سرکوب شدیدترو خشن ترمخالفان بازمی کند. وی بافراموش کردن ادعای قبلی خود درمخالفت با حزب الله لبنان وجهادفلسطین درابتدای مفاله بجای ارائه دلیل به مقاله ای که یکی ازافرادوابسته به نایاک بنام احمدصدری وتحت نام آخوند دروغگومحسن کدیور"مخترع شعارهم غزه (حماس)، هم لبنان(حزب الله)، جانم فدای ایران (خامنه ای)" استناد کرده می گوید حذف مجاهدین کاهش اختلافات وجنگ قدرت داخلی وافزایش اتحاد میان سرکوبگران راموجب خواهدشد

نگاهی به این ادعا وافعا انسان راحیرت زده می کند ومعلوم نیست که:

اولا: تریتاپارسی دراین مقاله قصد تضعیف مجاهدین را دارد یاتقویت آنان را؟ زیرا نگارنده تصورنمی کند حتی خود رهبران سازمان مجاهدین هم چنین اعتباروتاثیرشگرفی رادرعرصه داخلی ایران وروابط بین آمریکا با ایران بخاطرخروج خودازلیست کذایی ادعاکرده باشند خروجی که ابتدائا توسط وزیرخارجه یهودی الاصل دولت کلینتون یعنی مادلین آلبرایت در1997 وبطوریکجانبه بهمراه 12 موردمشوق های دیگربرای بدست اوردن دل ملایان حاکم برکشورانجام گرفت.

ثانیا: اعدام تعدادی ازمردم بیگناه تحت عنوان طرفداری ازسازمان مجاهدین درجریان جنبش سبزنشان داد که نه تنها رژیم ایران برای کشتن مردم خودرامعطل بهانه حفظ یاحذف مجاهدین درلیست سیاه دولت آمریکا نمی کندبلکه نشان می دهد باتداوم حفظ این گروه درلیست فوق به اعدام های خوددرعرصه بین المللی مشروعیت می بخشد همانطوریکه درجریان کشتار36 تن ازمحاهدین درحمله به اشرف شاهد این ادعاازسوی مفامات رژیم بودیم ازمنظری دیگرنیزاگرقراربه ندادن بهانه به دست رژیم باشد بهتراست رضاپهلوی وسلطنت طلبان و مشروطه خواهان رانیزبه این لیست سیاه دولت آمریکااضافه کنیم زیرارژیم ایران درجریان حوادث دوسال اخیرتعدادی دیگرازایرانیان رابه بهانه وابستگی به انجمن پادشاهی ایران اعدام کرده بود.

دریک بخش دیگرمفاله مذکورتریتاپارسی بطورشفافتری به اعتراف وحشتناکی دست زده وتحت عنوان سومین ضایعه خارج کردن سازمان مجاهدین ازلیست سیاه دولت آمریکا، این امررامنجربه حاشیه رفتن گروههایی می داند که درغیاب مجاهدین خلق ازسال 1997 بصورت قارچی درداخل این کشورشکل گرفته اند وی درمقاله خود براین حقیقت که این گروههای باصطلاح مدنی فاقد هرگونه بیشینه وفعالیت سیاسی بوده صحه گذاشته ومی گوید "حمایت وکمک مالی آمریکا به مجاهدین خلق، شرایط را به دوره پیش از ۱۹۹۷ بازمی گرداند.زمانی که ازنظربسیاری ازقانون گذاران آمریکاصدای مریم رجوی صدای تمام جامعه ایرانیان مقیم آمریکا بود"

درخصوص این بخش ازمفاله که باید آنراشاه بیت تمام داستانسرایی های نه تنها نایاک، کاسمی، شورای ایرانیان – آمریکاییان ودیگر لابی های رژیم درآمریکا بلکه سایرفرصت طلبان واصلاح طلبان دولتی خواند خوب است به این نکته اشاره شود که درطی 13 سالی که مجاهدین بعنوان عمده ترین گروه مخالف رژیم ایران درلیست سیاه قرارگرفته وفعالیتهای آنان محدود شده است ازسوی رژیم نیز تلاشهایی برای اپوزیسیون سازی کاذب وجعلی صورت گرفته است بعنوان مثال عمده موسسات بظاهرمدنی باشعارهایی نظیرصلح طلبی ومخالفت با تحریم وحمله نظامی وسایرسیاستهای مرتبط بارژیم ایران دراین دوره شکل گرفته است. درخصوص برخی شخصیت سازیهای کاذب نیزدقیقا همین رویه اعمال گردیده وبی جهت نیست که تریتاپارسی باوحشت تمام ازنابودی فوری این نهادهای بظاهر مدنی واشخاص دخیل درآنها باخروج مجاهدین ازلیست سیاه دولت آمریکاسخن می گوید.

بعنوان مثال خانمی باتابعیت آمریکایی-ایرانی درتهران که بعنوان مترجم دررابطه ادارات دولتی بوده است دررابطه بایک بطرمشروب دستگیروبه اتهام اقدام علیه امنیت ملی موردبزرگنمایی قرارمی گیرد ونهایتا پس ازسه ماه اززندان آزاد وبانوشتن کتابی به اپوزیسیون پبوسته وسخنران ثابت برخی گردهمایی ها می شود یا فردی دیگرباوضعیت تابعیت مشابه دررابطه با گم شدن پاسپورت خود به ساختمان سنگی واقع درخیابان جردن متعلق به وزارت اطلاعات مراجعه وبه روش مشابه برای وی پرونده سازی وپس ازتخلیه اطلاعاتی درخصوص نحوه کارکردسازمانهای آمریکایی بعنوان یک مخالف سیاسی رژیم اقدام به نوشتن خاطرات ومطرح کردن خود می نماید درهمین نیاک خانمی که ازخانواده متمول فرش فروش بااشتهاربه برخی امورناصواب درجامعه ایرانی بوده یکشبه سیاسی شده ومنزل اشرافی خودرادربخش اعیانی مک لین ویرجینبا به محلی برای کشاندن برخی چهره هایی که بهردلیل دارای وجاهتی درجامعه ایرانی می باشند (نظیرشیرین عبادی) تبدیل می کند ونهایتا نیزدرسخنرانی سالیانه اوباما درکاخ سفید بعنوان نماینده جامعه ایرانی حضوربهم رسانده وموردتفقد قرارمی گیرد

بانگاهی به وضعیت اینگونه موسسات واشخاص که بعضانیزمستقیما بانمایندگیهای ایران درنیویورک وواشنگتن درتماس ورابطه بوده وحتی سفرهایی نیزبه تهران برای هماهنگی بارهبران رژیم داشته اند متوجه می شویم که باازخارج کردن سازمان مجاهدین ازلیست سیاه دولت آمریکا شبکه عظیمی ازاین مراکزواشخاص که یک سرآن به دستگاه رهبری ایران وسردیگرآن به مرکزیت حزب دموکرات آمریکا وکاخ سفید وصل بوده (ودرغیاب مهمترین سازمان مخالف رژیم ایران بدون هرگونه بیشینه ای ترکتازی می کردند) به نابودی کشیده شده و ازنظرسیاسی ومالی دچارسرگشتگی می شوند وبهمین دلیل نیزسه باراین موضوع درمقاله تریتاپارسی موردتاکید قرارمی گیرد.

تریتاپارسی دریکی دیگرازفرازهای مقاله خود بافراموش کردن عمدی این مطلب که مجاهدین خلق تنهاگروهی هستند که نه تنها ازدولت آمریکا وبودجه های محرمانه آن برعلیه ایران استفاده نکرده بلکه درهمین مقاله متهم به پرداخت پول به مقامات آمریکایی نیزشده اند به مقامات وزارت خارجه آمریکاتوصیه می کند که هرگزنباید بودجه وحمایت دولت آمریکا صرف این گروه شود وعملا اهداف نهایی و سرخط سوداگرانه گروه خود یعنی پول وقدرت را دراستراتژی حفظ مجاهدین درلیست سیاه دولت آمریکا لومی دهد

ازنظرنگارنده برخی ازگروهها وشخصیتهای سیاسی که بطورآشکارونهان ازبودجه های مستقیم وغیرمستقیم آمریکا برای پیشبرد پروژه های ناتمام سیاسی خود درموردایران استفاده می کنند ازضررکنندکان اصلی خروج مجاهدین ازلیست سیاه آمریکابوده وتاکید مجدد وصریح تریتا پارسی درپایان مقاله خودمبنی براینکه " اکنون باجلب حمایت مقامات امریکا برای یافتن راهی برای بازکردن سیل کمک های مالی وسیاسی امریکا، مریم رجوی وگروه اقلیت کوچک، اما پرسروصدایش، خطری هستند برای به حاشیه راندن صدای سایرجامعه ایرانیان مقیم امریکا " بروشنی این هراس رابه نمایش می گذارد.

Comments